مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ق.ظ

چرا پیامبر ان صلوات الله علیهم أجمعین آمدند تا...؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
 یکی می‌پرسند آیا همه‌ی انبیاء در شرق بودند؟ نمی‌دانیم… ما ۱۲۴ هزار پیغمبر داریم، نام ۲۵ تا در قرآن آمده است. از کجا می‌گوییم: غیر از این ۲۵ تا هم بودند، چون می‌گوید: «مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا» جمعی را قصه‌‌شان را گفتیم،  «وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْک» (غافر/۷۸)‏ جمعی را هم نگفتیم که نگفته‌ها خیلی بیشتر هستند. روایت هست که قوی‌ترین روایت است، عدد پیغمبران را گفته اما کدامش کجا بودند، ما خبر نداریم. قرآن می‌گوید: «وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُول‏» (یونس/۴۷) هر امتی یک پیغمبری داشتند، بنابراین این خیلی اشکال واردی نیست.
۱- نیاز بشر به وحی الهی
اصلاً ما نیاز به انبیا داریم؟ بله… به چه دلیل؟ عقل ما کوتاه است. به چه دلیل عقل ما کوتاه است؟ پشیمان می‌شویم. اگر عقل انسان کامل بود هیچ وقت انسان پشیمان نمی‌شد. پشیمانی دلیل بر این است که عقل ما کامل نیست وقتی عقل کامل نیست نیاز به یک وحی داریم. انتخاب ما هم پایش به جایی بند نیست، چون اگر انتخاب‌های ما درست بود هیچ همسری از همسرش طلاق نمی‌گرفت. پس اینکه مدت‌ها می‌گذرد یک دختر و پسر همدیگر را تلفنی، در پارک، در فامیل می‌روند، می‌آیند تا فکر می‌کنند آن کسی که می‌خواهند این است، بعد از مدتی می‌فهمند آن کسی که می‌خواستند این نیست. پس نمی‌شود به عقل دختر و پسر، به عقل مردم اکتفا کرد. اگر عقل ما کامل بود، نه پشیمانی بود، نه طلاق. تعداد پشیمانی‌ها و تعداد طلاق‌ها دلیل بر این است که ما نیاز به انبیا داریم. عقل ما کوتاه است.
بحث دوم این است که آیا همه‌ی انبیا در شرق بودند؟ می‌گوییم: نه. قرآن می‌فرماید که: «وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُول‏» آیا همه‌ی انبیا در شرق بودند؟ پاسخ نه! به دلیل «وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُول‏». آیه‌ی قرآن است. ممکن است ما تاریخش را ندانیم. اما خدا گفته هر امتی یک منذری، یک رسولی، یک هشدار دهنده‌ای داشته.
سؤال دوم: آیا ما باید به همه‌ی انبیا ایمان داشته باشیم؟ بله، باید به همه‌ی انبیا، چون اگر به یک پیغمبر ایمان بیاوری، یعنی خدا برای یک گوشه، برای یک امت پیغمبر قرار داده. سؤال: آیا به همه‌ی انبیا باید ایمان داشت؟ بله! چرا؟ چون قرآن می‌گوید: ایمان به «رسله» داریم، «رسوله» نداریم. «رسل» جمع رسول است. باید به همه‌ی انبیا… چون اگر به همه‌ی انبیا ایمان داشتی، یعنی به قاعده‌ی لطف، نبوت در طول تاریخ نشانه‌ی چیست؟ نشانه‌ی لطف خداست. نشانه‌ی حکمت خداست، نشانه‌ی این است که نبوت یک جریان است. نشانه‌ی این است که نبوت یک ضرورت است. همینطور که شما عقلت کم است، پشیمان می‌شوی، پیغمبر می‌خواهی، در طول تاریخ مردم پشیمان می‌شدند، در طول تاریخ پیغمبر می‌خواستند. از اینها رد می‌شویم چون خیلی مورد نیاز نیست. ما باید در هر بحثی یکی، دو دقیقه‌ای روی اینها بایستیم.
۲- هدایت مردم، سنت الهی
نبوت یک قانون است. خدا می‌گوید: بر من واجب است یک پیغمبر بفرستم. «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‏» (لیل/۱۲) «علینا» یعنی خدا بر خود واجب کرده که مردم را هدایت کنم. هدایت خدا لطف خداست به مردم. نمی‌شود خدا به یک عده لطف کند، به یک عده لطف نکند. حکمت خداست که انسان را خلق کرده و عقلش کوتاه است باید یک کمکی برایش بفرستید. زمان جنگ یادتان هست یا نه نمی‌دانم. هواپیماهایی که بنزین کم می‌آوردند یک هواپیما در آسمان به اینها بنزین می‌داد. بچه که ضعیف است خدا پدر و مادر برایش قرار می‌دهد که این پدر و مادر این بچه را کنترل کنند. خدای حکیم انسان را خلق نمی‌کند و بی‌هدایت رهایش کند. اگر خدا حکیم است باید برای کمبودها یک فکری بکند. جریان است نه جرقه. ایمان به یک پیغمبر جرقه است. ایمان به کل پیغمبرها یک جریان است. یک ضرورت است. از این هم بگذریم.
سؤال سوم چرا بعد از پیغمبر اسلام دیگر پیغمبری نیامد؟
۳- دلیل خاتمیت پیامبر اسلام
جواب: موقعی آب استخر را عوض می‌کنند که فاسد شده باشد. چه موقع خانه را تعمیر می‌کنند؟ وقتی که خراب شده باشد. چه موقع لباس را عوض می‌کنند؟ وقتی کثیف شده باشد. اگر یک استخری آبش دست نخورده باشد، خانه‌ای هیچ ریزشی نداشته باشد، لباس هیچ چرکی نداشته باشد، دلیل ندارد. تورات تحریف شد. انجیل تحریف شد. چیزهایی در کتاب تورات و انجیل است که آدم بخواند خنده‌اش می‌گیرد. وقتی کتابی تحریف می‌شود، مثل خانه‌ای که ریزش می‌کند، لباسی که کثیف می‌شود باید یک پیغمبر دیگر بیاید. باید آب حوض را عوض کرد. اما اگر یک قرآنی داریم، که این قرآن با قرآن صدر اسلام یک نقطه و واو و تشدیدش عوض نشده، بعد هم مردم رشدی کردند که دیگر خودشان می‌توانند، بچه‌ی کوچک را می‌روند جلوی مدرسه پیاده‌اش می‌کنند، جلوی مدرسه سوارش می‌کنند و او را برمی‌گردانند. اما یک کسی که خودش رانندگی بلد است، و جوانی هم شده این را دیگر پدر و مادرش نمی‌آیند دستش را بگیرند و از مدرسه خانه بیاورند. بشر رشدش به جایی رسید.
و در ثانی چند نفر از انبیاء کتاب آسمانی داشتند؟ باقی انبیاء مبلغ باقی انبیاء بودند. مثلاً یک پیغمبر اولوالعزم بود، ممکن است صدها پیغمبر دیگر در مناطق همه مروج همان یک نفر بودند. مثل یک رییس جمهوری که همه‌ی استاندارها و وزراء تابع او هستند. این پیغمبر ما که آمد دوازده تا امام در مدت چند سال از دین حمایت کردند، بعد هم رسید به جایی که فقهای عادلی بودند که اینها می‌توانستند نقشه را بخوانند نیاز به راهنما دیگر نداشته باشیم. بچه که سواد ندارد در هرکوچه‌ای باید گفت: از این طرف برو، دست راست، برگرد، قدم به قدم باید راهنمایی‌اش کرد. اما کسی که رسید به جایی که می‌تواند نقشه را بخواند، ما نقشه را دستش می‌دهیم خودش می‌رود. این هم یک مورد…
پس چرا پیغمبر ما آخرین پیغمبر است؟ به دو دلیل… ۱- چون در مکتب تغییر و تحریفی نشد، چون این ساختمان ریزش نداشت، آب حوض خراب نشد. لباس چرک نشد، نیاز به لباس دوم نیست. ۲- رشد مردم رسید به جایی که توسط ائمه و توسط علمای ربانی و تربیت شدگان می‌توانند از نقشه‌ی قرآن راه خودشان را پیدا کنند.
۴- ازدواج‌های پیامبر پس از حضرت خدیجه
مسأله‌ی سوم اینکه چرا پیغمبر ما چند تا زن گرفت؟ دلیل ازدواج‌های پیغمبر ما چه بود؟ این هم مفصل است من یک وقتی هم گفتم، ولی در سه، چهار دقیقه فشرده بگویم. ازدواج‌های پیغمبر برای هوس نبود. چند تا دلیل داریم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
سؤال: ازدواج‌های متعدد چرا؟
اولاً پیغمبر ما تا ۵۲ سالگی با یک همسر بود. پیغمبر ما چند سالش بود که از دنیا رفت؟ ۶۳ سال۵۲ سالش برود چقدر می‌شود؟ پس تمام ازدواج‌های پیامبر در این یازده سال بود. یازده سال هم دو سال آخر هیچ ازدواج نکرد. می‌شود چقدر؟ نه سال… پس سؤال این است: ازدواج‌های متعدد در نه سال. این نه سال چه نه سالی بود؟ نه سالی بود که دهها جنگ بود. ما سؤالمان این است اگر پیغمبر برای هوس ازدواج می‌کرد، آدم این طرف ۵۲ سال هوس دارد، یا آن طرف؟ قبل از ۵۲ سال آدم هوس دارد یا بعد از ۵۲ سال؟ به طور طبیعی انسان هوسش این طرف ۵۲ سال است. این یک مورد.
زمانی که جنگ نداشت و پیغمبر به پیغمبری نرسیده بود هوس داشت یا آدم در بحبوحه‌ی جنگ هوس دارد؟ در آرامش هوس داریم یا در جنگ‌ها؟ در آرامش! پس ببینید:
۱- همه در نه سال واقع شد. همه ازدواج‌ها…
۲- تا ۵۲ سالگی یک همسر داشت.
۳- در نه سالی که همسران متعدد گرفت دهها جنگ صورت گرفت.
یک سؤال دیگر: آدم وقتی برای هوس زن می‌گیرد زن بعدی باید خوشگل‌تر از قبلی باشد یا زشت‌تر؟ هان! کسی که برای هوس‌ زن می‌گیرد، زن بعدی‌‌اش باید زیباتر باشد. پیغمبر اینطور نبود. بعضی زن‌های بعدی‌اش گیر و گور داشتند. بعضی‌ها چند تا شوهر کرده بودند، جند تا هم یتیم داشتند که به هر جوانی می‌گفتند: پولت می‌دهیم این را بگیر، می‌گفت: ولم کن. زن مفت، می‌گفت: نمی‌خواهم. پیغمبر زن‌هایی داشت که مفت به هرکس می‌دادی، چون داغ دیده، بیوه، داغ دیده و یک مشت یتیم.
۵- پیامبر اکرم، الگوی عملی در رسیدگی به بی‌سرپرستان
پیغمبر معلم زبانی باید باشد یا معلم عملی؟ باید پیغمبر عملاً یاد بدهد که زنان بیوه هم باید سرپرست باشند و آبرو داشته باشند. در جامعه تحقیر نشوند.
پیغمبر باید در عمل یاد بدهد که بچه‌های یتیم را، بچه‌های مردان دیگر را هم در خانه، سر سفره، کنار بچه‌های خودتان بنشانید. باید عملاً یاد بدهد که بیوه‌زن‌ها هم انسان هستند. یتیم‌ها هم انسان هستند. داغ دیده‌ها هم انسان هستند. زشت‌ها هم انسان هستند. یک الگوی عملی بود. آدم اگر برای هوسش می‌خواهد زن بگیرد، دومی را خوشگل‌تر می‌گیرد. اگر برای هوسش باشد ‌‌می‌رود دنبال یک آدم تر و تازه‌ی بی‌مشکل، نه یک زن چند شوهر کرده‌ی چند یتیم دار. بعضی از همسرهایش فقط عقد بود. پس ماجرا چه بود؟
پیغمبر مخالفین زیادی داشت. رسم عرب این بود که قبیله‌های عرب از دامادشان حمایت می‌کردند، ایشان از یک قبیله‌ی سرشناس یک زن گرفت، یا یک زن بیوه گرفت تا با همه‌ی قبیله‌های سرشناس فامیل شود و اینها به هوای اینکه پیغمبر دامادشان است کاری به کارش نداشته باشند. و لذا دختر عمر را گرفت، عمر رییس یک قبیله‌ای بود. ابی‌بکر رییس یک قبیله‌ی دیگر بود. ابوسفیان پدر معاویه رییس قبیله‌ی بنی امیه بود. پیغمبر ما دو تا‌ زن‌هایش از یک قبیله نبود. از هر قبیله‌ای یکی می‌گرفت. ولذا سال ۶۱ تا ۶۳ دو سال آخر عمرش زن نگرفت. چرا؟ چون مکه فتح شد، پایگاه اسلام قوی شد، نیاز نبود که حمایت فامیل‌های خانمش را داشته باشد. تا مکه فتح نشده بود، ممکن بود به اسلام ضربه بزنند، بعد از آنکه پیغمبر مکه را فتح کرد، بت‌ها را شکست، تثبیت شد قدرتش، دیگر زن نگرفت. یعنی دیگر نیازی به حمایت قبیله‌ها نداشت.  عملاً یاد داد.
از همه گذشته چند زنی برای کسی که… حالا این هم هست ما اگر یک زن داشته باشیم، هزار و یک مشکل داریم. پیغمبر این همه زن داشت، آخرش خدا گفت: برو بخواب.  اینقدر خودت را به دردسر نیانداز. من قرآن نفرستادم که تو اینقدر زجر بکشی. یعنی او با ده، دوازده تا زن لذتی نبرد، خدا به او می‌گفت: برو استراحت کن. خدا می‌گفت: من کار تو را سخت نکردم. چرا به خودت زجر می‌دهی؟ آیات زیادی در قرآن هست. «ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏» (طه/۲) من قران را نفرستادم که خودت را زجرکش کنی.
مسأله‌ی دیگر ازدواج متعدد قبیح نیست. اگر کسی عادل باشد، بالاخره همیشه در تاریخ آمار زن‌ها بیش از مردهاست. علتش این است که در تصادف‌ها زن‌ها کمتر هستند. مسافر الآن بین زن‌ و مرد مسافر مرد بیشتر است یا زن؟ مسافر مرد الآن بیشتر است. ما که پریروز داشتیم با قطار سمنان می‌آمدیم، مثلاً فرض کنید ۳۰ نفر زن بودند ۶۰ نفر مرد. مسافرت در مردها بیشتر است. در مسافرت هم تلفات و تصادفات هست. در جنگ‌ها مردها کشته می‌شوند. در حوادث تلفات مرد بیشتر است. ما الآن مرد بیوه بیشتر داریم یا زن بیوه؟ زن بیوه بیشتر داریم. در یک شهر یک وقتی حدود ۲۰ سال پیش دادستان تهران می‌گفت در تهران ۵۰۰ هزار زن بیوه داریم. ۵۰۰ هزار زن بیوه! خوب حالا این زن‌های بیوه را باید چه کرد؟ چند تا طرح می‌دهم هرکدام را شما رأی دادید همان را عمل کنید. نرخ را هم همان بیست سال پیش می‌بریم. ۵۰۰ هزار زن بیوه، چند تا سؤال می‌کنم یا بگویید بله یا بگویید نه!
بسم الله الرحمن الرحیم، زنهای بیوه به درک بسوزند و بسازند. نه!
پسرهای عزب بیوه‌ها را بگیرند. نه!
همه‌ی زن‌های بیوه مثل اولیای خدا خودشان را تا آخر عمر نگه دارند. نه!
آدم‌های هوسباز سراغ اینها بیایند. نه!
اینها که نه شد پس یک راه می‌شود. آدم‌هایی که تقوا دارند، دو تا خانه دارند، توان جسمی، بدنی، مالی دارند می‌توانند عادل باشند، هریکی، یکی از آنها را بگیرد. این را هم زن‌ها می‌گویند: نه! (خنده حضار) عقل می‌گوید آره. می‌گوید: چه کنیم؟ آخر شما همه را نه می‌گویی یک راهی را باز کن. یا باید بگویی تا آخر عمر بسوزند و بسازند، عقلی نیست. بالاخره آنها انسان هستند. آن زنی که می‌گوید نه، اگر شوهر خودش تصادف کرد و مرد، حاضر است تا آخر عمرش در خانه بی‌سرپرست باشد؟ بگوییم: تا آخر عمر بسوزند و بسازند، نه! هان یکی را نگفتم. بابا آزادشان بگذارید، بگذار گناه کنند. هرکس با هرکس دلش خواست رفیق شود. این هم نه! ببین چند تا نه داریم.
بسوزند و بسازند، نه! گناه کنند، نه! جوان‌های عزب بیوه‌ها را بگیرند، نه! همه ایمانشان درجه یک است، خودشان را نگه می‌دارند، نه! در اختیار مردهای هوس‌باز باشند، نه! یک راه مانده است. افراد عادلی پیدا شوند، گاهی پیدا می‌شود در هر شهری، بیست تا، سی تا، پنجاه تا، آن کسی که بتواند دو تا خانه، دو تا مسکن، دو تا لباس، دو تا ماشین، دو تا… هرکسی که بتواند اداره کند و ظلم نکند، بیوه‌ها بتوانند با اینها ازدواج کنند. این سالم‌ترین راه است. راهی دیگر اگر گفتید ما تسلیم می‌شویم. یعنی روی فرمول عقلی، یکبار دیگر می‌گویم. بسوزند به درک، نه! گناه بکنند، نه! جوان‌های عزب اینها را بگیرند، نه! همه آنها ایمانشان کامل است خودشان را نگه می‌دارند، نه! آدم‌های هوسباز بگیرند نه! یک راه بیشتر نمانده، همان راهی است که اسلام گفته است. این هم یکی… یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
۶- احکام الهی در آیات قرآن و روایات معصومان
آیا همه‌ی دستورات در قرآن است؟ نه! گاهی می‌گویند: این حکم را کجای قرآن نوشته است. لازم نیست همه را در قرآن نوشته باشد. در قرآن گفته: «أَقیمُوا…» با هم بگویید… «…الصَّلاهَ» اما دو رکعتی‌اش در قرآن نیست.
در قرآن گفته: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» (حج/۲۹) طواف کنید. اما هفت بار در قرآن نیست. نماز مغرب سه رکعت است در قرآن نیست. نماز ظهر را یواش بخوان. نماز مغرب را بلند بخوان. اینها در قرآن نیست. قرآن یک اصول کلی را گفته است. منتهی یک آیه در قرآن هست. گفته آنچه در قرآن نیست، اگر رسول گفت انجام بدهید. آیه‌اش این است. «ما» یعنی آنچه، «آتاکُمُ الرَّسُول‏» هرچه پیغمبر برای شما گفت، «ما آتاکُمُ الرَّسُول‏ فَخُذُوه‏» این آیه‌ی قرآن است. یعنی در قرآن نیست ولی اگر رسول گفته، هرچه رسول گفته باید انجام بدهید. رسول هم فرمود: هرچه علی بن ابی طالب گفت و هرچه اهل بیت من گفت عمل کنید.
بنابراین ما دو تا ریسمان داریم. «کتاب الله و عترتی» ممکن است یک چیزی در قرآن نباشد ولی روایت معتبر داریم باید عمل کنیم. اینکه کجای قرآن نوشته این هم یک بهانه‌ای است.
آقا حجاب را کجای قرآن نوشته است؟ اولاً حجاب در قرآن هست، به زن‌ها بگو مقنعه‌تان طوری باشد که سینه شما را بپوشاند. متن قرآن است. «یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» (احزاب/۹۵) جلباب یعنی مقنعه، طوری باشد که گردن و سینه پیدا نباشد. ما در قرآن واژه حجاب داریم. «مِنْ وَراءِ حِجاب» (احزاب/۵۳)  حتی رابطه‌ی دختر و پسر، در قرآن گفته موسی دو تا دختر دید، سرش را پایین انداخت گفت: چرا اینجا ایستادید؟ نگاه به دختر نکرد. گفتگو طوری نیست. یکی از دخترها برگشت گفت: پدرم شما را خانه دعوت کرده که مزد چوپانی‌ات را بدهد. گفتگو فرق می‌کند با این رابطه‌ای که یا از روز اول حرام است و یا بعد به حرام کشیده می‌شود. این هم یک سؤال که می‌گویند: کجای قرآن نوشته؟ پاسخش این است که ما فقط قرآن نداریم، قرآن و اهل بیت.
بعضی چیزها در قرآن نیست. در روایت هم نیست. اما یک چیزی هست به نام اجتهاد. استنباط، قرآن می‌فرماید یک خبری که شنیدید زود پخش نکنید. بدهید به آنهایی که اهل استنباط هستند، تحلیل کنند. یعنی ممکن است در قرآن نباشد، در روایت هم نباشد، اما می‌‌شود استنباط کرد. مثلاً آقا چراغ قرمز، در خیابان رسیدیم لب چهارراه بایستیم، کجای قرآن نوشته است؟ همه‌ی قرآن را هم بگردی چراغ قرمز در آن نیست. در هیچ‌کدام از روایات هم چراغ قرمز نیست. اما یک اصلی داریم که امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «وَ نَظْمِ أَمْرِکُم‏» (نهج‌البلاغه/ص۴۲۱) کارهایتان باید منظم باشد. منظم باشد یعنی چه؟ یعنی دو دقیقه آن طرفی‌ها بیایند بروند، دو دقیقه این طرفی‌ها بیایند بروند. این منظم شود. کلمه‌ی نظم در آن هست، که ما از این نظم می‌توانیم استنباط کنیم، که بله «وَ نَظْمِ أَمْرِکُم‏» یکی از مواردش این است. در قرآن مثلاً می‌گوید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ» (انسان/۸) غذا بدهید. بله حالا یک زمانی مصداق غذا چیزی بوده، امروز شما مثلاً بگو: آقا کجای قرآن نوشته شما گرسنه دیدی ساندویچ به او بده؟ پیتزا به او بده. پیتزا و ساندویچ در آن نیست، ولی گرسنه را سیر کنید هست. حالا مصداق گرسنه را سیر کنید هر زمانی… می‌گوید آقا هرکس واجب‌ الحج شد مکه برود. نه مینی‌بوس در آن است، نه گاری، نه قطار و نه هواپیما، فقط آنچه در قرآن است گفته «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْت‏» (آل‌عمران/۹۷) هرکس مستطیع است، واجب است مکه برود. دیگر هر زمانی یک وسیله‌ای دارد. تغییر مصداق لازم نیست در قرآن باشد. می‌گوید: برهنه را بپوشان، حالا لباسش فاستونی باشد، پشمی باشد، نخی باشد، کتان باشد، اینها چیزی نیست که ما بگوییم کجای قرآن نوشته فاستونی باشد، کجای قرآن نوشته نخی باشد، ما باید در زمان غیبت، ببینیم فقیه عادل بی‌هوس چه می‌گوید!
۷- مراجعه به فقهای عادل در زمان غیبت
آیا حتماً ما باید از این آخوندها تقلید کنیم؟ بله! چرا؟ برای اینکه آخوندها هم از شما تقلید می‌کنند. تمام مراجع تقلید ما وقتی مریض می‌شوند، می‌روند پهلوی دکترهای کت و شلواری، دکتر کت و شلواری هم هرچه گفت می گوید: چشم! همینطور که مرجع ما از پزشک ما تقلید می‌کند، هرچه گفت می‌گوید: چشم، پزشک ما هم باید از مرجع ما… تقلید چیزی نیست که وحشت می‌کنیم. آقا ما… اِ… اِ… هههههه…… تحصیل کردگان روز… بیا! صد تا کتاب خواندی. خجالت هم خوب چیزی است. صد تا کتاب خواندی دیگر نمی‌خواهی از هیچ کارشناسی بپرسی؟ شما صد تا کتاب خواندی می‌توانی نان هم بپزی؟ سقف هم می‌توانی بزنی؟ جراحی هم می‌توانی بکنی؟ هرکسی یک رشته‌ای، هرکس در رشته‌ای که وارد نیست باید به کارشناس رجوع کند. آیه هم داریم؟ بله! قرآن می‌گوید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْر إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏» (نحل/۴۳) چیزی که نمی‌دانید از آن کسی که می‌داند بپرسد. مرجع تقلید ما می‌پرسد آقای دکتر چه بخورم؟ می‌گوید: شما باید نمک نخوری. پنیر هم اگر می‌خوری بی‌نمک!
یک پزشکی به یکی از مراجع گفت، شما پنیر که می‌خوری حق نداری نمک داشته باشد، نمک برای شما خوب نیست. فشار شما بالا می‌رود. پنیر بی‌نمک! این آقا هم گفت: خوب بگو شیر! بگو شیر دیگر، خوب پنیر بی‌نمک را بگو شیر. گفت باشد! علی ای حال نمک برای شما مضر است. می‌گوییم: چشم!
ماه رمضان است یک مقداری به سمت تفسیر قرآن برویم. اصلاً چه مانعی دارد من که ضرر نکردم. من اگر خواسته باشم اخبار گوش بدهم، تیتر اخبار را گوش می‌دهم. روزنامه هم اگر بخوانم، تیتر روزنامه را می‌خوانم. باقی‌اش را صرفه‌جویی می‌کنم. نتیجه‌ی صرفه‌جویی من این است که چند دوره‌. قرآن را تفسیرش را دیدم، گفتم، صوتی، تصویری، یک دور تفسیر، روحانیون ما برای مسجدی‌های ما در مسجدها بگویند، به جای شعر و خواب و قصه و اینها را کنار بگذاریم. و یک مقداری اصل مسأله را بگویند.
۸- اعجاز قرآن در قرن حاضر
ما از کجا بفهمیم قرآن معجزه است؟ اعجاز قرآن به این است که گفته یک کتاب بیاورید مثل من با ۱۱۴ سوره. نمی‌توانید؟ ۱۰۴ تا را بخشیدم. «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَر» (هود/۱۳) ده تا سوره بیاورید. ده تا سوره هم نمی‌توانید، نه تا را یک ضرب بخشیدم، «فَأْتُوا بِسُورَه» (یونس/۳۸) یک سوره بیاورید. یک سوره هم نمی‌توانید؟ «فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ» (طور/۳۴) یک مطلب بگویید. الآن چقدر آمریکا بودجه می‌گذارد برای براندازی جمهوری اسلامی و برای نابود کردن کل اسلام. این همه بودجه می‌گذاری چه کنی؟ برای چه لشگرکشی می‌کنی؟ قرآن ما می‌گوید: یا یک کتاب بنویس ۱۱۴سوره، یا چند تا سوره ده تا یا یکی.
شما این همه بودجه خرج می‌کنید مثل قرآن را… بگو حالا ما فارس هستیم، اینقدر آدم هست در لبنان، در عراق، در کشورهای عربی، کمونیست هستند، اصلاً ضد خدا هستند، زبان مادری‌شان هم عرب است. تحصیلاتشان هم فوق دانشگاه است. یعنی هم باسواد دارید، هم زبان مادری‌اش عرب است، هم ضد اسلام است. خوب اینها را جمع کن، چون قرآن گفته، گفته کنگره تشکیل دهید. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم‏» (هود/۱۳) آیه‌ی قرآن است. یعنی کنگره تشکیل بدهید. تمام مخ‌های کره‌ی زمین جمع شوید. بعد هم می‌گوید پشت به پشت هم بدهید، «وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» (اسرا/۸۸) بعد هم گفته تو که هیچی، ننه‌ و بابایت هم نمی‌تواند! «وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا» (نساء/۱۲۹) بعد هم گفته: «إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» اگر راست می‌گویی. یعنی چهار دفعه چنین کرده است. یعنی چهار مرتبه این قرآن هی به مخالفین سیخ می‌زند، ۱۱۴ سوره بیاور، نمی‌توانی! (خنده حضار) ۱۰ تا سوره، نمی‌توانی؟ یک سوره نمی‌توانی؟ یک نکته نمی‌توانی؟ کنگره‌ی بین‌المللی تشکیل بده، کنگره‌ی بین‌المللی تشکیل بده، آیه‌اش این است. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم‏» یعنی دعوت کن از هرکس که می‌توانی. «وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» پشت به پشت هم، این همه فریاد می‌زنیم، همه رقم مخالفت با اسلام می‌کنند، یک کسی مثل قرآن نمی‌تواند بیاورد. این معجزه‌ی ما است.
‏«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۱۹
khademoreza kusar

نظرات (۱)

Thanks for being on point and on tagetr!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی