مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ق.ظ

شناخت مهدویت 3

عوام گرایی مردم و عوام فریبی مدعیان

یک عامل دوسویه که نقش مهمی در پیشرفت جنبش های مهدوی داشته است، عوام گرایی مردم و عوام فریبی مهدی نمایان است. این حقیقت را نباید از نظر دور داشت که جنبش های موعودگرایی، هرگز بدون شور و احساسات -البته احساسات مبهم مسلمانانی که پاسخ گوی ندای آنان باشند- به سرانجام نمی رسید. این عوام گرایی و نادانی در مواردی به غلو و افراط نیز می انجامید و باعث می شد آنان کسانی را به عنوان مهدی و موعود امت معرفی کنند که خود ادعایی در این باب نداشتند و از این ادعا بیزاری می جستند؛ مانند بسیاری از فرقه هایی که در زمان خود معصومان(علیهم السلام) پدید آمدند و ایشان یا دیگر افراد را مهدی نامیدند و رحلت آنان را نپذیرفتند و قائل به بازگشت دوبارۀ آنان شدند.

نادانی مردمان پیرامون محمد بن تومرت، او را در رسیدن به اهدافش یاری می رساند. او برای اینکه پیروانش را قانع سازد که مهدی حقیقی است، کسی را در چاه قرار می داد و به مردم می گفت فرشتگان از درون چاه با من سخن می گویند و آن فرشته پنهان در چاه نیز غالباً حکم قتل مخالفان محمد بن تومرت را صادر می کرد و بربرهای متعصب نیز بی درنگ آن حکم را اجرا می کردند. گاه نیز برای اینکه پیروانش به راز او پی نبرند و دهان شخص نهفته در چاه و آگاه از اسرار مگو، برای همیشه بسته بماند، دستور می داد چاه را از خاک پر کنند.

مردم سودان نیز، پیروزی مهدی سودانی بر نیروهای به ظاهر شکست ناپذیر بیگانه را دلیل کافی بر صدق ادعای او دانستند و تصادفاً در سال ادعای او، ستاره دنباله داری در آسمان ظاهر شد و به مردم سودان تلقین شد که این ستاره، پرچم حضرت مهدی است که فرشتگان آن را به دوش می کشند.

بی بصیرتی مردم تا حدی به متمهدی سودان میدان داد که آنان را از ترک سودان باز داشت و رفتن به حج را حرام شمرد و مردم سودان را قانع ساخت که زیارت بارگاه او به منزله ادای حج است؛ مبادا پیروانش هنگام خروج از سودان و در تماس با مسلمانان در حقانیت او و دعوتش شک کنند. او هنگامی که سخنرانی می کرد، این گونه به نظر می رسید که تمام اعضا و جوارحش سخنرانی می کند. زمانی که جنایات اولاد آدم را می شمرد و نعمتی را که بدان ها روآورده بود وصف می کرد یا هنگامی که مردم را بر جهاد ترغیب می کرد، به گریه می افتاد و طوری تظاهر به خشوع می کرد که شنوندگان را به گریه می انداخت.

از ممیزات طریقه نوربخش، پوشیدن لباس مشکی بود که بعدها پیروانش آن را به عمامه سیاه تغییر دادند. این کار باعث افزایش هیجان مردم در پیوستن به آنها شد؛ به گونه ای که حکومت تیموری نوربخش را از این کار منع کرد. درباره علی محمد باب نیز می بینیم که وی خواندن کتاب های آسمانی پیش از ظهور خود را حرام کرد و سوزاندن آنها و همه کتاب های علمی را واجب دانسته و تعلیم و تعلم و تدریس تمام علوم و کتب غیر از کتاب های خویش را حرام دانسته است.

مردم به ملامحمدعلی که از مبلغان سیدعلی محمد باب بود، لقب «حضرت اعلی» دادند و حامیانش برای او سراپرده ای ساخته، او را در پس پرده پنهان می کردند تا مردم او را کمتر ببینند و شوکت او روز به روز در خاطر مردم بیشتر شود. روزی ملامحمد علی برای رفتن به حمام از پس پرده بیرون آمد، جماعت بابیه هنگامی که او را دیدند صف کشیدند و با آنکه زمین پر از گل بود، بر زمین افتاده و صورت ها را در میان آن گل بر زمین مالیدند و تا محمدعلی به آنان اجازه نداد، سر برنداشتند.

