مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۳۸ ق.ظ

راه های شکرگزاری

راه های شکرگزاری
یکی از راه های شکرگزاری در روایات ما این است که اگر ما می خواهیم حق خدای متعال را ادا کنیم و شکر نعمت هایش را به جا آوریم، عبادت و بندگی خدای متعال است. یعنی خدایی که این همه به ما لطف و عنایت کرده شکرش این است که ما حرف او را گوش بدهیم و بندگی او را بکنیم. پس یک بخش شکرگزاری از نعمت ها شکرگزاری با عبادت و بندگی خداست که در رأسش نماز است. ستون دین و معراج مؤمن نماز است. یکی دیگر ار راه های شکرگزاری که در روایات ما هم زیاد توصیه شده است، شکرگزاری زبانی است.

راه های شکرگزاری یکی درک نعمت است که کسی قلباً نعمتی را درک کرد، «فَقَدْ أَدَّی شُکرَهَا» (کافی/ج2/ص99) شکرش را به جا آورده است. یکی از راه های شکرگزاری «التَّحَدُّثُ بِنِعَمِ اللَّهِ شُکر» (وسایل الشیعه/ج7/ص40)، «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّک فَحَدِّثْ» یعنی مجالس شکرگزاری، بازگو کردن شکرها، گفتن و یادآوری شکرها خودش یک نعمتی است.

یکی از راه های شکرگزاری در روایات ما این است که اگر ما می خواهیم حق خدای متعال را ادا کنیم و شکر نعمت هایش را به جا آوریم، عبادت و بندگی خدای متعال است. یعنی خدایی که این همه به ما لطف و عنایت کرده شکرش این است که ما حرف او را گوش بدهیم و بندگی او را بکنیم. مثل پدر و مادری که به ما خیلی احسان و لطف و محبت کردند، حرفشان را گوش بدهیم و اطاعتشان را بکنیم. این فرمایش مولا امیرالمؤمنین که می فرمایند: بار پروردگارا! «مَا عَبَدْتُک خَوْفاً مِنْ نَارِک وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِک» (بحارالانوار/ج67/ص186) خدایا من تو را با روی خوف پرستش نمی کنم. این عبادت برده ها است که اجباری و روی ترس است. من تو را از روی طمع پرستش نمی کنم. عبادت بده و بستان عبادت تجار است. «بل عبدتک شکرا» بخش مهم کارهای عبادی و بندگی اهل بیت و پیغمبر عظیم الشأن(ص) شکرگزاری از خدای متعال بوده است. در مقابل این همه الطاف بی کرانی که خدای مهربان بر سر ما ریخته است، می طلبد که ما هم عبادت کرنش و پرستش کنیم.

درباره ی حضرت نوح(ع) در آیه قرآن داریم «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکوراً» (اسراء/3) بنده شکور و سپاسگزاری بوده است. پیغمبر ما در حد اعلای عبادت، طاعات و بندگی را ارائه می دادند، حتی در روایات داریم اینقدر خودشان را به زحمت می انداختند، از روی شوق و عشق بوده نه اینکه زحمت باشد. گاهی بدنشان یک مقدار آسیب می دید. آیه نازل شد: «ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقی» (طه/2) ما قرآن را نفرستادیم خودت را به زحمت بیاندازی و عبادت فوق العاده کنی. گاهی پاهای حضرت ورم می کرد. به بدن فشار می آمد. یکبار یکی از همسران پیغمبر به پیغمبر عرض کرد: «لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَک وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَک مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ مَا تَأَخَّرَ» (ووسایل الشیعه/ج6/ص191) دید حضرت خیلی عبادت می کند. خیلی سر به سجده می ساید و خیلی عرض ادب می کند. گفت: چرا اینقدر خودت را به زحمت می اندازی و عبادت زیاد انجام می دهی؟ خدای مهربان به تو وعده داده، وعده کرامت داده، همه گذشته و آینده تو آمرزیده شده است. کمبودی نیست و خدا همه چیز به شما مرحمت کرده است. حضرت در پاسخ این ایراد همسرشان فرمودند: «أَفَلَا أَکونُ عَبْداً شَکوراً» آیا من بنده شکرگزار خدا نباشم؟ ولو اینکه خدا همه چیز به من داده است، همه چیز را آمرزیده و آینده را هم تضمین کرده است. اما حق سپاسگزاری در مقابل این خدایی که اینقدر به من لطف کرده است این است که در خانه ی او بیایم و کرنش و کوچکی و عبادت کنم. این شکرگزاری این را می طلبد. پس به یک معنا انجام واجبات و ترک گناهان و عبادت تشکر از خداوند است. یک مصداق کامل نماز و روزه است. حج رفتن و زکات و خمس پرداختن، تشکر از خدای متعال است.

مقید باشند دو رکعت نماز شکر مثل نماز صبح بخوانند. در هر حالی انسان می تواند نماز را اقامه کند. خوب است که هروقت یاد نعمت خدای متعال می افتد، وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند. نماز شکر برجای آورد. خود این تشکر باعث افزایش نعمت ها می شود. خدای متعال برکت و خیر را برای بندگانش زیاد می کند. پس یک بخش شکرگزاری از خدای متعال عبادت است.

در امالی شیخ صدوق که از مفاخر و بزرگان شیعه است، آمده که: روزی پیغمبر خدا در جمع اصحابشان فرمودند: «أَیکمْ یصُومُ الدَّهْر» (امالی صدوق/ص33) در شما کسی است که در سال 12 ماه را روزه بگیرد و همه ایام روزه باشد؟ جناب سلمان بلند شد و گفت: «أنا یا رسول الله» من همه ایام روزه می گیرم. بعد از مکثی فرمودند: «فأیکم یحیی اللیل» آیا در میان شما کسی است که تمام شب را تا صبح عبادت کند؟ باز جناب سلمان بلند شد و عرض کرد: «قال سلمان أنا یا رسول الله» من همه شب را تا صبح عبادت می کنم. باز بار سوم حضرت فرمودند: «قال فأیکم یختم القرآن فی کل یوم» در بین شما کسی هست که در شبانه روز همیشه یک ختم قرآن کند. باز سلمان بلند شد و عرض کرد: «فقال سلمان أنا یا رسول الله». در روایت هست که بعضی از افرادی که جاهل بودند و در مجلس حضور داشتند، ناراحت شدند. بلند شدند و اعتراض کردند. گفتند: یا رسول الله! سلمان اهل فارس است. اهل ایران است. «إن سلمان رجل من الفرس یرید أن یفتخر علینا معاشر قریش» می خواهد بر ما قریش افتخار کند، ما دیدیم که سلمان خیلی از روزها روزه نیست، در حالی که می گوید: من همیشه در طول سال روزه هستم. شب ها گاهی می خوابد، در حالی که می گوید: من شب تا صبح عبادت می کنم. ما گاهی دیدیم ساکت است، در حالی که ادعا می کند، من ختم قرآن می کنم. این چه کسی است و چطور ممکن است؟ وقتی اینطور برخورد تند کردند، پیغمبر عظیم الشأن(ص) به آن شخصی که اعتراض کرده بود فرمودند: «مه یا فلان أنی لک بمثل لقمان الحکیم» یعنی ساکت شو و حرفت را پس بگیر، حضرت سلمات مثل لقمان حکیم است. لقمان حکیم بنده خالص خدا بود و حکمت های زیادی را خدا به او داده بود. «سله فإنه ینبئک» از خود سلمان بپرس، به تو راه حل نشان می دهد. بعد می گوید: خدمت سلمان آمد، به سلمان گفت: آقا شما که می گویید: من همیشه روزه می گیرم، در حالی که ما بعضی مواقع روزه نمی گیریم، معنایش چیست؟ حضرت سلمان(ع) فرمود: من در هر ماه، سه روز، روزه می گیرم. خدای مهربان هم فرموده: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» اگر کسی یک حسنه بیاورد، ده برابر است. یعنی یک روز، ده روز است و سه روز، سی روز می شود. وقتی در هر ماه من سه روز را روزه می گیرم، پس گویی سی روز را روزه گرفتم. من ماه شعبان را هم روزه می گیرم و به ماه مبارک رمضان وصل می کنم. روزه گرفتن در ماه شعبان را روایت داریم که از روزه ماه رجب هم بالاتر است. فرمودند: چرا از روزه ی شعبان غافل هستید؟ یک روز، روزه گرفتن در ماه شعبان بهشت را واجب می کند. آنها که روزه ی قضا دارند باید نیت روه قضا را کنند. ثواب ماه شعبان را می برند.«و أصل شعبان بشهر رمضان فذلک صوم الدهر» روزه ی ماه شعبان را به ماه رمضان وصل می کنم، این روزه ی کل سال می شود. دوم اینکه حضرت فرمودند: کدام یک از شما ب را تا صبح به عبادت می گذرانید؟ پیغمبر خدا فرمودند: «من بات علی طهر فکأنما أحیا اللیل کله » دین ما واقعاً دین آسانی است. پیغمبر خدا فرمود: اگر کسی شب را با وضو و طهارت بخوابد، قبل از رفتن به رختخواب وضو بگیرد، حتی جاهایی که امکان ندارد، تیمم کند. تیمم به جای وضوی قبل از خوابیدن، خدا برای این هم ثواب می نویسد. «من بات علی طهر فکأنما أحیا اللیل کله» با وضو و با طهارت بخوابی مثل این است که تا صبح عبادت کردی. سلمان اینها را باور کرده بود و لذا پیغمبر هم فرمودند: درست است.

سوم که گفتم: من هرروز ختم قرآن می کنم، «سمعت حبیبی رسول الله» از حبیبم پیغمبر خدا شنیدم که فرمود: یا علی، مثل تو مثل سوره ی «قل هو الله احد» است. اگر کسی تو را با قلب دوست بدارد، «فقد کمل ثلثا الإیمان» هرکس با دل تو را دوست بدارد، خدای متعال یک سوم ایمان را به او مرحمت می کند. «و من أحبک بلسانه و قلبه و نصرک بیده فقد استکمل الإیمان»اگر هم تو را با قلب و با زبان دوست بدارند، دو سوم ایمان را دارد. اگر کسی فقط عاشق اهل بیت است، بخشی از راه را آمده است. دشمنی ندارد و دوستی دارد، ولایت دارد و قبول دارد. اهل بیت را پذیرفته است. بعد فرمود: یا علی، «و من أحبک بلسانه و قلبه و نصرک بیده فقد استکمل الإیمان» ان کسی که هم با قلب عاشق است، هم با زبان اظهار می کند، هم با عمل ارائه می دهد، این ایمانش کامل است. بعد فرمودند: یا علی هرکس یکبار سوره «قل هو الله» را بخواند، یک سوم قرآن را تلاوت کرده است. دو بار تلاوت کند، دو سوم قرآن و سه بار تلاوت کند، کل قرآن را تلاوت کرده است. مستحب است شب هنگام خوابیدن این سوره خوانده شود. اگر کسی سه بار در شبانه روز سه بار سوره توحید را تلاوت کرد، شک نکند. بعضی می گویند: ما باید خودمان را تکه تکه کنیم تا خدا یک ثواب بزرگ به ما بدهد. اینها دیر باور هستند. خدای متعال دنبال فضل و لطف و کرم است. دنبال بهانه است که چیزهای بزرگ را به بهانه ی کوچک از ما بپذیرد. باورمان شود سه «قل هو الله» واقعاً ثواب یک ختم قرآن را دارد که سلمان این را باور کرد. پیغمبر خدا به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی! به آن خدایی که مرا به پیغمبری فرستاده است، «لو أحبک أهل الأرض کمحبة أهل السماء» اگر همانطور که اهل آسمان عاشق تو هستند و تو را دوست دارند، اهل زمین را هم دوست می داشتند، خدای متعال کسی را در آتش جهنم نمی انداخت. «لک لما عذب أحد بالنار» بعد هم گفت: من این کارها را عمل می کنم. با وضو به رختخواب می روم. سه «قل هو الله» می خوانم. در ماه سه روز، روزه می گیرم. این توجیه بیانی است که پیغمبر خدا از من سؤال کردند و من پاسخ دادم. «کأنه قد ألقم حجرا» منافقانی که اعتراض کرده بودند، خاموش شدند.

شکرگزاری با عبادت و بندگی

پس یک بخش شکرگزاری از نعمت ها شکرگزاری با عبادت و بندگی خداست که در رأسش نماز است. ستون دین و معراج مؤمن نماز است. یکی دیگر ار راه های شکرگزاری که در روایات ما هم زیاد توصیه شده است، شکرگزاری زبانی است. یعنی همین که ما با زبانمان از خدای متعال تشکر کنیم. شکرگزاری زبان هم خیلی مهم است. «الحمدلله، شکر لله» از خدای متعال شکرگزاری از بندگان خداست. همین تشکر زبانی خستگی پدر و مادر را از تن درمی آورد.تشکر از معلمانی که نه ماه زحمت کشیدند. بزرگواری به من می فرمودند: من هر چند روز یکبار از همسرم در حد اعلا تشکر می کنم. عکس این هم ممکن است. پدر و مادر از فرزندشان اگر حرف گوش کن است، تشکر کنند. این شکرگزاری زبانی هم نعمت ها را زیاد می کند و هم آرامش می دهد و خستگی را از دل طرف درمی آورد. طرف را تشویق می کند به اینکه کار را بیشتر انجام بدهد. تشکر زبانی چه از خدای متعال و چه از بندگان خدا آرامش عجیبی می دهد. «أَشْکرُکمْ لِلَّهِ أَشْکرُکمْ لِلنَّاسِ» (کافی/ج2/ص99) هرچقدر که شما به دست و پای پدر و مادر می افتی، از معلم تشکر می کنی، در واقع جدا نیست. خدا می گوید: بارک الله! شکر مرا هم به جا می آوری. اگر اینها را به جا نیاوری، شکر مرا هم به جا نیاوردی.

شکرهای زبانی برای خدای متعال در روایات آمده است. «شُکرُ کلِّ نِعْمَةٍ وَ إِنْ عَظُمَتْ أَنْ تَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهَا» (کافی/ج2/ص95) امام صادق(ع) فرمود: شکر هر نعمتی ولو هرچقدر بزرگ باشد، این است که از صمیم دل الحمدلله بگویی. ساده ترین شکرها «الحمدلله» است. یعنی تمام حمدها، تمام ستایش ها، تمام خوبی ها برای خداست. در روایتی از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) داریم که آقا قاطری داشتند، گم شد. حضرت فرمودند: اگر «لَئِنْ رَدَّهَا اللَّهُ عَلَی لَأَشْکرَنَّ اللَّهَ حَقَّ شُکرِه» (کافی/ج2/ص97) اگر خدا این مرکب را به من برگرداند، شکری می کنم که حق شکر خدا باشد. بعضی از اصحاب منتظر شکرگزاری آنچنانی حضرت بودند. اتفاقاً مدت کمی طول نکشید، مرکب پیدا شد. حضرت فرمودند: الحمدلله! راوی تعجب کرد آقاجان! قربانت بروم، «لَأَشْکرَنَّ اللَّهَ حَقَّ شُکرِه» حق شکر خدا چه شد؟ فرمودند: «أَ لَمْ تَسْمَعْنِی قُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ» یعنی تمام خوبی ها را به خدا نسبت دادم. این کلمه کوچک است، ولی یک دریای بی کران در آن حقیقت خوابیده است. مرحوم دولابی همیشه می فرمودند: وقتی الحمدلله را با قلب و زبان و توجه می گوییم، خدا خیلی به انسان لطف می کند. ناسپاسی در مملکت ما زیاد است. الحمدلله بر نعمت هایی که خدا به ما مرحمت کرده است.

باز یک روایت زیبای دیگر دیدم، پیغمبر عظیم الشأن فرمودند: آب را با سه الحمدلله بنوشید. مستحب است آدم آب را آرام آرام بخورد. «مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ» اگر کسی مقداری از آب را میل کند، «مَکثَ هُنَیئَة» مکثی کند و بگوید: الحمدلله! بعد از لحظات کم باز یک جرعه بخورد، باز دوباره الحمدلله بگوید. باز بار سوم میل کند و الحمدلله بگوید. امام صادق(ع) فرمود: با سه جرعه آب را نوشیدن و سه بار الحمدلله گفتن و یاد خدا را برجای آوردن، خدا بهشت را واجب می کند. باز روایت داریم هیچ قوم و دسته و گروهی نیستند، موقع شروع غذا با بسم الله و نام و یاد خدا شروع کنند، حتی اگر وسط غذا و لقمه ی آخر یادشان افتاد بسم الله نگفتند، بسم الله بگویند. یا بگویند: «بسم الله علی اوله و آخره». عزیزانی که دسته جمعی غذا می خورند، یک نفر بلند بسم الله بگوید. حدیث داریم اگر بسم الله نگویید، شیطان می آید دخالت می کند، و نورانیت و معنویت غذا کم می شود. پایان غذا هم الحمدلله بگوید. هیچ قومی غذا و طعامش را با یاد خدا و بسم الله شروع نمی کند، و با الحمدلله به پایان نمی برند، حدیث داریم اگر الحمدلله و شکرلله نگفتند، ملائکه می گویند: بد بنده هایی هستید.غذا خوردید و الحمدلله نگفتید.

