مهدی جان چه کردی که به این مقام رسیدی؟؟؟
با سلام و درود به ساحت مقدس حضرت ولیعصر (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام به رزمندگان اسلام و با درود به شهیدان راه خدا . پس از تقدیم عرض سلام ، سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم باری اگر از حال این حقیر جویا باشید بحمدالله سلامتی برقرار است و هیچ ملالی نیست بجز دوری از فیض حضورتان که آنهم امید است بزودی های زود با پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و گشایش راه بسته کربلا برطرف گردد و چشمم به دیدار شما روشن شود .
سلام علیکم ! امیدوارم که حالت خوب باشد و در را نجام ( در راه انجام ) کارهایت بویژه درسهایت و انجام فریضه بزرگ یعنی روزه و جهاد اکبر موفق باشید .
مسعود جان الآن که دارم برایتان نامه می نویسم روز شنبه 17/2/1367 است و چون یکی از دوستان می خواست به شیراز بیاید این نامه را نوشتم .
غرض از مزاحمت تذکر نکاتی بود که باید به عرض مبارکتان می رسید .
مسعود جان ما به جبهه می آئیم که خودسازی بکنیم و چند روزی که از دنیا فاصله داریم و در مرحله ای بسر می بریم که تا حدودی دلبستگی ما به دنیا کم است بنابراین باید تا آنجا که می توانیم از این فضای تا حدودی معنوی فیض ببریم و هرچه بیشتر خودمان را به خدا نزدیک کنیم و به نظر در جبهه معنویت خیلی خیلی زیاد است و اونهایی که می گویند در جبهه معنویت کم است در اشتباهند . انسان باید سعی کند تا معنویت را بدست بیاورد چرا که جبهه جای ارتباط با خدا و شناخت اوست .
بنابراین ما که به این مکان مقدس می آئیم اولاً باید از معنویت اینجا بهره ببریم و ثانیاً باید این معنویات را حفظ کنیم و در شهر ترویج دهیم و به آنها عمل کنیم و عالی مشوقی برای حضور افراد در جبهه باشیم نه اینکه خدای نکرده اصلاً بعد از آمدن به جبهه تغییر نکرده و همان حال را داشته باشیم . جبهه آمدن تنها مسئولیت را زیاد می کند .
البته اجر و ثوابش جداست . بنابراین سعی کن با حفظ آن معنویتی که در جبهه داشتی و همان روحیه بویژه معنویتی که بچه ها در شب عملیات داشتند هر چه بیشتر در جهاد اکبر موفق باشی و خود را بسازی و بسوزی و دیگران را بسازی . مسعود جان مسجد را ترک مکن . قرآن را بخوان بویژه در این ماه که ماه بهار قرآن است و دعا هم برای ما بکن . راستی مسعود مسابقه قرآنی بین تمام لشکرهای جنوب برگزار شد که من در لشکر المهدی دوم شدم و امروز مسابقه مرحله دوم را دادم و نتیجه اش معلوم نیست . خوب دیگر بیش از این سرت را درد نمی آورم و شما را به خدای متعال می سپارم . همگی را خیلی خیلی سلام برسانید . سلام مادر را خیلی خیلی برسان . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار .
17/2/1367
قربان شما مهدی جهانبخش والسلام .
درباره شهید
نام:مهدی
نام خانوادگی:جهانبخش
نام پدر:اسلام
شماره شناسنامه: 648
تاریخ تولد: 1349/11/29
عضویت : بسیجی
تاهل :مجرد
تاریخ شهادت: 1367/03/04
محل تولد: شیراز
زندگینامه شهید مهدی جهانبخش
شهید مهدی جهانبخش در تاریخ 29/11/1349 در شهرستان آبادان در خانواده ای مؤمن و انقلابی دیده به جهان گشود . مادرش نرجس خاتون و پدرش اسلام نام داشتند . شهید مهدی جهانبخش پس از طی دوران کودکی جهت کسب علم و دانش در سن هفت سالگی به مدرسه می رود و مراحل تحصیلی را تا اخذ گواهی نامه پایان تحصیلات دبیرستان را در رشته ریاضی در دبیرستان توحید به پایان رسانید . شهید مهدی جهانبخش پسری با ایمان و انقلابی بودند و همیشه در همه حال به امر به معروف و نهی از منکر می پرداختند و جانش را هم در راه خدا و میهن و امام فدا کردند . ایشان در دوره های مختلف مسابقات سراسری قرائت قرآن کریم حضور مستمری داشتند و لوحهای مختلفی هم دریافت نمودند . ایشان هنرمند هم بودند و گاهی اوقات هم خطاطی می کردند . این طور که از نامه های شهید پیداست که ایشان در روز عملیات شلمچه ایشان بیسیم چی بودند زمانی که نیروهای عراقی پاتک می زنند با اصرار خودش در خط می ماند و با وجودی که بعضی از برادران به عقب بر می گردند ، ولی شهید در خط می ماند و دیگر با وجود حجم آتش دشمن نمی تواند به عقب برگردد و چهارم خرداد سال ؟؟؟ در مصاف با دشمن بعثی به فیض شهادت نائل می گردد . روحش شاد و یادش گرامی باد .