مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۵ ق.ظ

ساده زیستی شهید صیاد شیرازی

  خدایا نکند وارثان خون این شهیدان در راهشان گام نزنند؟! نکند شیطانهای کوچک با خون اینان خان شوند؟
نکند جان مایه ها، برای بی مایه های دون، سرمایه مقام شود. نکند زمین خونرنگ به تسخیر هواداران نیرنگ در آید. نکند شهادت اینها پایگاه «دنائت» آنها بشود!؟ نکند میوه درخت فداکاری اینان را صاحبان ریاکاری بچینند؟!
نکند جنگ یارانمان به چنگ فرنگی مسلکان افتد!؟ نکند خونین کفنان در غربت بمیرند تا «خویش باوران غرب» کام گیرند!؟
خدایا! ماندن چقدر دشوار است و در غربت زمین، بی یار و یاور حضور داشتن، همانند غیبت است.
شهید مهدی رجب بیگی

او خیلی عاطفی بود و آزارش حتی به یک مورچه هم نمی‌رسید. مسیر مدرسه را آرام طی می‌کرد و برمی‌گشت‌. اواخر دبیرستان با یک پسر رفتگر دوست شده بود و با یکدیگر به مدرسه می‌رفتند. یک بار برای او و برادر کوچکش بارانی زمستانی خریدیم. تا زمانی که با این پسر رفتگر بود، بارانی نو را به تن نمی‌کرد و لباس‌های کهنه‌اش را می‌پوشید. همسایه‌ها ‌همیشه می‌گفتند: چرا بچه های آقای شیرازی (پدر شهید)لباس کهنه می‌پوشند؟ آن زمان در گرگان زندگی می‌کردیم و وضع مالی ‌نسبتا خوبی داشتیم، ولی این گونه رفتار می‌کرد.  صیاد شیرازی
منبع : شاهد یاران / روایت مادرش
منبع کلام شهدا:اسک دین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۴
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی