مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

۶۱ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۲ ب.ظ

نقش شیر مادر در تربیت فرزند

در انتخاب زن شیرده و دایه برای فرزندان دقت شود چراکه شیر مادر اثر می گذارد و باعث می شود که ویژگی ‌هاى مادر، صفات شخصیتی و خصوصیات اخلاقی او به کودک منتقل شود. به هر حال، نباید در خصوص تغذیه کودکان و رعایت برخی نکات که در روایات به آن اشاره شده است غفلت کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۱۲:۴۲
khademoreza kusar
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۸ ق.ظ

منظور از بداء چیست؟؟؟؟

سوال

منظور از  بدا چیست؟ چرا قضای الهی تغییر می کند؟ آیا برای خدا مصالح جدیدی حاصل می شود که ابتدا بدان آگاه نبوده است؟ یا منظور از بداء چیز دیگری است؟

پاسخ

یکی از مفاهیمی که در آموزه های دینی بدان اشاره شده است مساله بدا هست. برخی خیال می کنند که بدا به این معناست که قضای الهی در ابتدا به امری تعلق گرفته است ولی بعدها نظر خداوند عوض شده است و تصمیم دیگری را گرفته است چنین افرادی همان گونه که در خصوصیات ظاهری از خداوندف تصوری انسان گونه دارند در این مساله هم به همان مشکل دچار شده اند و ترسیمی انسان گونه از قضای الهی داده اند در حالی که بدا به این معنا نیست همان گونه که امام صادق (ع) می فرماید:

من زَعَمَ اَنَّ الله عَزَّوَجَلَّ یَبدُو لَهُ فی شَیء لَم یَعلَمهُ اَمس فابرَئوا منه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۰۸:۰۸
khademoreza kusar
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۵ ق.ظ

خاکشیر چه فوایدی دارد؟؟؟

خواص خاکشیر برای بدن که معجزه می‌کند

خاکشیر به عنوان یک ملین ملایم شناخته می‌شود که با افزایش حرکات روده به پیشگیری و درمان یبوست کمک می‌کند؛ شربت خاکشیر اگر با آب گرم تهیه شود به درمان یبوست کمک می‌کند، در طب سنتی از خاکشیر برای پاک سازی روده‌ها و درمان اسهال استفاده می‌شود، اگر شربت خاکشیر با آب سرد و شکر تهیه شود، اسهال را درمان می‌کند، نوشیدن روزی ۲ یا ۳ لیوان شربت خاکشیر به دلیل خواص ضد التهابی و ضد باکتری که دارد به درمان شوره سر کمک می‌کند، نوشیدن روزی ۲ یا ۳ لیوان شربت خاکشیر به دلیل خواص ضد التهابی و ضد باکتری که دارد به درمان شوره سر کمک می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۰۸:۰۵
khademoreza kusar
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۵۱ ق.ظ

کدام شهید اهل قلم بود؟؟

روحانی شهید سردار «محمد علی ملک» ازجمله شهدایی است که اهل قلم بوده و یادداشت ‌ها و نیایش هایی از وی در دوران دفاع مقدس بجا مانده است. این یادداشت ‌ها، از سال 1361 و در 16 سالگی و با ورود به عرصه دفاع مقدس و ستاد جنگ‌ های نامنظم شهید چمران آغاز شده و تا زمان شهادتش در دی 1365 ادامه داشته است. این دست ‌نوشته‌ ها و یادداشت ‌های روزانه و پراکنده شهید ملک، بالغ بر 500 صفحه است که بخشی از آن در کتاب «امام گردان» خاطرات شهید ملک تألیف «رحیم مخدومی» آمده است. مؤلف کتاب، این یادداشت ‌ها را به جهت ارزش و اهمیت آن، مستقلا و بدون هیچ دخل و تصرفی و بر اساس سال نگارش آن، آورده است.

مخدومی در مقدمه کتاب درباره این یادداشت ‌ها می ‌نویسد: «محمد علی اهل قلم بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۰۷:۵۱
khademoreza kusar
شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ ق.ظ

آرزوی سیّد قبل از تولد فرزند

بسیاری از شهدا از همان کودکی سر به راه هستند. سید نذر داشت هر شب نماز استغاثه حضرت زهرا (س) بخواند، اما روز شهادتش نماز را صبح خواند و دیگر منتظر شب نماند. شش ماه پس از شهادت احسان، پسرش سیدطه به دنیا آمد. پدرش دوست داشت هنگام تولد خودش در گوش فرزندش اذان بگوید، اما پدر پیش از تولد نوزادش آسمانی شد و از آن بالا دعای خیرش را بدرقه راه فرزندش کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۸ ، ۱۱:۰۹
khademoreza kusar
شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۴۶ ق.ظ

«رابطه اخلاق با علم فقه»

«رابطه اخلاق با علم فقه»

سخن پیرامون ارتباط دانش فقه با دانش اخلاق است. گاهى گفته مى شود علم فقه نیز مثل اخلاق است. مثلاً اخلاق مى گوید راستى و راست گویى اجمالاً زیباست و دروغ گویى اجمالاً قبیح است. پس تفاوت اخلاق با علم فقه چیست؟
سخن پیرامون ارتباط دانش فقه با دانش اخلاق است. گاهى گفته مى شود علم فقه نیز مثل اخلاق است. مثلاً اخلاق مى گوید راستى و راست گویى اجمالاً زیباست و دروغ گویى اجمالاً قبیح است. فقه اسلامى نیز مبیّن همین است که راست گویى واجب و دروغ گویى حرام است. یا مثلاً اخلاق مى گوید عمل به پیمان، زیبا و حَسن است، فقه هم مى گوید عمل به پیمان واجب است.

پس تفاوت اخلاق با علم فقه چیست؟ به طور کلى اخلاق با فقه، موضوعاً و محمولاً دو علم متمایزند. اخلاق درباره صفات درونى انسان سخن مى گوید، درحالى که بحث فقه درباره أفعال بیرونى انسان است. صفات درونىِ انسان مانند: شجاعت، بخل، حسد و... و أفعال بیرونى او مانند: نماز، روزه، زکات، جهاد و .... بنابراین تفاوت هم در موضوع و هم در محمول است. موضوع اخلاق، رذایل و فضایل است; اما موضوع فقه افعال مکلفین. مرحوم بحرالعلوم در ارجوزه منسوب به او مى گوید: موضوعه (فقه) فعل مکلّفینا *** غایته الفوز بعلّیّینا

همچنین محمول در اخلاق، حَسنٌ یا قَبیحٌ است; حال آنکه محمول در فقه یکى از احکام پنج گانه واجب و حرام و مکروه و مستحب و مباح است. آنچه تاکنون گفتیم، مربوط به اخلاق نظرى بود. در مقایسه اخلاق عملى با فقه، گاهى موضوع هردوى آن ها یکى است; اما محمول آن ها قطعاً فرق دارد. مثلاً صدق، کذب، پیمان شکنى و عمل به پیمان خودش از موضوعات اخلاق عملى است که موضوع فقه هم هست. اما محمول ها فرق دارد. مثلاً در اخلاق عملى، عقل نمى گوید: یجب یا لایجب; زیرا عقل چنین حقّى ندارد; بلکه عقل مى گوید هذا حَسنٌ و هذا قبیحٌ پس فقط این شرع است که مى تواند بگوید: الصدق واجبٌ و الکذب حرامٌ.

اشتراک مسائل فقه و اخلاق
اشتراک مسایل فقه و اخلاق فقط مربوط به حوزه اخلاق عملى است. بنا براین میان فقه و اخلاق نظرى هیچ اشتراکى نیست. پیش از این نیز گفته شد که موضوع اخلاق نظرى، فضایل و مناقب نفسانى (خلق و خوى انسانى) است و چون درباره درون بحث مى کند موضوعاً و محمولاً با فقه تفاوت دارد. اخلاق درون نگر است و فقه، برون نگر. اخلاق در صفات بحث مى کند و فقه در افعال. محمول اخلاق جمیل یا قبیح است; اما محمول فقه واجب یا غیر واجب. مرحوم ملا احمد نراقى در معراج السعادة مى فرماید: «موضوع این علم(اخلاق)، نفس ناطقه انسانى است که أشرف انواع کائنات و أفضل طوایف ممکنات است و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائک عروج مى نماید. پس فایده علم اخلاق پاک ساختنِ نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است که از آن به تهذیب نفس تعبیر مى شود و ثمره تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدى است.» این گفتار ملا احمد، ناظر به اخلاق نظرى است و لذا مى گوید موضوعش نفس و ملکات نفسانى و پاک کردن نفس است.

نیاز به علم اخلاق با وجود علم فقه
آیا با وجود علم فقه نیازى به اخلاق هست؟ مى گوییم آرى هست. قبلاً گفته شد که اخلاق خصوصاً اخلاق نظرى درباره مسایل درونى انسان است: یعنى ملکات حسنه و ملکات سیئه بنابراین باید دانست که فقه هرگز در آن جاها راه ندارد. کار فقه، تنظیم زندگى فردى و اجتماعى است. و لذا در این تنظیم، نیاز به صدور نظمْ نامه اى است به اینکه بگوید: نماز واجب است، روزه واجب است، جهاد واجب است، رشوه حرام است، غیبت حرام است و... .

البته اگر کسى به فقه عمل کند مسلماً سعادتى در کنارش هست و این جاى بحث نیست. اما علم فقه ما را از علم اخلاق بى نیاز نمى کند. اخلاق خصوصا اخلاق نظرى با مطالعه روى نفس مى گوید این نفس چه چیزش فضیلت و چه چیزش رذیلت است؟ و چه باید کرد که انسان داراى فضایل شود یا از رذایل دورى گزیند؟ این گزاره ها در علم فقه نیست و در حوزه اخلاق مى گنجد. باید توجه داشت که ما نمى خواهیم از مقام فقه بکاهیم; بلکه قائل به این هستیم که هر علمى براى خودش جایگاه و موضعى دارد. بنابراین همین طورى که علم فقه، بى نیاز از علم کلام و أدبیات عرب نیست، از علم اخلاق هم بى نیاز نمى باشد. مرحوم شهید در لمعه مى فرماید براى فقیه چهارده علم لازم است و فقیه مستغنى از اخلاق نیست. ملا احمد نراقى(متولد 1185 و متوفاى 1245) با 60 سال عمر، یکى از بزرگ ترین کتاب هاى فقه را نوشته است: «مستندُ الشیعه» او در عین حال در کنار این اثر بزرگ، کتاب «معراجُ السعادة» را نیز تألیف نموده پدرش ملا مهدى نراقى نیز در فقه کتاب عظیمى دارد; اما در عین حال کتاب اخلاقىِ «جامع السعادات» را نیز نگاشته است.

تفاوت ارزش و دانش
در معارف به معنى أعم، دو مقوله به نام هاى ارزش و دانش مطرح است. ارزش همان اخلاق است و دانش، دانستن است، ارزش غیر از دانش بوده و دانش غیر از ارزش است. ارزش همه اش به اخلاق باز مى گردد; اما دانش دانستنى هایى است که از قرآن و غیر آن مى آموزیم.

نسبیت اخلاق
ما معتقدیم اخلاق مطلق است و نسبى نیست. بنابراین راست گویى در تمام عالم، در تمام محیط ها و در تمام ظروف، نیکو است; اما پیمان شکنى در تمام زمان ها و تمام شرایط زشت و مذموم است. مغرب زمین در مقابل اخلاق مطلق به اخلاق نسبى نیز معتقد شده است. اخلاق نسبى یعنى ممکن است خُلقى در محیطى زیبا و حَسن باشد; اما در محیط دیگر نه. عدّه اى مى گویند اخلاق نسبى است و بنابراین اخلاق اسلامى اخلاقى مطلق که در تمام قارّه ها عملى باشد نبوده و مربوط به تمام زمان ها هم نمى باشد; پس ممکن است در برخى مناطق و زمان ها این اخلاق تغییر کرده و ضدّ اخلاق بشود.

ظاهراً مدعیان اخلاق نسبى بین رسومات و بین اخلاق خلط کرده اند. رسوم امرى است داراى مراحل گوناگون که مرحله به مرحله آن داراى تفاوت است. مثلاً در مرحله اى با کلاه بودن ممکن است خوب باشد; اما در مرحله و جاى دیگر نه.
یا فرض کنید احترام در یک محیط نظامى با احترامى که در محیط خانه انجام مى شود، تفاوت دارد. یعنى ممکن است فرهنگ یک ملتى چیزى باشد و فرهنگ ملت دیگر چیزى دیگر. مثلاً فرهنگ یک ملت این است که هر موقع مهمان برایش بیاید قبلاً باید جلوى خانه را براى او آب و جارو کنند; ولى در فرهنگى دیگر این رسم نبوده و این کار لازم نیست.
بنابراین بحث ما در رسوم نیست; بلکه در احکام قطعىِ عقل است. اخلاق از احکام نظرىِ عقل است. عقل قاطعانه مى گوید پیمان شکنى در همه جا قبیح است. مثلاً اگر همه قاره ها را زیرپا بگذاریم و به أبناى بشر بگوییم: نظر شما در مورد ظلم، شکستن عهد و دروغ گویى چیست؟ خواهند گفت که همه اینها کارهاى زشت و ناپسندى هستند.

بنابراین ما نباید رسوم، فرهنگ و آداب ملت ها را با اخلاق نظرى و اخلاق عملى خلط کنیم. فرهنگ ها عوض مى شوند; اما اخلاق عوض شدنى نیست. اخلاق مانند فرمول هاى ریاضى ثابت است و هم چنان که جدول ضرب همه جا و در مناطق گوناگون یکى است، همچنین اخلاق عملى ـ نه آداب و رسوم و فرهنگ ـ هم یکسان و ثابت است. بنابراین اخلاقى که بر اثر درون گرایى و احکام عقل است همواره مانند کوه هایى راسخ و استوار، ثابت است.

پی نوشت:
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع بیشتر براى مطالعه
1. هرمنوتیک/ تألیف آیت الله العظمى سبحانى دام ظله.
2. مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج3 / تألیف آیت الله العظمى سبحانى دام ظله.
3. هرمنوتیک و منطق فهم دین/ استاد على ربانى گلپایگانى.
4. متن از نگاه متن / على رضا قائمى نیا.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۸ ، ۰۹:۴۶
khademoreza kusar
پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۴۴ ق.ظ

اخلاق و آداب سفر در اسلام

اخلاق و آداب سفر در اسلام

خوش خلقی در سفر، از جمله مهم ترین آداب و دستورهای پیشوایان معصوم علیه السلام است. انسانی که ویژگی های ذاتی نیکویی مانند خوشرویی، تواضع و ادب را داراست، نه تنها سفر را به کام خود شیرین خواهد کرد، برای همراهان خود نیز سفری به یاد ماندنی و خاطره برانگیز به جای می گذاردسفر به هر شکلی صورت گیرد، پیوسته خطرها و مشکلاتی را نیز در پیش دارد.

به ویژه آنکه مسافر از خانه و میهن خود دور و از پشتوانه و حمایت خانواده محروم شده است.

با توجه به شرایط مختلف سفر و مشکلات مختلف مسافر در راه، سفر کردن شخص به تنهایی و بدون همراه و همسفر، سفارش نمی شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در وصیت خود به امام علی علیه السلام فرمود:

ای علی! در هیچ سفری تنها خارج مشو؛ زیرا شیطان، یار شخص تنهاست و او از دو نفر دور است، ای علی! هرگاه شخصی به تنهایی سفر کند به لغزش و گمراهی می افتد.

در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز می خوانیم:

لَعَنَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ثَلاثاً، اَحَدُهُم راکِبُ الْفَلاةِ وَحدَة.

رسول خدا صلی الله علیه و آله سه کس را نفرین کرد، یکی از آنها سواره ای است که در بیابان به تنهایی رهسپار شود.

پیام متن:
مسافری که از خانه و کشانه خود دور شده، برای تأمین آسایش و آرامش خویش در سفر، باید همسفری را انتخاب کند تا از خطرهای جانی و مالی در امان باشد. در روایت های اسلامی نیز از تنها سفر کردن نهی شده است.

هم نشینی و همراهی با گروه هم سان

شایسته است افرادی که راه سفر را با هم طی می کنند، از نظر مالی، نفقه و گشاده دستی، همگن و همراه هم یا دست کم به هم نزدیک باشند؛ زیرا همسفر شدن با کسی که از نظر مالی قوی تر است، گاهی سبب سرشکستگی انسان می شود. شخص برای فرار از خوار شدن، با توجه به سرمایه اندک خود، بیش از توان مالی اش خرج می کند و در این اوضاع، به او ستم شده است.

از شهاب بن عبدریه روایت شده است:
به امام صادق علیه السلام گفتم: تو مرا می شناسی و از گشاده دستی و بخشندگی من بر برادران مؤمنم باخبر هستی، آیا جایز است با گروهی در راه مکه همراهی کنم و بر آنها بذل و بخشش کنم؟ امام علیه السلام فرمود: ای شهاب! چنین مکن. اگر تو گشاده دستی کنی و زیاد خرج کنی و آنها نیز چنان کنند. برایشان ستم کرده ای و اگر آنها قادر نباشند و از خرج کردن بپرهیزند، آنها را خوار کرده ای. پس با افراد هم شأن و همانند خود همراهی و دوستی کن!

امام موسی کاظم علیه السلام ، نیز سفارش کرده است:

إذا صَحِبْتَ فَأَصحَب لَخوَکَ وَ لا تُصحِبَنَّ مَن یَکفیک فَإِن ذلک وَزَلَّةٌ لِلمؤمِنِ.

با کسی دوست و هم صحبت شو که هم شأن تو باشد، نه کسی که خرج تو را دهد که این، مذلت مومن است.

پیام متن:
برای حفظ ارزش های انسانی، بایسته است مسافر مسلمان، همسفر خود را از کسانی برگزیند که از نظر مالی نزدیک به هم و از نظر علم و فضیلت، با همراهان خود هماهنگ و هم فکر باشد.

همنشینی با آن که زینت انسان است

از جمله آداب سفر، این است که انسان، هم نشین و همراه خود را از کسانی برگزیند که اخلاقی آراسته به نیکی ها، خوب و سالم دارند و از نظر خلق و خو الگو بوده و شیوه رفتاری و مرام آنها آموزنده باشد.

هم نشین انسان باید زینت او باشد و خود، با افراد پست و فرومایه هم نشین نشود. تا سبب کاهش شأن و جایگاه انسان شود. سخن امام صادق علیه السلام در این باره بیان کننده این ویژگی هم سفر است:

إصْحَب مَن تَتَزَیَّنُ بِهِ ولا تَصحَب مَنْ یَتَزَیَّنُ بِکَ.

با کسی سفر کن که زینت و افتخار تو باشد، نه آنکه تو زینت او باشی.

پیام متن:
1. مسافر مسلمان باید همسفر خود را از میان کسانی برگزیند که اخلاقی پسندیده دارند تا همراهی با آنها زینت بخش وجودش شود با کسانی سفر نکند که شأن و منزلت او را کاهش دهند.

2. سفر کردن با کسی که مایه زینت انسان باشد، به رشد روحی و روانی انسان کمک می کند.

اخلاق نیکو در سفر

خوش خلقی در سفر، از جمله مهم ترین آداب و دستورهای پیشوایان معصوم علیه السلام است. انسانی که ویژگی های ذاتی نیکویی مانند خوشرویی، تواضع و ادب را داراست، نه تنها سفر را به کام خود شیرین خواهد کرد، برای همراهان خود نیز سفری به یاد ماندنی و خاطره برانگیز به جای می گذارد. در سفارشی از امام جعفر صادق علیه السلام به معلی بن خنیس آمده است:عَلَیکَ بالسخ وَ حُسنِ الخُلقِ، فَإِنَّها یَزینانِ الرَّجُلَ کما تَزَّینَ الواسطَُْ القَلادَةَ.

تو را به بخشش و خوش خلقی سفارش می کنم؛ زیرا این دو، زینت انسان است، همانند گوهرهای میان گردن بند.

در آموزه های دین اسلام، از بدخلقی در سفر به شدت نهی شده است، چنان که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سفری که عازم مکه بود، به همسفرانش فرمود: «مَن کانَ سَیِّیُ الخُلقِ فَلا یَصحَبُنا؛ هر کس بدخلق است، با ما مصاحبت و همراهی نکند». امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:

لَیسَ مِنّا مَن لَمْ یُحَسِّنل صُحْبَتَه مَن صَحِبَهُ وَ مُرافَقَةَ مَن رافَقَهُ وَ مُمالَحَةَ مَن مالَحَهُ وَ مُخالَقَةَ مَن خالَقَهُ.

از ما نیست کسی که با همراهانش حسن معاشرت نداشته باشد و با دوستانش دوستی و مدارا نکند و نمک کسی را می خورد، نمک شناسی صاحبش نباشد و با آن که همراه است، حسن خلق نداشته باشد.

پیام متن:
در دستورات اسلامی، به خوش رویی و خوش اخلاق نیک در سفر بارها سفارش شده است؛ زیرا هم نشینی با افراد گشاده رو، لذت بخش و شیرین است و در طول سفر هنگام بروز مشکلات ها با بردباری باید با آنها مبارزه کرد تا سختی ها به شیرینی ها تبدیل شود.

سازگاری با همراهان

لقمان حکیم در سفارش های خود به فرزندش چنین گفت:

هر گاه با گروهی راهی سفر شدی، بسیار با همراهان مشورت کن، با گشاده رویی با آنان برخورد کن. برای زاد و توشه ات بخشنده باش و اگر از تو یاری خواستند، سپس یاری شان کن.

امیرمؤمنان علی علیه السلام به پسرش، محمدبن حنفیه سفارش کرد:

مُرُوَّةُ السَفَرِ فَبَذلُ الزّادِ، و قِلَّةُ خَلافٍ علی صُحُبِکَ و کثرةُ ذِکرِ اللّه ِ عَزَّوَجل فی کلُ مَصورٍ و مَهبَطٍ و نُزُول و قیام و قُعُودٍ.

جوان مردی های سفر با بخشش توشه راه، کمتر اختلاف کردن با دوستانِ همراه و ذکر زیاد خداوند بلند مرتبه در هر جایگاهی (در هر مکانی) است.

هم عقیده بودن و محترم شمردن دیدگاه های همراهان در سفر، امری مهم و کلیدی است. سازگاری با همسفران، افراد با یکدیگر صمیمی تر و احترام متقابل و آرامش میان آنها را فراهم می کند.

پیام متن:
مشورت، گشاده رویی، بخشش زاد و توشه، یاری کردن و مخالفت نکردن، از نمونه های بسیار مهم سازگاری با همراهان در سفر است. بدین ترتیب، سفر نیز به کام همسفران شیرین و به یاد ماندنی می شود.

بخشش زاد و توشه

امام کاظم علیه السلام فرمود:

مَن خالَطتَ فَإِن اِستَطَعتَ أن یکُونَ یَدَکَ العُلیا عَلَیهِ فَافعَل.

با هر کس که معاشرت داری، اگر ممکن است که دستت بالاتر از دست او باشد (بخشنده و یاری کننده باشی)، حتماً چنین باش.

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم:

المُرُوَّةُ فِی السَّفَرِ کَثرَةُ الزّادِ وَ طیبُهُ وَ بَذلُه لِمَن کانَ مَنکَ.

مردانگی در سفر، عبارتند از: زیادی توشه، نیکو بودن آن و بخشش آن به همراهان.

در طول سفر، فرد بخشنده با گذشتن از زاد و توشه خود، جوان مردی را به اوج می رساند و با این حرکت خویش، محبت و صمیمیت بین افراد را بیشتر خواهد کرد.

پیام متن:
از آداب سفر که نشانه بنلد همتی و جوانمردی مسافر به شمار می رود، بخشش توشه در طول سفر است که صمیمیت و محبت میان همسفران بیشتر می شود.

یاری و همکاری

از نکات مهم سفر، یاری رساندن به همراهان است که اسلام، بسیار به آن سفارش می کند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از اینکه کسی در سفر، کارهایش را به دیگری واگذار کند، اکراه داشت و دیگران را نیز به وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری در سفر سفارش می کرد. روایت می کنند در سفری، آن حضرت به اصحاب خود امر کرد تا گوسفندی را بکشند. یکی از همسفران ذبح گوسفند، دیگری پوست کندن گوسفند، شخصی قطعه قطعه کردن آن دیگری کار پخت آن را برعهده گرفت. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جمع کردن هیزم نیز با من. پس همگی گفتند: ای رسول خدا، شما به زحمت می افتید، ما این کار را انجام می دهیم. پیامبر فرمود:

عَرَفْتُ أنکُم تَکُفُّونی ولکِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَکرَهُ مِن عَبْدِه إذا کان مَعَهُ أَصحابُه اَن یَنفَرِدَ مِن بَینِهم.

می دانم شما کارها را انجام می دهید، ولی خداوند بلند مرتبه ناپسند می شمرد که بنده ای، خود را تافته جدا بافته و با فضیلت تر اصحاب و دوستانش بداند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و برای آنها هیزم جمع کرد.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۰۹:۴۴
khademoreza kusar
پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۰ ق.ظ

اعجاز علمی در قرآن

14 اعجاز علمی در قرآن

منظومه شمسی

 

1. جاذبه ی زمین

قرآن، هزار و اندی سال قبل از نیوتن از جاذبه ی زمین خبرداده است:

« زمین را جذب کننده آفریدیم.» مرسلات/ 25

در دهها تفسیر که پیش از ولادت نیوتن نوشته شده، تصریح گردیده، که (کِفات) به معنای جذب کردن است.

درعصری که همه، خورشید را ثابت می دانستند، قرآن فرموده است: « خورشید به سوی آرامگاه خودش د ر حرکت است.» یس / 38

2. حرکت انتقالی زمین [ گردش زمین به دور خورشید]

قرآن در حدود هزار سال پیش از گالیله که با نظر خود زمین را از مرکزیت جهان هستی در آورد به صراحت گفته است: « به کوهها نگاه می کنی، خیال می کنی که در یک جا ایستاده اند، د رحالیکه مانند ابرها درحرکتند.» نمل/ 88

قرآن کریم در این مورد اشارات فراوانی دارد و از زمین با تعبیراتی مثلِ گهواره (طه / 53) و شتر راهوار ( ملک/15) یاد کرده است.

3. انبساط عالم

قرآن، 13 قرن پیش از ولادت 0لومتر)، از انبساط عالم خبر داده است: « آسمان را به قدرت خود آفریدیم و هر لحظه، آن را گسترش می دهیم.» ( ذاریات/ 47)

4. ستونهای نامرئی ( جوّ کره ی زمین)

قرآن در مورد این ستونها می فرماید: « خداوند آسمان را بدون ستونی که آن را ببینید، برافراشت.» رعد/ 2 - لقمان / 10

هنگامی که از امام رضا « علیه السلام» پرسیدند: مگر آسمان ستون دارد؟ فرمود: بله، در آنجا ستونهایی است که شما نمی بینید. شیخ طوسی هزار سال پیش در تفسیر خود فرموده است:

قرآن نگفته ( بدون ستون)، بلکه فرموده است: (بدون ستون مرئی)

تفسیر تبیان؛ ج 6، ص 213

5. حرکت ستارگان

زمانی که دانشمندان به پیروی از هیئت بطلمیوس، همه ی ستاره ها و سیاره ها را ثابت می دانستند، قرآن، با تعبیر « حرکت در مداری شناور» از آنها یاد کرده است. انبیاء/33

6. حرکت خورشید

درعصری که همه، خورشید را ثابت می دانستند، قرآن فرموده است: « خورشید به سوی آرامگاه خودش د ر حرکت است.» یس / 38

7. زوجیت گیاهان

« (لینه) گیاه شناسِ سوئدی، در اواسط قرن18 میلادی کشف کرد که در گیاهان نیز جنس نر و ماده وجود دارد، اما این موضوع، محافل کلیسا را خشمگین ساخت و کتابهای او را به عنوان کتب ضلال معرفی کردند.» دانستیهای جهان علم ص 241 .

اما قرآن، در بیش از ده آیه از زوجیت گیاهان بحث کرده است. مثلاً : شعرا/ 7 – لقمان/10 « و از آسمان آبی فرو فرستادیم و به وسیله ی آن جفتهایی از گیاهان گوناگون رویاندیم.»

8. تسخیر فضا

قرآن کریم، 14 قرن پیش از آنکه ( یوری گاگارین) هوس سفر فضایی را در سر بپروراند، از سفر فضایی بحث کرده و نوید موفقیت داده است. آنجا که می فرماید:

یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ(الرحمن/33)

ای گروه جن و انس! اگر می‌توانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز نمی‌توانید، مگر با نیرویی (فوق العاده)!

9. موجودات زنده در جهان بالا

بشر امروز در کُرّاتِ دیگر به جستجوی موجود زنده می پردازد و تاکنون اطلاعات قانع کننده ایی بدست نیاورده است، در صورتی که قرآن 15 قرن قبل، به صراحت از وجود موجودات زنده در آنجا، خبر داده است: « از نشانه های قدرت خدا، آفرینش آسمان و زمین و پراکندن جنبده در آن دو می باشد.» شوری 29

10. همبستگی آسمان و زمین

ساختمان آفرینش از (گاز) تشکیل شده و سپس به (سدیم) تقسیم گردید و یکی از نتایج این تقسیم منظومه شمسی ما می باشد.

یکی از بهترین دلائلی که می رساند این کرات همبستگی داشته اند، این است که در خورشید بیش از 67 عنصر وجود دارد که عین آن عناصر در زمین نیز دیده می شود.

همچنین، عناصر سنگهای آسمانی که از آسمان داخل زمین می شوند، همان عناصری است که ساختمان زمین را در بر گرفته است.

خداوند این همبستگی را در قرآن کریم بیان فرموده است:

« آسمان و زمین قبلاً به هم متصل بودند و ما آنها را از همدیگر جدا کردیم.» انبیاء / 30

11. توده های گاز

دکتر ونول لاتیمار، آسمان شناس معروف می گوید:

« زمین و ستارگانِ دیگر، از توده های ابری، تکوین یافته اند و این ابر از ذرات سختی پدید آمده که حجمش 10 هزار برابر از حجم کره ی زمین بزرگتر بود.»

قرآن این حقیقت را به این صورت بیان فرموده است:

«خداوند اراده کرد خلق کند آسمان را، حال آن که آسمان، توده ی گاز و دود بود.» فصلت / 11

12. برخورد الکتریسیته

(فرانکلین) ثابت کرد که ابرها دارای بار الکتریسیته هستند و همان طوری که منفی و مثبت همدیگر را جذب می کنند، منفی با منفی و مثبت  با مثبت، همدیگر را دفع می کنند و این دفع کردن باعث می شود ابرها از هم دور شوند، لکن خداوند، بوسیله ی بادها، ابرها را به هم نزدیک می سازد تا منفی و مثبت همدیگر را جذب کرده و تولد باران نمایند.

در قرآن آیاتی وجود دارد که تنها با مسئله ی کروی بودن زمین تطبیق می کند، از جمله: « به آن جمعیت که تضعیف شده بودند، مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را ، ارث دادیم.» اعراف / 137

این مطلب در قرآن کریم بیان شده است:

« آیا نمی بینی خداوند، ابرها را به آسانی حرکت می دهد، بعد آنها را به هم ترکیب می نماید، سپس بر روی هم انباشته می کند، آنگاه باران را از لابلای آنها خارج می سازد.» نور/ 43

13. نبودن اکسیژن در بالای جو

از جمله روشهای تربیتی قرآن این است که، با بیان « مثل » زمینه را برای تعلیم اصول عقاید، آماده می کند.

امروز ثابت شده که هر اندازه انسان به سمت آسمان برود، هوا رقیق تر شده و در اثر نبودن اکسیژن، تنفس مشکل می گردد.

قرآن این مطلب را در قالب مثال بیان فرموده است:

« پس خداوند، کسی را که می خواهد هدایت نماید، سینه ی او را برای پذیرفتن اسلام باز می کند و کسی را که گمراه می نماید، سینه ی او را تنگ می کند و در فشارقرار می دهد، مانند کسی که به آسمان می رود. » انعام 125

14.کروی بودن زمین

در قرآن آیاتی وجود دارد که تنها با مسئله ی کروی بودن زمین تطبیق می کند، از جمله: « به آن جمعیت که تضعیف شده بودند، مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را ، ارث دادیم.» اعراف / 137

این تعبیر تنها با کروی بودن زمین می سازد، زیرا اگر فرض بگیریم که زمین مسطح است، در این صورت یک مشرق و یک مغرب بیشتر نخواهد داشت ؛ اما اگر زمین را کروی فرض نمائیم، هر نقطه ایی از زمین برای نقاط شرقی آن، (غرب) خواهد بود و برای نقاط غربی آن، (شرق) خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۰۹:۳۰
khademoreza kusar
پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۱۱ ق.ظ

سی سوره از قرآن که بیماری‌ها را درمان می‌کنند

سی سوره از قرآن که بیماری‌ها را درمان می‌کنند

پیامبر(ص) فرمود: کسی که از قرآن شفا نخواند پس خداوند او را شفا نمی‌دهد...

پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) برای درمان بسیاری از بیماری‌ها خواندن آیات و سوره‌های قرآن را توصیه کرده‌اند. مجموعه‌ای از این احادیث و روایات در کتاب مکارم الاخلاق جمع‌آوری شده که در ادامه آنها را با هم می‌خوانیم:

1. پیامبر(ص) فرمود: کسی که از قرآن شفا نخواند پس خداوند او را شفا نمی‌دهد.

2. امام صادق(ع) فرمود: کسی که از قرآن صد آیه را تلاوت کند سپس هفت مرتبه «یا الله» بگوید پس اگر آن را بر سنگی بخواند آن می‌شکافد.

3. امام کاظم(ع) فرمود: اگر از چیزی ترسیدی پس صد آیه از هر جای قرآن که بود بخوان پس سه مرتبه بگو:‌

«بارالها! بلا را از من دور گردان» و نیز ایشان فرمود: «کسی که یک آیه قرآن داشته باشد و از شرق به مغرب برود یقینا آن یک آیه او را کفایت می‌کند» و نیز ایشان فرمود: در قرآن شفای تمام بیماری‌ها موجود است.

سورههای شفابخش قرآن کریم

1.امام(ع) فرمود: کسی که گرفتار بیماری شد هفت مرتبه سوره حمد را بخواند که بیماری او آرام می‌گیرد و اگر خوب نشد هفتاد مرتبه بخواند که آرام می‌شود.

2. پیامبر (ص) فرمود: خواندن هفت مرتبه سوره حمد، شفای تمام امراض است و نیز صد مرتبه خواندن آن برای صاحبش تعویذی هست و اگر روح از بدن جدا شود، خداوند آن را به بدن بر می‌گرداند.

3. امام صادق(ع) فرمود: اگر سوره حمد را بر مرده هفتاد مرتبه خواندی او زنده شد تعجب نکنی.

4. امام باقر(ع) فرمود: اگر دچار بیماری شدی و بر جان خود ترسیدی پس سوره انعام را بخوان چرا که نمی‌گذارد از آن بیماری چیزی ناپسندی به تو برسد.

5. و نیز ایشان فرمود: کسی که سوره نحل را در هر ماه بخواند، در برابر بدهکاری او را کفایت می‌کند و هفتاد نوع بلا را از او دور می‌نماید که کوچک‌ترین آن‌ها دیوانگی، جذام و پیسی می‌باشد.

6. و در روایت دیگر آمده است که سوره نحل نگهبانی است در مقابل شیطان، سپاهیان و طرفدارانش.

7. و نیز ایشان فرمود: کسی که سوره لقمان را در هر شب بخواند خداوند در شب ملکی را بر او می‌گمارد تا در مقابل شیطان و سپاهیانش از او محافظت نماید تا این که صبح گردد و اگر آن را در روز بخواند از او در مقابل شیطان و سپاهیانش محافظت می‌نماید تا این که شب شود.

8. امام صادق(ع) فرمود: برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یس است پس کسی که در روز سوره یس را بخواند (از خطرات و بلایا) محافظت می‌شود و جزو روزی گیرندگان قرار می‌گیرد تا این که شب شود. و کسی که این سوره را در شب قبل از خوابیدن بخواند، خداوند هزار ملک برای محافظت از او در مقابل تمامی شیاطین رانده شده و تمامی آفات، قرار می‌دهد و اگر کسی آن روز بمیرد خداوند او را داخل بهشت می‌نماید.

9. و در روایتی دیگر آمده است که خواندن این سوره برای دنیا، آخرت و محفوظ ماندن از تمامی آفات و بلاها که خود انسان و خانواده و مال را تهدید می‌کند، مفید می‌باشد.

10. در روایت آمده است: کسی که کمبود عقلی دارد به او سوره یس را بخوانید و یا بنویسید و به او بخورانید که مفید است و اگر با آب زعفران در ظرفی شیشه‌ای نوشته شود و خورده شود بهتر است و باعث رهایی از آن بیماری می‌شود.

11. امام صادق (ع) فرمود: کسی که هر جمعه سوره صافات را بخواند از هر نوع آفتی در امان است و در زندگی دنیایی‌اش تمام بلیّات از او دفع می‌گردد، و نیز در این دنیا روزی وسیعی به او داده می‌شود و به مال و فرزند و بدن او از طرف شیطان رانده شده، ستمگر و دشمن آسیبی نمی‌رسد.

و در روایت دیگر آمده است که خواندن این سوره شرف، مرتبت و عزت در دنیا و آخرت می‌دهد.

12. و نیز ایشان فرمود: کسی که سوره زمر را در روز یا در شب بخواند، خداوند شرف دنیا و آخرت را به او عطا می‌کند و بدون خاندان و مال عزت به او می‌بخشد.

13. کسی که سوره طور را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را برایش جمع می‌کند.

14. کسی که سوره واقعه را در هر شب جمعه بخواند، خداوند او را دوست می‌دارد و محبت او را در قلوب تمام مردم قرار می‌دهد و در دنیا ابدا فقر، تنگدستی و ضرری از آفات دنیا نمی‌بیند و این برای امیرالمومنین و فرزندان ایشان (ع) است.

15. کسی که در نماز واجب خود سوره حدید و مجادله را بخواند و بر آن مداومت نماید در خانواده، بدن و مال خود بدی و نیازی نمی‌بیند.

16. امام سجاد(ع) فرمود: کسی که سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و نوافل بخواند خداوند قلب او را با ایمان می‌آزماید و در دیدگان او نور قرار می‌دهد و فقر و دیوانگی به او و فرزندانش هرگز نمی‌رسد.

17. و در روایت دیگر آمده است که در نزد مردم فردی پسندیده قرار می‌گیرد.

18. امام صادق (ع) فرمود: کسی که بسیار سوره جن را بخواند در زندگی‌اش آسیبی از جن و انس نمی‌بیند و جادو، سحر و حیله‌شان به او نمی‌رسد.

19. کسی که سوره مزمل در نماز عشا و یا در آخر شب بخواند، این سوره به عنوان نگهبان و محافظ در طول شبانه روز با او خواهد بود در واقع زندگی و مرگ پاکیزه خواهد داشت.

20. کسی که سوره نازعات را بخواند، خداوند او را تشنه و عطشان وارد بهشت نمی‌کند و در دنیا اصلا بدبختی نمی‌بیند و در روایتی دیگر آمده است که خواندن این سوره شفا برای مسموم و گزیدگی است.

21. کسی که سوره بروج را بر آب بخواند و بیاشامد آن آب به او ضرری نمی‌رساند ان‌شاءالله تعالی.

22. کسی که در تمام نمازهای واجب خود سوره قدر را بخواند به او گفته می‌شود:‌ ای بنده خدا! تمام گناهان گذشته‌ات بخشیده شد پس اعمالت را از نو شروع کن.

23. کسی که سوره زلزال را در نوافل بخواند اصلا گرفتار زلزله نمی‌شد و به زلزله، صاعقه و آفتی از آفات دنیا نمی‌میرد.

24. کسی که سوره همزه را در نمازهای واجب بخواند، فقر از او دور می‌شود و روزی‌اش به دست می‌آید و مرگ بد و غیرطبیعی از او دفع می‌شود.

25. کسی که سوره کافرون و توحید را در یکی از نمازهای واجب خود بخواند خود و والدین و فرزندانش آمرزیده می‌شود و اگر  جزو بدبختان باشد اسم او از دفتر بدبختان محو می‌گردد و داخل دفتر خوشبختان نوشته می‌شود و خداوند او را در آن دنیا در حالی که خوشبخت است زنده می‌کند و او را شهید می‌میراند و شهید برمی‌انگیزد.

26. پیامبر (ص) فرمود: هرگاه یکی از شما دچار سردرد یا بیماری دیگری شد دست‌های خود را بگشاید و سوره حمد، توحید، فلق و ناس را بخواند و دست را به صورت بکشد تا بیماری‌اش رفع شود.

27. امام صادق (ع) فرمود: خداوند به حضرت زهرا (ع) به جای فدک، تب را به فرمان ایشان درآورد، پس هر یک از محبین زهرا (ع) و فرزندان ایشان دچار تب شد پس هزار مرتبه سوره توحید را بخواند و به حق ایشان از خداوند بخواهد که تبش برطرف گردد.

28. کسی که سوره نصر را در نافله و با نماز واجب بخواند خداوند او را بر تمام دشمنان پیروز می‌گرداند.

29. امام صادق(ع) فرمود: کسی که دچار بیماری یا سختی شد و سوره توحید را نخواند و در آن بیماری یا سختی بمیرد پس جزو اهل جهنم خواهد بود.

30. و نیز ایشان فرمود: کسی که به رختخواب برود و یازده مرتبه سوره توحید را بخواند، خانه خودش و همسایگانش محافظت می‌شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۰۹:۱۱
khademoreza kusar
پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۰۳ ق.ظ

راههای جبران گناه

جبران گناه | راههای جبران گناه

غیر از توبه و استغفار، اعمالی هست که کفاره گناهان است و می تواند سبب آمرزش گناهان باشد. البته توبه در رأس همه اینهاست. اسباب آمرزش گناهان بسیار است که در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام بیان شده است. در اینجا به فراخور مجال به پاره ای از آنها اشاره می کنیم.

1.کار نیک پس از گناه

یکی از راه های جبران گناه کارهای خوب و خداپسندی است که بعد از گناه انجام شود. اگر هم کسی موفق به توبه نشد، پشت سر هر گناهی یک ثوابی انجام دهد تا آن حسنه و ثواب ظلمت آن گناه را از بین برد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

إذا عملت سیئه فاعمل حسنه تمحوها؛(الأمالی للطوسی، ص 186، ح 312؛ بحارالانوار، ج 71، ص 242، ح 3.) هرگاه کار بدی کردی، کار خوبی انجام بده، که آن، بدی را پاک می کند.

2.دو رکعت نماز

یکی از چیزهایی که موجب جبران گناه می شود، نمازی است که پس از گناه گزارده می شود. امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

ما أهمنی ذنب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین وأسأل الله العافبه؛( نهج البلاغه، حکمت 299.) گناهی که پس از ارتکاب آن، فرصت گزاردن دو رکعت نماز و طلب عافیت از خدا را بیابم، مرا غمگین نسازد.

خداوند در قرآن فرموده است:

وَأَقِمِ الصَّلَاهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِینَ؛(سورۀ هود، آیه 114.) و در دو طرف روز و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار؛ زیرا خوبیها بدیها را از میان می برد. این برای پند گیرندگان، پندی است.

3.تب کردن مؤمن

یکی از چیزهایی که موجب پاک شدن گناهان مؤمن است، بلاها و گرفتاری هاست. و از جمله آنها تبی است که دامنگیر او می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

حمی لیله کفاره سنه؛(بحار الأنوار، ج 81 ص 186، ح 39.)یک شب تب داشتن، کفاره یک سال گناه است.

معتب می گوید: اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام مبتلا به تب شدیدی شده بود. حضرت را از تب فرزندش آگاه کردند. به من فرمود: برو نزد او بگو:«أی شیء عملت الیوم من سوء فعجل الله علیک العقوبه؛ امروز چه کار خلافی انجام داده ای، که خداوند سریع مجازاتت نمود؟»

نزد او آمدم. در حالتی که در تب شدیدی قرار داشت، از آنچه انجام داده بود، سؤال کردم. جوابی نداد و ساکت ماند. به من گفته شد: امروز کنیزی را که دختر شخصی به نام زلفی بود زده است. کنیز به در اتاق برخورد نموده و صورتش مجروح شده است.

سپس نزد امام صادق علیه السلام آمدم و حضرت را بر آنچه گفتند خبر کردم. حضرت اظهار داشت:

الحمد لله إنا أهل بیت یعجل الله لأؤلادنا العقوبه فی الدنیا؛ شکر و سپاس برای خدای است. ما اهلبیتی هستیم که خداوند نسبت به فرزندان ما مجازات را در دنیا سریع می رساند!

سپس آن کنیز را صدا کرد و فرمود: «اجعلی إسماعیل فی حل مما ضربک؛ اسماعیل را نسبت به کتکی که به تو زده است حلال کن.» کنیز گفت: او را حلال کردم. آن گاه امام صادق علیه السلام چیزی به او هدیه دادند و به من فرمودند: برو ببین حال اسماعیل چگونه است. من نزد او آمدم در حالتی که تب او را رها کرده بود.(التمحیص، ص 37؛ بحار الأنوار، ج 47، ص 268.)

4.بیماری

بیماریها نیز برای مؤمن موجب پالایش و تطهیر او از گناهان است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

ساعات الوجع یذهبن ساعات الخطایا؛(الجعفریات، ص 245؛ بحار الأنوار، ج 67، ص 244، ح 83.) لحظات درد کشیدن، لحظه های ارتکاب گناهان را می برد.

همچنین فرمودند:

إن المؤمن إذا أصابه السقم ثم أعفاه الله منه کان کفاره لما مضی من ذنوبه، وموعظه له فیما یستقیل، وإن المنافق إذا مرض ثم اعفی کان کالبعیر عقله أهله ثم أرسلوه، فلم یدر لم عقلوه ولم یدر لم أرسلوه؛(حکم النبی الأعظم، ج 3، ص 607، به نقل از: سنن أبی داوود، ج 3، ص182، ح 3089.) هرگاه مؤمن بیمار شد و سپس خدا او را عافیت بخشید، آن، کقاره گناهان گذشته اش و عبرت برای آینده اش خواهد بود؛ ولی هرگاه منافق مریض شد و سپس عافیت یافت، به شتری می ماند که صاحبش او را بسته و سپس رهایش کرده است،که نمی داند چرا او را بستند و چرا رهایش کردند.

5.بلا و گرفتاری

بلاها، بیماری ها، گرفتاری ها، فشارها و گوشمالی ها خودش کفاره گناهان است. امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:

توقوا الذنوب فما من بلیه و لا نقص رزق إلا بذنب حتی الخدش و النکبه و المصیبه فان الله تعالی یقول «وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ»؛(التمحیص، ص 37.) از گناهان پرهیز و دوری کنید؛ زیرا هیچ بلا و کمبود رزقی نیست، مگر آن که به خاطر گناهی باشد، حتی خدشه بر پوست، خوردن پا به سنگ و دیگر مصیبتها. به راستی که خداوند می فرماید: «آنچه از مصیبتها و سختیها به شما می رسد، به خاطر جیزی است که با دست های خودتان انجام داده اید.»( سوره شوری، آیه 30.)

سبب این گرفتاری ها برای مؤمن گناهان است و این گرفتاری ها نیز موجب جبران و پاک شدن گناهان خواهد بود. امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند:

ما من شیعتنا أحد یقارف أمراً نهیناه عنه فیموت حتی یبتلی ببلیه تمحص بها ذنوبه إما فی مال أو ولد و إما فی نفسه حتی یلقی الله محبتاً و ما له من ذنب و إنه لیبقی علیه شیء من ذنوبه فیشدد علیه عند موته فیمحص ذنوبه؛(التمحیص، ص 38؛ بحارالانوار، ج 73، ص 350.) و از شیعیان ما نیست کسی که مرتکب حرام یا مکروهی شود و بمیرد، مگر این که به بلایی مبتلا شود که به واسطه آن گناهانش از بین برود. این بلا ممکن است در مال، یا فرزند او باشد، و یا در جسم و جانش باشد، که در این صورت خداوند را ملاقات می کند در حالتی که گناهی برایش نوشته نشده است. و اگر گناهی برایش باقی مانده باشد خداوند سکرات مرگ و جان دادن او را سخت گرداند تا به وسیله آن، بقیه گناهانش نیز پاک شود.

امام باقر علیه السلام نیز فرمودند:

إن الله إذا کان من أمره أن یکرم عبدا وله ذنب ابتلاه بالسقم فإن لم یفعل ذلک ابتلاه بالحاجه فإن لم یفعل ذلک شدد علیه الموت لیکافئه بذلک الذنب؛ به راستی اگر خداوند متعال بخواهد بنده ای را که دارای گناهی باشد، گرامی بدارد، او را به نوعی بیماری مبتلا می کند. پس اگر جبران گناه نگشت، به تنگدستی و نیاز مبتلایش مینماید؛ و اگر آن هم جبرانش نکند، مرگ را بر او سخت می گیرد تا مکافات گناهش باشد (و بدون گناه وارد قیامت شود).

و إذا کان من أمره أن یهین عبداً و له عنده حسنه صحح بدنه فإن لم یفعل ذلک به وسع له فی معاشه فإن لم یفعل هون علیه المؤت لیکافئه بتلک الحسنه؛(التمحیص، ص 38؛ الکافی، ج 2، ص 444 ، ح 1.)و چنانچه بخواهد بنده ای را اهانت نماید و دارای حسنه ای باشد، بدنش را سالم می دارد. پس اگر جبران حسنه اش نشد، توسعه در زندگی و معاش عطایش می کند؛ و اگر آن هم جبرانش نکند، مردن و جان دادن را بر او ساده گرداند تا مکافات حسنه اش باشد (و دیگر در قیامت طلبی از خداوند نداشته باشد).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۰۹:۰۳
khademoreza kusar