مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷، ۰۷:۱۷ ق.ظ

چرا برخی از خدمت به مردم دوری می کنند؟؟

اشاره

در شماره قبل، بحثهایی از قبیل اهمیت خدمت به خلق در قرآن، سیره ائمه: و سخنان امام خمینی; در این زمینه را مورد بررسی قرار داریم و اینک دربارة پاداش خدمتگزاران و جزای کسانی که از خدمتگزاری استنکاف می کنند، بحث می کنیم.

پاداشهای خدمت به مردم

در منابع روایی، تعبیرات حیرت زایی از پاداش خدمت به خلق و مردم شده است که به نمونه هایی اشاره می شود:

1. برتر از ده طواف

اسحاق بن عمار می گوید: امام صادق(ع) فرمود: «یَا إِسْحَاقُ مَنْ طَافَ بِهَذَا الْبَیْتِ طَوَافاً وَاحِداً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ وَ غَرَسَ لَهُ أَلْفَ شَجَرَةٍ فِی الْجَنَّةِ وَ کَتَبَ لَهُ ثَوَابَ عِتْقِ أَلْفِ نَسَمَةٍ حَتَّی إِذَا صَارَ إِلَی الْمُلْتَزَمِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَیُقَالُ لَهُ ادْخُلْ مِنْ أَیِّهَا شِئْتَ؛[1] ای اسحاق! هرکه این خانه (کعبه) را یک بار طواف کند خداوند برای او هزار حسنه می نویسد و هزار سیئه از او محو می کند و هزار درجه او را بالا می برد و هزار درخت برای او در بهشت می کارد و ثواب آزاد کردن هزار بنده برایش می نویسد، تا به ملتزم می رسد هشت در بهشت را برای او می گشاید و سپس به او می فرماید: از هر کدام از آنها که خواستی وارد شو.»

گفتم: فدایت شوم. همه اینها برای کسی است که طواف می کند؟ فرمود: نَعَمْ أَ فَلَا أُخْبِرُکَ بِمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا؟؛ بله. آیا به تو خبر ندهم از چیزی که از این هم با فضیلت تر است؟»

عرض کردم: آری. فرمود: «مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ طَوَافاً وَ طَوَافاً حَتَّی بَلَغَ عَشَرَةَ؛[2] هر کس حاجتی برای برادر مؤمنش برآورده کند، خداوند برای او [ثواب ] طوافی و طوافی و طوافی می نویسد. [حضرت همین طور شمرد] تا به ده طواف رسید.»

2. برآورده شدن صدهزار حاجت

حضرت صادق(ع) فرموده است: «مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً قَضَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِائَةَ أَلْفِ حَاجَةٍ مِنْ ذَلِکَ أَوَّلُهَا الْجَنَّةُ وَ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یُدْخِلَ قَرَابَتَهُ وَ مَعَارِفَهُ وَ إِخْوَانَهُ الْجَنَّةَ بَعْدَ أَنْ لَا یَکُونُوا نُصَّابا؛[3] کسی که یکی از خواسته های برادر مؤمنش را برآوردف خداوند در روز قیامت، صد هزار خواسته او را برمی آورد که نخستین آنها بهشت است واز جمله این پاداش آن است که خویشان و آشنایان و برادران دینی او را نیز وارد بهشت می کندف به این شرط که ناصبی (به دشمنی اهل بیت) نباشند.»

3. برتر از هزار بنده آزاد کردن

حضرت صادق(ع) در حدیث دیگری فرموده است: «قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ خَیْرٌ مِنْ حُمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ اللَّه؛[4] روا ساختن حاجت مؤمن، از آزاد ساختن هزار بنده و بارکردن هزار اسب در راه خدا (فرستادن به جهاد) بهتر است.»

4. عبادت دهر

راستی خداوند، گاه آن چنان درب رحمت و فضل خویش را باز کرده است که بنده در یک لحظه و با یک عمل، به اندازه تمام عمر خویش می تواند کار و ثواب انجام دهد.

امام صادق(ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) چنین نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً کَانَ کَمَنْ عَبْدَ اللَّهَ دَهْرَه؛[5] کسی که حاجت برادر دینی خود را برآورد، مانند کسی که همه عمر، خدا را عبادت کرده باشد.»

در روایت دیگری آمده است رسول خدا(ص) می فرماید: «مَنْ سَعَی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ- فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه؛[6] کسی در راه حاجت مؤمن تلاش کند، گویا نُه هزار سال خدا را عبادت کرده است؛ در حالی که روزها را روزه و شبها را در حال قیام (نماز) بوده است.»

5. برطرف شدن گرفتاری

ما موظفیم برای رفع گرفتاریهای خود تلاش کنیم؛ ولی بدانیم راه رفع گرفتاریها فقط تلاش مستقیم برای برداشتن آن گرفتاری نیست. گاه برآوردن حاجت دیگران و گره از کار دیگران گشودن، صدها گره از زندگی ما را باز می کند.

رسول خدا(ص) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ فِی عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا دَامَ الْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ وَ مَنْ نَفَّسَ عَنْ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الآْخِرَة؛[7] به راستی خداوند، مؤمن را تا زمانی که برادر مؤمن خود را یاری رساند، یاری می کند و کسی که یک گرفتاری از گرفتاریهای برادر مؤمنش را در دنیا بر طرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری، از گرفتاریهای آخرت او را برطرف می کند.»

البته رفع گرفتاری برادران مؤمن، در رفع گرفتاری دنیوی نیز مؤثر است. اکنون به این داستانها در این باره توجه کنید:

1. مرحوم مرشد چلویی معروف، خدمت شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: «این چه وضعی است، روزی بود که سه چهار دیگ چلو می فروختیم و مشتریها فراوان بودند؛ ولی اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمی شود.» شیخ تأملی کرد و گفت: «تقصیر خودت است که مشتریها را ردّ می کنی!» مرشد گفت: «من کسی را ردّ نکردم؛ حتی از بچه ها هم پذیرایی می کنم و نصف کباب به آنها می دهم.» شیخ گفت: «آن سیّد چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود بار آخر او را هل دادی و از درِ مغازه بیرون کردی؟!»

مرشد سراسیمه در پی آن سید می رود و از او عذرخواهی می کند و بعد از آن، تابلویی به این صورت نصب می کند: «نسیه داده می شود؛ حتی به شما، وجه دستی به اندازه و سعمان پرداخت می شود» و آن گاه وضعش به حالت اوّل بر می گردد.[8]

2. مهندسی یکصد دستگاه ساختمان ساخته بود و به دلیل بدهکاری زیاد، فراری شده بود و ساختمانها هم فروش نمی رفت. از شیخ رجبعلی راهنمایی خواست. او گفت که باید خواهرت را راضی کنی او نیز خواهرش را با دادن سهم ارثش راضی کرد. همچنین با سفارش شیخ، یکی از خانه های ساخته شده را به خواهرش واگذار کرد و وی را از اجاره نشینی نجات داد. فردای همان روز، سه تا از خانه ها فروش رفت و گرفتاری او برطرف شد.[9]

6. امنیت در قیامت

کسی که در سختیها و گرفتاریهای مردم، آنها را یاری برساند و با برآوردن حاجات آنان به آنها آرامش هدیه کند، خداوند در سخت ترین مراحل زندگی پس از مرگ، یعنی قیامت به او امنیت و آرامش اعطا می کند.

در بیان موسی بن جعفر(ع) آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ- هُمُ الآْمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة؛[10] برای خداوند در روی زمین، بندگانی هستند که در راه رفع حوایج مردم تلاش می کنند. آنان در روز قیامت، ایمن اند.»

البته خدمت رسانی به مردم در همین دنیا به انسان آرامش و انبساط درونی می دهد و در روایات نیز به آن اشاره شده است.[11]

7. خوشحالیهای متعدد

برآوردن حاجات مردم و خوشحال کردن خلق، هم زمینه خوشحالی خدا و رسولش را فراهم می کند و هم عامل خوشحالی انسان در دنیا و عالم قبر می شود.

امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللَّه؛[12] کسی که مؤمنی را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است. و کسی که مرا خوشحال کند، خدا را خوشحال کرده است.»

حنان بن سدیر از پدرش نقل کرده است که در محضر امام صادق(ع) بودم سخن از حق مؤمن به میان آمد. حضرت به من رو رد کرد و فرمود: «ای اباالفضل! می خواهی از حال مؤمن در پیشگاه الهی خبر دهم.» عرض کردم: «بله، فدایت شوم.» فرمود: «هنگامی که خدا روح مؤمن را قبض می کند، دو ملک مراقب او به آسمان بالا می روند و عرض می کنند: «ای پروردگار! این، خوب بنده ای است ؛ چرا که نسبت به اطاعت شما سریع، و در معصیت شما کند بود. حال که روح او را قبض کرده ای، چه دستوری برای ما درباره او دارد؟» خدای جلیل و جبّار می فرماید: «به دنیا فرود آیید و نزد قبر او باشید. تکبیر و تسبیح و تهلیل و تمجید من را بگویید (یعنی الله اکبر و لا اله الا الله بگویید) و ثواب آن را برای این بنده ام بنویسید تا آن روزی که او را از قبر مبعوث سازم.»

برآوردن حاجات مردم و خوشحال کردن خلق، هم زمینه خوشحالی خدا و رسولش را فراهم می کند و هم عامل خوشحالی انسان در دنیا و عالم قبر می شود.

سپس آن حضرت فرمود: «می خواهم بیش تر بگویم؟» گفتم: «بله» فرمود: «وقتی خداوند مؤمن را از قبرش برانگیخت، با او شکلی و مثالی همراه می شود که در جلو او حرکت می کند. هر جا مؤمن ترسی از ترسهای قیامت را می بیند، آن مثال می گوید: «ناراحت و محزون نباش من به سرور و شادی و کرامت از طرف خداوند بشارت می دهم» تا آن گاه که در پیشگاه عظمت الهی قرار گیرد. خداوند به آسانی اعمالش را محاسبه می کند و دستور می دهد که وارد بهشت شود؛ در حالی که تمثال، جلو اوست.»

مؤمن به او می گوید: «خداوند تو را رحمت کند چه نیکو از قبر همراه من شدی و همیشه مرا به شادی و سرور و کرامت خداوند بشارت دادی. توکیستی؟ پس تمثال می گوید: «من آن خوشحالی هستم که بر [قلب] برادر مؤمنت [بر اثر برآوردن حاجتش] در دنیا وارد کردی. خدا مرا آفریده است تا تو را بشارت دهم.»[13]

راستی با این همه آثار و برکات برای خدمت رسانی به مردم و انجام حوایج خلق، آیا جا ندارد که انسان تلاش کند تا در ردیف خادمان به مردم قرار گیرد و گره از زندگی آنان باز کند؟ امامان عظیم الشأن، علاوه بر بیان آثار و نتایج خدمت به خلق و الگوی عملی بودن برای این کار از شیعیان خواسته اند در ردیف خدمتگزاران به خلق و مردم باشند.

مفضل بن عمر می گوید: امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً مِنْ خَلْقِهِ اِنْتَجَبَهُمْ لِقَضَاءِ حَوَائِجِ فُقَرَاءِ شِیعَتِنَا لِیُثِیبَهُمْ عَلَی ذَلِکَ الْجَنَّةَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ مِنْهُمْ فَکُنْ...؛[14] خداوند، مخلوقاتی را آفریده که آنها را برای انجام حوایج فقرا شیعیان ما برگزیده است تا بر این عمل، بهشت را به عنوان ثواب و پاداش عطا کند. پس اگر توان داری جزو آنان باش، پس باش.»

جزای امتناع از خدمت به خلق

1. فقدان ایمان کامل

حضرت صادق(ع) فرمود: «ای رفاعه! به خدا و محمد و علی8 ایمان نیاورده است کسی که هر گاه برادر مؤمن او برای رفع حاجتی نزد وی بیاید، با چهره باز با او برخورد نکند. اگر بتواند خود حاجت او را برآورد، باید در این باره به سرعت اقدام کند واگر نمی تواند نزد دیگران برود تا حاجت او را برآورده سازد و اگر کسی غیر از این باشد که برایت وصفت کردم، هیچ گونه ولایت و رابطه ای بین ما و او نیست.»[15]

2. رفتن به جهنّم

در قرآن کریم نیز به این امر، اشاره شده است؛ آنجا که به جهنمیها گفته می شود: «چرا وارد جهنم نشدید؟» در جواب می گویند: Gقالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَF؛[16] «ما از نمازگزاران نبودیم و فقرا را طعام ندادیم.» و در سوره فجر و ماعون به این امر اشاره شده است. که دیگران را وادار نکرده اند که به فقرا اطعام کنند.»

Gوَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکین F؛[17] «و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کنید.» وGوَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِF؛[18] «و [دیگران] را به اطعام مسکین تشویق نمی کند.»

3. فقدان دین

پیامبر اکرم 9 فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم؛[19] کسی که در هر صبح گاه به امور مسلمین همت نگمارد و در اندیشه کارهای آنان نباشد از آنها نیست و کسی که بشنود و مردی فریاد می زند و از مسلمانان کمک می طلبد و به او کمک نکند مسلمان نیست.»

4. خواری دنیا و آخرت

امام صادق(ع) فرمود: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَة؛[20] هر مؤمنی که برادر دینی خود را یاری ندهد و او را خوار سازد با اینکه قدرت یاری او را دارد، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار کند.»

ابوحمزه ثمالی می گوید که روز جمعه ای نماز صبح را با امام سجاد(ع) به جا آوردم. پس از نماز، با هم به سمت خانه آن حضرت، روانه شدیم آن حضرت، کنیزک خود به نام سکینه را فراخواند و فرمود: «امروز، جمعه است. هیچ سائلی از در خانه من نمی گذرد؛ مگر اینکه او را اطعام می کنید.»

ابوحمزه عرض کرد: «هر سائلی به در خانه می آید که مستحق نیست.» امام(ع) فرمود: «بیم آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانیم و به واسطه این عمل، آنچه بر یعقوب و آل یعقوب نازل شد؛ بر ما اهل بیت نازل شود. آنان را طعام کنید؛ آنان را اطعام کنید. یعقوب پیامبر، همه روزه برای خوراک خود و خانواده اش یک قوچ ذبح می کرد. یک روز جمعه هنگام افطار، سائلی مؤمنی از در خانه یعقوب می گذشت. وی ندا در داد که این سائل گرسنه و غریب را از بقیه غذای خود طعام کنید.

آنان با اینکه صدای او را می شنیدند، گفته هایش را راست نپنداشتند و او را تصدیق نکردند. آن مستمند چون از ایشان ناامید شد و شب فرا رسید به راه خود ادامه داد داد و شب را با شکم خالی در حالی که از گرسنگی خود به خدا شکایت می کرد، به صبح رساند. یعقوب و خانواده اش نیز با شکم سیر و در حالی که هنوز مقداری از غذای آنان باقی بود خوابیدند.

صبح فردا خداوند به یعقوب وحی کرد: «بنده مرا چنان ذلیل کردی که مستحق غضب و تأدیب من و نزول عذاب و ابتلای خود و پسرانت شدی، ای یعقوب! از میان پیامبرانم آنانی نزد من محبوب ترند که بر بندگان مسکین من رحم کنند

آنان را به خود نزدیک ساخته، اطعامشان کنند و پناهگاه آنان باشند. ای یقعوب! چرا بر بنده من رحم نکردی؛ بنده ای که عبادتش بسیار و به اندکی از متاع دنیا راضی بود؟ به عزتم سوگند! تو را مبتلا خواهم ساخت و تو و پسرانت را آماج مصیبتها قرار خواهم داد.»

ابوحمزه: «یوسف آن خواب معروف را چه وقت دید؟» امام(ع) فرمود: «در همان شبی که خانواده یعقوب سیر خوابیدند و مستمند، گرسنه بود.»[21]

از آنچه گفتیم به خوبی روشن شد که خدمت به مردم و گره گشایی از کار مردم و خدمتگزاری آنان، از پاداشهای بزرگی و فراوانی برخوردار است و در دنیا و آخرت، دست انسان را می گیرد؛ به همین سبب، یکی از مهم ترین کارهای انبیا و امامان، خدمت به خلق بوده است. و شانه خالی کردن از برآوردن حاجات مردم با تمکن و قدرت، آثار زیانبار دنیوی و اخروی دارد.

پی نوشت ها:

[1]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه. ق، ج 13، ص304.

[2]. همان

[3]. اصول کافی، همان، ج 2، ص 193، ح 1 و شبیه آن در بحارالانوار، ج 71، ص 311، ح 64، و ص 285، ح 7 و 8.

[4]. اصول کافی، همان، ج 3؛ بحارالانوار، ج 71، ص 324 و اختصاص، شیخ مفید، ص 26.

[5]. بحارالانوار، همان، ج 71ف ص 302، ح 40.

[6]. همان، ص 315، ح 72.

[7]. بحارالانوار، همان، ج 71، ص 312، ح 69.

[8]. کیمیای محبْت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، 1378، ص 129.

[9]. همان، ص 133، با تلخیص.

[10]. همان، ص 319 ح 87.

[11]. همان، ص 319، ح 85.

[12]. بحارالانوار، همان، ج 71، ص 287، ح 14.

[13]. بحار الانوار، همان، ج 71، ص 283 و 284، ح 3.

[14]. همان، ص 323، ح 91.

[15]. همان، ج 72، ص 94.

[16]. مدثر/43 و 44.

[17]. فجر/18.

[18]. ماعون/3.

[19]. اصول کافی، همان، ج 2، ص 164، ح 5.

[20] بحارالانوار، همان، ج 71، ص 312 و ج 72، ص 17 و امالی صدوق، بیروت، مجلس 73، ص393، ح 16.

.[21] علل الشرایع، صدوق، بیروت دارالمعرفه، ج 1، ص 61، باب 42، ح 1؛ وسائل الشیعه، ج 6، ص 296 و علل الشرایع، ترجمه جواد ذهنی، انتشارات مؤمنین، ج 1، باب 41ف ص 172، ح1.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۲۱
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی