مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۵۶ ق.ظ

بیدار شدن وجدان

اشخاصی که پرچمدار الحاد بودند چون از مستی غرور به هوش آمدند و در خود فرو رفتند، همان شعور باطنی و وجدان آنها آگاهشان کرد و نادرست بودن پندارهایشان را برایشان آشکار نمود؛ برای نمونه نامهای چند نفر از آنها یاد می شود:

1- داروین الهی می شود

صاحب فرضیه مشهور تبدل انواع «شارلز روبرت داروین»، با کسی که الحادهای برخی از طبیعیون قرنهای اخیر از او گرفته شده و مؤسس مکتب پرهیاهوی «داروینیسم» است، بنا به نقل «جان کلوور مونسا» نویسنده معروف آمریکایی، عاقبت در برابر فشار نیروها و احساسهای فطری و شعور باطن، زانو زده در اواخر عمرش نسبت به فلسفه خود بدبین و به نیروی ازلی و ابدی الهی معترف شده و به گفته «بخنر» دانشمند آلمانی در کتاب «اصل الانواع» ضمن نامه هایی که به دوستان خود می نوشت از آن جمله چنین اعتراف کرده است: «محال است عقل رشید با دیدن این نظام و هماهنگی شگفت جهان بگوید دنیا مبدأ متعال و آفریدگار مدبری ندارد».

2- شاگرد به دنبال استاد

فیلسوف مشهور آلمانی «رئینگ» که نخست از پیروان جدی داروین و مخالف خداپرستان بوده، بر اثر فشار مداوم، همین احساس مقدس درونی؛ یعنی فطرت و وجدانش، عاقبت به تألیف کتابی به نام «دنیا مخلوق است» دست زده و با یقین و خضوع تمام، اعتراف کرده است که جهان را آفریدگار و خدایی است.

3- رومین مادی هم الهی می شود

فیلسوف دیگری به نام «رومین انگلیسی» که از معتقدین سرسخت به مبانی ماتریالیسم بوده، عاقبت همان نیروی مرموز شعور باطن و فطرت، او را واداشت تا بگوید: «تمام مبانی علمی و فلسفی من در باب پدیدار شدن جهان از ماده بلاشعور باطل است و وجود جهان نیز بدون صانع متعال و حکیم مقتدر که احساس درونم به تحقق او گواه و حکمتهای آفرینش او را تصدیق می کند، محال است و آفریدگار جهان حق است».

4- فارادی هم زانو می زند

فیلسوف و محقق علوم طبیعی و فیزیک و شیمی؛ «میکائیل فارادی انگلیسی» که جهان را جز مزج و ترکیبهای اتفاقی از مواد، چیزی دیگر نمی پنداشت و به خداوند حکیم مدبر معتقد نبود و تمامی عمرش در تحقیقات فیزیکی و شیمیایی صرف شد، در یکی از روزهای سال 1867 مسیحی که در بستر بیماری افتاده بود، در پاسخ یکی از دوستانش که از او پرسید: «فارادی! به چه تحقیق و نظریه می اندیشی؟»، چنین گفت:

«خدای را شکر که به هیچ نظریه ای فکر نمی کنم. من به پیشگاه خداوند پیشانی مسکنت می سایم و زانوی اعتراف به زمین می زنم، تنها به او که فطرت من و احساس و شعور باطنم و همه نظامات علوم، وجود او را شهادت می دهند، می اندیشم. من خدای خود را می شناسم و اطمینان دارم که تقصیرات و لاطائلات مرا به انکسار و عجز و توبه ام خواهد بخشید».[1]

[1] نقل از کتاب جاهلیت و اسلام/ تألیف یحیى نورى/ صفحه 306( با اندکى اختلاف در نقل).

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۸
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی