مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ

بایسته های اخلاق همسایه داری در کلام معصومین

بایسته های اخلاقی که باید در حق گروه همسایگان رعایت شود، در کلام معصومان(ع) با عنوان «حسن الجوار» یا خوش همسایگی بیان شده است. رهبران دین، پیروان خود را به خو ش همسایگی سفارش کرده اند. نمونه هایی از این سفارشها را می خوانیم:

یک؛ خوش همسایگی، دستور الهی

امام صادق(ع) فرمود: «عَلیکُمُ بِحُسْنِ الجَوارِ فَاِنٌ اللهَ امَرَ بِذلِکَ؛ بر شما باد به حسن همسایگی که خداوند به این کار فرمان داده است.»[1]

این فرمان، همان چیزی است که در آیه 37 سوره نساء در مورد همسایه سفارش شده است.

دو؛ خوش همسایگی، نشانه مسلمانی و ایمان

رعایت حقوق همسایه از نشانه های مسلمانی است؛ زیرا مسلمانی و ایمان حقیقی به گفتار نیست، بلکه رفتار آدمی است که حقیقت ایمان را آشکار می سازد. از این رو،پیامبر اکرم(ص) فرمود: «أحْسِنْ مُجاوَرَةَ مَن جاوَرَک تَکُن مؤمِنًا؛ با همسایه ات نیکو همسایه داری کن تا مؤمن باشی.»[2]

سه؛ دلجویی از همسایه

از مواردی که در روایات به آن تأکید شده، جویا شدن از حال همسایه است و شریک شدن در غم و شادی و همدردی با آنها، نمونه های دلجویی کردن از همسایه است. امروزه زندگی شهرنشینی و ماشینی، میان انسانها فاصله ایجاد کرده است و کمتر اتفاق می افتد که همسایه ها خود را در غم و شادی یکدیگر شریک کنند و چه زیبا سعدی این معنا را در این بیت سروده که:

بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم همسایه ایم و خانه هم را ندیده ایم

حضرت علی(ع) در کلامی، دلجویی کردن از همسایه را از نشانه های خوش همسایگی برشمرد و فرمود:

«مِنْ حُسْنِ الجَوارِ تفَقُّدُ الجْارِ؛ از نشانه های حسن همسایگی، جویا شدن از احوال همسایه است.»[3]

یکی از مصداقهای دلجویی کردن، جویا شدن از وضع اقتصادی همسایه است. پیامبر اکرم(ص) در این باره فرمود: «فَما اقَرَّ بی مَنْ باتَ شَبعان وَجارُهُ المُسْلمُ جائع؛ به من ایمان نیاورده است آن که شب سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه باشد.»[4]

در روایتی دیگر نیز فرمود:

به من ایمان نیاورده کسی که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد و به من ایمان نیاورده است آن کس که شب، پوشیده بخوابد و همسایه اش برهنه باشد.[5]

امام صادق(ع) دایره توجه به همسایه را وسعت بخشیده و از اهل یک محل فراتر برده است، آنجا که می فرماید:

«وَ ما مِنْ اهْلِ قَرْیَةٍ یبیتُ وَ فیهمْ جائع، لاینظُرُ الله الِیهِمِ یوْمَ القْیامَة[6]

اهل هر آبادی که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنه ای باشد، خداوند در روز قیامت به آنان نظر رحمت نمی افکند.

اگر به توصیه های آسمانی در زمینه رعایت حقوق همسایگی در محدوده اشاره شده (حدود چهل خانه) توجه شود، بی شک، تأثیر بسیار شگرفی در اجتماع به وجود خواهد آمد.

سیره اخلاقی بزرگان دین نیز به پیروی از رفتار پیشوایان معصوم(ع)، رسیدگی و احوال پرسی از همسایگان بوده است. این حکایت نقل شده از استاد مطهری، بسیار آموزنده است:

سید جواد آملی، فقیه و نویسنده کتاب مفتاح الکرامه، شبی در منزل مشغول صرف شام بود که درِ خانه اش به صدا درآمد. وقتی فهمید که پیشخدمتِ استادش، سید مهدی بحرالعلوم، پشت درب است، با عجله به طرف او دوید و منتظر صحبت با او شد. پیشخدمت گفت:

«حضرت استاد بر سر سفره شام نشسته اند، امّا دست به غذا نخواهند برد تا شما را ببینند. » جای معطّلی نبود. سیدجواد بدون آنکه غذا را به آخر برساند، با شتاب تمام به طرف خانه بحرالعلوم حرکت کرد. تا چشم استاد به سید جواد افتاد، با خشم و تغَیظُّ بی سابقه ای گفت: «سیدجواد! از خدا نمی ترسی؟ از خدا شرم نداری؟ » سیدجواد غرق حیرت گردید که چه شده و چه واقعه ای رخ داده که استادش او را این چنین مورد عتاب قرار داده است. هر چه فکر کرد، نتوانست علت ناراحتی را بفهمد.

سرانجام از استاد سؤال کرد. استاد فرمود: «هفت شبانه روز است که فلان همسایه ات با آن عائله زیاد، گندم و برنج ندارند و در این مدت از مغازه محله شان خرما نسیه کرده و با آن به سر برده اند. امروز نیز که برای نسیه کردن خرما رفته، قبل از آنکه اظهار کند، مغازه دار گفته است که حساب شما زیاد شده است. او هم خجالت کشیده و دست خالی به خانه برگشته و امشب خودش و عائله اش بی شام مانده اند.» سیدجواد گفت: «به خدا قسم که من از این جریان خبر نداشتم و اگر می دانستم، حتما به احوالش رسیدگی می کردم. » استاد گفت: «همه داد و فریادهای من برای آن است که تو چرا از احوال همسایه ات بی خبر و غافلی؟ چرا باید آنها هفت شبانه روز به این وضع بگذرانند و تو متوجّه نباشی؟ اگر باخبر بودی و اقدام نمی کردی که اصلاً مسلمان نبودی! »[7]

پیامبر اکرم(ص) در کوچکترین امور، همسایه را در مقابل همسایه صاحب حق دانسته و در مورد آن به شخص مسلمان و مؤمن سفارش فرموده است:

«مَنْ مَنعَ الماعُونَ جارهُ مَنعَهُ الله خَیرَهُ یومَ القیامةِ، وَ وَکَّلهُ الِی نفْسِه فمَا اسْوَءَ حالهُ[8]

هرکس کالایی را از همسایه خود دریغ دارد، خداوند در روز رستاخیز، خیر خود را از او دریغ دارد و او را به خودش واگذارد.

تفسیر موجود در روایات از آیه «وَ یمْنَعُونَ الماعُونَ» نیز گویای همین منع امکانات خاص است. شاید بتوان گفت ماعون به اثاثیه ای گفته می شود که در همه خانه ها وجود ندارد و همسایه گاهی به آن نیاز دارد، مانند چهارپایه، نردبان، وسایل رنگ و امکاناتی که در دسترس همگان نیست.

به نظر صاحب المیزان، کلمه «ماعون» به معنای هر کار یا هر چیزی است که به شخص محتاج داده شود و نیازی از نیازهای زندگی او را برآورد؛ مانند قرض، هدیه، عاریه و امثال آن.[9]

در این روایت، منع نکردن این امکانات، از نمونه های دلجویی کردن خوانده شده و اسباب بهره مندی خیر در قیامت را برای به جا آورنده این خیر و محروم شدن و منع رحمت پروردگار در قیامت را برای منع کننده آن، گوشزد کرده است.

بنابر این روایت، خیر نرساندن به همسایه، سبب دور ماندن از رحمت الهی می شود و همان گونه که شخص به فکر خویش بوده و از کمک رسانی به همسایه غافل شده است، خدا نیز رحمت خود را از این فرد منع می کند.

امام علی(ع)، رسیدگی به همسایه را از نشانه های جوانمردی قلمداد کرده است و می فرماید: «مِنَ المروة تعَهُّد الجیرانِ؛ رسیدگی به همسایگان، از مروت و جوانمردی است.»[10] امام باقر(ع) نیز آن را از نشانه های پیروان خود دانسته است: «و از نشانه های پیروان ما، رسیدگی به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکار و یتیمان است.»[11]

از دیگر مصداقهای دلجویی کردن از همسایه می توان احوالپرسی، عفو و گذشت، نگه داشتن چشم از خانواده او، پیشی جستن در سلام بر او را نام برد.

پی نوشت ها

[1] . میزان الحکمه، ج 2، ص 916.

[2] . صدوق، امالی، بیروت، مؤسسه اعلمی، 1400 ه. ق، چ 5، ج 3، ص 168.

[3] . حسن بن علی حرانی، تحف العقول، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه نشر اسلامی،1404 ه. ق، چ 2، ص 85؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 916.

[4] . امالی طوسی، ص 520 ؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 920 .

[5] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ح 1145؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 920

[6] . میزان الحکمه، ج 2، ص 920 .

[7] . مرتضی مطهری، داستان و راستان، ج 2، ص 86

[8] . امالی صدوق، ج 1، ص 349

[9] . المیزان، ج 20 ، ص 634

[10] . غررالحکم و دررالکلم، ج 7، ص 49.

[11] . اصول کافی، ج 2، ص 74 .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۶
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی