مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۴ ق.ظ

آیا کسی از مسلمانان، منکر عقیده مهدویت شده است؟ 5

نتیجه تصویری برای برچسب روایت صلوات

از دیگر شواهد و قرائنی که این موضوع را ثابت می کند، این است که حاکم نیشابوری که از محدثان بزرگ و معروف اهل سنت است، در کتاب« المستدرک علی الصحیحین»، صدها حدیث را آورده، ودر آنها تصریح نموده به اینکه بر اساس شرایط بخاری و مسلم و یا دست کم بر اساس شرط یکی از آن دو، این احادیث صحیح هستند، و حال این که آن صدها احادیث در صحیح بخاری و مسلم یافت نمی شوند:

الحاکم، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص57؛ ص59؛ ص61؛ ص62؛ ص65؛ ص68؛ ص73؛...،تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.

ذهبی که از علمای بزرگ اهل سنت است در این باره می گوید:

فی المستدرک شیء کثیر علی شرطهما وشیء کثیر علی شرط أحدهما ولعل مجموع ذلک ثلث الکتاب.

در مستدرک (حاکم نیشابوری) احادیث زیادی است بنابر شرط آن دو ( بخاری و مسلم) و احادیث زیادی است بنابر شرط یکی ازآن دو( بخاری و مسلم)، و شاید مجموع آنها ثلث آن کتاب باشد.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج17، ص175، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

ملاحظه می شود که چگونه این حدیث شناس معروف اهل سنت تصریح دارد به اینکه در کتابی غیر از صحیحین، احادیث فراوانی وجود دارد که صحیح هستند و در عین حال، بخاری و مسلم آنها را نیاورده اند، پس اگر بر فرض که بخاری و مسلم احادیث مربوط به حضرت مهدی را نیاورده باشند، هرگز نمی تواند دلیل و شاهدی برای صحیح نبودن این احادیث قرار گیرد.

ابن صلاح نیز همین نکته (قرینه و شاهد) را در جواب ابن اخرم آورده است:

ثم إن أبا عبد الله بن الأخرم الحافظ قال قل ما یفوت البخاری ومسلما مما یثبت من الحدیث یعنی فی کتابیهما ولقائل أن یقول لیس ذلک بالقلیل فإن المستدرک علی الصحیحین للحاکم أبی عبد الله کتاب کبیر یشتمل مما فاتهما علی شئ کثیر.

ابو عبد الله ابن اخرم گفته است: روایت صحیح کمی است که بخاری و مسلم آن را در کتابشان نیاورده باشند، ولی باید کسی به او بگوید: احادیث صحیحی که در این روایت نیامده است کم نیست، مستدرک علی الصحیحین ازحاکم ابو عبد الله نیشابوری؛ کتاب بزرگی است که احادیث زیادی را که در کتاب بخاری و مسلم نیامده است را دارد..

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای643هـ)، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، ص23- 22، تحقیق: تعلیق وشرح وتخریج: أبو عبد الرحمن صلاح بن محمد بن عویضة، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت- لبنان، الطبعة الأولی،1416هـ ق - 1995 م، توضیحات: وبصدره مرویاتنا عن شیخنا أبی محمد محمد نور الدین المکی.

ابن صلاح چنین می گوید:

ثم إن الزیادة فی الصحیح علی ما فی الکتابین یتلقاها طالبها مما اشتمل علیه أحد المصنفات المعتمدة المشتهرة لائمة الحدیث کأبی داود السجستانی وأبی عیسی الترمذی وأبی عبد الرحمن النسائی وأبی بکر بن خزیمة وأبی الحسن الدارقطنی وغیرهم منصوصا علی صحته فیها ولا یکفی فی ذلک مجرد کونه موجودا فی کتاب أبی داود وکتاب الترمذی وکتاب النسائی وسائر من جمع فی کتابه بین الصحیح وغیره ویکفی مجرد کونه موجودا فی کتب من اشترط منهم الصحیح فیما جمعه ککتاب بن خزیمة.

احادیث صحیح؛ افزون بر آنچه که در دو کتاب بخاری و مسلم وجود دارد، جوینده احادیث صحیح می تواند آن را در یکی از نوشته ها و مصنفات معتمد و مشهور امامان حدیث از جمله ابو داوود سجستانی وابو عیسی ترمذی وابو عبد الرحمن نسائی وابو بکر بن خزیمة وابو حسن دارقطنی وغیر اینها که تصریح دارند بر صحت آن احادیث، پیدا کند.

الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای643هـ)، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث، ص23 - 24، تحقیق: تعلیق وشرح وتخریج: أبو عبد الرحمن صلاح بن محمد بن عویضة، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت- لبنان، الطبعة الأولی،1416هـ ق - 1995م، توضیحات: وبصدره مرویاتنا عن أبی محمد نور الدین المکی.

روشن شد که حدیث صحیح فقط حدیثی نیست که در صحیح بخاری و مسلم هست؛ بلکه تصحیح حدیث و معتبر دانستن آن راههای مختلفی دارد، که یکی از آن راهها وجود آن حدیث در این دو کتاب است، ولی این راه راه انحصاری نیست، همچنانکه سیوطی در تدریب الراوی به نقل از نواوی آورده است:

قال فما صححه ولم نجد فیه لغیره من المعتمدین تصحیحا ولا تضعیفا حکمنا بأنه حسن.

نواوی گفته: آنچه را که حاکم نیشابوری صحیح بداند و از غیر از او از معتمدین، تصحیح و تضعیفی در رابطه با ان ذکر نکرده باشد، ما حکم به صحیح بودن آن می کنیم.

السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج1، ص107، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف، ناشر: مکتبة الریاض الحدیثة - الریاض.

پاسخ دوم: در احادیث صحیحین اشاره به حضرت مهدی علیه السلام شده است

درست است که در صحیحین حدیثی که به صراحت اسم حضرت مهدی در آن ذکر شده باشد، نیامده است، ولی در صحیح بخاری یک حدیث و در صحیح مسلم چند حدیث آمده، که با توجه به قرائن و شواهد، تردیدی وجود ندارد که منظور از این احادیث، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و جز این، امکان تطبیقی دیگری، وجود ندارد:

در صیح بخاری؛ کتاب الانبیاء؛ بَاب 50 (بَاب نُزُولِ عِیسَی بن مَرْیَمَ عَلَیْهِمَا السَّلَام) آمده است:

3265 حدثنا بن بُکَیْرٍ حدثنا اللَّیْثُ عن یُونُسَ عن بن شِهَابٍ عن نَافِعٍ مولی أبی قَتَادَةَ الْأَنْصَارِیِّ أَنَّ أَبَا هُرَیْرَةَ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم کَیْفَ أَنْتُمْ إذا نَزَلَ بن مَرْیَمَ فِیکُمْ وَإِمَامُکُمْ مِنْکُمْ.

نافع مولای ابو قتاده انصاری از ابو هریره نقل می کند که وی گفت که رسول الله صلی الله علیه و اله فرمودند: شما چطور خواهید بود زمانی که پسر مریم (حضرت عیسی) فرود آید و در آن حال امام شما از خودتان باشد.

البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج3، ص1272، کتاب الانبیاء؛ بَاب پنجاهم (بَاب نُزُولِ عِیسَی بن مَرْیَمَ عَلَیْهِمَا السَّلَام)؛ حدیث 3265، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در صحیح مسلم نیز همین حدیث آمده است وسندش، غیر از دو نفر اول؛ همانند سند حدیثی است که بخاری آن را نقل کرده است:

مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج1، ص136، کِتَاب الْإِیمَانِ، باب 71 (باب نُزُولِ عِیسَی بن مَرْیَمَ حَاکِمًا بِشَرِیعَةِ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وسلم)؛ حدیث155، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

روایت دیگری در این زمینه فقط در صحیح مسلم آمده است:

156 حدثنا الْوَلِیدُ بن شُجَاعٍ وَهَارُونُ بن عبد اللَّهِ وَحَجَّاجُ بن الشَّاعِرِ قالوا حدثنا حَجَّاجٌ وهو بن مُحَمَّدٍ عن بن جُرَیْجٍ قال أخبرنی أبو الزُّبَیْرِ أَنَّهُ سمع جَابِرَ بن عبد اللَّهِ یقول سمعت النبی صلی الله علیه وسلم یقول لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ من أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ علی الْحَقِّ ظَاهِرِینَ إلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ قال فَیَنْزِلُ عِیسَی بن مَرْیَمَ صلی الله علیه وسلم فیقول أَمِیرُهُمْ تَعَالَ صَلِّ لنا فیقول لَا إِنَّ بَعْضَکُمْ علی بَعْضٍ أُمَرَاءُ تَکْرِمَةَ اللَّهِ هذه الْأُمَّةَ.

ابو الزبیر از جابر بن عبد الله انصاری شنیده است که جابر می گفت از رسول خدا صلی الله علیه واله شنیدم که می فرمود: پیوسته گروهی از امت من تا روز قیامت بر حق می جنگند، فرمود: پس عیسی بن مریم فرود می آید، پس امیر آنها به حضرت عیسی علیه السلام می گوید بیا و برای ما نماز بخوان، حضرت عیسی علیه السلام می گوید: نه؛ بعضی از شما (مسلمانان) برای بضی دیگر امیر و حاکم هستید؛ به جهت گرامی داشتن خداوند متعال این امت را (مسلمانان را).

مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج1، ص136، کِتَاب الْإِیمَانِ، باب 71 (باب نُزُولِ عِیسَی بن مَرْیَمَ حَاکِمًا بِشَرِیعَةِ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وسلم)؛ حدیث156، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

این دو حدیث که متن آنها نقل شد تصریح دارند به اینکه در هنگام نزول حضرت عیسی علی نبینا و اله و علیه السلام، امام مسلمانان از خودشان خواهد بود؛ کنایه از اینکه حضرت عیسی علی نبینا و اله و علیه السلام امام مسلمانان نخواهد شد؛ بلکه امام مسلمانان از خودشان است، حال این پرسش پیش می آید که این امامی که در این دو حدیث بدان اشاره شد و اسمی از او به میان نیامده، چه کسی است؟

جواب این پرسش را می توان به راحتی از روایاتی که همین مضمون را نقل کرده اند ولی تصریح به نام آن حاکم و امام مسلمانان دارند؛ به دست آورد و از این راه می توان به راحتی فهمید که مقصود از امام در آن دو حدیثی که در صحیح بخاری و مسلم آمده؛ چه کسی است؟

در کتاب «المنار المنیف» از مسند ابو اسامه نقل شده است:

وقال الحارث بن أبی أسامة فی مسنده حدثنا إسماعیل بن عبد الکریم حدثنا إبراهیم بن عقیل عن أبیه عن وهب بن منبه عن جابر قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم ینزل عیسی بن مریم فیقول أمیرهم المهدی تعال صل بنا فیقول لا إن بعضهم أمیر بعض تکرمة الله لهذه الأمة وهذا إسناد جید.

حارث بن ابی اسامة در مسندش از جابر بن عبد الله انصاری روایتی را آورده است که جابر گفت: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: عیسی بن مریم فرود می آید، پس امیر آنها حضرت مهدی علیه السلام به حضرت عیسی علیه السلام می گوید بیا و برای ما نماز بخوان، حضرت عیسی علیه السلام می گوید: نه؛ بعضی از شما( مسلمانان) برای بعضی دیگر امیر و حاکم هستید؛ به به جهت گرامی داشتن خداوند متعال این امت را(مسلمانان را).

سند این روایت «جید» است.

الحنبلی الدمشقی، أبو عبد الله محمد بن أبی بکر(متوفای 751 هـ)، المنار المنیف فی الصحیح والضعیف، ج1، ص147، تحقیق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعةالثانیة، 1403 هـ.

بررسی سندی این حدیث:

1. الحارث ابن أبی أسامة:

ذهبی وی را «الحافظ الصدوق» دانسته است:

الحارث بن محمد ابن أبی أسامة واسم أبی أسامة داهر الحافظ الصدوق العالم مسند العراق... صاحب المسند المشهور.

الحارث بن محمد ابن ابی اسامة و اسم ابو اسامه، داهراست، حافظو راستگو و عالم مسند نویس عراق و صاحب مسند مشهور است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص388، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

2. اسماعیل بن عبد الکریم:

ذهبی در کتاب« الکاشف» آورده است:

392 إسماعیل بن عبد الکریم بن معقل... قال النسائی لیس به بأس.

اسماعیل بن عبد الکریم بن معقل... نسائی گفته است که هیچ اشکالی در او نیست.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، الکاشف ج1، ص385، تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولی، 1413هـ - 1992م.

ابن حجر عسقلانی وی را « صدوق» دانسته است:

464 إسماعیل بن عبد الکریم بن معقل بن منبه بالموحدة أبو هشام الصنعانی صدوق من التاسعة د فق.

اسماعیل بن عبد الکریم بن معقل بن منبه ابوهسام صنعانی، صدوق(راستگو) از طبقه نهم است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص452، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.علی بن عابس.

3. إبراهیم بن عقیل:

ذهبی در« الکاشف» آورده است:

177 إبراهیم بن عقیل الیمانی... وثق.

ابراهیم بن عقیل بن معقل یمنی... توثیق شده است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج1، ص219، تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولی، 1413هـ - 1992م.

ابن حجر عسقلانی وی را «صدوق» دانسته است:

218 إبراهیم بن عقیل بن معقل الصنعانی صدوق من الثامنة.

ابراهیم بن عقیل بن معقل صنعانی صدوق(راستگو) از طبقه هشتم است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص92، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.علی بن عابس.

4. ابیه (عقیل بن معقل):

ذهبی گفته است که احمد بن حنبل وی را موثق دانسته است:

3859 عقیل بن معقل...وثقه أحمد وقال کان قد قرأ التوراة والإنجیل والقرآن.

عقیل بن معقل... احمدبن حنبل وی را ثقه دانسته است و گفته است که توراة و انجیل و قرآن را خوانده است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج2، ص31 ج1، ص219، تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولی، 1413هـ - 1992م.

ابن حجر عسقلانی وی را «صدوق» دانسته است:

4664 عقیل بن معقل بن منبه الیمانی بن أخی وهب صدوق من السابعة.

عقیل بن معقل بن منبه یمنی، پسر برادر وهب صدوق(راستگو) از طبقه هفتم است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص396، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.علی بن عابس.

5. وهب بن منبه:

ذهبی در« الکاشف» وی را صدوق دانسته است:

6116 وهب بن منبه الصنعانی أخو همام... صدوق صاحب کتب.

وهب بن منبه الصنعانی برادر همام... راستگو و صاحب کتابها است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج2، ص358. تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولی، 1413هـ - 1992م.

ابن حجر عسقلانی وی را ثقه دانسته است:

7485 وهب بن منبه بن کامل الیمانی أبو عبد الله الأبناوی... ثقة من الثالثة.

وهب بن منبه بن کامل یمنی ابو عبد الله ابناوی...ثقه است از طبقه سوم است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص585، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.علی بن عابس.

ناصر الدین البانی نیز این حدیث را تصحیح کرده است:

الألبانی، محمد ناصر الدین، السلسلة الصحیحة: ج5، ص276،ح2236، الناشر: مکتبة المعارف ـ الریاض.

با توجه به تصریح این حدیثی که بررسی سندی شد، معلوم می گردد که منظور از امیری که در دو حدیث منقول از صحیح بخاری و مسلم ذکر شد همان حضرت مهدی علیه السلام است و به همین سبب است که ابن حجر عسقلانی درشرح خود(فتح الباری) در ذیل حدیثی که از بخاری ذکر شده بود، از ابو الحسن آبری در مناقب الشافعی نقل کرده که:

«تواترت الاخبار بأن المهدی من هذه الامة و ان عیسی یصلی خلفه.»

احادیث متواترند بر اینکه مهدی از این امت است و عیسی پشت سر وی نماز می خواند.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج6، ص494، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.

در صحیح مسلم سه روایت دیگر وجود دارد که مضمون هر سه یکی است و در آنها یک ویژگی از حضرت مهدی علیه السلام السلام بیان شده است، ولی به نام حضرت مهدی علیه السلام تصریح نشده است که در اینجا یکی از آن سه روایت را می آویم:

2913 حدثنا زُهَیْرُ بن حَرْبٍ وَعَلِیُّ بن حُجْرٍ واللفظ لِزُهَیْرٍ قالا حدثنا إسماعیل بن إبراهیم عن الْجُرَیْرِیِّ عن أبی نَضْرَةَ قال کنا عِنْدَ جَابِرِ بن عبد اللَّهِ... قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یَکُونُ فی آخِرِ أُمَّتِی خَلِیفَةٌ یَحْثِی الْمَالَ حَثْیًا لَا یَعُدُّهُ عَدَدًا.

از ابو نضره روایت است که گفته است در نزد جابربن عبدالله انصاری بودیم... جابر گفت که رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: در زمان آخر امت من خلیفه ای می باشد که می دهد اموال را به طوری که شمردنی نیست.

مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج4،ص 2234و ص2235، ح2913و2214، کتاب الْفِتَنِ وَأَشْرَاطِ السَّاعَةِ، بَاب لَا تَقُومُ السَّاعَةُ...، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

در این احادیث گرچه اسمی از حضرت مهدی علیه السلام به میان نیامده است، ولی در روایات دیگری همین ویژگی با صراحت به آن حضرت نسبت داده شده است که بیانگر آن است که این سه حدیث نیز، گویای همین مطلب است مثل روایتی که ترمذی آن را آورده و سند آن را حسن دانسته است:

2232 حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ قَال سمعت زَیْدًا الْعَمِّیَّ قَال سمعت أَبَا الصِّدِّیقِ النَّاجِیَّ یحدث عن أبی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قال خَشِینَا أَنْ یَکُونَ بَعْدَ نَبِیِّنَا حَدَثٌ فَسَأَلْنَا نَبِیَّ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فقال إِنَّ فی أُمَّتِی الْمَهْدِیَّ یَخْرُجُ یَعِیشُ خَمْسًا أو سَبْعًا أو تِسْعًا زَیْدٌ الشَّاکُّ قال قُلْنَا وما ذَاکَ قال سِنِینَ قال فَیَجِیءُ إلیه رَجُلٌ فیقول یا مَهْدِیُّ أَعْطِنِی أَعْطِنِی قال فَیَحْثِی له فی ثَوْبِهِ ما اسْتَطَاعَ أَنْ یَحْمِلَهُ قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ.

از ابوسعید خدری روایت است که گفت: ترسیدیم که بعد از پیامبر ما صلی الله علیه و اله حادثه ای رخ دهد، پس ما از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله پرسیدیم، پس فرمود: در امت من مهدی خروج می کند؛ پنج یا هفت یا نه سال زندگی می کند، تردید از زید(راوی) است، ابو سعید می گوید: گفتیم چه چیز است آن؟ فرمود: مردی می آید و می گوید: (مردی می آید و می گوید: ای مهدی چیزی به من بده، به دامنش می ریزد آن قدری که بتواند ببرد).ترمذی می گوید این حدیث حسن است.

الترمذی السلمی، محمد بن عیسی ابوعیسی (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج4، ص506، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

از دانشمندان بزرگ وهابی معاصر؛ عبد المحسن العماد ـ قائم مقام دانشگاه مدینه منوره ـ در مجله «رسالة الثقلین» شماره 25، سال هفتم می گوید:

فهذا الحدیثان الواردان فی الصحیحین و إن لم یکن فیها التصریح بلفظ المهدی تدل علی صفات رجل صالح یؤم المسلمین.

این دو روایتی که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده، اگر چه در آن نام مهدی نیامده، ولی دلالت می کند بر مرد صالحی که پیش نماز مسلمین خواهد شد.

پس با توجه به این توضیحاتی که ذکر شد، روشن است که هرچند در صحیحین، تصریحی به نام حضرت مهدی علیه السلام نشده است ولی شواهد و قراینی که ذکر شد معلوم کرد که این چند حدیث که در صحیح بخاری و مسلم آمده است، مثل احادیث صریح هستند و از آنها می توان عقیده مهدویت را ثابت کرد.

پاسخ سوم: مهدویت در صحیح مسلم به صورت صریح بوده و تحریف شده است !

برخی از علمای اهل سنت در کتابهای خودشان، حدیثی را از صحیح مسلم نقل می کنند که در این حدیث، از حضرت مهدی علیه السلام با صراحت اسم برده شده و وی را از فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانسته است، ولی اکنون در صحیح مسلم هیچ اثری از آن حدیث نیست!

برای روشن شدن مطلب، عین حدیث و عبارات چند نفر از علمای اهل سنت ـ که دو نفر از آنان از شهرت خوبی در نزد اهل سنت برخوردارند ـ را در اینجا می آوریم:

1. ابن حجر هیثمی است؛ در کتابش آورده است:

وسیأتی فی الفصل الثانی جملة مستکثرة من الأحادیث المبشرة به، ومن ذلک ما أخرجه مسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجة والبیهقی وآخرون ( المهدی من عترتی من ولد فاطمة )

در فصل دوم احادیث زیادی که بشارت دهنده به حضرت مهدی علیه السلام هستند را می آوریم و از آن احادیث، حدیثی است که آن را مسلم و ابو داوود و ابن ماجه و بیهقی و دیگران آورده اند: (مهدی از خاندان من از فرزندان فاطمه است.)

الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص472، تحقیق عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولی، 1417هـ - 1997م.

2. متقی هندی در کتابش کنز العمال:

38662 - المهدی من عترتی من ولد فاطمة. (د، م - عن أم سلمة ).

مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است. ( ابو داوود و مسلم از ام سلمه نقل کرده اند).

الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفای975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج14، ص118، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1419هـ - 1998م.

همان طور که خود متقی هندی در مقدمه کتابش گفته: منظور از (د) ابوداود و منظور از (م) صحیح مسلم است.

وهذه رموزه ( خ ) للبخاری ( م ) لمسلم ( ق ) لهما ( د ) لأبی داود

رموز این کتاب: (خ) برای بخاری؛ (م) برای مسلم؛ (ق) روایتی که بخاری و مسلم نقل کرده اند؛ (د) روایتی که ابوداود نقل کرده است.

کنز العمال، ج1، ص15

3. محمد علی صبان در کتابش « اسعاف الراغبین» چنین آورده است:

اخرج مسلم و ابوداود و النسائی و ابن ماجه والبیهقی و آخرون «المهدی من عترتی من ولد فاطمة».

مسلم و ابوداوود و نسائی و ابن ماجه و بیهقی و دیگران روایت کرده اند که مهدی از عترت من ( رسول خدا صلی الله علیه و اله ) از فرزندان فاطمه سلام الله علیها است.

الصبان، محمدعلی( متوفای 1303 )، اسعاف الراغبین، ج2، ص28.

4. حمزاوی مالکی در کتاب مشارق الانوار می نویسد:

ففی مسلم و ابی داود و النسائی و ابن ماجه والبیهقی و آخرین «المهدی من عترتی من ولد فاطمة».

در کتابهای مسلم و ابوداوود و نسائی و ابن ماجه و بیهقی و دیگران آمده که مهدی از عترت من ( رسول خدا صلی الله علیه و اله ) از فرزندان فاطمه سلام الله علیها است.

حمزاوی مالکی ( متوفای 1303 )، مشارق الانوار، ص112

با این نقل هایی که شد می توان به راحتی ثابت کرد که تصریح به نام حضرت مهدی دست کم، در صحیح مسلم وجود داشته است، که عده ای از علمای اهل سنت، آن را با صراحت از مسلم نقل کرده اند، البته واضح و روشن است که کسی نمی تواند ادعا کند که این علمای اهل سنت در ارجاع دادن دچار اشتباه شده اند، زیرا احتمال اشتباه در یک نفر ممکن است، اما در بیش از یک نفر احتمال آن بسیار کم است.

شبهه چهارم: (اعتقاد به مهدویت؛ آثار منفی را به دنبال دارد):

شبهه بعدی رشید رضا این است که: فکر و اندیشه مهدویت در جهان اسلام، تبعات و آثار منفی فراوانی را بر جای گذاشته است که باعث اختلاف و کشتارهایی در جامعه اسلامی شده است:

وَقَدْ کَانَتْ أَکْبَرَ مَثَارَاتِ الْفَسَادِ وَالْفِتَنِ فِی الشُّعُوبِ الْإِسْلَامِیَّةِ؛ إِذْ تَصَدَّی کَثِیرٌ مِنْ مُحِبِّی الْمُلْکِ وَالسُّلْطَانِ، وَمِنْ أَدْعِیَاءِ الْوِلَایَةِ وَأَوْلِیَاءِ الشَّیْطَانِ، لِدَعْوَی الْمَهْدَوِیَّةِ فِی الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ، وَتَأْیِیدِ دَعْوَاهُمْ بِالْقِتَالِ وَالْحَرْبِ، وَبِالْبِدَعِ وَالْإِفْسَادِ فِی الْأَرْضِ حَتَّی خَرَجَ أُلُوفُ الْأُلُوفِ عَنْ هِدَایَةِ السُّنَّةِ النَّبَوِیَّةِ، وَمَرَقَ بَعْضُهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ...

عقیده مهدویت، یکی از بزرگترین عوامل و انگیزه های فساد و فتنه ها در امت اسلامی است؛ زیرا بسیاری از دوستداران سلطنت و پادشاهی و اولیاء شیطان، مدعی مهدویت می شوند و برای تأیید ادعای خود به جنگ و کشتار و بدعت و فساد در زمین متوسل می شوند تا اینکه هزران هزار نفر از هدایت سنت نبوی خارج می شوند و بعضی از آنها از دین خارج می شوند همچنانکه تیر از کمان خارج می شود.

محمد رشید بن علی رضا بن محمد (متوفای 1354هـ)، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، ج9، ص416، ناشر: الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1990م.

همچنین وی شکایت می کند که چرا مسلمانان با اعتقاد به مهدویت، به جای حرکت به سوی انجام تکالیف اجتماعی خود مثل ایجاد عدل و داد و... انجام همه آن وظائف را موکول به ظهور حضرت مهدی می نمایند وی در این باره آورده است:

وَالْمُسْلِمُونَ لَا یَزَالُونَ یَتَّکِلُونَ عَلَی ظُهُورِ الْمَهْدِیِّ، وَیَزْعُمُ دَهْمَاؤُهُمْ أَنَّهُ سَیَنْقُضُ لَهُمْ سُنَنَ اللهِ تَعَالَی أَوْ یُبَدِّلُهَا تَبْدِیلًا، وَهُمْ یَتْلُونَ قَوْلَهُ تَعَالَی: فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّةَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَحْوِیلًا. فاطر: 43

و مسلمانان؛ پیوسته، تکیه بر ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) می نمایند و گمان می کنند که مهدی برای آنها سنت های الهی را تغییر می دهد، با اینکه آنها این آیه شریفه را تلاوت می کنند:

آیا آنها چیزی جز سنّت پیشینیان و(عذابهای دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی یابی .

محمد رشید بن علی رضا بن محمد (متوفای 1354هـ)، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، ج9، ص416، ناشر: الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1990م.

پاسخ: سوء استفاده از یک عقیده ، دلیل بر بطلان آن نیست !

در پاسخ به این شبهه، می گوییم که: اعتقاد به مهدویت، یک اعتقاد اصیل اسلامی است که احادیث متواتر بر آن دلالت دارند، پس یک اندیشه صحیح اسلامی است، و همیشه عده ای معدود در جامعه بوده اند که از هر اندیشه صحیح اسلامی سوء استفاده می کردند، و با آنها مبارزه می شده است و هیچگاه به جهت سوء استفاده عده ای قلیل از یک اعتقاد صحیح اسلامی، منکر اصل آن اعتقاد صحیح اسلامی نمی شدند؛ برای همین ما می بینیم که بسیاری از بزرگان شیعه، در عین قبول داشتن اعتقاد مهدویت، با سوء استفاده از آن و با فکرهای غلط در رابطه با انتظار؛ به مقابله برخاسته اند و با کژاندیشی هایی در این زمینه مبارزه کرده اند:

مرحوم شهید مطهری ـ رحمة الله علیه ـ با تقسیم انتظار به دو قسمت سازنده و ویرانگر، به نکوهش انتظار ویرانگر پرداخته اند که خلاصه ای از گفتار ایشان در اینجا می آید:

این که بعد از آنکه دنیا پر از ظلم و جور شد، عدل کلی پیدا می شود، مسأله ای را به وجود آورده است و آن اینکه بعضی از افراد با اتکا به همین مطلب، با هر اصلاحی مخالفند و می گویند: دنیا پر از ظلم و جور شود تا پس از از آن انقلاب شود و عدل وداد صورت بشود.

مطهری، مرتضی(مستشهد 1358ش)، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ناشر: انتشارات صدرا ـ تهران، 1379ش.

و اگر این سخن رشید رضا دلیل بطلان مهدویت باشد ، دلیل بطلان نبوت و توحید نیز خواهد بود ، زیرا افرادی هستند که از عقیده نبوت سوء استفاده کردند ، و خود را نبی معرفی کردند ، و همچنین گروه دیگری از اعتقاد به خدا سوء استفاده کرده و خود را خدا معرفی کردند !

شبهه پنجم: خرافی بودن عقیده مهدویت:

یکی دیگر از شبهاتی که رشید رضا آورده است، خرافی بودن عقیده مهدویت باشد، وی در این زمینه، عبارت کوتاهی دارد:

وَلِلشِّیعَةِ فِیهَا خُرَافَاتٌ مُخَالِفَةٌ لِأُصُولِ الدِّینِ لَا نَسْتَحْسِنُ نَشْرَهَا فِی هَذَا التَّفْسِیر.

برای شیعه در این عقیده مهدویت خرافاتی است که مخالف با اصول دین است که آوردن آن در این تفسیر نیکو نیست.

محمد رشید بن علی رضا بن محمد (متوفای 1354هـ)، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، ج10، ص342، ناشر: الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1990م.

پاسخ: بر فرض خرافی بودن بخشی از جزئیات این عقیده ، آیا باید اصل آن را منکر شد؟!

در اینجا ما نیز یک پاسخ اجمالی می دهیم و پاسخ تفصیلی از این شبهه در قسمت بعدی که پاسخ به شبهات احمد امین مصری است، موکول می کنیم که تأکید بیشتری بر این شبهه نموده است، و این پاسخ اجمالی این است که :

همان طور که پیش از این گفتیم، اعتقاد به مهدویت، از اعتقادات اختصاصی شیعیان نیست؛ بلکه یک اعتقاد عمومی است و تمام مسلمانان بر آن اتفاق دارند و روایات متواتر فریقین نیز آن را تأیید می کند. آیا چنین مسأله می تواند یک مسأله خرافی باشد؟

شبهات احمد امین مصری:

احمد امین نیز چند شبهه از شبهات رشید رضا را تکرار کرده است که عبارتند از: ا. منحصر بودن احادیث مهدویت به شیعه (ادعای شیعی بودن عقیده مهدویت)؛ 2. نقل نشدن احادیث حضرت مهدی در صحیح بخاری و مسلم؛ 3. آثار و عوارض منفی اعتقاد به مهدویت، که پاسخ همه اینها داده شد. 4. خرافی بودن عقیده مهدویت.

پاسخ به شبهات ای شخص، همان پاسخ به شبهات رشید رضا می باشد؛ اما چونکه ـ همانطور که قبلا نیز اشاره شد ـ احمد امین، از بین این شبهات، بر شبهه خرافی بودن عقیده مهدویت، بیشتر تأکید ورزیده است، پاسخ تفصیلی از این شبهه در اینجا آورده می شود.

شبهه اول: خرافه بودن مساله مهدویت

نخست عین کلمات وی را در این باره می آوریم، وی در اینجا چند گفتار را آورده است که هرکدام به طور جداگانه جواب داده می شود.

حدیث المهدی هذا حدیث خرافة وقد ترتب علیه نتائج خطیرة فی حیاة المسلمین.

حدیث مهدی، حدیث خرافی است و بر آن، نتایج خطرناکی در زندگی مسلمانان مترتب است.

امین مصری ، احمد( متوفای 1954م)، ضحی الاسلام ، ج3، ص243، مکتبة الاسرة، مصر،1999م.

احمد امین، درجایی دیگر، اخبار و احادیث حضرت مهدی علیه السلام را نوعی از خبر دادن از غیب می داند و سپس به طور کلی وجود هر نوع اخبار غیبی در احادیث را منکر می شود:

فامتلأت عقول الناس بأحادیث تروی وقصص تقص ونشأ باب کبیر فی کتب المسلمین اسمه الملاحم فیه أخبار الوقائع من کل لون فأخبار العرب والروم وأخبار فی قتال الترک.

عقلهای مردم پرشد از احادیث و قصه هایی و در کتابهای مسلمانان، باب بزرگی پیدا شد که اسم آن « مسائل غیبی» بود و در آن خبرهای حوادث آینده از هر رنگ پیدا می شد، مثل خبرهای عرب و روم وخبرهایی در کشتار ترک.

امین مصری ، احمد (متوفای 1954م)، ضحی الاسلام ، ج3، ص244، مکتبة الاسرة، مصر،1999م.

پاسخ عبد المحسن العباد به این گفته احمد امین:

عبد المحسن بن حمد العباد به این شبهه احمد امین پاسخ داده است و آن را در مجله ای که مدیر آن، مفتی اعظم سابق عربستان (بن باز) بوده است، جواب داده است و جواب وی در این مورد برای هر شنونده با انصافی کافی است:

هذا القول فیه زیادة فی الهلکة لما فیه من استنکار هذا الباب الذی اشتملت علیه دواوین السنة النبویة وهو باب الملاحم وما یندرج تحته من أحادیث عن أخبار بمغیبات وکثیر من أحادیث هذا الباب موجودة فی الصحیحین وفی غیرها.

در این گفته احمد امین، زیاده روی در به هلاکت افکندن گوینده است؛ زیرا در آن انکار بابی است که بر آن مطالب سنت نبوی مشتمل است و آن مسائل و اخبار غیبی است و بیشتر احادیث این باب در صحیحین موجود است.

العباد، عبد المحسن بن حمد، «الرد علی من کذّب با لاحادیث الصحیحة الوارده فی المهدی»، مجلة الجامعة الإسلامیة - المدینة المنورة، العدد 45، قسمت 17، 1400هـ ق.

شبهه دوم : وجود آثار منفی برای اعتقاد به مهدویت:

وی در ادامه با شمردن برخی از آثار منفی که به گمان وی برای احادیث مهدویت به وجود آمده است، می نویسد:

وجعلت هذه الأشیاء کلها أحادیث بعضها نسبوه إلی النبی صلی اللّه علیه وسلم وبعضها إلی أئمة أهل البیت وبعضها إلی کعب الأحبار ووهب بن منبه وهکذا وکان لکل ذلک أثر سیئ فی تضلیل عقول الناس وخضوعهم للأوهام... وهذا کله من جراء نظریة خرافیة هی نظریة المهدیة وهی نظریة لا تتفق وسنة اللّه فی خلقه ولا تتفق والعقل الصحیح"انتهی.

و برای همه این اخبار غیبی، احادیثی جعل شد و بعضی از آن احادیث را به نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و اله و بعضی دیگر را به امامان اهل بیت علیهم السلام نسبت دادند و بعضی دیگر را به کعب الاحبار و وهب بن منبه ـ که غیر مسلمان بودند و بعدا مسلمان شدندـ نسبت دادند و برای هر کدام از آنها اثر بدی در گمراه کردن عقلهای مردن و پناه بردن آنها به اوهام و خیال پردازی بود...و نظریه خرافی مهدویت، نظریه ای است که با سنت خداوند و با عقل صحیح نمی سازد.

امین مصری ، احمد( متوفای 1954م)، ضحی الاسلام ، ج3، ص244، مکتبة الاسرة، مصر،1999م.

پاسخ عبد المحسن العباد به این گفته احمد امین:

وی ‌می‌نویسد:

یجاب عنه بأن مثل ذلک لا یصلح أن یطلق علیه نظریة لأنه من الأمور الغیبیة التی هی لیست محلا للرأی والنظر وإنما یتوقف قبول ذلک علی صحة الحدیث به عن رسول اللّه صلی اللّه علیه وسلم وقد صاحت الأحادیث بخروج المهدی فی آخر الزمان والعقل السلیم لا یختلف مع النقل الصحیح بل یتفق معه إذ أن العقل تابع للنقل وهو معه کالعامی المقلد مع العالم المجتهد کما قال ذلک بعض العلماء وخروج المهدی فی آخر الزمان متفق مع سنة اللّه فی خلقه فإن سنة اللّه تعالی أن الحق فی صراع دائما مع الباطل واللّه تعالی یهیئ لهذا الدین فی کل زمان من یقوم بنصرته ولا تخلو الأرض فی أی وقت من قائم للّه بحجته والمهدی فرد من أمة محمد صلی اللّه علیه وسلم ینصر الله به دینه فی الزمن الذی یخرج فیه الدجال وینزل فیه عیسی بن مریم علیه الصلاة والسلام من السماء کما صحت الأخبار بذلک عن الذی لا ینطق عن الهوی صلی اللّه علیه وسلم.

جواب داده می شود به اینکه: اطلاق نظریه چنین ادعائی اصلا صحیح نیست؛ زیرا این گفته از امور غیبیه است که نمی توان بر آن رأی و نظر گفت؛ زیرا قبول عقیده مهدویت متوقف است بر صحیح بودن حدیث در باره آن از رسول اکرم صلی الله علیه و اله و احادیث نیز فریاد می زنند بر خروج مهدی علیه السلام السلام در آخر الزمان و عقل سلیم نیز هرگز با نقل صحیح اختلافی ندارد، بلکه با آن با آن همراه و متفق است؛ زیرا عقل تابع نقل است، و همراهی عقل با نقل، مثل تقلید عوام مردم با مجتهد می باشد؛ همچنانکه بعضی از علما این را گفته اند.

و خروج مهدی در آخر الزمان با سنت خداوند نیز متفق است، زیرا (در سنت خداوند) حق، دائما با باطل، در جنگ است و خداوند متعال همیشه برای یاری این دین، کسی را آماده کرده است و زمین هیچ گاه خالی از حجت الهی نیست و مهدی علیه السلام السلام فردی از امت پیامبر صلی الله علیه و اله است که خداوند به سبب او دینش را در زمانی که دجال خروج می کند و حضرت عیسی از آسمان نزول می کند، همچنانکه روایات؛ از کسی که ار روی هوی و هوس سخن نمی گوید( پیامبر صلی الله علیه و اله) بر صحت این مطلب گواهی می دهند.

العباد، عبد المحسن بن حمد، «الرد علی من کذّب با لاحادیث الصحیحة الوارده فی المهدی»، مجلة الجامعة الإسلامیة - المدینة المنورة، العدد 45، قسمت 17، 1400هـ ق.

شبهه محمد فرید وجدی:

در متون روایات مهدویت مطالبی است که از یقین به جعلی بودن اصل مهدویت می‌کنیم

وی پس از نقل احادیث مهدی منتظر می گوید:

والناظرون فیها من أولی البصائر لا یجدون فی صدورهم حرجا من تنزیه رسول الله صلی الله علیه وسلم من قولها. فإن فیها من الغلو والخبط فی التواریخ والاغراق فی المبالغة والجهل بأمور الناس والبعد عن سنن الله المعروفة ما یشعر المطالع لأول وهلة أنها أحادیث موضوعة تعمد وضعها رجال من أهل الزیغ أو المتشایعین لبعض أهل الدعوة من طلبة الخلافة فی بلاد العرب أو المغرب.

کسانی که با چشم بصیرت به این احادیث بنگرد، تردید نمی کنند که باید ساحت رسول خدا صلی الله علیه و اله از آن منزه کنند؛ زیرا این روایات سرشار از غلو، اشتباهات تاریخی، اغراق، مبالغه و نادانی به امور مردم بوده و از سنت های مشهور خداوند دور است، کسی که در آن ها مطالعه کند، در همان لحظه اول می فهمد که همه آن ها روایاتی است ساختگی که عمدا توسط اهل گمراهی و برخی از پیروان طالبان خلافت در سرزمین های عربی و غربی ساخته شده است.

فرید وجدی، محمد، دائرة معارف القرن العشرین، ج10، ص480 ـ 481، الناشر: تصویر دار المعرفة، الطبعة الثالثة، 1971م.

پاسخ:

در واقع این شبهه، یک مغالطه بسیار ساده است که از فرق نگذاشتن بین اشیای متشابه به وجود می آید؛ تردیدی نیست که ممکن است در روایات مهدویت، به ویژه آن ها که از طریق غیر اهل البیت علیهم السلام نقل شده اند، اشکالاتی وجود داشته باشد؛ اما این دلیل نمی شود که اصل اعتقاد به مهدویت که با روایات متواتر اسلامی ثابت شده، به خاطر این روایات ضعیف زیر سؤال برود.

و نیز تردیدی نیست که روایات ضعیف و مخالف با عقل در همه ابواب و مسائل اعتقادی، مثل توحید، نبوت، معاد و... به وفور یافت می شود؛ مثل روایاتی که در بخاری، مسلم و دیگر صحاح سته اهل سنت مبنی بر جسمانیت خداوند وجود دارد و ثابت می کند که خداوند: دست، پنج انگشت، پا، کمر، صورت و... دارد، مانند ماه شب چهارده می درخشد، سوار بر حیوانات می شود و...

آیا کسی می تواند ادعا کند که چون چنین روایاتی در باره خداوند وجود دارد و با عقل و منطق و قرآن ناسازگار است؛ پس باید اصل وجود خداوند را منکر شویم؟

در واقع اگر کسی بخواهد مانند او مغالطه کند می تواند بگوید: «با اولین نظر در روایات توحید، خرافات فراوانی دیده می شود؛ پس مساله توحید خرافه است !!»

عقیده به مهدویت و ظهور منجی آخر الزمان، از اعتقادات مشترک تمام مسلمانان و بلکه از اعتقادات مشترک تمام ادیان آسمانی است، آیات قرآن کریم و روایات متواتر آن را ثابت می کند، حال اگر روایت و یا روایاتی وجود دارد که از آن بوی غلو، اغراق، مبالغه، جهل و... استشمام می شود، وظیفه علما و بزرگان دین است که آن روایات را رد و روایات صحیح و خالی از اشکال را برای مردم بخوانند، نه این که به محض دیدن یک یا چند روایت ضعیف و دارای اشکال، اصل اعتقاد به مهدویت را منکر شوند.

افزون بر افراد پیش گفته که در مسئله مهدویت خدشه کرده‌ و با جبهه گیری  علمای اهل سنت در دفاع از مهدویت مواجه شده‌اند، افراد دیگری نیز همچون «سعد محمد حسن» در کتاب «المهدیه فی الاسلام» و «عبدالله محمود» در کتاب « لا مهدی ینتظر بعد الرسول خبر البشر» نیز حرفهای منکران قبل از خود را تکرار کرده‌اند که پاسخهای علمای اهل سنت که در همین مقاله ارائه شد، برای ردّ آنان کافی است.

دسته بندی روایات مهدویت در منابع اهل سنت:

در اینجا مناسب است که به چند دسته از روایت در کتاب های اهل سنت در باره مهدویت اشاره کنیم:

دسته اول: احادیثی که حضرت مهدی علیه السلام را همنام پیامبر می داند:

ترمذی در سنن خود آورده است:

حدثنا عبد الْجَبَّارِ بن الْعَلَاءِ بن عبد الْجَبَّارِ الْعَطَّارُ حدثنا سُفْیَانُ بن عُیَیْنَةَ عن عَاصِمٍ عن زِرٍّ عن عبد اللَّهِ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال یَلِی رَجُلٌ من أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی قال عَاصِمٌ وأنا أبو صَالِحٍ عن أبی هُرَیْرَةَ قال لو لم یَبْقَ من الدُّنْیَا إلا یَوْمٌ لَطَوَّلَ الله ذلک الْیَوْمَ حتی یَلِیَ. قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ

عبد الله بن مسعود روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: مردی از اهل بیت من که اسم او اسم من است؛ حکومت را به دست می گیرد، ابو صالح از ابو هریره روایت کرده است که اگر از دنیا یک روز هم باقی نماند، خداوند آن روز آنقدر طولانی می کند تا اینکه مردی از اهل بیت من حکومت را به دست می گیرد، ابو عیسی (ترمذی صاحب سنن) می گوید: این حدیث حسن صحیح است.

الترمذی السلمی، محمد بن عیسی ابوعیسی (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج4، ص505، حدیث 2231تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

دسته دوم: احادیثی که نزول حضرت عیسی را در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام بیان می کند:

در صحیح مسلم آمده است:

156 حدثنا الْوَلِیدُ بن شُجَاعٍ وَهَارُونُ بن عبد اللَّهِ وَحَجَّاجُ بن الشَّاعِرِ قالوا حدثنا حَجَّاجٌ وهو بن مُحَمَّدٍ عن بن جُرَیْجٍ قال أخبرنی أبو الزُّبَیْرِ أَنَّهُ سمع جَابِرَ بن عبد اللَّهِ یقول سمعت النبی صلی الله علیه وسلم یقول لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ من أُمَّتِی یُقَاتِلُونَ علی الْحَقِّ ظَاهِرِینَ إلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ قال فَیَنْزِلُ عِیسَی بن مَرْیَمَ صلی الله علیه وسلم فیقول أَمِیرُهُمْ تَعَالَ صَلِّ لنا فیقول لَا إِنَّ بَعْضَکُمْ علی بَعْضٍ أُمَرَاءُ تَکْرِمَةَ اللَّهِ هذه الْأُمَّةَ

ابو الزبیر گفت که از جابر بن عبدالله انصاری شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: پیوسته عده ای از امت من برحق می جنگند تا روز قیامت، پس حضرت عیسی فرود می آید، پس به فرمانروای ( امام) مسلمانان می گوید که جلو بایست ای روح الله و برای ما نماز بخوان (امام جماعت باش) ولی حضرت عیسی می فرماید بعضی از شما در این امت فرمانراوایان بعض دیگر هستید به جهت گرامی داشتن خداوند این امت را.

مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج1، ص137، کِتَاب الْإِیمَانِ، بَاب نُزُولِ عِیسَی بن مَرْیَمَ حَاکِمًا بِشَرِیعَةِ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ(ص)، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

مقدسی شافعی در کتاب عقد الدرر، این حدیث را در زیر مجموعه بابی با این عنوان نقل می‌کند:

الباب العاشر فی أن عیسى ابن مریم علیه السلام یصلی خلفه ویبایعه وینزل فی نصرته

«باب دهم درباره اینکه حضرت عیسی بن مریم علیه السلام در پشت سر حضرت مهدی علیه السلام نماز می‌خواند و با آن حضرت بیعت کرده و بخاطر یاری کردن آن حضرت از آسمان فرود می‌آید» 

المقدسی الشافعی السلمی، جمال الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفاى: 685 هـ)، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص 291

نکته دیگر اینکه مقدسی در این باب علاوه بر روایت مسلم بیش از ده روایت دیگر به مضمون روایت مسلم نقل می‌کند که در همه‌ی آنها به نام مقدس «مهدی» به عنوان فرمانروای مسلمانان که حضرت عیسی پشت سر ایشان نماز می‌خواند تصریح شده است.

المقدسی الشافعی السلمی، جمال الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفاى: 685 هـ)، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص 291- 298

دسته سوم: احادیثی که در آنها اوصافی از حضرت مهدی و از حالات زمان ظهور آن حضرت؛ بیان شده است:

1ـ مسلم در صحیح خود آورده است:

حدثنا زُهَیْرُ بن حَرْبٍ وَعَلِیُّ بن حُجْرٍ واللفظ لِزُهَیْرٍ قالا حدثنا إسماعیل بن إبراهیم عن الْجُرَیْرِیِّ عن أبی نَضْرَةَ قال کنا عِنْدَ جَابِرِ بن عبد اللَّهِ فقال یُوشِکُ أَهْلُ الْعِرَاقِ أَنْ لَا یُجْبَی إِلَیْهِمْ قَفِیزٌ ولا دِرْهَمٌ... ثُمَّ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یَکُونُ فی آخِرِ أُمَّتِی خَلِیفَةٌ یَحْثِی الْمَالَ حَثْیًا لَا یَعُدُّهُ عَدَدًا قال قلت لِأَبِی نَضْرَةَ وَأَبِی الْعَلَاءِ أَتَرَیَانِ أَنَّهُ عُمَرُ بن عبد الْعَزِیزِ فَقَالَا لَا.

از جریری روایت است که ابو نضره گفت: در نزد جابر بن عبد الله انصاری بودیم که گفت: زود است که به اهل عراق پیمانه و درهمی نرسد... سپس گفت که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: که در آخر امت من خلیفه ای خواهد بود که اموال را بدون شمارش می دهد( دلیل بر سخاوت است)، جریری می گوید به ابو نضره و ابو علاء گفتم آیا این خلیفله را عمر بن عبد العزیز می دانید؟ هر دو گفتند نه.

مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج4، ص2234، صحیح مسلم، کِتَاب الْفِتَنِ وَأَشْرَاطِ السَّاعَةِ، بَاب لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حتی یَمُرَّ الرَّجُلُ بِقَبْرِ الرَّجُلِ فَیَتَمَنَّی أَنْ یَکُونَ مَکَانَ الْمَیِّتِ من الْبَلَاءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

2ـ ترمذی حدیثی را در این باره آورده و آن را صحیح دانسته است:

حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ قَال سمعت زَیْدًا الْعَمِّیَّ قَال سمعت أَبَا الصِّدِّیقِ النَّاجِیَّ یحدث عن أبی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قال خَشِینَا أَنْ یَکُونَ بَعْدَ نَبِیِّنَا حَدَثٌ فَسَأَلْنَا نَبِیَّ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فقال إِنَّ فی أُمَّتِی الْمَهْدِیَّ یَخْرُجُ یَعِیشُ خَمْسًا أو سَبْعًا أو تِسْعًا زَیْدٌ الشَّاکُّ قال قُلْنَا وما ذَاکَ قال سِنِینَ قال فَیَجِیءُ إلیه رَجُلٌ فیقول یا مَهْدِیُّ أَعْطِنِی أَعْطِنِی قال فَیَحْثِی له فی ثَوْبِهِ ما اسْتَطَاعَ أَنْ یَحْمِلَهُ قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ.

از ابو سعید خدری روایت است که گفت: ما ترسیدیم که بعد از پیامبر ما صلی الله علیه و اله حادثه ای رخ دهد، پس از نبی مکرم صلی الله علیه و اله پرسیدیم، پس فرمود: مهدی از امت من است و خروج می کند، پنج، هفت و یا نه سال زندگی می نماید ـ تردید از زید است ـ گفتیم: او چند سال حکومت می کند؟ فرمود: چند سال؛ پس مردی به سوی می آید و از او درخواست مال می کند؛ پس او آن قدر به او می دهد که توانائی بردنش را داشته باشد. ابوعیسی (ترمذی) گفته است که این روایت حسن است.

الترمذی السلمی، محمد بن عیسی ابوعیسی (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج4، ص506، حدیث 2231تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

حاکم نیشابوری حدیثی را از ابوسعید خدری نقل کرده است:

عن أبی سعید الخدری رضی الله عنه أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال یخرج فی آخر أمتی المهدی یسقیه الله الغیث وتخرج الأرض نباتها ویعطی المال صحاحا وتکثر الماشیة وتعظم الأمة یعیش سبعا أو ثمانیا یعنی حججا.

هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه.

از ابو سعید خدری روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: در آخر زمان امت من، مهدی خروج می کند و خداوند او را از باران سیراب می فرماید و زمین روییدنی های خود را خارج می سازد و مال را به طور صحیح می دهد امت بزرگ شمرده می شود و آن حضرت هفت یا هشت سال حکومت می کند.

این حدیث صحیح است، ولی آن را بخاری و مسلم نیاورده اند.

الحاکم، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص8672، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.

دسته چهارم: احادیثی که حضرت مهدی را از عترت پیامبرصلی الله علیه وآله و یا از فرزندان حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ شمرده اند:

ترمذی در سنن خود حدیثی را از ابو هریره آورده و آن را صحیح دانسته است، در این روایت آمده است که حضرت مهدی علیه السلام از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله می باشد:

2231 حدثنا عبد الْجَبَّارِ بن الْعَلَاءِ بن عبد الْجَبَّارِ الْعَطَّارُ حدثنا سُفْیَانُ بن عُیَیْنَةَ عن عَاصِمٍ عن زِرٍّ عن عبد اللَّهِ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال یَلِی رَجُلٌ من أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی قال عَاصِمٌ وأنا أبو صَالِحٍ عن أبی هُرَیْرَةَ قال لو لم یَبْقَ من الدُّنْیَا إلا یَوْمٌ لَطَوَّلَ الله ذلک الْیَوْمَ حتی یَلِیَ قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ.

از عبدالله بن مسعود روایت است که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: والی می شود (حکومت را به دست می گیرد) از اهل بیت من؛ مردی که اسم او اسم من است، عاصم گفت که ابوصالح از ابو هریره حدیث کرد که: اگر از دنیا باقی نماند؛ مگر یک روز؛ خداوند متعال آن روز را آن قدر طولانی می کند تا اینکه او حکومت را به دست بگیرد، ابو عیسی (ترمذی) می گوید: این حدیث حسن صحیح است.

الترمذی السلمی، محمد بن عیسی ابوعیسی (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج4، ص505، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

روایتی نیز در سنن ابن ماجه آمده است که حضرت مهدی علیه السلام از فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها است:

حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَةَ ثنا أَحْمَدُ بن عبد الْمَلِکِ ثنا أبو الْمَلِیحِ الرَّقِّیُّ عن زِیَادِ بن بَیَانٍ عن عَلِیِّ بن نُفَیْلٍ عن سَعِیدِ بن الْمُسَیَّبِ قال کنا عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ فَتَذَاکَرْنَا الْمَهْدِیَّ فقالت سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقول الْمَهْدِیُّ من وَلَدِ فَاطِمَةَ.

سعیدبن مسیب می گوید در نزد ام سلمه بودیم که از مهدی گفتگو کردیم، ام سلمه گفت که ازرسول خدا صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمودند: مهدی از فززندان فاطمه است.

القزوینی، محمد بن یزید ابوعبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه، ج2، ص1368، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.

همچین همین روایت در سنن ابی داوود نیز آمده است:

السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث ابوداوود (متوفای 275هـ)، سنن أبی داوود، ج4، ص107، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.

بررسی سندی این حدیث:

1ـ ابوبکر بن أبی شَیْبَةَ:

ذهبی در باره وی آورده است:

أبو بکر بن أبی شیبة الحافظ عدیم النظیر الثبت النحریر... قال أحمد أبو بکر صدوق هو أحب الی من أخیه عثمان وقال العجلی ثقة حافظ وقال الفلاس ما رأیت احفظ من أبی بکر بن أبی شیبة وکذا قال أبو زرعة الرازی... وقال الخطیب کان أبو بکر متقنا حافظا صنف المسند والاحکام والتفسیر.

ابوبکر بن أبی شیبة، حافظ، بی نظیر، مورد اعتماد، مرد زیرک و دانا است ... احمد بن حنبل گفته است: ابو بکر بسیار راستگو است و او دوست داشتنی تر است برای من از برادرش عثمان بن ابی شیبه. عجلی گفته: او مورد اعتماد و حافظ است. فلاس گفته: من کسی را قوی تر از ابوبکر بن أبی شیبه در حفظ روایات ندیدم، همین سخن را ابوزرعه نیز گفته است. و خطیب گفته است: ابو بکر، محکم کار و حافظ بود و مسند و احکام و تفسیر را تألیف کرده است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذکرة الحفاظ، ج2، ص433 ـ 432، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.

2ـ أَحْمَدُ بن عبد الْمَلِکِ:

أحمد بن عبد الملک بن واقد الحافظ الحجة محدث الجزیرة... قال أحمد رایته حافظا لحدیثه صاحب سنة... قال أبو حاتم کان نظیر النفیلی فی الصدق والإتقان.

احمد بن عبد الملک بن واقد حافظ و حجت و محدث جزیرة است... احمد بن حنبل گفته است: او را حافظ حدیث و صاحب صاحب سنت دیدم... و ابو حاتم گفته است: وی نظیر نفیلی است در راستگویی و محکم بودن ( در نقل حدیث).

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذکرة الحفاظ، ج2، ص463، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.

سپس ذهبی همین حدیث را از احمد بن عبد الملک آورده است بدون اینکه این حدیث را ضعیف بشمارد و یا خدشه ای در راویان ان بنماید:

أخبرنا عبد الحافظ بن بدران انا عبد الله بن أحمد سنة 615 انا أبو الفتح بن البطی انا أبو الفضل بن خیرون انا الحسن بن أحمد البزاز انا أحمد بن محمد القطان انا أبو جعفر محمد بن غالب حدثنی أحمد بن عبد الملک الحرانی انا أبو الملیح الرقی عن زیاد بن بیان عن علی بن نفیل عن سعید بن المسیب عن أم سلمة عن النبی صلی الله علیه وسلم قال المهدی من ولد فاطمة علیها السلام.

سعید بن المسیب از ام سلمه از پیامبر صلی الله علیه و اله نقل کرده است که فرمودند: مهدی از فرزندان فاطمة سلام الله علیها می باشد.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذکرة الحفاظ، ج2، ص464، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.

3ـ أبو الْمَلِیحِ الرَّقِّی:

ابن ابی حاتم از ابو زرعه نقل کرده که ابو مَلِیحِ رَّقِّی؛ ثقه است:

حدثنا عبد الرحمن قال سئل أبو زرعة عن أبی الملیح الرقی فقال اسمه الحسن بن عمر الفزاری وهو ثقة.

عبد الرحمن حدیث کرد که از ابوزرعه در باره ابو ملیح رقی پرسیده شد، گفت که اسم او حسن بن عمر فزاری است و او ثقه ( مورد اعتماد) است.

الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفای 327هـ)، الجرح والتعدیل، ج3، ص24، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولی، 1271هـ ـ 1952م.

مزی در تهذیب الکمال از قول احمدبن حنبل و... تصریح بر ثقه بودن وی می کند:

قال أبو الحسن المیمونی، عن أحمد بن حنبل: ثقة، ضابط لحدیثه، صدوق، وهو عندی أضبط من جعفر بن برقان... وَقَال أبو زُرْعَة (1): ثقة.

ابو الحسن میمونی از احمد بن حنبل نقل می کند که ابو ملیح رقی ثقه ( مورد اعتماد) است و حدیث را خوب حفظ می کند و بسیار راستگو است و او در نزد من از جعفر بن برقان ضابطتر است( بیشتر بر حفظ حدیث مهارت دارد)... و ابوزرعه وی را ثقه ( مورد اعتماد) دانسته است.

المزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن ابوالحجاج (متوفای742هـ)، تهذیب الکمال، ج6، ص227، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.

4ـ زِیَادِ بن بَیَانٍ:

ذهبی در الکاشف؛ زیاد بن بیان را صدوق (بسیار راستگو) می داند:

زیاد بن بیان الرقی عن میمون بن مهران وجماعة وعنه أبو الملیح وابن علیة صدوق قانت لله الکاشف.

زیاد بن بیان رقی از میمون بن مهران و عده ای روایت نقل می کند و از او ابو ملیح و ابن علیة روایت نقل می کنند، او صدوق (بسیار راستگو) و عبادت کننده برای خداوند و کاشف است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج1، ص408، تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولی، 1413هـ - 1992م.

ابن حجر نیز وی را صدوق دانسته است:

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص218، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.

« مزی» در تهذیب الکمال، کلماتی را در مدح وی از نسائی وابن حبان آورده است:

وَقَال النَّسَائی: لیس به بأس. وذکره ابنُ حِبَّان فی کتاب"الثقات"، وَقَال: کان شیخا صالحا.

و نسائی گفته: در او هیچ اشکالی نیست، و ابن حبان او را در کتاب « الثقات» آورده است و گفته است: شیخ صالح است.

المزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن ابوالحجاج (متوفای742هـ)، تهذیب الکمال، ج9، ص248، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.

5ـ عَلِی بن نُفَیْلٍ:

ابن حجر در کتاب «تقریب التهذیب» آورده است:

علی بن نفیل بنون وفاء مصغر النهدی بنون الجزری لا بأس به.

علی بن نفیل، اشکالی در او نیست.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص406، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.

ذهبی نیز قول ابو حاتِم را در باره وی آورده است که هیچ اشکالی از عمل کردن به احادیث علی بن نفیل نیست:

علی بن نفیل بن زراعد ق أبو النهدی الحرانی جد أبی جعفر النفیلی الحافظ...قال أبو حاتم: لا بأس به.

ابوحاتم گفته که در علی بن نفیل اشکالی نیست.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج8، ص181، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1407هـ - 1987م.

6ـ سَعِید بن الْمُسَیّبِ:

از تابعین است و ذهبی وی را ثقه دانسته و چنین ستوده است:

سعید بن المسیب بن حزن الإمام أبو محمد المخزومی أحد الأعلام وسید التابعین عن عمر وعثمان وسعد وعنه الزهری وقتادة ویحیی بن سعید ثقة حجة فقیه رفیع الذکر رأس فی العلم والعمل.

سعید بن المسیب بن حزن امام ابومحمد مخزومی یکی از مشاهیر و سرور تابعین است که از عمر، عثمان و سعد (بن أبی وقاص) روایت نقل کرده است و از او زهری و یحیی بن سعید روایت کرده اند، سعید بن المسیب؛ ثقه، حجت و فقیه بود، خوشنام و در علم و عمل پیشگام بود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، الکاشف ج1، ص1953، تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولی، 1413هـ - 1992م.

ذهبی در کتاب دیگرش«سیر أعلام النبلاء» مراسیل سعید بن المسیب را حجت دانسته است:

ومراسیل سعید محتج بها.

و به احادیث مرسل سعید بن المسیب احتجاج می شود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، سیر أعلام النبلاء ج4، ص221، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

7ـ ام المؤمنین ام سلمه رضی الله عنها:

ام المؤمنین همسر گرامی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله، است.

بنابراین در سند این روایت هیچ اشکالی دیده نمی شود.

دسته پنجم: احادیثی که سجایای اخلاقی حضرت مهدی را مثل سجایای اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و اله می داند:

ا. حدیثی که ابن حبان در این زمینه آورده است:

ذکر البیان بأن المهدی یشبه خلقه خلق المصطفی صلی الله علیه وسلم:

6825- أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَوْنٍ الرَّیَّانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ فُضَیْلٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ شُبْرُمَةَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِی النَّجُودِ عَنْ زِرٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أُمَّتِی یُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَخُلُقُهُ خُلُقِی فَیَمْلَؤُهَا قِسْطًا وَعَدْلا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا.

عبدالله بن مسعود از پیامبر صلی الله علیه و اله روایت کرده است: مردی از امت من خروج می کند که اسم او اسم من است و اخلاق او او اخلاق من است و رمین را پر از عدل و داد می کند همچنانکه از ظلم و جور پر شده است.

التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفای354 هـ)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج15، ص237، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ ـ 1993م.

روایات دیگری از روایات حضرت مهدی در کتابهای شیعه و اهل سنت را نیز می توان یافت، اما ما به ذکر همین مقدار بسنده می کنیم و دوستان عزیز را به کتاب های تفصیلی مثل «معجم أحادیث المهدی» و... ارجاع می دهیم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۷
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی