مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۰۴ ق.ظ

نقش مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی ایران

تصویر مرتبط

مساجد در صدر اسلام به دلیل عهده داری کانون اصلی ارتباط مردم به ویژه فعالان جامعه، کارکردهای فراوانی در نظام اجتماعی ایفا می کردند. در عصر جدید به دلیل تفکیک ساختاری و تقسیم کار به برخی از کارکردهای اجتماعی و سیاسی آن کمتر توجه می شود. با این حال در جریان انقلاب اسلامی ایران، مساجد نه تنها محلی برای عبادت که محلی برای فعالیت فرهنگی علیه رژیم و نظام اجتماعی حاکم تبدیل شد. با توجه به مطالب یادشده، نگارندگان برای تحلیل نقش مساجد در انقلاب اسلامی ایران از رهیافت کارکردگرایانه به ویژه نظریه های تالکوت پارسونز و رابرت مرتِن بهره گرفته و با استناد به نمونه های تاریخی مرتبط با تحولات ایران در سال های انقلاب نشان داده اند مساجد ایران در آن سال ها با تجمیع همفکران، آموزش الگوهای ارزشی متضاد با ارزش های نظام حاکم به مردم و انتقاد از سیاست های حاکم بر نظام اجتماعی دورۀ پهلوی بر مبنای الگوهای ارزشی اسلامی، توانسته اند نقش عمده ای به همراه برخی دیگر از فعالان عرصۀ فرهنگی، در ایجاد اختلال در کارکرد حفظ الگوهای ارزشی و انگیزشی نظام اجتماعی حاکم و در نتیجه عدم تعادل آن ایفا کنند. این کژکارکرد به یاری یک کارکرد پنهان در مساجد یعنی سازمان دهی ارتباطات مبارزان انقلاب اسلامی شکل گرفت.

مقدمه

مساجد، مهم ترین نهاد سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی در طول قرون متمادی بوده و نقشی محوری و بی بدیل در ادارۀ جامعه و تحولات آن ایفا کرده است. برای سالیان دراز، اولین اقدام والی هر شهر و خلیفۀ مسلمین به طریق اولی، خواندن خطبه ای در مسجد اصلی شهر بوده است. تمام نمازهای جمعه و گاهی تمام نمازهای مسجد اصلی شهر به امامت والی و خلیفه برگزار می شد و بیشتر ارتباط مردم با والی از همین طریق انجام می گرفت. بسیاری از اقدام های حکومتی مانند قضاوت، جمع سپاه، بسیج مردم برای فعالیت های مشترک و... در مساجد انجام می گرفت و حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) چادرهایی برای درمان مجروحان جنگی در حیاط مسجد مدینه برپا شده بود. این همه نشانۀ اهمیت مسجد و از آن مهم تر، ظرفیت این نهاد برای ایفای نقش های مختلف با توجه به نیاز جامعه و شرایط زمانی و مکانی است. از این رو بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی حتی در زمانۀ ما، بدون توجه به نقش مسجد و ویژگی های آن، ناقص خواهد بود. این مهم در مورد تحولاتی همچون انقلاب اسلامی ایران که صبغۀ دینی آن در چشم ناظران سیاسی مشهود بوده و هست، ضروری تر می نماید. یکی از ویژگی های انقلاب ایران که آن را «اسلامی» جلوه داد، نقش مساجد است که توسط اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و انگیزۀ نوشتار حاضر را فراهم آورده است.

میشل فوکو مشاهده های خود را از تهران این گونه می نویسد:

تمام روز ملاها در مسجدها با خشم، از شاه، از آمریکا و از غرب و ماده پرستی آن حرف زده اند و مردم را به نام اسلام و قرآن، به پیکار با همۀ رژیم فراخوانده اند. هر وقت که مسجد کوچک بوده و برای مردم جا نداشته است بلندگوها را در خیابان نصب کرده اند و این صدا، صدایی به مهابت صدای ساوونارولا در فلورانس، صدای آناباپتیست ها در مونستر یا صدای پرسبیترها در روزگار کرامول، در همۀ ده یا در سراسر محله طنین انداز شده است... می دانید که این روزها چه عبارتی بیش از هر چیز برای ایرانی ها خنده آور است؟ به نظرشان از هر حرفی ابلهانه تر، خشک تر و غربی تر است؟ «دین تریاک توده هاست. » تا همین دوران رژیم فعلی، ملاها [در روزهای جمعه] تفنگ در دست خطبه می خواندند... (فوکو، 1389: 29-28).

نوشته های حمید عنایت (1377: 50)، عمید زنجانی (1367: 31)، لیلی عشقی (خرمشاد، 1384: 50)، جان. دی استمپل[1] (1377: 70) ، احمد اشرف و همکاران (1983: 16) و جی. اس. و تی. وای. اسماعیل[2] (1980: 607) نیز در این مورد قابل توجه است.

فرضیه

مقالۀ حاضر با رویکرد مذکور، به بررسی نقش مساجد ایران به مثابه کانون ارتباطات مبارزان انقلاب اسلامی در سال های دهۀ 1340 و 1350 شمسی می پردازد. فرضیۀ نویسندگان، آن است که مساجد ایران توانستند با ایجاد اختلال کارکردی در نظام فرهنگی دورۀ پهلوی، موجب عدم تعادل کلی در نظم اجتماعی آن دوره شده و بدین صورت یکی از عوامل سرنگونی رژیم حاکم را فراهم سازند. در واقع نظام حاکم نتوانست خود را با ارزش های جدیدی که مساجد در نظام فرهنگی حاکم وارد ساختند، تطبیق دهد و از این طریق، تعادل خود را حفظ کند. مساجد در این دوره، کارکردی پنهان نیز در سازمان دهی به ارتباطات مبارزان انقلاب اسلامی و از کار انداختن رسانه های جمعی حاکم داشتند.

چارچوب نظری و روش

چارچوب نظری مقاله، نظریۀ کارکردگرایی است و نگارندگان در میان نظریه پردازان کارکردگرا، از نظریۀ پارسونز[3] پیرامون کارکردهای چهارگانۀ نهادها در نظام اجتماعی و ایدۀ مرتون[4] در مورد کارکردهای پنهان و کژکارکردها استفاده می کنند.

روش این نوشتار مراجعه به کتاب های تاریخی معتبر، تاریخ شفاهی مبارزان، مراکز بایگانی اسناد و مدارک مستند به جا مانده از مبارزه های انقلاب اسلامی ایران است.

قلمرو زمانی و مکانی

مستندات تاریخی پیرامون فعالیت مساجد از دورۀ زمانی 1342 تا 1357 شمسی انتخاب شده و نگارندگان صرفاً در حوزۀ جغرافیایی کشور ایران به بررسی می پردازند.

تحلیل کارکردگرایانه از نقش مساجد در انقلاب اسلامی

رهیافت کارکردگرایانه، جزئی نسبتاً مغفول از اندیشۀ آگوست کنت[5]، دیدگاه کلی وی نسبت به علم جامعه شناسی بود که امیل دورکهایم[6] در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی با تأثیرپذیری از وی آن را بسط داد. پس از وی، مهم ترین نظریه پرداز در این رهیافت، تالکوت پارسونز جامعه شناس آمریکایی است که در اوایل نیمۀ دوم قرن 20 میلادی به شرح نظریۀ خود پیرامون کارکردهای چهارگانۀ نظام اجتماعی پرداخت.

تالکوت پارسونز معتقد بود جوامع، نظامی خودتنظیم شونده اند و سازوکارهایی برای تطابق با شرایط جدید و حفظ تعادل و تداوم خود دارند. بر اساس آرای وی هر جامعه ای دارای نظامی اقتصادی برای تطبیق با محیط پیرامون و فراهم سازی منابع لازم برای تداوم حیات، نظامی سیاسی برای تعیین اهداف و دستیابی به آن، نظامی حقوقی  اجتماعی برای یکپارچگی و تنظیم روابط اجزا و نهایتاً نظامی فرهنگی برای ایجاد و حفظ الگوهای انگیزشی و توجیه عناصر نظام اجتماعی است. در واقع چهار بُعد از نظام اجتماعی چهار کارکرد اصلی این نظام را ایفا می کنند. پارسونز معتقد بود جامعه از طریق تطابق تدریجی با تغییرهای جدید در هر یک از چهار حوزۀ یادشده، حمایت از روش های مختلف اجتماعی شدن و به کار بردن زور در صورت ضرورت، سعی در حفظ تعادل خود می کند و از کنشگران انتظار دارد هر کدام، کارکرد خود را به خوبی ایفا کنند (گیدنز، 1385: 669-668).

رابرت مرتِن در دهۀ 1960 میلادی نظریۀ پارسونز را با دو ایدۀ کاربردی اصلاح کرد: تفاوت کارکردهای آشکار و پنهان، تفاوت کارکرد و «کژکارکرد»[7]. کارکردهای پنهان به کارکردهایی گفته می شود که شرکت کنندگان در آن پدیده، سازمان یا نهاد، نسبت به آن آگاهی ندارند، معمولاً به تدریج در کنار کارکرد آشکار شکل می گیرد و ناظران هم کمتر بدان توجه می کنند (نقیب زاده، 1389: 209). کژکارکرد نیز به جنبه هایی از فعالیت اجتماعی اطلاق می شود که «مشوق ایجاد دگرگونی است» و «نظام روابط موجود را به رویارویی فرامی خواند». برای مثال اشتباه است اگر فرض کنیم دین به عنوان یک عنصر فرهنگی همواره به حفظ الگوها کمک می کند، زیرا گاهی ادیان منجر به شکاف اجتماعی و به چالش کشیدن الگوهای رسمی کنش می شوند (گیدنز، 1385: 757-756).

اکنون با توجه به مطالب گفته شده در رهیافت کارکردگرایانه، به ارائۀ تحلیل نقش مسجد در پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته و در ادامه، مستنداتی تاریخی از ایفای نقش یادشده ارائه می شود:

مساجد به عنوان یک مؤسسۀ[8] فرهنگی در نظام اجتماعی دورۀ پهلوی دوم، بخشی از نظام فرهنگی برای ایفای کارکرد چهارم یعنی حفظ الگوی انگیزشی و ارزشی بودند. شاه که شعار رژیم پهلوی را «خدا، شاه، میهن» برگزیده بود، از مساجد انتظار داشت دعاگوی شاه به عنوان تنها حاکم سیاسی شیعه در جهان باشند، به عبادت به معنای اخص آن یعنی نماز و مانند آن بپردازند و کاری به حکومت و مسائل اجتماعی و سیاسی نداشته باشند. وی خود نیز به مکه، مشهد، قم و مانند آن سفر کرد و خود را فردی معتقد به مبانی اسلامی و شیعی می دانست.

در سال های انقلاب اسلامی یعنی دهۀ 1340 و 1350 شمسی، مساجد با ایفای کژکارکرد یعنی ترویج الگوهای ارزشی و انگیزشی متضاد با الگوهای رسمی از طرق مختلفی که در ادامه می آید، در کارکرد چهارم نظام اجتماعی دورۀ پهلوی ایجاد دوپارگی و تضاد کردند و حفظ الگوهای انگیزشی و نظام فرهنگی را در نظام اجتماعی اواخر پهلوی دچار عدم تعادل و آشفتگی ساختند. ایفای چنین نقشی، مؤثّر بر و متأثر از ایفای یک کارکرد پنهان توسط مساجد بود: سازمان دهی به ارتباطات مبارزان انقلاب اسلامی، شکل دهی به یک شبکۀ اطلاع رسانی و از کار انداختن رسانه های رژیم شاه در میان توده های مبارز.

رژیم شاه تلاش فراوانی برای حل این تضاد و دوپارگی به کار برد تا دوباره تعادل را به حوزۀ فرهنگی برگرداند، اما با ناکام ماندن این تلاش ها به ویژه به دلیل فعالیت سازمان یافتۀ مساجد و رویکرد نادرست رژیم در سرکوب این ارزش های جدید به جای تطبیق یافتن با آن، آشفتگی یادشده به سراسر نظام اجتماعی و کارکردهای دیگر سرایت کرد و نظام اجتماعی نتوانست تعادل خود را حفظ کند. در نتیجه، نظم دورۀ پهلوی از هم پاشید تا نظام سیاسی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی جدیدی جایگزین نظام های پیشین شوند و نظام اجتماعی را با توجه به این عامل جدید یعنی الگوهای انگیزشی و ارزشی جدیدی که عمدتاً توسط مساجد منتشر شده بود، به تعادل برساند.

مطالب یادشده، تحلیل کارکردگرایانۀ نگارندگان از نقش مسجد در انقلاب اسلامی با توجه به مستندات به جا مانده از آن دوره است، اما پیش از بیان مستندات تاریخی از ایفای کژکارکرد توسط مساجد در سال های انقلاب اسلامی، ذکر سه نکته ضروری می نماید:

- مفهوم «کژکارکرد» که مرتِن آن را به کار برده است، کاربرد علمی دارد نه ارزشی. در واقع منظور از کژکارکرد، ایفای کارکرد اهریمنی، منفی یا حتی نادرست نیست، بلکه منظور از این مفهوم، ایفای نقشی متعارض با کارکردهای رسمی و مورد پذیرش نظام اجتماعی حاکم است. به کار بردن این مفهوم در مورد مساجد نیز در همین معنای اخیر یعنی ایجاد تضاد با نظام فرهنگی حاکم بر ایران در دورۀ پهلوی صورت گرفته است؛

- وارد کردن عناصر ارزشی و انگیزشی جدید به نظام اجتماعی، تنها توسط مساجد صورت نپذیرفت. حوزه های علمیه، برخی از روشنفکران دانشگاهی، گروه هایی از دانشجویان و تعدادی از شاعران و فرهنگ دوستان مردمی نیز نقشی اثرگذار در ایجاد تضاد و اختلال در کارکرد حفظ الگوهای ارزشی و انگیزشی ایفا نمودند. با این حال، نوشتار حاضر تنها بر نقش مساجد تمرکز دارد؛

- نکتۀ آخر اینکه منظور از الگوهای ارزشی «جدید»، استفاده از ادبیات پارسونز در این رابطه است و به معنای الگوهای متضاد با ارزش های رسمی و حاکم بر نظام اجتماعی است، وگرنه ارزش هایی که مساجد ترویج کردند، برگرفته از تعالیم اسلامی و شیعی بود که قرن ها در ایران وجود داشته است.

مستندات تاریخی تطبیق نظریۀ کژکارکرد بر نقش مسجد در انقلاب اسلامی

نهضتی که به رهبری امام خمینی(ره) برای سرنگونی رژیم شاه شکل گرفت، از اوایل دهۀ 1340 تا 1357 شمسی ادامه یافت و نمونه های تاریخی از این دوره انتخاب شده است. این مستندات نشان می دهد مساجد ایران در سال های انقلاب اسلامی توانستند نقشی مؤثّر در ایجاد اختلال در کارکرد چهارم نظم اجتماعی دورۀ پهلوی دوم یعنی حفظ الگوهای ارزشی و انگیزشی حاکم ایفا نموده و در نتیجه یکی از عوامل اصلی ایجاد عدم تعادل در نظم حاکم بودند.

ایفای کژکارکرد فرهنگی توسط مساجد به صورت های مختلفی انجام یافت که برخی از آنها عملاً نوعی کارکرد پنهان را نیز نشان می دهد. ترویج الگوهای ارزشی جدید، اول از همه نیازمند شکل دهی به یک شبکه از فعالان فرهنگی بود که خود به این ارزش های جدید معتقد باشند. مرحلۀ بعد، آموزش این الگوهای فرهنگیِ متضاد با نظام فرهنگی حاکم توسط این شبکۀ همفکر، به عموم مردم است. در این مرحله، دوپارگی، تضاد و در نتیجه عدم تعادل در نظام فرهنگی جامعه بروز می کند. روحانیان و مبارزان اندیشمند انقلاب اسلامی سعی کردند عمدتاً الگوهای ارزشیِ اثرگذار بر مسائل اجتماعی و سیاسی را بیان کنند، مانند: عدالت، آزادی، استقلال از کفار، ولایت خدا و....

از آنجا که سایر بخش های نظام اجتماعی حاکم، یعنی نظام اقتصادی، سیاسی و حقوقی، متناسب با نظام فرهنگی حاکم یا پیشین بوده است، تضاد آنها با الگوهای ارزشی جدید روشن می شود. این تضاد به مرحلۀ سوم، یعنی انتقاد از نظام اجتماعی حاکم بر اساس الگوهای ارزشی جدید می انجامد که در واقع، عدم تعادل را به کل نظام اجتماعی سرایت می دهد. البته منظور از «مرحله» در مطالب یادشده، تقدم رتبه ای است نه زمانی. از این رو بخش عمده ای از این مراحل به صورت هم زمان پیش رفته است.

اکنون مستندات سه مرحلۀ یادشده در ایجاد کژکارکرد فرهنگی توسط مساجد به ترتیب در سه بخش ارائه می شود. لازم به ذکر است مستندات جمع آوری شده بسیار فراتر از آن چیزی است که در پی می آید و ما در اینجا تنها نمونه های تاریخی محدودی را برگزیده ایم:

تجمیع فعالان متعهد به الگوهای ارزشی متضاد (اسلامی) و تبادل فکری میان آنان

اسناد به جا مانده از انقلاب اسلامی نشان می دهد این نقش توسط مساجد در قالب های گوناگونی انجام می شده است که به صورت جداگانه به آن پرداخته می شود. همچنین از آنجا که بیشتر فعالیت ها در دورۀ انقلاب اسلامی از تهران مدیریت می شد، این نقش مساجد بیش از هر شهر دیگری در تهران بروز و ظهور یافته است:

یکی از برجسته ترین همکاری های صورت گرفته میان اندیشمندان اسلامی در مساجدی چون مسجدالجواد تهران ظهور کرد. آیت الله مفتح در کنار همفکرانش «در مسجد الجواد تهران حضور یافت و... با همکاری استاد شهید علامه مرتضی مطهری(ره) و شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، شهید حجت الاسلام دکتر محمدجواد باهنر و دیگر دوستان، کلاس های متعددی در این مسجد منعقد نمود» (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ج 26: 27). نمونه ای از همین کار در شهر بجنورد نیز انجام یافت (پایدار و دیگران، 1384: 455).

علاوه بر این، گروه های دیگری نیز به همفکری پیرامون مسائل روز می پرداختند و نگرش های اسلامی خود را به اشتراک می گذاشتند. توکلی بینا از اهالی مساجد بازار تهران در این مورد می گوید: «در مساجد، اجتماعاتی بود. هر روز صبح و مخصوصاً ظهر و شب اینجا تجمع بود... افرادی بودند که اعلامیه پخش می کردند، اطلاعات رد و بدل می شد و پایگاهی بود که مردم از آنها کاملاً بهره گیری می کردند، خصوصاً از طبقۀ مبارز...» (مهری، 1383: 26). شهید سید علی اصغر دستغیب نیز در خاطرات خود می گوید:

از سال 1348 به پیشنهاد بعضی جوانان متدین، شب های سه شنبه جلسه ای علنی در مسجد حاج میرزاکریم، واقع در یک از محله های قدیمی شیراز... تشکیل یافت. به تدریج مسجد حاج میرزاکریم در آن جو اختناق به عنوان یکی از کانون های فعالیت انقلابی و مبارزه علیه رژیم طاغوت شناخته شده و حساسیت ساواک نسبت به آن روزافزون می گردید (نظری مقدم، 1390: 80).

یکی از نشانه های حضور این فعالان همفکر در مساجد، نصب مطالبی بر در و دیوار مسجد بود که نشان دهندۀ مبانی فکری آنان نسبت به وضعیت جاری تلقی می شد. برای مثال سند شمارۀ 78800 ساواک تهران که در مرداد 1354 شمسی ثبت شده است، نشان می دهد در مسجد جلیلی تهران، مواردی مانند «اسلام یعنی تحرک »، «مسلمان، سکوت یعنی چه؟»، «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً » و... بر دیوار مسجد نصب شده بود (میزبانی و دیگران، 1383: 123).

امامان جماعت مساجد نیز نوعی همفکری و تبادل آرا در میان خود داشتند. در بولتن محرمانۀ ساواک مربوط به اخبار سه ماهۀ 25 /9/1350 تا 25/12/1350 آمده است جمعی از امامان جماعت مساجد شهرستان شیراز پس از تبعید حجت الاسلام مجدالدین محلاتی از امامان جماعت شیراز، گرد آمده و خطاب به یکی از مراجع قم جهت کسب تکلیف نامه ارسال نمودند و این نشان دهندۀ همفکری این گروه فعال در مساجد برای اتخاذ مواضع ارزشی واحد است (حوزه هنری، 1371: 52).

تمام این اسناد و گزارش های تاریخی نشان می دهد در سال های انقلاب اسلامی، مساجد محل تجمیع همفکران و بخشی از فعالان جامعه برای همفکری و تبادل آرا بر مبنای الگوهای ارزشی اسلامی بوده است. البته لازم به ذکر است که گزارش های بالا به خوبی نشان می دهد برخی از مساجد، چنین نقشی را با مشارکت حوزه های علمیه ایفا نمودند.

آموزش الگوهای ارزشی متضاد در حوزۀ اجتماعی و سیاسی به مردم

در این مرحله، الگوهای ارزشی جدید در قالب سخنرانی، برگزاری کلاس های پرمخاطب، ترویج کتاب های خاص، انجام فعالیت هنری و حتی برگزاری همایش به مردم آموزش داده شده است که در اینجا نمونه هایی از هر کدام ذکر می شود:

سخنرانی روحانیان بر منبر

سخنرانی رایج روحانیان در مساجد به ویژه در ماه های محرم، صفر، رمضان و مناسبت های مذهبی صورت می گرفته اما جعفریان بر اساس اسناد ساواک معتقد است:

حلقه ای از منبری های مذهبی در تهران و شهرستان ها، هم زمان و به طور منظم، از اواخر دهۀ 40 شروع به کار کرد که رسالت اصلی آن طرح مباحث اجتماعی و سیاسی در دل مباحث به ظاهر مذهبی بود. گزارش ساواک حاکی است در تاریخ 8/ 10/ 1348 مجلسی در منزل محمدجواد باهنر تشکیل می شود که در آن شهید مطهری، شهید محلاتی، مهدوی کنی، علی اصغر مروارید، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعلی غیوری، شیخ جعفر شجونی و لاهوتی شرکت می کردند. هدف آنان هماهنگ کردن برنامۀ اعزام مبلّغ به روستاهاست که کار را میان خود تقسیم کنند. این جلسه ها به صورت هفتگی برگزار می شده است. مانند همین برنامه و طی همین دوره و پس از آن، برای مساجد تهران و سخنرانی در آنها، در جلسه هایی که به صورت مخفیانه برگزار می شده، اجرا شده است (1385: 265-264).

در سند شمارۀ 15780/20ه12 ساواک تهران در مورد فعالیت های آیت الله مفتح آمده است:

نامبردۀ بالا در حدود ساعت 00: 13 روز 7/ 8/ 51 در مسجدالجواد به منبر رفت و ضمن صحبت اظهار داشت... من امروز می خواهم دربارۀ حکومت اسلام سخن بگویم... دین اسلام بر چهار پایۀ محکم استوار است و مانند حکومت های دیگر دارای قانون اساسی است و قانون اساسی اسلام قرآن کریم می باشد که در آن از قضاوت، سیاست، اقتصاد، علوم اجتماعی، روابط بین المللی، علوم قضایی و تمام موضوعات بحث شده است. دومین رکن حکومت اسلام دعوت به اتحاد و اتفاق است... (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1382، ج 26: 249).

البته همان گونه که جعفریان معتقد است، این فعالیت ها به تهران ختم نمی شد. فعالیت های سید عبدالکریم هاشمی نژاد در مسجد خادم مشهد (میزبانی و دیگران، 1383: 36) و آیت الله قاضی طباطبایی در دو مسجد شعبان و مقبرۀ تبریز (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ج 13: 407-406) نیز قابل توجه است.

برگزاری کلاس های آموزشی

پیش تر در مورد کلاس های محدود و نسبتاً مخفی که نشان دهندۀ تجمیع همفکران و تبادل آرا میان آنها بود، اشاره شد؛ اما در اینجا منظور ما کلاسی پرشور و پرمخاطب است که صبغۀ آموزش عمومی داشته و در آن به ترویج الگوهای ارزشیِ متضاد با نظام اجتماعی حاکم در میان مردم می پرداختند. برای مثال مسجد کرامت مشهد محل فعالیت آیت الله خامنه ای بود که بر اساس اسناد ساواک، «پس از اتمام نماز، آیاتی از قرآن را که مورد نظرش بود، تفسیر می نمود. چند روز قبل به وی تذکرات لازم داده شد... » (میزبانی و دیگران، 1383: 36). محمدعلی مهدوی راد از مبارزان مشهد ذکر می کند:

آقای خامنه ای روزهای پنج شنبه و جمعه در مدرَس مدرسه میرزاجعفر و سپس در مسجدی در پایین خیابان نزدیک مدرسه ابدال خان و آنگاه در همان خیابان و در مسجد قبله تفسیر می گفت. تفسیری بسیار پرشورِ حرکت آفرین و جهت دهنده... مسجد امام حسن(ع) یکی دیگر از پایگاه های وی بود و بحث های نهج البلاغۀ همین مسجد و سخنرانی های پرشور مناسبت ها در این مسجد بسیار بیدارگر بود (جعفریان، 1385: 254-253).

مسجد هدایت تهران نیز که در سال 1327 شمسی تأسیس شد، با مدیریت آیت الله طالقانی و درس تفسیر مشهور ایشان که وجهۀ اجتماعی و سیاسی داشت، مخاطبان بسیاری را به دور خود جمع کرد که برخی از آنان، بعدها از انقلابیون مؤثّر شدند، همچون شهید رجایی، شهید چمران و مرحوم دکتر حسن حبیبی. وجهۀ اجتماعی این جلسه ها، موجب شد نهایتاً رژیم شاه درس را تعطیل کرد و ایشان را به زندان انداخت (سعیدی، 1383). این رویه در میان بسیاری از مساجد دیگر نیز نفوذ کرد. به همین خاطر بود که در گزارشی از ساواک آمده است:

با توجه به اینکه اخیراً رسم شده است در اغلب مساجد علاوه بر وعظ و تبلیغ، جلسه های دیگری نیز تحت عنوان تفسیر قرآن و تدریس زبان عربی تشکیل می شود و عده ای از جوانان و طبقات دیگر در این جلسه ها شرکت می کنند، اگر امام جماعت هر مسجدی جزء مخالفان دولت باشد، سعی خواهد کرد افکار شرکت کنندگان در این قبیل جلسه ها را به دلخواه خود پرورش دهد (میزبانی و دیگران، 1383: 43 -42).

ترویج کتاب های خاص

در سال های انقلاب اسلامی، فعالیت آموزشی و فرهنگی مساجد به قدری گسترش یافت که در سند شمارۀ 178 از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مورد کتابخانه های مساجد آمده است: «دستور فرمایید به نحو مقتضی تحقیق نموده، صورت مساجد، انجمن های اسلامی یا سایر محل های مذهبی حوزۀ استحفاظی آن ساواک را که دارای کتابخانه می باشد، با ذکر تعداد تقریبی کتاب ها، تهیه و گزارش نمایند. رئیس ساواک تهران، پرنیان فر» (همان: 31).

انجام فعالیت های هنری

همچنین نیروهای انقلابی از اجرای نمایش جهت آموزش مطالب اجتماعی و سیاسی بر مبنای فکری و فرهنگی اسلامی به مردم استفاده می کردند که در سند شمارۀ 11508/312 اداره کل سوم ساواک خراسان ثبت شده است:

اخیراً مشاهده می شود بعضی از جلسه های مذهبی تحت تأثیر افراد ناراحت، مبادرت به اجرای نمایشنامه هایی می نمایند که حاوی مطالب تحریک آمیز و گمراه کننده می باشد... خواهشمند است دستور فرمایید من بعد، از اجرای هر گونه نمایشنامه در جلسه های مذهبی، مساجد و کانون های دینی ممانعت به عمل آمده و نتیجه را به موقع به این اداره کل اعلام نمایند (همان: 113).

عده ای از روحانیان پس از تبعید امام خمینی(ره) از ایران نیز در مساجد به برگزاری جلسه های شعر با موضوع هجران و دوری امام از وطن پرداختند و این روش را برای آگاه سازی مردم انتخاب کردند (همان: 35-34).

برگزاری میتینگ و همایش برای ترویج دیدگاه های اجتماعی و سیاسی

در بولتن محرمانۀ ساواک مربوط به اخبار شش ماهۀ 1/ 7/1354  تا 1/ 1/ 1355 آمده است:

روز 3/11/54 مجلس دعایی به منظور ابراز همدردی با مسلمانان لبنان با شرکت عده ای از روحانیون و طلاب علوم دینی و مردم، در مسجد امام شهر قم از طرف آیت الله گلپایگانی تشکیل شد. در این مجلس ابتدا یک نفر لبنانی، به زبان عربی برای حاضرین در مجلس سخنرانی نمود، سپس یکی از روحانیون ضمن اشاره به وضع شیعیان لبنان، به مسیحیان و دولت اسرائیل حمله کرد و برای پیروزی مسلمانان دعا نمود. سپس کمک مالی برای شیعیان لبنان جمع آوری شد (حوزه هنری، 1371: 140).

جلسۀ 10 هزار نفری در مسجد عزیزالله تهران با حضور سفرای خارجی و وعاظ ایرانی پیرامون مسائل جهان اسلام نیز قابل تأمل است (مهری، 1383: 288).

مستندات یادشده نشان می دهد یکی از برجسته ترین فعالیت مساجد در سال های انقلاب اسلامی، آموزش اجتماعی و سیاسی مردم از طریق تعلیم معارف اسلامی در این حوزه بوده است. از این طریق، الگوهای ارزشی متضاد با نظام اجتماعی حاکم در میان بخش وسیعی از مردم ترویج شد و نوعی دوپارگی و عدم تعادل در نظام فرهنگی آن دوره شکل گرفت.

انتقاد به سیاست های حاکم بر نظام اجتماعی، بر مبنای الگوی ارزشی متضاد

پیش تر گفتیم که پس از شکل گیری گروه های همفکر و آموزش الگوهای ارزشی متضاد با نظام فرهنگی حاکم، تضاد میان این الگوهای جدید با نظام اقتصادی، حقوقی و سیاسی حاکم که با الگوهای فرهنگی گذشته متناسب بود، رخ نمود. بر این اساس روحانیان و فعالان اجتماعی در مساجد با استفاده از سخنرانی، نشر اعلامیه، پخش نوار صوتی و مانند آن به انتقاد از سیاست های حاکم بر نظام اجتماعی دورۀ پهلوی دوم پرداختند و حتی عملاً به تجمع، راه اندازی تظاهرات و درگیر شدن با نیروهای رژیم شاه اقدام کردند.

فوکو در یادداشت های خود از مشاهده هایش در تهران مطلبی را ذکر کرده که نشان دهندۀ نقش گفتمان متضاد روحانیان با نظام حاکم در بسیج افکارعمومی و نیروهای اجتماعی علیه رژیم شاه است:

روحانیان سرچشمۀ یک تسلای دائمی اند: ایشان باید بیداد را نفی کنند، از دولت انتقاد کنند، بر ضد اقدام های ناشایست برخیزند، نکوهش کنند و رهنمود بدهند... مذهب شیعه... شکلی است که مبارزۀ سیاسی، همین که لایه های مردمی را بسیج کند، به خود می گیرد و از هزاران ناخرسندی، نفرت، بینوایی و سرخوردگی، یک نیرو پدید می آورد و به این دلیل این همه را به صورت یک نیرو درمی آورد که خودش یک صورت بیان است، یک شیوۀ با هم بودن است، نوعی گفتمان است، چیزی است که از راه آن می توان صدای خود را به گوش دیگران رساند و با ایشان، هم زمان با ایشان، هم خواست شد (1389: 32-31).

از همین روست که در جای جای اسناد به جا مانده از دوران انقلاب اسلامی به مواردی برمی خوریم که مساجد نسبت به تحولات سیاسی و وضعیت اجتماعی، به انتقاد پرداخته، مردم را به نوعی واکنش شکل داده و به حکومت منتقل کرده و نهایتاً با برگزاری تجمع های بزرگ یا تظاهرات مسالمت آمیز و گاهی خشونت آمیز یا تهدید به برگزاری آن، به حکومت فشار آورده اند. طبیعی است این گونه اقدام ها نقشی مؤثّر در تسری تضاد و عدم تعادل از کارکرد چهارم نظام اجتماعی به سایر کارکردها و نهادهای مربوطه یعنی نظام اقتصادی، حقوقی و سیاسی داشته است، زیرا روحانیان از منظر الگوهای ارزشی متضاد در حوزۀ فرهنگی به نقد نظام فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی حاکم پرداخته اند.

اکنون به برخی از اسناد و نمونه های مستند در این باره اشاره می شود:

سخنرانی در مسجد و تحلیل انتقادی از اقدام های رژیم

انتقاد از سیاست های حاکم طبیعتاً اول از همه در سخنرانی رایج روحانیان بر منابر ظهور کرد. انتقاد و فشار به حکومت توسط آیت الله قاضی طباطبایی در مساجد تبریز به ویژه مسجد شعبان تا زمان دستگیری ایشان در مورخ 13/ 9/ 1342 بارها در اسناد ساواک ذکر شده است که از آن جمله اعتراض در مورخ 17/ 8/ 1342 نسبت به اعدام طیب حاج رضایی، انتقاد از دولت به دلیل اسراف بیت المال در تاریخ 2/8/1342، محکوم کردن اقدام رژیم در به خاک و خون کشیدن تظاهرات در تهران مورخ 25/ 7/ 1342 و... است (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ج 13: 67-27).

یکی از مهم ترین سخنرانی های انتقادی حجت الاسلام فلسفی در 25 دی 1344 شمسی در مسجد عزیزالله تهران برگزار شد که طی آن، سخنران در حضور نخست وزیر و ریاست شهربانی وقت، به شدت از مقاله های ضددینی مطبوعات، زندانی کردن فعالان سیاسی و تصویب قوانین غیراسلامی در کشور انتقاد کرد (مهری، 1383: 185؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ج 9، 1378: 297-294).

در سند شمارۀ 178 ساواک در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آمده است: «در مسجد جامع گرمسار، سخنرانی به نام جواد خاتون آبادی واقعۀ کشتار مردم را در قم، به عاشورای حسینی تشبیه و مردم را به اتحاد و مبارزه دعوت کرد» (میزبانی و دیگران، 1383: 54).

آیت الله صدوقی نیز در مسجد حظیرۀ یزد، بارها از اقدام های حکومت انتقاد کرد. از آن جمله می توان به سند ساواک مربوط به سخنان وی بر منبر همان مسجد در ساعت 20: 30 روز 10/2/1357 اشاره کرد که گفت:

آیا دولتی که این همه اسلحه در اختیار دارد باید به مصرف کشتن ملت برساند؟ آیا مگر ما جزء ملت نیستیم؟ اگر دولت با مردم مدارا کند و به خواسته های آنان پاسخ دهد هیچ فردی کوچک ترین تظاهراتی نخواهد کرد... ما مخالف کارهای زشت و برنامه های غلط دولت هستیم... (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ج 2: 145).

طبق اسناد ساواک، در سال های نیمۀ اول دهۀ 1350 شمسی، تقریباً در هر ماه، یکی از وعاظ و ائمۀ جماعت به خاطر اعتراض به اقدام های رژیم شاه ممنوع المنبر، شده است و چند برابر آن، دستگیر یا تبعید شدند و چند تن نیز به شهادت رسیدند که از آن جمله حجت الاسلام حسین غفاری است (حوزه هنری، 1371: 114-113).

پخش اعلامیه های انتقادی

روحانیان و فعالان فکری مساجد به مخاطبان مسجدی خود اکتفا نکرده و از فناوری های روز برای رساندن پیام انتقادی خود به دیگران سود می جستند. در سند شمارۀ 60 در کلاسۀ 187 به تاریخ 10 /12/1356 از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی از زبان یکی از مخبران ساواک در بجنورد آمده است:

طلبه ولی الله مداح، اظهار داشته آقای حسینی در تعطیلی ها... چند نواری از سخنرانی های خلخالی و چند نفر دیگر که در مجلس روح الله خمینی ضبط شده بود، به مسجد فاطمی آورده و برای طلبه ها می گذارد. وی ادامه داده شیخ ابراهیم اسفیدانی نسبت به 66 [= شاه] حرف هایی می زد که پشت همه را می لرزاند....

در سال 1342 شمسی، گزارشی در ساواک به ثبت رسیده که اشارۀ روشنی به پخش اعلامیه های اعتراضی دارد:

در هفتۀ آخر مردادماه، فعالیت روحانیون شدید بود و مرتباً از قم و سایر نقاط، عده ای به مشهد رفت و آمد می کردند و [حجت الاسلام] قمی در منبر اظهارات اهانت آمیزی می نمود و در همین موقع پنج نوع اعلامیه در مسجد گوهرشاد پخش شد. استاندار و فرماندۀ لشکر شدیداً عصبانی شده بودند.

پخش گسترده و سریع اعلامیه به همین شکل در مناسبت های مختلف، از مسجد حظیرۀ یزد، مسجد جامع شیراز، مسجد درویش ها در خراسان و مساجد متعدد در تهران، کرج، آبادان، بندرعباس و... توسط ساواک گزارش شده است (میزبانی و دیگران، 1383: 52-49). همچنین در سند دیگری به تاریخ 20/ 5/ 1357 از توزیع اعلامیه در اطلاع رسانی و تحلیل اقدام های منفی رژیم شاه در مسجد امام حسن مجتبی (ع) واقع در خیابان پهلوی شهر بجنورد گزارشی آمده است (پایدار و دیگران، 1385: 456-455).

استفاده از فعالیت های مذهبی برای اعتراض

یکی از ترفندهای جالب توجه در مساجد برای ابراز انتقاد از سیاست های حاکم، تغییر کاربری فعالیت های مذهبی بود. جواد مقصودی از اهالی مساجد بازار تهران در مورد فعالیت های این مساجد در انقلاب اسلامی و چگونگی استفاده از فضای مسجد در این راستا می گوید:

دوستان ما کسانی بودند که از هر فرصتی برای مقابله با رژیم استفاده می کردند، مجلس ختم می گرفتند، سخنرانش چه جور باشد، محل عزا، محرم، صفر و رمضان باشد، اینها همه مترصد بودند، مناسبت هایی که می آید بر مبنای آن مناسبت ها، آن جهت گیری که لازم است علیه رژیم صورت بگیرد انجام بدهند، حتی اگر آنجا یک سینه ای بخواهند بزنند یک نوحه خوان بخواهد نوحه بخواند و دم بگیرد اینها همان دم های سیاسی روز را می گرفتند، دم های به اصطلاح امام حسین(ع) و کربلا را نمی گرفتند، دم های فیضیه را و اشعار فیضیه را می خواندند و سینه می زدند. یک تهییج به جهت مقابله با رژیم منحوس پهلوی این بود (مهری، 1383: 26-25).

