مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

پیداتری زخورشید ای ماه بی نشانم تا از تو می سُرایم گل می شود دهانم ، معنای آدمیت فهم شکفتن توست اردیبهشت محزون حوای مهربانم ، فواره ی خروشی ای آه سرمه ای رنگ با روزه ی سکوتت آتش مزن به جانم ، با ابرها بگو دست مرا بگیرند از دودمان آهم ماندن نمی توانم ، بیرون شو ای همای نور از پشت پرده ی غیب تا در سِه گاه مستی شوریده تر بخوانم .
سوال – بعد از سی سال بوسیله ی برنامه ی شما نماز خوان شده ام . احساس خیلی خوبی دارم . و خیلی خوشحال هستم . قبلا فکر می کردم که آب از سر ما گذشته است . شما راه بازگشت را برای هموار کردید . کاش برنامه ی سمت خدا سالها پیش شروع شده بود .
من دختری هستم که کلاس پنجم هستم . از وقتی به سن تکلیف رسیده ام نمازهایم را کامل نخوانده ام و الان که نمازهایم را می خوانم و به سوی خدا برگشته ام نمی دانم که خدا از من راضی است یا خیر . از کجا بفهمم که خدا از من راضی است ؟
پاسخ – ما از این نوع پیام ها و تلفن ها زیاد داریم . این نشان می دهد که مردم ما حتی آنهایی که سی سال نماز نخوانده اند و ارتباط شان را در قالب نماز با خدا برقرار نکرده اند اما باز این استعداد و این عشق در درون شان هنوز سوسو می زند . و این نوزانیت در وجودشان خاموش نشده است . بینندگان عزیز ، این نور ها حتی اگر کم سو هم شده ، هوای آن را داشته باشید . ببینید سی سال فاصله ، اما باز بوی ایمان نورانیت در وجودش می شود ، متوجه خلافش می شود ، برمی گردد ، این اتفاق می تواند برای همه ی ما بیفتد . بزرگترین عنصر نابود کننده و خاموش کننده ی این نورانیت ها نا امیدی ها و یأس هاست . یعنی آن شیطان خبیثی که می خواهد در وجود ما بدمد که تمام شد و همه چیز از بین رفت و آب از سرت گذشت . شما از کجا می دانی که آب از سرت گذشته است . اگر آب از سرت گذشته بود خفه شده بودی ، اگر خفه شده باشی که نمی توانی نفس بزنی . این همه ابراز عشق و علاقه به خدای متعال ، توبه کردن و برگشتن ، احساس می کنم تا به الان که سی سال خلاف کرده ام ، اینها همه آثار حیات است . این آثار ممات نیست . این احساس ها ، احساس های یک انسان مرده نیست . کسی که می گوید آب از سرم گذشته و خفه شده ام ، او که دیگر احساس قشنگی ندارد . احساس بازگشت نمی کند . امکان اینکه می توانم نسبت به حرکتهای قبلی یک بازیابی در وجود خودم بکنم و برگردم ، اصلا این احساس ها را نمی کند. اگر شخصی دارای این احساسات است بداند که آب از سرش نگذشته است . و این شیطان خبیث است که علی الدوام ناامیدی را تزریق می کند. یکی از نشانه هایی که ما ببینیم خدا از ما راضی هست یا خیر ، این است که می بینیم همان اندازه که شما خدا را قبول کردی وامر و سخن او را پذیرفته اید ، وضوء گرفته اید و رو به قبله ایستاده اید ، اینها کم نشانه هایی نیست . اینها فریادی از طرف حقیقت است که بنده ی من قبولت کردم ، اگر تو را نپدیرفته بودم این حرکت از تو صادر نمی شد . این نماز را نمی خواندی . همین احساس شرمندگی که داری نشانه ی این است که من تو را پذیرفته ام . این رویکرد عابدانه و تائبانه که به سمت عبادت می آید حتی اگر سیصدسال هم گناه کرده ، توبه می کند .توبه یعنی چه ؟ یعنی اول خدا یک سیگنال به قلب طرف می فرستد چون مستعد است بعدطرف یک پژواکی در وجودش صورت می گیرد و یک پیامی از ناحیه ی حق به قلبش می رود ، وقتی به دلش خورد یک تکانی می خورد . آخر این چه کاری است که من می کنم ؟ چرا من باید نمازم را ترک کنم ؟ چرا باید حجابم را رعایت نکنم ؟ این چراها در وجودش فعال می شود ، این نشان می دهد که پژواک عنایتی است که به قلبش شده است ، برمی گردد و می گوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه . خدایا من از کارهای زشت خودم بدم می آید . توبه ای که این شخص می کند مسبوق به توبه ی الهی است . یعنی اول خدا به او رو کرده است و دل طرف را به سمت خودش می چرخاند ، بعد که به سمت او چرخید می بیند که از گناه بدش می آید و از عبادت خوشش می آید . بعد می گوید که خدایا از کارهایم پشیمان هستم و خدا هم می گوید که من قبول می کنم . هر توبه این سه مرحله را دارد . وقتی این اتفاق افتاد شیطان به سرعت فعال می شود . این نیروی کششی از طرف حق می آید و این نیروی دفعی از ناحیه ی شیطان فعال می شود . و می گوید که کجا می خواهی بروی ؟ با کدام سابقه ؟با این همه گناه می خواهی برگردی ؟ این همه آلودگی خجالت نمی کشی ؟ اصلا رویت می شود به خدا نگاه کنی ؟ کدام خدا ؟ بااین همه خلاف کجا می خواهی برگردی ؟ یا اصل عقیده به خدا ار از او می گیرد یا اینکه می گوید که امکان ندارد که تو برگردی .خدا تا این اندازه گناه را نمی بخشد . این نیروی بازدارنده در وجود طرف فعال می شود و طرف را مایوس می کند . باز از نیروی کششی الهی پیام می آید که بیا ، نا امید مباش ، ناراحت نباش . باز شیطان می گوید که این پیام ها برای تو نیست این برای کسانی است که پاک هستند و خلاف کوچکی کرده اند ، به آنها می گویند : برگردید. تو با این سابقه می خواهی چکار کنی ؟ این همه نمازها و روزه هایی که بدهکار هستی می خواهی چکار کنی ؟ شیطان بازگشت را سخت جلوه می دهد . سیاهی هیا وجودش را بزرگنمایی و سیاه نمایی می کند و روحیه اش را ضعیف می کند تا توان بازگشت را از او بگیرد . این حرکت شیطانی است . خدا مرتب پیام می دهد بیا . همه ی اینها نشان می دهد رضایت خداوند متعال است . در روایت داریم که وقتی شما اقرا به گناه می کنید این نشانه ی این است که خدا از شما راضی است . شما امید به پروردگار دارید. یعنی وقتی می گویید به خدا امید دارم این نشان می دهد که خدا از شما راضی است .
سوال – وقتی ما دوباره گناه می کنیم ، آیا این رضایت خدا همچنان ادامه دارد ؟
پاسخ – ما در همان مقطع گناه رضایت را قطع می کنیم .زیرا خداوند به فعلی که خلاف باشد راضی نمی شود . ممکن است که از من راضی است ولی از کار من راضی نیست . یعنی من انسان خوبی هستم ولی کار خلافی کرده ام . خدا می گوید که من از این عمل راضی نیستم ، آنرا پاک کن . وقتی آنرا پاک کردی ، می گوید که تو ذاتا انسان بدی نیستی . انسان کافر و مشرکی که ذاتش آلوده شده است ، مرضی پروردگار نیست . کسی که مومن است و ولایت دارد عشق خدا دارد ولی یکی از دستش در رفته است . زمینه ی رضایت هست ولی خدا از عمل راضی نیست . زیرا خدا عمل را نهی کرده است و نمی تواند از عملی که نهی کرده راضی باشد . پس وقتی طرف گناه می کند ، همانجا خدا از عمل او راضی نیست . اینجا تفکیک می کند و می گوید که تو بنده ی مومن من هستی و ولایت داری ، همه ی اینها نشانه ی رضایت من از تو است ولی رفتارت ناشایست است .آنرا پاک کن . خدا به من فطرتی پاک داده وولایت اهل بیت را دلم گذاشته عشق به خودش را در دل من گذاشته ، می گوید از اینها پاسداری کن که این آفت سراغت نیاید و اگر آمد آنرا پاک کن . پاک کن یعنی توبه کن و از این رفتار بدت بیاید . اگر خوشت بیاید کم کم آن را تکرار می کنی تا اینکه گناه در جانت نفوذ می کند . چه بسا خطر این است که کل حقیقت ایمان تو را نابود کند . و تو را به یک کافر تبدیل کند و آنجا دیگر خداوند کلا از تو راضی نیست . ولی اگر آن را کنترل کنی و هیچ گاه ناامید نشوی خدا از تو راضی است ، حواسمان به این ناامیدی باشد زیر شیطان بطور مداوم روی آن کار می کند و ما هم مدام باید امیدواری مان را حفظ کنیم . در روایتی از امام باقر سوال شد که فردی که گناه می کند و توبه می کند و مکرر این کار را می کند آیا خدا او را می بخشد ؟ امام فرمود : بله . مبادا مومنین را از رحمت خدا مایوس کنید . مبادا جوری حرف بزنید که یک گناهکاری که ذاتش قالب خدا را دارد و ناراحت است ، این نشان می دهد نورانیتی در دلش است که از این تاریکی بدش می آید . ولی اگر ذاتش ناپاک بود نمی توانست حالت تنفر از گناه داشته باشد . اینکه با ناپاکی احساس نفرت می کند نشان می دهد که ذاتش پاک است واصل و اساس روشنایی در دلش است . وقتی یک تیرگی می آید باید آن را از بین ببرد و ناامید نشود . پس اقرار به گناه بکنیم ، ایمان به رحمت پروردگار داشته باشیم و در زندگی سعی کنیم تکیه برخدا را تمرین کنیم نه تکیه بر خلق . یعنی در عین تعاملی که با دیگران داریم ورفتارهای قشنگی که با مردم داریم اما نقطه ی اتکای ما برای حل مشکلات وگرفتاری ها خدا باشد یعنی چشم و دل ما به دست خدا دوخته بشود نه به دست مردم . این جور نباشد که گره گشای من مردم باشند . گره گشای من خداست . اگر به آنها هم مراجعه می کنم شاید آنها وسیله ای باشند اگر خدا بخواهد . در عین اینکه نگاه من به خدای متعال است و از او جدی می خواهم به دیگران مراجعه می کنم . مثل وقتی که ما بیمار می شویم به پزشک مراجعه می کنیم . نمی توانیم بگوییم که توکل بر خدا می کنم و دکتر نمی روم . روایت داریم که از انبیاء بنی اسرائیل بیمار شد وگفت که من پیش دکتر نمی روم و خدا شفا دهنده است . به او وحی شده که تو وقتی بیمار می شوی باید سراغ پزشک بروی اما از من شفا بخواهی . یعنی آنچه موثر و حقیقت امر است من هستم ولی باید سراغ ابزار بروی و چشمت به من باشد . در مورد ولایت امام صادق (ع) فرمود : اگر خدا بخواهد از کسی راضی باشد و خیری به او بدهد یک نقطه ی روشنی را می فرستد و روشنایی در دلش ایجاد می کند. و به دنبال خدا می رود . پس کسی که از گناه تنفر دارد آن روشنایی در دلش ایجاد شده است . می فرماید : به سرعت سراغ امر ولایت می رود . مردم ما الان یک ثروت غنی دارند . وقتی شما خیلی از گناهکاران را که می بینید خودشان گناهشان را تایید نمی کنند و شرمنده هم هستد ولی ایام مصیبت امام حسین (ع) ببینید که چکار می کنند ، ایام مصیبت فاطمه زهرا چکار می کنند . یعنی وقتی برای امام حسین (ع) سینه می زند افتخار می کند و این یک سرمایه است . من نمی گویم جوانان ولایی ما از این بهره های موسمی از آن ببرند . با داشتن این سرمایه چرا عشق ابا عبدالله رادر عروسی ها نمی آوریم و فقط در ایام محرم از آن استفاده می کنیم . عشق اباعبدالله را در عروسی های مان بکشانیم . اگر می خواهد مجلس عروسی انجام بگیرد ، این جوان با غیرت و اباعبداللهی که سیاه می پوشد عزاداری می کند ، چرا در عروسی اش به یاد حسین نباشد ؟ چرا در کوچه و خیابان که می رود به یاد اباعبدالله نباشد ؟ چرا در خلوت هایش یاد امام حسین (ع) نباشد ؟ وقتی شیطان او را فریب می دهد و می خواهد با یک نامحرم ارتباط برقرار کند چرا یاد حسین نمی افتد؟ و نمی گوید که یا اباعبدالله من را نجات بده . بنابراین آن سرمایه ای که امام باقر فرمود ، باید سعی کنیم آنرا تقویت کنیم واز موقت و موسمی برخورد کردن آنرا به جریان دائمی تبدیل کند. تبدیل به نورانیتی بکند که نه فقط در محرم یا صفر و فاطمیه باشد بلکه همیشه همراهش باشد . باید تمام ایام فاطمی و حسین باشد . اینها کم ارزشی نیست .
سوال – چرا بعضی اوقات از عبادت کردن لذت می بریم ولی گاهی اوقات این فیض را از دست می دهیم . چه چیزهایی باعث از دست دادن لذت عبادت می شود ؟
پاسخ – در یک فضای آلوده یک وقت همه دارند عطسه و سرفه می کنند ولی ما این کار را نمی کنیم ؟ به جهت اینکه ما ماسک زده ایم . از اینکه تپحت آلودگی محیط قرار بگیریم خودمان را نگه داشته ایم . ما با این ماسک راحت هستیم و نفس می کشیم ولی اگر این ماسک را برداریم و در هوای آلوده قرار بگیریم و ما که می دانیم ویروس های خطرناک در هوا هستند باید منتظر عطسه و سرفه های آن باشم . ما وقتی از خودمان مراقبت می کنیم و سعی می کنیم که محیط آلوده روی ما اثر نگذارد ، این وقتی است که از نماز لذت می بریم ولی وقتی تحت تاثیر شرایط جامعه قرار می گیریم و محیط آلوده روی ما اثر می گذارد و ما هم این اثر را می پذیریم مسلم است که عبادت آن حس زیبا و قشنگ را در ما ایجاد نمی کند . عرفا و بزرگان و قرآن چقدر روی مراقبه تاکید دارند . یکی زا شاگردهای مرحوم علامه ی طباطبایی در آخرین روزهای زندگی ایشان روی تخت بیمارستان از ایشان سوال می کند که برای لذت بردن از عبادت و حضور قلب در نمازها چکار کنیم ؟ ایشان ده بار می فرماید : مراقبه .یعنی هوای خودتان را داشته باشید .
سوال – سوره یونس آیات 20-15 را توضیح بفرمایید .
پاسخ – خیلی ها خدا را قبول دارند ولی وقتی دستوراتی از سوی خدای متعال می آید ، عقب نشینی می کنند و توقع دارند که این دستورات جابجا بشود و طبق میل شان بیاید و از نگاه خودشان آسانتر باشد . البته دین اسلام ما با آسانی است . رویا دارمی که دین اسلام بر اساس آسانی بنا شده است . اینها چون ظاهر بین هستند فکر می کنند که دستورات سخت است در حالیکه وقتی در درون دستورات قرار می گیریم می بینیم که خیلی هم زیبا و جالب است . شما نه تنها از مسلمانی زجر نمی کشید بلکه لذت هم می برید . بعضی ها به پیامبر می گفتند که کتابی به جز قرآن بیاور و آنرا عوض کن . پیامبر فرمود : من تابع نفس خودم نیستم من رسول هستم و از پیش خودم حرفی نمی زنم واز طرف خدا مامور هستم . آنچه خدا فرموده من همان ها را می آورم ومن نمی توانم آن را جابجا کنم . بنابراین من از عذاب روز قیامت می ترسم . ما نمی توانیم دین را تبدیل کنیم . الان بعضی جاها دین سازی می کنند و معنویات بدون تکلیف را ارائه می دهند . مگر دین بر اساس خواسته های ما باید تنظیم بشود ؟ خواسته های ما باید براساس دین تنظیم بشود نه اینکه دین بر اساس ما تنظیم بشود . ما باید تابع نسخه ی پزشک باشیم نه اینکه پزشک طبق ذوق ما دارو بدهد . پس عقل ایجاد می کند که ما در مقابل حق و حقیقت موضع مخالف نگیریم خودمان را رنگ حقیقت بدهیم نه اینکه حقیقت را رنگ هوا و هوس در بیاوریم .
سوال – من یک مادرشوهر صد ساله دارم که چهل سال است که از او مراقبت کرده ام . من قرار است که دو ماه دیگر عازم مکه بشوم . کسی را ندارم که از او مراقبت بکند . می خواهم او را پانزدهن روز به خانه ی سالمندان بگذارم . آیا مکه ی من قبول است ؟
پاسخ – گاهی عظمت ها انسان را ذوب می کند . عظمت ، بزرگواری و سعه ی صدر خورشید نورانی است که وقتی تابش پیدا می کند خیلی از تاریکی ها را محو می کند. قامت بلندای عزتی که این خانم در شخصیت خودش دارد مثل این است که انسان در پایین کوه بسیار مرتفعی قرار بگیرد، آنجا چه احساسی دارد ؟ اینها عظمت های الهی است که در قلب انسانهای پاک منعکس می شود . یک کسی را می بینی که تحمل مادرشوهرش را برای یک ساعت هم ندارد . نه مادرشوهر معصوم است و نه این عروس . وقتی کسی بزرگ شد و بزرگواری را تجربه کرد لذت این بزرگواری به کامش نشست ، این کارهای بزرگ از او سر می زند . تحمل کردن یک پیرزن مشکل است . ایشان گفته اند که چهل سال است که از مادرشوهرش مراقبت می کنند نه تحمل . دقیقا مثل مادرش دارد از او پذیرایی می کند . باید به این روح ها ی بزرگ تبریک گفت . و ما در مقابل این عظمت ها احساس کوچکی داریم . این عظمت ها اختیاری است و این خانم خواسته که عظمت را خلق کند . چرا من به این فکر نباشم ؟ چرا دیگری به این فکر نباشد ؟ ما عزت و عظمت را تمرین کنیم . ما باید از مراقبه های چهل ساله ای که این خانم از خودش خلق کرده درس بگیریم . اینها الگو هستند . سعی کنیم اینها را الگو قرا بدهیم و ما هم صبوری و شکوری کنیم و بزرگسالان را خدمت کنیم . خانه ی سالمندان جای پیرها نیست بلکه جای آنها در دل پر صفا و پر مهر فرزندان است که پدران و مادران باید آنجا احساس آسایش بکنند و در خانه ی دلشان باید پذیرایی بشوند. در مورد حج ایشان باید گفت که شوهر ایشان یک مدت پذیرایی را عهده دار بشود. و خانم به سفر حج برود . بعد که خانم برگشت آقا مسافرت برود . کار را جوری انجام بدهند که این امر روی زمین نماند . این شدنی است . هر کدام به تنهایی به سفر حج بروند و کاروانها را تفکیک کنند . البتهاگر زن و شوهر با هم به سفر حج بروندلطف و صفای دیگری دارد ولی گاهی می بینی صفای برتری و همکاری برای یک امر مهمتر ایجاب می کند که آنها جداگانه به سفر بروند . اگر خوشان فکر بکنند شبیه به این راه حل می توانند پیدا بکنند . این پیرها در خانه خیر و برکت هستند . ما نگاه ضدانسانی به قضایا می کنیم وجود اینها برای ما سخت می شود و می خواهیم خودمان را راحت کنیم اما اگر نگاه عاطفی و بزرگ داشته باشیم وجود پیرها در خانه برکت است . اعضای خانواده باید برای حفظ اینها سر و دست بشکنند ، باید با هم مسابقه بگذاریند . یکی ازشاخصه هایی که نشان می دهد خدا از این خانم راضی است همین پذیرایی از مادرشوهرش است . این کار زیبا و خدا پسندانه است . این خواهر ارزش کار خودشان را بدانند و سجده ی شکر بجا بیاورند .
سوال – من یک دختر دبیرستانی هستم که در جمع دوستانی قرار دارم که یکی از آنها مرتکب گناه بزرگی شده است . بعضی از آنها هم با پسرها دوست هستند ولی من همیشه از اینکه با پسری دوست نیستم افتخار می کنم زیرا در خانه ی مدهبی هستم . تازگی نماز را کنار گذاشته ام و از این من دوست این ها هستم می ترسم که دچار عذاب الهی بشوم و راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – دوستی های آلوده بالاخره انسان را آلوده می کند . این نشان می دهد که ظرفیت ایمان در وجود ایشان هست ، نورانیت در این جوان عزیز هست . ایشان سعی کند که دارائی هایش را در یک قمار نبازد . شیطان در کمین همین نوجوان هاست که آنها را بدزد و برای همیشه آنها را خراب کند . این نوجوان احساس زیبا و قشنگی دارد . دوستی های پسر و دختر محبت نیست هوسرانی است . هوسرانی غیر از محبت است . الان واژه ی عشق ، آزادی پ، محبت و دوست واژگانی است مظلوم واقع می شوند . ارتباط زشت هوسرانی برقرار می کنند و بعد نام آن را عشق و محبت می گذارند . ما باید این واژگان را از اسارت این انحراف ها نجات بدهیم . محبت یک حقیقت زیبای سالم است اما وقتی درفضای غیر استاندارد به بازار می آید هر انسان عاقلی هر جنسی را نمی خرد . اینکه این جنس چقدر زیباست و رنگ قشنگی دارد که نباید آن را خرید . پدر و مادر جنس را ارزیابی می کند که ببیند این جنس قابل خرید هست یا خیر . سرمایه اش را به فروشنده براحتی نمی دهد . شاید تقلبی باشد . شیطان یک فروشنده ی متقلبی است که دراین امور احساسی راه افتاده است و جنس های بدلی تزیین شده را عرضه می کند . ما باید حواس مان را جمع کنیم . ما نباید به شیطان بگوییم که چرا این کار را می کنی ؟ زیرا او شیطان است و اگر شیطان غیر از این بکند جای تعجب دارد . شیطان باید کاری بکند که کلاه سر شما بگذارد . معنای شیطنت همین است . روز قیامت شیطان به فریب خورده ها می گوید که چرا من را ملامت می کنید ؟ من که شیطان بودم و کارم شیطنت بود و کارم را انجام می دادم .من فقط شما را دعوت می کردم . شما خودتان را ملامت کنید . من جنس تقلبی به بازار عرضه می کردم ، تو چرا می خرید ؟ تو باید چشمت را باز می کردی ؟ مگر خدا به تو چشم نداده است . نوجوانان دقت کنند .شما با این نوع حضورها در این جلسات آلوده می خواهید چه کسانی را راضی کنید ؟ می گویید دوستان ، آیا آنها واقعا دوست هستند ؟ کسی که دارد ما را به آتش می کشد و به ما محبت جایگزین به غلط می دهد . محبت خدا و اهل بیت را از دل من بیرون می کند و محبت نامحرم را در دل من می گذارد . روایت داریم که پرورش محبت نامحرم در دل پرورش آتش جهنم است . یعنی تو را می سوزاند . مثل معتادی که می خواهد دیگران را هم آلوده کند . خیلی از نوجوانها پایان کار را نمی دانند . کار به قیامت نرسیده آنقدر برای شخص من این مراجعات بوده است که آنها اشک حسرت و پشیمانی ریخته اند . پیامبر فرمود : اگر خدا بنده ای از امت من را دوست بدارد ، محبت این انسان را در دل پاکان ، ملائکه و سکان عرش خودش می اندازد تا او را دوست بدارند . گوارا باد بر این انسان . در روز قیامت این افراد دیگران را شفاعت می کنند . قرآن می فرماید : بهترین دوستان شما سالحین انبیاء و پاکان هستند . رفیق هایی انتخاب کنید که به آنها افتخار کنید . برنامه به من اجازه نمی دهد که درباره ی کسانی که با من مشاوره می کنند توضیحاتی بدهم تا با ادبیات تلخ آنها آشنا بشوید . انسان وقتی در مسیر حرام می رود همین خودش تزلزل است . وقتی می بینی که روشی را دنبال می کند که خدا و پیامبر او را تایید نمی کنند آیا این تزلزل نیست ؟ کسی گفته اینکه می گویند که اگر کسی تریاک بکشد معتاد می شود را من قبول ندارم زیرا خودم بیست سال است که تریاک می کشم ولی معتاد نشده ام . این خودش تزلزل است . آیا اینها دوست هستند که می خواهند آتش جهنم را در دل ما بپرورانند ؟ البته ممکن است بعضی ها بگویند که ما رابطه خلاف نداریم ، ما قصد ازدواج داریم . از این مقوله ها بسیار داریم که می گوید قصد ازدواج دارد ولی متوجه پایانه ی این ارتباطات نمی شود . اینکه نماز را کنارگذاشته اند این خودش تلنگری است که مواظب باش و هشدار خطرناکی است . مواظب باش که شیطان در کمین است . اول نماز رااز تو گرفته و چه بسا رابطه را هم برای تو ایجاد کند . جاده ی شیطان استدراج است یعنی جاده اش شیب ملایم دارد . کمکم انسان را به طرف پایین می برد . این نوجوان که صفای ایمانی دارد تا این مقدار تحت تاثیر قرا نگرفته برگردد و حرکتش را جبران کند و مطمئن باشد که از چنگال شیطان نجات پیدا می کند . فضای ارتباط با خدا زیباست . چرا می خواهیم با خدا قهر کنیم ؟ ای جوان عزیز با شیطان قهر کن . یکنفر در دریا غرق شده است و یک کوسه دهان باز کرده که او را ببلعد و یک نجات غریق هم می خواهد او را نجات بدهد . او باید متوسل به کدام بشود ؟ آیا از دست نجات غریق فرار کند و به دهان کوسه برود ؟ یا خودش را از خطر حفظ کند و دست به دست غریق نجات بدهد ؟ برویم دست در دست نماز بگذاریم و با خدا و فاطمه ی زهرا دوست بشویم .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۵
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی