مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ

آیا مهدی ، شیعه همان دجال است؟؟؟ 1

           

سؤال کننده : سید محمد مهدی

خلاصه اشکالات :

در این نوشته مجموعه به شبهاتی که یکی از علمای اهل سنت در مقاله خویش در مورد امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف طبق نظر شیعه مطرح کرده است و می خواهد به وسیله این شبهات القاء کند که مهدی شیعه همان دجال (مسیح دجال) یا پادشاه یهود است ، پاسخ داده شده است .

حکم کردن به حکم آل داود:

أ - مهدی الشیعة الرافضة سیحکم بشریعة داود وآل داود و بتوراة موسی :

روی بخاری الرافضة الکلینی فی کتاب الحجة من الأصول فی الکافی - الجزء الأول ص 397|398 - ما یلی :

1- علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن منصور عن فضل الأعور عن أبی عبید الحذَاء قال : کنا زمان جعفر علیه السلام حین قبض نتردد کالغنم لا راعی لها، فلقینا سالم بن أبی حفصة فقال لی : یا أبا عبیدة من إمامک ؟ فقلت : أئمتی آل محمد، فقال : هلکت وأهلکت أما سمعتُ أنا وأنت أبا جعفر علیه السلام یقول : من مات ولیس له إمام مات میتة جاهلیة ؟ فقلت : بلی لعمری ، ولقد کان قبل ذلک بثلاث أو نحوها لدخلت علی أبی عبد الله علیه السَلام فرزق اللهُ المعرفة ، فقلت لأبی عبد الله علیه السَلام : إن سالما قال لی کذا وکذا، قال : یا أیا عبیدة إنَه لا یموت هنا میت حتی یخلف من بعده من یعمل بمثل عمله ویسیر بسیرته ویدعو إلی ما دعا إلیه ، یا أبا عبیدة إنَه لم یمنع ما أعطی داود أن أعطی سلیمان . ثم قال یا أبا عبیدة إذا قام قائم آل محمد علیه السلام حکم بحکم داود وسلیمان ولا یُسأل بیننة.

2- محمَد ین یحی عن أحمد بن محمَد عن محمد بن سنان عن أبان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول : « لا تذهب الدنیا حتی یخرج رجل منی یحکم بحکومة آل داود ولا یُسأل بیّنة ، یعطی کل نفس حقها » .

3 - محمد عن أحمد بن محمد عن ابن محبوب عن هشام بن سالم عن عمَار الساباطی قال : قلت لأبی عبد الله علیه السَلام : بما تحکمون إذا حکمتم قال : بحکم الله وحکم داود ، فإذا ورد علینا الشَیء الذی لیس عندنا تلقَانا به روح القُدُس .

4 - محمد بن أحمد عن محمد بن خـالد عن النَضر بن سوید عن یحی الحلبی عن عمران بن أعین عن جعید الهمدانی عن علیَ بن الحـسین علیه السَلام قال: سألته بأی حکم تحکمون ؟ قال << بحکم آل داود، فإن أعیانا شیء تلقاا به روح القُدُس .

5 - اًحمد بن مهران رحمه الله عن محمَد بن علیَ عن ابن محبوب عن هشام ین سالم عن عمَار السَاباطی قال قلت لأبی عبد الله علیه السلام : ما منزلة الأئمَة ؟ قال کمنزلة ذی القرنین وکمنزلة یوشع وکمنزلة آصف صاحب سلیمان. قلت : فبما تحکمون ؟ قال : بحکم الله وآل داود وحکم محمَد صلی الله علیه وسلم ولتلقَانا به روح القُدُس.

الأصول فی الکافی للکلینی الجزء الأول ص397-398.

...

3- أنه یحکم بحکم آل داود علیه السلام

...

1- یحکم بشریعة آل داود ، وبقرآن جدید لیس هو الذی بین أیدینا ، ولو سأل سائل فأین شریعة آل داود لوجد الإجابة ولا شک أنه التلمود ، ولذلک یبایع الناس علی کتاب جدید ففی کتاب الغیبة للنعمانی عن أبی جعفر أنه قال :

« فوالله لکأنی أنظر إلیه بین الرکن والمقام یبایع الناس بأمر جدید شدید ، وکتاب جدید ، وسلطان جدید من السماء .»

الغیبة للنعمانی ص107.

پاسخ:

در مورد روایت اول ، باید ترجمه قسمت آخر آن ( یعنی همان قسمت سوال برانگیز که می گوید مهدی به حکم داود و سلیمان حکم می کند ) مشخص شود :

ای ابا عبیده وقتی که قائم ما قیام کند به همان حکم داود و سلیمان حکم می کند و ( برای حکم کردن ) از شاهد سوال نمی پرسد.

مقصود از حکم داوود و سلیمان چیست؟

آیا مقصود جاری کردن احکامی است که بزرگان یهود برای خود وضع کرده بودند ؟ یا مقصود همان طریقه عدالتی است که داوود و سلیمان به امر خدا آن را اجرا می کردند ؟

مقصود از حکم داوود و سلیمان قضاوت کردن از روی الهام وفهم الهی است :

این روایات در مورد طریقه حکم کردن است : زیرا طبق آیات قرآن داوود و آل وی در هنگام حکم کردن از طریق الهام الهی حق را شناخته و به آن حکم می کردند . به خلاف حکم کردن عادی ؛ زیرا در این طریق حکم کردن ممکن است دو شاهد به دروغ شهادت دهند و قاضی را گمراه کنند .

وقوله وفصل الخطاب اختلف أهل التأویل فی معنی ذلک فقال بعضهم عنی به أنه علم القضاء والفهم به

ذکر من قال ذلک حدثنی محمد بن سعد قال ثنی أبی قال ثنی عمی قال ثنی أبی عن أبیه عن بن عباس وآتیناه الحکمة وفصل الخطاب قال أعطی الفهم

حدثنا أبو کریب قال ثنا بن إدریس عن لیث عن مجاهد وفصل الخطاب قال إصابة القضاء وفهمه

حدثنا محمد بن الحسین قال ثنا أحمد بن المفضل قال ثنا أسباط عن السدی فی قوله وفصل الخطاب قال علم القضاء

حدثنی یونس قال أخبرنا بن وهب قال قال بن زید فی قوله وآتیناه الحکمة وفصل الخطاب قال الخصومات التی یخاصم الناس إلیه فصل ذلک الخطاب الکلام الفهم وإصابة القضاء والبینات

تفسیر الطبری ج23/ص139

و کلام خداوند فصل الخطاب اهل تاویل در مورد آن اختلاف کرده اند . پس عده ای آن را به معنی علم قضاء و فهم آن دانسته اند .

کسانیکه این نظر را دارند :

... فصل خطاب یعنی به هدف زدن در قضاوت و فهمیدن آن

... فصل خطاب علم قضاوت است .

... فهم و به هدف زدن در قضاء و شهود است .

همین مطلب در تفاسیر بسیاری از جمله در الدر المنثور ج7/ص154 و تفسیر أبی السعود ج7/ص220 و... در ذیل آیه 20 سوره صاد آمده است .

که لازمه به هدف زدن در قضاوت این است که شخص بتواند بینه و شاهد و مدرک ِ صحیح را از غلط تشخیص دهد . واین همان طریقه قضاوت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

روایتی از رسول خدا در مورد قضاوت از روی فهم الهی والهام و وحی :

در همین زمینه اهل تسنن در صحیح مسلم از رسول خدا روایت جالبی دارند :

فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم إنی لم أومر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشق بطونهم قال ثم نظر إلیه وهو مقف فقال إنه یخرج من ضئضئ هذا قوم یتلون کتاب الله رطبا لا یجاوز حناجرهم یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة قال أظنه قال لئن أدرکتهم لأقتلنهم قتل ثمود

صحیح مسلم ج2/ص742 کتاب الزکاة باب ذکر الخوارج وصفاتهم چاپ دار احیاء التراث العربی بیروت

رسول خدا فرمودند : من مامور نیستم که راه به قلب های مردمان باز کنم ( از قلب های ایشان خبر دهم) و نه اینکه دل های ایشان را باز گردانم . سپس به او نگاه کرده و گفتند از قبیله این شخص افرادی بیرون می آیند که قرآن را ( با نوایی ) تازه می خوانند اما از گلوهای ایشان بیرون بیشتر پیش نمی رود ( به قلب ایشان نمی رسد ) از دین خارج می شوند همانطور که تیر از کمان بیرون می رود .

گفت : گمان می برم که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند اگر ( زمان ) ایشان را درک کنم مانند کشتن قوم ثمود ایشان را می کشتم .

نووی مهمترین شارح صحیح مسلم در شرح این روایت می گوید :

قوله صلی الله علیه وسلم انی لم أومر أن أنقب عن قلوب الناس ولا أشق بطونهم معناه أنی امرت بالحکم بالظاهر والله یتولی السرائر

شرح النووی علی صحیح مسلم ج7/ص163 چاپ دار احیاء التراث العربی بیروت

کلام رسول خدا که فرمودند من مامور نیستم که راه به قلبهای مردم باز کنم و نه اینکه دلهای ایشان را باز گردانم معنایش این است که من مامور شده ام که به ظاهر حکم کنم ( حتی اگر واقع را بدانم لازم نیست که به آن حکم کنم) و خداوند خود در امر درون را به عهده می گیرد .

کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم واضح است که ایشان مامور نبوده اند که در بر خورد با مردم ( که یکی از مصادیق آن قضاوت است ) به واقع عمل نمایند و این منافات ندارد با اینکه بتوانند به اختیار خودشان و با اذن الهی به واقع عمل کنند ؛ همانطور که سلیمان و داود علیهما السلام چنین می کرده اند . و در مورد قضاوت های امیر مومنان علی علیه السلام هم مواردی از این قبیل ذکر شده است .

آیا قضاوت داوود وسلیمان ( پیامبران الهی ) را می توان با قضاوت دجال ( کافر ) یکی دانست؟

جالب توجه در بعضی از این روایات این است که در آنها گفته شده است به حکم خداوند و حکم آل داوود . و این اشاره به یکی بودن این دو دارد . و همانطور که از روایت صحیح مسلم به دست آمد حکم خداوند ، همان حکم به واقع است :

«والله یتولی السرائر»

و این عبارت به خوبی مقصود را واضح می نماید .

اما اینکه ایشان ادعا دارند که این شخصی که به حکم خداوند و ال داوود حکم می کند دجال است !!!! این را ایشان باید اثبات بنمایند با اینکه در کتب اهل سنت آمده است که دجال اصلا خداوند را قبول ندارد و خود را خدا می داند . اینکه این دجال چگونه به حکم خداوند و انبیا حکم می کند جای تعجب است . نیز اتهام دجالی و دروغی بودن احکام آل داوود نیز از جساراتی است که این مولف به خود اجازه آن را داده است که قطعا باید از آن توبه کند .

مقصود از کتاب جدیدی که مهدی می آورد چیست؟

اما آنچه که در آخرین روایت ذکر شده است کتاب جدید مقصود قرآن جدیدی نیست ، بلکه همان قرآنی است که توسط امیر مومنان نوشته شده است - و در آن تمامی شان نزول ها ، تاویل ها و نسخ ها و... ذکر شده است و قرآن موجود در آن همین قرآن ، تنها قرار گیری آیات آن به ترتیب نزول است ؛ اما تفاسیر آن غیر این تفاسیر موجود در دست اهل سنت است - ؛ همان قرآنی که علمای اهل سنت آرزوی دیدن آن را می کردند :

وقال محمد بن سیرین لما توفی رسول الله صلی الله علیه وسلم أبطأ علی عن بیعة أبی بکر فلقیه أبو بکر فقال أکرهت إمارتی فقال لا ولکن آلیت لا أرتدی بردائی إلا إلی الصلاة حتی أجمع القرآن فزعموا أنه کتبه علی تنزیله فقال محمد لو أصبت ذلک الکتاب کان فیه العلم

ابن سیرین گفته است که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت علی در بیعت ابو بکر تاخیر کرد ، پس ابو بکر گفت : آیا از خلافت من ناراضی هستی؟ گفت: نه ولی من قسم خورده بودم که عبا به دوش نگیرم مگر برای نماز تا اینکه همه قرآن را جمع کنم ؛ پس چنین گمان کرده اند که وی این کتاب را بر طبق نزول آیات جمع کرده است .

ابن سیرین گفت : اگر به این کتاب دست می یافتم ، ( تمام) علم در آن بود.

تاریخ الإسلام ج3 ص637

همین مطلب در کتب ذیل نیز آمده است :

تاریخ الخلفاء ذهبی ج1 ص185 و الصواعق المحرقة ج2 ص375

پس مقصود این است که مهدی طبق معانی حقیقی قرآن عمل می کند که برای بیشتر مردم ناشناخته است . و این با آنچه ادعا کرده بودند که مهدی شیعه قرآن جدیدی (تلمود) می آورد منافات دارد .

صحبت کردن مهدی به زبان عبری :

ب - مهدی المنتظر یتکلم العبرانیةّ :

فی کتاب (الغیبة) للنعمانی :

«إذا أذَن الإمام دعا الله باسمه العبرانی (فانتخب ) له صحابته الثلاثمائة والثلاثة عشر کقزع الخریف ، منهم أصحاب الألویة، منهم من یفقد فراشه لیلا فیصبح بمکة ، ومنهم من یُری یسیر فی السحاب نهارا یعرف باسمه واسم أبیه وحلیته ونسبه ...»

...

2 - لسان المهدی وهو العبرانیة .

...

ومما یؤکد صلة مهدی الرافضة بالیهود ما یلی :

1- عندما یخرج مهدی الرافضة ینادی الله باسمه العبرانی

پاسخ :

کاش نویسنده این نوشته کمی با کتاب خداوند متعال و روایات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و صحابه آشنایی داشت و چنین کلماتی را نمی نوشت . اسم خداوند به زبان عبرانی در قرآن موجود است و آن کلمه « ایل » است . تفسیر این لغت در اکثر تفاسیری که کلمه اسرائیل ، جبرائیل ، میکائیل و .... را ترجمه کرده اند به وضوح مشخص است . این روایت می گوید که مهدی نام خداوند متعال به زبان عبری را ( که خداوند هم اسم خود را در قرآن به زبان عبرانی آورده است) بر لب می آورد . آیا این به معنی دجال بودن وی است ؟

إسرائیل یعقوب علیه السلام ممنوع الصرف للعلمیة والعجمة وقد ذکروا أنه مرکب من إسرا وهو العبد وإیل اسم من أسماء الله تعالی فکأنه عبدالله وذلک باللسان العبرانی فیکون مثل جبرائیل ومیکائیل وإسرافیل وعزرائیل علیهم السلام وقیل غیر ذلک

التبیان فی تفسیر غریب القرآن ج1/ص80 و تفسیر البحر المحیط ج1/ص325

اسرائیل اسم یعقوب علیه السلام است ممنوع التصرف است زیرا علم و عجمه دارد و گفته اند که این اسم مرکب است از اسرا به معنی عبد و ایل که اسمی از اسماء خداوند است . پس مانند عبد الله است و به زبانی عبری است . مانند جبرائیل و میکائیل و...

و نکته دیگر اینکه آیا اگر شخصی یک یا دو کلمه به زبان دیگری سخن گفت یعنی آن زبان ، زبان اصلی وی است ؟

و اگر این شخص به اقرار خود شما اولین کلمه ای که بعد از ظهور بر زبان می آورد نام خداست ، آیا می توان وی را مسیح دجال دانست ؟

طرفداران مهدی شیعه یهودی اند پس او مسیح دجال یا همان حاکم یهود است :

ج - الیهود من أتباع المهدی الشّیعی المنتظر :

روی الشَیخ المفید فی (الإرشاد ، عن المفضّل بن عمر عن أبی عبد الله قال

یخرج مع القائم علیه السلام من ظهر الکوفة سبعة وعشرون رجلا من قوم موسی، وسبعة من أهل الکهف ویوشع بن نون وسلیمان وأبو دجـانة الأنصاری والمقداد ومالک الأشتر فیکونون بین یدیه أنصارا .

الإرشاد للمفید ص402 .

3 - أتباعه من الیهود ، فهو ملک الیهود ( المخلص) المنتظر وهو نفسه المسیح الدجال الذی أخبر به الرسول صلی الله علیه وسلم.

پاسخ :

اینکه عده ای از قوم موسی علیه السلام (27 نفر) و اطرافیان وی همراه مهدی می شوند به این دلیل است که ایشان به حقیقت دین موسی آشنایی دارند :

وَإذ أخَذَ اللهُ مِیثَاقَ النَبِیّیّنَ لَما آتَیتُکُم مِن کِتَابٍ وَحِکمَةٍ ثُمَّ جَاءَکُم رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ

سوره آل عمران آیه 81

و هنگامی که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم ، سپس شما را فرستاده ای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد البته به او ایمان آورید و حتما یاریش کنید .

مهدی خلیفه رسول خداست و به دین وی عمل می کند و یاری وی جزو دستورات خداوند بر موسی و قوم وی و عیسی و تمامی انبیای گرامی است .

آیا این به معنی دجال بودن مهدی است ؟ یا اینکه اطرافیان موسی و اصحاب کهف و یوشع بن نون وصی موسی و سلیمان نبی و... گرد دجال جمع می شوند . این شخص ، جرات را بر ضد انبیا به نهایت رسانده است و کاش که خود اهل سنت با وی مقابله می نمودند .

آیا داشتن 27 نفر سرباز از یهود یعنی پادشاهی بر تمام یهود ؟

البته باید توجه داشت که در این روایت که سربازان ابتدایی حضرت را بیان می کند آمده تنها 27 نفر از قوم موسی ، پس نمی توان مهدی را پادشاه یهود - یا همان دجال به نظر مولف- دانست ؛ و اگر بنا باشد به خاطر وجود این تعداد اندک از طرفداران که منسوب به حضرت موسی هستند ( نه یهودی ، زیرا در روایت دارد اطرافیان موسی پس ظاهرا مقصود این است که ایشان پس از رجعت اسلام می آورند ؛ همانطور که ظاهر روایات اطرافیان مهدی در آخر الزمان همین مطلب را می رساند ) باید طبق نظر ایشان رسول خدا را نیز العیاذ بالله مسیح دجال یهود دانست ؛ زیرا تعداد زیادی از یهود هم به ایشان اسلام آوردند و گرد ایشان جمع شدند .

مهدی ، مهمترین دشمن یهودیان مخالف اسلام :

اما نکته مهم در دشمنی اصل یهود با ایشان است ؛ در روایات مهدی هم مهترین دشمن وی یهود شناخته شده است . و می گوید وی با یهود جنگ می کند . و حتی ذلت دنیایی یهود که در قرآن هم آمده است به نابودی حکومت ایشان توسط مهدی تاویل شده است .

در این زمینه به ذیل آیه شریفه

«لَهُم فِی الدُّنیَا خِزیٌ»

آیه 114 سوره بقره

مراجعه شود .

آیا تنها پادشاه یهود مسیح دجال است ؟

اما اینکه ایشان پادشاه یهود را مسیح دجال نامیدند :

ایشان یا به عمد یا از روی جهل خلط صورت داده اند . زیرا در روایات مسلمانان و باقی مذاهب دو مسیح ذکر شده است :

1- المسیح الدجال

2- المسیح المبشر والصدیق

5562 حدثنا عبد الله بن یوسف أخبرنا مالک عن نافع عن عبد الله بن عمر رضی الله عنهما أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال أرانی اللیلة عند الکعبة فرأیت رجلا آدم کأحسن ما أنت راء من آدم الرجال له لمة کأحسن ما أنت راء من اللمم قد رجلها فهی تقطر ماء متکئا علی رجلین أو علی عواتق رجلین یطوف بالبیت فسألت من هذا فقیل المسیح بن مریم وإذا أنا برجل جعد قطط أعور العین الیمنی کأنها عنبة طافیة فسألت من هذا فقیل المسیح الدجال

صحیح البخاری ج5/ص2211 کتاب اللباس باب الجعد

امشب در کنار کعبه به من نشان داده شد ؛ پس مردی را دیدم گندمگون به زیباترین چهره ای که از مردمان دیده ای ؛ و در او جذابیتی بود مانند بهترین جذابیت هایی که دیده ایی ؛ پاهای کشیده ای داشت که از آن قطرات آب می ریخت ؛ بر دو مرد یا شانه دو مرد تکیه کرده بود ، و به خانه خدا طواف می کرد ؛ پس پرسیدم این کیست گفته شد که مسیح بن مریم است . و مردی را دیدم با موهای مجعد و پراکنده و چشم لوچ مانند میوه عنبه نا رسیده ، پس پرسیدم که این کیست گفته شد مسیح دجال

حاکم الهی بر یهود مسیح مبشر است که در همان زمان مسیح دجال ( آخر الزمان ) از آسمان به زمین آمده و به یاری مهدی می شتابد ؛ یهودیان اعتقاد دارند که وی هنوز نیامده و مسیحیان می گویند آمده و کشته شده است . اما مسلمانان می گویند که وی زنده است و خداوند وی را به آسمان برد و در آخر الزمان پایین آمده و با مهدی به جنگ مسیح دجال می رود .

خداوند در قرآن می فرماید :

وَإن مِن أهلِ الکِتَابِ إلَّا لَیُؤمِنُنُّ بِهِ قَبلَ مَوتِهِ

سوره نساء آیه 159

کسی از اهل کتاب( یهود و نصاری) نیست مگر اینکه قبل از مرگ وی ( عیسی ،در آخر الزمان و بعد از نزول وی) به وی ایمان می آورند .

الأخبار تظاهرت برفعه وأنه فی السماء حی وأنه ینزل ویقتل الدجال

تفسیر القرطبی ج6/ص376

اخبار در زمینه بالا رفتن مسیح و اینکه او در آسمان زنده است و اینکه به زمین می آید و دجال را می کشد بسیار زیاد است .

نمی دانم آیا نویسنده این نوشته ، یهودیانی را که به عیسی ایمان می آورند کافر می داند ؟ یا این عیسی را همان دجال می داند؟ یا به نظر ایشان خداوند اشتباه کرده که گفته است اهل کتاب ( یهود و نصاری) به وی ایمان می آورند ؛ بلکه باید می گفت نصاری به وی ایمان می آورند .

این در مورد حاکم الهی بر یهود و نصاری ؛

اما حاکم شیطانی بر یهود همان مسیح دجال است .

که در مورد وی هم روایات بسیاری در کتب اهل سنت و صحاح سته موجود است با این مضامین که یهود وی را به عنوان پادشاه خود بر می گزینند :

وهم فی الحقیقة إنما ینتظرون مسیح الضلالة الدجال فهم أکثر أتباعه وإلا فمسیح الهدی عیسی بن مریم علیه السلام یقتلهم ولا یبقی منهم أحدا

والأمم الثلاث تنتظر منتظرا یخرج فی آخر الزمان فإنهم وعدوا به فی کل ملة والمسلمون ینتظرون نزول المسیح عیسی بن مریم من السماء لکسر الصلیب وقتل الخنزیر وقتل اعدائه من الیهود وعباده من النصاری وینتظرون خروج المهدی من أهل بیت النبوة یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا

إغاثة اللهفان محمد بن أبو بکر زرعی متوفی 751 ج2/ص338

یهود و نصاری در واقع انتظار مسیح گمراهی و دجال را می کشند ، پس ایشان بیشترین اتباع وی هستند ، وگرنه مسیح هدایت و عیسی بن مریم ایشان را می کشد و از ایشان کسی را زنده نمی گذارد .

مسلمانان، یهود و مسیحیان انتظار منتظری را می کشند در آخر الزمان ، پس بدرستیکه ایشان وعده داده شده اند به آن در هر امتی . و مسلمانان منتظر نزول مسیح عیسی بن مریم از آسمانند تا صلیب را بشکند و خوکها را بکشد و دشمنانش از یهود را بکشد و کسانی را که از نصاری وی را پرستیدند بکشد و منتظر خروج مهدی هستند که از اهل بیت نبوت است و زمین را پر از عدل می کند همانطور که پر از جور شده است .

پس باید دانسته شود که یهود دو حاکم دارند ؛ حاکم الهی و حاکم شیطانی و نه مهدی حاکم شیطانی بر یهود است و نه مسیح عیسی بن مریم ، بلکه حاکم غیر الهی مسیح دجال است و حاکمان الهی همان مسیح و مهدی هستند که بسیاری از یهود و میسحیان به ایشان ایمان آورده همراه با لشکر مهدی می شوند .

و اگر مقصود مصنف دجالی دانستن این عده است ، این عمل در نظر اهل سنت تکفیر مسلمانان است .

1050 حدثنا یحیی بن سعید العطار البصری عن سلیمان بن عیسی قال بلغنی أنه علی یدی المهدی یظهر تابوت السکینة من بحیرة الطبریة حتی یحمل فیوضع بین یدیه ببیت المقدس فإذا نظرت إلیه الیهود أسلمت إلا قلیلا منهم ثم یموت المهدی

الفتن لنعیم بن حماد ج1/ص360

به دست مهدی تابوت سکینه از دریاچه طبریه بیرون می آید پس حمل می شود و در جلوی وی در بیت المقدس گذارده می شود ؛ پس وقتی یهود به آن نظر می کنند همگی غیر از اندکی اسلام می آورند ؛ سپس مهدی می میرد.

این روایت اهل سنت صریحا اعلام می کند که بسیاری از یهود به خاطر معجزات الهی مهدی به ایشان ایمان می آورند و مسلمان می شوند ؛ و لازمه کلام مولف ، کافر و یهودی دانستن همه این مسلمانان است .

مهدی شیعه کوفه را پایتخت خود می کند مانند مسیح دجال که بیت المقدس را پایتخت قرار می دهد :

أدلة أخری عن السمات الیهودیة لمهدی الرافضة:

أولا : عندما یعود مسیح الیهود یضم مشتتی الیهود من کل أنحاء الأرض ویکون مکان اجتماعهم مدینة الیهود المقدسة وهی القدس

وعندما یخرج مهدی الرافضة یجتمع إلیه الرافضة من کل مکان ویکون مکان اجتماعهم المدینة المقدسة عند الرافضة الکوفة

...

الأدلة:

1-جاء فی بحار الأنوار عن أحد موالی أبی الحسن علیه السلام قال :

سألت أبا الحسن علیه السلام عن قوله تعالی { أینما تکونوا یأت بکم الله جمیعا } قال : وذلک والله أن لو قد قام قائمنا یجمع الله إلیه شیعتنا من جمیع البلدان

وعن رفید مولی أبی هبیرة عن أبی عبدالله علیه السلام أنه قال له : یا رفید کیف أنت إذا رأیت أصحاب القائم قد ضربوا فساطیطهم فی مسجد الکوفة

پاسخ:

جالب است که خود ایشان دلیلی ارائه می کنند بر دجال نبودن مهدی ؛ چون همگان می دانند که کوفه ، مکانی غیر از قدس است . پس مهدی غیر دجال است . البته این طبیعی است که هر حاکمی محلی را برای حکومت خود قبول کند ؛ حال چون ابو بکر و عمر مدینه را محل خلافت قرار داند این می شود شباهت با دجال؟

کوفه پایتخت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام :

این مولف سنی یا به عمد و یا از روی جهل مطلبی را بیان می کند که طعن بر امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام دارد ؛ زیرا وی می گوید چون مهدی به جای مدینه پایتخت را در کوفه قرار می دهد ، پس او پادشاه و خلیفه بر مسلمانان نیست !!! و درست همین کلام وی در مورد امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام نیز جاری می شود ؛ زیرا ایشان بودند که پایتخت را از مدینه به کوفه منتقل نمودند و این مولف سنی ناچار است که ایشان را نیز حاکم بر غیر مسلمانان بداند !!!

اهل سنت بیت المقدس را محل زندگی مهدی و عیسی می دانند :

البته در کتب اهل سنت آمده است که مهدی و عیسی در بیت المقدس سکنی خواهند گزید که اگر ادعای ایشان در مورد مسیح دجال درست باشد ، مهدی و عیسای ایشان بیشتر به دجال شباهت دارند تا مهدی و عیسای شیعه:

ویتسلم الأمر من المهدی ویکون المهدی مع أصحاب الکهف الذین هم من أتباع المهدی من جملة أتباعه ویصلی عیسی وراء المهدی صلاة الصبح وذلک لا یقدح فی قدر نبوته ویسلم المهدی لعیسی الأمر ویقتل الدجال ویموت المهدی ببیت المقدس وینتظم الأمر کله لعیسی علیه السلام ویمکث فی الأرض بعد نزوله أربعین سنة ثم یموت ویصلی علیه المسلمون

الفواکه الدوانی ج1/ص70

او حکومت را از مهدی می گیرد و به همراه اصحاب کهف جزو همراهان مهدی خواهد بود و عیسی در پشت سر مهدی نماز صبح را می خواند و این در مقام نبوتش ضرر نمی زند و مهدی حکومت را به عیسی می سپارد و او دجال را می کشد و مهدی در بیت المقدس می میرد و امر تمامش به دست عیسی می افتد و او در زمین بعد از نزولش چهل سال زندگی می کند سپس از دنیا رفته و مسلمانان بر وی نماز می خوانند .

1050 حدثنا یحیی بن سعید العطار البصری عن سلیمان بن عیسی قال بلغنی أنه علی یدی المهدی یظهر تابوت السکینة من بحیرة الطبریة حتی یحمل فیوضع بین یدیه ببیت المقدس فإذا نظرت إلیه الیهود أسلمت إلا قلیلا منهم ثم یموت المهدی

الفتن لنعیم بن حماد ج1/ص360

به دست مهدی تابوت سکینه از دریاچه طبریه بیرون می آید پس حمل می شود و در جلوی وی در بیت المقدس گذارده می شود ؛ پس وقتی یهود به آن نظر می کنند همگی غیر از اندکی اسلام می آورند ؛ سپس مهدی می میرد.

پس جواب اساسی همان است که در پادشاه یهود گفته شد : که نویسنده بین مسیح دجال و مسیح صدیق یا همان عیسی مسیح خلط کرده اند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۱
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی