مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ق.ظ

هنر قرآن ...؟؟؟؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
 
از امتیازات قرآن جملاتی را می گویم: یکی اینکه قرآن و هر کتاب آسمانی را ما مأمور هستیم که باید جدی بگیریم. « خُذْ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ مریم/۱۲» یعنی قرآن را جدی بگیرید. متأسفانه به این آیه عمل نشده است. الآن قرآن در میان ما چه جوری است؟ بالاسر مسافر تا ماشین چپه نشود. روی کیف عروس، مراسم، به قرآن قسم می خوریم. شب قدر قرآن را سر می گیریم. با کاشی کاری هنر معماری خودمان را نشان می دهیم. خانه نو می خریم آینه و قرآن می بریم. «وَإِنْ یَکَادُ القلم/۵۱» را به طلا نوشته به نوزاد آویزان می کنیم. که عقرب او را نیش نزند. ایه الکرسی را به شاخ گاو می بندیم که شیرش زیاد شود. بعد می بینیم که هنوز جمعیت برای مراسم نیامده اند، به قاری می گوییم که بخواند تا مردم جمع شوند.
۱٫ جدّی گرفتن قرآن در عرصه زندگی
برخورد با قرآن بدین گونه است؟ باید آن را جدی گرفت معنایش این است؟ در ایران چند نفر را داریم در عوام یا در خواص؟ حتی در خواص، من حالا کاری به عوام ندارم. در خواص چند نفر داریم که یک تفسیر دیده باشد. بسیاری از افراد با اسم سوره ها هم آشنا نیستند. اسم فوتبالیست ها را بلد هستند. درصورتی که اسم چهل کشور را که بگویی، پایتختشان را حفظ است. تاریخ تولد بعضی ها را بلد هستند یا اسم کوهها را بلد هستند. اما وقتی می گوییم سوره اسراء نگاهت می کند. یعنی نه با ظاهر آن و نه با باطن آن آشنا هستند. با این حال که قرآن. هزارها رساله دکترا در قرآن است که باید در مورد آنها تحقیق بشود. من به یاد دارم که این را در یک زمانی گفته ام که: چرا قرآن می گوید «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ التین/۱»؟ چرا نمی گوید «وَالتِّینِ وَالتَّمر» چرا؟ قسم به انجیر و زیتون. چرا به قسم به انجیل و خرما نخورده؟ رابطه بین آنها چیست؟ علم غذاشناسی ممکن است از این یک حقیقتی را کشف کند. این خیلی مهم است. باید قصه را جدی گرفت. کلماتی در قرآن است که مثلا رنگ لباس باید شاد باشد، بخاطر اینکه رشته ای است در دانشگاه روانشناسی رنگها. یعنی رنگها در روح و روان اثر دارد.« لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ البقره/۶۹» یعنی رنگها ناظرین را مسرور می کند. رنگ باعث سرور است. این یک کلمه است ولی این یک کلمه رشته دانشگاهی می شود. خانم معلم سر کلاس لباس شاد بپوشند. در کوچه و خیابان لباس سیاه بپوشند. این دختر معصوم ما چرا باید ۵ ساعت در کلاس به خانم چادر مشکی نگاه کند که هیچ مردی وجود ندارد. کجای این دین است. چادر مشکی برای بیرون است که جاذبه نداشته باشد اما سر کلاس باید رنگ روشن بپوشید.
۲٫ دعوت قرآن برای نظر به پدیده های آسمان
هنر قرآن این است که آمیختگی در قرآن است که: « فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ البقره/۱۷۸» آدم را گیج می کند. با چفت و بند همه را به هم وصل می کند. «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ… الغاشیه/۱۷» خلق آیا نگاه نمی کنند که چگونه آفریده شد. آیا نگاه نمی کنند به آسمان چگونه برافراشته شد یک نگاه به شتر و آسمان می اندازد یعنی تلفیقش مهم است. امیرالمومنین به استاندار می گوید: ای استاندار یکوقت نگویی که من استاندار هستم و فقط به فکر کلان مملکت باشی نباید از مسائل ریز غافل شوید. اگر شما رفتیدخدمت مقام معظم رهبری، ایشان پرسیدند پسرخاله تان، حسن آقا چطور است؟ شما می گویید ماشاءالله ایشان با این همه مشکلات مملکتی، اسم پسرخاله من را هم می داند. یکوقتی ایشان از پاسدارش پرسیده بود که شما که بچه دار شدید مادر بچه شیر دارد یا شیر خشک برایش می گیرید؟ این پاسدار ایشان کلافه بود. و میگفت آقا با این همه گرفتاری از شیر خشک زن من هم احوالپرسی می کند. آسمانها کجا شتر کجا. گاهی از کهکشان به دکان بقالی می رود. مثلا «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ الرحمن/۷» آسمان را برافراشت. « وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» و توازن در آسمان ها برقرار کرد. فاصله ها حساب شده است. جاذبه ها، دافعه ها، گریزها. همه آسمان ها را برافراشت وبین ستارگان و کرات آسمانی توازن برقرار کرد. «أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ الرحمن/۸» از آسمان به دکان بقالی می آید این یک میزان واین هم یک میزان به بقالی می گوید در کشیدن جنس در میزان طغیان نکن. در فروش جنس در کشیدن طلا و زعفران و سیب زمینی و پیاز، در میزانت طغیان نکن. شتر، آسمان. کهکشان، بقال.
۳٫ توجه به مبدأ آفرینش انسان در قرآن
در افرینش می گوید می دانی از چه هستی؟ در جایی می گوید « مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى القیامه/۳۷» ایه ای دیگر « مِنْ صَلْصَالٍ الحجر/۲۶» آیه ای دیگر « مِنْ تُرَابٍ آل عمران/۵۹» آیه ای دیگر « مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ السجده/۸» آیه ای دیگر من مریون آیه ای دیگر « مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ الطارق/۶» سلسله وجودی را می گوید سفال لجن خاک نطفه منی نطفه پست نطفه جهنده . وارد می شود کجا فیه بعد از مرحله دوم « فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ الزمر/۶» در آیه ای دیگر « فِی قَرَارٍ مَکِینٍ المؤمنون/۱۳». « فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ الزمر/۶» از کجا در کجا برایت می گوید به سوی کجا می گوید « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ البقره/۱۵۶» کجا بودی کجا هستی کجا می خواهی بروی؟ چگونه فکر کنم آیه داریم. چه بگویم آیه داریم. مقدار مطالعه آیه داریم. شرایط استاد آیه داریم. چه بخوریم آیه داریم. چه نخوریم با کی رفیق شویم. انتخاب همسر. زایمان. تغذیه زن زائو. شیر دادن. مقدار شیر دادن. چه کسی شیر بدهد. مجانی باشد یا با پول. حق شیر دادن بازی با بچه. تعلیم بچه. تنبیه و تشویق بچه. تربیت بچه.
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن.
قرآن را باید جدی گرفت. اساتید دانشگاه و دانشجویان دیر شده است یک درس جدی از قرآن بدون ترم و واحد. قرآن را مثل باقی درسها با ترم و واحد نکنید. یک مخلوق هستیم تا بدانیم خالق چه گفته است. البته به لطف خدا یک جرقه های شاد آوری هست. من در دانشگاه تهران تفسیر می گویم استقبال خوبی هم می شود و دانشگاه پر است. اساتید دانشگاه تهران جلساتی دارم که همه استاد دانشگاه هستند و استقبال خوبی هم می شود. یعنی الآن هم فهمیده ایم که سرمان کلاه رفته است هم ما فهمیده ایم و هم اساتید.
۴٫ خطر تحریف حقایق در تاریخ و شعر
تاریخ را باید شناسایی کرد مثل بعضی آبها که باید ازمایش شوند. آب باران آزمایش نمی خواهد ولی آبهایی که از زمین هستند باید آزمایش بشوند. این گوگرد دارد یا گچ دارد چه موادی دارند؟ شعرها سوراخ دارد. یکمرتبه شاعر اوج می گیرد و شعر می گوید. عبادت به جز خدمت خلق نیست. خدمت خلق یکی از عبادات است. حالا شما هیجانی شدی و می گویی که عبادت به جز خدمت خلق نیست. نه این دروغ است. دید موسی آن شبانی را به راه. آقای مثنوی ببین یکبار دلتان برای یک چوپان نسوزد که نبوت را زیر سئوال ببری. که خدا به موسی دعوا می کند که برو بگو هر چه که می خواهی بگو. پس هر کس هرچه که می خواهد بگوید در نتیجه هر کس هر طور که می خواهد نماز بخواند. هیچ دلیلی ندارد که ما حمد و سوره مردم را درست کنیم. حاجیها هر طور که بخواهند بروند مکه. اگر یک لبیک یک حاجی غلط باشد گیر می دهیم یعنی همه مراجع تقلید گیر می دهند. همه مراجع می گویند که آدم باید نمازش را درست بخواند. اصلاً موسی آمده که اگر یک چوپانی هم کج می گوید… اسمانها تکه تکه می شود از چرندی هایی که بعضی مردم می گویند. می گویند خداوند اولاد دارد و اولاد های خدا دختر هستند. پسرها برای ماست و دخترها برای خدا است. اگر آسمان بشکافد جا دارد. آنوقت موسی یک چوپانی یک حرف چرندی می زند موسی که می رود نصیحتش کند.. حالا بله یکوقت می گوییم آرام بگو، دلش را بدست بیاور. این قبول است. اما اگر بگوییم هر چه دل تنگت می خواهد بگو. این حرف غلط است. زیبایی قرآن
۵٫ طرح عفو و احسان در آیه قصاص
آیه ای در قرآن است که می گوید بکش بکش است. می گوید آدم قاتل را باید گرفت و کشت. همان آیه بکش بکش به قدری لطیف است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى البقره/۱۷۸» ای کسانی که ایمان آورده اید قصاص واجب است قاتل نباید آزاد باشد. باید آن را کشت. چطوری باید کشت؟ می گوید: « الْحُرُّ بِالْحُرِّ البقره/۱۷۸» اگر انسان آزادی را کشت تو هم آزاد بکش. « وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ البقره/۱۷۸» برده با برده . « وَالْأُنثَى بِالْأُنثَى البقره/۱۷۸» زن به زن. البته به معنای این نسیت که مقام زن کمتر است. چون در طول تاریخ و به طور طبیعی، تولید اقتصادی مرد بیشتر از زن است. کما اینکه در تربیت مهر و عاطفله زن بیشتر از مرد است. برای تربیت زن بهتر است برای تولید و پول در آوردن مرد.
و لذا اگر کسی مرد را کشت در حقیقت یعنی نان آور را کشته است. حالا شما نگو که آقا بعضی از زنها نان آور هستند. ما همیشه وقتی که می خواهیم قانون وضع کنیم کاری به بعض نداریم. می گوییم هوای تابستان گرم است بنابراین مدرسه ها تعطیل است. حالا شما نگویید که آقا در روستای ما یک روستایی است به نام تزرجان در آنجا هوا خنک است. ما وقتی که می خواهیم قانون وضع کنیم نباید فکر یک دماوند و همدان باشیم. قانون کلی است. در قانون می گویند هوای تابستان داغ است و در هوای داغ مدارس تعطیل می شود. در قانون مسائل جزئی را نباید در نظر گرفت. وقتی بنا است که این شهر خیابان داشته باشد نباید بگوییم که اینجا یک خانه یتیم است یا یک مسجد است. اگر در خیابان کشی به خانه یک یتیم و یک مسجد هم که رسید خرابش کنید چون نمی شود که یک مصلحت عمومی فدای یک مصلحت جزئی بشود.
۶٫ اعتدال در احکام و قوانین اسلامی
قصاص: حالا این بکش بکش است. حر را کشت حر را بکشید. برده را کشت برده بکشید. زن کشت زن را بکشید. در همین آیه بکش بکش ببینید که چقدر عاطفه است. « فَمَنْ عُفِیَ البقره/۱۷۸» یعنی اگر عفو شد. ببینید یهود می گوید حتماً بکش. مسیحیت هم بخشیدن را ترویج می کند. یهود می گوید فقط کشتن. مسیح می گوید ترحم. و اسلام می گوید اختیار با صاحب خون است. پدر مرا کشته است من پسرش هستم اختیار داری که یا بکشی یا هم ببخشی. و خون بها بگیری. این یک امتیاز است بر مکتب یهودیت. بعد می گوید برادرت است با اینکه پدرت را کشته است از دایره برادری بیرون نرفته است. ببینید خیلی مهم است که به قاتل می گوید باز هم برادرت است. وقتی از صلیب سرخ مسیحی ها آمدند عراق، بغداد و رفتند پیش اسرا و ابوترابی گفتند اینجا شکنجه هست یا نه ابوترابی نگفت. رئیس شکنجه گرها گفت من تو را شکنجه کردم چرا به صلیب سرخی ها نگفتی؟ گفت صلیب سرخی ها مسیحی بودند. تو ولو شکنجه گر و بعثی هستی ولی مسلمان هستی و قرآن می گوید که « وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا النساء/۱۴۱» قرآن اجازه نمی دهد که من یک حرفی بزنم که کافران بر مسلمانان راه نفوذ داشته باشند. من باید طوری حرف بزنم که کافران روی مسلمان ها نقطه فشار پیدا نکنند.
حالا اگر من قاتل پدرم را بخشیدم و گفتم من می بخشم باید سی میلیون یا چهل میلیون باید بدهی. می گوید اگر می خواهید ۴۰ میلیون بگیرید آرام آرام بگیرید ممکن است یک مرتبه نداشته باشد به طور معروف در مقابل منکر. یعنی چیزی که پسندیده است. آقایی که قاتل است باید با احسان پول را بدهید. نباید طفره برود. آخر ایه می گوید « ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَرَحْمَهٌ البقره/۱۷۸» ببینید تخفیف، رحمت، احسان، معروف. تو را به خدا چه کسی می تواند. می دانی چه کسی پای تخته کیف می کند؟ اگر دکترای حقوق باشند، اساتید دانشگاهی که رشته دانشگاهی آنها حقوق است. و عالی ترین درجات را گرفته اند. بعضی از آنها به منزل ما آمده اند و گفته اند که حقوق قرآن یک لطیفه هایی دارد. در کتاب های حقوق می آید تبصره فلان از ماده فلان. یا بند یک باید. بند دو نباید. خیلی قانون خشک است. اما قرآن در همان آیه بکش بکش می گوید: عفو، برادر، پسندیده، محبت، تخفیف، رحمت، یعنی در آیه بکش بکش چند واژه عاطفی جاسازی کرده است. این مهندسی قرآن آدم را گیج می کند. خیلی قشنگ است. مثل اینکه سرکه فروش در فروش سرکه ها مواد قندی هم به شما می دهد.
۷٫ جامعیّت اسلام در نماز و نیایش
به مسجد که می روی هم عبادت است. هم سیاست هست. نماز جمعه اش میتینگ است، عبادت هم هست، سیاست هست. یعنی همه با هم. سجده می کنید، بهترین حال در نماز سجده است، بهترین نوع خون رسانی به مغز همان حالت سجده است. سجده برای بندگی است. اما در همان سجده بهترین وقتی است که خون به مغز انسان می رسد. یعنی قرب به خدا با سلامتی اش به هم جوش خورده است. می روی که نماز بخوانی، می گوید مسواک بزن که یک رکعت برابر با هفتاد رکعت است. با آب سرد وضو بگیر که هر چقدر که آب سرد روی پوست بدن باشد نشاطش بیشتر است. «قد قامت الصلاه» همه حضور در صحنه. همه کنار هم بایستید. یاد شهدا، مهر کربلا. در یک نماز از خونرسانی به مغز تا یاد شهدا، ورزش کمر، تا مسواک، تا آب سرد، حقوق. اگر دگمه با نخ دزدی باشد نماز شما باطل است. سیاسی، عمری نماز بخوانی اما اگر رهبرت رهبر الهی نباشد نمازت قبول نیست. اگر همسر ها همدیگر را اذیت کنند نمازشان قبول نیست. مشروبات الکلی بخوری نمازت قبول نیست. اگر بول خود را نگه داری نمازت قبول نیست. درست هست یا صحیح هست ولی نمازت قبول نیست. چون ضمن اینکه نماز می خوانی به خودت ضرر می زنی. زیبایی های قرآن: « خُذْ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ مریم/۱۲»، قرآن را جدی بگیریم. یعنی یکخورده داخل قرآن برویم و از پوست بیرون بیاییم. خدایا مزه قرآن را به ما بچشان و توفیق بده که به دیگران بچشنانیم (الهی آمین).
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۳۰
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی