مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ق.ظ

چه سؤال جالبی!!! دوست داری بخونی...؟؟؟

نتیجه تصویری برای برچسب ولادت امام سجاد ع


سوال – من جوانی بیست و یک ساله هستم که دلم همیشه با خداست و نمازم را هم به موقع می خوانم . ولی بعضی مواقع گناه می کنم و آن موقع از همه چیز ناامید می شوم . به خودم می گویم که چرا هم نماز می خوانم و هم گناه می کنم . مثل اینکه هم پشت سر علی (ع) نماز بخوانی و هم سر سفره ی معاویه ناهار بخوری . من چکار کنم ؟
پاسخ – این جوان عزیز ادبیات زیبایی بکار گرفته است که حاکی از فهم قشنگ او است . یعنی متوجه شده که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است . از آن چیزی که خوب است خوشش می آید و از آن چیزی که بد است بدش می آید . این نشان می دهد که این جوان خیلی از راهها را رفته است . نگوید که چرا من نماز می خوانم و گناه می کنم بلکه بگوید : من که نماز می خوانم سعی کنم که رویکرد خودم را به نماز تقویت کنم . گناه چه لذتی می تواند برای من داشته باشد ؟ یک لذت آنی ، موقت و تخیلی . ممکن است که الان گناه به کام ما شیرین بیاید و بعد می بینید که نمازی که می خوانید و توفیقاتی که نصیب تان می شود .اگر دستگاهی بود که رفتارهای ما را کامپیوتری بررسی می کرد که این نماز یا عمل خیری که انجام دادی چه توفیقاتی را برای تو آورد و آن گناهی که کردی و ظاهرا به کام تو نشست چه توفیقاتی از تو گرفت ؟ و راه تو را چقدر تغییر داد و آثار آنرا مقایسه کنید که یکی آثارش روشنایی و یکی تاریکی است . چرا سراغ کارهای زشتی برویم که وجدان ما می گوید که سراغ این کار نرو ؟ اگر این کار را انجام دادی ، وجدان اخلاقی آنرا محکوم می کند که چرا آنرا انجام دادی ؟ این جوان از درک های قشنگ خودش استفاده بکند، رویکرد او این باشد که همیشه مثبت حرکت کنم . اگر خیری در گناه بود اولی کسی که راه را برای آن باز می کرد خدای متعال بود . او انسان را ساخته و می خواهد بهترین ، راحت ترین و لذیذ ترین ها را در اختیار بنده اش بگذارد . اگر در کار گناه می گوید نه ، معلوم است که واقعا لذتی در آن نیست . و اگر هم لذتی هست لذت زودگذری است که از نظر آثار بسیار طولانی است . پس رویکرد ما به سمت نماز ، خوبی ها و پاکی باشد و از گناه هم فاصله بگیریم . اگر احیانا مرتکب گناه شدیم ناامید نشویم . این خط قرمز الهی است . نگوییم که من نماز می خوانم ولی گناه هم می کنم پس فایده ای ندارد . اتفاقا این نمازی که خوانده ای خیلی فایده دارد . چون اگر آن نماز را نمی خواندی چه بسا گناه چندین برابر بدتر انجام می دادیم . پس همان نماز ما را مقداری حفظ کرده است که ما توانسته ایم این مقدار گناه بکنیم . اگر همان نماز هم نبود چه بسا ما خلاف های سنگین تری می کردیم . اگر من گناه زیاد بکنم چه بسا خوبی های من را از بین ببرد . ما باید سراغ نماز بیاییم و گناه را کمرنگ کنیم تا نابود بشود . روی نماز نگاه منفی نکنیم که بگوییم چون این نماز نتوانسته من را از گناه نگه دارد فایده ندارد . این نماز توانسته تو را نگه دارد . اگر این نماز نبود چه بسا گناهان بدتری می کردی . خدا می گوید نماز بخوان و عبادت کن و این هم توفیقات آن است و برای من گزارش می کند . خدا قول داده با نماز خواند از زشتی و آلودگی تو جلوگیری کند . پس معلوم می شود که همان نماز من را کنترل کرده است . مثلا کسی پشت فرمان نشسته و کمربند را بسته است . بعد ماشین چپ می شود و سر و کله اش زخمی می شود . بعد می گوید که کمربند بستم ولی فایده ای نداشت . اگر او این کمربند را نبسته بود ضربه مغزی می شد و همین که این کمربند را بستی خودش جلوی ضربات را گرفت . پس رویکرد ما به سمت مسائل ایمنی باشد . نماز خوبی از مسائل ایمنی است در سفری که انسان در پیش دارد و ناامید هم نباشیم .
سوال – اگر ما انسانها قرار باشد که این همه مواظب باشیم که چه جوری زندگی کنیم همان بهتر که آفریده نمی شدیم . اینکه من نباید به موسیقی حرام حتی در خلوت خودم گوش بدهم و اگر این حق را ندارم که به خودم برسم ، پس چرا زنده هستم . من می دانم که هدف نهایی لذت بردن از دنیا نیست اما گاهی به خودم می گویم که من در بهشت خدا هم راحت نیستم . آیا آنجا هم باید حجاب داشت و موسیقی گوش نکرد ؟ پس اگر این طور است در بهشت هم باید مواظب باشیم که کار اشتباهی انجام ندهیم و این اصلا برای من خواستنی نیست . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – اتفاقا به ما می گویند که در دنیا مواظب باشید که در بهشت کاملا آزاد باشید . به این معنا که در آنجا محدودیتی نیست . در بهشت فرض این است که هرچه عبد بخواهد ما تشتهی انفس . در آنجا محدودیتی نیست تکلیفی نیست آنچه را که در اینجا برای ما سامانه ی تکلیف درست کرده اند و گفته اند که اینجا این مراقبت ها را داشته باشید ، اتفاقا برای نفی لذت نیست . بعضی ها فکر می کنند که این محدودیتها برای این است که ما لذت نبریم ، اتفاقا برای این است که ما لذت ببریم . منتها لذت های هر موجودی متناسب با خود موجود است . ما بیاییم لذت را برای خودمان تعریف کنیم . ما انسان هستیم و ببینیم که لذت انسانی کدام است . آیا بی بند و باری لذت انسانی است ؟ آیا خوردن غذای آلوده خوراک انسانیت است ؟ اول اینها را تعریف کنیم . پس اول خودمان را بشناسیم بعد لذاتی که متناسب با شخصیت و هویت ماست ارزیابی کنیم . یک چیزهایی را خود ما قبل از اینکه اسلام بگوید تعیین می کنیم . الان اگر شما به کشورهایی بروید که دین و مذهب ندارند و کارهای خوب را بپرسید ، آنها هم خوبی ای کارها را تعیین می کنند و درست هم قضاوت می کنند . که اینها را به حسن و خلق ذاتی تعبیر می کنند . یعنی یک چیزهایی ذاتی قبیح و یک چیزهایی زیبا است . ما باید خودمان را بشناسیم و لذات و آلام و دردهای مان را بشناسیم . آنجا که ما نمی شناسیم خدا مسائل را برای ما ریزتر کرده است زیرا تا انسان بخواهد متوجه آن بشود شاید دیر بشود . پس خدا به شما کمک می کند و این امداد الهی است . خدا به بندگانش رافت دارد و از سر رافت می گوید که این کار را نکن ونمی خواهد محدودیت ایجاد کند . هیچ کدام از احکام دینی ما محدودیت نیست ، همه ی اینها حفظ و نگهداری است . یعنی می گوید خودت را نگه دار . اگر اداره بهداشت می گوید که این آب آلوده است حتی در خلوت هم نمی توان این آب آلوده را خورد . خدا انسان را دوست دارد و مثل حیوانات رها نکرده است حتی صاحب حیوان هم سعی می کند که حیوان غذای آلوده نخورد ، نکند که انواع بیماری ها را بگیرد و از سر مهر و محبت این کار را می کند . اگر ما قبول کردیم که خدایی حکیم ، عادل ، مهربان داریم و خیر ما را می خواهد ، قطعا بایدها و نباید های دینی برای ما دست و پاگیری نخواهد بود . در نظام زندگی دنیا ما باید لذت ببریم .قرآن می فرماید : کسانی که در این دنیا قرار می گیرند هم در این دنیا و هم در آخرت لذت می برند .چه کسی گفته که احکام دین برای این است که در دنیا لذت نبریم ؟ خیر برای این است که لذت درست ببریم . لذت حیوانی برای تو عذاب است . کما اینکه لذت های انسانی برای حیوان عذاب است . مثلا حیوانی که می خواهد فقط بخورد و بخوابد ، شما برای او معارف بگویی یا برایش کلاس اخلاق بگذاری ، این حیوان متوجه اینها نمی شود . مثلا حیوان می خواهد راحت در طویله اش بخوابد و شما برایش میل بگذاری . زندگی حیوانی چیزهایی می طلبد و زندگی انسانی چیزهای متفاوتی را می طلبد . همان طور که اگر بخواهی برای حیوان سیستم انسانی درست کنی او را واقعا به عذاب می کشی ، لذات حیوانی هم برای انسان عذاب است . پس تکالیف دینی برای جلوگیری از لذات دنیوی نیست بلکه برای تبیین درست لذتها متناسب با ماست . برای رشد ماست و برای این است که ضربه به ما نخورد . در بهشت فضای دیگری است ، آن عالم نتیجه است نه عالم وظیفه .شما در اینجا وظیفه ای انجام دادی و باطن آن در بهشت برای شما ظهور پیدا می کند . همین که شما غذای مسموم نخوردی و سلامت ماندی ، همین وظیفه برای تو آنجا سلامتی می آورد . در اینجا آن موسیقی حرام را گوش نکردی و در آنجا متوجه می شوی که گوش نکردن آن هم لذت داشت و من متوجه نبوده ام . تمام دنیا ظرفیت یک لحظه ی آن نغمه ی بهشتی را بتواند در دنیا بنوازد ؟ کدام موسیقی دانی می تواند الفبایی از موسیقی بهشت را در اینجا بیاورد ؟ اگر اینجا می گویند که گوش خودت را نگهدار برای این است که ازآن نعمتها محروم نشوی ، اگر گفتند که چشمت را در اینجا ببند برای این است که در آنجا از نعمتها محروم نشوی . بندهای اینجا بازکردن های هم اینجا و هم آنجا است . گمان نکنید که می خواهند دست و پای ما را ببندند بلکه می خواهند دست و پای ما را باز کنند . دین برای آزادی آمده است و دین آمده که ما را از اسارت فضای محدود دنیا که می خواهد ما را خوار کند نجات بدهد . تو انسان هستی و باید پرواز کنی . هم اینجا لذت ببر و هم لذات عملی آنجا را ببر . لذت های بهشت را باید چشید .
سوال – زنی هستم که در کودکی تربیت درستی نداشتم . برنامه ی سمت خدا من را متحول کرد . وقتی به یاد گناهان گذشته می افتم احساس ترس و ناامیدی می کنم . از آن زمان سالها گذشته است و حقوق زیادی بر گردن من است که امکان پیدا کردن آن انسانها چه از نظر زمان و مکان و مالی برای من مقدور نیست . عذاب وجدان من را رها نمی کنند . هر چه که بیشتر قرآن و ذکر می خوانم ، از خودم بیشتر بدم می آید . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – ایشان نسبت به آینده حالت ترس و ناامیدی دارد . یکی خوب است و دیگری بد است . ایشان ترس خودشان را نگه دارند اما ناامیدی را تبدیل به امید بکند . یک نگرانیهایی در دل افراد گناهکار هست و آن این است که نکند گناه من بخشیده نشود . می گوید که من توبه کرده ام و گریه می کنم ولی می ترسم خدا این را قبول نکند . شما اطمینان داشته باشید که خدا نسبت به وعده هایی که داده تخلف نمی کند . کریم هرگاه وعده می دهد هیچ گاه تخلف نمی کند . حالا بنده خلافی کرده ام و الان واقعا از آن دست برداشته ام ، پشیمان هستم و از گذشته ام تنفر دارم و دیگر این کار را نمی کنم ، این معنایش توبه است . پس چرا من ناامید هستم ؟ نکند که من خدایم را نمی شناسم . نکند احتمال می دهم که شاید خدا من را نبخشید . این احتمال را صفر کنیم که هیچ گاه خدای کریم در وعده ای که به ما داده تخلف نمی کند . اگر خدا بگوید که چنین کار را بکنی تو را عذاب می کنم و اگر این کار را نکرد خوب است و عیبی ندارد . رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است . ان الله لایخلف المیعاد . پس این ناامیدی ایشان باید به امید تبدیل بشود و در کنار ترس باشد . اگر این ناامیدی در انسان بماند ، این کار شیطان است که وعده ی یاس به شما می دهد . خدا می فرماید که بنده ی من ناامید نباش . ترس از اینکه مبادا من برگردم و خلاف کنم و عذاب شرم از بین برود خوب است ولی ترس از اینکه مبادا خدا من را نبخشد درست نیست . اگر حقی از کسی ضایع کرده ایم مثلا در دروان دبستان خودکاری از کسی برداشته ایم و نادانی کرده ایم یا اینکه اشتباه کرده است ، اینها قابل جبران است و جای وحشت نیست . اگر طرف را می شناسد به او می گوید و خودکار را پس بدهد . اگر اصلا طرف را نمی شناسد و به او دسترسی ندارد ، به همان مقداری که تشخیص میدهد در راه خدا بدهد و ثوابش را به آن شخص هدیه کند واگر خلافی هم بین خودش و خدا کرده توبه کند و اگر زیر سن تکلیف بوده که گناهی مرتکب نشده ولی ضمان دارد . اگر ما این ریزه کاری ها را انجام بدهیم اولا آرام می گیریم و به خدا می گویم من کارم را انجام دادم و تو هم به لطف و کرم خودت طرف را راضی کن . یقین بدانیم که این کار می شود . در روز دعای دوشنبه این عبارات را داریم که خدایا من آبروی کسی را برده ام تو به فضل و کرم خودت طرف را راضی کن . پس اول اینکه آرامش پیدا می کنیم که وظیفه مان را انجام داد ایم . دیگر اینکه خدا می بیند که طرف دارد کارش را انجام می دهد . و مثلا طرف یک میلیون تومان بدهکاری را ندارد بدهد ولی صد تومان آنرا به یک فقیر کمک کند و خدا می بیند که عبد در مسیر عبودیت و بندگی قدم هایی را دارد برمی دارد حتی کوچک ، چه بسا گشایشی در کارش بوجود بیاورد که بتواند بدهی اش را بدهد . در روایت داریم که به کوچکی عمل نگاه نکنید ، به این نگاه کنید که دارید برای چه کسی این را انجام می دهید . پس شما یک میلیون تومان از بین برده ای ولی شما الان نداری که بدهی ، صد تومان آنرا در راه خدا بده و آنرا به طرف هدیه کن . این گام بزرگی است که تو داری برمی داری . روایت داریم که اگر در کارتان گره مالی پیش آمد صدقه بدهید . این باعث گشایش در کارتان می شود . این جور حرکات را انجام بدهید و آثار آنرا در دنیا خواهید دید.
سوال – در زمان جوانی ما این برنامه ها نبود و ما الان با بیان آقای مهندسی پنجره ای از معرفت به سمت ما گشوده شده و امیدوار شده ایم .
پاسخ - خوبی خود این افراد است حرفهای من چه تاثیری می تواند داشته باشد . لطف خدای متعال از یک طرف ، پاکی وطهارت بندگان از طرف دیگر و بخاطر داشتن زمینه های پاک ، سخنی از محبوبش آمده و در دلش اثر کرده است . بنابراین او باید بگوید الحمدلله و من هم باید بگویم الحمدلله . از اینکه این بندگان می خواهند پیام حق را بشنوند و لذت می برند .عزیران این لذت ها را دنبال کنند . قطعا بدانند که وقتی از فضای آلوده بیرون آمدند ، نگران نباشند که چرا در دروان جوانی چنین برنامه هایی نبود . الان که هست از این برنامه ها استفاده کنند . این برنامه ها را دنبال کنند تا بر سرعت شکوفایی این طهارت ها و زیبایی هایی که در درون شان است بیفزاید .
سوال – سوره یوسف آیات 79-86 را توضیح بدهید .
پاسخ –آلودگی ها زیباسازی هایی است که نفس انسان برای انسان ایجاد می کند . در جریانات داستان حضرت یوسف ، وقتی بچه ها طور دیگری برخورد می کنند و گزارش را طور دیگری می گویند حضرت یعقوب به آنها می گوید که این کاری که شما کردید در عمق فطرت خودتان می دانید که کار قشنگی نیست ولی زیباسازی برای شما انجام گرفت و آن حسد و کینه ی شما این حرکت را برای شما زیبا ترسیم کرد . یادمان باشد که این فقط در چاه انداختن یوسف و جریانات آن نیست که نفس است که آنرا زیبا می کند ، هرجایی که ما داریم خلاف می کنیم و راه انحرافی می رویم بدانیم که آنجا شیطان همه چیز را برای ما زیبا جلوه می دهد ، بَزک کردن های دروغین است که رفتار زشت و غلط را برای ما زیبا جلوه می دهد . ما سراغ آن می رویم و آنرا انجام می دهیم و یوسف پاک فطرت خودمان را در چاه آلودگی و ظلمت می اندازیم و بخل و حسد را از خودمان آزاد می کنیم . وقتی یوسف را در چاه بیندازی چه بُعدی از انسان آرام می گیرد ؟ بخش بخل و حسد و حیوانیت آرام می گیرد و فطرت را می خواهیم در چاه ظلمت بیندازیم . بدانیم که زیبایی ها رشد می کند و زیباسازی های شیطان را از بین می رود و واقعیت خودش را نشان می دهد . پس بهتر است که ما هم در زندگی این گونه عمل کنیم یعنی زیبایی های فطرت مان را آزاد کنیم و عزت پایانی مصر یوسف وجود را در ابتدای زندگی ایجاد کنیم .
سوال – ما مانده ایم با بار سنگین گناه که در وجود ما ریشه دوانده است و عمر ما که از دست رفته است . چگونه می شود گناهان یک عمر را جبران کرد . ای کاش همه قدر جوانی خودشان را می دانستند . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ - این عزیز دارد پاکی فطرت خودش را احساس می کند . از این حرفهای بوی طهارت ، پاکی ، عبودیت و بندگی می آید . به این فکر نباشید که چگونه به سمت خدا بروید . امام سجاد (ع) فرمود : کسی که می خواهد به سوی تو بیاید راهش نزدیک است . ترس نداشته باشیم که این قدر گناه داریم . امید به مهربانی خدا داشته باشیم . من صد سال گناه کرده ام و الان می خواهم بگویم که اشتباه کرده ام و می خواهم برگردم ، می فرماید : برگرد . و آن گناهان صد ساله از بین رفت . یعنی به همین سرعت و راحتی منتها مهم این است که نگویم من صد سال گناه بکنم و در آخر کار توبه کنم . ممکن است که به آخر نرسیم و من در حین گناه از بین بروم . روایت داریم : دست به گناه نزنید چه بسا که گناهی باشد که خدا می فرماید به عزت و جلالم تو را هرگز نمی بخشم . این هرگز نمی بخشم یعنی توفیق توبه به تو نمی دهم . بترسید که این گناهان از این قبیل نباشد . پس گناه نکنیم و اگر کردیم ناامید نباشیم . در این بحث ناامیدی منظورمان این نیست که گناه کنیم و به حق امید داشته باشیم . گناه نکنیم و اگر کردیم ناامید نباشیم . اگر نماز و روزه برگردن دارد تا آنجا که می تواند قضای نمازش را انجام بدهد و بگوید : خدایا من بنا دارم که کارهایم را جبران کنم و بی تردید مورد لطف خدا قرار می گیرید . کافی است بجای خودشان و هوا و هوس ها ، خدا را ببینند . همین که ما خودمان را نبینیم خدا را می بینیم .
سوال – من برای هرکاری که برایم جور می شود استخاره می گیرم . الان دنبال کار می گردم . هر کاری که برایم پیدا بشود استخاره می کنم و اگر خوب بیاید آنرا کار را انجام می دهم . الان چهل وروز است که من بیکار هستم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – اصلا اینجا جای استخاره نیست . استخاره ای که بین مردم رایج شده است این است که تا تردید می کنند قرآن را باز می کنند یا می گویند که حاج آقا برای ما قرآن باز کن . این روش صحیحی نیست . در کتاب وسایل الشیعه جلد پنجم در باب نماز بابی بنام الصلاة الاستخاره است یعنی نماز استخاره . یعنی اگر می خوایه کاری را انجام بدهی دو رکعت نماز استخاره بخوان و از خداوند طلب خیر کن و بگو : خدایا من نمی دانم ولی تو می دانی ، خدایا من به رحمتت از تو طلب خیر می کنم که آنچه خیر است برای من پیش بیاید . دو رکعت نماز مثل نماز صبح بخوان و سر به سجده بگذارد و سخنان بالا را تکرار کن . بعد برو مشورت کن . یعنی از خدا خواسته ام که برای من خیر بیاورد و بعد مشورت کنم که حتی به پیامبر هم گفت که مشورت کن . بعد بروم و کارم را انجام بدهم . هیچ نیازی به استخاره قرآنی نیست . استخیرالله ثم تشاور . طرف می خواست به مسافرت برود واز رسول خدا می پرسید که نمی دانم زمینی به مسافرت بروم یا دریایی . پیامبر به او می گفت که برو مسجد و دو رکعت نماز بخوان و از خدا آنچه خیر است بخواه . هر چه بعد از نماز به دلت افتاد همان کار را بکن و اگر چیزی به دلت نیفتاد مشورت کن . این شک های ابتدایی که بلافاصله برای آن قرآن را باز می کنی خیلی دلیل محکمی ندارد . مگر اینکه راههای مشورتی را رفته ای و با افراد متخصص مشورت انجام داده ای و وسواس هم نداشته باشد و اگر بجایی نرسیدی باید پیش فرد واردی استخاره بکنی . عقلاء وقتی می خواهند کاری بکنند ابتدا فکر می کنند و بعد جمع بندی می کنند و بعد به جمع بندی عمل می کنند . ما نباید تا می خواهیم آب یا نان بخوریم استخاره بکنیم . اگر می خواهیم کاری بکنیم ، برویم مشورت بکنیم و از چند نفر متخصص سوال کنیم و ارزیابی کنیم و ببینیم که کدام کار در بازار بهتر است همان کار را می کنیم . درروایت داریم که اگر از خدا طلب خیر کردی و طبق موازین دینی و شرعی جلو رفتی ، و کار به جایی منتهی شد که به میل تو نبود مبادا خدا را متهم کنی و بگویی که چرا این جوری شد. چون خیر را به خدا واگذار کردی و خیر همین است که اتفاق افتاده است . از پیامبر پرسیدند مگر می شود خدا را متهم کرد ؟ فرمود : بله . آنجا که طلب خیر می کنی و بعد کار را انجام می دهی و کار طبق میل تو انجام نشده است وتو گلایه داری ، اینجا تو خدا را متهم کرده ای یعنی خدایا من از تو طلب خیر کردم ولی آن جوری که می خواستم انجام نگرفت . یعنی نعوذبالله تو به من خیانت کردی و خیر من را نفرستادی . خیر تو در همین بوده بشرطی که راهها را درست رفته باشی .
سوال – من یک دختر بیست ساله هستم که پنج سال پیش یک اشتباهی کردم . با پسری دوستی کردم ودر این دوستی اشتباهاتی رخ داد که من آنها را می پذیرم . من واقعا از رفتارهای گذشته ام پشیمان هستم ولی مادرم روزی صد بار به من زخم زبان می زند حرف های نیش دار او پنج سال است که اعصاب و روان من را بهم زده است . این قدر خسته شده ام که اگر از خدا نمی ترسیدم خودم را راحت می کردم . هر روز سر نماز دعا می کنم و از خدا صبر می خواهم ولی دارم کم می آورم .راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – زندگی همین طور است و نباید کم آورد . ولی باید به اطرافیان توصیه داشته باشیم . اگر کسی در مسائل جسمی نگرانی زیادی داشته و در یک تصادف پایش شکسته و زخمی شده و سر و دستش باندپیچی شده ، وقتی به عیادت او می رویم چه برخوردی با او داریم ؟ آیا به او می گوییم که تو مُردنی هستی و فردا خواهی مُرد ؟ یا اینکه می گوییم که الحمدلله که خوب شده ای و می روییم که به او امید بدهیم . اگر با عصا چند قدمی راه رفت او را تشویق می کنیم و به او امید می دهیم تا او به سلامتی کامل برگردد . چرا وقتی کسی دچار گناهی شد ، این قدر توی سر آنها می زنیم ؟ چرا آنها را ناامید می کنیم ؟ وقتی این جوان برگشته از الفاظی استفاده نکنیم که او را ناامید بکنیم و بگوییم که تو برای خودت و من آبروی نگذاشته ای . بگو دخترم اشتباه کرده ای ولی الحمدلله که برگشتی . من هم در زندگی اشتباه داشته ام و سعی کنیم که به این جوان امید بدهیم . حتی اگر این جوان در فضای برگشت هم نیست با ادبیاتی با او برخورد کنیم که امید به بازگشت به او بدهیم . و او احساس کند که در محبتی به روی او باز است . بعضی ها گرفتار گناه هستند و در خلوت و تنهایی از آن گناه بدشان می آید ولی چون راه بازی را نمی بینند می خواهند خودشان را در آن فضا نگه دارند . می ترسد که برگردد و پدر و مادر او را تحویل نگیرند . در خانه احساس ناامنی می کند . اینها غلط است . سعی کنیم که اگر کسی می خواهد برگردد به او کمک کنیم . به او محبت کنیم و او را نوازش کنیم که دارد برمی گردد نه اینکه توی سرش بزنیم تا او دوباره به کار خلاف گذشته ی خودش برگردد . این اخلاق دینی و اسلامی نیست . اخلاق دینی این است به فردی که ترک گناه کرده احترام بگذاریم و حتی اگر در فضای گناه هم باشد به او احترام بگذاریم از جهت خودش و از جهت رفتارش نگران باشیم . بگوییم که رفتارش را قبول نداریم ولی خودش را با آغوش باز قبول می کنیم . وقتی که خودش رفتارش را کنار گذاشت او را صد درصد بپذیریم . و او ر ا در کار خیر تشویق کنیم . خدا ، ملائکه و امام زمان (عج) از او راضی هستند پس تو هم از او راضی باش . فردی می گوید که من غبت شما را کرده ام ، من را حلال کنید . ولی مردم معمولا می ترسند که این را بگویند زیرا می گوید که اگر این را بگویم باب فساد جدید باز می شود . می گوید چه چیزی پشت سرمن گفتی ؟ تا نگویی تو را حلال نمی کنم . این چه اخلاقی است ؟ بگو غیبت من را کردی پشیمان هستی ؟ اگر گفت : بله . بگو اصلا نمی خواهم بدانم که چه گفته ای . خدا از سر تقصیرات من بگذرد ، من هم گذشت کردم . با این کار او ر ا به سمت خدا و خوبی دعوت می کنیم . مثلا فردی می گوید که من ضربه ی مالی به شما زده ام ولی الان ندارم که به شما بدهم . شما بگو هر مقدار که داری بده و بقیه را گذشت بکند . البته بدهکار باید تلاش کند که بدهی خودش را بدهد . خدا هم در قیامت از او گذشت می کند.
سوال – توصیه ی پایانی شما در آخرین جلسه ای که با هم داریم چیست ؟
پاسخ – من از برنامه ی شما تشکر می کنم که برنامه ی موفقی هست . از تهیه کننده آقای رکنی و شما مجری محترم و همه ی دست اندرکاران این برنامه تشکر می کنم . این برنامه کار ارزشمندی است . توصیه من این است که به برنامه هایی که می خواهند مجموعه ای متعهدانه تهیه کنند ، بها بدهند . بها دادن آن هم به این است که خوب گوش کنند و آنرا پیاده کنند . سعی کنیم عاقبت گناه را فراموش نکنیم . نکند که ما پشیمان باشیم و جزو پشیمانی هایی باشیم که در آخرت پشیمان بشویم و در دنیا پشیمان نشویم . از طرفی عاقبت زیبا و مثبت بندگی و ارتباط با خدا را هم فراموش نکنیم .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۳
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی