ارزش زن و مرد
(وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یظْلَمُونَ نَقِیراً)[1]؛ «و کسانی که کارهای شایسته کنند- چه مرد باشند یا زن- در حالی که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت می شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی، مورد ستم قرار نمی گیرند».
برخی برای تساوی حقوق زن و مرد به آیه مذکور تمسک می کنند؛ مراد از این تساوی چیست؟
با توجه به آیات قرآن و روایاتی که در این باره وارد شده، می توان گفت که زن و مرد در موارد ذیل، یکسان دانسته شده اند:
1- تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن[2].
2- تساوی در امکان انتخاب جناح حق و باطل و کفر و ایمان[3].
3- اشتراک در بیشتر تکالیف و مسئولیت ها[4].
4- استقلال اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و حق مشارکت[5].
5- استقلال اقتصادی[6]، (حال آن که غرب تا چند دهه پیش، زن را مالک هیچ چیز نمی دانست).
6- برخورداری مادران از حقوق خانوادگی نظیر پدران[7]؛ بلکه حق مادر با توجه به زحمات و تکالیف و مسئولیت هایش، بیشتر است.
7- تساوی در راه تکامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت[8].
(فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکمْ مِنْ بَعْضٍ)[9]؛ «پس، پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود:] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن که همه از یکدیگرید، تباه نمی کنم».
(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ)[10]؛ «هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات [حقیقی] بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آن چه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد».
(وَ مَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یظْلَمُونَ نَقِیراً)[11]؛ «و کسانی که کارهای شایسته کنند، مرد باشند یا زن، در حالی که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت می شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی، مورد ستم قرار نمی گیرند».
(مَنْ عَمِلَ سَیئَةً فَلا یجْزی إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یرْزَقُونَ فِیها بِغَیرِ حِسابٍ)[12]؛ «هر که بدی کند، جز به مانند آن کیفر نمی یابد و هر که کار شایسته کند، مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان داشته باشد، آنان داخل بهشت می شوند و در آن جا بی حساب روزی می یابند».
پس زن نیز مانند مرد، می تواند مراحل عالی کمال را طی کند. جایگاه زن در منطق وحی، بسیار بلند و بالاست و در قرآن از آفرینش زنان به عنوان «آیات الهی» یاد شده است؛ (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً)[13]. زن، نشانه رحمت و جمال و قدرت حق تعالی است. زن، تجلیگاه جمال الهی خداوند رب العالمین است؛ یعنی مربّی و هدایت کننده موجودات و پرورش دهنده آنهاست. زن، مربّی و هدایت کننده فرد و جامعه است.
خداوند، لطیف است و زن نیز مظهر لطف الهی و لطیف است و به همین جهت، انجام کارهای سنگین و خشن و سخت، مثل جهاد، از آنان برداشته شده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«نعم الولد البنات، ملطفات مجهزات، مونسات، مبارکاتٍ، مُفلیاتٍ[14]؛ چه خوب فرزندانی هستند دختران؛ زیرا آنان، موجوداتی لطیف و ظریف هستند» (و در آفرینش آنان، نهایت حکمت و ظرافت و لطافت به کار برده شده است).
«مجهّزات»، یعنی زن ها برای خانواده و اجتماع، آماده خدمت هستند.
«مونسات»، یعنی زن ها انیس های خوبی هستند و موجب انس و آرامشند.
«مبارکات» یعنی مایه برکت خانواده و اجتماع هستند.
اگر نگرش های اسلام نسبت به مسائل زنان به خوبی مورد پژوهش و اجرا قرار گیرند، زنان به حقوق مطلوب و آرمانی خویش خواهند رسید. نگرش مثبت دین به زنان و کمک در بسترسازی، جهت رشد و پرورش علم و ایمان آنان و تغییر نگرش برخی از مردان نسبت به زنان و همچنین تغییرات اساسی در ساختار فرهنگ ها و سنت های غیراسلامی، می تواند زمینه های احقاق حقوق زنان را فراهم سازد.
با توجه به مطالب مذکور، روشن می شود که تساوی و ارزش زن و مرد در انسان بودن و امکان رشد و رسیدن به کمالات در نظام خلقت، توسط خداوند، کاملًا رعایت شده است و برخی تفاوت ها در احکام، مانند دیه و ارث و مشاغلی چون قضاوت، مربوط به مسئولیت های هر جنس در اجتماع و شرایط جسمی و روحیات آنان است که هر یک در جای خود برای تشکیل و خلق نظام احسن، لازم هستند. نقش زن در نظام آفرینش به عنوان کانون محبت و عاطفه و محور تربیت و آرامش دیده شده و نقش مرد به عنوان مسئول اداره خانواده و مدیر امور اجتماعی و انجام دهنده کارهایی که نیازمند نیروی جسمی زیاد است، نگریسته شده است.
در موارد عادی و غیرضروری، هر یک از دو جنس، خوب است در جای خود قرار گیرند؛ یعنی مادر، حتماً نقش مادری را ایفا کند و پدر، نقش پدری را و اگر هر یک در جای خود قرار نگیرند، جامعه از حالت عادی و متعارف خارج می گردد و اختلاف توانایی ها، روحیات و مسئولیت ها، ملاک ارزش و عدم آن نمی باشد؛ بلکه قوام بخش نظام احسن در خلقت جهان هستند؛ زیرا اگر همه کاملًا یکسان بودند، در جهان، مشکلات و کمبودهای فراوانی به وجود می آمد.
پی نوشت ها
[1] . نساء(4)، آیه 124.
[2] . ر. ک: نساء(4)، آیه 1؛ شورى(42)، آیه 11؛ حجرات(49)، آیه 13؛ اعراف(7)، آیه 189 و ....
[3] . ر. ک: توبه(9)، آیه 67 و 68؛ نور(24)، آیه 26 و ....
[4] . ر. ک: بقره(2)، آیه 183؛ نور(24)، آیه 2، 31 و 32؛ مائده(5)، آیه 38 و ....
[5] . ر. ک: ممتحنه(60)، آیه 10 و 12 و ....
[6] . ر. ک: نساء(4)، آیه 33.
[7] . ر. ک: عنکبوت(29)، آیه 8؛ اسراء(17)، آیه 23 و 24؛ بقره(2)، آیه 83؛ مریم(19)، آیه 14؛ انعام(6)، آیه 151؛ نساء(4)، آیه 36؛ لقمان(31)، آیه 14 و 15؛ احقاف(46)، آیه 15.
[8] . ر. ک: نساء(4)، آیه 124؛ نحل(16)، آیه 97؛ توبه(9)، آیه 72؛ احزاب(33)، آیه 35.
[9] . آل عمران(3)، آیه 195.
[10] . النحل(16)، آیه 97.
[11] . نساء(4)، آیه 124.
[12] . غافر(40)، آیه 40.
[13] . روم(30)، آیه 21.
[14] . وسائلالشیعه، ج 21، ص 362؛ الکافى، ج 6، ص 4.