چرا دعای عهد را بخوانم؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای تلویزیون هستند، زمان پخش زمان برنامه نیمه شعبان سال ۹۱ هست و قهراً باید دربارهی امام زمان صحبت کرد. اول بگوییم: امام زمان ما را دوست دارد. این حرف اول، چون امام رضا فرمود: «وَ أَشْفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم» (فقیه/ج۴/ص۴۱۸) امام رضا فرمود: امام زمان، از پدر و مادر به مردم مهربانتر است. اینکه امام زمان میآید همه را قلع و قمع میکند، یک تصویر وحشتناک درست میکنند، این غلط است. بله افرادی هم به دست ایشان کشته میشود. ساختمانهایی خراب میشود. در دعای ندبه داریم، «أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاق» ساختمانهایی خراب میشود. آدمهایی محو میشوند. اما بلا تشبیه باید بگوییم، مثل ظهور انقلاب، امام خمینی که آمد خوب افرادی را اعدام کردند و افرادی هم فرار کردند. اما واقعاً امام مهربان بود یا خشن؟ همه محبت بود.
یک قطعه زمین که ارث به امام رسیده بود، به امام جمعهی خمین نوشت که تمام این را تقسیم کن. تمامش را به فقرای خمین بده. وقتی تهران بمباران میشود و میخواهند جای امام را عوض کنند، امام میفرماید: نه، چطور مردم زیر بمب باشند و من نباشم. اگر هستیم با هم باشیم. وقتی میگویند: خطرناک است شما از پاریس به ایران بیایید. میفرماید: خطر باشد. میخواهم در بین امت باشم. تازه امام با امام زمان خیلی فاصلهشان است. خیلی فاصلهشان است.
یک حدیث داریم امام زمان فرمود: من هرگز شما را فراموش نمیکنم. والله من شما را فراموش نمیکنم. ما هم باید علاقه داشته باشیم.
سیمای علاقه در دعای عهد هست، یک علاقهی ویژه. حالا یک چیزی هم برای شما بگویم. نمیدانم این را در یکی از سخنرانیهایم گفتم. باز نمیدانم در تلویزیون هم گفتم یا نه؟ چون میانگین من هفتهای دو سفر میروم. یعنی سالی صد سفر. هر سفری هم چند سخنرانی، بالاخره نمیدانم چه چیزی را کجا گفتهام. ولی حالا چیز قشنگی است.
۱- خاطرهای از نیمه شعبان در مدینه
یک چنین شبی یعنی نیمه شعبانی من مدینه بودم برای عمره. فندق الدخیل، راست قبرستان بقیع، پایینش مغازه است. رویش غذاخوری است. از دوم به بالا هم مسافرها! چندین کاروان جا دارد. ۱۵، ۱۶ طبقه است. رفتم طبقهی دوم روی پاساژ غذا بخورم، یک مرتبه متوجه شدم نیمه شعبان مگر برای امام زمان نیست؟ قرائتی یک کاری کن! چه کنم؟ برو همین مغازهی پایین، چند تا پیراهن، زیر پیراهنی بخر. برو پیش آشپزها، بگو: شما آشپز هستید. در هوای مدینهی داغ پای دیگ داغ، یک عیدی به شما بدهم. نفری یک پیراهن به این آشپزها بده. خوب که طراحی کردم خواستم بلند شوم، متوجه شدم که پول ندارم. پولم تمام شده بود. در دنیای بیپولی طراحی کردم. حال من گرفته شد که چرا من پول ندارم نیمه شعبان یک کاری برای آقا بکنم؟ غذا خوردم.
چند دقیقهای، بیست دقیقه شد یا نشد نمیدانم. یک کسی آمد کنار من نشست گفت: حاج آقا، آشپزها میآیند از شما تشکر کنند، هیچی نگو. نگاهشان کن. گفتم: آشپزها از من برای چه تشکر کنند؟ گفت: من آن طرف نشسته بودم غذا میخوردم، به دلم برات شد که بروم مغازههای پایین، چند تا پیراهن و زیر پیراهنی بخرم و نزد آشپزها بروم و بگویم: عیدی نیمه شعبان است. منتهی اگر بگویم: من عیدی دادم، کسی لذت نمیبرد. بگویم: قرائتی داده اینها بیشتر خوشحال میشوند. من به نیت تو این کار را کردم که اینها بیشتر خوشحال شوند. من به قصد تو این کار را کردم. حالا میآیند و میگویند: تشکر. نگو: چه پیراهنی، چه زیر پیراهنی، من خیط میشوم. من ماندم گفتم: یا حجة بن الحسن، تو چه کسی هستی؟ خدا هم همینطور است. خدا خیلی ما را دوست دارد.
پدر دو شهید روحانی بود، کاروان حج داشت. یک پیرمردی به ایشان بند شد که من هم مکه میآیم. گفت: پدر جان تو مریض هستی. بیمار هستی. چند رقم بیماری داری. نمیتوانی خودت را نگه داری. بالاخره باید دکتر اجازه بده. این دست و پا زد، حالا دکتر را دید، چطور شد، خلاصه پیرمرد وصل به این کاروان شد و مکه رفتند و این پیرمرد در مسجدالحرام نتوانست خودش را نگه دارد. خودش را نجس کرد. مدیر کاروان آمد گفت: گفتم نیا!!! من چه خاکی بر سرم کنم؟!! مسجد الحرام نجس شد!!! میگفت: دو سه تا نعره سر این زوّار پیرمرد کشیدم. شب خواب دیدم که به تو چه؟ خانهی من نجس شده، چرا سر مهمان من داد زدی؟ مهمان من است. اینها خیلی ما را دوست دارند.
مراجع هم همینطور است. خدا آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت کند. من درسش میرفتم، ایشان یک روز گفت: من وقتی میفهمم طلبهها کم درس میخوانند اینقدر میسوزم و غصه میخورم که میافتم و تب میکنم. تب میکنم برای اینکه من درس میدهم. من اگر همهی بچههایم هم رفوزه شوند، داد میزنم ولی تب نمیکنم. این سلسلهی خدا و اولیای خدا، خدا و امام زمان، ما را دوست دارد. حالا ما چقدر او را دوست داریم؟ سیمای محبت در دعای عهد! خیلی قشنگ است.
۲- سلام به امام زمان از جانب همه مؤمنان
بسم الله الرحمن الرحیم، علاقه به امام زمان(ع). این علاقه یک علاقهی ویژهای است.
۱- علاقهی جمعی؛ در دعای عهد داریم که «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَایَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰) وقتی سلام میکند نمیگوید: سلام علیکم، السلام علیک یا مهدی! میگوید: از طرف همهی مؤمنین و مؤمنات سلام! علاقهی جمعی، سلام میکند، «عن جمیع المؤمنین و المؤمنات» خوب دیگر چه؟
۲- علاقهی بیمرز؛ علاقهی بدون مرز؛ چطور؟ در دعا داریم: «فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا»(بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰)، «مشارق و مغارب» مشرق و مغرب. عشق من به امام زمان مرز ندارد. سبزوار باشم یا جیرفت، قطر باشم یا اتریش.
علاقهی بدون شرط؛ چطور؟ میگوید: «حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِم» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰) از زنده سلام، از مرده سلام. شرطش حیات هم نیست.
علاقهی بدون تاریخ؛ چطور؟ در همان داریم «وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی»، «عَنّی» یعنی از طرف خودم، «وُلدی» یعنی بچههایم، «وَ والدَّیَ» پدر و مادرم. یعنی هم گذشتهی والدین، هم آیندهی والدین، بدون تاریخ.
علاقهی بیحساب؛ چطور؟ در دعا داریم: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه»، «زِنَةَ» یعنی وزن، «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه» مهدی جان به قدری دوستت دارم، وزن عرش خدا دوستت دارم «زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰)، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰) «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰) به عدد علمم، به عدد…
علاقهی تازه به تازه، علاقه کهنه نمیشود. علاقهی تازه به تازه. میگوید که… علاقهی تازه به تازه. میگوید: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی کُلِّ یَوْم» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰) «فِی هَذَا الْیَوْمِ» یعنی در امروز، «فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی کُلِّ یَوْم» یعنی هر روز…
۳- عهد و پیمان و بیعت با امام زمان (علیهالسلام)
علاقهی رو به رشد؛ الله اکبر چه دعایی است. علاقهی رو به رشد، چطور؟ اول میگوید: «عَهْدا» خدایا مهدی جان با تو عهد دارم. بعد میگوید: بالاتر از عهد، «عَقْدا» با تو گره میخورم. میگوید: بالاتر از گره، «عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَة» اصلاً با تو بیعت میکنم. «عَهْداً» تعهد دارم. بالاتر از تعهد، گره میخورم. «عَقْداً» عَقد یعنی گره، عقد عروس و داماد یعنی اینها با هم گره خوردند. با تو تعهد دارم. بالاتر از تعهد، به تو گره خوردم. بالاتر از گره، «بَیْعَة» سرم فدای تو!
علاقهی حتمی؛ حتمی از کجا آمد؟ میگوید: «فِی رَقَبَتِی» یعنی به گردنم. «فِی رَقَبَتِی» به گردن من، علاقهی حتمی است. باقیاش هم دیگر بنشینم بگویم.
علاقهی افتخار آمیز؛ آخر گاهی وقتها آدم یک کسی را دوست و افتخار میکند من دوستش دارم. علاقهی افتخار آمیز. «اللَّهُمَّ فَکَمَا شَرَّفْتَنِی بِهَذَا التَّشْرِیف فَضَّلْتَنِی بِهَذِهِ الْفَضِیلَةِ وَ خَصَصْتَنِی بِهَذِهِ النِّعْمَة» خدایا، مهدی جان من به تو علاقه دارم. خدا را شکر که تو را دوست دارم. میشد به جای علاقه به امام زمان دیگران را دوست داشته باشم.
۴- اعلام یاری و وفاداری تا پای جان
علاقهای همراه با تمام مراحل؛ میگوید: خدایا، «اللهم وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ» از انصار، ناصر، انصار یعنی؟ معنا کنید. انصار، یاران. بالاتر «وَ أَشْیَاعِه» شیعه، بیش از یاور، «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» مدافع، «وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه» پیش مرگ! خدایا مرا قرار بده از انصارش، بالاتر از انصار، اشیاع، شیعه، بالاتر از شیعه، «وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ» مدافع، بالاتر از مدافع، «وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه» آخر یک کسی امام حسین را اینقدر دوست دارد که روز عاشورا یک پیراهن سیاه میپوشد. امام زمان را اینقدر دوست دارد که شب نیمه شعبان چراغانی میکند. اما سهم امام را نمیدهد. هرچه میگویند: بابا این درآمدی که داری بیست درصدش برای امام زمان است. میگوید: نه، من امام زمان را قربانش بروم. اسم بچهام را مهدی گذاشتم. چراغانی هم میکنم. اما حالا پول برای امام زمان بدهم نه! در حدی که پیراهن سیاه روز عاشورا بپوشم. خرج بدهم نه! میگوید: «أَنْصَارِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه»
علاقهی عاشقانه؛ «طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ»، «مُکْرَهٍ» یعنی اکراه ندارم. روی عشق است. با پای خودم آمدم. عاشقانه، آگاهانه، عارفانه، این علاقهها. و الا گاهی وقتها عروس و داماد در پارک همدیگر را میبینند، یک بستنی میخورند، اس ام اس به هم میفرستند و عاشق هم میشوند، سر یک بستنی با هم گره میخورند و سر یک آروق با هم قهر میکنند. نه علاقههای ریشهای!
علاقهی همراه با عمل؛ میگوید: خدایا «واجعلنی… فِی الصَّفِّ الَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ» قرآن در سورهی صف میگوید: مردان خدا در جبهه چنان محکم هستند، «بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ» (صف/۴) بتون آرمهای هستند. علاقهی بتون آرمهای. علاقهای نیست که با یک چیزی، مثل علاقهی مادر به بچهاش چطور است؟ مادر با بچهاش چطور علاقه دارد؟ دائمی است، اینطور نیست که مثلاً هفده سالگی دوستش داشته باشد، هجده سالگی دوستیاش کم شود. نوزده سالگی کم شود، یا روز به روز بیشتر شود. علاقهی مادر و بچه علاقهی عمیق، ثابت…
۵- دوری از غلوّ در محبت به اهل بیت (علیهمالسلام)
علاقه در خط صحیح؛ گاهی وقتها کسی را دوست دارد ولی غلو میکند. بعضیها علی اللهیها… یکی دیگر میگفت: من زینباللهی هستم. گفتم: غلط کردی. زینب اللهی کیه؟ ما علی اللهی نداریم. ما خدا، و هرکس به خدا نزدیک است. هیچکس خدا نیست. سجده برای غیر خدا، غلط است. عبادت برای غیر خدا غلط است. علاقهای که در خط باشیم. «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک» (بحارالانوار/ج۴۱/ص۱۸۴) بعضیها علاقهشان، علاقه در خط نیست. شورش میدهند.
یکی کسی به حضرت رسید گفت: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته! حضرت فرمود: شورش را درآوردی! (خنده حضار) یک کسی همهی لباسهایش را سبز کرد، ریشهایش را هم سبز کرد. گفتند: دیگر چرا ریشات را سبز کردی؟ گفت: من میخواهم یک ضرب چهارده معصوم شوم. (خنده حضار) علاقهی درست.
بعضیها که نمیفهمند، مثل اینکه یک بچه شیرخواره سرما میخورد. اگر یک کسی آنجا باشد احمق باشد، خوب پدر و مادر میفهمند. ولی یک آدم احمقی باشد میگوید: سرما خورد. لحاف کرسی رویش بیانداز. خوب لحاف کرسی را روی بچهی شیرخواره میاندازی، خفه میشود. باید آدم مواظب باشد علاقهی حساب شده در خط باشد.
علاقهی ابدی؛ میگوید: «هَذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فِی عُنُقِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۰) «لَا أَحُولُ وَ لَا أَزُول» (بحارالانوار/ج۲۱/ص۳۱۷) ذرهای منصرف نمیشوم. «لَا أَحُولُ» ح جیمی است. «لا حول و لا قوة» «لَا أَحُولُ وَ لَا أَزُول» علاقهی در خط، نه علاقهای که حالا غلو و مبالغه کنم.
«احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب» (بحارالانوار/ج۷۰/ص۲۹۴) حدیث داریم که اگر کسی، کسی را ستایش میکند در دهانش خاک بریز. چرا؟ برای اینکه این دارد چاپلوسی میکند. علاقه ما به امام زمان چاپلوسی نیست. بعضیها علاقهشان علاقهی شکمی و چاپلوسی است. یک کسی میگفت: من وقتی میروم سور بخورم، نگاه به سفره میکنم. هرطور سفره بود بر وزن سفره دعا میکنم. اگر سفره طبیعی بود، پلو بود و یک رقم خورشت، «رحم الله من قرأ الفاتحه»! بس است، یک رقم خورشت بیشتر نبود. اگر دیدم خورشتها زیاد است، غذا هست، دستها بالا! نسئلک و ندعوک… اگر دیدم نه بابا اصلاً کادو هم میدهند، حسابی دعایم را پررنگ میکنم. یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی… این علاقهها، علاقهی شکمی است. حساب امام زمان، از حساب همه جداست.
۶- دعا برای تعجیل در ظهور امام زمان (علیهالسلام)
علاقهای که آرزوی انتظار در آن باشد. «عَجِّلْ فَرَجَه» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۱۱) خدایا عجله کن. علاقهای که آدم دلش بخواهد با امام زمان دنیا را اصلاح کند. «وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَک» مردم را زنده کن با مکتبت، احقاق حق باشد «وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَه» رونق مکتب باشد. «وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِک» مصونیت کامل باشد. خدایا حضرت مهدی را حفظ کن. از همهی خطرها! خلاصه یک نگاهی آدم به دعای عهد میکند، این دعای عهد سیمای یک عاشق کامل است. علاقهای جمعی، علاقهای بدون مرز، «فی مشارق». علاقهی بیشرط، «حیهم و میتهم» علاقهی بدون تاریخ «وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی» بچههای آینده، والدین گذشته. بیحساب «زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ». تازه به تازه، «فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی کُلِّ یَوْم». رو به رشد، اول عهد، پررنگتر عقد، پررنگتر بیعت! علاقهی حتمی، «فی رغبتی»…
چند تا را هم که اینجا کتبی آوردیم. این علاقه به امام زمان است. امام زمان نخ هستی است. در اسکناس یک نخ است، آن نخ به اسکناس ارزش میدهد. «لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» (بحارالانوار/ج۵۷/ص۲۱۲) حجت نبود زمین ارزش نداشت. زمین اهلش را فرو میبرد. اگر این نخ در اسکناس نباشد، تمام اسکناسها را بانک مرکزی آتش میزند. اگر بانک برای اسکناس ارزش قائل است به خاطر آن نخ است. آن نخ را از اسکناس بکشد، دو تا کامیون اسکناس هم بدهی همه را آتش میزند. «حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِین» (بحارالانوار/ج۶۵/ص۲۳۳) نخی که پاره نمیشود.
۷- حضور امام زمان (علیهالسلام) در میان مردم
امام زمان غایب است ولی قرآن یک آیه دارد میگوید که: امام زمان بین شماست. شما را میشناسد، شما او را نمیشناسید. یک آیه داریم که یوسف برادرهایش را شناخت. ولی باقیاش را هم شما بگویید. ولی برادرها یوسف را نشناختند. آخرش گفتند: «أَ أَنْت»، «أَ» یعنی چه؟ «أَنْت». «أَ أَنْت» یوسف! تو یوسفی؟«قالَ أَنَا یُوسُف» (یوسف/۹۰) آنجا دیگر جلسه چه شد؟ بعد دید دهها سال که از هم جدا بودند، یک نوجوان را در چاه انداختند، حالا بعد از سی، چهل سال میبینند که یک حکومت دستش است. «أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُف» (یوسف/۹۰) قرآن میگوید: «فَعَرَفَهُم» (یوسف/۵۸) عربیهایی که میخوانم قرآن است. «فَعَرَفَهُم» یوسف آنها را شناخت. ولی آنها یوسف را نشناختند. امام زمان هم بین ما است و ما را میشناسد. «بِنَفْسِی أَنْتَ» جانم فدایت، «مِنْ مُغَیَّبٍ» غایب هستی، ولی «لَمْ یَخْلُ مِنَّا» (بحارالانوار/ج۹۹/۱۰۸) غایب هستی اما بر کار ما نظارت داری.
حضرت مهدی هر هفته اعمال ما را میبیند. روایات زیادی داریم. کارهای شما به ما عرضه داده میشود. هروقت کار خوب میکنید ما خوشحال میشویم، هروقت خلاف میکنید ما غصه میخوریم. امام زمان پدر ما است. امام پدر ما است. قرآن میگوید که: رهبر حق پدر شماست. «مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ» (حج/۷۸) به حضرت ابراهیم میگوید: «أَب» یعنی پدر. «مِلَّةَ أَبیکُمْ» پدر شما، «إِبْراهیمَ» حضرت ابراهیم. در دعای کمیل داریم، در دعای ندبه داریم «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة». پیغمبر فرمود: (صلوات حضار) فرمود: من و علی پدر شما هستیم.
حالا وظیفهی ما چیست؟ اینهایی را که میگویم عنایت بفرمایید. ۱- هرکس در هر زمانی میخواهد صدقه بدهد، اول نیتش سلامتی امام زمان(ع) باشد، بعد سلامتی خودمان و همه مردم، یعنی امام زمان را در رأس قرار دهیم. صدقه میدهیم به قصد او.
۲- هرکس پسر دارد اسمش را مهدی بگذارد.
۸- مبارزه امام زمان (علیهالسلام) با ظلم و ستم جهانی
یک حدیث داریم امام زمان وقتی میآید که دنیا پر از نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. دنیا پر از ظلم شود. خوب میگویند: اگر دنیا پر از ظلم شود امام زمان میآید، پس بیایید همه ظلم کنیم. هرکسی هر گوشه هست ظلم کند. امر به معروف هم نکند. نهی از منکر هم نکنیم. بگذارید هرکس هر گناهی میخواهد بکند، تا دنیا پر شود و بعد امام زمان بیاید. خوب این هم کجفهمی است.
روایت گفته: «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْما» (بحارالانوار/ج۳۰/ص۸۰) دنیا پر از ظلم شود، نه دنیا پر از ظالم شود. فرقش چیست؟ یکوقت میگویم: پنجره را وقتی باز میکنم که اینجا پر از دود شود. یکوقت میگویم: وقتی پنجره را باز میکنم که همه شما سیگاری شوید. نگفته: وقتی پنجره را باز میکنم که همه سیگاری شوید. میگوید: وقتی پنجره را باز میکنم که اینجا پر از دود شود. یعنی ممکن است همه شما سیگاری نباشید. یک نفر یک کنده درخت میآورد، اینجا پر از دود میشود، پر از دود شود نه اینکه مردم همه اهل دود شوند، «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْما» نه «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ…» بگویید… نمیدانم توانستم بگویم یا نه؟ هان! یکوقتی میگویم: وقتی مسجد را میسازم که همه شما پول بدهید. همه شما یک مبلغی بدهید من بنایی را شروع میکنم. یک وقتی میگویم، وقتی من مسجد را میسازم که پولش پیدا شود. ممکن است یک نفر بیاید یک چک بدهد، پولش را بدهد. یک نفر یک کندهی درخت را یکجایی بگذارد، یک صدام کافی است که نصف دنیا را به آتش بزند. یک اسرائیل کافی است. صدام عراق را آتش نزد؟ کویت را آتش نزد؟ ایران را آتش نزد؟ لازم نیست همهی مردم جانی باشند. یک جنایتکار کافی است که… یک کاغذ کافی است که آتش بگیرد و جنگل را آتش بزند. لازم نیست همه درختها را کبریت بزنیم. «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْما» بعد از آنکه پر از ظلم شود. نه پر از ظالم، این یک معنا.
امام زمان(ع) با این اختراعات چه میکند؟ روایاتی داریم که تمام اختراعات، حالا انرژی هستهای که چه… برو هرجایی میخواهی، ذهنت میرود. ما الآن با موبایل و تلفن همراه، با آن طرف دنیا حرف میزنیم. با آمریکا و با کانادا حرف میزنیم. صدایش را هم میشنویم، وسیلهی بهتر، صدای طرف را میشنوی، شکلش را هم میبینی. در قرآن یک آیه داریم، میگوید: نه فقط صدایش را میبینی، و شکلش را، خودش میآید. یعنی شما یک کاخ را از آمریکا به ایران آوردی، این دیگر نمیشود. بله صدای آمریکا را بشنو. تصویر آمریکا را هم ببین. اما خودش میآید. قرآن یک آیه داریم میگوید: که سلیمان تخت بالقیس را میخواهد. به یک نفر گفت: چه کسی میتواند تخت او را اینجا بیاورد؟ چون بالقیس حرکت کرد نزد سلیمان بیاید. حضرت سلیمان گفت، من دلم میخواهد قبل از آنکه خودش بیاید، یک کسی تختش را بردارد و اینجا بیاورد. یکی گفت: تا نشستهای میآورم. عربیهایی که میخوانم قرآن است. «قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِک» (نمل/۳۹) یعنی قبل از آنکه… تا نشستهای میآورم. یکی دیگر گفت: نه! «قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُک» (نمل/۴۰) قبل از آنکه مژهات به هم بخورد میآورم. یعنی چه؟ یعنی میشود قدرت به جایی برسد، که در دو سه ثانیه، نه صدا و تصویر.
حدیث داریم تمام اختراعات تا زمان امام زمان دو بیست و هفتم است. یعنی اگر علم را بیست و هفت قسمت کنیم، تمام ابتکارات دو قسمت است. ۲۵ قسمت باقیمانده زمان امام زمان ظهور میکند.
امام زمان با دنیا چطور میجنگد. روایت داریم بسیاری از افراد دانه درشت دنیا میآیند با امام زمان بیعت میکنند. مگر نیروی هوایی نیامد… همان خلبانهایی که رفته بودند آمریکا دوره دیده بودند که بازوی شاه شوند. مگر خلبان نیروی هوایی نیامد بیعت کرد، بعد مگر نیروهای مسلح دیگر نیامدند. مگر پادگانهای جاوید شاه، جاوید شاه، تبدیل به الله اکبر نشد؟ همه چیز قابل تغییر است. «أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیَاء» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۰۶) اولیائش را عزیز میکند. «وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاء» دشمنانش را ذلیل میکند. مگر نمیشود یک مرد خدا حاکم شود. در ایران که امام خمینی حاکم شد، پس آنجا هم میشود.
وظیفهی ما در زمان غیبت امام زمان چیست؟ وقتی که امام زمان غایب است فرموده: مرجع تقلید که فقیه، عادل و بیهوس باشد. فقیه عادل بیهوس! خود امام زمان فرمود: وقتی من نیستم، فقیه! دنبال سیر و سلوک نروید. هرچه واجبات است انجام بدهید، محرمات را انجام ندهید، بهترین سیر و سلوک همین است. دنبال عرفا نروید. دنبال شعرا نروید. دنبال فلاسفه نروید. دنبال اینها نروید. البته نمیخواهم بگویم همه اینها در یک سطح هستند. چون اخیراً دکان باز شده است. هرکسی از یک درس یک دکانی باز کرده است. مردم تشنه هستند، دنبال یک حقیقت میگردند وقتی حقیقت نیست، دنبال مصنوعیاش میروند. مثل اینکه طلا میخواهند، منتهی طلای حقیقی نیست، طلای بدلی است. عارف بدلی، نمیدانم مرشد بدلی، چی بدلی…
۹- اجرای آیات قرآن در زمان امام زمان (علیهالسلام)
من حرفهایم خیلی ماند، راجع به امام زمان. اصلاً یک سری آیاتی داریم که تا امام زمان نیاید عمل نمیشود. من در یک دقیقه تند تند این آیات را بخوانم. در قرآن آیهای داریم، آیه این است. «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء/۱۴۱) ترجمهاش این است. خدا اجازه نمیدهد کفار راه نفوذ بر مسلمانها داشته باشند. یعنی مسلمانها باید همیشه یک سر و گردن بالا باشند که کفار راه نفوذ بر مسلمانها نداشته باشند. این آیه تا به حال عملی نشده است. زمان امام زمان عمل خواهد شد.
آیهی دوم، « وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین» (منافقون/۸) عزت برای خدا و رسول و مؤمنین است. این به طور جامع فقط در زمان امام زمان عمل میشود. «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه» (انفال/۶۰) مسلمانها باید دشمن خدا را بترسانند. فقط در زمان امام زمان ما میتوانیم، دشمنان خدا را بترسانیم. «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه» (بقره/۲۵۶) نسبت به طاغوت کفر بورزیم… کفر به طاغوتها نمونهی بارزش زمان حضرت مهدی است.
«إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُم» (اعراف/۸۶) جمعیت شما روز به روز بیشتر میشود. این در زمان امام زمان بهترین نمونهاش است. در قرآن آیههایی داریم که تا زمان ظهور نباشد، به آن آیهها عمل نمیشود.
حتماً میدانید که امام زمان(ع) وقتی متولد شد، شب نیمه شعبان بود. بعد از شب قدر شب مهمی است. امام زمان ما را دوست دارد. ما باید بچههایمان را به اسم امام زمان بگذاریم. سهم امام را هم بدهیم. امام جواد فرمود: من امام جواد هستم. به مردم بگویید: من ضامن هستم خمس بدهید، مالتان کم نشود. سهم امام را باید داد. الآن خیلی افراد متمّولی هست که متأسفانه از پولش خیر و برکت… البته اینها، بعضیهایشان نفرین شده هستند. همه نه، بعضیهایشان نفرین شده هستند. یعنی گفته: انشاءالله از مالت خیر نبینی. جان میکند، نتیجهی جان کندنش وارثانش، وارثانش هم بچههای پولداری هستند. وارثها نیاز ندارند، نمیگویند: برای وارثها نگذارید. اما شما که وضع مالیات خوب است، نمیخواهی آخر عمرت یک مسجد بسازی؟ نمیخواهی یک مدرسهی علمیه بسازی. نمیخواهی یک درمانگاه بسازی؟ نمیخواهی چهار تا جوان را داماد کنی؟ نمیخواهی جهاز ده تا دختر را بدهی؟ مگر من باید گاو صندوق گوشتی باشم. پولداری که پولش را انفاق نمیکند گاو صندوق گوشتی است. این گاو صندوقهای دکانها فلزی است. این گاو صندوق گوشتی، من تعجب میکنم. میداند دو سال، پنج سال دیگر بیشتر عمر ندارد، پیر شده، میداند دیگر عمری ندارد. میداند این سرمایهها را در قبر نمیبرد. میداند. بالاخره قیامت که هست. بعضیها میگویند: خودمان بدهیم. بله انفاق را خودت بده، اما آنکه برای امام زمان است باید به دست جانشین امام زمان خرج شود. من دلم میخواهد خودم بدهم، این نفس است. من دلم میخواهد خودم بدهم. مگر خودت، خودت را عادل میدانی. خودت، خودت را بیهوس میدانی. شما هم هوس داری هم عادل نیستی. خودت که میدانی چه کردی؟ لااقل به کسی بده که هم عادل هست و هم هوس ندارد. بگذار پول دست او خرج شود. چرا دست ما؟
خدایا از الآن تا ابد ما را از یاران حضرت مهدی قرار بده. به آبروی خود امام زمان رفتار و گفتار و افکار و کردار و موضعگیریهای ما را طوری قرار بده که امام زمان از ما راضی باشد. ما را مشمول دعای خاص امام زمان قرار بده. نسل ما را تا آخر تاریخ از یاران امام زمان قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»