مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۵۶ ق.ظ

زینب! زنی که مردانگی در رکابش جوانمردی آموخت

زینب! زنی که مردانگی در رکابش جوانمردی آموخت
چون اهل بیت (ع) را بر کاخ یزید وارد کردند، او پس از اظهار شادمانی، اشعاری را سرود که گویا کفر و ارتدادش است زینب کبری پس از شنیدن این اشعار، خطبه ی بسیار بلیغ و جهت داری را ایراد کرد: سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که پروردگار جهانیان است. و درود بی پایان به روان پاک رسول خدا و اهل بیت آن حضرت باد. خدا راست گفته که عاقبت، کسانی که کردار بد کردند و آیات الهی را تکذیب نمودند و آنها را به باد تمسخر گرفتند، به کیفر آن خواهند رسید. یزید گمان می کنی که چنین بر ما سخت گرفته، عرصه را بر ما تنگ کرده ای و ما را مانند اسیران خارجی از این شهر به آن شهر می گردانی، ارزش و عظمت ما را می توانی کم بکنی؟ و ما بدین وسیله خوار و ذلیل شویم و تو مجد و شرف پیدا کردی و خداوند از این طریق یار و یاور تو است؟ یزید چنین می پنداری که با تکیه بر اریکه قدرت و تسلط بر مردم و امور آنان همه چیز بر وفق خواست تو مهیا گشته است که در پوست خود نمی گنجی و با کبر و خود برتر بینی به اطراف می نگری؟ آرام باش، کمی صبر کن و فرمایش خدا را فراموش نکن که می فرماید: مشرکان چنین تصور نکنند که اگر بر ایشان مهلت داده ام، به سود آنها است، بلکه این مهلت برای این است که بار گناهشان سنگین تر گردد و عذاب خوار کننده و بزرگی در پیش رو دارند.

مقدمه

زینب جان!

تو مهر روشن و واج حصال آیینه ای

عیار پاکی و حسن کمال آیینه ای

تو صبح صادق فجری، شکوه آیینه ای

در آسمان اصلت به کهکشان مانی

گواه مریم و صبح وصال آینه ای

به صبر و حلم محمد، شجاعت چو علی ست

به زهد فاطمه جانی، مثال آیینه ای. ..

تو زینب صبر و شکوهی، فرشته ی تقوا

تو قهرمان زنانی، جلال آینه ای. ..

حمد و پاس بی کران، خدایی را سزد که از شرافت و کرامت و عزت و صبر و شکیبایی خود کالبد این انسان تهی را غنی ساخت و قله ی نشینی را به او آموخت و با سلام و صلوات و تحیت بر خاتم انبیا حضرت محمد صلی الله علیه و اله و خاندان پاکش. درنگاه به قله های رفیع ایمان و شجاعت و آزادگی، چشم ما به وارسته بانویی بزرگ می افتد که نامی آشنا دارد. او در فضل و کمال و فتوت و صبر حیا، الگویی برجسته است. در اخلاص و تقوا و استقامت و پایداری، نمونه است. نه تنها برای شیعیان بلکه برای همه آزاد اندیشان عالم.

بانویی که در تغییر مسیر تاریخ بشریت، نقشی اساسی و مهم ایفا کرد و مسیر حیات بشر را به سوی حق هدایت، تا سعادت و رستگاری همیشگی به آنان عطا نماید.

عاشوراییان، نام آن بانوی بزرگوار را همراه نام امام حسین علیه اسلام شنیده اند و مورخان او را نیز شخصیت دوم واقعه جانگداز کربلا، و عنصری تاریخی دانسته و وی را در وصف فریاد گران بزرگ تاریخ بشری ثبت کرد ه اند.

شاعران، از صبر و تحمل بی مانندش اشعار سرودند و علمای اخلاق نیز از عفت و حجاب و متانتش و همچنین او را بانویی نمونه و دارای رسالت خون و پیام می شناسد و با گذشت قرنها از این ایثار و از خود گذشتگی کم ترین غباری بر سیمای نورانی اش نشسته، بلکه روز به روز مقام و فضیلتش بر همگان آشکار می شود.

آری نامش زینب علیها السلام است. دختر امیر المومنین علی علیه السلام و چکیده و عصاره فاطمه ی زهرا علیها السلام. آن که برای احقای حق از تمام خوشی ها و تعلقات دنیوی خود گذشت تا به هدفی والاتر، و مقصودی عظیم تر که آن تقرب به ذات حضرت احدیت می باشد.

گرم ترین سلام ها و بهترین درودها برآن بانوی بزرگواری که آئینه ی تمام نمای فاطمه علیها السلام است و با گفتار و کردار و منش خود بهترین الگو برای همه نسل های آینده شد.

گل عترت

شخصیت والای حضرت زینب کبری (س) را می توان به گلی کمیاب و خوش رنگ و بو تشبیه کرد که همه زیبایی و طراوتش را به آب و هوای محیط، بشر و مناسب باغبانی دلسوز و مهربان مدیون است.

برای شناخت چنین گلی باید بذر خاک بستر و همه ی عواملی را که در شکل یری آن موثر بوده اند مورد مطالعه و موشکافی قرار دارد و یقیناً گل وجود آن ایثار گر دشت کربلا از این قاعده مستثنی نیست. او در خانواده ایی پا به عرصه وجود گذاشت که عترت النبی و یادگار گرانبهای رسول خدا و مظهر مهر و رافت و پاکی و عدالت بوده عفت و تقوا را از مادر گرانقدرش «فاطمه» و شجاعت و سخنوری و راست کرداری را از پدرش بی بدیلش علی بن ابی طالب به ارث برد وبا چنین ویژگی عمده ای در واقعه ی خونین کربلا پرچمدار نهضتی شد که هنوز پس از قرنها، شور و لوله ی آن پابرجاست و هر چه زمان می گذرد اهمیت این نهضت پر خروش و نقش تعیین کننده زینب کبری در ماندگاری آن روشن تر. آشکارتر می شود. از «فاطمه» گفتیم از نازنین بانویی که زینب را در آغوش پر مهر خود پرورش داد و به تاریخ سپرد. چه نارواست که شرح زندگی زینب را از او آغاز نکنیم، مگر نه اینکه که هر گل، به گلبن خویشتن وابسته است؟

ولادت حضرت زینب (س)

فاطمه (س) دختر محبوب رسول خدا پس از به دنیا آوردن حسن و حسین (ع) اندک اندک اندوه رنجهای گذشته اش را فراموش کرد و از شدت غم درگذشت مادر گرانقدرش کاسته شد.

در اواخر سال پنجم هجرت آثار و ضح حمل دیگری در وجود فاطمه نمایان شد.

از آغاز بارداری حالتی که همراه با دلهره و اضطراب بود مدام وجودش را فرا می گرفت. پیامبر و علی از خداوند جهان آفرین طلب می کردند. تا زایمان بر فاطمه آسان شود.

در پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت فاطمه (س) سومین فرزندش را به دنیا آورد. برخی از مورخان نوشته اند به هنگام تولد (زینب) پیامبر در مدینه نبود و (فاطمه) از شوی خود پور ابیطالب خواست برای نوازش نامی گذارد. علی علیه السلام گفت: هرگز در کاری بر پیامبر سبقت نگرفته ام منتظر می مانیم تا او به مدینه باز گردد و برای دختر بدنیاآمده اش نامگذاری نماید.

پیامبر به محض بازگشت به مدینه از تولد «زینب» آگاه شد با سرور و شادمانی به خانه دختر محبوبش رفت، نوزاد را در آغوش گرفت و آنگاه بر گوشش اذان گفت و نام «زینب» بر او نهاد.

«زینب» از دو کله «زین» و «اب» مرکب است و به فارسی «زیور پدر» معنی می دهد.

در آیینه ی القاب

غیر از نام که مشخص کننده ی هر فرد از دیگران است، صفات و ویژیگی های اخلاقی و علمی اشخاص نیز آنان را از دیگران متمایز می کند و به خاطر آن خصوصیات بر آنها «لقب» نهاده می شود و با آن لقبها، آنان را صدا می زنند و یا از آن ها یاد می کنند. وقتی به القاب زیبایی حضرت زینب علیه السلام می نگریم. آنها را همچون آیینه می یابیم که هر کدام جلوهای از روح زیبا و فضایل و شجاعت آن بانوی بزرگوار را نشان می دهد. اینک به چند نمونه از آنان القاب اشاره می کنیم:

1- عالم غیر معلمه: دانایی بدون معلم.

2- فهمه غیر مفهمه: فهمیده ای بدون آموزگار

3- نایبه الزهرا: جانشین و نماینده ی حضرت زهرا علیها السلام.

4- عقیله النساء: بانوی خردمند در میان زنان

5- سیده العقائل: بانوی، بانوان خردمند

6- سلاله الولایه: عصاره، خلاصه و چکیده ی ولایت

7- صدیقه الصغری: راستگوی کوچک.

8- الموثقه: بانوی مورد اطمینان.

9- الفاضله: بانوی با فضیلت.

10- بطله کربلا: قهرمان کربلا.

11- عظیمه بلواها: بانویی که امتحانش بس بزرگ بود.

12- الباکیه: بانوی گریان.

13- امینه الله: امانت دار الهی.

14- آیه من آیات الله: نشانی از نشانه های خداوند.

15- مظلومه وحیده: ستمدیده ی بی کس.

16- باب حطه الخطایا: دروازه ی آمرزش گناهان.

17- قره عین المرتضی: نورچشم امیرالمومنین علی (ع)

18- الکامله: بانوی کامل و دارای کمال.

19- قرینه النوایب: همدم و همراه با ناگواری ها.

20- ربیبه الفضل: پرورش یافته ی خاندان فضیلت.

فاطمه، عارفه، عقیه بنی هاشم، عقیله، عقیله طالبین، عابده ی آل علی که مهمترین آن ها زینب کبری است.

کنیه های حضرت زینب (س)

حضرت زینب (س) دارای کنیه های همچون: ام الحسن، ام الکثوم، ام عبدالله، ام المصائب، ام الرزایا، ام النوائب و... بودند.

سه وظیفه مهم

از ویژگی های بارز «عقیله بنی هاشم» حضرت زینب (س) در انقلاب تاریخی و عظیم کربلا، سه وظیفه مهم بر دوش ایشان بود که با درایت و موقعیت شناسی و صبر و شکیبایی خود توانست این سه وظیفه ی مهم را بعد از شهادت امام حسین (ع) به نحو احسن به پایان برساند:

اول: از حجت خدا و امام وقت، حضرت سجاد (ع) حمایت کند و ایشان را از گزند دشمن حفظ نماید.

دوم: پیام شهیدان کربلا را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال کند (که این مساله از همه مهمتر بود.)

سوم: طبق وصیت برادرش امام حسین (ع) از خانواده های شهیدان و کودکانی که پدران آنها به شهادت رسیده اند، سرپرستی کرده و روحیه ی آنها را در سطحی عالی نگاه دارد.

زینب (س) مرجع فکری و علمی

دخت بزرگ علی (ع) و یادگار پنج تن آل عبا تمام فضائل انسانی را از آنان به ارث برده بود. در علم و فصاحت و بلاغت وارث امیرالمومنین علی (ع) بود گویا سخنان علی از حلقوم و زبان زینب جاری می گشت.

او وارث خاندانی بود که سرسخت ترین دشمن آنان «یزید» درباره شان گفت:

«انَّ هولاءِ وَرَثوا العلِمَ وَ الفصاحهَ وَ زَقّوا العِلمَ زَقّاً.

اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر به ارث برده و آن را همراه شیر خوارگی از پستان مادر می مکند!!»

امام زین العابدین (ع) پس از شهادت پدر به شدت مریض بود. از سویی ضعف جسمی و از سوی دیگر سختگیری های شدید بنی امیه سبب ناتوانی ایشان در جوابگویی به مراجعین بی شمار شده بود. زینب کبری با شایستگی تمام جانشین ایشان شد، مرجع فکری و علمی جهان تشیع گردید و فتاوی لازم را صادر نمود تا از این طریق نیاز شرعی و علمی مردم را برطرف سازد و امام معصوم و خونین که از سوی «امویان» مورد تهدید بود نجات دهد. اگر فرماندار مدینه آن بانو را به دستور یزید تبعید کرد به دلیل همین مرجعیت فکری و علمی بود که مورد توجه هزاران انسان فداکار و مومن بود.

غنچه نوشکفته

هنگامی که زینب (س) همراه داغدیدگان ماجرای کربلا به مدینه آمد، اهل آن دیار، خبردار شدند و از اطراف به دیدن زینب (س) می آورند، از ماجرای کربلا می پرسیدند و به زینب (س) تسلیت می گقتند. زینب (س) حوادث جانسوز و تلخ کربلا و کوفه و شام را برای شان وصف می کرد و آنان نیز می گریستند. تا اینکه به یاد رقیه، سه ساله ی برادرش حسین (ع) افتاد و فرمود:

«اما مصیبت وفات رقیه (س) در خرابه شام، کمرم را خم و مویم را سفید کرد.»

زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و شیون و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنج های جانگداز رقیه (س) بسیار گریستند.

پرستش و نیایش

حضرت زینب علیه السلام با معرفت و شناخت خدا در راه او و برای رضای او حرکت می کرد.

عرش را به اموری اختصاص داد که هدف نهایی آن کسب رضای الهی بود. بیشتر ساعات زندگانی او به عبادت سپری می شد

از سوی دیگر در خانواده ای چشم، جهان گشود و رشد نمود یافت که همه پایه گذاران عبادت و عبودیت بودند و دیگران عبادت و نیایش را از آنان آموختند.

عبادت زینب علیه السلام در کربلا

کربلا سرزمین عشق و عبادت است و کاروان حسینی با یاری دادن دین خدا و ریختن خون پاک خود آن ارزشمند تر کرد و به جهانیان شناساند.

زینب کبری علیه السلام نیز در صف عاشقان حقیقت به عبادت می پرداخت. او شب عاشورا با امام حسین علیه السلام درد دل کرد و سرنوشت آینده و تکلیف پر مسئولیت خویش را ترسیم کرد. او ببیشتر آن شب را به راز و نیاز و خواندن قرآن و نماز پرداخت و تا صبح چنین گذشت. دختر امام حسین علیه السلام حضرت فاطمه صغری می گوید:

«عمه ام زینب شب عاشورا در محراب عبادتش پیوسته مشغول عبادت بود و با خدا راز و نیاز می کرد و از او یاری می طبید، تمام چشم ها در این شب، گریان و پریشان بود.»

همچنین امام سجاد علیه السلام می فرماید:

 «زینب در طول را شام هرگز قافله شبانه را ترک نکرد، و با تمام گرفتاری و مصائب» وارده به موقع آن را انجام می داد. شبی دیدم عمه ام نشسته و نماز می خواند او این برایم بی سابقه بود علت آن را جویا شدم، او در جوابم گفت: برای اینکه سه روز است در اثر گرسنگی دچار ضعف گشته ام. آنگاه امام خود اضافه می کند: عمه ام زینب سهم خوراک خویش را به بچه ها تقسیم کرده بود، زیرا در شبانه روز فقط یک عدد نان به ما می دادند.

سیرت و صورت

محمد غالب شافعی- محقق و نویسنده مصری- در باره ی شان و مقام زینب علیه السلام چنین می نویسد: یکی از بزرگترین زنان اهل بیت علیه السلام از نظر حسب و نسب، و از بهترین بانوان طاهر، که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا و آیینه ی تمام نمای مقام رسالت و ولایت بوده، حضرت زینب و دختر علی بن ابی طالب علیه السلام است که به نحو کامل تربیت شده و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود، به حدی که در فصاحت و بلاعت، یکی از آیات بزرگ الهی گردید و در حلم و کرم و بینایی و بصیرت در تدبیر کارها در میان خاندان بنی هاشم و بلکه در جهان عرب مشهورشد و در خود جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت، جمع کرده بود.

آنچه همگی داشتند، او به تنهایی داشت. شبها در حال عبادت و روزها در حال روزه، و به تقوا و پرهیزگاری معروف بود.

مستجاب الدعوه

زینب علیه السلام اهل دعا بود. او در سایه ی ارتباط با خدا و قرب جوارش به درجه ای رسید که باید گفت: «مستجاب الدعوه» شده بود چه بسیار مردمی گرفتار و دردمند نزد زینب علیه السلام می آمدند و از وی درخواست دعا برای اجابت خواسته خود می کردند و این مسئله از دوران خرد سالی حضرت وجود داشت.

دستی که از روی صفا و خلوص به سوی بارگاه الهی بلند شود، هرگز بی جواب بر نمی گردد. چه کسی بهتر از زینب علیه السلام واجد الشرایط دعا بود؟ از کودکی با خدا انس داشت و در همان خرد سالی نیز دستهای کوچکش را به نشانه ی درخواست به سوی خدا بلند می کرد تا روزی که به بزرگی رسید.

در روایات آمده است که دعا و نفرینش مورد اجابت واقع می شود. نقل می کنند:

در کوفه زنی بود به نام «ام هجام» وقتی سر امام حسین (ع) را بالای نیزه دید اهانت کرد و این بر دل زینب (س) گران آمد. حضرت نفرینش نمود و او نیز از بالای ساختمان سقوط کرد و به درک واصل شد.

پایداری و مبارزات زینب

زینب کوه صبر و مقاومت بود. با این ویژگی تمام مشکلات و خطرهای عظیمی را که دشمن برای اسیران کربلا به بار آورده بود، خنثی می کرد و رسالت الهی و مسئولیت سنگینی را که بر دوش داشت به خوبی به پایان رساند و باعث شگفتی و تعجب دوست و دشمن گردید.

خواهر حسین (ع) در این جهاد مقدس کوچکترین ترس و تزلزل به خود راه نداد و با نهایت دلیری، ابن زیاد سرکش و یزید پلید را مفتضح ساخت و مجالس عیش و نوش آنان را که شگردی تبلیغاتی علیه اهل بیت و اساساً برای براندازی و نابودی اسلام بود، دگرگون نمود، حاضران هم با اشک چشم و اعتراض به عملکرد آنان از اهل بیت دفاع کردند و حتی خاندان و زنان بنی امیه نیز در این میان به عزاداری پرداختند.

زینب در سفرهای کاروان اسیران از کربلا به کوفه و از کوفه به شام و از شام به مدینه سرپرستی آنها را به عهده داشت.

خداوند آن چنان نیرویی به آن حضرت ارزانی داشت که مصائب جانگداز کربلا و دوران اسارت نتوانست زینب را از سرپرستی زنهای داغدیده و کودکان یتیم باز دارد. از آن همه کودک یتیم یکی به زیر سم اسب ها نرفت یا در آتش سوزی خیمه ها کسی در میان آتش نسوخت و در طول اسارت در راه کوفه و شام کودکی گم نشد.

او برای پدر کشته ها پدر بود و برای یتیمان مادری می کرد.

منهال بن عمر می گوید به دیدار اسیران اهل بیت در شام رفتم و در خارج خرابه با امام سجاد (ع) ملاقات کردم و از وضع آنان پرسیدم. در این حال که مشغول گفتگو بودیم ناگاه زنی از خرابه خارج شد و با نگرانی و اضطراب خطاب به آن حضرت گفت:

«کجا بودی ای یادگار عزیز گذشته ها؟»

دیدم به شدت از او پرستاری نموده و مراقبت می نماید. سوال کردم: او کیست؟

جواب دادند زینب دختر امیرالمومنین (ع) این وقایع خاکی از آن است که زینب نه تنها پناه بچه ها و زنان بود، بلکه امام معصوم، حضرت امام زین العابدین نیز به پرستاری و مراقبت و پناه او نیازمند بود.

خطبه زینب علیه السلام در شام

چون اهل بیت (ع) را بر کاخ یزید وارد کردند، او پس از اظهار شادمانی، اشعاری را سرود که گویا کفر و ارتدادش است زینب کبری پس از شنیدن این اشعار، خطبه ی بسیار بلیغ و جهت داری را ایراد کرد:

سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که پروردگار جهانیان است. و درود بی پایان به روان پاک رسول خدا و اهل بیت آن حضرت باد.

خدا راست گفته که عاقبت، کسانی که کردار بد کردند و آیات الهی را تکذیب نمودند و آنها را به باد تمسخر گرفتند، به کیفر آن خواهند رسید. یزید گمان می کنی که چنین بر ما سخت گرفته، عرصه را بر ما تنگ کرده ای و ما را مانند اسیران خارجی از این شهر به آن شهر می گردانی، ارزش و عظمت ما را می توانی کم بکنی؟ و ما بدین وسیله خوار و ذلیل شویم و تو مجد و شرف پیدا کردی و خداوند از این طریق یار و یاور تو است؟

یزید چنین می پنداری که با تکیه بر اریکه قدرت و تسلط بر مردم و امور آنان همه چیز بر وفق خواست تو مهیا گشته است که در پوست خود نمی گنجی و با کبر و خود برتر بینی به اطراف می نگری؟

آرام باش، کمی صبر کن و فرمایش خدا را فراموش نکن که می فرماید:

مشرکان چنین تصور نکنند که اگر بر ایشان مهلت داده ام، به سود آنها است، بلکه این مهلت برای این است که بار گناهشان سنگین تر گردد و عذاب خوار کننده و بزرگی در پیش رو دارند.

ای یزید و ای فرزند آزاد شده ی جدم! این از عدالت است که زنان و دختران و کنیزان تو در پس پرده باشند ولی دختران پیامبر را اسیر کنی و در پیش چشم مردم با وضع نامطلوب شهر به شهر بگردانی در حالی که آنان مردان و حامیان خویش را به همراه ندارند؟!

آری از کسی که با بعض و کینه ما بزرگ شده چه امیدی؟! کسی که به خون شهدا چشم دوخته چه توقعی؟! راستی چه قدر بد فکر می کنی که به یاد جنگ بدر می افتی و از آنان که در این جنگ کشته شده اند انتظار داری که تو را در کشتن فرزند پیامبر تبریک بگویند؟! و دستت درد نکند نثارت کنند!! در حالی که حسین سرور جوانان بهشت است.

چرا چنین نگویی؟ تو که با ریختن خون عزیزان پیامبر و ستارگان درخشان آسمان نبوت جراحتت را شکافتی و دو حال خویش را بر باد دادی و هنوز هم اجداد خود را صدا می زنی، به زودی به جایگاه آنان وارد می شوی، پیشمان می گردی و می گویی:

ای کاش شل می شدم، لال می گردیدم، و چنین سخن نمی گفتم و چنین کاری انجام نمی دادم.

بارالها حق ما را بگیر و انتقام ما را بستان. آن کس را که خون ما ریخت و عزیزان ما را کشت مورد خشم و غضب قرارده.

یزید! به خدا سوگند پوست خود را دریدی و گوشت خویش را پاره کردی به زودی به حضور پیامبر خدا خواهی رفت و باید پاسخگوی او گردی که چرا فرزندان او را کشتی؟ احترام عزیزان و بستگانش را شکستی؟ بدان که مدافع حقوق آنان خداست «و گمان نکنید شهدایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند.»

یزید! داوری چنین روزی با خداست و طرف دعوایت محمد و پشتیبان وی جبرئیل است، کسی که تو را به حکومت نشاند، «معاویه»، خواهند فهمید که باید چه کیفری را ببینند و چقدر ذلیل گردند!

یزید! تو کوچکتر از آنی که مخاطب من باشی!! زیرا تو را شایسته تو بیخ و سرزنش نمی دانم، گناهان تو زیاد و سنگین است، و توبیخ و سرزنش برایت کافی نیست. ولی چه کنم که چشمم از مرگ عزیزانم اشکبار و سینه ام سوزان است!!

تعجب من از آن است که شیطان پرستان نجیب زادگان را بکشند، و خون ما از پنجه آنان بریزد، گوشت ما را در دهان بمکند، بدنهای پاک آزاد مردان در دست گرگان خونخوار گرفتار آید!! اگر شما امروز ما را به اسارت گرفته اید! به زودی خواهید فهمید که چه غرامت گرانبهایی را باید بپردازید و چه کیفر دردناکی را تحمل کنید، در حالی که خداوند ستم روا نمی دارد، بلکه کیفر ستم های خودتان است.

یزید! هر تلاش داری بکارگیر، تو نخواهی توانست نام ما را محو کنی و آثار وحی را از میان برداری. من به خدا شکایت می کنم و از او مدد می جویم، تو بدان که چند روز بیشتر در این دنیا نخواهی بود و نمی توانی لکه ننگی که بر پیکر کثیفت آوردی پاک کنی.

بدان که به زودی منادی ندا کند که لعنت ابدی بر ستمکاران.

سپاس و ستایش بر خدا باد که اجداد ما را به سعادت مفتخر ساخت و شهادت، و رحمت بی پایان خویش مایه امتیاز آنان قرار داد. اینک از خدا می خواهم ثوابی کامل بر ایشان مرحمت کند و از ما نگهداری نماید.

خداوند مهربان و دلسوز است و او ما را کافی و پشتیبان است.

چون سخنان زینب به اینجا رسید یزید خطاب به حاضران گفت:

ناله و زاری برای زنان مصیبت دیده طبیعی است.

سپس از آنان پرسید که در مورد اسیران چه کند؟ برخی جواب دادند: آنان را نیز بکش!! ولی نعمان بن بشیر گفت:

ببین پیامبر خدا با آنان چه می کرد؟

اراده ی قوی

حضرت زینب دارای اراده ای نیرومند است که آن را در راه خدا به کار می گیرد. قدرت اراده انسان، حکایت ظرفیت بالای روحی دارد و این خود بستگی به رهایی از عوامل متعدد حیات طبیعی است.

زینب علیه السلام آن بانوی شجاع و نمونه ای است که توانستند خود را از قید و بند تعلقات بسیار دنیوی که بر سر راه او بودند، آزاد کند و فقط به خداوند وصل گردد.

این اتصال به حضرت روحیه و توان بخشید، ترس و تزلزل و اضطراب از وی دور می کند و او را قوی و محکم می گرداند.

رمز قدرت کلام زینب علیه السلام و جرأت و شهامتش در بیان حقایق همین است و این مسئله مشکل او را در دوران اسارت قابل تحمل می سازد و به وی توان حمل بار شهادت را می دهد و یا بدون احساس خستگی از مدینه به مکه و از مکه به کربلا و کوفه و شام می کشاند و در برابر این همه مصائب، هنوز از خود ایستادگی نشان می دهد و وقتی با شهادت برادرش امام حسین (ع) روبرو می شود دست های خود را زیر بدن پاره پاره ی برادر می نهد و آن را به طرف آسمان بلند می کند و می گوید:

اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان

خدایا! این قربانی اندک (حسین علیه السلام) را از ما بپذیر.

مدیریت بر خود

هیچ مدیری در برنامه ریزی و رسیدن به آرمان های خود نمی تواند موفق باشد، مگر آن که نخست مدیر خود گردد، پیش از مدیریت بر دیگران. نخست قادر به اعمال اراده خویش در خود باشد. مالک نفس خویش و اراده خویشتن باشد.

بداند در هر موضع چگونه باید حرکت نماید و زینب (س) می دانست.

زینب (س) زنی است که بر خویشتن مسلط است، مالک خشم و غضب خویش است، می تواند عواطف خود را مهار کند. وی در شرایطی نبود که غون و تأثر بر او سیطره یابد. او مالک اعمال خود بود. اگر چه همدم حزن ها و مصیبت و هم پیمان سختی ها بود.

او روحیه ای عظیم داشت، در مواقع مناسب می توانست خونسردی خود را حفظ کند و در هیچ یک از این حوادث روحیه ی خود را از دست نداد، دچار تزلزل روانی نشد و یا دست و پای خود را گم نکرد؛ زیرا او توکل به خدا داشت و می دانست صبر در برابر سختی ها پاداشی بس عظیم دارد.

وفات زینب قهرمان

زینب دختر قهرمان علی بن ابیطالب (ع). در طول زندگی پر از فراز و نشیبش به استناد و مدارک معتبر تاریخی همواره در انجام رسالت اجتماعی و اخلاقی خود کوشا بود و ناله دردمندی را که می شنید و اشک مستمندی را که می دید و یاری طلبی ستم دیده ای را که مشاهده می کرد، قلب رئوف و مهربانش به تپش درمی آمد و حاجات آنها را تا آن جا که قدرت داشت برآورده می ساخت.

زینب قهرمان تا واپسین دم های زندگیش پیمان مقدسی را که با برادرش حسین بزرگ بسته بود از یاد نبرد و می کوشید در مقابل ستمگران زمانش اظهار عجز نکند و در حرکت تاریخ ساز خود در هر مکانی با سخنان پر فصاحت خویش مقاصد شوم امویان را بر ملا سازد یزیدیان، مقیم در مکه و مدینه را به هراس افکند. در استناد و مدارک معتبر تاریخی به وضوح دیده می شود دختر قهرمان علی بن ابیطالب پس از اسارت و بازگشت از دمشق به مدینه در حرم رسول خدا گاه و بی گاه برای مردم مدینه و دیگر مسلمانان شهرها که به آن دیار می آمدند از ما برای سقیفه بنی ساعده و شهادت مادر بزرگوارش و شهادت پدر و برادرش امام حسن مجتبی و پیام عاشورا بیان سخن به میان می آورد به طوری که این گونه حرکات زینب قهرمان باعث شد امویان مدینه از یزید درباره حرکات آن بانوی بزرگوار کسب تکلیف نمایند.

یزید از حاکم مدینه خواست از طریق مسالمت و مدارا، زینب را راهی شام سازد، حاکم مدینه پس از چند جلسه مذاکره با زینب قهرمان از او می خواهد برای دور بودن از شهر مدینه که برای او تداعی می کنند: خاطرات تلخی بود به شهر شام که شهر خوش آب و هوایی است به اتفاق شوهرش عبدالله بن جعفر سفر کند. زینب قهرمان راضی به بیرون شدن از مدینه نبود، اما بزرگان بنی هاشم که به خباثت و کینه توزی امویان آشنایی داشتند و دختر قهرمان علی (ع) نیز از نیت پلید امویان آگاه بودند پذیرفت به اتفاق شوهرش عبدالله بن جعفر که صاحب ملک بزرگی در دمشق بود به آن شهر سفر کند. از این رو زینب قهرمان پس از آماده سازی مردم مدینه برای قیام علیه امویان با خویشانش وداع گفت و راهی شهر دمشق شد و در ملک شخصی شوهرش سکونت اختیار کرد. هنوز مدت زیادی از سکونت آن حضرت در دمشق نمی گذشت که دعوت حق تعالی را لبیک گفت و در پانزدهم رجب 62 هجری درگذشت و در همانجا که امروز بارگاه ملکوتی او است مدفون شد.

از روزگار کهن تا به امروز، در ایام مختلف سال گروه گروه زنان و مردان مسلمانان و آزادگان و عدالت خواهان از سراسر جهان در بارگاه پر شکوه و جلال آن بانوی ماندگار تاریخ حضور پیدا کرده و خاک مقدس درگاهش را توتیای دیدگان خویش می سازند.

اراده و مشیت الهی بر آن بود تا دختر قهرمان علی بن ابیطالب (ع) پس از آن همه درد و رنج در واپسین ده های زندگی در دمشق سکونت کند و در دمشق مدفون شود و آرامگاهش در جایی با شکوه و جلال بر پا باشد که دیگر در آن نه از یزید و نه از یزیدیان اثری بر جا نیست.

کلام آخر

ای زینب ای آینه فاطمه نما! ای تندیس صبر و وفا؛ ای چکیده ی فضیلت ها ای عصاره خوبی ها! زاد روز تو، میلاد عفاف و شهامت است و خاطره حماسه آفرین هایت، زینب بخش تاریخ کربلا.

تو آموزگار جهاد و صبر و حیا و عفتی؛ تو که از دریای خون گذشتی و شهادت هفتاد و دو ستاره را با چشم دیدی و بر پیکر خورشید و خنجر خونین، بوسه زدی و در اوج قدرت دشمن علی وار خطبه خواندی و غرور خصم را در هم شکستی و آنان را به هراس افکندی. ..

«نهضت حسینی» جدا از کتاب «صبر زینبی» قابل مطالعه نیست. ..

کدام دل است که مهر تو را نداشته باشد؟ کدام بانوی نجیب و با عفاف است که در پاکدامنی و تدّین، وام دار تو نباشد؟ کدام مادر شهید و خواهر شهید است، که شکوه صبر و طاقت تو را، آرام بخش دل داغدیده خویش نسازد و کدام خانواده جانباز است که از تو راه و رسم پرستاری و فداکاری نیاموزد؟

آری، دنیا حق دارد نفهمد، که یک زن این همه طاقت و جسارت را از آنجا می آورد که می تواند «قیامت بر دوش» هر جا که می رسد قیامت بر پا کند!. ..

معیار قیامت، برای زینب معیار مرگ و زندگی است. نترسی او در هویت عقیدتی اش ریشه دارد. زینب علیها السلام به یک باره، علوی، فاطمی، حسنی و حسینی است. او در همه حال دختر زهرا است. زنجیر اسارت، هنوز زبون تر از آن است که وی را از شرح شهادت باز دارد. هیچ کس قادر نیست، زینب را از جبهه ی اسارت باز گیرد. پیش از زینب اسارت این گونه نبود! تنها، زبونی بود و حقارت و زاری و پریشانی. .. زینب که آمد سر بر دامان او، بزرگ شد. حیثیت پیدا کرد، تناور شد، و به راه افتاد. شهادت را بر دوش کشید، و اسارت شد، انتشار شهادت!. .. امروز در کوچه های دیار اندوه، لوای سیاه افراشته اند و قلب شیعه «زینبیه» است. رواق چشم مریدان کربلا. نمناک از فراق یاور حسین، آستانه ی ارادت است و مویه و درد. .. دوباره وداع روان سوز ظهر عاشورا متجلی شد و اشک به حریم دیدگان حضرت موعود (عج) تشرف یافت و روح رفیع زینب علیها السلام آن گاه با پیکر درد آشنای خویش مفارقت کرد، که به تماشای خورشید ولایت بر فراز نی نشست. اگر نبود شکر و شکیبایی و شهامت و استقامت و ایثار «عقیله ی بن هاشم» حماسه ی حریت عاشورا اسیر پنجه ی خون آلود آل سفیان می گشت و به صحرای غربت و نسیان افتاد. شکوفه ی خون عاشقان با زلال رشادت زینب، شکوفا شد و بوستان شهادت طراوت یافت و خاطره ی خطابه های ستم سوز ام ابیها علیها السلام در بیان بلیغ دیده ی بیدار کربلا زینب کبری علیها السلام احیا شد و کنگره ی کاخ جائران فرو ریخت و پیروزی خون بر حدید ظلم بر عرصه ظهور آمد.

زینب علیها السلام آیینه ی فاطمه نما و علی نماست و حجت را بر همه زنان و مردان تاریخ در همه ی اعصار تمام کرد که اگر در معرکه ی قیام سپیداران عاشورا نبود، لوای نهضت نور بر زمین می ماند و نهر ایثار در تاریخ عشق جاری نمی شود.

ای عزیز! اینک نوبت است که پاسدار مرز ای مکتب اسلام باشیم، اگر پیام رسان ارزش های الهام گرفته از فرهنگ شهادت بمانیم، اگر شمشیر تیز زبانمان بر رگ حیات کژی ها و زشتی ها فرود آید؛ اگر هوا و هوس های نفسانی را بر عزت نفس و کرامت ترجیح ندهیم. .. و اگر گوهر پاکدامنی و پوشش را به چشم های آلوده نفروشیم، بدان که دلهامان «زینبیه» خواهد شد.

انشاءالله

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۲
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی