گریه
قال الحسین علیه السلام: انَا قَتیلُ الْعَبَرَةِ لایذْکرُنی مُؤمِنٌ الّا اسْتعْبَرَ.[1]
[من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند، مگر اینکه اشکش جاری شود.]
اشک، آبی است که دائماً از غده های اشکی بر کره چشم، برای پاکیزه نمودن صفحه چشم فرو می ریزد و گرد و غبار آن را جمع می نماید. این مواد از طریق سوراخ کوچکی که در گوشه چشم قرار دارد، وارد فضای بینی می گردد.
اگر انسان حالت گریه پیدا کند، غده های اشکی، اشک بیشتری تولید می کنند و چون سوراخ کناره های چشم گنجایش همه اشکها را ندارد، از گوشه های چشم مقداری از آن بیرون می ریزند.
طبق بررسی های به عمل آمده توسط متخصصین زیست شناس، هنگام خنده تنها حدود بیست عضله صورت فعالیت دارند، امّا در گریستن حدود سه برابر آن، فعالیتهای عضلانی صورت می گیرد.
بعد از بیان این مقدمه، لازم است به بررسی انواع اشک و اقسام آن با توجّه به عوامل پدید آورنده آنها بپردازیم و سپس اهمّیت گریستن در مصائب معصومین علیهم السلام خصوصاً امام حسین علیه السلام و نیز دیدگاههای معصومین علیهم السلام در این باره را متذکر شویم.
اقسام اشکها
1- اشک تزویر
گاهی گریه، گریه ریا و تزویر است، شخص ریاکار سعی می کند اشک و آه و ناله دروغین خود را به دیگران بقبولاند، مصداق گریه ریا، گریه برادران یوسف در مقابل پدرشان بود.
آنان که با خواهش و تمنّای زیاد اجازه بردن یوسف به صحرا را از پدر گرفته بودند، بین راه شروع به اذیت او نمودند و قصد کشتن او را داشتند، که اگر مشیت الهی بر زنده ماندن یوسف قرار نگرفته بود به راستی او را می کشتند، و دستشان قابیل وار به خون برادر آغشته می شد، ولی با توصیه یکی از برادران او را در کناره ته چاه قرار دادند تا قافله های عبوری وی را با خود ببرند، سپس نزد پدر آمدند و گریه ای جانانه سر دادند.
وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یبْکونَ * قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکنا یوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کنَّا صادِقِینَ.[2]
[برادران یوسف شبانه، گریان به سوی پدر آمدند، گفتند بابا ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم و یوسف را نزد اثاثیه خود گذاشتیم و گرگ او را خورد، تو هرگز حرف ما را باور نمی کنی، هرچند راستگو باشیم.]
در اصطلاح عامه مردم، چنین اشکی را اشک تمساح می گویند. تمساح حیوانی دوزیست است، طول بدنش به چند متر می رسد، حدود نود دندان دارد برخی از آنها در مقابل گلوله اسلحه مقاومند، این موجود با این هیبت و جثه گاهی جفت خود را بر پشت سوار می کند و برای شکار به خشکی می رود وقتی شکمش پر شد، به این خاطر که پاهایش کوتاه است، قدرت بازگر داندن جفت را ندارد، او را می کشد و در پی کشتن جفت خود، آب از چشمانش می بارد.
2- اشک ذلّت
گاهی انسان برای حفظ جان یا آبرو یا بدست آوردن نعمتی از نعمت های مادّی و امتیازی از آنچه که در دنیا به کار می آید، در مقابل کسی که به ظاهر بالا دست اوست می گرید و اشک مثل سیل از چشمانش سرازیر می شود.
اسلام چنین حالتی را نکوهش کرده و لذا عزّت نفس بر مؤمن واجب و ذلّت و خواری حرام است. مسلمان بایستی از موجبات ذلّت بپرهیزد، و مهمترین موجب ذلّت، دنیاطلبی به شکل حرص و طمع است.
حضرت امیر علیه السلام می فرماید:
ساعَةُ ذِلٍّ لاتَفی بِعِزِّ الدَّهْرِ.[3]
[لحظه ای خواری، با عزّت روزگار برابری نمی کند.]
3- اشک ندامت
در طول زندگی انسان مخصوصاً در دوران اولیه زندگی، ممکن است حوادثی اتفاق بیفتد، که یادآوری آن حوادث بدان جهت که انسان خودش عامل آنها بوده، موجب حزن شدید شده و حالت گریه به انسان دست بدهد. برخوردهای نامناسب با دیگران و تعدی به حقوق آنان، یا رعایت ننمودن ادب و احترام و... می تواند عامل چنین حالتی در انسان شود. اشکی که گنهکار به دنبال گناه خود به عنوان توبه می ریزد از همین قسم می باشد.
4- اشک شوق
هر چند شوق در پی شادی است، امّا اگر شادی زاید الوصفی در پی نگرانی طولانی و یا افکار پریشان پیش بیاید، اشک چشمها جاری می شود.
از نمونه های این گریه، گریه شوق کسی است که آیات بهشت را در قرآن کریم تلاوت می کند و یا خصوصیات آن را می شنود، و به شوق وصال به این نعمت الهی اشک از دیدگانش سرازیر می شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
ما مِنْ عَینٍ فاضَتْ مِنْ قَرائَةِ الْقرآنَ الَّا قَرَّتْ یوْمَ القیمةِ.[4]
[هیچ چشمی نیست که از قرائت قرآن اشک از آن جاری شود، مگر اینکه روز قیامت نورانی گردد.]
و نیز فرموده است:
مَنْ بَکی شَوْقاً الی الجنَّةِ اسْکنَهُ اللَّهُ فیها، وَ کتَبَ لَهُ اماناً مِنَ الْفَزَعِ الْاکبرِ.[5]
[کسی که به خاطر شوق به بهشت بگرید، خداوند او را در آنجا ساکن گرداند، و امان از فزع اکبر« قیامت» برای او بنویسد.]
قرآن کریم این نوع از اشک را چنین توصیف می فرماید:
وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.[6]
[زمانی که آیات نازل شده بر پیامبر را می شنوند، چشمهای آنان را می بینی که از شوق، اشک می ریزند، و آن به خاطر حقیقتی است که دریافته اند. آنان می گویند پروردگارا ایمان آوردیم، پس ما را با شاهدان حق و در زمره آنان بنویس.]
5- اشک رأفت
گاهی انسان صحنه ای دلخراش را می نگرد و یا می شنود و بی اختیار گریه سر می دهد، مثلًا گوشه ای از زندگی کودکی یتیم را می بیند و شمه ای از احساس سنگین فقدان پدر را احساس می کند و یا ایثار از جان گذشته ای را برای احقاق هدف مقدّسش می شنود و در پی آن اشک چشمانش سرازیر می گردد، و دنیایی از غصه توأم با رأفت و عطوفت نسبت به آنان، بر دلش می نشیند.
6- اشک کودک
اشک کودک مسبوق به اراده ای جدّی نیست تا علتی خاص داشته باشد، بلکه کودک اوّلین لحظه ورود به زندگی جدید را با اشک و گریه شروع می کند. البته در ماههای بعد از تولد ممکن است به واسطه گرسنگی و تشنگی یا ناراحتی، احساس درد کند و بگرید.
پیامبر مکرّم صلی الله علیه و آله می فرماید: گریه کودک تا یک سال، شهادت و صلوات و دعا برای والدین است:
لاتَضْرِبوا اطْفالَکمْ عَلی بُکائِهِمْ، فَانَّ بُکائَهُمْ ارْبَعَةَ اشهُرٍ شَهادَةُ انْ لااله الّا اللَّه، واربَعَةَ اشْهُرٍ الصَّلَواةُ عَلَی النَّبِی وَ آلِهِ، وارْبَعَةَ اشْهُرٍ الدُّعاءُ لِوالِدَیه.[7]
[کودکان را به خاطر گریه آنان نزنید، زیرا چهارماه گریه آنان شهادت به وحدانیت خداست، و تا چهارماه صلوات بر پیامبر و آل او می باشد، و تا چهارماه دعا برای والدین است.]
7- اشک امید
گاهی انسان اعجاز یا کرامتی از انبیا و اولیا را می شنود و در مقابل عظمت صاحب آن اعجاز و کرامت اشک از دیدگانش می بارد، این اشک غالباً در مجالس مدح و ستایش ائمه اطهار و معصومین علیهم افضل الصلوات المصلین با شنیدن قطعه شعری یا بیانی جذاب، از دیدگان مؤمنین واقعی فرو می ریزد. مؤمن همین که می فهمد ائمه معصومین علیهم السلام او را تنها نمی گذارند، و حاجت های شیعیان را به خدا عرضه می دارند، وقتی از حاجت رواشده مؤمنی با خبر می شود و کرامتی مشاهده می کند اشک بر چشمانش حلقه می زند.
8- اشک خوف
خوف و ترس بر سه قسم است و اشک و گریه آن نیز به اعتبار خوف، سه قسم می یابد:
الف) خوف در امور وهمی و خیالی چون سیاهی شب و تاریکی آن، خوابها و کابوس های وحشتناک.
ب) خوف در امور دنیوی چون فقر و ناداری.
ج) خوف در امور اخروی برای کردارهای زشت گذشته و امکان نداشتن شرایط توبه و شفاعت.
طبیعی است گریه در امور وهمی و خیال و یا دنیوی مذموم است، بزرگترین موهبت خداوند به انسان، عقل اوست و در این گونه موارد بایستی چاره عقلایی جست. امّا گریه برای خوف از خداوند ممدوح و پسندیده می باشد.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: وَ مَنْ ذَرَفَتْ عَیناهُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ کانَ لَهُ بِکلِّ قَطْرَةٍ مِنْ دُموُعِهِ مِثْلُ جَبَلِ احُدٍ یکونُ فی میزانِهِ مِنَ الْأَجْرِ.[8]
[کسی که چشمش از خوف خدا بگرید، ثواب هر قطره از اشک چشمش بر ترازوی اعمالش همانند کوه احد خواهد بود.]
و ایضاً عنه صلی الله علیه و آله: مَنْ خَرَجَ مِنْ عَینِهِ مِثْلُ الذُّبابِ مِنَ الدَّمْعِ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ، آمَنَهُ اللَّهُ بِهِ یوْمَ الْفَزَعِ الْاکبَرِ.[9]
[کسی که به اندازه مگسی از خوف خداوند، اشک از چشمش خارج شود، خدا او را از فزع اکبر« قیامت» امان خواهد داد.]
قال الباقر علیه السلام: کلُّ عَینٍ باکیةٌ یوَمَ الْقِیمةَ الّا ثَلاثٌ، عَینٌ سَهَرَتْ فی سَبیلِ اللَّهِ، وَ عَینٌ فاضَتْ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ، وَ عَینٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ.[10]
[در قیامت همه چشمها گریانند جز سه چشم: 1- چشمی که در راه خدا شب بیداری را تحمل کرده، 2- چشمی که از خوف خدا اشک ریخته، 3- چشمی که خود را از نگاه نامحرم بازداشته است.]
و ایضاً عنه علیه السلام: ما مِن قَطْرَةٍ احَبُّ الَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطَرتَینِ، قَطْرَةُ دَمٍ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قَطْرَةُ دَمْعَةٍ فی سَوادِ اللَّیلِ لایریدُ بِها عَبْدٌ الّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.[11]
[هیچ قطره ای نزد خداوند محبوب تر از این دو قطره نیست: 1- قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، 2- قطره اشکی در دل شب که فقط برای خدا باشد.]
و باز از امام صادق علیه السلام وارد شده است که:
وَ ما مِنْ شی ءٍ الّا وَ لَهَ کیلٌ اوْ وَزْنٌ الّا الدُّموعَ فَانَّ الْقَطْرَةَ مِنْها تُطْفی بِحاراً مِنْ نارٍ وَ اذا اغَرَّ وَ رَقَتِ الْعَینُ بِمائِها لَمْ یرْهَقْ وَجْهَهُ قَتْرٌ وَ لاذِلَّةٌ، فَاذا فاضَتْ حَرَمَهُ اللَّهُ عَلَی النّارِ، وَلَوْ انّ با کیاً بَکی فی امَّةٍ لَرُحِمُوا.[12]
[هرچیزی قابل وزن نمودن است و اندازه ای خاص دارد مگر اشکها، زیرا یک قطره از آنها می تواند دریایی از آتش را خاموش سازد، و هنگامی که چشم کسی پر از اشک شد، صورتش هیچ گاه، تاریک و ذلیل نخواهد شد(هرگز خوار نخواهد گردید) و آنگاه که اشک از چشم سرازیر شود، خداوند آتش را بر او حرام می کند، و اگر گریه کننده ای برای امّتی از انسانها بگرید، همه مورد رحمت خداوند قرار می گیرند.]
این قطره اشک چنان ارزشی دارد که امام صادق علیه السلام می فرماید، اگر اشک تو جاری نمی شود، خود را به گریه بزن، شاید به اندازه پر مگسی آب از آن خارج شود.
انْ لَمْ یجِئْک الْبُکاءَ فَتَباک، فَانْ خَرَجَ مِنْک مِثْلُ رَأسِ الذُّبابِ فَبَخٍّ بَخٍّ.[13]
[اگر اشک تو جاری نمی شود خود را به گریه بزن که اگر به اندازه سر مگسی آب از چشم تو بیاید، امر عظیمی است« آفرین بر تو»]
و اگر این اندازه هم ممکن نشود باید متوجّه چاره شد، زیرا خشکی چشم حکایت از قساوت دل می کند، و عامل قساوت، گناه و معصیت است و چاره آن استغفار و انابه می باشد.
قال علی علیه السلام: ما جَفَّتِ الدُّمُوعُ الّا لِقَسْوَةِ القُلُوبِ وَ ما قَسَتِ الْقُلُوبُ الّا لِکثْرَةِ الذُّنوُبِ.[14]
[اشکها خشک نمی شوند مگر بخاطر قساوت قلب، و قلبها قسی نمی شوند مگر بخاطر کثرت گناهان.]
9- اشک اندوه
گاهی عامل اشک، غم و اندوه است، اندوه از دست دادن کسی یا چیزی و یا اندوه برای فراق یار.
در سال هشتم هجری وقتی ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله در دامان حضرت در حال احتضار بود، حضرت می فرمود:
وَ انّا بِک لَمَحْزوُنوُنَ، تَبْکی العَینُ وَ یدْمَعُ القَلْبُ وَ لانَقوُلُ بِالسَّخَطِ الرَّبِ تَبارَک وَ تَعالی.[15]
[من برای تو محزونم، چشم می گرید و قلب غمناک است، ولی چیزی که موجب خشم خداوند شود بر زبان نمی آورم.]
یعقوب نیز در فراق پسر چنان صبر کرد و گریست که چشمانش آب آورد و کور شد.
... قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنْفُسُکمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ...[16]
[یعقوب گفت، هوسهای نفسانی شما موجب این کار شده من صبری زیبا، و بدور از ناسپاسی خواهم داشت.]
چنین ناله هایی در زندگی همه انبیا وجود داشته است، که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم:
1- حضرت آدم ابوالبشر، به واسطه دوری از بهشت آن قدر اشک ریخت که صورتش در اثر جریان اشک مجروح شد، وی نیز در مصیبت فرزندش هابیل چهل روز گریست.
2- حضرت نوح که نام وی عبدالغفار یا عبدالاعلی بود، به خاطر عناد قومش و نپذیرفتن حق و هلاکت آنان، پانصد سال می گریست تا اینکه به وی نوح گفتند.
3- حضرت ابراهیم، از دوری هاجر و اسماعیل و گذاشتن آنان در سرزمین مکه، گریه ای سخت سر داد.
4- یوسف در زندان از فراق پدر، آنقدر می گریست که زندانیان به وی گفتند یا شب ناله کن یا روز.
5- یحیی چنان می گریست که گونه هایش زخم می شد، مادرش پارچه بر زخم می گذاشت که صورتش کمتر اذیت شود.[17]
10- اشک مصائب اباعبدللَّه علیه السلام
یکی از انواع اشکها، اشک در ماتم سرور شهدا و سبط رسول خدا، حضرت ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام است، ماتمی که بعد از گذشت قرنها هنوز بر قلوب مردم چیره و غم اوّل و حزن نخستین محسوب می شود. غم شهادت او، چنان جانکاه است که هیچ چیزی جز ظهور فرزند نهم او، از آن نمی کاهد.
آری، زوال این غم تنها روزی میسّر خواهد شد که او بیاید و با انتقام جدّ مکرّمش دل پیروان و اشکباران را شاد نماید، تنها روزی میسّر خواهد بود که زهرای اطهر با پیراهن فرزند وارد صحرای محشر شده و خداوند به مقتضای عدالتش جزا و کیفر قتله حسین علیه السلام را به آنان رد نماید.
در روایات ثوابهای عدیده ای، برای گریستن در مصائب امام حسین علیه افضل صلوات المصلین بیان شده است، به نمونه ای از این اخبار و احادیث اشاره می کنیم.
قال الصادق علیه السلام: مَنْ ذَکرَ الْحُسَینَ عِنْدَهُ فَخَرجَ مِنْ عَینِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدارَ جَناحِ ذُبابٍ کانَ ثَوابُهُ عَلَی اللَّهِ وَلَمْ یرْضِ لَهُ بدونِ الجَنَّةِ.[18]
[کسی که امام حسین علیه السلام را نزد او یاد کنند و از چشمش به اندازه بال مگسی اشک جاری شود، اجر او با خداست و خداوند اجری بدون بهشت برای او راضی نمی شود.]
و البته به واسطه سنگینی مصائب همه معصومین و ائمه هدی علیهم السلام گریستن بر مصیبت هر کدام از آنان بهره ای بزرگ عنداللَّه تعالی دارد.
قال الصادق علیه السلام: مَنْ ذَکرَ ما عِنْدَهُ فَفاضَتْ عَیناهُ وَ لو مِثْلَ جَناحِ الذُّبابِ، غَفَرَاللَّهُ لَهُ ذُنوبَهُ وَ لَوْ کانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ.[19]
[کسی که مصائب ما را نزد او یاد کنند و اشکی ولو به اندازه بال مگسی از چشم او جاری شود، خداوند گناهانش را هر چند به اندازه کف دریاها باشد، می بخشاید.]
قال ابوالحسن الرضا علیه السلام: مَنْ تَذَکرَمُصابَنا فَبَکی وَ ابْکی، لَمْ یبْک عَینُهُ یوْمَ تَبْکی العُیوُنُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یحْیی فیهِ امْرَنا لَمْ یمُتْ قَلْبُهُ یوْمَ یموتُ القُلُوبُ.[20]
[کسی که مصائب ما را یادآوری کند و بگرید و بگریاند، روزی که چشمها می گریند نمی گرید، و کسی که در مجلسی بنشیند که دستورات ما را احیا می کنند، روزی که قلبها می میرند، نمی میرد.]
البته مصائبی که دشمنان دین بر همه ائمه علیهم السلام وارد کرده اند، صفحات زیادی از تاریخ را سیاه نموده است، بدان حد که یازده امام شیعه، هرکدام به نحوی به شهادت رسیده اند و اگر امام عصر روحی له الفداء حاضر می بودند، جان مبارک او نیز از کید و مکر شیاطین مصون نمی ماند. در روایت ذیل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که از پیشگوییهای حضرت بشمار می رود به شهادت همه معصومین علیهم السلام اشاره شده است:
انّ الْامْرَ یمْلِکهُ اثْناعَشَرَ اماماً مِنْ اهْلِ بیتِهِ وَ صِفْوَتهِ ما منّا الّا مَقْتوُلٌ او مَسْموُمً.[21]
[ولایت را دوازده امام از اهل بیت و برگزیدگان پیامبر بر عهده خواهند گرفت، و نیست از ما مگر کشته به شمشیر یا به زهر جفا.]
در پایان این مبحث به احادیثی دیگر پیرامون ثواب گریه بر امام حسین علیه السلام و عظمت آن حضرت در پیشگاه الهی، توجّه کنید.
حدیث قدسی:
وَ جَعَلْتُ حُسَیناً خازِنَ وَحْیی وَ اکرَمْتُهُ بِالشَّهادَةِ وَ ضَمِنْتُ لَهُ بِالسَّعادَةِ فَهُوَ افْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ و ارْفَعُ الشُّهداءِ دَرَجَةً، وَ جَعَلْتُ کلِمَتِی التامَةِ مَعَهُ، وَالْحُجَّةُ الْبالِغَةِ عِنْدَهُ، بِعِتْرَتِهِ اثیبُ وَ اعاقِبُ.[22]
[حسین را گنج بان وحی قرار دادم و او را به شهادت کرامت بخشیدم و پایانی سعادتمند برای او قرار دادم، اوست برترین شهدا و درجه اش از همه بالاتر، همراه او کلمه تامّه خود را قرار دادم و نزد او حجّت بالغه خویش را نهادم و به وسیله خاندان او پاداش و کیفر می دهم.]
و در جواب مناجات حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام خداوند می فرماید:
... وَ عِزَّتی وَ جَلالی ما مِنْ رَجُلٍ او امِرَئَةٍ سالَ دَمْعُ عَینَیهِ فی یوْمِ عاشُوراءِ و غَیرِهِ قطرةً واحِدَةً الّا و کتِبَ له اجْرُ مِئَةَ شَهیدٍ.[23]
[به عزّت و جلالم سوگند، هیچ مرد و زنی نیست که در روز عاشورا یا غیر آن یک قطره اشک از چشمش جاری شود، مگر اینکه اجر صد شهید برای او نوشته می شود. ]
پیامبر مکرّم صلی الله علیه و آله:
انّ لِقَتْلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوُبِ الْمؤمنینَ لا تُبْرَدُ ابَداً.[24]
[شهادت امام حسین علیه السلام حرارتی در قلوب مؤمنین ایجاد می کند که، هرگز سرد نخواهد شد.]
حضرت امیر علیه السلام نگاه به حسین علیه السلام فرمود و گفتند:
یا عَبَرَةَ کلِّ مُؤمِنٍ فَقالَ انا یا ابَتاه، قالَ نَعَمْ یا بُنَی.[25]
[ای اشک هر مؤمنی، امام حسین علیه السلام عرض کرد، مرا می فرمایی بابا، حضرت امیر علیه السلام فرمود، بلی پسرم.]
امام مجتبی علیه السلام:
انَّ الَّذی یؤتی الی سَمٌّ یدُسُّ الی، فَاقْتَلُ بِهِ و لکنْ لایوْمٌ کیوْمِک یا ابا عَبْدِاللَّه.[26]
[آنچه به من می رسد سمّی است که به مکر بر من وارد می شود و به وسیله او کشته می شوم ولی روزی مثل روز تو نباشد ای اباعبداللَّه.]
امام حسین علیه السلام:
انَا قَتیلُ الْعَبَرَةِ لَایذکرُنی مؤمِنٌ الّا اسْتَعْبَرَ.[27]
[من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر اینکه اشک وی جاری می شود]
امام سجاد علیه السلام:
ایما مُؤمِنٌ دَمَعَتْ عَیناهُ لِقَتْلِ الحُسَینِ علیه السلام حَتّی یسیلَ عَلی خَدَّیهِ، بَوَأَهُ اللَّهُ بِها غُرَفاً یسْکنُها احْقابُها.[28]
[هر مؤمنی در شهادت امام حسین علیه السلام گریه کند، به طوری که اشک بر گونه هایش جاری شود خداوند او را در غرفه های بهشتی سالیان سال جای دهد.]
امام باقر علیه السلام:
ما بَکتِ السَّماءُ علی احَدٍ بَعْدَ یحْیی ابْنِ زَکریا الّا عَلَی الحُسَینِ بْنِ عَلی صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِما فَانَّها بَکتْ عَلَیه ارْبَعینَ یوْماً.[29]
[آسمان بعد از شهادت حضرت یحیی بن زکریا علیهما السلام، گریه ننمود مگر برای امام حسین علیه السلام که چهل روز بر او گریست.]
امام صادق علیه السلام:
الْحُسَینُ علیه السلام عَبَرَةُ کلُّ مُؤمِنٍ.[30]
[امام حسین علیه السلام اشک هر مؤمنی است.]
امام کاظم علیه السلام:
قال الرضا علیه السلام: کانَ ابی اذا دَخَلَ شَهْرُ مَحَرَّمٍ لایری ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکابَةُ تَغْلِبُ عَلَیهِ حَتّی یمْضی منه عَشْرَةَ ایامٍ فَاذا کانَ یوْمُ الْعاشِرِ کانَ ذلِک الْیومُ یوْمَ مُصیبَتهِ و حُزْنِهِ و بُکائِهِ وَ یقُولُ هُوَ الْیوْمُ الَّذی قُتِلَ فیه الْحُسَینُ علیه السلام.[31]
[پدرم امام کاظم علیه السلام وقتی وارد ماه محرم می شد، خندان دیده نمی شد و غمها بر او فرود می آمد، تا اینکه ده روز می گذشت، روز دهم که می رسید، روز حزن و مصیبت او بود و می گریست و می فرمود: این روزی است که حسین علیه السلام شهید شده است.]
امام رضا علیه السلام:
انَّ یومَ الْحُسَینِ اقْرَحَ جُفُونَنا، و اسْبَلَ دُمُوعَنا، وَ اذَلَّ عزیزَنا بِارْضِ کرْبٍ وَ بلا وَ اورَثْتَنا الْکربَ وَ اْلبَلاء الی یوْمِ الْانْقِضاءِ...[32]
[روز حسین علیه السلام (روزی که امام به شهادت رسید) پلک چشمهایمان را مجروح ساخت، و اشکهایمان را سرازیر نمود و عزیز ما را در سرزمین کرب و بلا تحقیر نمود و تا قیامت، کرب و کربلا برای ما به ارث گذاشت.]
امام جواد علیه السلام:
مَنْ زارَ الحسینَ علیه السلام لَیلَةَ ثلاثٍ و عشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ هِی الَّیلَةُ الَّتی یرْجی انْ تکونَ لَیلَةَ الْقَدْرِ و فیها یفْرَقُ کلُّ امْرٍ حَکیمٍ، صافَحَهُ ارْبَعَةٌ و عِشْروُنَ الفَ مَلَک وَ نَبی کلُّهُمْ یسْتَأذِنُ اللَّهَ فی زیارَةِ الْحُسَینِ علیه السلام فی تِلْک الَّیلَةِ.[33]
[کسی که شب بیستم و سوم ماه مبارک رمضان که احتمال قدرش می رود و در آن شب تمام امور مقدر می گردد، امام حسین علیه السلام را زیارت نماید بیست و چهار هزار ملک و پیامبر که همه اجازه زیارت امام حسین علیه السلام را گرفته اند با وی مصافحه می کنند.]
امام هادی علیه السلام:
مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیتِهِ یریدُ زیارَةَ حُسَینِ بنِ عَلی علیهما السلام فَصارَ الی الْفُراتِ فَاغْتَسَلَ مِنْهُ کتَبهُ اللَّهُ مِنَ المُفلِحینَ، فَاذا سَلَّمَ عَلی ابی عَبدِاللَّهِ علیهما السلام کتِبَ مِنَ الفائِزینَ، فاذا فَرَغَ مِنْ صَلواتِهِ اتاهُ مَلَک، فقالَ: انَّ رسولَ اللَّهِ یقْرَ ئُوک السَّلامُ وَ یقُولُ لَک، امَّا ذُنُوبَک فَقَدْ غَفَرْتُ لَک، فَاسْتأنِفِ الْعَمَلَ.[34]
[کسی که به قصد زیارت امام حسین علیه السلام از منزل خارج شود، سپس به فرات رود و غسل کند، خداوند وی را از رستگاران خواهد نوشت. وقتی که بر امام علیه السلام سلام کند جزء پیروزمندان نوشته می شود، و چون از نمازش فارغ شود ملکی بر وی می آید و می گوید، رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را سلام رساند و فرمود: گناهان گذشته ات بخشیده شد از نو شروع نما.]
امام عسکری علیه السلام:
الَّلهمَّ انّی اسْئَلُک بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فی هذا الیوْمِ، الْمُوعوُدُ بِشَهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ، بَکتْهُ السَّماءُ وَ مَنْ فیها وَ الْارْضُ وَ مَنْ عَلَیها، وَ لَمَّا یطَأُ لابَتَیها، قَتیلُ الْعَبَرَةِ، سَیدُ الاسْرَةِ، الْمَمْدوُدُ بالنُصْرَةِ یومَ الْکرَّةِ، الْمُعَوِّضُ مِنْ قَتْلِهِ انَّ الْائمَةَ مِنْ نَسْلِهِ و الشِّفاءَ فی تُرْبَتِهِ.[35]
[خدایا به حق مولود این روز( سوم شعبان) از تو می خواهم، مولودی که قبل از ولادتش، شهادت وی مشخص شده بود، مولودی که هرچه در آسمان و زمین و هر آنچه در آنها و بر آنهاست، می گریستند، در حالی که هنوز بر زمین گام ننهاده بود. کشته اشک و سید خاندان، کسی که در رجعت پیروز گردد و عوض قتل وی و شهادتش، خداوند نسل ائمه را در وی قرار داده و شفاء را در تربت او نهاده است.]
امام عصر روحی لتراب مقدمه الفداء:
فَلَئِنْ اخَّرْ تَنی الدُّهُورُ و عاقَنی عَن نَصْرِک المَقْدُورْ و لَمْ اکنْ لِمَنْ حارَبَک مُحارَباً و لِمَنْ نَصَبَ لَک العِداوَةَ مُناصَباً، فَلَانْدُ بَنَّک صَباحاً وَ مَساءً وَ لأَبْکینَ بَدَلَ الدُّموُعِ دَماً.[36]
[اگر زمانه تاخیرم انداخت و مقدرات مرا از یاری تو باز داشت و نتوانستم در رکابت با دشمن تو بجنگم، ولی هر صبح و شام برای تو ندبه کنم و به جای اشک خون بگریم.]
پی نوشت ها
[1] بحارالأنوار، ج 44، ص 284.
[2] سوره یوسف، آیات 16 و 17.
[3] غررالحکم.
[4] کنزالعمال، 2824.
[5] مستدرک الوسایل، ج 11، ص 247.
[6] سوره مائده، آیه 83.
[7] سفینة البحار، ج 1، ص 98.
[8] بحارالأنوار، ج 93، ص 334.
[9] همان، ص 336.
[10] همان، ص 329.
[11] همان.
[12] همان، ص 331.
[13] همان.
[14] همان، ج 73، ص 354.
[15] مستدرک الوسایل، ج 2، ص 385.
[16] سوره یوسف، آیه 18.
[17] براى آگاهى بیشتر به سفینة البحار، ج 1، ص 65 رجوع کنید.
[18] وسائل الشیعة، ج 10، ص 396.
[19] همان، ص 391.
[20] همان، ص 392.
[21] بحارالأنوار، ج 27، ص 217.
[22] صراط المستقیم، ج 2، ص 137.
[23] مستدرک الوسایل، ج 10، ص 319.
[24] همان، ج 10، ص 318.
[25] بحارالانوار، ج 44، ص 280.
[26] همان، ج 45، ص 218.
[27] همان، ج 44، ص 284.
[28] وسائل الشیعة، ج 10، ص 392.
[29] بحارالأنوار، ج 45، ص 211.
[30] مستدرک الوسایل، ج 10، ص 312.
[31] وسائل الشیعة، ج 10، ص 394.
[32] بحارالأنوار، ج 44، ص 283.
[33] وسائل الشیعة، ج 10، ص 370.
[34] همان، ص 380.
[35] بحارالأنوار، ج 101، ص 347.
[36] همان، ص 238.