اگر کودک چشمش به یک خوردنی یا اسباب بازی در دست دیگری بیفتد بی محابا علاقه مندی خود را ظاهر می کند. . . ، در صورتی که بزرگسالان تحت تأثیر عرف و عادات و به خیال حفظ شئون و شخصیت خود ممکن نیست در چنین مواردی احساسات خود را ظاهر سازند و حتی صاحبخانه هر اندازه اصرار و تعارف کند میهمان بیشتر اظهار بی میلی می کند. . . .

تعارف، تا آنجا که پای عواطف واقعی در کار باشد و مقصودِ شخص ابراز عاطفه و علاقه و محبت بوده باشد خوب و پسندیده است. زندگی اگر عاری از عواطف باشد خشک و بی روح است، و از ادب عاطفه و محبت این است که مکتوم نماند و به طرف اظهار شود تا محبت او نیز جلب گردد. رسول خدا فرمود: علاقه ای که میان تو و دوستت هست آن را زود ظاهر ساز که رشته دوستی را محکم تر می کند.

تعارف، تا آنجا که به صورت تبادل عواطف واقعی و اظهار محبت صمیمی باشد خوب و مستحسن است، اما ملتهایی که رشد اخلاقی و اجتماعی ندارند گرفتار انواع تعارفهای دروغین می باشند. دو نفر از آنها که همراه یکدیگر هستند و می خواهند به اتاقی وارد شوند یا از اتاقی خارج گردند مدتی با یکدیگر تعارف می کنند، در صورتی که هر کدام از آنها در دل خود از جلو افتادن دیگری ناراضی است. همچنین است تعارفهایی که بعضی میزبانها نسبت به مهمانان می کنند، همه اظهارات بی روح و خشک است، تصنع و ظاهر سازی است، این گونه تعارفات داخل در نفاق و دورویی است.

نفاق و دورویی از مختصات بشر است و اگر در بعضی حیوانات دیگر بوده باشد یک درجه خفیفی است. برخی حیوانات ماننده روباه به مکر و خدعه معروف شده اند، بدیهی است که مکر و خدعه آن حیوانات قابل مقایسه با مکرها و خدعه ها و ظاهر سازی و تصنع های فرزند آدم نیست، ولی نباید چنین تصور کرد که چون مکر و خدعه و دورویی از مختصات بشر است، پس کمالی است برای بشر و باید از آن استفاده کرد، زیرا دورویی یک نوع سوء استفاده ای است از یک استعداد کمالی بشری.

آنچه کمال است قدرت بر استتار و رازداری و مکتوم نگه داشتن عقیده و فکر و احساسات درونی است، این در ذات خود کمال است و عیبی ندارد، در همه ظروف و احوال مقتضی نیست که آدمی عقیده خود را ظاهر کند، زیرا ممکن است دیگران استعداد پذیرفتن آن را نداشته باشند یا آنها سوء نیت داشته باشند و موجب مزاحمت صاحب عقیده را فراهم کنند، و همچنین مقتضی نیست که آدمی در همه جا احساسات خود را آشکار کند. از آداب معاشرت این است که اگر انسان غم و غصه ای دارد آن را از چهره خود ظاهر نسازد و موجب ملال خاطر دیگران نگردد. آن چیزی که نقص است و نام نفاق و دورویی دارد این است که آدمی از همین قدرت و استعداد خود برای فریب دادن و گمراه ساختن و گول زدن دیگران استفاده کند. پس نفاق و دورویی در عین این که از مختصات انسان است کمال انسانی نیست، بلکه یک نوع سوء استفاده از یک استعداد انسانی است.

متأسفانه بسیاری از مردم دچار این اشتباه هستند، نفاق و دورویی و مکر و خدعه را یک امتیاز برای خود می شمارند و به آن نام زرنگی می دهند، صداقت و صراحت و یک رویی را از کم شعوری می شمارند، گمان می کنند که با مکر و خدعه و نفاق بهتر می توان با عوامل حیات هماهنگی کرد و پیش رفت، غافل از اینکه طبع عالم بر درستی و صداقت است، آن کس که با خدا مکر کند خداوند فوق همه مکر کنندگان است.

قرآن کریم همواره از راستی و صداقت و صراحت دم می زند و با ندای بلند می فرماید که مکر و نیرنگ و نفاق با همه پیشرفتهای موقت، محکوم به شکست خوردن است؛ روزگار بساط نیرنگ و دورویی را در هم می پیچد و شیشه نفاق را می شکند، اساس عالم بر حقیقت است نه بر مجاز و نمی توان نظام راستین جهان را به بازی گرفت و با فلک بنیاد مکر نهاد؛ فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد