آیا حجت خدا ...وجود دارد؟؟؟ 1
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مقدمه:
یکی از مهم ترین آیاتی که ضرورت وجود حجت الهی در روی کرهی زمین و دیدگاه شیعه درباره وجود امام زمان، به عنوان خلیفه و حجت الهی را بیان می نماید، آیه شریفه سی و سوم از سوره مبارکه بقره است. بسیاری از مفسرین اهل سنت، با استفاده از دلالت کلمات و واژگان این آیهی شریفه و به اصطلاح ظاهر این آیه، به قرار دادن مستمر حجت و خلیفه بر روی زمین، توسط خداوند متعال، اعتراف کرده اند.
در مقاله پیش رو، ابتدا دلالت این آیه بر استمرار نصب و جعل حجت و خلیفه الهی در کره زمین، از دیدگاه قواعد و قوانین ادبیات عرب بررسی گردیده و سپس تصریح برخی از بزرگان مفسرین شیعه و اهل سنت، بر دلالت آیه بر این مطلب، نقل میگردد.
دلالت کلمات و الفاظ آیه بر استمرار نصب و جعل خلیفه الهی تا روز قیامت
«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»
«و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من میخواهم، به طور مستمر، در زمین جانشینى بیافرینم؛ گفتند: در آن جا مخلوقى پدید مىآورى که تباهى کند و خونها بریزد؟ با این که ما تو را به پاکى مىستائیم و تقدیس مىگوییم؟ گفت من آن چه میدانم که شما نمیدانید.»
در این آیهی شریفه، خداوند میفرماید که «انی جاعل فی الارض خلیفة» یعنی من در کره زمین خلیفه و جانشین منصوب می نمایم. در این عبارت، واژهی «جاعل» به کار رفته که از دیدگاه علم «نحو» اسم فاعل است. این اسم فاعل، در این جا، بدون الف و لام استعمال شده است و در واژهی «خلیفه» عمل کرده و اِعراب «نصب» به داده است. بر اساس ادبیات عرب و تصریح علمای علم صَرف و علم نحو عربی، اسم فاعل هرگاه بدون الف و لام بیاید و عمل نصبی انجام داده باشد، دلالت بر استمرار دارد و بنابراین در این آیه شریفه نیز، دلالت بر استمرار دارد و بر این اساس معنای این عبارت، این چنین میشود: «من همواره و به طور مستمر، در روی زمین خلیفه و جانشین قرار میدهم» و همان گونه که روشن است، بر اساس این قسمت از آیهی مبارکه، برای همیشه و به طور مستمر – از زمان خلقت آدم تا زمان قیامت - خداوند در زمین، جانشین و خلیفه قرار خواهد داد و به بیان دیگر، تا روز قیامت زمین خالی از حجت و امام نخواهد شد و هر دورهای امام زمان خودش را خواهد داشت. در ادامهی این آیات، خداوند متعال دربارهی اولین مصداق این خلافت و جانشینیِ الهی یعنی جناب آدم علی نبینا و آله و علیه السلام صحبت کرده است و پس از ایشان دیگر پیامبران و جانشینان پیامبران، مصداق خلیفهی الهی هستند.
دیدگاه علمای ادبیات عرب بر این مطلب
در ادامه دیدگاه برخی از نحویها که بر دلالت اسم فاعل بر استمرار تصریح کردهاند، بیان میگردد. با شناخت این قاعده از قواعد عربی، به خوبی ظهور این آیه بر مطلبی که گذشت، آشکار میگردد.
آقای هادی نهر، در کتاب النحو التطبیقی وفقا لمقررات النحو العربی فی المعاهد و الجامعات العربی، مینویسد: نحویها بسیار فراوان دربارهی این که اسم فاعل هم چون فعل عمل میکند و دلیل این مطلب صحبت کردهاند و گفتهاند که فعل مضارع و اسم فاعل، هر دو دلالت بر وقوع کاری و تکرار و استمرارش دارند:
«و قد أکثر النحاة فی الحدیث عن سبب عمل اسم الفاعل فی أنّ کلا منهما یدلّ على الحدوث و التجدد و الاستمرار زیادة على توافقهما فی المعنى و اللفظ الذی أشار إلیه النحاة.»
«نحویها بسیار زیاد درباره دلیل عمل کردن اسم فاعل صحبت کردهاند [و گفته اند که] هر دو [فعل و اسم فاعل] دلالت بر حدوث، تجدد و استمرار دارند؛ علاوه بر این که در معنا و لفظ، که نحویها به آن اشاره کردهاند، نیز شباهت دارند»
نهر، هادى، النحو التطبیقی وفقا لمقررات النحو العربی فی المعاهد و الجامعات العربیة، عالم الکتب الحدیث، اربد - اردن، چاپ: اول، ج 2، ص 897.
دیدگاه مرحوم رضی
همچنین مرحوم رضی الدین استر آبادی در شرحش بر الکافیة، دربارهی دلالت اسم فاعل و اسم مفعول بر استمرار مینویسد:
«و أمّا اسما الفاعل و المفعول، فعملهما فی مرفوع ... جائز مطلقا، سواء کانا بمعنى الماضی أو بمعنى الحال أو بمعنى الاستقبال أو لم یکونا لأحد الأزمنة، بل کانا للإطلاق المستفاد منه الاستمرار، نحو: زید ضامر بطنه، و مسود وجهه، و مؤدّب خدّامه.»
«این که اسم فاعل و اسم مفعول، این که عمل رفعی انجام دهند، به صورت مطلق جایز است: چه این که اسم فاعل و اسم مفعول به معنای ماضی باشند یا به معنای حال یا آینده باشند و چه این که برای یکی از این سه زمان نباشند، بلکه مطلقی باشند [و قید به یکی از این سه زمان نخورده باشند] که از آن استمرار استفاده میشود؛ مانند این که زید همواره شکمش لاغر است و همواره صورتش سیاه است و همواره خادمانش را تربیت میکند.»
رضى الدین استر آبادى، محمد بن حسن، شرح الرضی على الکافیة، 4 جلد، موسسة الصادق للطباعه و النشر، تهران - ایران، چاپ: اول، 1384 ه.ش، ج 2، ص 221.
همان گونه که در متن بالا روشن است، مرحوم رضی مینویسد که اسم فاعل و مفعول اگر بخواهند عمل رفعی انجام دهند [اسم بعد از خودشان به عنوان فاعل آنها باشد]، به طور مطلق میتوانند این عمل را انجام داده و معمولشان را مرفوع نمایند چه به یکی از زمانهای سهگانه – گذشته یا حال یا آینده – قید خورده باشند، مثلا گفته شود که زید مسود وجهه امس - زید صورتش دیروز سیاه بود - یا زید مسود وجهه غدا - زید صورتش فردا سیاه است – و چه قید به یکی از این سه زمان نخورده باشند بلکه مطلق باشند و دلالت بر استمرار کنند؛ مثلا وقتی گفته میشود که زید مسود وجهه، یعنی این که زید همواره و به طور مستمر صورتش سیاه است.
اگرچه اصل مطلب ایشان، در این جا، دربارهی عمل رفعی اسم فاعل و مفعول است اما شاهد مثال ما، همین قسمت پایانی کلام ایشان است که نشان میدهد اسم فاعل اگر قید به یکی از سه زمان گذشته، حال و آینده نخورده باشد، مطلق است و از آن استمرار استفاده میشود.
با بررسی آیهی محل بحث ما نیز، روشن میشود که اسم فاعل در این آیه قید به یکی از سه زمان گذشته، حال و آینده نخورده است، مثلا خداوند متعال نفرموده است که «انی جاعل فی الارض خلیفة الان» یعنی من الان در کره زمین خلیفه و جانشین قرار میدهم؛ بلکه به طور مطلق گفته است که من در زمین خلیفه قرار میدهم و بنابراین دلالت بر استمرار دارد و نشان میدهد که تا روز قیامت و به صورت مستمر، خداوند در زمین خلیفه و جانشین قرار میدهد.
مرحوم رضی در جای دیگری، از عمل نصبی اسم فاعل بحث میکند و در آن جا نیز به همین مطلب تصریح مینماید:
«و أمّا عمل اسمی الفاعل و المفعول، فی المفعول به، و غیره من المعمولات الفعلیة، فمحتاج إلى شرط، لکونها أجنبیة؛ و هو مشابهتهما للفعل معنى، و وزنا، و یحصل هذا الشرط لهما، إذا کانا بمعنى الحال أو الاستقبال، أو الإطلاق المفید للاستمرار.»
«عمل کردن اسم فاعل و اسم مفعول در مفعول به و سایر مفعولها، احتیاج به یک شرط دارد؛ به دلیل این که این مفعولها، [با اسم فاعل و مفعول] بیگانه هستند و این شرط، شباهت اسم فاعل و اسم مفعول در معنا و وزن با فعل است و این شرط هنگامی برای اسم فاعل و مفعول حاصل میشود که به معنای حال یا آینده باشند یا اطلاق داشته باشند که مفید استمرار است.»
رضى الدین استر آبادى، محمد بن حسن، شرح الرضی على الکافیة، 4 جلد، موسسة الصادق للطباعه و النشر، تهران - ایران، چاپ: اول، 1384 ه.ش، ج 2، ص 222.
ادامه دارد....