پاسخ به شبهات وهابیت 1
استاد حسینی قزوینی
امروز، مسئله هجمه بر فرهنگ شیعه و زیر سوال بردن مبانی اعتقادی شیعه، از مباحث روز جهان معاصر است. حدود 30 هزار عنوان کتاب و مقالۀ ضد شیعی را در عرصۀ اینترنت به نمایش گذاشتهاند. حال آنکه بنده با توجه به 25 سال سابقه فعالیت در این حوزه، از همان روزهای اولی که اینترنت وارد حوزه شد و با آن سر و کار داشتیم، بررسیهای زیادی داشتیم که آمار سایتهای شیعه، چقدر است؟ حتی با برخی مراکزی که منحصرا در این زمینه کار میکنند ارتباط داشتیم، اظهار داشتند که تمام سایتهای شیعه - داخل و خارج از کشور - به مرز 5 هزار مورد نمیرسد، ولی حدود 40 هزار سایت وهابیت در زمینۀ هجمه علیه شیعه فعالیت میکنند. این، تقابل نادرستی است. در عرصه ماهواره، در آماری که بنده دارم، بیش از 50 ماهوارۀ فعال وهابیت، شبانهروز، علیه شیعه، شایعهپراکنی و شبههافکنی میکنند. از همین امارات متحده عربی گرفته تا ماهوارههای خود عربستان سعودی مانند شبکه المجد و شبکه أقرأ مصر و المستقلۀ لندن و أخیرا هم شبکههای ماهوارهای ضد انقلابها در لس آنجلس، به کمک تفکر وهابیت برخاستهاند و برنامههای کذایی علیه نظام جمهوری اسلامی را کاستهاند و به هجمه علیه شیعه پرداختهاند. اگر از طریق ماهواره یا اینترنت، به شبکههای ماهوارهای که حتی به زبان فارسی، علیه شیعه، شبههافکنی میکنند نگاه کنید، حقیقت این مطلب روشن میشود.
در برابر این همۀ ماهوارههایی که روزانه همانند قارچ از زمین میروید - آماری بنده از سه ماه اخیر دارم، سه چهار ماهواره وهابیت با واژههای نور، وارد عرصه مبارزه علیه شیعه شدهاند و برنامههای منظم و دقیقی برای زیر سوال بردن فرهنگ شیعه دارند -، آیا ما در عرصۀ بین المللی، 5 ماهوارهای که بتواند پاسخگوی این شبهات باشد، داریم؟ خیر، نداریم. برخی از ماهوارههایی هم که توسط شیعه ساخته شدهاند، عمدتا، به مسائل سیاسی میپردازند و اگر در این زمینه پاسخگویی دارند، در حاشیه برنامههایشان قرار دارد.
یکی از ماهوارههایی به نام «اهل البیت» که توسط یکی از علمای بزرگ عراق راهاندازی شد، دو سه ماه به پاسخگویی به شبهات پرداختند و این ماهواره از امارات متحده پخش میشد. آنچه که بنده شنیدم، گفتهاند که در طول یک ماه، حدود 600 هزار شکایت از طرف وهابیت و اهل سنت برای آنها آمد و این ماهواره را از مرکز پخش بستند و الان هم از طریق مرکز دیگری پخش میشود که کیفیت مطلوبی ندارد. وقتی یک ماهواره، یک ماه از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع و پاسخگویی میکند، آنها اینچنین در صحنه حاضرند و صدها هزار شکایت ارائه میدهند تا مسئول آن مرکز، از پخش آن جلوگیری کند، ولی شبانه روز، توسط ماهوارهها، به مقدسات شیعه جسارت میشود و علنا به ائمه (علیهم السلام) توهین میکنند و عبارات رکیک در ماهواره مطرح میکنند و به مراجع شیعه، فحاشی میکنند، ولی کوچکترین عکسالعملی از این طرف دیده نمیشود که این هم مایۀ تأسف است.
در عرصۀ نشر، کافی است که به آمارهای بنده توجه کنید تا بدانید که در این دریا چه طوفان است:
در سال گذشته، توسط فرزند ناخلف یکی از مراجع عظام تقلید گذشته که مایۀ فخر شیعه است - مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی - کتابی علیه شیعه نوشته شد به نام «الشیعة و التصحیح». حضرت آیت الله العظمی سبحانی به خود من فرمود که از یکی از رادیوهای عربی شنیدم که صدام در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود:
اگر جنگ 8 ساله ما علیه ایران، هیچ فایدهای نداشت جز اینکه این کتاب نوشته و منتشر شد، برای ما بس است.
این کتاب، طبق تصریح حضرت آیت الله العظمی سبحانی در مقدمۀ کتاب «جوان شیعه پاسخ میدهد»، فقط در یکی از کشورهای عربی با تیراژ 8 میلیونی، چاپ و در کشورهای اسلامی منتشر شد. اگر شما به اینترنت سر بزنید، میبینید که این کتاب به زبانهای مختلف در سایتهای متعدد قرار گرفته است.
آماری که مجلۀ میقات - وابسته به سازمان حج - منتشر کرد، فقط در یک سال در ایام حج، عربستان سعودی، 10 میلیون و 586 هزار جلد کتاب به 20 زبان زنده دنیا، در اختیار زائرین بیتالله الحرام قرار داد.
بنده حدود دو سال قبل که به مکه مشرف شدم، در روز 12 ذیالحجه، یک روزنامه کوچکی به زبان فارسی در چادرهای ایرانی پخش میکردند و بنده با خودم آوردم. خواندم که وزیر ارشاد عربستان سعودی مصاحبه کرده و گفته بود:
ما در 20 روز اول ایام حج، 10 میلیون جزوه و سی دی و نوار کاست در اختیار زائرین بیتالله الحرام به صورت رایگان قرار دادیم.
غالب این جزوات و سی دیها، دارای مطالب ضد شیعه است. گویا امروز برای آنها، هیچ مسئلۀ مهم و اساسی، جز زیر سوال بردن فرهنگ شیعه نیست. با اینکه اینهمه پاسخ توسط بزرگان داده میشود و به دستشان میرسد، ولی بدون توجه به این پاسخها، به کارشان ادامه میدهند.
بنده حدود 5 روز قبل از ماه رمضان امسال، به مکه مشرف شدم. اگر اشتباه نکنم، در روز 26 شعبان، با شیخ احمد الغامدی - رئیس هیئت امر به معروف و نهی از منکر استان مکه - دیداری یک ساعته داشتم. ایشان با اینکه در مقایسه با سایر وهابیت، آدم نیمه منصفی است و بهتر از آنان است، گفت:
آیا شما نمیخواهید دست از اعتقاد به تحریف قرآن بردارید؟ تا کِی میخواهید عایشه را مورد تهمت قرار بدهید و نسبت زنا به او بدهید؟ آیا نمیخواهید این عقیده به عصمت و علم به غیب ائمه (علیهم السلام) را کنار بگذارید؟ وقتی برخی از اهل سنت ایران به اینجا میآیند و با بنده صحبت میکنند، میگویند: در تلویزیون ایران، عکس سگ و الاغ را میکشند و نام عمر و ابوبکر را در داخل تصویر سگ و الاغ مینویسند. این چه وضعی است که شما شیعیان در ایران دارید؟
خدا میداند که من مانده بودم که به ایشان چه بگویم؟! اگر یک فرد عادی یا شترچران بیابانهای ریاض، این حرفها را بگوید، استبعادی ندارد، ولی کسی که بیش از تمام مسئولین نظام سعودی، با حجاج ایرانی سر و کار دارد، این حرفها را میزند. چون حجاج ایرانی که به آنجا میروند، سایر مسئولین عربستان سعودی، با زائران ارتباطی ندارند و تنها ارگانی که با زائران بیتالله الحرام ارتباط تنگاتنگی دارد، اعضای هیئت امر بمعروف و نهی از منکر است. رئیس این بخش - که توسط خود پادشاه عربستان سعودی منصوب میشود - اینچنین برداشتی دارد. مقداری با ایشان صحبت کردم و گفتم: بحث تحریف قرآن، تکلیفش روشن است و بزرگان ما از زمانهای گذشته در این زمینه حرف زدهاند و عبارات را برایش خواندم. گفتم: حضرت آیت الله العظمی خوئی (ره) میگوید:
القول بالتحریف قول بخرافة و خیال.
آیا این برای شما کافی نیست؟! گفتم: امام خمینی (ره) میگوید:
هیچ صاحب عقل و خِردی، تصور تحریف قرآن را در ذهنش نمیگذراند.
این قدمای ما هستند مانند علامه حلی (ره) که میگوید:
بحث تحریف قرآن، زیر سوال بردن تنها معجزه نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
در مورد عایشه هم گفتم: از این مراجع و بزرگان ما، کدامیک نسبت ناروا به او دادهاند؟ بزرگان شما مانند ناصر الدین البانی - که از او به بخاری دوران یاد میکنید و بنباز، مفتی عربستان سعودی در مورد او گفته که باید او را امام الحدیث بنامیم - صراحتا در کتابهایش نوشته است:
امکان فحشاء در میان زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعید نیست.
ولی شما نمیتوانید یک فقیه و عالم شیعی را پیدا کنید که در این 15 قرن، معتقد به فساد اخلاقی زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.
در مورد تلویزیون ایران هم گفتم: جناب شیخ! بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بخاطر رعایت حال اهل سنت، حتی برای یک بار، زیارت عاشورا از صدا و سیما پخش نشده است. آن وقت شما میگویید که عکس سگ و الاغ را میکشند و داخل آن نام عمر و ابوبکر را مینویسند؟! کسانی که این اخبار را به شما میدهند، افراد مغرضی هستند. شما شبههای نداشته باشید که اینها، کذّاب و افتراء زننده هستند.
ایشان گفت: چرا شما معتقدید که ائمه (علیهم السلام) علم به غیب دارند؟ این غلوّ است و قرآن میگوید:
وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ (سوره انعام/آیه59)
گفتم: چیز خوبی را گفتید. آقای ابن تیمیه در کتاب مجموعۀ فتاوای خود میگوید:
بسیاری از صحابه و تابعین، دارای علم به غیب بودند.
حتی این قیّم جوزیه - شاگرد ابن تیمیه – میگوید:
استاد ما - ابن تیمیه - دارای علم به غیب بود و بارها نسبت به آینده خود من، پیشگویی کرد و مطابق با واقع درآمد و در قضیه حملۀ مغول، ایشان پیشگوییهایی کرد و به او گفتیم: با این قاطعیت، پیشگویی نکن. گفت: آنچه که میگویم، در لوح محفوظ نوشته شده است.
امام شما از لوح محفوظ خیر میدهد، ولی اگر ما اینچنین مطالبی را به ائمه (علیهم السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) که قرآن به طهارت آنها گواهی داده و قرآن، امیر المومنین (علیه السلام) را نفس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شمرده است، نسبت دادیم، غلوّ و شرک است و قتل شیعه واجب است؟! گفت: اینها در کجا نوشته شده است؟ من هم آدرس منابع را به او نشان دادم.
خدا را شاهد میگیرم! قسم به روح پاک امام رضا (علیه السلام)! که در جوار و محضر او نشستهایم، همانطور مانده بود که به من چه بگوید. آخرین جملهای که به بنده گفت، این بود: چرا این مطالب را بزرگان و مراجع شما نمینویسند و منتشر نمیکنند؟ گفتم: اگر مراجع ما بنویسند، شما اجازۀ ورود این مطالب را به عربستان سعودی میدهید؟ گفت: اگر مراجع عظام ملی و حکومتی شما، این مواردی را که من گفتم، بنویسند، متعهد و ملتزم میشوم که اینها را داخل عربستان سعودی با هزینه خودم، چاپ و منتشر کنم.
بنده هم این مطالب را خدمت برخی از مراجع عظام تقلید - مخصوصا حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی که در این زمینه، اهتمام بیشتری دارد - بیان کردم. گفت: آنچه را که شما بنویسید، ما جواب میدهیم و عملا هم مینویسیم. ولی آیا اگر ما نوشتیم، اینها ملتزم میشوند و تعهد میدهند دست از این کارها بردارند؟ اگر مراجع ما نوشتند که ما معتقد به تحریف قرآن نیستیم، آیا این کتابها و جزوات و سیدیهایی که در رابطه با تحریف قرآن شیعه مینویسند و منتشر میکنند، حاضرند اینها را کنار بگذارند؟
ما باید بدانیم که الآن در چه موقعیتی هستیم و تکلیفمان چیست؟ رسالت یک طلبۀ امروزی و سرباز حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء)، غیر از رسالت طلبۀ 20 سال گذشته است. خصوصا با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی ایران که فرهنگ شیعه، هر روز، مرزها را فتح میکند و به گوش افرادی که اصلا با واژۀ شیعه آشنا نبودند میرسد و با توجه به رویکرد گستردهای که توسط جوانان و تحصیلکردهها و پژوهشگران به طرف مکتب شیعه حاصل میشود و این سیل عظیم شبهاتی که - در عکسالعمل به گسترش فرهنگ شیعه در عرصه بینالملل است و - توسط وهابیت صورت میگیرد، تکلیف ما غیر از تکلیف سالیان گذشته است.
بنده، این آمار - مربوط به 6 سال قبل - را در اکثر تألیفاتم آوردهام که در یکی از مراکز پژوهشی حوزه علمیه قم - مرکز أبحاث عقائدیة - که زیر نظر حضرت آیت الله العظمی سیستانی است، بعد از انقلاب اسلامی، کتابهای ضد شیعه را در داخل و خارج از کشور جمعآوری کردند و توانستند حدود 5 هزار کتاب ضد شیعه را که توسط وهابیت یا کسانی که خطوط وهابیت را پیروی میکنند، تهیه کنند. بررسی کردند و متوجه شدند که 75% این کتب، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نوشته شده است. مسئول این مرکز میگفت:
در طول سالِهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود 3 برابر این 14 قرن، علیه شیعه، کتاب نوشته شده است.
تعدادی از محققین توانمند را انتخاب کردند و شبهات آنها را بیرون آوردند و موضوعبندی کردند و حدود 8 هزار شبهه در 600 عنوان شد. چند نسخه از این را چاپ کردند و در اختیار تعدادی از مراجع و بزرگان قرار دادند.
بنده در اجلاسیه اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم، عرض کردم که 8 هزار شبهه را پاسخ دادن، کار یک یا دو یا ده محقق و یک یا دو یا ده موسسه نیست و نیاز به بسیج همگانی دارد و باید اساتید حوزههای علمیه و دانشگاههای شیعه در سراسر جهان وارد شوند و به این شبهات جواب بدهند. بر فرض که از این تعداد، حدود 7500 شبهه، تکراری یا بیاساس است، ولی0 50 شبهه اساسی است که باید بنشینیم و به اینها جواب بدهیم.
فقط درباره حدیث ثقلین، 148 مورد شبهه وارد کردهاند. اینها نیاز به پاسخگویی دارد و نباید انتظار داشته باشیم که بازاریها و کسبهها و افراد عادی و کارمندان دولت به اینها پاسخ بدهند، بلکه این رسالت به عهده ماست و مسئولیت، متوجه ما طلبههاست.
نکته دیگری که باید دقت و توجه ویژهای به آن شود، این است:
آمارها نشان میدهد که در دو دهه اخیر، شاید 5 هزار برابر این 15 قرن، جوانان اهل سنت و وهابیت، به طرف مذهب شیعه کشیده شدهاند.
بنده عباراتی را از شخصیتهای برجسته وهابیت برای شما میخوانم تا بدانید که لیدرهای وهابیت و آنهایی که قلم به دست هستند و در خط مقدم جبهه بر ضد شیعه کار میکنند، از این گستره فرهنگ شیعه، به وحشت افتادهاند:
آقای دکتر غنیمان ـ از اساتید دانشگاه مدینه و ریاض ـ میگوید:
إن الوهابین علی یقین بأن المذهب الإثنی عشری هو الذی سوف یجذب إلیه کل أهل السنة و کل الوهابیین فی المستقبل القریب.
وهابیین یقین پیدا کردهاند که تنها مذهبی که در آینده بسیار نزدیک، همۀ أهل سنت و وهابیت را به طرف خودش جذب میکند، مذهب شیعۀ اثنا عشری است.
المنهج الجدید و الصحیح فی الحوار مع الوهایین، ص178
آقای شیخ ربیع بن محمد - از شخصیتهای علمی سعودی ـ میگوید:
و ممّا زاد عجبی من هذا الأمر أنّ إخواناً لنا و منهم أبناء أحد العلماء الکبار المشهورین فى مصر و منهم طلاّب علم طالما جلسوا معنا فی حلقات العلم و منهم بعضُ الإخوان الذین کنّا نُحْسن الظنَّ بهم، سلکوا هذا الدَرْب و هذا الاتّجاه الجدید هو التشیّع.
آن چه باعث فزونى و شگفتى من گردیده، این است که گروهى از برادران وهّابى ما که برخى از فرزندان شخصیّتهاى علمى در مصر هستند و برخی هم از دانشجویانی هستند که مدّتها در جلسات علمى ما شرکت مىجستند و برخى از برادرانى که ما به آنان خوشبین بودیم، اخیرا به سراغ مکتب تشیّع رفتهاند.
الشیعة الإمامیّة فى میزان الإسلام، ص5
اخیرا هم غوغایی توسط آقای قرضاوی ـ رئیس هیئت علمای اسلامی جهان ـ راهاندازی شد و هجمههایی علیه شیعه مطرح کرد که:
شیعه بدعتگذار است و نیروهای ورزیده تربیت کرده تا به کشورهای اسلامی بفرستد و میلیاردها دلار هزینه میکند. شیعه را کافر نمیدانیم، ولی بدعتگذار میدانیم و ... .
صحبتهای او به یکی از مباحث داغ سایتهای اینترنتی تبدیل شد.
یکی از ائمه جمعه و جماعت لبنان - مسجد قدس - اعلام کرد:
علت عصبانیت آقای قرضاوی و هجمه بیسابقه ایشان، شیعه شدن فرزند ایشان - عبد الرحمان یوسف قرضاوی - بود.
فرزند او که از شخصیتهای برجسته مصری و از شعرای زبردست مصر است، این مطلب را انکار نکرده است. چند روز قبل هم در اینترنت دیدم که در یکی از روزنامههای عربستان سعودی، تکذیب کردند و نوشتند که پسر آقای قرضاوی شیعه نشده است و بلافاصله دفتر ایشان اطلاعیه داد:
کسانی که از طرف من اطلاعیه صادر میکنند، ارتباطی به اینها ندارد و اگر نیاز باشد، خودم اطلاعیه میدهم و هر اطلاعیهای که از غیر دفتر من داده شود، بیاعتبار و دروغ است.
البته ایشان یک آدم مؤدبی است و برای احترامی که به پدرش دارد، این قضیه را علنا مطرح نکرد. فردای روزی که شیعه بودنش را مطرح کرد، سایت او فیلتر شد.
آقای شیخ محمد مَغراوى - از نویسندگان بزرگ عربستان سعودی ـ میگوید:
بعد انتشار المذهب الإثنى عشری فی مشرق العالم الإسلامی، فخفت على الشباب فی بلاد المغرب . . .
با گسترش مذهب تشیّع در میان جوانهاى مشرق زمین، بیم آن دارم که این فرهنگ در میان جوانهاى مغرب زمین نیز گسترده شود.
من سبَّ الصحابة و معاویة فأُمّه هاویة، ص4
شیخ مُجْدى محمد على محمد - نویسنده برجسته وهّابى - سخن جالبى دارد و مىگوید:
جاءنی شابّ من أهل السنّة حیران، و سبب حیرته أنّه قد امتدّت إلیه أیدى الشیعة . . . حتّى ظنّ المسکین أنّهم ملائکة الرحمة و فرسان الحقّ.
یکى از جوانهاى اهل سنت، حیرت زده نزد من آمد. وقتى علت حیرت او را جویا شدم، دریافتم که دست یکى از شیعیان به وى رسیده است و با فرهنگ شیعه آشنا شده و این جوان سنّى، تصوّر کرده است که شیعیان، ملائکۀ رحمت و شیر بیشۀ حقّ مىباشند.
انتصار الحق، ص14 و 11