در آن روزها ما در یک حالت بُهت بودیم. در حالی که در همهی فعالیت های آن روزها ما طبعاً داخل بودیم. همان طور که میدانید ما عضو شورای انقلاب بودیم و یک حضور دائمی تقریباً وجود داشت. لکن یک حالت ناباوری و بهت بر همهی ما حاکم بود. من یک چیزی بگویم که شاید شما تعجب بکنید.
من تا مدتی بعد از ۲۲ بهمن هم که گذشته بود بارها به این فکر میافتادم که ما خوابیم یا بیدار. و تلاش میکردم که از خواب بیدار شوم. یعنی اگر خواب هستم، این رؤیای طلائی که بعدش لابد اگر آدم بیدار شود هر چه قدر خواهد بود خیلی ادامه پیدا نکند، اینقدر برای ما شگفتآور بود مسأله.
آن ساعتی که رادیو برای اول بار گفت صدای انقلاب اسلامی، یک همچی تعبیری. من تو ماشین داشتم از یک کارخانهای میآمدم طرف مقرّ امام. یک کارخانهای بود که عوامل اخلالگرِ فرصتطلب آنجا جمع شده بودند و شلوغی راه انداخته بودند و در بحبوحهی انقلاب که هنوز شاید بختیار هم بود، آن روزهای مثلاً شاید هفدهم، هجدهم و مشکلات هنوز در نهایت شدت وجود داشت و هنوز هیچ کار انجام نشده بود اینها به فکر باجخواهی و باجگیری بودند. توی یک کارخانهای راه افتاده بودند، تحریکات درست کرده بودند و
زمانی که معاویه به کشورهای اسلامی مسلط شد و در ظاهر مخالفان خود را سرکوب کرده و به جای خود نشاند، تمام وسائل عیش و نوش و لذت های زندگی را برای فرزندش یزید فراهم کرد.
روزی به او گفت: پسرم آیا با این همه امکانات باز هم آرزویی داری؟
برخی می پندارند استخاره خرافه ای همچون سحر و کهانت است که وارد فرهنگ اسلامی شده است. رواج استخاره موجب خرافه پرستی در جامعه اسلامی می شود و به جای آنکه مردم از نیروی اندیشه و تفکر استفاده کنند به اموری روی می آورند که از اساس فاقد اعتبار است.
والاترین جمله آسمانی و سرلوحه هر کتاب نازل شده از ساحت قدس ربوبی، همانا این جمله شریفه است. صفوان جمال از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که:
ما انزل الله من السماء کتاباً الا و فاتحته بسم الله الرحمن الرحیم؛
خداوند متعال هیچ کتابی را از آسمان نازل نفرمود، مگر آن که دیباچه و اول آن بسم الله الرحمن الرحیم بود.
مهج الدعوات در کتاب فضل الدعا، ااز امام صادق (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که:
بسم الله الرحمن الرحیم اسم الله الاکبر أو قال: الاعظم؛ بسم الله الرحمن الرحیم؛
بسم الله الرحمن الرحیم بزرگ ترین اسم خداوند است. یا فرمود: بالاترین اسم بسم الله الرحمن الرحیم است [1].
این نکته را بگویم، دعا دو خاصیت دارد:
1- تو را به اندازه ای که مضطرّ و متوجه می شوی، به خواسته هایت می رساند و به تو می دهند.
2- دعا می کنی به خاطر این که عبودیت و وابستگی و تعلّقت را اثبات کرده باشی و برایت مهم نیست که می دهند یا نه، برآورده می کنند یا خیر. و حتّی منتظر اجابت هم نیستی که حقیقت عبادت و بندگی دعاست؛ «الدُّعاءُ مُخُ الْعِبادَةِ». [1]
روحش دعاست. می گوید:
شب شهادت، در زیر پیراهن سیاه و با پای برهنه و چشمان اشکبار که باران اشک را به یاد واقعه ای جانسوز فرو می ریزد و دست های به هم پیوسته که فشار اندوه، آن ها را به نوسان می آورد، نوای سینه های آغشته به خون با لحنی محزون بلند است و این کهن داستانِ مکرّر و دردناک را بیان می دارد. مریدانت، به پاس این شب پُر اَلَم و اشک آور، با صدایی سرشار از اندوه می گویند و می خوانند: حسین...ای حسین! چرا هزاران هزار دوستان تو این طور اشک می ریزند؟!
1.عوامل فلاح و رستگارى
خداى سبحان عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات انسان را سه چیز مى شمرد: قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى ، و ذکر اسم ربه فصلى مسلما رستگار مىشود کسى که خود را تزکیه کند و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند.
وقتی در کنار ضریح مبارک امام حسین(ع) بودم خوب می فهمیدم که چرا در مداحی های مختلف می گویند پنجره فولاد رضا برات کربلا میده! |
ماه رمضان سال 1390 بود و حوادث قبل از ماه رمضان به نوعی در من تاثیر گذاشته بود و می خواستم در شب های قدر امسال به نوعی از کارها و خطاهای قبلی خود توبه کنم و به راه راست بازگردم. |
ایمان و معنویت
چه جوری میشه وجود خدا رو بیشتر احساس کرد؟
گاه چنان غرق در دنیا و روزمرگی هایش میشویم و در چرخه عبث غفلت گیر می کنیم که حتی وجود خود را از یاد میبریم چون ماشینی تنظیم شده هر روز کارهای مشخص شده خاصی را انجام میدهیم .
و عمر ما در تکرار مکررات هر روزه میگذرد صفحه ضمیر ما را نیز چون شهرمان دود گرفته است و همه چیز در ناپیدایی است و سرگردانی بیداد میکند.
و به یقین برای همه ما حالاتی دست میدهد که از این همه نازیبایی به تنگ می آییم و دل ما در پی گم شده خود میگردد و به کنکاش در وجود خود میپردازیم ببینم در کجای زندگیمان رهایش کردیم و وجود با عظمتش را از یاد بردیم بزرگیش الآن خود را نشان داده که بی او این خلأ بی انتها با هیچ جیز پر نشده نه با سرگرم شدن به درس و بحث و کار و تفریح و نه با تعلق خاطر به این و آن هرگز جای خدا را چیز دیگری پر نخواهد کرد فطرت ما فقط با او آشناست و فقط با یاد او به آرامش خواهیم رسید