حمایت استعمار

هرچه پیش می آییم، بی آنکه از اهمیت عناصر دیگر کم شود، بر گونه ها، ریشه ها، انگیزه ها و مسائل جنبش های مهدوی افزوده می شود. توجه به این نکته ضروری است که به خصوص در دورۀ معاصر جنبش های مهدوی مورد بهره برداری عناصر استعماری قرار گرفته اند. در این دوره عده ای از انسان های پاک نهاد صرفاً به سبب وجود برخی شواهد و شباهت ها در هیئت ظاهری و سلوک اجتماعی آنان، دل در گرو آنان بستند؛ اما در رأس هرم، نشانه هایی از حضور کم رنگ و پررنگ سیاست مداران استعمار وجود دارد که با سوءاستفاده از چنین فضایی، ضربه های جبران ناپذیری بر پیکر جوامع اسلامی و اسلام وارد کرده اند. ضربه ای که استعمار از پایبندی مسلمانان به آموزه های اسلام (نظیر نماز، جهاد و. ..) در کشورهای مسلمان خورده بود، آنان را واداشت تا با این ترفند، جنبش های اسلامی ضد استعماری را خنثا کنند.

ادعاهای شیخ احمد احسایی درباره وجود بابِ خاص امام زمان(عج) در هر عصری، نظر سیاست بازان خارجی را به تداوم شیخیه به عنوان نطفه ای که می تواند تهدیدی جدی برای تشیع و روحانیت و نظام مدافع و مروج شیعه به شمار آید، به خود جلب کرد؛ به نحوی که پس از ظهور بابیت و بهائیت، دست اندازی آنان به پرورش و تقویت و تحریک این مدعیان مورد تأیید دولت های متبوع قرار گرفت. درمقابل رهبران این فرقه ها نیز، سرسپردگی خود را به سفارت خانه های روس و انگلیس دو چندان کردند تا از این طریق هم باعث رونق کسب و کار خویش و هم جلب رضایت سیاست گذاران خارجی شوند.

عباس افندی، از سران بهائیت، با پیوستن به دولت های بیگانه، وجهه بین المللی این آیین را تکمیل کرد و به پاس خدماتش به دولت انگلستان، لقب «سر»،و نشان «نایت هود» (بزرگ ترین نشان خدمت گذاری به انگلیس) را از آنان دریافت کرد این ماجرا پس از استقرار انگلیسی ها در فلسطین صورت گرفت. در مراسم خاکسپاری عبدالبهاء نمایندگانی از دولت انگلیس حضور داشتند و وینستون چرچیل، وزیر مستعمرات بریتانیا، با ارسال پیامی مراتب تسلیت پادشاه انگلیس را به جامعه بهایی ابلاغ کرد.

یکی از نشانه های تمایل این فرقه به انگلستان این بود که آنها هیچ گاه با حکومت به ستیز نمی پرداختند و یکی از شرایط مؤسس این فرقه برای بیعت این بود که هیچ یک از پیروان این آیین بدون اطاعت از حکومت وقت انگلیس اجازه بیعت با او را نداشتند. این نکته را یکی از پیروان این آیین در کتابی که با عنوان تحفه شاهزاده ویلز به فارسی تدوین کرده، آورده است. رژیم شاه از بهائیان نه تنها حمایت می کرد، بلکه براساس اسناد ساواک، آنان مورد حمایت رئیس جمهور آمریکا و دولت اسرائیل نیز بودند. آنان علاوه بر تبریک پیروزی اسرائیل، گستاخی را به جایی رساندند که مبالغ هنگفتی پول برای کمک به ارتش اسرائیل جمع آوری کردند.

درباره به وجود آمدن نهضت قادیانی در هندوستان، این نکته قابل تأمل است که وقتی فرماندهان انگلیسی در برابر مهدی سودانی دچار شکست های پی در پی شدند، خبر این واقعه در همه جا پراکنده شد. عده ای بر این باورند که حکومت انگلیس از سرانجام ایمان مردم هند به این جنبش هراسان شد؛ زیرا طوفان انقلاب در هند هنوز آرام نگرفته بود. به احتمال قوی همین امر باعث گرایش انگلیس به جنبش قادیانی برای مقابله با روی آوردن مردم هند به مهدی سودانی شد. این امر، رشد و گسترش عقاید قادیانی را در پی داشت؛ چراکه اساس این آیین را ترک جهاد با شمشیر و وجوب جهاد با برهان و گفت وگو و راه های مسالمت آمیز تشکیل می داد.

قادیانی در سپاس گزاری از استعمار، در برخی نوشته های خود تصریح می کند که حکومت انگلستان به او موقعیت بخشیده است. وی در 14 فوریه سال 1898م. درخواستی به حاکم انگلیسی پنجاب تقدیم کرد و دوستی و وفاداری خود را به حکومت انگلیس یادآور شد و خدماتی را که برای آنها انجام داده بود، برشمرد. او گفت بیشتر عمر من در تأیید و یاری حکومت انگلیسی سپری شد و در باب منع جهاد و وجوب اطاعت از حاکم انگلیسی کتاب ها و نشریه هایی تألیف کردم که اگر گردآوری شوند، پنجاه خزانه را پر می کنند.

آثار جنبش های مهدوی

آثار مخرب جنبش های مهدوی بر جهان اسلام، بیش از آثار مثبت کوتاه مدت آنها بوده است. نگاهی به روند تاریخی این ادعاها از صدر اسلام تا به امروز، گواه این مدعاست. این ادعاها، نیروهای جامعه اسلامی را در مسیرهای انحرافی به حرکت واداشت، افکار و اعمال بسیاری از مسلمانان را –دست کم برای مدتی- به خود مشغول کرد، جامعه اسلامی را به تشتت و فرقه گرایی کشاند، باعث پدید آمدن فرقه های انحرافی و مخالف اسلام شد، در مواردی به مخالفت مستقیم با شریعت نبوی انجامید، باعث سوء استفاده مخالفان اسلام و در مواردی مخالفان شیعه شد، مهدویت اصیل اسلامی را به چالش کشید، باعث رواج بدعت ها، تحریف ها، قشری گری ها و نفوذ عقاید خرافی در دین شد و.... در اینجا برخی این آثار را به اختصار توضیح می دهیم.

رویارویی با اسلام

از پیامدهای مهم جریان متمهدیان، رویارویی با اسلام و شریعت نبوی است. در قرون اخیر، به ویژه با این پیامد بیشتر روبه رو هستیم. کسانی همچون بابیان، بهائیان و پیروان قادیانیه با همدستی بیگانگان و استعمارگران، عامل اجرای اهداف آنها شدند. برای نمونه، بابیان با سیاست گام به گام، ابتداادعای بابیت از ناحیه مهدی حقیقی کرده، بعد از جمع مریدان، مدعی مهدویت شدند و درنهایت سر از مخالفت عملی با اسلام درآوردند. برخی از این مهدی نمایان پا را از حد فراتر نهاده، ادعای پیامبری کردند و الواح و القائات استعمارگران را تحت عنوان وحی در کتاب های خویش گرد آوردند. آنان با تأسیس مذهب استعماری خویش، احکام و تکالیف اسلام (همچون نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی ازمنکر و. ..) را منسوخ و باطل اعلام کردند و بدین وسیله موانع بزرگ فسادکاری خود و اربابانشان را در سرزمین های اسلامی از سر راه برداشتند.

پس از آنکه جمعی از پیروان علی محمد باب دین اسلام را منسوخ اعلام کردند، او هم جرئت یافت و ادعای نبوّت و آوردن شریعت جدید کرد. بهاء نیز همچون علی محمّد باب، دین اسلام را منسوخ اعلام کرد. جایگاه خداوند در نظر بابیان و بهائیان به درستی معلوم نیست. گاهی کلماتی دالّ بر فردیّت و یکتایی و صفات ذاتیه خداوند و حمد و ثنای او می آورند و در زمان دیگر خود را خدا و ربّ اعلی می نامند. آنان خاتمیت پیامبر اکرم(ص) را نفی کرده و پس از اثبات پیامبری خود، مقام نبوّت خویش را بالاتر از مقام ایشان اعلام کردند.

غلام احمد قادیانی نیز با برخی قوانین اسلام (مانند جهاد و امر به معروف و نهی از منکر) مخالفت کرد. وی در باب مسئلۀ جهاد معتقد بود که جهاد با شمشیر با دشمنان اسلام، حرام است؛ بلکه باید این تکلیف شرعی با وسایل مسالمت آمیز اعمال شود؛ به همین مناسبت «احمدیه» به دولت انگلیس وفادار بوده اند. پیروان غلام احمد میان او و پیامبر اسلام(ص) فرقی نمی گذارند و قادیانی را هم رتبه حضرت محمد(ص) می دانند و خلفای او را با خلفای راشدین در یک حد قبول دارند. آنان اعمال حج را در قادیان با اعمال حج در مکه برابر می دانند. قادیانی ها وصلت افراد خود را با مسلمانان غیر مشروع می شمرند.

ایجاد فرقه های انحرافی

از رهاوردهای دیگر جنبش های مهدوی این بود که آیینی به دیگر آیین ها افزودند؛ هرچند همه آنها مدعی بودند که می خواهند آیین های قبلی را متحد سازند، تا جایی که حتی این جنبش ها در میان پیروان خود به شعبه های مختلفی تقسیم شدند. از سوی دیگر، فرقه سازی از دیرباز یکی از ابزارهای طاغوت ها و استعمار و استکبار برای از بین بردن مذهب های اصیل بوده است. با نگاهی به تاریخ و بررسی روند حرکت اسلام از آغاز تا امروز می توان دریافت که اسلام و مسلمین همواره مانعی بر سر راه طاغوت ها و استعمارگران بوده است؛ ازاین رو این آیین حیات بخش پیوسته آماج فتنه انگیزی آنان بوده است. یکی از این فتنه ها، ساختن فرقه های مختلف مذهبی است تا مسلمانان به خود سرگرم سازند، آنان از اسلام اصیل دور کنند و نیروی امت واحد اسلام را هدر دهند. بدیهی است هنگامی که مأموریت اصلی، اسلام زادیی باشد، چه بهتر که این کار با آموزه های دینی صورت پذیرد.

فرقه سازی استعماری، به ویژه سابقه ای دست کم سیصد ساله دارد. از دوره صفویه،این طرح رااستعمار به کار گرفته است. فرقه سازی و جلوه دادن آن به عنوان جنبش های اجتماعی، از حربه های کاری آنان در دوران تسلطشان بر بخشعظیمی از جغرافیای جهان بود. این حرکت در مناطقمختلف، اشکال گوناگونیداشت و به فراخور شرایط محیطی و آداب ورسوم و سنن مردمبومی اجرا می شد. دشمنان اسلام پس از اینکه دریافتند فرهنگ انتظار و مهدویت یکی از مهم ترین موانع سلطه آنان بر کشورهای اسلامی است، از نادانی مردم و دیگر زمینه های مساعد سوء استفاده کردند، فرقه های ضالّه ای پدید آوردند و به اقتدار، انسجام و وحدت مردم مسلمان ضربه وارد کردند. آنان کوشیدند از یک سو با تحقیر هویت ملی باورهای دینی مسلمانان زمینه را برای پذیرش فرهنگ منحط غرب فراهم کنند و از سوی دیگر با تبلیغات گستردۀ مکتب ها و مذهب های پوشالی و تقویت آنها، به هدف خود (محو و نابودی اسلام) برسند.

غرب مسیحی نیک می دانست که انگیزه و آرمان نهفته در جان ساکنان کشورهای مسلمان، دیر یا زود نیروهای استعماری را از سرزمینشان بیرون خواهد راند؛ به همین دلیل آنان با تشکیل مثلثی در سرزمین های اسلامی، جاپایی برای خود ساختند و با پاشیدن تخم نفاق، امکان ماندن خویش در این سرزمین ها به گونه ای دیگر را فراهم کردند. این مثلث چیزی جز حمایت گسترده از مذاهب جعلی بابیت در ایران، وهابیّت در عربستان و مذهب قادیانی در هند نبود. این سیاست در جهان تشیع، در قالب ترویج اخباری گری، صوفی گری، شیخی گری، بابی گری و بهائی گری نمایان شد. در جهان اسلام نیز این راهبرد در چند محور دنبال شد: حمایت گسترده انگلیس از بهائیت در ایران، و قادیانیه در هند، ملقب ساختن سرسیداحمدخان هندی به «میر»، به پاس خدماتش به تجدّد و انگلیسو به عنوان یکی از پیشگامانتجدیدنظر دینی، و حمایت استعمارگران روسی از شاخه ازلیه بابیه (پیروان یحیی صبح ازل).

ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی

یکی از این آفت های جنبش های مهدوی، ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است. این حرکت ها باعث شد توان و نیروی واحد امت اسلام به جای اینکه صرف مسائل مهم و ایجاد تمدن عظیم اسلام شود، به درگیری های فرقه ای و گروهی فرو کاهد و به تحلیل رود. حرکت این مدعیان فرقه ساز باعث شد گروه های مختلف هرکدام گوشه ای و جنبه ای از اسلام را بگیرند و از ابعاد دیگر آن غفلت ورزند.

انگیزه های شخصی و جاه طلبی مدعیان و حامیانشان، آتش اختلافات را شعله ورتر کرد؛ زیرا با رسوخ این اوصاف در جامعه اسلامی، ریسمان محکم همیاری می گسلد و اراده های افراد سست می شود و هرکس تنها به فکر منافع شخصی خویش است. این متمهدیان با جمع کردن عده ای به دور خویش، نیروی متمرکز جامعه اسلامی را به سستی و اضمحلال کشاندند و به استیلای دشمنان اسلام بر جوامع مسلمانان یاری رساندند. قادیانی روزنامه ای به نام تهذیب الاخلاق منتشر می کرد که فقط مایه گمراهی و ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان هند با دیگر مسلمانان، به خصوص با عثمانیان بود. او عقیده داشت که علت پیشرفت اروپا در تمدن، علم، صنعت، قدرت و اقتدار، فقط کنار گذاشتن دین و روآوردن به طبیعت گرایی بوده است.

سیدجما ل الدین در مجله العروه الوثقی چنین می نویسد: انگلیسی ها در هند زمانی که احساس کردند که خیال حکومت بر اندیشه مسلمانان غالب است و در دینشان چیزی است که آنها را به جنبش و حرکت برای باز پس گرفتن منافع از دست رفته شان وا می دارد، تلاش کردند گروهی از مردم را که خود را منتسب به اسلام می دانند و لباس مسلمانی به تن دارند، ولی در باطن نسبت به اسلام کینه و نفاق می ورزند و منحرف هستند (یعنی مادی گرایان و تجربه گرایان) به سوی خود کشاندند. انگلیسی ها آنان را جهت فاسد کردن اعتقاد مسلمانان و ضعف تعصب دینی برای خاموش ساختن آتش غیرتشان و گسستن رشته اتحاد و همبستگی شان به کار گرفتند. آنها این جماعت را در تأسیس مدرسه علیگره و انتشار روزنامه برای نشر دروغ هایشان در میان هندیان یاری کردند، تا ضعف اعتقادی فراگیر شود و روابط بین مسلمانان سست گردد و انگلیسی ها بتوانند به راحتی بر آنان مسلط شوند.

نتیجه گیری

نگاه جریان شناسانه به موضوعات کلامی و عقیدتی، نگاهی راهگشا برای دستیابی به نتیجه ای جامع و کامل است. با این نگاه به موضوع مدعیان مهدویت در طول تاریخ اسلام –به ویژه تاریخ معاصر- می توان با تجهیزات کافی با فردای ناشناخته روبه رو شد و از فتنه چنین مدعیانی در امن و امان ماند.

بررسی جریان شناسانه به جنبش های مهدوی نشان می دهد که این جنبش ها، مبانی نظری، انگیزه ها و آثار متفاوتی داشته و دارند. با توجه به آنچه در این نوشتار آمد، نتایج ذیل قابل بیان است:

1.ادعا در باب مهدویت، جریانی است که از صدر اسلام آغاز شده و با فراز و فرودی تا به دوران معاصر ادامه داشته است و به دوره ای خاص اختصاص ندارد.

2.مبانی نظری فراوانی این جریان را تغذیه کرده است که بسته به موقعیت جغرافیایی، سیاسی و مذهبی متفاوت بوده است.

3.در باب انگیزه ها نیز روشن شد که نمی توان یک یا چند انگیزه خاص را برای جنبش های مهدوی برشمرد؛ هرچند برخی انگیزه ها (نظیر کوبیدن رقبای سیاسی و مذهبی) رخت بربسته است، انگیزه فرصت طلبی و سودجویی و جاه طلبی همچنان باقی و بلکه پررنگ تر شده است.

4.برخی از زمینه های ادعاهای موعودگرایانه (همچون پویایی و نشاط مهدویت در جهان اسلام و علاقه شدید مردم به اهل بیت(علیهم السلام)) همچنان باقی است؛ اما برخی زمینه ها (نظیر مبارزه با تهاجم مستقیم بیگانگان صلیبی) جای خود را به مبارزه با استعمار کهنه و نو داده است.

5.درنهایت اینکه آثار ویرانگر این جنبش های، بیش از آثار مثبت کوتاه مدت آنها بوده است. این آثار مخرب، نظیر ایجاد تفرقه در جهان اسلام و تبدیل امت اسلام به گروه ها و جناح های متفاوت و رقیب، ماندگار بوده است. دیگر اینکه برخی از این جنبش ها به جای اصلاح امر جهان اسلام، به مبارز ه علنی با اسلام و شریعت پرداخته اند و از اساس از امت اسلام جدا شده اند.

منابع

آل طالقانی، محمدحسن، الشیخیه نشأتها و تطورها و مصادر دراستها، بیروت، الآمال للمطبوعات، 1420ق.

ابن الصغیر، تاریخ بنی رستم، ترجمۀ حجت الله جودکی،تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375.

ابن جوزی، المنتظم فی التاریخ، چدوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.

ابن خلدون، عبدالرحمن، المقدمه، بیروت، دارالکتب اللبنانی، 1420ق.

ـــــ، العبر، بیروت، دارالکتب اللبنانی، دارالکتبالمصری، 1420ق.

ابن عذاری مراکشی، البیان المغرب، بیروت، دارالثقاف، 1400ق.

ابن شهر آشوب، ابی جعفر محمدبن علی، مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1405ق.

ابن عربی، محیی الدین، فتوحات مکیه، بیروت، دار صادر، بی تا.

ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق عبدالباقی محمد فؤاد، بیروت، دارالفکر، 1373ق.

ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، نجف، منشورات الرضی زاهدی، 1385ق.

افراسیابی، بهرام، لیبی و تاریخ، تهران، زرین، 1363.

ـــــ، تاریخ جامع بهائیت، چ دهم، مهر فام، 1382.

بغدادی، عبد القاهر، الفرق بین الفرق، تهران، اشراقی، 1376ق.

بهاء، حسینعلی، اقدس، بمبئی، 1314.

بهشتی، محمد، ادیان و مهدویت، تهران، کورش کبیر،1342.

بیانی شیرین، دین و دولت ایران در عهد مغول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1370.

البیذق، ابی بکر صنهاجی، اخبار المهدی، تحقیق بروفنسال، پاریس، 1980م.

پطروشفسکی، ای. پ،نهضت سربداران خراسان،ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام، 1351.

پی. ام. هالت و ام. دبلیو. دالی، تاریخ سودان بعد از اسلام، ترجمه محمدتقی اکبری، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1366.

تاجری، حسین، انتظار بذر انقلاب، بی جا، کوکب، 1358.

تلمسانی المقری، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب، بیروت، دارصادر، 1967م.

جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، 1383.

چهاردهی، نورالدین، داعیان پیامبری و خدایی، تهران، فتحی، 1366.

حسینیان، روح الله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.

حموی یاقوت، شهاب الدین ابی عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، دارالبیروت، 1399ق.

دار، مستتر، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ترجمۀ محسن جهانسوز، تهران، ادب، 1317.

دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج10، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی،1381.

دخانیاتی، ع، تاریخ آفریقا، بی جا، توکا، 1358.

دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1373.

ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر،کویت، وزاره الارشاد، بی تا.

رائین، اسماعیل، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، مرو، مؤسسه تحقیقاتی رائین، بی تا.

رنجبر، محمد علی، مشعشعیان، تهران، آگاه، 1382.

رئوفی، مهناز، سایه شوم، تهران، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، 1385.

سروش، احمد، مدعیان مهدویت از صدر اسلام تا عصر حاضر، تهران، افشین، بی تا.

سلیمان،کامل، یوم الخلاص، ترجمۀعلی اکبر مهدی پور، چ سوم، قم، آفاق، 1376.

شهرستانی، محمد بن عبد الکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفه، 1410ق.

شوشتری، نورالله، مجالس المومنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1375.

شوقی افندی، قرن بدیع، نصرت الله مودت، تهران، مؤسسه ملی مطبوعاتی امری، بی تا.

صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر، چ دوم، قم، معصومیه، 1421ق.

صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه محمدباقر کمره ای، بی جا، اسلامیه، 1378ق.

ـــــ، الهدایه، قم، مؤسسه الامام الهادی، 1418ق.

طبرسی نوری، حاج میرزاحسین، نجم الثاقب، قم، مسجد مقدس جمکران، 1375.

طوسی، ابی جعفر محمدبن حسن (شیخ طوسی)، الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، 1411ق.

عبدالوهاب حسنی، ورقات، چ دوم، تونس، مکتبه المناره، 1972م.

عقاد، عباس محمود، اسلام در قرن بیستم، حمیدرضا آژیر، مشهد، آستان قدس رضوی، 1369.

فاسی، علی بن بی زرع، الانیس المطرب بروضالقرطاس فی اخبار الملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس، الرباط، دارالمنصور للطباعه وشر، 1972م.

فرید گلپایگانی، حسن، مفتاح باب الابواب، تهران، بی نا، 1334.

القاریالهروی، علی بن سلطان محمد، رساله فی المهدیالمنتظر، نسخه خطی

کامل شیبی، مصطفی، تشیع وتصوف، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیر کبیر، 1380.

کامل، سلیمان، یوم الخلاص، ترجمه علی اکبر مهدی پور، آفاق، 1376.

کسروی، مشعشعیان،مدعیان دروغین مهدویت، تهران، فردوس، 1378.

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، چ سوم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367ق.

کشی، ابی عمرمحمدبن عمر، معرفه اخبار الرجال، بی جا، بی نا، بی تا.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.

ـــــ، مهدی موعود (جلد سیزدهم بحار الانوار)، ترجمۀ علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1378.

مراکشی، عبدالواحد، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق.

مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، چ سوم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375.

موثقی، احمد، جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، سمت، 1377.

مولانا، جلال الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا.

الناصری، احمد بن خالد، الاستقصاء لاخبار الدول المغرب الاقصی، دارالبیضاء، منشورات وزاره الثقافه و الاتصال، 2001م.

نجفی، محمدباقر، بهائیان، تهران، کتابخانه طهوری، 1357.

نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، بررسی مؤلفه های دین – حاکمیت – مدنیت و تکوین دولت _ ملت در-ره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381.

نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، علمی و فرهنگی، 1361.

ولوی، علی محمد، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، تهران، بعثت، 1367.

همدانی، محمدرضا، هدیه النمله الی مجدّد المله، بمبئی، 1914م.

پاک،محمدرضا، «مهدویت در غرب اسلامی»، تاریخ اسلام، مؤسسه آموزش عالی باقر العلوم(عج)، وابسته به دفتر تبلیغاتاسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ش27

www. Vikipidea Encyclopedia

.ابی جعفر محمدبن حسنطوسی (شیخ طوسی)،الغیبه، ص۱۱۵؛ محمد بن علی بن حسین بن بابویه صدوق (شیخ صدوق)، الهدایه، ص۴۵

.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه محمدباقر کمره ای، ص۴۰۶.

.محمد بن عبد الکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۱۱.

.میرزاحسین طبرسی نوری،، نجم الثاقب، ص۲۱۴؛ حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ترجمۀ محمدجواد مشکور، ص۵۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی التاریخ، ج۱۳، ص۲۹۶.

.ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۴۱ و ۱۶۴.

 عبدالقاهربغدادی،الفرق بین الفرق، ص۳۲-۳۳.

.دائره المعارف، سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، ص۱۷.

.عبدالقاهر بغدادی، همان، ص۲۳.

.میرزاحسین نوری، همان، ص۲۱۵.

.عبدالقاهر بغدادی، همان، ص۳۴.

.دائره المعارف، سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، ص۲۰؛ حسن بن موسی نوبختی، همان،ص۱۱۹.

.رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۵۷۰ ـ ۵۷۱.

.لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۵؛شیخ طوسی، همان، ص۲۱۷.

.برای آشنایی با نام ها و تاریخ متمهدیان، ر.ک: محمد بهشتی، ادیان و مهدویت، ص۷۱ ـ۸۶.

.ابن جوزی، المنتظم فی التاریخ، ج۱۳، ص۲۹۶؛ ج۳، ص۲۵۱؛ علی بن بی زرع فاسی، الانیس المطرب بروضالقرطاس فی اخبار الملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس، ص۱۳۲؛ احمد بن خالد الناصری، الاستقصاء لاخبار الدول المغرب الاقصی،ج۵، ص۱۶۶.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۲۰
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی