مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۹ ق.ظ

داستان حاطب بن ابى تلعبه

حاطب در مکه مسلمان شد و به مدینه آمد. در حالى که عیالش در مکه مانده بود. ازسوى دیگر کفار قریش از آن بیم داشتند که لشکر رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) به سوى آنان بتازد، پس نزد عیال حاطب رفته و از او خواستند تا نامه اى به حاطب بنویسد و در آن از شوهرش جویا شود که آیا حضرت محمّد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) تصمیم به جنگیدن با مردم مکّه دارد یا نه؟

خانوادة حاطب نامه اى به او نوشتند و مطلب را با او درمیان گذاشتند و از او خواستند که وضعیت را براى آنان شرح دهد. حاطب در پاسخ نوشت: آرى رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) چنین قصدى دارد. وى نامه را به دست زنى به نام صفیّه داد. او نامه را در گیسوان خود پنهان کرد و به راه افتاد.

رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) امیرالمؤمنین على (علیه السلام) و زبیر بن عوّام را به سراغ آن زن فرستاد. این دو تن نیز خود را به او رساندند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسید: نامه کجاست؟ صفیّه گفت: نزد من چیزى نیست. او را تفتیش کردند و چیزى نیافتند. زبیر گفت که چیزى نیافتیم، پس برگردیم.

على (علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند که رسول خدا به ما دروغ نگفته و جبرئیل هم به آن جناب دروغ نگفته و پیامبر به جبرئیل دروغ نبسته و جبرئیل هم به خدا دروغ نمىبندد؛ پس نامه را درآور وگرنه جزاى عمل خویش را خواهى دید! صفیّه گفت از من دور شوید تا نامه را درآورم. آنگاه نامه را از لاى گیسوانش درآورد.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) نامه را گرفت و نزد رسول خدا آورد. رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) از حاطب پرسید: این چه کارى است؟

حاطب عرض کرد: یا رسول الله به خدا سوگند این کا را از روى نفاق نکردم و چیزى تغییر و تبدیل ندادم و من شهادت مىدهم به اینکه جز خدا معبودى نیست و اینکه تو رسول بر حقّ اویى، لیکن اهل و عیال من از مکه نوشتند که قریش با ما خوشرفتارى مىکند. من نیز در حقیقت مىخواستم حسن معاشرت آنان را با خدمتى تلافى کرده باشم. بعد از این ماجرا خداى متعال این آیه را فرستاد:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ».[1]

اى اهل ایمان! دشمن من و خودتان را هرگز به دوستى برنگزینید.

گرچه شأن نزول این آیه مربوط به این حادثة تاریخى است امّا معنى و مفهوم آن به هیچ وجه اختصاص به این شخص ندارد بلکه به عنوان یک قانون کلى و اجتماعى براى همیشه مطرح و پا برجاست. همان گونه که این مطلب از آیات دیگر قرآن هم استفاده مىشود؛ مثلاً این آیه: «آنان که ایمان به خدا و رسول ندارند را به عنوان دوست نگیرید و دوستى با آنان خطرى است بس عظیم».[2]

در بسیارى از روایات هم به خطر این دوستى ها اشاره شده است. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: هرکس را دیدید که دوستى و دشمنىاش به خاطر دین نبود، بدانید که او دین ندارد.[3] آن حضرت در جاى دیگر فرموده است: از مستحکم ترین دستاویزهاى ایمان آن است که به خاطر خدا و در راه دوستى او دوست بدارى و به خاطر خدا دشمن بدارى.

در مقابل این نوع رفاقت ها که به شدت نهى شده است، رفاقت و دوستى با اهل ایمان و تقوى است. اینجاست که صحنة بالاترین موفقیت هاى صاحبان خرد و اندیشه است؛ آنان که دانسته و توانسته اند از عالم گستردة دنیا نخبگانى را گلچین کنند.

روایات زیادى در تشویق و توصیه به این گونه از دوستى و دوست گزینى آمده که علاوه بر بیان اهمیت آن، مردم را ترغیب مىکند تا پیوسته با اهل ایمان طرح دوستى و رفاقتى بریزند.

قال رسول الله (صلّى الله علیه وآله وسلّم):اَلْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ کَالْبُنْیانِ یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْض.[4]

افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزاى یک ساختمان هستند که هرجزئى از آن جزء دیگر را محکم نگاه مىدارد.

همچنین آن حضرت ضمن اینکه مؤمنان را همچون یک روح مىداند[5]، در وصف دوستان مؤمن مىفرماید:

مَثَلُ الْمُؤْمِنِ فِى تَوادِّهِم وَ تَراحُمِهِمْ کَمَثلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکى بَعْضُهُ تَداعى سائِرَهُ بِالسَّهَرِ وَ الحِمى.[6]

مَثَل افراد با ایمان در دوستى و نیکى با یکدیگر همچون اعضاى یک پیکر است که چون بعضى از آن رنجور شود و به درد آید، اعضاى دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود.

پی نوشت ها

[1] سورة ممتحنه، آیه 1.

[2] لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً؛ سورة نساء،‌ آیة 89.

[3] بحارالانوار، ج 61، ص 150.

[4] جامع الاخبار، ج 1، ص 85.

[5] اَلْمُؤْمِنُونَ کَالنَّفْسِ الْواحِدَة.

[6] بحارالانوار، ج 11، ص 150.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۱۸
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی