مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۱۵ ب.ظ

گذری بر زندگانی امیرالمومنین علی علیه السّلام 3

حضور در غزوات

امام علی(ع) در غزوات و سریه‌های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(ص) جنگید.[۱۷۹] وی به عنوان دومین شخصیت نظامی پس از حضرت محمد(ص) ایفای نقش کرده است.

جنگ بدر

جنگ بدر، نخستین جنگ مهم میان مسلمانان و کافران بود که در جمعه هفدهم ۱۷ رمضان سال ۲ق. در کنار چاه‌های بدر روی داد.[۱۸۰] در این جنگ مسلمانان توانستند، هفتاد تن از مشرکان را از بین ببرند که در میان آنها نام برخی از سران کفر، همچون ابوجهل، عتبه، شیبه و اُمیه به چشم می‌خورد.

در عرب رسم بر این بود قبل از حمله عمومی، نبردهای تن به تن انجام می‌شد، بنابراین عتبة بن ربیعه اموی و پسرش ولید و برادرش شیبه، از پیامبر(ص) خواستند که همتایانی برای مبارزه با آنان وارد میدان کند. حضرت محمد(ص) ، علی(ع)، حمزه و عبیدة بن حارث را برای این کار فرستاد. علی(ع)، به ولید مجال نداد و حمزه به عتبه، و آن دو را از پای در آوردند و آن‌گاه عبیده را در مقابل دشمنش شیبه کمک کردند و او را نیز کشتند.[۱۸۱] همچنین حنظله، عاص بن سعید، طعیمة بن عدی و حدود بیست نفر از مشرکان در این جنگ توسط امام علی(ع) کشته شدند.[۱۸۲]

جنگ احد

در پیشاپیش سپاه اسلام در جنگ احد، علی(ع)، حمزه، ابو دجانه و دیگران بودند و صفوف دشمن را تضعیف کردند. پیامبر(ص) از هر طرف مورد هجوم دسته‌هایی از لشکر قریش قرار گرفت. هر دسته‌ای که به آن حضرت(ص) حمله می‌آوردند علی(ع) به فرمان پیامبر(ص) به آنها حمله می‌برد. به پاس این فداکاری، جبرئیل نازل شد و ایثار علی(ع) را نزد پیامبر(ص) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می‌دهد. رسول خدا(ص) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: "من از علی هستم و او از من است." سپس صدایی در آسمان پیچید که: "لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست."[۱۸۳]

جنگ خندق (احزاب)

در جنگ خندق پس از این که پیامبر(ص) با اصحاب خود مشورت کرد، سلمان فارسی نظر داد که خندقی اطراف مسلمانان مدینه حفر شود تا بین مهاجمان و آنها فاصله‌اندازد.[۱۸۴] چند روز دو سپاه در دو سوی خندق روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر می‌انداختند؛ بالاخره عمرو بن عبدود (از لشکر کفار) با چند نفر دیگر، از تنگ‌ترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رسانیدند. پس از هر بار مبارزه طلبی عمرو و سکوت مسلمانان، علی(ع) از پیامبر(ص) خواست تا با عمرو مبارزه کند، پیامبر(ص) در بار سوم نیز پذیرفت، علی(ع) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت.[۱۸۵] رسول خدا(ص) پس از نبرد با عمرو، فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: ارزش ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.) [۱۸۶]

جنگ خیبر

جنگ خیبر در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(ص) برای مقابله با یهودیان دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد.[۱۸۷] بعد از آنکه افراد متعددی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهود را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: "فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند."[۱۸۸] صبحگاهان علی(ع) را خواست و پرچم را به او داد. علی(ع) به میدان رفت و وقتی سپرش را در نبرد از دست داد، درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ، از آن به جای سپر استفاده کرد.[۱۸۹]

فتح مکه

رسول خدا(ص) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(ص) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، به‌خاطر اظهار سخنانی دال بر جنگ و انتقام‌جویی، به دست علی(ع) داد.[۱۹۰] پس از فتح مکه، پیامبر(ص) بت‌های داخل کعبه را شکست و سپس به علی(ع) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد.[۱۹۱]

جنگ حنین

جنگ حنین در سال ۸ هجری به وقوع پیوست. در این جنگ پرچمی از مهاجران به دست امام علی(ع) بود.[۱۹۲]

جنگ تبوک

تنها جنگی که علی(ع) در کنار پیامبر(ص) حضور نداشت، غزوه تبوک بود. علی(ع) به دستور پیامبر(ص) در مدینه مانده بود، تا در غیاب وی از توطئه‌های منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی(ع) در مدینه، منافقان اقدام به شایعه‌سازی کردند و علی(ع) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و با سرعت در بیرون شهر به خدمت پیامبر(ص) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا(ص)، حدیث منزلت را فرمود: "برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی.‌ ای علی! آیا خشنود نمی‌شوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی، جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود."[۱۹۳]

سرایا
  1. سریه «علی بن ابی طالب(ع)» به «فدک» برای مقابله با «بنی سعد»- شعبان سال ششم.[۱۹۴]
  2. سریه «علی بن أبی طالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ»- ربیع الآخر سال نهم.[۱۹۵]
  3. سریه «علی بن أبی طالب» به یمن - رمضان سال دهم.[۱۹۶]

ماموریت به سوی یمن

پیامبر خدا پس از فتح مکه و پیروزی بر قبیله‌های اطراف آن در نبرد حنین، به گسترش دعوتش پرداخت و از جمله، معاذ بن جبل را به یمن فرستاد. او در حل برخی از مسائل درماند و بازگشت. سپس خالد بن ولید را فرستاد. ولی او هم کاری از پیش نبرد و پس از شش ماه اقامت، توفیقی به دست نیاورد. آنگاه پیامبر خدا، علی را فراخواند و او را همراه نامه‌ای به یمن فرستاد. علی نامه را برای مردم یمن خواند و آنان را به توحید دعوت کرد. با تلاش وی، قبیله همدان اسلام آوردند. علی خبر اسلام آوردن آنان را به پیامبر خدا گزارش داد. پیامبر شادمان شد و همدانیان را دعا کرد.[۱۹۷] در گزارش‌های دیگر از درگیری علی با قبیله مذحج سخن به میان آمده است که امام به سرزمین آنان رفت و ایشان را به اسلام دعوت نمود و چون نپذیرفتند و جنگ را در پیش گرفتند، با آنان جنگید و پس از فراری دادن آنان، دوباره به اسلام دعوتشان کرد و غنایم نبرد را جمع کرد و به ضمیمه صدقات نجران در موسم حج به پیامبر ملحق شد.[۱۹۸] پیامبر قضاوت در یمن را نیز بر عهده علی نهاد و برای استواری در آن دعایش کرد. منابع تاریخی، نمونه‌هایی از این قضاوت‌ها را گزارش کرده‌اند.[۱۹۹]

غدیر خم

نوشتار اصلی: واقعه غدیر
تابلوی غدیر اثر محمود فرشچیان

پیامبر(ص) در سال ۱۰ قمری. برای انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه سفر کرد. پس از پایان این حج که حجة الوداع نامیده شده است، پیامبر(ص) در حالی که گروهی انبوه او را بدرقه می‌کردند به سمت مدینه آمد. در ۱۸ ذی‌الحجه وقتی کاروان به مکانی به نام غدیر خم در نزدیکی جحفه رسید، به پیامبر(ص) وحی شد تا ولایت علی بن ابی طالب(ع) را به مردم ابلاغ کند. بنابراین وی فرمان داد همه از حرکت باز ایستند تا بازماندگان نیز فرارسند.

سپس پیامبر(ص) فرمان الهی را ابلاغ کرد(آیه تبلیغ):[۲۰۰] بعد از نزول این آیه، پیامبر(ص) به مردم گفت:
ألَستُ أولی بالمؤمنین مِن أنفُسِهم؟ قالوا بلی، قال: مَن کُنتُ مولاه فهذا علیّ مولاه، اللهمّ والِ مَن والاه و عادِ مَن عاداه و انصُر مَن نصرَه و اخذُل مَن خذلَه (ترجمه: آیا من به مؤمنین از خودشان اولی به تصرف نیستم؟ مردم عرض کردند: بلی، فرمود: هر که من مولای او هستم این علی مولای اوست، خدایا دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار؛ هر که او را یاری کند کمکش کن و هر که او را واگذارد خوار و زبونش بدار.) [۲۰۱]

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۰۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی