آیا کسی از مسلمانان، منکر عقیده مهدویت شده است؟ 1
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سؤال کننده: احمد ولی
توضیح سؤال:
اعتقاد به مهدویت از جمله باورهای است که همه مسلمانان بر آن پایبند هستند، و انتظار آمدن موعود که عدل و داد را در سراسر عالم فراگیر خواهد کرد، از اعتقادات تمام ادیان الهی است و ریشه در آیات و روایات متواتر شیعه و سنی دارد؛ اما در این میان، تعداد اندکی از نویسندگان عموما متاخر سنی مذهب به انکار این اصل اعتقادی و باور دینی پرداخته و در آن تردید کردهاند؛ از جمله این افراد میتوان از ابن خلدون، محمد عبده، رشید رضا، احمد امین مصری، محمد فرید وجدی، محمد محیی الدین عبد الحمید نام برد؛ اینان با طرح چند ادعای کلی تلاش کردهاند که اصل باور مهدویت را زیر سؤال ببرند و مردم را دچار تردید نمایند.
ما در این نوشتار تلاش میکنیم، ادعای این افراد را طرح و سپس نقد نماییم.
پاسخ
شبهه اول ابن خلدون: روایت صحیح السندی برای مهدویت وجود ندارد!
ابن خلدون اگر چه در ابتدا موضوع مهدویت و اقتدا کردن حضرت عیسی علیه السلام به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را مشهور بین تمام مسلمانان در گذر زمان ها میداند و حتی قبول کرده است که عدهای از ائمه حدیث، احادیث مهدویت را از تعدادی از صحابه روایت کرده اند؛ ولی در ادامه اقوال منکران را با استناد به قاعده رجالی «الجرح مقدم علی التعدیل» ترجیح داده و تلاش میکند که باور مهدویت را زیر سؤال ببرد. وی در اینباره میگوید:
اعلم أن فی المشهور بین الکافة من أهل الإسلام علی ممر الأعصار أنه لا بد فی آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البیت یؤید الدین ویظهر العدل ویتبعه المسلمون ویستولی علی الممالک الإسلامیة ویسمی بالمهدی...
و أن عیسی ینزل من بعده فیقتل الدجال أو ینزل معه فیساعده علی قتله ویأتم بالمهدی فی صلاته... إن جماعة من الأئمة خرجوا أحادیث المهدی منهم الترمذی وأبو داود والبزار ابن ماجة والحاکم والطبرانی وأبو یعلی الموصلی وأسندوها إلی جماعة من الصحابة مثل علی وابن عباس وابن عمر وطلحة وابن مسعود وأبی هریرة وأنس وأبی سعید الخدری وأم حبیبة وأم سلمة... ربما یعرض لها المنکرون کما نذکره إلا أن المعروف عند أهل الحدیث أن الجرح مقدم علی التعدیل فإذا وجدنا طعنا فی بعض رجال الأسانید بغفلة أو بسوء حفظ أو ضعف أو سوء رأی تطرق ذلک إلی صحة الحدیث وأوهن منها.
بدان که در مشهور بین تمام مسلمانان در گذر زمان ها این است که: لازم است در آخر الزمان، مردی از اهل بیت ظهور، دین را تأیید و عدل را آشکار کند؛ مسلمانان از او تبعیت کنند و او بر ممالک اسلامی مستولی و مهدی نامیده می شود... و عیسی در نماز بر او اقتدا کند...
و عده ای از ائمه حدیث مثل: ترمذی و ابو داود و ابن ماجة و وحاکم نیشابوری و طبرانی و ابو یعلی موصلی؛ احادیث مهدویت را از تعدادی از صحابه مثل: [امیر المؤمنین] علی [علیه السلام] و ابن عباس و ابن عمر و طلحة و ابن مسعود و ابوهریره و انس و ابو سعید خدری وام حبیبه و ام سلمه و... روایت کرده اند؛ ولی چه بسا بر این (قول مشهور) قول منکران مقدم باشد. در نزد اهل حدیث، معروف و مشهور این است که: « جرح [واژگانی که در تضیف راوی نقل شده] بر تعدیل [واژگانی که وثاقت راوی را اثبات می کند] مقدم است»، وقتی در بعضی از راویان سندهای این احادیث، صفاتی همچون غافل بودن و یا سوء حافظه و یا سوء نظر یافتیم، به صحت حدیث ضربه وارد می کند و موجب ضعف حدیث می شود.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص311 ـ 312، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
پاسخ اول: اعتراف خود ابن خلدون به صحت روایات مهدویت
در نقد و ارزیابی دیدگاه ابن خلدون چند نکته قابل توجّه و اهمّیت است:
از میان روایاتی که خود وی نقل کرده ـ که آن هم تعداد اندکی از روایات مهدویت هستندـ دست کم چهار روایت، بنابر تصریح خود ابن خلدون یا بنابر نقلی که از دیگران کرده است، اسناد خوب و قابل قبولی دارند:
روایت اول
ابن خلدون روایت را چنین نقل کرده است:
اما الترمذی فخرج هو و ابوداود بسندیهما الی ابن عباس من طریق عاصم بن ابی النجود احدالقراء السبعه الی زرّ بن حبیش عن عبدالله بن مسعود عن النبی(ص):
لو لم یبق من الدنیا الایوم لطول الله ذلک الیوم، حتی یبعث الله فیه رجلاً منی أو من أهل بیتی یواطئ اسمه اسمی واسم أبیه اسم أبی.
اما ترمذی و ابو داوود با سند خودشان از ابن عباس از طریق عاصم بن ابی النجود که یکی از قاریان هفتگانه است، نقل کرده اند و وی از زرّ بن حبیش و او از عبدالله بن مسعود نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: اگر از دنیا یک روز بیشتر باقی نماند، خداوند آن روز را طولانی می کند تا اینکه خداوند؛ مردی از من یا از اهل بیت من را که اسم او اسم من و اسم پدر او اسم پدر من است را بر می انگیزد.
ابن خلدون سپس برای تأیید صحت روایت ابو داوود چنین آورده است:
هذا لفظ أبی داود وسکت علیه وقال فی رسالته المشهورة إن ما سکت علیه فی کتابه فهو صالح.
این لفظ ابو داود است و بر این لفظ ساکت مانده (چیزی درباره آن نگفته) و در رساله مشهورش گفته است که در باره هر چیزی که در کتابش ساکت بود، آن چیز صلاحیت دارد (حدیث صحیح است.)
سپس ابن خلدون می افزاید:
و کلاهما حدیث حسن صحیح.
هر دوی اینها حدیث حسن و صحیح هستند.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص312، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
ناگفته نماند که تتمه ای که ابن خلدون در آخر روایت ذکر کرد « واسم أبیه اسم أبی.» در سنن ترمذی وجود ندارد. بلکه این واژه ای است که ابن خلدون خود اضافه نموده است.
روایت دوم:
وی در جای دیگر مینویسد:
2. ما رواه الحاکم من طریق سلیمان بن عبید، عن ابی الصدیق الناجی عن رسول الله قال: یخرج اخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث، و تخرج الارض نباتها، و یعطی المال صحاحاً وتکثر الماشیة وتعظم الأمة یعیش سبعا أو ثمانیة یعنی حججا.
آنچه که حاکم نیشابوری از طریق سلیمان بن عبید از ابو الصدیق الناجی از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت کرده است که آن حضرت فرمودند: در آخر امت من، مهدی، خروج می کند؛ خداوند باران را بر او نازل می کند و زمین گیاهانش را خارج می کند و مال را به طور صحیح می دهد و چهارپایان زیاد می شوند و امت بزرگ و عزیز می شوند و حضرت مهدی؛ هفت سال یا هشت سال زندگی می کند.
ابن خلدون پس از ذکر این حدیث، قول حاکم نیشابوری را آورده که وی این حدیث را صحیح دانسته است:
وقال فیه حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه مع أن سلیمان بن عبید لم یخرج له أحد من الستة لکن ذکره ابن حبان فی الثقات ولم یرد أن أحدا تکلم فیه حدیث.
حاکم نیشابوری در باره این حدیث گفته است که این حدیث صحیح است با اینکه بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند؛ با اینکه هیچ کدام از کتابهای شش گانه اهل سنت حدیثی را از سلیمان بن عبید نیاورده اند، ولی ابن حبان وی را در کتاب «الثقات» آورده است و کسی درباره(در مذمت) او حرفی نزده است.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص316، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
روایت سوم :
ابن خلدون همچنین از حاکم نقل میکند:
و رواه الحاکم ایضاً من طریق عوف الاعرابی عن ابی الصدیق الناجی عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله: لا تقوم الساعة حتی تملأ الارض جوراً و ظلماً و عدواناً، ثم یخرج من اهل بیتی رجلٌ یملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و عدواناً.
و حاکم نیشابوری همچنین از طریق عوف الاعرابی عن ابی الصدیق الناجی عن ابی سعید الخدری که گفت: رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: قیامت برپا نمی شود تا اینکه زمین از ظلم و ستم و دشمنی پر شود، سپس از اهل بیت من مردی خروج می کند که زمین را از عدل و داد پر می کند همچنانکه از ظلم و ستم و دشمنی پر شده است.
وی بعد از ذکر این حدیث می نویسد:
وقال فیه الحاکم: هذا صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه.
حاکم نیشابوری گفته است: این حدیث صحیح است بنابر بر شرط بخاری و مسلم با این که آن را نیاورده اند.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص316، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
روایت چهارم :
ابن خلدون روایت دیگری را از ابوداود چنین نقل کرده است:
ثم رواه ابوداود من روایة ابی خلیل عن ابی عبدالله بن الحارث عن ام سلمه... و رجاله رجال الصحیحین لا مطعن فیهم و لا مغمز.
سپس ابو داوود از روایت ابوخلیل از ابوعبد الله بن الحارث از ام سلمه... و رجال سند آن، رجال صحیحین است که طعنه ای برآن نیست.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص316، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
بنابر این از میان تعداد اندک روایتی که ابن خلدون نقل کرده، دست کم این چهار مورد را یا خود او یا صاحب نظران دیگر که وی از آن ها نقل کرده است، به سلامت و درستی اسانید آن ها اذعان کردهاند، و اگر نبود جز همین چند روایت صحیح که به طور طبیعی با دیگر احادیث ضعیف تأیید شدهاند، برای اثبات موضوع مهدویت کفایت میکرد؛ چون بسیاری از موضوعات دیگر اعتقادی، با همین مقدار قابل اثبات هستند.
پاسخ دوم : تواتر احادیث مهدویت، از دیدگاه اهل سنت:
ذکر این نکته اهمّیت دارد که از میان صدها، بلکه هزاران روایتی که در منابع گوناگون شیعه و اهل سنّت نقل شده، بیان چند روایت و نقد و بررسی آنها و داوری بر اساس همان چند حدیث و به ایجاد تردید و تشکیک پرداختن، خالی از دقّت علمی است و در نزد اهل نظر کار عالمانه ای نیست.
در موارد متعدد، بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران اهل سنّت، به تواتر روایات مهدویت تصریح کرده اند، با اثبات این تواتر، دیگر جایی و ضرورتی برای بررسی اسناد روایات، باقی نمی ماند و صرف تواتر یک خبر در یک موضوع، یقینی بودن آن را اثبات می کند. در همین زمینه، ابن تیمیه می گوید:
وأیضا فالخبر الذی رواه الواحد من الصحابة والإثنان إذا تلقته الأمة بالقبول والتصدیق أفاد العلم عند جماهیر العلماء ومن الناس من یسمی هذا المستفیض.
خبری که یکی از صحابه یا دو تا از آنان آن را نقل کرد و امت آن را تلقّی به قبول کرد، نزد همة عالمان علم آور است و برخی از مردم به این خبر مستفیض گویند.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد بن عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج18، ص70،تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
ملاحظه میشود ابن تیمیه که در علوم حدیث مورد قبول اهل سنّت است، نقل حدیثی به وسیلة یک یا دو نفر از صحابه را که همراه با تلقّی قبول آن از سوی امت باشد، علم آور می داند، حال جای این پرسش هست که احادیث مهدویت که دست کم سی نفر از صحابه آن را ذکر کرده اند، چگونه علم آور نیست؟
و حتی خود ابن خلدون نیز در ابتدای این مبحث، تصریح کرده است که امّت اسلامی در تمام قرون به مهدویت معتقد بوده اند:
اعلم أن فی المشهور بین الکافة من أهل الإسلام علی ممر الأعصار أنه لا بد فی آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البیت یؤید الدین ویظهر العدل ویتبعه المسلمون ویستولی علی الممالک الإسلامیة ویسمی بالمهدی...
بدان که در مشهور بین تمام مسلمانان در گذر زمان ها این است که لازم است در آخر الزمان، مردی از اهل بیت ظهور، دین را تأیید و عدل را آشکار کند؛ مسلمانان از او تبعیت کنند و او بر ممالک اسلامی مستولی و مهدی نامیده می شود...
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص311، ناشر: دار القلم - بیروت - 1984، الطبعة: الخامسة.
علمای اهل سنت و اعتراف به تواتر احادیث مهدویت :
در تکمیل این قسمت، از باب نمونه به گفته های چند نفر از بزرگان اهل سنّت که به تواتر احادیث مهدویت تصریح کرده اند، اشاره می کنیم:
ابو یعلی بیضاوی
ابو یعلی بیضاوی از دانشمندان معاصر اهل سنت در مقدمهای که بر کتاب العرف الوردی نوشته است، ضمن ردّ نظر غیر عالمانه ابن خلدون درباره احادیث مربوط به حضرت مهدی علیه السلام، میگوید:
«و تتبع ابن خلدون فی مقدّمته طرق احادیث خروجه مستوعبا لها علی حسب وسعه فلم تسلم له من علّه لکن ردّوا علیه بأنّ احادیث الوارده فیه علی اختلاف روایاتها کثیره جدّا تبلغ حدّ التواتر»
«و ابن خلدون در کتاب «مقدمه» اش طرق احادیث مهدویت را بر حسب توان (و علم ناقص) خود بررسی کرده و طریقی از این احادیث، برایش سالم نمانده است. ولی (عموم علمای اهل سنت) گفتار او را مردود دانستهاند. زیرا احادیثی که درباره حضرت مهدی علیه السلام وارد شده است، بنا بر طرق مختلفشان، جدّاً فراوان هستند بطوریکه به حدّ تواتر میرسند.»
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، العرف الوردی فی اخبار المهدی علیه السلام، ص 6، تحقیق: ابویعلی البیضاوی، ناشر: دار الکتب العلمیه -بیروت، الطبعة الاولی، 2006 م.
عبدالعلیم بَستَوی
عبدالعلیم بستوی از دیگر دانشمندان معاصر اهل سنت در کتاب «المهدی المنتظر علیه السلام فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحة» احادیث مربوط به حضرت مهدی علیه السلام را بسیار زیاد دانسته و میگوید:
«لا شک أن من نظر فی کتب السنة المختلفة یرى أحادیث کثیرة قد وردت فی مهدی بشر به النبی صلى الله علیه وسلم هذه الأمة.»
«هیچ شکی نیست که اگر کسی در کتابهای مختلف اهل سنت نگاهی بیاندازد احادیث فراوانی درباره حضرت مهدی علیه السلام میبیند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امت اسلام را به آن حضرت بشارت داده است.»