چرا و چگونه خدا غضبناک می شود؟؟؟؟
از نو شکفت نرگس چشم انتظاریم گل کرد خار خار شب بیقراریم ، پاک شد هزار پاره دلم از نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاریَِِِم ، گر من به شوق دیدنت از خویش می روم از خویش می روم که تو با خود بیاریَم ، بود و نبود من همه از دست رفته است باری اگر تو دست برآری به یاریَم ، کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام تو بر زخم کاریَم ، تا ساحل قرار تو چون موج بیقرار با رود رو به سوی تو دارم که جاریَم ، با ناخنم به سنگ نوشتم بیا زان پیشتر که پاک شود یادگاریَم .
سوال – غضب الهی یعنی چه ؟ خدا چگونه خشمگین می شود ؟ عوامل آنرا توضیح بدهید .
پاسخ – غضب در انسانها یک حالت نفسانی ، روحی و روانی است . وقتی خلاف میل و خواسته ی ما کاری انجام می گیرد ، جوششی در خون ما ایجاد می شود که ما را تحریک عصبی و فعال می کند و فریاد می زنیم و نگرانی هایی است که در چهره پیداست . غضب در خدای متعال به این معنا نیست . غضب در خدای متعال به معنای دورشدن از رحمت خاص است . خداوند یک رحمت گسترده ای دارد و تمام عالم وجود بر سر این سفره ی رحمت هستند و از آن استفاده می کنند که آنرا رحمت رحمانیت تعبیر می کنیم . یک رحمت ویژه ای دارد که این را به رحمت رحیمیت تعبیر می کنیم . خداوند هم رحمان و هم رحیم است .نسبت به همه ی موجودات رحمان است و در برخی از موارد توفیقات ویژه ، کمالات خاص و عنایت های خاص ویژه رحیم است . رحمت ویژه را رحمت رحیمیه می گویند . وقتی می گوییم خدا غضب کرده یعنی انسان کاری کرده که خودش را از این رحمت الهی محروم کرده است . دیگر اینکه در نظام آفرینش و دستگاه خدای متعال محرومیت و حرمان وجود ندارد . خداوند هیچ کس را محروم نمی کند . بعبارتی خدا به هیچ کس غضب نمی کند . پس اگر می گوییم حرمان در دستگاه هستی وجود ندارد ، پس چرا در مورد حرمان و غضب صحبت می کنیم ؟ یک وقت ما ا ین بحث را از ناحیه ی خداوند نگاه می کنیم . این مثل خورشیدی است که دارد نور می دهد . وقتی خورشید نور می دهد به آن کس که نزدیک است یا دور است به آن کسی که پشت دیوار است یا آن کسی که مقابل خورشید قرار گرفته ، همه ی اینها برای خورشید مساوی است اما برای طرف مقابل متفاوت است .یکی آمده خودش را در معرض نور خورشید قرار داده واز نور مستقیم خورشید استفاده می کنیم ، یکی پشت دیوار رفته و به او نور کمتری می خورد ولی باز از نور استفاده می کند . یکی در اتاق را به روی خودش بسته و پرده ها را هم کشیده است . اینجا خورشید امساک فیض نمی کند . خورشید نورش را تقسیم نمی کند مثلا بگوید که به تو کمتر نور می دهم و به یکی بیشتر می دهم . شخصی با تفاوت مواضعی که گرفته ، بهره مندی او از نور خورشید متفاوت می شود . رحمت خدای متعال برای همه است . ریزش رحمت او برای خاص و عام می آید اما این ما هستیم که خودمان را در مدار بهره مندی و استفاده از آن رحمت الهی قرار می دهیم یا اینکه در پستوخانه ی نفس مان مخفی می شویم . هر چه خدا می گوید که به سمت عبادت ، نماز و ترک گناه بیا ، ما به فضای گناه و آلوده می رویم . این عمل باعث می شود که ما از رحمت ویژه ی الهی فاصله بگیریم و در اینجاست که می گویند خدا بر او غضب کرده است . حالا غضب الهی این طور نیست که خشمگین شده و دندانهایش را بهم فشار آورده است . در آیه هشتاد و یک سوره ی طه به این بحث اشاره می کند . ریشه غضب الهی و فعال شدن آن در درون ما انسانهاست . خدا سیستم ما را جوری آفریده که یکسری بایدها و نبایدهایی هست ، اگر ما خلاف این عمل کردیم یعنی فاصله گرفتیم . خدا هیچ گاه از دست ما عصبانی نمی شود بلکه ما هستیم که از خداوند دور می شویم .این دوری از خداوند یعنی خدا غضب کرد.می فرماید : از پاکی ها بخورید و بیاشامید ( هر کاری که می کنید پاکی و طهارت باشد ) اگر علیه اینها طغیان کردید از رحمت خدا دور می شوید و سقوط می کنید . خدا از سر رحمت می گوید که خودت را از رحمت من دور نکن . این معنای غضب که ریشه ای در خود ما انسانها دارد . پس نگویید که خدا علیه ما غضب کرده است ، تو از خدا فاصله گرفته ای . این غضب به نفع خودت برمی گردد . چرا خدا غضب می کند ؟ خدا غضب نکرده است ، تو داری از رحمت الهی دور می شوی و در حقیقت خدا از تو طلبکار است نه اینکه تو از خدا طلبکار باشی . خدا می فرماید که من این فضای قشنگ را برای تو فراهم کرده ام ، چرا از این فضا دور می شوی ؟ دیگر این که خوراک انسان پاکی است . خوراک یعنی نگاه ، گفتار ، شنیدن و اخلاقیاتی که از ما صادر می شود خوراک ماست . خوراک چیزی است که ما را می پروراند و می سازد . تمام هویت و حقیقت ما را اخلاقیات و اندیشه ها می سازند . خدا ما را طوری آفرید که پاکی ها را مصرف کنیم . اگر ناپاکی باشد حال ما را بهم می ریزد . معده غذای سالم می خواهد اگر غذای مسموم به آن بدهیم حالت تهوع به آن دست می دهد . یعنی این گوارش را خدا جوری آفرید که پاکی را مصرف کند . کسانی هستند که این قدر غذای ناپاک می خورند و ادامه می دهند که این عات ثانویه می شود . مثل کسانی که گناه پشت سر هم می کنند و این یک عادت ثانویه برایشان می شود . بر اساس فطرت اولیه این شخص نمی خواهد که گناه کند ولی مزه های دنیوی بر کامش غالب شده است . فطرت سالم او گناه را نمی طلبد . پس خدا ما را با یکسری بایدها و نباید ها آفریده است . اگر این کارها را انجام بدهیم هویت ما ساخته می شود و ما رشد می کنیم . پس تمام آنچه که با شأن ، شخصیت و هویت انسانی سازش ندارد منشا غضب الهی خواهد بود . یعنی دور شدن از رحمت ویژه ی الهی . خدا سیستم ما را جوری آفریده که ما با رفتارهای زیبا و ترک آلودگی ها ، ما انرژی های برتر در نظام هستی را جذب می کنیم . انجام آلودگی و ترک پاکی یک سیستم دفاعی را در مقابل آلودگی ها ایجاد می کند و نمی گذارد آن انرژی مثبتی که در عالم صادر می شود به ما برسد . خدا به ما عقل داد که بفهمیم . پیامبر قرآن امام و وحی برای تو فرستادم که سراغ اینها بروی و بفهمی .
در مورد عوامل غضب الهی باید گفت که این مسئله این قدر مهم است که در نماز و سوره ی حمد ، خدا گویش عبودیت و بندگی را در زبان ما گذاشته است . بگو غیر المغضوب علیهم .یعنی خدایا من را در مسیر مستقیم قرار بده نه آنهایی که گرفتار غضب شده اند . خدایا من مسیری بروم که در آن چالش نباشد و سقوط نکنم . اگر ما در فضای باید ها و نباید ها قرار بگیریم مورد غضب الهی قرار نمی گیریم . هر مقداری که خلاف بکنیم گرفتار غضب می شویم . تمام گناهان ما را گرفتار غضب می کند . ترک واجبات ما را گرفتار غضب می کند . در نوع نگاهی که ما به گناه داریم این است که به کوچکی گناه نگاه نکنید به بزرگی کسی که از او نافرمانی کردید نگاه کنید . بعضی ها می گویند که مگر من چکار کرده ام ؟ این خیلی خطرناک است . اگر بی ادبی کردیم اعتراف کنیم . خدا تمام کراماتها را در حق تو پیاده کرد . ما نبودیم و تقاضای ما نبود تو ناگفته ی ما می شنود . بعد ما را اینجا آورده است . نعمت مادی و معنوی را داده است و حتی بعضی چیزهایی که فکر می کنیم خدا به ما نداده ، در حقیقت داده و ما فکر می کنیم که نداده است . زیرا ما متوجه مصلحت و خیر خودمان نمی شویم . آیا چنین حقیقتی گناه کردن دارد ؟ چرا ما باید با غرور در مقابل خدا بایستیم و گناه بکنیم ؟ پس هر رفتار زشت را کوچک نشمارید . در بعضی موارد غضب خیلی فعال می شود . یکی از آن موارد ناامید شدن از لطف پروردگار است . در عین حال که می خواهیم از غضب بگوییم از رحمت خدا هم می گوییم . از مهمترین عواملی که غضب الهی را فعال می کند یعنی ما را از خدا دور می کند ، ناامیدی از رحمت و بخشش خداست . من گناه کرده ام اما در را به روی من بسته است . همچنان در باز است و می گوید که برگرد . اگر من با حالت ناامیدی بگویم کجا برگردم مگر راه بازگشت هم هست ؟ شیطان مرتب این را القاء می کند که با یان همه گناه کجا می خواهی بروی . جوانی پیش پیامبر ناله می کرد و می گفت که گناه سنگینی کرده ام . پیامبر فرمود : هر چه که گناه تو سنگین باشد از رحمت الهی سنگین تر نیست . وقتی این تعبیر خیلی سنگین را بکار برد ، حضرت او را با ناراحتی نگاه کرد. چرا تو باید حالت یاس و ناامیدی پیدا کرده باشی ؟ یاس و ناامیدی که درچهره ی این جوان بود پیامبر را ناراحت کرد . دیگری اینکه سعی کنیم نسبت به حقوق اهل بیت حالت بی مهری نشان ندهیم . امام بر گردن ما حق دارد . ما باید تعهداتی که نسبت به شخصیت امام داشته باشیم حتی المقدور به اما زمان (عج) نزدیک بکنیم . در زیارت جامعه ی کبیره می فرماید : یکی از مواردی که باعث فعال شدن غضب الهی می شود این است که انسان آگاهانه نسبت به حقوق ولایی اهل بیت بی اعتنایی کند . الان ما امام زمان (عج) داریم که حاضر و ناظر برماست و ما منتظر ظهور او هستیم . اگر من رابطه ام را با امام زمان درست کردم اینها در تعامل من با دیگران هم اثر دارد . دیگری بد اخلاقی ها است که غضب الهی را فعال می کند . بگو مگو ها ، بددهانی ها ، فحاشی ها . می بینید که در محیط خانواده ، اعضای خانواده با ادبیات زیبا با هم صحبت نمی کنند . پیامبر فرمود :با فحش و ناسزا با هم صحبت نکنید . خدا ادبیات زشت و بد را در خانواده قبول نمی کند و غضب الهی این است . حالا خانم یا بچه اشتباهی کرده است ، نباید با تندی و عصبانیت و پرخاشگری مسئله را حل کرد . امام کاظم (ع) فرمود : دو طائفه هستند که نباید در مورد آنها غضب کرد ، یکی بچه ها و یکی خانم ها . زیرا اینها نمی توانند پرخاش را تحمل کنند . این مثل گل پرپرشدنی است و طوفان نمی طلبد . اینها را باید با نوازش نگه داریم . قرآن وقتی می خواهد پیامبر را ستایش کند نمی گوید که تو خیلی نماز می خوانی یا خیلی روز می گیری بلکه می گوید که تو خلق عظیم داری . و پایه های اخلاقی تو خیلی بلند است . شاخصه های اخلاقی تو خیلی برجسته است . در محیط های بیرون از خانواده گاهی می بینید که طرف عصبانیت های بی مورد تحقیق نکرده وبر اساس بدبینی ، در موردی به جنگ و جدال می پردازد و بعد می فهمد که اشتباه کرده است . در روایت داریم که اگر کسی از سر خصومت و دشمنی به بحث و جدال بپردازد در جهنم است تا دست از این کار بردارد . و گاهی توفیق دست برداشتن از این کار را پیدا نمی کند زیرا گرفتار غرور می شود . زیرا لج کرده ، بداخلاقی کرده و گرفتار غرور هم می شود . گاهی رفتارهایی در محیط اجتماعی یا خانوادگی انجام می گیرد که خیلی خطرناک است . طرف حرفی را از یک نفر به فرد دیگری می برد و دو نفر یا دو فامیل را بهم می ریزد . پیامبر فرمود : اگر فردی بخواهد بین دو نفر مسلمان فساد ایجاد کند و می خواهد کاری بکند که بین آنها فاصله بیفتد ، در دنیا و آخرت از رحمت خدا دور است . گاهی عادت کرده ایم و با اسم درد دل و غیبتش نباشد مردم را بهم می اندازیم . این ادبیات خوبی نیست که بنشینیم و بدی های همدیگر به بگوییم .و این باعث از بین بردن اخلاق می شود .بعد می گوییم که درد دل کردیم . خیر شما درد دل نکردید بلکه آتش در خودت و در دیگری بوجود آوردی . من خودم را از رحمت خدا دور کرد ام و باید از این بترسم زیرا از رحمت خدا دور هستم و در آتش جهنم خواهم بود . گناه یعنی آتش افروزی . در جهنم هر چه که انسان می سوزد مرگ ندارد و گرفتار عذاب هایی است که در جهنم فریاد می زند لااقل ما را بمیرانید ، ندا می رسد که دیگر مرگی نیست . اگر ما مورد رحمت خدا قرار نگیریم نتیجه ی غضب خدا دوزخ است . بازتاب آن در همین دنیا هم هست . وقتی در دنیا داری آبروی فردی را می ریزی ، ایجاد اختلاف می کنی ، دلی را می شکنی ، با عصبانیت و پرخاشگری با دیگران رفتار می کنی ، ریا کاری می کنی ، نگاه حرام می کنی و ... یعنی من خودم را از بهشت دور می کنم و به آتش نزدیک می کنم ودر مراتب آتش پایین می آیم . پس در دنیا آثار منفی اش را دارد . امام رضا (ع) می فرماید : اگر شما گناه جدید کردید ، منتظر بلای جدید هم باشید . پس در دنیا گرفتاری دارد و در هنگام مرگ چطور می خواهیم از این سوراخ تنگی که برای خودمان درست کرده ایم عبور کنیم . گناهان برای انسان تنگنا درست می کند. و بعد وارد فضای زندگی برزخی همراه با انواع گناهان و عذاب هایی که خودت برای خودت درست کرده ای . به لطف و رحمت خدا پشت کردی و به دعوت شیطان گوش کردی . هرچه گناه سنگین تر باشد عمق شدت غضب خدا هم بیشتر است . حالا چکار کنیم که دچار غضب الهی نشویم ؟ ما از این گناهان ناامید نشویم زیرا می توانیم توبه کنیم . اگر توبه نکنیم گرفتار این ها می شویم . اگرکسی توبه کند به رحمت خدا امید داشته باشد . از پیامبر فرمودند که چکار کنیم که دچار غضب الهی نشویم ، ایشان فرمود : غضب نکنید . یعنی با مردم پرخاشگری نکنید . با مردم با مهربانی و محبت برخورد کنید تا خدا هم با مهربانی با شما برخورد کند . صدقه ی پنهانی در دل شب ، گره از کار مومن باز کردن و با اعضای خانه همراهی کردن آتش غضب الهی را خاموش می کند .
سوال – سوره ی یوسف 23-30 توضیح دهید .
پاسخ – وقتی زلیخا از موضع قدرت با یوسف که غلام او است برخورد می کند و در فضایی که همه ی درها را بسته است ، به او امر می کند که بیا و فکر می کند که به کامش می رسد . چرا یوسف به سمت او نرفت و به سمت درهای بسته رفت ؟ مگر نمی دانست که درها بسته است ؟ مگر نمی دانست که ظاهراً در دست زلیخا است ؟ او وقتی دوید درها یکی پس از دیگری باز شد . هرکسی که با ابزار تقوا حرکت بکند درها یکی پس از دیگری به رویش باز می شود . حضرت یوسف در این آیات به چهار مطلب اشاره کرد . این چها رمورد شخصیت یوسف را توانمند می کند که در مقابل شهوت زلیخا بایستد . این در همه ی ما انسانهاست . خدا می گوید که آن یوسف و زلیخا ، هر دو در وجود تو هست . زلیخای وجود تو دارد تو را دائم به شهوت دعوت می کند . یوسف فطرت تو می خواهد فرار کند ولی باید با ین شاخصه ها باشد . یکی اینکه پناهگا وجود دارد . خدا پناهگاه است . دیگری پروردگار من است . دیگری جایگاه ارزشمند برای من قرار داده است . اگر ما جایگاه خودمان را می دانستیم کجا دنبال گناه می رفتیم . اینها بخاطر سقوط درک ماست . دیگری اینکه چه کسی با گناه به جایی رسیده که من به آنجا برسم . یعنی به عاقبت نیکان و پاکان نگاه کن . با این چهار شاخص او فرار می کند . این درسی برای همه ی ما است . ما هم بگوییم که پناهگاه داریم و خدا پناهگاه ماست . ما دست پرورد ی شیطان نیستیم . خدا برای ما جایگاه انسانی قائل شد که برای ما وحی و دین فرستاد . چرا برای حیوانات وحی نفرستاد ؟ این ارزش انسانی ماست .هرچه ما خودمان را به مدار وحی نزدیک کنیم ، انسانیت مان را بیشتر درک کردیم و هرچه از وحی خودمان را دورتر کنیم به حیوانیت نزدیک می شویم .
سوال – آیا می توان گفت که افراد با ایمان و بندگان خوب در عزت و سلامتی جسمی می میرند و کسانی که در بیماری شدید می میرند بخاطر گناهانی است که مرتکب شده اند ؟
پاسخ – خیر . مسئله ی مرگ و حیات و فضایی که ما هنگام رفتن از این دنیا داریم متفاوت است ملاک این است که وقتی انسان می خواهد از این دنیا برود ، گاهی از نظر ما یک سکته ی آنی است ولی از نظر خودش ممکن است که صد سال طول کشیده باشد . روایت داریم که خدا گای انسان را در معرض پیری و بیماری و ناراحتی قرار می دهد تا او را پاک کند . این ادبیاتی که فلانی چقدر ناراحت مُرد و فلانی چقدر راحت مرد ، درست نیست . ما نمی توانیم بگوییم که کسی بد می میرد یا خوب می می میرد . ما نمی توانیم این تشخیص را بدهیم . آن لحظه ای که انسان دارد می رود مرگ است . الان که در بستر است و دردنیا است و دارد سختی می کشد و این سختی او را پاک می کند . واین کار باعث می شود که او با توبه از دنیا برود و متوجه گناهانش بشود . اگر کسی در بستر افتاده و سختی می کشد نشانه ی بدی او نیست یا اگر کسی در یک لحظه می میرد نشانه ی خوبی او نیست . انسانی که در دنیا زندگی کرده خوبی و بدی داشته است . فشارهایی که انسان مومن در دنیا می بیند یا برای تطهیر یا برای ترفیع او است ، ملاک این است . ما نمی توانیم قضاوت بکنیم ولی می توانیم از خدا تقاضا بکنیم که موت را اول راحتی ما قرار بدهد ، در دعا داریم که خدایا مرگ را برای ما مبارک قرار بده . می توانیم دعا کنیم که خدایا هنگام مرگ ما در بستر نیفتیم . اینکه طرف چند سال در بستر افتاده نشانه ی بدی او نیست و کسی که در لحظه ای می میرد هم نشانه ی خوبی او نیست . هر چه ما در دنیا حقوق مردم و خدا را بیشتر رعایت کنیم و ترک محرمات و انجام واجبات را انجام بدهیم راحت تر می میریم . بد اخلاقی مرگ را سخت می کند حتی اگر طرف از نظر ما راحت بمیرد ولی در آنجا در تنگنا است و فشار قبر دارد .با مردم خوش برخورد باشیم و حقوق شان را رعایت کنیم و بندگی خدا بکنیم حتما راحت می میریم . نگرانی از مرگ نداشته باشیم . غصه مان از زندگی باشد . مرگ یک آئینه است . اگر شما خودتان را مرتب کرده اید و یک آیئنه در مقابل شما قرار بدهند ، شما چه ترسی دارید ؟ ولی اگر در کثیفی و دود بروید نمی توانید خودتان را در آیئنه بینید و تا خودتان را در آیئینه می بینید وحشت می کنید . اگر ما زندگی را زیبا انجام دادیم مرگ هم زیبا انجام می گیرد . بجای اینکه از مرگ بترسیم از گناهانی که انجام می دهیم بترسیم .
سوال – خانم 47 ساله هستم و تازه از خواب غلت بیدار شده ام و در جلوی چشم من این شعر است که در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است . من خیلی زجر می کشم . من را راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – ایشان هنوز پیر نشده اند و در ابتدای جوانی هستند . ملاک جوانی به سن نیست . ایشان الان جوان هستند زیرا قرآن دلهای مومن را جوان می داند . قرآن می گوید که اصحاب کهف جوان مردانی بودند ، جوان مردی مهم است در حالیکه روایت داریم که همه ی آنها پیر بودند . ملاک جوانی کم سنی نیست ، ملاک طراوت ایمان است که در وجود این خانم ایجاد شده است . این توفیقی که ایشان پیدا کرده و همین تاسفی که می خورد ، همه ی اینها توفیقات الهی است . قدر این نعمت را بدانید . نکند که شیطان بیاید و بگوید که الان دیگر جوانی ات رفته است و توبه فایده ندارد . ما افرادی داشته ایم که در این سن بیدارد شده اند و جزء عرفا و اولیاءالهی شده اند . به سمت خدا رفتن در این سن خیلی هم ارزش دارد . زیرا ممکن است که انسان گناهانی در جوانی انجام بدهد که توفیق توبه پیدا نکند و هر چه جلوتر برود غفلتش بیشتر بشود . قرآن می فرماید : اگر انسان پشت سر هم گناه بکند توفیق توبه از او گرفته می شود و دیگر نمی تواند توبه بکند . این مهم است . اینکه بگوییم حالا جوان هستیم بعدا توبه می کنیم ، از کجا معلوم که توفیق توبه پیدا کنیم .
سوال – جمع بندی کلی در مورد بحث غضب الهی بفرمایید .
پاسخ – سعی کنیم که از خدا ناامید نباشیم . حتی المقدور حقوق اهل بیت را رعایت کنیم . ارتباط ولائی مان را با امام زمان (ع) در همه ی اجزای زندگی احساس کنیم . حقوق برادران و خواهران از داخل خانواده گرفته تا محیط بیرون را رعایت کنیم . اساس برخوردهای مان را حُسن خلق قرار بدهیم . زندگی روزمره را در فضای از بندگی خدا قرا بدهیم اگر دنبال آرامش هیتیم که این جز در راه بندگی خدا حاصل نمی شود . کسی که دنبال مسمویت اخلاق ها و رفتارها می رود ، او مثل معتادی که مواد مصرف می کند و می گوید که کِیف کردم ، آیا واقعا این کیِف است ؟ کیف را آن جوانی می کند که سالم است و اعتیاد ندارد . خودمان را به گناه معتاد نکنیم و بعد بگوییم که لذت بردم . اینها لذت نیست . دنبال زیبایی زندگی ، بندگی ، آرامش و امنیت باشیم و بندگی خدا را بکنیم . قطعا هم در دنیا و هم آخرت لذت می بریم و گرفتار جهنم هم نمی شویم .