انشاءالله زندگی همه ما منور به نور قرآن و اهل بیت باشد. دعای ویژه ای برای موفقیت همه دانش آموزانی که امتحان دارند و طلاب و دانشجویان عزیز می کنیم. انشاءالله همگی موفق و مؤید باشند. یک صلوات خیلی زیبایی ظهرهای ماه شعبان در مفاتیح هم هست که وارد شده و از امام سجاد(ع) که امشب هم شب ولادت این بزرگوار است، «شجرة النبوة و موضع الرسالة» یک بخشی درباره فضیلت صلوات است. «اللهم صل علی محمد و آل محمد صلاة کثیرة تکون لهم رضا» خدایا صلوات فراوان بر محمد و آل محمد نازل بفرما که باعث خشنودی دل محمد و آل محمد شود. از این تعبیر استفاده می شود اگر صلوات هیچ خاصیتی نداشته باشد، «تکون لهم رضا» صلوات زیاد دل محمد و آل محمد را خشنود می کند. ماه شعبان هم ماه رضاوان ماه خضنودی خداست. «و لحق محمد و آل محمد أداء و قضاء بحول منک و قوة یا رب العالمین » یعنی این صلوات فراوان ما را وسیله ی ادا کردن حق محمد و آل محمد، چه حق گذشته و حق فعلی قرار بده. البته ادا کردن حق آنها کار خداست.کثرت صلوات هم خشنودی خدا و هم ادا کردن حق آنها را دارد. روایت زیبای دیگری هم در بحارالانوار است. اگر کسی از پیغمبر خدا تشکر کند، بگوید: «جَزَی اللَّهُ عَنَّا مُحَمَّداً مَا هُوَ أَهْلُهُ» (بحارالانوار/ج91/ص63) خدایا آنچه حق و سزاوار پیغمبر است، به جای ما به پیغمبر مزد بده. «أَتْعَبَ سَبْعِینَ کاتِباً أَلْفَ صَبَاحٍ» هفتاد نویسنده و کاتب و ملائکه مشغول می شوند، هزار روز ثواب کسانی را می نویسند که از خدا شکرگزاری می کنند. «مَنْ قَالَ جَزَی اللَّهُ عَنَّا مُحَمَّداً مَا هُوَ أَهْلُه» خدایا جزای پیغمبر را خودت ادا کن، طوری که سزاوار او هست.

آیه ای که در این صفحه از حضرت عیسی(ع) خدای مهربان صحبت کرده که حضرت عیسی را نکشتند، به دار آویزان نکردند بلکه خدا او را زنده نگه داشته تا زمانی که برگرداند. «وَ إِن مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ إِلَّا لَیؤْمِننَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ یکونُ عَلَیهْمْ شهَیدًا» یعنی هیچ اهل کتابی نیست، الا اینکه هنگام مردن به حضرت عیسی(ع) ایمان بیاورند. اهل کتاب یهودی ها، نصرانی ها، معتقد به روح القدس هستند، یا فرزند برای خدا قائل هستند، موقع مردن حقیقت باز می شود. چون آدم از عالم طبیعت بیرون می رود، مانند فرعون که لحظه آخر به خدا ایمان آورد. ولی ایمان آن موقع فایده ندارد. حجاب ها کنار می رود و لذا به حقیقت وجود حضرت عیسی که بنده و عبد خداست، باورشان می شود و به پیغمبر خدا ایمان می آورد، آن زمان ایمان آوردن فایده ندارد. روز قیامت حضرت عیسی(ع) شهادت می دهد بر آنهایی که به حق و ناحق به او ادعاهایی بستند که او پسر خداست.

