پدیده طلاق، پدیده چند عاملى است و هرگز یک عامل به تنهایى نمىتواند موجبات پیدایش آنرا فراهم کند. اکثر اوقات بزرگترین مشکلات، از جزئىترین مسائل ایجاد مىشود. همین جزئیات و جرقههاى کوچک آتشهاى بزرگى را ایجاد مىکند که باعث ویران شدن خانواده مىشود.
آمار رو به افزایش طلاق در هیچ عصرى، چنین نگرانکننده نبوده است. با اینکه مىدانیم مسأله طلاق یک امر ضرورى است، ولى باید به حداقل ممکن تقلیل یابد؛ چرا که در روایات اسلامى طلاق، شدیداً مذمت شده و بهعنوان مبغوضترین حلالها از آن یاد شده است.
مفهوم طلاق
واژه طلاق در لغت بهمعنى بیزارى و جدایى کامل است و در لغت عرب، واژه تطلیق بیشتر براى گسست پیوند زناشویى بهکار مىرود. طلاق در اصطلاح این چنین تعریف شده است که: «و شرعا ازالة قید النکاح بصیغة طالق و شبهها».
در اصطلاح حقوقى طلاق عبارت است از: جدا شدن زن از مرد، به سبب انحلال نکاح دائم، با شرایط و تشریفاتى خاص از جانب مرد یا نماینده قانونى او، که با حکم دادگاه انجام مىشود.
گفتارمان را با سخنی از پیامبررحمت، خاتم انبیاءْ آغاز می کنیم که فرمود:.
هیچ چیز در پیشگاه خدا محبوب تر از خانه ای که به ازدواج، آباد شده باشد نیست و هیچ چیز، در پیشگاه خدا منفورتر از خانه ای که در اسلام، به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست.(1).
و با سخنی از الگوی صداقت، صادق آل محمدْ بیاراییم که فرمود:.
خداوند خانه ای را که در آن مراسم عروسی باشد، دوست می دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد، دشمن می دارد و هیچ چیزی در پیشگاه خداوند، منفورتر از طلاق نیست.(2).
و نیز فرمود:.
هیچ حلالی در نزد خدا منفورتر از طلاق نیست و خداوند کسی را که زیاد طلاق می دهد و زیاد زن ها را می چشد، دشمن می دارد.(3).
ممکن است با توجه به روایات بالا و یا روایتی که ضمن توصیه به ازدواج و نهی از طلاق، می فرماید: (طلاق عرش خدا را می لرزاند.)(4) این سؤال برای خوانند گرامی مطرح شود که: چرا اسلام، قانون طلاق را تشریع کرده و حداقل، دست مردان را در گسستن پیوند زناشویی بازگذاشته است! آیا بهتر نبود اسلام نیز همانند مسیحیت، طلاق را منع می کرد و همچون سدی پولادین، در برابر آن می ایستاد و جلو بیوه شدن زنان شوهردار و بی سرپرست شدن کودکان را از رهگذر طلاق می گرفت!.
یک معلم می تواند :
با برگزاری مسابقات مرتبط با غدیر در کلاسش مبلغ غدیر باشد
با اجرای مسابقات تزئینات بین کلاس ها مبلغ غدیر باشد
با اختصاص دادن بخشی از کلاسش به مباحث غدیری مبلغ غدیر باشد
با دادن موضوعات تحقیقی پیرامون غدیر باعث افزایش دانش شاگردانش در زمینه غدیر باشد
با کمک دانش اموزانش جشن کوچکی در کلاس برگزار نماید .
یک دانش آموز می تواند:
حکم دزدی
دزدی را آوردند پیش خلیفه تا حکمش را صادر کند.معتصم،دانشمندان را جمع کرد. قاضی القضات گفت:"چون آیه تیمم حد دست را از مچ تعین کرده ،پس باید دستش را از مچ قطع کرد."
دیگری گفت :"خداوند برای وضو دست را از آرنج می داند پس باید از آرنج قطع شود."
معتصم هم گفت چون بعضی دست را از انگشتان تا شانه میدانند، بهتر است دست را تا شانه قطع کنیم.نظر تو چیست ابو جعفر؟دیگران حکم صادر کردند و تو هم شنیدی."
تعرفه اینترنت ADSL مدتهاست که به شیوه محاسبه بر اساس سرعت اینترنت و حجم مصرف منصفانه به مشترکین ارایه میشود ولی یکی از قوانین این مصوبه مغفول مانده و معمولا شرکتها نسبت به رعایت آن، بیتفاوت هستند و مشترکین نیز از آن بیخبر ماندهاند!
به گزارش آیتیرسان، سید محمد امامی مدیر کل حفاظت از حقوق مصرفکننده سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در مصاحبهای پیرامون این موضوع گفت: اپراتورها بایستی طبق مصوبه ۲۶۶ کمیسیون تنظیم مقررات رادیویی اقدام کنند که صراحتا به دریافت هزینه ثابت اتصال و حجم مصرف منصفانه اشاره میکند. در صورتی که حجم مصرف منصفانه کاربر تمام شود، مشترک بایستی حجم اضافه خریداری نماید.
وی در ادامه گفت: زمانی که یک کاربر قصد خرید اشتراک اینترنت ADSL داشته باشد، بایستی یک هزینهای را به اپراتور پرداخت کند که این هزینه از دو بخش تشکیل میشود. بخش اول این هزینه بابت اتصال بوده و بخش دوم نیز بابت حجم مصرف منصفانه تعیین شده است و این ارقام توسط اپراتور اعلام شده و تاییدیه آن را دریافت کرده است. هزینه اتصال برای ابتدا تا انتهای ماه پرداخت شده و طبیعتا معنایی ندارد که دوباره برای اتصال پولی پرداخت شود.
این مقام مسئول سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در پایان گفت: وقتی کاربری اقدام به خرید اشتراک جدیدی میکند، عملا یکبار دیگر هزینه اتصال را میپردازد که قبلا پرداخت کرده است. کاربر در این موارد بایستی صرفا هزینه حجم اضافه را پرداخت نماید که هزینه هر گیگ بسته به مقدار موردنیازش متغیر خواهد بود.
خداوند در قرآن درباره کفران نعمت مردم یک جامعه میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ؛ آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!»[1]
کفران نعمتهایی که خداوند در اختیار مردم قرار داده، گاهی در قلب یا زبان و گاهی هم در عمل صورت میگیرد. کفران کردن نعمت، یعنی ضایع کردن آن و ناچیز دانستن آن نعمت. هر نعمتی که در اختیار ما قرار دارد باید از آن به بهترین شکل ممکن استفاده شود؛ بنابراین اگر امروز ما از ظرفیتهای موجود کشور استفاده نکنیم کفران نعمت کردهایم و مطابق آیه «ثم لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم؛ که در آن روز شما را از نعمتهای دنیوی بازخواست می کنند.»[2] در روز قیامت باید پاسخگوی ضایع کردن نعمتهایمان باشیم.
شخصی در خواندن نمازهای قضای پدرش تعلل کرده است و اکنون معذور شده است و نمازهای خود را نیز نشسته می خواند، آیا بر او واجب است در صورت تمکن، برای نمازهای پدر اجیر بگیرد؟
اگر امید ندارد بتواند ایستاده بخواند، می تواند نشسته بخواند در هر صورت می تواند برای قضای نمازهای پدر اجیر بگیرد.
بعد از سی سال وصیت نامه ای از یک میت پیدا شد که نوشته بود مبلغ ده هزار تومان بابت نماز و روزه ام بدهید؛ سوال این است که آیا باید این مبلغ را به قیمت روز حساب کنیم یا مطابق قیمت سی سال پیش برای اجرای وصیت اقدام کنیم؟
۶- قالَ علیهالسلام: مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِ ارْتِیابٍ أعْتَبَ مِنْ غَیْرِ اسْتِعْتابٍ. (بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۸۱)
فرمود: سرزنش کردن دیگران بدون علّت و دلیل، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت، درحالىکه رضایت آنان نیز کسب نخواهد کرد.
٧- قالَ علیهالسلام: أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ. (بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۴۵)
فرمود: با فضیلتترین و ارزشمندترین عبادتها آن است که خالص و بدون ریا باشد.
٨- قالَ علیهالسلام: یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللّهِ صلىاللهعلیهوآله وَ کَنّیهِ. (بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۲)
فرمود: زمان ولادت امام عصر علیهالسلام بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است. و حرام است که آن حضرت را نام ببرند؛ و او همنام و همکنیه رسول خدا صلىاللهعلیهوآله است.
٩- قالَ علیهالسلام: عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ. (بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۰۹)
فرمود: عزّت مؤمن در بىنیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.
١٠- قالَ علیهالسلام: مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ، وَ إنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ. (کافی، ج۶، ص۴۳۴)
فرمود: هر کس به شخصى سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنانچه سخنور براى خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوا و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.