یکی از نمونه های مهم در این زمینه، در ماجرای لایحۀ انجمن های ایالتی و ولایتی رخ داد که چهار تن از علمای تهران شامل حضرات آیات سیدمحمد بهبهانی، سیداحمد خوانساری، شیخ محمدرضا تنکابنی و شیخ محمدتقی آملی تصمیم گرفتند جلسۀ دعایی با اجتماع عظیم مردمی در مسجد سید عزیزالله تهران در روز اول رجب که در آذر 1341 شمسی واقع شده بود، برپا کنند که رژیم به شدت از آن وحشت و لایحه را ملغی اعلام کرد (همان: 153-146).

مبارزۀ منفی

مساجد بر خلاف محافل مارکسیستی، سعی می کردند با توجه به توصیۀ امام خمینی(ره)، با تجمع های مسالمت آمیز و تظاهرات اعتراضی ولی آرام، از تنش و خشونت در جریان انقلاب یا روی آوردن مبارزان به جنگ مسلحانه جلوگیری کنند. این مسئله موجب شد برخی از علما به مبارزۀ منفی علیه رژیم روی بیاورند و اعتراض خود را با تعطیل کردن پخش اذان و نمازجماعت نشان دهند.

در سال 1341 شمسی، امام خمینی(ره) در اعتراض به انقلاب سفید شاه، مردم را در ماه رمضان به ترک حضور در مساجد دعوت کرد و این نوع مبارزۀ منفی، بارها مخصوصاً در سال 1343 شمسی و همچنین سال 1357 شمسی در سالگرد واقعۀ 15 خرداد و نیمۀ شعبان به کار گرفته شد (میزبانی و دیگران، 1383: 39). برای مثال در اعلامیۀ آیت الله قاضی طباطبایی، سیدحسن انگجی و عبدالحمید شربیانی در تاریخ 27/ 3/ 1357 به مناسبت چهلمین روز شهادت جمعی از انقلابیون تبریز آمده است: «روز چهلم، شنبه 11 رجب را با سکوت و خانه نشینی و طلب خیر مسئلت به شهدا می گذاریم و با توسل به ناحیۀ مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و رفع گرفتاری ها و علو حکم اسلام و مسلمین و خذلان بدبینان، بدکاران و بداندیشان را مسئلت داریم إنه کریمٌ مجیبٌ» (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ج 13: 436). پیش از آن نیز در پی حوادث 19 و 20 اردیبهشت در قم از جمله حمله به منزل مراجع، نمازجماعت مساجد به نشانۀ اعتراض، تعطیل شد (حسینیان، 1385: 220).

تجمع اعتراض آمیز در مسجد

با توجه به فشار افکارعمومی در صورت تعرض نیروهای رژیم به اماکن مقدس مانند مساجد، بسیاری از تجمع های اعتراض آمیز در مساجد شکل می گرفت. برای مثال در سند شمارۀ 3779/ق ساواک خراسان می خوانیم:

متحصنین در مسجد شیروان با استفاده از بلندگوهای مسجد شعارهای ضدملّی داده و تمام مردم شهر شیروان و روستاها، در اطراف مسجد اجتماع کرده و از شنیدن شعارهای ضدملّی به شدت ناراحت و عصبانی می باشند. فرماندار و رئیس شهربانی در محل نمی باشند، بخشدار قادر به اخذ تصمیم نمی باشد. چنانچه برق مسجد قطع گردد، پخش شعارهای ضدملّی قطع شده، مقرر فرمایید از طریق استانداری در این مورد به ادارۀ برق شیروان دستور لازم داده شود (میزبانی و دیگران، 1383: 131).

همچنین یکی از مهم ترین تجمع ها در آستانۀ انقلاب اسلامی، تحصن در مسجد دانشگاه تهران بود که توسط تعدادی از روحانیان کلید خورد و با حمایت دانشجویان ادامه یافت و تأثیر زیادی بر باز شدن فرودگاه مهرآباد و ورود رهبر انقلاب اسلامی به ایران داشت (همان: 58). نمونه ای دیگر، شهادت حاج آقا مصطفی خمینی است که در پی آن، مسجد مولا در شیراز (یاران امام به روایت ساواک، دستغیب، 509)، مسجد احمدیۀ نارمک تهران پس از سخنرانی آیت الله محمدتقی جعفری، مسجد ولی عصر(عج) در تهران و مسجد قلعه بیگی در تبریز به رهبری حجت الاسلام سیدمهدی امینی محل تجمع مردم و اعتراض علیه اقدام رژیم و طرف داری از امام خمینی(ره) قرار گرفت و پس از محاصره، بسته شد (همان، جعفری، 225).

تحریک مردم، تهدید به تظاهرات و مانند آن

انتقاد فعالان مساجد به سیاست های رژیم گاهی در بُعد عملی نیز جریان می یافت و علاوه بر تجمع، به تظاهرات و اعمال فشار بر رژیم نیز می کشید. برای مثال در سند شمارۀ 22141 ادارۀ دوم ستاد بزرگ ارتشتاران تبریز آمده است:

ساعت 00 : 19 روز چهارشنبه 24/ 7/ 42 آقای سید محمدعلی طباطبایی در مسجد شعبان [تبریز] پس از ادای نمازجماعت به منبر رفته ضمن بیانات مذهبی گفت که… حکومت جبار بداند چنانچه آقای خمینی آزاد نشود مسلمانان ایران برای آزادی ایشان دنیا را زیر و رو خواهند کرد (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ج 13: 61).

در بولتن دیگری مربوط به اخبار 21/ 12/ 55 تا 21/ 6/ 56، آمده است:

روز 4/ 6/ 36 [= 1356] دو نفر وعاظ به اسامی سید علی دستغیب و علی محمد دستغیب در مساجد الرضا و آتشی های شهر شیراز هنگامی که به مناسبت ماه مبارک رمضان سخنرانی می کرده اند در خلال سخنرانی خود مطالب انتقادی و تحریک آمیز علیه برنامه های جشن هنر شیراز اظهار داشته اند. آیت الله بهاءالدین محلاتی روحانی مقیم شیراز در مسجدی که اقامۀ نماز می کند مطالبی در این خصوص عنوان کرده و گفته: «چنانچه امشب برنامۀ جشن هنر شیراز تعطیل نشود فردا... مساجد و بازار تعطیل خواهد شد» (حوزه هنری، 1371: 183). چنین اقدامی در مخالفت با جشن هنر شیراز نیز تکرار شده است (همان: 259).

گزارش فرماندۀ ژاندارمری خراسان به تاریخ 25 / 5/ 1357 نیز از تظاهراتی خبر می دهد که پس از ختم روضه خوانی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) توسط جوانان بجنوردی به راه افتاده و با واکنش خشن ژاندارمری سرکوب شده و عده ای نیز دستگیر شده اند. این یکی از مهم ترین راه پیمایی های شهر بجنورد در انقلاب اسلامی بود که توسط یکی از فعال ترین مساجد شهر و با هدایت حجج اسلام ارحامی و ایوبی سازمان دهی شد (پایدار و دیگران، 1384: 457).

درگیرشدن با نیروهای رژیم

مسجد آیت الله صدوقی در یزد در سال 1357 شمسی از تجمع و تظاهرات، گذشته و عملاً به سنگر مبارزۀ خونین با رژیم تبدیل شده بود. ایشان در اردیبهشت و خرداد آن سال، طی دو شب از مردم بیعت گرفت که:

به من اطلاع داده شده که چند ماشین سرباز به یزد آمده است تا در فرصت مناسبی به مسجد بریزند و شما را بزنند و بکشند و دستگیرتان کنند. اول اینکه خدا کند دروغ باشد ولی اگر خدای نکرده راست باشد من می خواهم با شماها اتمام حجت کنم یعنی هر کس طاقت کتک خوردن و در خاک و خون غلتیدن ندارد از فردا شب دیگر در این مجلس ما شرکت نکند و یک اتمام حجت بود (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ج 2: 162، 194 و 250).

همۀ این گزارش ها و اسناد تاریخی نشان می دهد در آن دوره، یکی از نهادهای فعال در انتقاد از رژیم و تحریک مردم علیه رژیم بر مبنای ارزش های اسلامی و متضاد با نظام اجتماعی حاکم، مساجد بودند. مساجد چنین نقشی را با استفاده از روش های مختلف به ویژه جهت دهی انتقادی به برنامه های مذهبی و برگزاری تجمع و تظاهرات صورت دادند.

کارکرد پنهان مساجد: شکل دادن به یک شبکۀ اطلاع رسانی و از کار انداختن رسانه های رژیم

همه آنچه بیان شد، موجب شد مساجد در این دوره یک کارکرد پنهان نیز ایفا کنند و آن سازمان دهی مبارزان انقلاب اسلامی و شکل گیری نوعی شبکۀ اطلاع رسانی در مسائل اجتماعی و سیاسی بود که عملاً رسانه های حاکم را در میان توده های مبارز، از کار انداخت. گزارش های به جا مانده از دوران انقلاب اسلامی نشان می دهد ارتباط رسانه ای دولت با بخش عظیمی از مردم که تحت مدیریت مساجد و نیروهای انقلابی هستند، سست شده است و عملاً تصاویر ذهنی این افراد از شخصیت ها، وقایع و پدیده ها توسط فعالان در مساجد شکل می گیرد.

به عنوان نمونه، استمپل در کتاب خود، به شکست انحصار رسانه ای دولت و محدودیت آموزش های سیاسی به دست آن اشاره می کند و می نویسد:

در بقیۀ سال 1977 [= 1356 شمسی]... برای اولین بار شبکۀ مسجد تأثیر خود را به مخالفان اثبات نمود و به نهضت آزادی اجازه داد تا دستورها و پیام هایش را به طرف داران خود منتقل کند. در نتیجه، شهروندان عادی از یک منبع اطلاعاتی دیگر که به دولت وابستگی نداشت از جریان امور آگاه شدند... این گروه های اصلی، حوادث را برای پیروان خود و سایر کسانی که علاقه مند بودند، تفسیر می کردند و این امر برای تبلیغ مسائل سیاسی، جانشین رسانه های گروهی دولت شده بود که خبرها را کنترل می کرد (1377: 130-129).

فوکو نیز در مشاهده های خود از آبادان در سال 1357 شمسی، دو دولت را در ایران توصیف می کند:

یک شبکۀ اطلاعاتی تمام عیار، شبکه ای که بر اثر 15 سال تاریک اندیشی برقرار شده و مرکب است از تلفن، نوار ضبط صوت، مسجد و منبر، دفتر کار وکلا و محفل های روشنفکران. من طرز فکر یکی از این «سلول های بنیادی» اطلاعاتی را نزدیک مسجدی در آبادان به چشم دیدم. از چند فرش که می گذشتی، آرایش، همان آرایش همیشگی فقر مفرط بود. ملا، که به قفسه ای از کتاب های دینی تکیه کرده بود و دورش را 12- 10 مرید گرفته بودند، تلفنی کهنه کار داشت که دائم زنگ می زد: در اهواز از کار دست کشیده اند، در لاهیجان چند نفر کشته شده اند و غیره. درست در همان وقتی که مدیر روابط عمومی شرکت ملّی نفت ایران داشت جلوی خبرنگاران «واقعیت جهانی» اعتصاب را سر هم می کرد: «به درخواست های اقتصادی پاسخ مثبت داده شده، هیچ شرط سیاسی وجود ندارد، کار به نحو وسیع و مداومی از سر گرفته شده» می شنیدم که ملا هم به نوبۀ خودش داشت «واقعیت ایرانی » همان رویداد را سر هم می کرد: «هیچ نوع درخواست اقتصادیی در کار نیست، خواست ها همه سیاسی است» (1389: 59-58).

مانند همین مورد در اسناد ساواک نیز آمده است که «تعداد کشته شدگان حادثۀ مورخۀ 10/ 1/ 37 [=1357] یزد 2 نفر و مجروحان 10 نفر می باشد در صورتی که شیخ محمد صدوقی تعداد کشته شدگان را 10 نفر و مجروحان را 50 نفر اعلام نموده است... » (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ج 2: 108).

همچنین در گزارش 122 ساواک در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی آمده است:

لشگر[9] معتقد است که امر نماز جماعت و نشان دادن عده ای پیرو از راه جمع شدن آنها برای نمازجماعت در شبانه روز، دو مرتبه، نمایش قدرتیِ آن به مراتب بیشتر از مجلس سوگواری است که عده ای معدود در منزلی جمع می شوند و روی همین اصل بود که لشگر موضوع را خیلی جدی گرفته... (میزبانی و دیگران، 1383: 41).

این گزارش ها نشان می دهد در کشور، دو نیروی جداگانه در حال فعالیت هستند و بخش عظیمی از مردم، اخبار و تحلیل های مساجد را گوش می کنند، تاریخ قمری و نه شاهنشاهی را جهت تنظیم زندگی خود استفاده می کنند و به دستورهای امام جماعت و نه دولت عمل می کنند و این همه نشان دهندۀ شکل گیری یک راه ارتباطی جدید و از کار افتادن رسانه های رسمی است. لازمۀ برعهده گرفتن چنین نقش مهم و اثرگذاری، سازمان یابی قدرتمند و گسترده است.

مساجد در دورۀ انقلاب اسلامی از سازمان دهی قدرتمندی برخوردار بودند که آنان را قادر به انجام هر چه بهتر کارکرد پنهان یادشده (و کارکردهای گفته شده در محورهای سه گانۀ کژکارکرد فرهنگی) می نمود. سازمان دهی شبکۀ مساجد در سراسر کشور، نمودهای مختلفی داشته که برخی از آنان عبارت اند از:[10]

برگزاری جلسه های هفتگی در هر شهر با حضور ائمۀ جماعت و روحانیان (موسوی خمینی، 1386، ج1: 347)، اقدام های هم زمان و یکسان در اعتراض به اقدام های رژیم مانند امتناع از برگزاری نماز جماعت و تدریس (میزبانی و دیگران، 1383: 40؛ نظری مقدم، 1390: 82)، ایجاد یک نظام ارتباطی جهت پخش اعلامیه ها، کتاب ها و مانند آن (دفتر بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ج 2: 144)، هماهنگی در جذب نیروهای جدید برای هدایت مساجد (میزبانی و دیگران، 1383: 29)، هماهنگی در موضوع سخنرانی در مساجد (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ج 13: 399) و نهایتاً ایجاد ساختار نهادینه ولی غیررسمی برای مدیریت مشترک بر اقدام در کشور و شهرهای بزرگ.

ساختار مدیریت فعالیت های مساجد و سازمان روابط آنها در سطح ملّی و محلی نیز بسیار حائز اهمیت است. در سال های 1356 و 1357 شمسی، رهبری مبارزه در تهران بر عهدۀ شورایی شامل آیت الله بهشتی، حجت الاسلام باهنر، آیت الله مفتح و آیت الله مطهری بود. این افراد با روحانیان برجسته در شهرهای دیگر در ارتباط بودند. مبارزه ها در هر شهر، یک پایگاه مرکزی در یکی از مساجد داشت. مسجد قبا به امامت آیت الله مفتح در تهران، مسجد جامع به امامت آیت الله دستغیب در شیراز، مسجد سید به امامت آیت الله طاهری در اصفهان، مسجد صدیق ها و مسجد امام حسن (ع) به امامت آیت الله خامنه ای، آیت الله طبسی و حجت الاسلام هاشمی نژاد در مشهد، مسجد روضه محمدیه (حظیره) به امامت آیت الله صدوقی در یزد و... چنین نقشی را ایفا می کردند. علاوه بر آن در شهرهای بزرگ، با تقسیم مناطق شهر و قرار دادن یک مسجد به عنوان پایگاه مرکزی در آن منطقه، اقدام های مرتبط با نهضت را از تظاهرات گرفته تا پخش اعلامیه مدیریت می کردند (میزبانی و دیگران، 1383: 46-45).

این مطالب نشان می دهد مساجد در دوران انقلاب اسلامی از ساختاری نسبتاً منسجم برخوردار بودند که یک دفتر مرکزی در کشور، شعبه های شهری و محله ای دارد. چنین ساختار منسجمی بود که مساجد را به ایفای مؤثّر کارکرد پنهان یادشده و کژکارکرد فرهنگی در محورهای سه گانۀ گذشته قادر ساخت.

نتیجه گیری

با توجه به نظریه های پارسونز و مرتِن و نمونه های تاریخی ارائه شده در مورد فعالیت های مساجد در سه بخش تجمیع و تبادل آرای همفکران، آموزش الگوهای ارزشی جدید به مردم، انتقاد از رژیم و سیاست های حاکم بر نظام اجتماعی بر مبنای الگوهای ارزشی جدید، مشخص شد که مساجد در سال های انقلاب اسلامی تلاش گسترده ای برای ترویج الگوهای ارزشی و انگیزشی جدید و متضاد با الگوهای ارزشی و انگیزشیِ حاکم بر نظام اجتماعی ایران در دهۀ 1340 و 1350 شمسی صورت دادند و سهم قابل ملاحظه ای از ایجاد عدم تعادل در آن نظام را به خود اختصاص دادند، گرچه میزان این سهم در کنار حوزه های علمیه، دانشگاه، محافل هنری و غیره نیازمند بررسی های بیشتر است. امکان انجام این کارکردها زمانی فراهم شد که مساجد توانستند با سازمان ارتباطی منسجمی، فعالیت مبارزان انقلاب اسلامی را در سراسر کشور هماهنگ کنند و رسانه های رژیم را در بخش قابل توجهی از جمعیت کشور از کار بیندازند. اقدام اخیر، نشان دهندۀ ایفای یک کارکرد پنهان توسط مساجد در این دوره است.

لازم به ذکر است اگرچه مساجد با توجه به آنچه گفته شد به عنوان مؤسسه های فرهنگی بر الگوهای ارزشی نظام حاکم اثرگذار بوده و عملاً در یک انقلاب سیاسی مشارکت جستند، اما کارویژۀ آنها عبادت و پرستش پروردگار است و مسلمانان در اصل برای عبادت پروردگار در این مکان مقدس جمع می شوند. در واقع، نگارندگان مدعی لزوم «سیاسی شدن» مساجد نیستند و به نظر می رسد این نوشتار بیشتر مدعی امکان اثرگذاری نهادهای فرهنگی بر نهادهای سیاسی است، نه عکس آن.

نگارندگان معتقدند نوشتار حاضر تحلیل مناسبی از جایگاه مساجد در نظام اجتماعی ارائه کرده است و کاوش در دورۀ بعد از انقلاب اسلامی نیز می تواند در استقرار مناسب آن و آسیب شناسی این جایگاه مؤثّر باشد. در واقع آنچه در این مقاله گفته شد، مقدمه ای بود برای تلاش نظری و عملی جهت بهره گیریِ هر چه بیشتر از ظرفیت مساجد به عنوان مؤسسه ای فرهنگی برای ترویج الگوهای ارزشی و انگیزشی متناسب با جمهوری اسلامی. نویسندگان معتقدند می توان با استفاده از منابع غنی اسلامی، تجربه های جوامع مدرن غربی و شناخت جامعۀ ایران، ظرفیت نهفته در مؤسسه های اسلامی را دوباره زنده کرد، ضمن اینکه از ظرفیت مؤسسه های فرهنگی در نظام مدرن اجتماعی بهره گرفت.

منابع و مآخذ

الف. منابع فارسی

استمپل، جان. دی. ، (1377). درون انقلاب ایران. مترجم منوچهر شجاعی، تهران: رسا.

پایدار، حسین و بیژن پروان، (1384). انقلاب اسلامی در بجنورد. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

جعفریان، رسول، (1385). جریان ها و سازمان های مذهبی-سیاسی ایران: از روی کارآمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی (سال های 1357-1320). قم.

حسینیان، روح الله، (1385). یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه: بهمن 1356 تا بهمن 1357- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

خرمشاد، محمدباقر، (1384). اندیشمندان علوم اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران. تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران (باز).

دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزۀ هنری با همکاری مرکز اسناد وزارت اطلاعات، (1371). ساواک و روحانیت (1). بولتن های نوبه ای ساواک از تاریخ 25/4/49 تا 30/6/57، تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.

سعیدی، محسن، (1383). «مسجد هدایت: یادمانی از مبارزات و فعالیت های مرحوم آیت الله طالقانی»، ماهنامه زمانه. شمارۀ پیاپی 22 (تیر): 56-46.

عمید زنجانی، عباسعلی، (1367). انقلاب اسلامی و ریشه های آن. تهران: کتاب سیاسی.

عنایت، حمید، (1377). «انقلاب اسلامی: مذهب در قابل ایدئولوژی سیاسی ». ترجمه و تلخیص امیرسعید الهی، ماهنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی. شمارۀ پیاپی 138-137: 51 - 42-

فوکو، میشل، (1389). ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند. مترجم حسین معصومی همدانی، تهران: هرمس.

گیدنز، آنتونی، (1385). جامعه شناسی. مترجم منوچهر صبوری، تهران: نی.

مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، (1377). شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی. تهران: حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی.

مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، (1378). جلوه محراب، شهید آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی. تهران: وزارت اطلاعات،

مرکز بررسی اسناد تاریخی. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، (1378). زبان گویای اسلام، حجت الاسلام محمدتقی فلسفی. تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی.

مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، (1382). شهید آیت الله دکتر محمد مفتح. تهران: وزارت اطلاعات،

مرکز بررسی اسناد تاریخی.

مهری، فرشید، (1383). مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

میزبانی، مهناز، منیژه صدری و حشمت الله سلیمی، (1383). نقش مساجد و دانشگاه ها در پیروزی انقلاب اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

نش، کیت و آلن اسکات، (1388). راهنمای جامعه شناسی سیاسی. مترجمان محمدعلی قاسمی و قدیر نصری، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

نقیب زاده، احمد، (1389). درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).

ب. منابع انگلیسی

Ashraf, Ahmad & Abrahamian, Ervand, (1983). "Bazaar and Mosque in Iran's Revolution". MERIP Reports. No. 113: 16- 18.

Ismael, J. S. & Ismael, T. Y. , (1980). "Social Change in Islamic Society: The Political Thought of Ayatollah Khomeini". Social Problems. Vol. 27, No. 5, University of California: 601-619.

پی نوشت ها

 

[1] John D. Stempel

[2] J. S. Ismael and T. Y. Ismael

[3] Talcott Parsons

[4] Robert King Merton

[5] Auguste Comte

[6] Emile Durkheim

[7] Dysfunctions

[8] استفاده از لفظ «مؤسسه» در ایـنجا بـه جای «نهاد» از این جهت صورت گرفته است که در ادبیات کارکردگرایانه، نهاد به مـجموعه ای از نـقش های اجـتماعی مرتبط با یکدیگر اطلاق می شود که نیازهای جامعه را در حوزه ای خاص برآورده می سازد، مانند نهاد آمـوزش، نهاد اقتصاد، نهاد خانواده و.... بنابراین استفاده از لفظ نهاد در مورد مسجد با توجه بـه چارچوب نظری این مـقاله نـادرست می نماید.

[9] ظاهراً اسم مستعار برای یک گروه خاص از ساواکیان است.

[10] هیچ کدام از این موارد، علت تامه برای دیگری نیست از این رو در کنار هم آورده شده است. برای مثال نمی توان گفت جلسه های مشترک میان روحانیان، علت اقدام هم زمان علیه رژیم است و مانند آن. همۀ این هماهنگی ها در شبکه ای از روابط معنا پیدا می کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۱۵
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی