بهترین مذهب کدام است و چرا؟؟؟؟
مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا (علیه السّلام) زابل
مذهب جعفری
سید محمدصادق میرقیصری
«ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است.» این کلام، بخشی از وصیت نامه حضرت امام خمینی(ره) است که به شیعه امام جعفر صادق(ع) بودن افتخار می کند.
بی شک، این افتخار به دلیل دریای بی کران علم امام جعفر صادق(ع) است که سال ها مسلمانان به ویژه شیعیان از آن سیراب شده اند. مذهب جعفری، افزون بر علم و مبارزه علمی، به همت و کار مضاعف نیز توجهی ویژه داشت. اگر همت و کار مضاعف امام صادق(ع) در تربیت این همه شاگرد نبود، اگر امام صادق(ع) به مبارزه علمی و تبیین اسلام ناب محمد(ص) همت نمی کرد، دیگر نه اسلام نابی بود و نه شیعه ای.
(
در دوران حیات پربرکت امامان پیش از امام صادق، دشمنان دین، فرصت هرگونه حرکت علمی را از این بزرگواران گرفتند. در نتیجه، این مسئولیت سنگین بر عهده امام صادق(ع)، قرار گرفت. از عهده این مسئولیت سنگین برآمدن، ممکن نبود مگر با همت و کار مضاعف امام صادق(ع)، برای گسترش علم، تربیت شاگردان و مبارزه علمی.
از دیگر مواردی که در زندگی پربرکت امام صادق(ع) باید به آن توجه کرد، این است که آن حضرت، از اختلاف میان بنی امیه و بنی عباس بهره برد و حرکت عظیم علمی خویش را آغاز کرد و با تدبیر و همت و تلاش، پایه های مذهب تشیع جعفری را مستحکم کرد.
امام جعفر صادق(ع)، هرگز خود و پیروان حقیقی اش را درگیر اختلاف های میان بنی امیه و بنی عباس نکرد، بلکه بدون توجه به این اختلاف ها، راه انقلابی خویش را که زنده کردن سنت رسول اعظم(ص) بود، هرچه پرتوان تر در پیش گرفت.
اکنون، مسئولان جامعه اسلامی ما نیز باید با اقتدا به امام جعفر صادق(ع) و بدون توجه به درگیری ها و اختلاف های پوچ سیاسی و با توجه به سخنان رهبر فرزانه انقلاب، مسیر انقلابی خویش را که همان راه امام خمینی(ره) است، در پیش گیرند تا چندین دهه عقب ماندگی این کشور جبران گردد. بی شک، این مهم، محقق نمی شود مگر با تولید علم و جنبش نرم افزاری همراه با همت مضاعف و کار مضاعف.
(
نخبگان بی بصیرت و غیرانقلابی
سید محمدصادق میرقیصری
وقتی سخن از حرکت عظیم علمی امام صادق(ع) به میان می آید، به سرعت، به کوشش آن حضرت برای پرورش چندین هزار شاگرد اشاره می شود، ولی هیچ گاه این پرسش مطرح نمی شود که چرا آن امام مظلوم، با وجود چندین هزار شاگرد، دست به شمشیر نبرد و قیام نکرد؟
نقل است روزی تعدادی از شاگردان آن حضرت به ایشان اعتراض کردند و گفتند: «به خدا، خانه نشینی برای تو روا نیست؛ زیرا یاران و دوستان بسیاری داری.» در آن هنگام، امام صادق(ع) به هفده عدد گوسفند اشاره کرد و فرمود: «به خدا سوگند! اگر شیعیان من به اندازه تعداد اینها (گوسفندان) بودند، خانه نشینی برایم روا نبود».
یکی از یاران امام صادق(ع) به دیدار آن حضرت رفت و گفت: چرا نشسته ای به اینکه صد هزار شمشیرزن، یار و یاور داری؟
امام صادق(ع) در پاسخ، با اشاره به تنورِ آتش، فرمود: «به درون آتش تنور برو و در آن بنشین!» آن شخص گفت: مولای من! مرا در آتش نسوزان! مرا رها کن تا من نیز حرفم را پس بگیرم. امام فرمود: «تو را رها کردم.» سپس به یکی از یاران راستین و وفادار و انقلابی خود فرمود: «درون آتش برو و در تنور بنشین.» او نیز بی درنگ به درون آتش رفت. آنگاه امام از شخصی که درون تنور نرفت، پرسید: «چند نفر مانند این شخص هست؟» وی پاسخ داد: «سوگند به خدا! حتی یک نفر مثل این شخص پیدا نمی شود».1
آری! امام جعفر صادق(ع) چندین هزار شاگرد نخبه را تربیت کرد، ولی هیچ یک از بصیرت و روحیه انقلابی برخوردار نبود.
نه تنها امام صادق(ع)، مظلومانه در میان این همه شاگرد تنها ماند، بلکه کار به جایی رسید که برخی شاگردان و نخبگان برجسته ایشان، در برابرش قد علم کردند و دست به تحریف اسلام ناب محمدی(ص) زدند.
1. نک: سیره چهارده معصوم، صص 547 و 548.
سخن بزرگان
امام خمینی(ره)
«اسلام و مذهب مقدس جعفری، سدّی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها».1
«مُعرِّف حضرت صادق(ع) بعد از اینکه خودِ پیغمبر است، خود وجودش مُعرِّف است. این فقهی است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که برای احتیاج بشر از اول تا آخر، هر مسئله ای پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلی که بعدها خواهد پیش آمد که حالا ما نمی دانیم، این فقه از عهده جوابش برمی آید و هیچ احتیاج ندارد به اینکه یک تأویل و تفسیر باطلی بکنیم.
خود فقه، خود کتاب و سنت، خود فقهی که اکثرش را حضرت صادق(ع) بیان فرموده است، این فقه همه احتیاجات صوری و معنوی و فلسفی و عرفانی همه بشر را در طول مدت الی یوم القیامه [تأمین کرده،] این محتوایش این طور است. اینها معرفی است که خود اینها، معرف این بزرگوارانند و ما نمی توانیم که از آنها تعریفی بکنیم که لایق آنها باشد».2
مقام معظم رهبری
«یکی از خورشیدهای فروزان، امام باقر و یکی دیگر، امام صادق(ع) است که معارف اسلامی، مرهون زحمات آنهاست، نه فقط معارف شیعی که ائمه معروف اهل سنت یا بی واسطه و یا باواسطه، بهره مندان از فیض دانش آنها هستند».1
1. سخنرانی 9/7/1378، به نقل از: نرم افزار به سوی نور (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی).
دیگران می گویند
امام صادق(ع)، از دیدگاه دانشوران اهل تسنن
محمدعلی کعبی
نه تنها شیعیان درباره عظمت امام صادق(ع) به فراوانی سخن گفته اند، بلکه بسیاری از دانشوران و بزرگان اهل تسنن و جماعت نیز دراین باره لب به سخن گشوده اند. پیشوایان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامی و صاحب نظران زبردست، درباره برجستگی های علمی، عملی، اخلاقی، کرامت و عظمت آن امام هدایت، امام جعفر صادق(ع) بسیار سخن گفته اند. در این نوشتار، به بیان برخی نظرها و سخنان درباره امام صادق(ع) می پردازیم.
ابوحنیفه و امام صادق(ع)
نعمان بن ثابت بن زوطی، معروف به ابوحنیفه (80 ـ 150 هـ. ق)، پیشوای فرقه حنفی و معاصر با امام صادق(ع)، درباره عظمت امام صادق(ع) سخنان خوبی دارد، از جمله درباره آن حضرت گفته است:
«ما رَأَیتُ اَفْقَه مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ اِنَّهُ اَعْلَمُ الْأُمَّةِ؛ من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است».1
در زمان امام صادق(ع)، منصور دوانقی، خلیفه مقتدر عباسی، قدرت سیاسی را در اختیار داشت. منصور، همواره از بزرگی و محبوبیت بنی علی و بنی فاطمه به ویژه امام صادق(ع) رنج می برد و برای رهایی از این رنج، گاهی ابوحنیفه را تحریک می کرد که در برابر امام صادق(ع) بایستد. منصور عباسی نیز ابوحنیفه را به عنوان مهم ترین دانشوران عصر، تکریم می کرد تا شاید بتواند، با مجد و عظمت علمی امام جعفر بن محمد(ع) مقابله کند. ابوحنیفه دراین باره نقل می کند: «روزی منصور دوانقی کسی را نزد من فرستاد و گفت: ای ابوحنیفه! مردم شیفته جعفر بن محمد شده اند. او در میان مردم از پایگاه اجتماعی گسترده ای بهره مند است. تو برای اینکه پایگاه جعفر بن محمد را از بین ببری و در دید مردم از عظمت او به ویژه عظمت علمی او بکاهی، چند مسئله پیچیده و سخت آماده کن و در وقت مناسب از او بپرس تا بلکه با ناتوان شدن جعفر بن محمد از پاسخ گویی، او را تحقیر کنی و دیگر، مردم شیفته او نباشند و از او فاصله بگیرند.» پس چهل مسئله مشکل آماده کردم و در یکی از روزها که منصور در حیره بود و مرا طلبید، به حضورش رسیدم. همین که وارد شدم، دیدم جعفر بن محمد در سمت راستش نشسته است. وقتی چشمم به آن حضرت افتاد، چنان تحت تأثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که از توصیف آن ناتوانم؛ حالتی که با دیدن منصور، خلیفه عباسی به من دست نداد، درحالی که منصور، خلیفه است و خلیفه به دلیل بهره مندی از قدرت سیاسی، باید ابهت داشته باشد. سپس سلام گفتم و اجازه خواستم تا در کنارشان بنشینم. خلیفه با اشاره اجازه داد و در کنارشان نشستم. آنگاه منصور عباسی به جعفر بن محمد نگریست و گفت: «ابو عبدالله! ایشان ابوحنیفه هستند».
امام صادق(ع) پاسخ داد: «بله، او را می شناسم.» سپس منصور به من نگریست و گفت: «ابوحنیفه! اگر پرسشی داری، از ابو عبدالله، جعفر بن محمد بپرس و با او در میان بگذار!» من فرصت را غنیمت شمردم و چهل مسئله ای را که از پیش آماده کرده بودم، یکی پس از دیگری، با آن حضرت در میان گذاشتم. پس از طرح هر مسئله ای، امام صادق(ع) در پاسخ آن می فرمود: «عقیده شما دراین باره چنین و چنان است. عقیده علمای مدینه در این مسئله این چنین است و عقیده ما نیز این است».
در برخی مسائل، نظر آن حضرت با نظر ما و در برخی نیز با دیدگاه علمای مدینه موافق بود و گاهی نیز با هر دو نظر مخالفت و خودش نظر سومی را انتخاب و بیان می کرد.
من تمامی چهل پرسش مشکلی را که برگزیده بودم، یکی پس از دیگری، با او در میان گذاشتم و جعفر بن محمد نیز بدین گونه، به همه آنها، با متانت تمام و با تسلط خاصی که داشت، پاسخ گفت.
ابوحنیفه، در سخنی دیگر در وصف امام صادق(ع) گفته است: «اِنَّ اَعْلَمَ النَّاسِ اَعْلَمُهُمْ بِاخْتِلافِ النَّاسِ؛ همانا دانشمندترین مردم کسی است که به آرا و نظریه های گوناگون دانشوران در مسائل علمی احاطه و تسلط داشته باشد.» و چون جعفر بن محمد این احاطه را دارد، بنابراین، او داناترین فرد است».2
ابوحنیفه در کلامی دیگر می گوید: «من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است».
همو درباره عظمت علمی امام صادق(ع) گفته است: «لَوْ لا جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ مَا عَلِمَ النَّاسُ مَناسِک حَجِّهِمْ؛ اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمی دانستند».3
1. شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 256؛ تاریخ الکبیر، ج 2، صص 198 و 199، ح 2183.
2. سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 258؛ بحارالانوار، ج 47، ص 217.
3. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 519.
مالک بن انس و امام صادق(ع)
مالک بن انس (97 ـ 179 هـ. ق)، از پیشوایان چهارگانه اهل سنت و جماعت و رئیس فرقه مالکی است که مدتی افتخار شاگردی امام صادق(ع) نصیب وی شد.1 او درباره عظمت و شخصیت علمی و اخلاقی امام صادق(ع) چنین می گوید: «مدتی به حضور جعفر بن محمد می رسیدم. آن حضرت اهل مزاح بود و همواره تبسم ملایمی بر لب هایش داشت. هنگامی که در محضر آن حضرت، نام مبارک رسول گرامی اسلام به میان می آمد، رنگ رخساره جعفر بن محمد، به سبزی و سپس به زردی می گرایید. در طول مدتی که به خانه آن حضرت رفت وآمد داشتم، او را ندیدم جز در یکی از این سه حالت؛ یا در حال نماز خواندن یا در حالت روزه داری و یا در حالت قرائت قرآن.
من ندیدم که جعفر بن محمد(ع)، بدون وضو و طهارت از رسول خدا حدیثی نقل کند. من ندیدم که آن حضرت سخنی بی فایده و گزاف بگوید. او از عالمان زاهدی بود که از خدا خوف داشت و ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود.
هرگاه به محضرش شرفیاب می شدم، زیراندازی را که زیر پایش گسترده شده بود، از زیر پایش برمی داشت و زیر پای من می انداخت».2
مالک بن انس درباره زهد، عبادت و عرفان امام صادق(ع) نیز گفته است: «به همراه امام صادق(ع)، به قصد مکه و برای انجام دادن مناسک حج از مدینه خارج شدیم. به مسجد شجره، میقات مردم مدینه رسیدیم و لباس احرام پوشیدیم. در هنگام پوشیدن لباس احرام، تلبیه گویی (گفتن لبیک اللهم لبیک) لازم است. دیگران طبق معمول این ذکر را بر زبان جاری می کردند. من متوجه امام صادق(ع) شدم. دیدم حال حضرت منقلب است. هرگاه امام صادق(ع) می خواست لبیک بگوید، رنگ رخساره اش متغیر می شد، هیجانی به امام دست می داد، صدا در گلویش می شکست و مهار اعصاب خویش را از دست می داد، چنان که نزدیک بود از مرکب به زمین بیفتد. من جلو آمدم و گفتم: ای فرزند پیامبر! چاره ای نیست، هرطور که شده، باید این ذکر را بر زبان جاری ساخت. حضرت فرمود: «ای پسر ابی عامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرئت و اجازه لبیک گفتن بدهم؟ لبیک گفتن به این معناست که خداوندا! من آنچه تو مرا به آن می خوانی، با سرعت تمام اجابت می کنم و همواره آماده انجام دادن آن هستم. با چه اطمینانی با خدای خود این گونه گستاخی کنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفی کنم؟! اگر در پاسخ گفته شود: «لا لبیک و لا سعدیک؛ آنگاه چه کنم؟»3
مالک بن انس در سخنی دیگر درباره فضیلت و عظمت امام صادق(ع) می گوید: «هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است، مردی با فضیلت تر از جعفر بن محمد باشد».4
درباره مالک بن انس نیز نوشته اند: «مالک بن انس، از جعفر بن محمد(ع) حدیث می شنید و آنچه را از او می شنید، بیان می کرد و می گفت: این حدیث را مرد ثقه نقل کرده است که مرادش، جعفر بن محمد بود.»5 حسین بن یزید نوفلی می گوید: «شنیدم که مالک بن انس می گوید: «همانا دانشمندترینِ مردم کسی است که به آرا و نظریه های مختلفِ دانشوران در مسائل علمی احاطه و تسلط داشته باشد و چون جعفر بن محمد این احاطه را دارد، بنابراین، او داناترین فرد است».6
از مالک بن انس فقیه نیز شنیدم که گفت: «به خدا سوگند! چشمان من ندید فردی را که از نظر زهد، علم، فضیلت، عبادت و پرهیزکاری، برتر از جعفر بن محمد باشد. من به نزد او می رفتم و او با روی باز مرا می پذیرفت و گرامی می داشت. روزی از او پرسیدم: ای پسر پیامبر! ثواب روزه ماه رجب چه میزان است؟ او در پاسخ، روایتی از پیامبر نقل کرد. به خدا سوگند! هرگاه چیزی از کسی نقل کند، درست و راست نقل می کند. او در پاسخ گفت: «پدرم از پدرش و از جدش و از پیامبر نقل کرده است که ثواب روزه ماه رجب این است که گناهانش بخشیده می شود.» سپس این پرسش را درباره روزه ماه شعبان نیز بیان کردم و حضرت همان پاسخ را داد».
1. سیر اعلام النبلاء، ج 6، ص 256.
2. ابن تمیمه، التوسل و الوسیله، ص 52؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 327.
3. شیخ صدوق، امالی، ص 143، ح 3.
4. مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص 149.