مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۴ ب.ظ

کیفیت صلوات گفتن چگونه است؟؟؟

چگونگی صلوات بر محمد(ص)

در چگونگی صلوات بر محمد(ص) میان شیعه و سنی اندک تفاوتی به چشم می خورد و این خود، ایجاب می کند که دیدگاههای هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار گیرد؛ باشد که به سهولت به آرای دو طرف آشنایی حاصل گردد.

الف) دیدگاه امامیه

درکیفیت و نحوه صلوات بر محمد و آل محمد(ص) همه فقهای شیعه در سایه روایاتی که از اهل بیت(ع) رسیده است، اتفاق نظر دارند که مقدار واجب و کمترین آن «اللهم صل علی محمد و آل محمد» است. آنان بر این نکته تأکید دارند که آوردن «آل» پس از نام رسول خدا ضروری و الزامی است. مرحوم شیخ طوسی همین جمله را از امام ابی جعفر(ع) نقل می کند و آن را جمله ذکر صلوات می داند.[102] اما بهترین و شایسته ترین صلوات را این ذکر می شمارد: «الّلهم صل علی محمد و آل محمد، و ارحم محمدا و آل محمد، و تحّنن علی محمد و آل محمد، کافضل ماصلیت وبارکت و ترحمت و تحنّنت علی ابراهیم وآل ابراهیم، انک حمید مجید.»[103]

ب) دیدگاه اهل سنت

برای اطلاع بیشتر و بررسی دقیق تر آرای صاحب نظران اهل سنت ضروری است که به سه نکته اساسی اشاره شود تا هم رسالت این قلم بر آورده گردد و هم چنان که باید نظریات این دسته از مسلمانان، در این عرصه منعکس گردد.

1. ب) کیفیت صلوات در منابع اهل سنت

به نظر می رسد موضوع صلوات بر محمد(ص) از موضوعاتی است که بیشترین و محکم ترین روایات را به خود اختصاص داده است. به ویژه اگر این روایات را با توجه به آیه شریفه 56 احزاب در نظر بگیریم، می شود گفت صلوات بر محمد(ص) از روشن ترین مسائل فرعی اسلام قلمداد می شود. در این بخش جهت اختصار به چند نمونه از آنها بسنده می گردد:

1/1. ب) روایت کعب بن عجره: بخاری در صحیح خود از ابی لیلا و او از کعب بن عجره نقل می کند: «قیل یا رسول الله! اما السلام علیک فقد عرفناه، فکیف الصلاة علیک، قال(ص) قولوا: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، کما صلّیت علی آل ابراهیم، انک حمید، مجید، اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد، کما بارکت علی آل ابراهیم انک حمید مجید.»[104]

2/1. ب) روایت ابی سعید الخدری: همچنین بخاری به سند خود از ابی سعید الخدری داستان را این گونه نقل می کند: «قلنا یا رسول الله! هذا التسلیم، فکیف نصلّی علیک؟ قال: قولوا اللهم صل علی محمد عبدک و رسولک، کما صلیت علی آل ابراهیم، و بارک علی محمد و علی آل محمد، کما بارکت علی آل ابراهیم.»[105]

3/1. ب) حدیث ابوحمید الساعدی: باز بخاری از ابوحمید الساعدی چنین نقل می کند: «انهم قالوا: یا رسول الله! فکیف نصلی علیک؟ قال: قولوا: اللهم صل علی محمد و ازواجه و ذریته، کما صلیت علی آل ابراهیم، و بارک علی محمد و ازواجه و ذریته، کما بارکت علی آل ابراهیم، انک حمید مجید.»[106]

2. ب) صلوات ناقص

دومین تذکر درباره چگونگی صلوات بر محمد(ص) این است که آوردن کلمه«آل» به دنبال اسم مبارک رسول الله(ص) از نظر مذاهب اسلامی چه حکمی دارد. آیا ذکر آن ضروری است یا نه؟ و در صورت نیاوردن آن آیا صلوات بر محمد(ص) یک صلوات کامل است یا ناقص؟ نکات زیر برای پاسخ به این سؤال ضروری است:

1/2. ب) امامیه و ضرورت آوردن«آل»: از دیدگاه پیروان اهل البیت(ع) نه تنها آوردن کلمه «آل» پس از نام مبارک رسول خدا(ص) ضروری و از مسلّمات این مذهب است که آمدن آن با مفهوم مشخصی که دارد، یگانه شعار و علامت پر افتخار پیروان اهل البیت(ع) است.[107] روایات نیز دراین مورد ساکت نمانده و ضمیمه نمودن «آل» را ضروری دانسته اند: ابی القداح از ابی عبدالله(ع) نقل می کند که روزی امام(ع) از صاحب خانه شنید که می گفت: «اللهم صل علی محمد». امام(ع) به وی فرمود: «یاعبدالله لاتبترها، لاتظلمنا حقنا، قل: اللهم صل علی محمد و اهل بیته.»[108] ابن حجر هیثمی در کتاب الصواعق المحرقة که با انگیزه خاص تدوین شده است، می آورد: رسول خدا(ص) فرمود: «لاتصلوا علی صلاة البتراء، فقالوا: و ماالصلاة البتراء؟ فقال: تقولون: اللهم صل علی محمد، تمسکون، بل قولوا: اللهم صل علی محمد و آل محمد.»[109]

2/2. ب) آوردن «آل» در موضعگیری اهل سنت: موضع اهل سنت در این مورد دو گونه انعکاس یافته است. عده ای آوردن«آل» را ضروری می شمارند و عده دیگر ضمیمه کردن آن را واجب نمی دانند؛ البته نه اینکه ضمیمه کردن «آل» را جایز ندانند بلکه آوردن آن را واجب نمی شمارند؛ از این رو، این دو گرایش در کتابهای فقهی و غیر فقهی آنان همچون المهذّب فی فقه الشافعی،[110] الثمرات الیانعة،[111] شعب الایمان[112] و المغنی[113] به تصویر کشیده شده است.

در پایان این بخش حدیث مفصّلی را که عالم و مفسر اهل سنت یعنی زمخشری از رسول خدا نقل می کند، یادآور می شویم و تحلیل و بررسی آن را به خوانندگان عزیز واگذار می کنیم. جریر بن عبدالله البجلی می گوید:

سمعت رسول الله(ص) یقول: من مات علی حب آل محمد مات شهیداً، ألا ومن مات علی حب آل محمد، مات مغفوراً له، ألا ومن مات علی حب آل محمد مات تائباً، ألا و من مات علی حب آل محمد، مات مؤمناً مستکمل الایمان، ألا ومن مات علی حب آل محمد، فتح الله له قبره بابان الی الجنة، ألا ومن مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة، ألا و من مات علی حب آل محمد، مات علی السنة و الجماعة، ألا ومن مات علی بغض آل محمد، جاء یوم القیامة مکتوباً بین عینیه آیس من رحمة الله، وألا من مات علی بغض آل محمد، مات کافراً، و من مات علی بغض آل محمد، لم یشم رائحة الجنة.[114]

«آل» چه کسانی اند؟

از دیدگاه شیعه امامیه «آل محمد» همان«اهل البیت» به معنای اخص که عبارت اند از: اصحاب کساء (رسول الله، علی و فاطمه و حسنین(ع))، آنان که به اتفاق همه مسلمین آیه تطهیر«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرًا[115] در شأن آنان فرو فرستاده شد. بر اساس روایاتی از رسول خدا(ص)، نه امام از نسل پاک امام حسین(ع) جزو اهل بیت پیامبر خدا(ص) محسوب می شوند.[116]

اما دیدگاه دانشمندان اهل سنت در این عرصه، هر چند بسیار پراکنده و مشوش است، ولی در عین حال، در اینکه «آل محمد» یا «اهل البیت» جز همان کسانی هستند که آیه شریفه تطهیر در وصف آنان نازل گشته، اتفاق نظر دارند. گرچه آنان کسانی دیگر را هم جز اهل البیت می شمارند، لکن با توجه به روایاتی که در این باره از خود آنان نقل شده، اهل البیت(ع) نمی توانند کسانی جز اصحاب کساء باشند. ترمذی،[117] طبری،[118] مؤلف کتاب ذخائرالعقبی[119] و احمد بن حجر،[120] همه این روایت ام سلمه را به عبارتهای مختلف در شأن نزول آیه تطهیر نقل نموده اند که: پیامبر خدا(ص)، علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را زیر عبایش قرار داد و فرمود: «اللهم هؤلاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً. قالت ام سلمة: و أنا معهم یا نبی الله؟ قال: انت علی مکانک و انت الی خیر.» بنابراین از دیدگاه اهل سنت نیز «اهل البیت» به معنای اخص و اصطلاح قرآن که در صلوات همین معنا مراد است، عبارت اند از: رسول خدا(ص)، علی و فاطمه و حسن و حسین(ع).

پی نوشت:                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                 103-البغدادی، محمدبن النعمان بن معلم معروف به شیخ صدوق(431ق)، المقنعة، ص113.

104. الطبری، ابی جعفرمحمد بن جریر (م310ق)، الجامع البیان عن تأویل القرآن، مقدمة الشیخ خلیل المش، ضبط و توثیق و تخریج: صدقی جمیل العطّار، بیروت، الاولی، دارالفکر، 1421ق، ج12، ص48، ح21849؛ البخاری، ابی عبدلله محمدبن اسماعیل (194ـ256ق)، صحیح البخاری (الجامع الصحیح المسند من حدیث رسول الله)، تحقیق نجب الدین الخطیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی ،ج 3، ص280، کتاب التفسیر، باب10، حدیث 4797؛ البیهقی، ابی بکراحمدبن الحسین(485ق)، السنن الکبری ،ج2، ص507، حدیث 2918؛ النیشابوری، ابی الحسین مسلم بن الحجاج القشیری (206ـ261ق)، صحیح مسلم، تحقیق و تعلیق: الدکتور موسی شاهین و...، بیروت، الاولی، مؤسسة عزّالدین للطباعة و النشر، 1407ق، ج1، ص386، حدیث 65؛ القزوینی، ابی عبدالله محمد بن یزید ابن ماجه (209ـ373ق)، سنن ابن ماجه، حقّقه و خرّج احادیثه و علّق علیه، الدکتور بسّارعوّاد معروف، بیروت، الاولی، دارالجلیل، 1418ق، ج 2، ص169، ح 904.

105. البخاری، ابی عبدلله محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج3، ص280، حدیث 4798 و ج4، ص164، کتاب الدعوات حدیث 6358؛ القزوینی، ابی عبدالله محمد بن یزید ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج2، ص170، حدیث 903، باب 25.

106. البخاری، صحیح البخاری، ج4، ص164، حدیث6360؛ السیوطی، جلال الدین عبدالرحمن (م911ق)، الدّرالمنثور فی تفسیر الماثور، ج5، ص408.

107. النجفی، الشیخ محمدحسن، جواهر الکلام، ج4، ص145 (مجموعه 15جلدی).

108. الحرالمعالی، الشیخ محمدحسن، وسایل الشیعة، ج7، ص202؛ کتاب الصلاة، ابواب ذکر، باب42، حدیث2.

109. الهیتمی، احمد بن حجر الملکی (899ـ974ق)، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة و یلیه کتاب، تطهیر الجنان، تخریج احادیث و تعلیق و مقدمه، عبدالوهاب عبد الوهاب عبداللطیف، قاهره، شرکة الطباعة الفتّینة المتحدة، بی تا، ص146.

110. الفیروزآبادی،ابراهیم بن علی، المهذب، ج1، ص111؛ النووی، ابی ذکریا یحیی الدین شرف (م672ق)، کتاب المجموع شرح المهذّب للشیرازی، ج1، ص309.

111. الفقیه یوسف، یوسف بن احمد بن عثمان الشهیر یا الفقیه یوسف، التفسیر الثمرات الیانعة و الاحکام الواضحة القاطعة، ج5، ص91.

112. البیهقی، ابی بکراحمد بن الحسین، شعب الایمان، تحقیق ابی هاجر محمدالسعید، بیروت، اولی، دارالکتب العلمیة، 1421ق، ج2، ص224، حدیث 1585.

113. المقدسی، ابی محمد عبدلله بن احمد قدامة، المغنی، ج1، ص542.

114. الزمخشری، جارالله محمودبن عمرالخوارزمی (467ـ 538ق)، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ج3، ص427.

115. احزاب: 33.

116. ترمذی، ابی عیسی بن سوره (209ـ 297ق)، الجامع الصحیح و هو سنن ترمذی، تحقیق و شرح، احمد شاکر، بیروت، الاولی، دارالکتب العلمیة، 1408ق، ج5، ص621؛ کتاب المناقب، باب32؛ الطبری،احمد بن عبدالله(م 694ق)، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، بیروت، مکتبة القدسی لحسام الدین القدسی، 1356ش، ص47؛ الکلینی، اصول کافی، ج1، ص346.

117. ترمذی، ابی عیسی بن سوره، سنن ترمذی، ج5، ص621؛ اسماعیل بن کثیر الدمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج6، ص366.

118. الطبری، محمدبن جریر، جامع البیان، ج22، ص12.

119. الطبری، احمدبن عبدلله، ذخائر العقبی، ص20.

120. الهیتمی، احمدبن حجر، الصواعق المحرقة، ص143.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۵
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی