آزادی از دیدگاه امام حسین (ع) چگونه است؟
لطفاً بفرمایید آزادی از دیدگاه امام حسین (ع) چگونه است؟
خداوند انسان را موجودی مختار و آزاد آفریده است و هرگز پذیرش حکومت غیر الهی و غیردینی را اجازه نداده است؛ زیرا حاکمیت غیر الهی موجب سلب آزادی و مسئولیت میشود: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حراً».
همچنین این آزادی در همه ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تجلی مییابد؛ افزون بر آنکه امام حسین (ع) که خود مظهر آزادگی و حریت است، از آزادی تعریف خاصی ارائه نکردهاند؛ اما شاخصهای آزادی که ایشان تدوین نمودهاند، جامعترین و گویاترین است که بر اساس آنها میتوان مفهوم آزادی و آزادگی را درک نمود.
1. آزادی به معنای نفی سازش با ظلم
فلسفه نهضت عاشورا با نفی حکومت جور و ستم، گرهخورده است؛ چه اینکه امام حسین (ع) هر زمان که فرصت مییافت و مردم را نسبت به حکومت جبار و ظالم بنیامیه آگاه مینمود و آزادگی انسان را در پناه عدالت و حکومت عادل مییافت. امام حسین (ع) در پاسخ به «عمر أطرف» که او را دعوت به صلح و سازش با طغیانگر وقت، یزید مینمود، چنین فرمودند: جد بزرگوارم رسول خدا (ص) به کشته شدنم خبر داده، به خدا قسم هرگز از خویشتن پستی و ذلت نشان نمیدهم.
حضرت (ع) در مدینه پس از گفتگوی طولانی با برادر خود، محمد حنیفه فرمودند: «برادرم اگر بر روی زمین هیچ پناهگاه و امیدگاهی هم نباشد، باز هرگز با یزید بیعت نمیکنم.»
امام (ع) در پاسخ قیس ابن اشعث که او را به بیعت با یزید دعوت میکرد، چنین میفرماید: «نه! هرگز! قسم به خداوند متعال دستم را همانند فرد ذلیل به دست آنان نخواهم داد و همانند بردگان راه فرار پیش نمیگیرم. پناه و مأمن من تنها خداوند متعال است.»
امام حسین (ع) نهتنها زندگی تحت لوای حکومت ظالم را روا نمیدارد، بلکه در چنین نظامی برای مؤمنان آرزوی مرگ میکند. ایشان میفرماید: میبینید حوادث روزگار بر ما واردشده است، چهره دنیا دگرگون گشته و رو به زشتی نهاده است و نیکیها و فضائل روزبهروز از دنیا رخت برمیبندند از خوبیها جز تهمانده اندکی باقیمانده است؛ چراگاه زندگی همچون مرتعی وحشتانگیز شده است. مگر نمیبینید که بهحق رفتار نمیشود و از باطل جلوگیری به عمل نمیآید. با چنین اوضاع و در چنین شرایطی افراد باایمان حقدارند مرگ و ملاقات پروردگار خویشتن را آرزو نمایند.
2. آزادی به معنای نفی ذلت
مهمترین شعار آزادیخواهی نهضت عاشورا، نفی ذلت بوده است؛ چه اینکه انسان آزاد هرگز زیر بار ذلت نمیرود و از همین روست که امام حسین (ع) میفرماید: «هیهات منّا الذّله».
آزادیخواهی با ذلت، متضاد یکدیگر هستند و قبول یکی نفی دیگری را به همراه دارد. اگر انسان ذلت را از خود دور کند، بهسوی آزادی و آزادیخواهی حرکت میکند. امام (ع) در کلماتی قصار میفرماید: «موت فی عزا خیر من حیوه فی ذّل»: مرگ باعزت بهتر است از زندگی با ذلت.
زندگی تحت لوای ستمگران و ستمگران عین ذلت هست و در این حالت، مرگ سرخ رسیدن به سعادت است. ایشان میفرمایند: «انی لا اری الموت الاسعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما»: مرگ را چیزی جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمکاران را جز رنج و ملال نمیدانم.
3. آزادی به معنای عزت
معنای لغوی عزت، عبارت است از: دوستداشتنی، نیرومندی، توانایی، شریف و بزرگوار که یکی از اسامی خداوند متعال است. ازنظر اصطلاحی، این واژه به کسانی اطلاق میشود که دارای ویژگیهای روحی خاص و بلندی هستند. کسانی که از حیثیت و آبروی بلندی نزد دیگران برخوردار هستند و دست تکدی و التماس و خواهش نزد هرکس و ناکس دراز نمیکنند، عزیز خوانده میشوند. عزیز نامیده شدن خداوند به خاطر بینیازی و غنای حضرتش از خلق و احتیاج موجودات و ممکنات به ذات لایزالش هست. در روایات اسلامی، عزت که مترادف افتخار، سربلندی عظمت و مجد آدمی است، بهشدت مورد اهتمام و تأکید قرارگرفته است و معصومین (علیهمالسلام) آن را بهعنوان یک ویژگی مثبت و تجلیل انگیز از ما خواستهاند. امام علی (ع) در موارد زیادی، به عزتنفس و گرامی داشتن گوهر وجود انسانی و پرهیز از مذلت و خوار کردن وجود سفارش کردهاند و چنین میفرمایند: بهجز از خدای سبحان چیزی نخواهید؛ زیرا اگر به شما بدهد، شما را گرامی داشته و اگر ندهد ذخیرهی آخرتتان خواهد کرد.
ازنظر امام حسین (ع) انسان آزاد، کسی است که زندگی او همواره باعزت باشد؛ بر همین اساس سیدالشهدا محور تلاش جوانمردانه خود و اصحابش در کربلا را بر نیل به عزت و تن ندادن به ذلت قرار میدهد؛ زیرا آن حضرت میداند آنکه عزیز است، استوار و شکستناپذیر است و آنکه ترس از رفتن و میل به ماندن ندارد، سربلند است؛ درواقع نهضت حسینی، سرمشقی روشن است برای همه آن آنان که درس عزت، آزادی و سربلندی میجویند.
رابطه بین عزت و آزادی یک رابطه دوطرفه است؛ بهبیاندیگر ازنظر امام حسین (ع) انسان آزاد، زندگی باعزت و شرافتمندانه دارد و فردی که باعزت زندگی میکند، مسیر تکامل و پیشرفت را طی مینمایند.
ازنظر امام حسین (ع) انسان آزاد، کسی است که زندگی او همواره باعزت باشد.
4. آزادی به معنای نفی دنیاطلبی
بر اساس اندیشههای امام حسین (ع) یکی دیگر از شاخصهای آزادی، عدم توجه به متعلقات و امیال دنیوی است. ایشان میفرمایند:
مردم بردهی دنیایند و از دین تنها اسمی بر سر زبانها دارند و تا هنگامیکه زندگی خوشی داشته باشند، به گرد دین میگردند؛ اما اگر با پیشامد ناگواری امتحان شوند، دینداران رو به اقلیت خواهند رفت.
انسانی که خود را برده و بندهی دنیا میکند، در حقیقت آزاد نیست، بلکه بهنوعی طوق بندگی را به گردن خود آویخته است. امام حسین (ع) با آن بینش عمیق که برخاسته از روح بلند و فداکار اوست، به این مهم تذکر میدهند و میفرمایند: بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا حذر نمایید اگر بنا بود این دنیا برای کسی باقی بماند و یا کسی برای این دنیا باقی بماند، پیامبران الهی برای بقاء سزاوارتر از همهکس بودند؛ ولی خداوند دنیا را بهمنظور امتحان آفریده است و ساکنان آن را نیز برای فنا خلق فرموده است؛ پس از دنیا توشه برگیرید که بهترین توشهها تقواست و از خدا بترسید که رستگار گردید.
توجه به دنیا و دنیاطلبی، انسان را خوار و زبون میکند؛ بر همین اساس اولیا و مؤمنان، آزادترین افراد بشر میباشند. امام (ع) دراینباره میفرمایند: آنچه در روی کره زمینبر آن آفتاب میتابد، از شرق تا مغرب از دریا تا صحرا، از کوه تا جلگه، همه و همه در نظر فردی که از اولیاء خداست و اهل معرفت خدا هست، همچون سایهای زودگذر و بیارزش است که صلاحیت دلبستگی ندارد. آیا آزادمردی نیست که همت کند این تهماندهی بیارزش دنیا را برای اهل خود واگذارد؟... خود را به دنیای پست نفروشید. آگاه باشید که چیزی جز بهشت نمیتواند بهای شما باشد و هر کس دل به دنیا بندد و در پیشگاه الهی به همین دنیا راضی گردد، به چیزی پست راضی گشته است.
با بررسی و تحقیق در اندیشههای امام حسین (ع) پیرامون آزادی میتوان چنین برداشت کرد: اگرچه امام (ع) از آزادی تعریف خاصی ارائه نکردهاند؛ اما مؤلفههایی را که برای رسیدن به یک آزادی واقعی، یعنی حریت نیاز، است بهخوبی و به نحو جامع تدوین کردهاند؛ ایشان نهتنها مؤلفههای آزادی را بیان فرمودهاند، بلکه بهصورت عملی از ابتدای حرکت به سمت کربلا و تا شهادت نمونهی عینی یک انسان آزادیخواه را نشان دادهاند.