ماه شعبان ماه پیغمبر خداست و ماه بسیار مهمی است. تعبیری که در همین صلوات است، «شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْک بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» (وسایل الشیعه.ج10/ص492) یعنی این ماه را با رحمت و خشنودی خودت پر کردی. و خدا توفیق بده ما اعمال این ماه را درست انجام بدهیم، آخرش هم می گوییم: «و قد أوجبت لی منک الکرامة و الرضوان و أنزلتنی دار القرار و محل الأخیار» یعنی اگر انسان درست اعمال ماه شعبان را به جا آورد،رحمت خدا بر او واجب می شود. رضوان و خشنودی خدا که خدا از ما راضی باشد، ما هم از خدا راضی باشیم. شفاعت پیغمبر ما را می گیرد و در جوار پیغمبر در بهشت برین خواهیم بود. از اعمال این ماه پر برکت روزه گرفتن است که اشاره کردیم. حتی از ماه رجب در بعضی روایت هست که برتر و افضل است. از اعمال این ماه استغفار است که در بعضی روایات داریم که هفتاد برابر ماه های دیگر فضیلت دارد. استغفار هم فقط زبانی نباشد. روزی هفتاد مرتبه گفتن «استغفرالله و اسئله التوبه» مستحب است. معنای استغفار این است که آدم از گناه متنفر و منزجر شود. بدی هایش را کنار بگذارد. هم ندامت گناه و هم کنار گذاشتن گناه، توبه و استغفار واقعی است. آدم با دل پاک و پاکیزه وارد ماه رمضان شود. استغفار در این ماه خیلی سفارش شده به حدی که هفتاد برابر ماه دیگر سفارش شده است. از اعمال بسیار مهم این ماه زیاد صلوات بر محمد و آل محمد است.حداقل روزی صد بار، دویست بار، پانصد بار، هرچقدر می توانیم صلوات بفرستیم. این نکته هایی هم که در مورد سه بار خواندن «قل هو الله» می گوییم، معنایش این نیست که آدم قرآن را نخواند، معنایش این است که اگر کسی نتواند قرآن را بخواند، لااقل این حداقل ها جایگزین می شود. برای کسانی که یک دور قرآن را می خوانند، بدآموزی نداشته باشد. ولی می خواهم عرض کنم این فرصت ها هم مهم است. اینکه آدم بگوید: من نماز صبح نمی خوانم، یک وضو می گیرم تا صبح برایم عبادت بنویسند. مستحبات وقتی قبول می شود که ما واجبات را درست انجام دهیم. عبادت هایمان را با گناه باطل نکنیم. استغفار در این ماه فوق العاده سفارش شده است. از اعمال این ماه زیارت اباعبدالله خصوصاً در ماه شعبان است. از اعمال این ماه مناجات شعبانیه است. اصل این دعا از امیرالمؤمنین(ع) است و ما کم دعاهایی را داریم که تمام ائمه می خواندند.

از اعمال دیگر این ماه تلاوت قرآن و صدقه دادن است. صدقه را هر روز بدهید و فراموش نکنید. بخشی از مال را کنار بگذارند، ولو نصف خرما و یک لیوان آب کنار بگذارند. صدقه دادن دقع بالا می کند، ولو اینکه بلا مسلم شده باشد.

شخصیت هایی مثل حضرت ابالفضل در این امت قائم مقام هستند که مقام بس بلندی دارند. امام سجاد تعبیری دارند و فرمودند: عمویم حضرت عباس خوب جانبازی کرد. خوب ایثار و فداکاری کرد. تا جایی که جانبازی و گذشتش به جایی رسید که دو دستش را در راه خدا هدیه داد و خدای به جای دو دست، دو بال به او مرحمت کرده که در بهشت پرواز می کند و همانند جعفر طیار، برادر امیرالمؤمنین(ع) است. «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یوْمَ الْقِیامَةِ» (بحارالانوار/ج44/ص298) برای هیچ شهیدی چنین تعبیری نیامده است. فرمود: برای عمویم عباس(ع) جایگاهی در روز قیامت هست که تمام شهدا، روز قیامت به عظمت مقام این بزرگوار غبطه می خورند. واقعاً هم باب الحوائجی اش فوق العاده است.

یکی از بزرگان پنج جلد کتاب پیرامون کرامات حضرت ابالفضل (ع) نوشته است. از علما و از مسلمان و غیر مسلمان نوشته اند. مرحوم علامه طباطبایی کسی که صاحب المیزان است و شاگردان بسیاری را تربیت کرده است، فرموده بودند: سرمایه ی من برای آخرت من ارادت بی شائبه و خالصانه ای است مثل عوام الناسی که صاف و ساده هستند و برای ابالفضل نذر می کنند و ارادت دارند. امیدواریم که از ارتباط و توسل به حضرت ابالفضل کم نگذاریم و هستی مان را فدای این آقا کنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۲
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی