مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۷ ق.ظ

امام هادی؛ مشعلدار چیست؟؟؟

امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در محیطی بسیار سخت و در وضع بسیار دشوار می زیست و هم عصر حکومت «متوکل » بود که به دشمنی با امام(ع) و تعقیب یاران وی و در هم شکستن پایگاههای او زبانزد بود و هر روز در اینگونه اعمال پیشتر می رفت و در دستگاه حاکم نیز این بد رفتاریها گسترش می یافت تا آنجا که متوکل خطر بحران حکومت خویش را احساس کرد و بر آن شد تا با دو روش توأمان در یک اقدام،از بحرانی تر شدن وضع جلوگیری کند.

1- حمله بردن به یاران امام(ع) و پایگاه های او و آزردن آنان و از میان برداشتن آثار شیعیان، تا بیش از پیش آنان را دچار وحشت کند و خوار گرداند. او به این اعمال دست زد و تا بدانجا پیش رفت که قبر امام حسین(ع) را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد. (1)

2- امام(ع) را از پایگاه های او دور ساخت تا مقدمه آواره ساختن و پراکندن پایگاه های ایشان باشد، و سازماندهی آن را از بین ببرد و آنان را از پیروزی نا امید گرداند. متوکل دریافت که اگر امام هادی(ع) از مراقبت او دور باشد یعنی در مدینه بماند، برای دولت او خطر بسیاری خواهد داشت. پس دستور داد آن بزرگوار را به سامره بیاورند تا حرکات و سکنات ایشان را تحت نظارت داشته باشند.

متوکل به امام(ع) نامه ای نوشت و او را دعوت کرد که با هر کس از خانواده و دوستان خود که بخواهد به سامره بیاید. متوکل به نحوی به این اقدام دست زد که امت بر او نشورد. این روش همان بود که خلیفگان پیش از او نیز عمل کردند. مامون نیز با حضرت رضا(ع) همچنین با حضرت جواد(ع) به همین روش اقدام نمود و کوشید آنان در محیط دستگاه دولت به سر برند تا زیر نظر نگاهبانان قصر باشند.

متوکل به وسیله یحیی بن هرثمه، یکی از فرماندهان ارتش خود، نامه ای به امام فرستاد و سپاهی با یحیی همراه کرد تا به مدینه روند و فرمان داد تا خانه امام را بازرسی کنند و در پی مدرکی باشند که امام را محکوم به توطئه و اقدام علیه دولت او کند، سپس او را به سامره آوردند.

وقتی مردم مدینه از موضوع آگاه شدند، سر و صدا راه افتاد و عمل «پسرهرثمه » را محکوم داشتند تا جائی که ابن هرثمه کوشید آنان را خاموش سازد و نزد آنان سوگند یاد کرد که دستوری که متضمن آسیب رسانیدن به امام(ع) باشد ندهد. (2)

این امر دلیل آگاهی مردم مدینه از سوء نیت حکمرانان نسبت به امام بود.

«ابن هرثمه » گوید:« سپس سرای او را بازرسی کردم و در آن جز تعدادی قرآن و دعا و کتب علمی چیزی نیافتم."(3)

امام هادی (ع) همراه فرزند خود«عسکری » نوجوان، با ابن هرثمه، مدینه را به سوی سامره ترک کرد. یک روز پس از رسیدن به سامره، متوکل، امام(ع) را دعوت کرد و یاران متوکل به استقبال امام رفتند و متوکل نیزشرایط تعظیم و تکریم بجای آورد و احترامات خود را به امام(ع) ظاهر داشت؛ سپس او را به منزلی فرستاد که پیشاپیش برای وی آماده کرده بود.

متوکل با این روش مزورانه، خواست برنامه سیاسی و دشمنی دیرینه خود را با امام(ع) زیر پوشش قرار دهد. متوکل با احضار امام(ع) وی را به اقامت اجباری ملزم ساخت و واداشت تا زیر مراقبت شدید کاخ، زندگی کند.


امام هادی(ع) تحت مراقبت

هدف متوکل از احضار یا دعوت امام (ع) به سامره نزد خود و یارانش، محو کردن او در حاشیه دربار خلافت بود، تا چیزی از امور ایشان از وی مکتوم نماند.

امام با خویشتنداری در برابر آنان تظاهر به این می کرد که آنچه درباره وی عمل می کنند مورد قبول اوست و به هرحال با سیاست دولت عباسیان موافق است. دعوت به ضیافت را از طرف آنان می پذیرفت و بر خوانشان - سر سفره- می نشست و در مجالس و مراسم آنان شرکت می جست. (4)

این موضع امام (ع) در برابر دولت، مسامحه یا چشم پوشی یا فروتنی نبود. زیرا چنین چیزی با شخصیتی مانند شخصیت امام(ع) مطابقت نداشت.

هر گونه فروتنی امام هادی (ع) در برابر دستگاه به این معنی بود که بر ضد مصالح عالی اسلام رفتار کرده است. اگر دولت احساس می کرد که ایشان از مواضع خود چشم پوشیده است، بالاترین مقام و موقعیت و جاه و جلال را تقدیم وی می کرد، بی آن که وی را وادار به اقامت اجباری و مراقبت شدید کند.

امام(ع) توجه داشت که سیاست ستمگرانه حکومت نسبت به او روز به روز تندتر و بیشتر می شود تا جایی که متوکل در پایان حکومت خود به علت سعایت ها و خبرچینی ها بر ضد امام(ع)،او را زندانی کرد. آن اخبار، متوکل را هوشیارمی کرد و شک را در او بیدار می ساخت و وادارش می نمود تا خانه امام(ع) را در مراقبت شدید قرار دهد تا از صحت و سقم آن اخبار آگاه گردد.


افتراها و خبر چینی ها با شکست روبرو گردید

1- همه خبرها و افتراها همیشه با شکست روبرو می شد، بی آن که از نظر کشف اطلاعات درباره حقیقت کار و فعالیت های امام (ع) به نتیجه برسد.

جاسوسان خلیفه،همیشه وقتی باز می گشتند تاکید می کردند که در سرای آن بزرگوار(ع)، چیزی که مایه شک باشد وجود نداشته است. (5) این خبر به متوکل آرامش می داد و نسبت به حضرت امام(ع)، قدردانی و احترام خاصی ابراز می داشت.

امام هادی(ع)، هر بار که خانه اش مورد بازدید قرار می گرفت، موفق می شد آنچه را که مشکوک بود پنهان سازد زیرا پولها و نوشته هایی به حضرتش فرستاده می شد که لازم بود از نظر دولت پنهان ماند. هر گاه می خواست کاری را که آشکار شدن آن از نظر دولت برای او(ع)، محظوری داشت پنهان دارد، روش رمز به کار می برد. (6)

2- هر گاه سرای امام(ع) مورد بازرسی قرار می گرفت، با نهایت آرامش، خود را به بی اعتنائی می زد و به پاسبانانی که برای تجسس می آمدند کمک می کرد تا ماموریت خود را انجام دهند. برای آنان چراغ می افروخت و اطاق های خانه را به آنان نشان می داد تا برای ماموران ایجاد شبهه نشود که او فعالیت غیر عادی دارد.

اگر امام(ع) جز این، موضعی اتخاذ می فرمود، با رفتار خود شک حکمرانان را در مورد فعالیت های خویش برمی انگیخت. بارها خانه امام مورد بازرسی قرار می گرفت و آن در اثر سخن چینی های « بطحانی » نزد متوکل بود که می گفت امام دارای پول و اسلحه می باشد و متوکل بی درنگ به « سعید»حاجب، فرمان می داد به خانه امام(ع) حمله برد و پول و اسلحه ها را بیابد و نزد او ببرد.

یک بار«سعید» به وسیله نردبانی از خیابان وارد پشت بام خانه امام(ع) شد و در تاریکی از نردبان پائین آمد و نمی دانست چگونه وارد اتاق ها شود. امام(ع) با کمال آرامش او را ندا در داد و فرمود:«ای سعید بر جای خود باش تا شمعی برایت بیاورم. » سعید گفت: بر جای ماندم تا شمع آوردند، و در نور شمع پائین رفتم. او را دیدم، عبائی پشمین بر تن و کلاهی از همان جنس بر سر داشت و سجاده او که از حصیر بود در برابرش گسترده بود و روی به قبله داشت.

پس به من گفت:«این اطاق ها.» و من وارد آن اطاق ها شدم و بازرسی کردم و چیزی نیافتم.

سعید کوشید از امام پوزش طلبد و عذر مامور بودن خود را بخواهد اما امام(ع) این آیه را تلاوت کرد:

و سیعلمون الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.( زود است که ستمگران بدانند به چه گرفتاری دچار خواهند گشت.) (7)

در رویدادی دیگر به متوکل خبر رسید که از شهر قم که یکی از مراکز طرفداران امام(ع) بود، اموالی به حضرت فرستاده اند. متوکل به وزیرخود « فتح بن خاقان » دستور داد که مراقب اوضاع باشد و نتیجه را به او خبردهد. (8)


نقش امام(ع) و موضع وی در حوادث

امام در سامره زیر نظر جاسوسان متوکل شب و روز مورد مراقبت بود و می کوشید کارهای خود را در آن محیط سخت انجام می دهد. فعالیت های ایشان در آن دایره پر تشویش محدود می شد و حتی الامکان می کوشید برخوردی روی ندهد. امام(ع) با توجه به فشار و مراقبت شدیدی که متوجه خود و یارانش بود، حرکت خود را در دو زمینه آغاز نمود:

الف- آگاه ساختن امت و نشان دادن مواضع علمی خود به صورت پاسخ گفتن به شبهه ها و جواب به پرسشهائی که خلیفه از او می کرد، تا آن امام را در تنگنا قرار دهد و نتواند از عهده حل آن بر آید. مثلا متوکل از«ابن سکیت » خواست مساله ای پیچیده و دشوار در حضور او مطرح کند و از امام(ع) جواب آن را بخواهد. «ابن سکیت »، برخی مسائل را که سخت دشوار می دانست ازامام پرسید و امام در آن مبارزه و مباحثه پیروز گردید.

«یحیی بن اکثم »، متوکل را گفت:«دوست ندارم پس از پرسش های من از این مرد چیزی پرسیده شود زیرا وقتی آشکار گردد که او دانشمند است رافضیان تقویت می گردند.» (9)

امام(ع) پاسخ سوالات را می داد و شبهه های کفرآمیز را که در اجتماع او رایج بود رد می کرد. (10)

ب- پشتیبانی از پایگاه های خود و توجه داشتن به آنها، تا در حد امکان، نیازشان را برطرف سازد و کوشش در آموزش آنان و تقویت ایمانشان.

امام با کوشش خستگی ناپذیر و فراوان، وقت خود را برای تجدید فعالیت پیروان خود مصروف می داشت. هر وقت فرصت این کارها دست می داد و امکان فعالیت پیش می آمد، پایگاه های خود را با هر روشی که امکان داشت تقویت می کرد تا در برابر مشکلات، نیروهای پایدار و مجهز آماده داشته باشد.« برای امام هادی(ع) از راه های پنهانی و آشکار، و در هر صورت ممکن، پولهای سرشار از قبیل خمس و زکات و خراج می رسید و آنها را درمصالح عمومی اسلام به مصرف می رسانید تا جنبش فرو ننشیند. این فعالیت ها البته دور از چشم حکمرانان و مرکز حکومت عباسیان بود. (11)


موضع عباسیان در برنامه ریزی امام(ع)

حکمرانان عباسی برای به دست گرفتن کارهای امام(ع) و عاری نمودن برنامه امام از هر گونه تاثیر به روشهای زیرعمل می کردند:

1- صف آرایی در برابر امام(ع) و به مبارزه طلبیدن ایشان(ع) از نظرعلمی.

در این مورد، نقشه های آنها با شکست روبرو گردید زیرا چنانکه گفتیم، امام(ع) پاسخ پرسش ها و استفتائات آنان را می داد.

2- کوشش در جلب امام و کشانیدن ایشان به طرف خود و نزدیک ساختن امام به دربار، تا افکار وی بی ثمر و بی تاثیر گردد و از پایگاههای توده ای خود دور افتد. می توان موضع امام(ع) را در پذیرفتن و اظهار موافقت برای حضور یافتن در سامره و همراهی با آنان چنین تفسیر کرد:

الف: حمله و فشار و اجبار تا مرز مرگ پیش رفت و مخالفت و امتناع آشکار امام از حضور در مجلس متوکل به این نتیجه منجر می شد که حکومت را بر ضد خود تحریک کند. ولی سیاست امام باعث شد که دولت به اهداف خود نرسد.

ب: امام(ع) می خواست از طرف سخن چین ها و افتراهای بعضی از جاسوسان که خواستار گرفتاری و آزردن ایشان بودند، در امان باشد. امام(ع) می خواست در برابر حکام طوری حرکت کند که شک و بیمی در دلها ایجاد نکند تا شاید بتواند فرصتی به دست آورد و در زمینه های لازم به فعالیت پردازد و تحرک و کوشش را دوباره آغاز کند.

ج: امام(ع) شاید با زیستن در محیط طبقات حاکم و با نفوذ دولت می خواست به این امر توفیق یابد که در میان آنان سخن حق را رایج گرداند واز موضع عادلانه خود دفاع کند و محبت، احترام و توجه آنان را به خود جلب نماید.

د- امام در آن هنگام این مساله را می دانست که اساساً حکومت عباسی، بر حسب و نسب مبتنی است و نسبت ها و پیوندهای خانوادگی و مصالح شخصی و واسطه ها، پایه آن است. امام اندیشید که می توان از این واقعیت به سود اسلام بهره جست و کوشید تا از فشار و ستم نسبت به مردم خود کاسته و خطرهایی را که متوجه پایگاه های مردمی امام می شد را از آنها دور کند.


قیام های علویان و دعوت برای رضا از آل محمد(ص)

یکی دیگر از نگرانی ها و وحشت فرمانروایان، شورش علویان برعلیه آنان بود. از این رو عباسیان در برابر آن، موضعی قاطعانه می گرفتند تا پیش از آن که رشد یابد و گسترش پیدا کند، آن را در نطفه خفه کنند و بقایای آن را تعقیب نمایند تا از دست آن آشوبها رهائی یابند. بدیهی است که این چاره جویی و جلوگیری، با همه وسایل قهرآمیز و سرکوبی وحشیانه صورت می گرفت.

در این نظرگاه کینه آمیز نسبت به علویان، ( یعنی حرکت ضد علوی)، بین خلیفه و فرمانده و وزیر و ترکان که در آن اوقات در سامره پایتخت عباسیان حضور پررنگی داشتند، تفاوتی وجود نداشت. چنانکه طبقه ذی نفع و برخوردار از همه امتیازهای طبقاتی و همه فرماندهان و متنفذان که اعلام صلح و جنگ در دست آنان بود نیز در آن حرکت ضد علوی مانند دیگران بودند.

در آن هنگام، دولت عباسیان به علت سیاست ظالمانه خود دچار ناتوانی و پاشیدگی و گسیختگی شده بود و از اندک جنبش علویان به وحشت می افتاد و از سایه آنان نیز به هراس گرفتار می آمد. از این روی، در مقابل آنان روشی خشن پیش گرفته و شورشیان بر علیه خود را به بدترین عقوبت می آزردند.

انقلابیون علوی اگر در خود احساس قدرتی می کردند و پیروانی فراهم می آوردند، در می یافتند که باید برنامه ای تهیه کنند و نقشه ای طرح نمایند تا بر ضد حکمرانان فاسد و منحرف خروج کنند. در بیشتر شورشها با شعار-« رضا از آل محمد»- مردم را فرا می خواندند و منظورشان از آن شعار، بهترین شخص از آل محمد(ص) بود و به اعتقاد آنان کسی بهتر از حضرت امام هادی(ع) وجود نداشت.

انقلابیون با آن شعار همه گیر و گسترده، روش جنگی جالبی به کارمی بردند تا بتوانند نام امام را پنهان دارند تا اگر انقلابیون شکست خوردند،امام در برابر دستگاه حاکم، در موضع اتهام و گرفتاری قرار نگیرد. و خوب می دانستند که امام(ع) زیر نظر جاسوسان و خبرچینان دولتی قرار دارد و اگر بر ضد حکومت، به ایجاد عصیان و تمرد، متهم گردد ممکن است به قتل برسد.

شایان ذکر است که امامان علیهم السلام، مبارزه مسلحانه و رویارویی مستقیم با حکام جور را به انقلابیون علوی محول می کردند تا وجدان و اراده امت را برانگیزند و آنان را بر ضد انحراف دولت به مقاومت آموخته کنند. آنان با فداکاری مستمر می کوشیدند تا وجدان و اراده اسلامی را از سقوط نگاه دارند. و این یکی از راههای مبارزه با ظلم و جور سمتگران عصر آنان بود. امام هادی علیه السلام نیز از این قاعده مستثنی نبودند. ایشان نیز ضمن این که تحت مراقبت شدید عباسیان بود ولی از مبارزه با دستگاه ظلم و جور غافل نشده و از انقلابیون و بیداران امت در این امر مهم استفاده می کردند. اما چون حکومت قدرت و سلطنت خود را در خطر دید؛ امام را به شهادت رساندند و بدین وسیله برای مدتی بیشتر، سلطنت خود را حفظ نمودند.


پی نوشت ها:

1- کامل الزیارات، ج 5، ص 304.

2- مروج الذهب، مسعودی، ج 4، ص 84.

3- تذکره ابن جوزی و موسوعه، ص 93.

4- تاریخ غیبت، ص 142.

5- همان.

6- همان.

7- شعرا،227/ ارشاد، ص 310/ فصول مهمه، ص 296.

8- مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 515.

9- مناقب، ج 3، ص 507.

10- احتجاج، ج 2، صص 251-260.

11- مناقب، ج 3، ص 512.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی