مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ق.ظ

چرا امام علی .....؟؟؟؟

حارث نصرى گوید: از امام صادق (ع) تفسیر وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ را پرسیدم، فرمود: نامى است که خداوند از آسمان اختصاص به علىّ علیه السّلام داده است، زیرا اوست که از جانب رسول خدا (ص) بیزارى از مشرکین را اعلام کرد ، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله نخست آن را به أبو بکر داده بود، جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمّد خدا بتو می‏فرماید: «خودت یا مردى که از خودت باشد و دیگرى حق ابلاغ آن را از جانب تو ندارد» بعد از آن فرمان بود که پیغمبر علىّ علیه السّلام را فرستاد، و او به أبو بکر رسید، و صحیفه را از دستش گرفت و برد، و به دیوار کعبه نصب نمود، از این جهت خداوند او را أذان نامید، همانا آن نامى است که خداوند از آسمان اختصاص به علىّ (ع) داده است.   معانی الاخبار جلد 2 صفحه 214

حضرت محمد (ص) : من شهر علم هستم و علی (ع) در اوست. دروغ گوید هرکه فکر میکند از غیر در به شهر وارد شده و نیز دروغ میگوید هرکه گمان دارد مرا دوست دارد و علی (ع) را دشمن دارد ( و با او دشمنی میکند) اصول کافی جلد 3 صفحه 336

 اصبغ بن نباته از حضرت علىّ بن ابى طالب (ع) روایت نموده که پیغمبر خدا (ص) ، به من فرمود :  یا علىّ آیا می‏دانى معنى شب قدر چیست؟ عرض کردم : نه یا رسول اللَّه! پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند تبارک و تعالى در آن شب به تقدیر و سرنوشتى که در روز قیامت خواهد بود، قضا و حکم، و اندازه‏ گیرى نموده، و در آنچه خداى عزّ و جلّ فرمان داد ولایت تو بود ، و نیز ولایت امامان از نژاد تو، تا روز قیامت‏.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250

مفضّل بن عمرگوید : در محضر امام صادق (ع) از آیه مبارکه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (بدرستى که ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم ) ( سوره قدر آیه 1 )
  سخن به میان آمد ، فرمود: چقدر برترى آن بر سوره ‏هاى دیگر آشکار است! گوید: عرضه داشتم : برترى آن چه می‏باشد؟ فرمود: در آن شب ولایت امیر المؤمنین علی ( علیه السّلام ) نازل شده ، گفتم : در شب قدرى که ما آن را در ماه رمضان امید داریم؟ فرمود: آرى شبى که در آن شب آسمانها و زمین اندازه ‏گیرى شده، و ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام در آن تقدیر و معیّن شده است.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250

قال رسول الله (ص) : عنوان صحیفة المؤمن حبّ علىّ بن ابى طالب‏
رسول خدا (ص) فرمودند : سر آغاز طومار و برنامه هر فرد با ایمان، دوستى على بن ابى طالب (علیه السّلام) است { الغدیر جلد 1 صفحه 12 } ‏

حضرت صادق (ع) فرمودند : هرکه اقرار به ولایت امیرالمومنین (ع) نکند ، اعمال و عباداتش باطل شود ، مانند خاکستریکه در معرض باد تند قرار گیرد.  تفسیر جامع جلد 3 صفحه 429

 مفضل بن عمر گوید : ابو عبدالله (ع) در پایان حدیثی طولانی فرمود : که پیامبر خدا (ص) به ام سلمه ( رضی الله عنها ) فرمودند : ای ام سلمه گفتار مرا بشنو و گواه من باش که این علی بن ابی طالب در دنیا و آخرت برادر من میباشد ، ای ام سلمه بشنو ! شاهد باش که این علی بن ابی طالب در دنیا و عقبی قائم مقام من است ، ای ام سلمه از من بشنو ، و گواهم باش که این علی بن ابی طالب پرچمدار من در دنیا ، و حامل پرچم حمد است ، فردا در عقبی ، ای ام سلمه از من بشنو و گواهی ده که این علی بن ابی طالب وصی و جانشینم بعد از من و در هم کوبنده دشمنان من ، و حامی و حافظ شرف حوض من است . ای ام سلمه گفتار مرا بشنو و گواهم باش که این علی بن ابی طالب سالار مسلمانان ، و امام تقوا پیشگان ، و رهبر دست و رو سپیدان ، و کشنده (( ناکثین )) ( پیمان شکن های جنگ جمل ) و (( مارقین )) ( خوارج نهروان که از مرز دین پافراتر نهادند ) و (( قاسطین )) ( بازگشتگان از حق در صفین ) است. ام سلمه گوید : عرض کردم ، ای پیامبر خدا (( ناکثان )) چه افرادی هستند ؟ فرمود : آنان که در مدینه با وی بیعت کردند ، و در بصره آن را شکستند ، عرض کردم : (( قاسطان )) چه کسانی هستند ؟ فرمود : معاویه و همدستان او از مردم دمشق ، بعد عرض کردم (( مارقان )) کیانند ؟ فرمود : اشخاصی که در نهروان صف آرائی کردند.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 22

ابوالطفیل از امیرالمومنین (ع) روایت نموده که پیامبر خدا (ص) فرمود: یا علىّ براى تو در بهشت گنجى است و تو مالک دو سوى آن هستى. در حال نماز نگاهى را به نگاه دیگر مپیوند، در اولى رخصت دارى و در دومى نه. (1) مصنّف این کتاب- رضى اللَّه عنه- گوید: معنى فرمایش پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله:
(همانا براى تو گنجى است در بهشت) یعنى کلید نعمتهاى بهشت در اختیار تو است، و آن بدین جهت است که گنج در نظر مردم فقط به اندوخته‏اى از طلا و نقره گفته می‏شود و انسان آن را ذخیره نمی سازد مگر از ترس تهیدستى، و به هیچ کار نیاید مگر براى داد و ستد در اوقاتى که نیاز به آن است، امّا در بهشت نه نیازى است و نه نیازمندى وجود دارد، زیرا بهشت خانه أمن است از هر نیازى و آسیبى، و هر آنچه نفسها بخواهند و چشمها از دیدارش لذّت برند در آن موجود است، پس این گنج عبارت از کلید (بهشت) است. و آن بدین سبب است که على علیه السّلام بخشنده بهشت است، و البتّه مقسّم بهشت و دوزخ بودن علیّ علیه السّلام نیز به این علّت می‏باشد که ملاک ورود به هر یک از آن دو مکان، ایمان و کفر است.
(2) و پیغمبر(ص) فرموده : « یا علىّ دوستى با تو ایمان، و کینه‏ ورزى با تو نفاق و کفر است» و علىّ علیه السّلام به همین جهت مقسّم بهشت و جهنّم می‏باشد، و چنان که یکى اساتید می‏فرمود: منظور از این گنج فرزند آن بزرگوار محسن علیه السّلام است که چون حضرت فاطمه- سلام اللَّه علیها- بین دو در فشرده شد، او را سقط نمود، و دلیل آورم به خبرى که در باره اولاد سقط شده روایت گردیده که خشمگین بر در بهشت می ‏ایستد، به او گفته می‏شود : به بهشت وارد شو! می‏گوید: داخل نمیگردم مگر آنکه پدر و مادرم قبل از من وارد شوند، و طبق حدیثى که نقل شده: خداوند متعال حضرت ابراهیم و ساره را سرپرست اولاد مؤمنان نموده و آنان بوسیله درختى که در بهشت است و داراى نوکى مانند نوک پستان گاو می‏باشد تغذیه می‏گردند، پس چون قیامت فرا رسد؛ لباسهاى زیبا بر آنان پوشانده شده و با عطریّات بهشتى خوشبو گشته، و به پدرانشان اهدا می‏گردند، و از آن هنگام آنان با پدرانشان در بهشت فرمانروایند.
امّا فرموده آن بزرگوار صلى اللَّه علیه و آله و «تو مالک دو سوى ابتدا و انتهاى آن هستى» به این معنى است که حسن و حسین (ع) دو گلدسته و مناره بهشتند، بدلیل آن روایتى از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله که فرموده است: براستى که خداوند بوسیله آن دو بهشت خود را آرایش می‏دهد همچنان که زنان با دو گوشواره که بر
گوش می آویزند خود را می آرایند، و خبر دیگرى که «خداوند بوسیله آن دو عرش خود را می‏آراید». و با نگرشى دیگر؛ معنى فرمایش پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله‏
( و انت ذو قرنیها )
یعنى تو صاحب دو سوى دنیا هستى و بر خاور و باختر آن حجّتى، و صاحب امر و نهى در آن می‏باشى، (یعنى شاخ شرق و غرب در ید تو است) و هر شاخدارى در هر زمانى اگر شاخ او را بگیرند، پس او را گرفته‏اند، و گاهى به پادشاهى که زمام امور کشور را بدست گرفته تعبیر می‏شود که : موى پیشانى را گرفته، چنانچه خداوند فرمود: ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها (هیچ جنبنده ‏اى نیست مگر که خدا گرفته است موى پیشانى او را- هود 11: 56) (یعنى او قادر و مالک و غالب بر همه چیز است).  و بنا بر این معنایش این است که امیر المؤمنین علیه السّلام مالک حکومت دنیاست در گرفتن داد ستمدیدگان، و رسوا کردن بیدادگران، و برپاداشتن حدود شرعى هر گاه واجب باشد و ترک آن در صورتى که واجب نباشد، و در انعقاد پیمانها، و قراردادهاى بازرگانى، و سر و سامان دادن به کارها، و ابطال حکمى که داده شده، و یا استوار کردن آن، و در بازداشتن از کارهائى که در ترک آن ثواب و در انجامش عقاب می‏باشد، و جایز ساختن بعضى از امور ممنوعه، و در گرفتن حقوق واجب از مسلمین و واگذاردن آن به نیازمندان ، و در بازداشت نمودن ‏مجرمین و رها ساختن آنان ، و در ترغیب و ترساندن.
 و از دید دیگر معنایش این است که امیر مؤمنان علیه السّلام صاحب دو قرن این امّت است، همچنان که ذو القرنین براى مردم زمان خودش بود، و آن بدین جهت بود که طرف راست سرش را ضربه‏اى زدند مدّتى از آنان دور گردید و سپس به میانشان بازگشت و به تبلیغات خود ادامه داد، و بر طرف دیگر سرش زدند، و فرمایش امام صادق علیه السّلام این نظریه را تأیید می‏کند که فرمود: «ذو القرنین نه پیغمبر بود و نه پادشاه، و جز این نیست که بنده‏اى خدا دوست بود و خدا هم او را دوست میداشت و از خداوند پند و اندرز خواست پروردگار او را پند داد، در میان شما هم مانند او هست» حضرت با جمله اخیر امیر مؤمنان بودن علىّ علیه السّلام را در نظر گرفته است. و تمامى این معناها درست می‏باشد و ظاهر فرمایش نبىّ اکرم صلى اللَّه علیه و آله‏
«لک کنز فی الجنّة و أنت ذو قرنیها»
با تمامى آنها سازش دارد.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 25

 ابو بصیر گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام از پدرش از اجدادش (ع) روایت کرده فرمود
روزى پیامبر به یاران خود چنین فرمود: کدامیک از شما همه عمر روزه ‏دار هستید ؟ سلمان ( رحمة اللَّه علیه ) گفت : یا رسول اللَّه من.
سپس پیغمبر (ص) فرمود: چه شخصى از شما تمامى شبها شب زنده‏ دار است ؟
سلمان جواب داد: اى پیغمبر خدا من. فرمود: کدامیک از شما هر روز همه قرآن را از آغاز تا پایان میخواند؟ سلمان گفت : یا رسول اللَّه من. یکى از اصحاب آن حضرت با لحنى خشن گفت: اى رسول خدا سلمان مردى فارسى زبان است و قصد دارد بر ما عربها ببالد، در جواب سؤالتان که کدامیک از شما تمامى عمرش روزه دار است؟ گفت: من، با این که بیشتر روزها غذا می‏خورد، و فرمودید کدامیک از شما همه شب براى عبادت بیدار می‏ماند، گفت: من، در صورتى که بیشتر شبها خواب است و فرمودید: چه کسى از شما هر روز یک قرآن می‏خواند، گفت: من، با اینکه بیشتر روزش خاموش است. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: خاموش باش اى مرد! تو را چه با همانند لقمان حکیم ؟ از خودش بپرس تا آگاهت سازد ، آن مرد به سلمان گفت : اى بنده خدا، تو نگفتى همه روز روزه دارى؟ جواب داد:
آرى. گفت: ولى من تو را دیده ‏ام که بیشتر روزها غذا می‏خورى! پاسخ داد: چنان ‏نیست که تو گمان بردى من در هر ماه سه روز روزه می‏گیرم و خداى
   عزّ و جلّ فرماید: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها (شخصى که عمل نیکى انجام دهد ده برابر آن ثواب خواهد داشت- انعام 6: 160) و روزه ماه شعبان را به ماه رمضان پیوند می‏کنم و این روزه همه عمر می‏شود. گفت: تو خیال نکردى که همه شب بیدارى؟
فرمود: بلى، افزود: (ولى) بیشتر شبها در خوابى! سلمان در جوابش گفت: چنان نیست که تو پنداشته ‏اى، من از دوستم پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدم که فرمود: هر کس با وضو بخوابد چنان است که همه شب را شب زنده ‏دار بوده و من همواره با وضو می‏خوابم. گفت: آیا گمان نبردى هر روز همه قرآن را می‏خوانى؟ فرمود: آرى.
گفت: امّا بیشتر روز را خاموشى! سلمان گفت: چنان نیست که تو فهمیده‏ اى، من از دوستم رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله شنیدم که به علىّ علیه السّلام فرمود: «یا أبا الحسن مثل تو در امّتم همانند «قُلْ هُوَ اللَّهُ» است که هر کس آن را یک بار بخواند یک سوم قرآن را خوانده، و هر کس دو بار بخواند، دو سوم قرآن را تلاوت کرده، هر کس سه مرتبه بخواند همه قرآن را خوانده است. (اى علىّ) آن کس که تو را به زبانش دوست‏ بدارد یک سوم ایمان، و آنکه با زبان و دلش به تو مهر ورزد
  دو سوم ایمان را دارد، و کسى که نه تنها به زبان و دل علاقمند باشد بلکه با دست خویش یاریت دهد ایمانش کامل است، اى على قسم به آنکه مرا به حقّ فرستاده اگر تمامى اهل زمین تو را دوست داشته باشند، چنان که اهل آسمان تو را دوست میدارند، خدا هیچ فردى را در جهنّم عذاب نمی‏کند» و من هر روز سه بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را می‏خوانم. آن مرد معترض همچون کسى که سنگ در دهانش نهاده باشند {و نتواند حرف بزند} از جا برخاست.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 81

  حکیم بن جبیر گوید: امام زین العابدین علیه السّلام در معنى آیه شریفه وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ و اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش- توبه 9: 3) فرمود:
منظور از أذان حضرت علىّ (ع) است.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 214

  عبد الرّحمن هاشمى از حضرت صادق (ع) در مورد آیه شریفه وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ روایت کرده که فرمود: مقصود پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام است.  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 217 

رسول خدا (ص) : به همانی که جانم در دست او است هرگز علی (ع) را به جبهه جنگی در حال رفتن ندیدم جز این که دیدم جبرئیل با هفتاد هزار فرشته در سمت راست ، و دیدم میکائیل را با هفتاد هزار فرشته در سمت چپ اوست ، و فرشته مرگ جلوی اوست ، و ابری بر سرش سایه کند تا پیروزی رسد.  خصال الصدوق جلد 1 صفحه 206

ابو حمزه گوید: شندیدم از امام باقر علیه السلام که مى فرمود: همانا على (علیه السلام ) درى است که خداوند (بروى مردمان ) گشود، هر که داخل آن گردد مؤ من است ، و هر که از آن بیرون رود کافر است . اصول کافى جلد 4 صفحه 100

ابراهیم بن ابى بکر گوید: شنیدم از حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام فرمود: هر آینه على علیه السلام درى است از درهاى هدایت ، پس هر که آندر وارد شود مؤ من است و هر که از آن بیرون رود کافر است ، و هر که وارد آن نشود و بیرون نرود در آن طبقه اى باشد که کارشان با خدا است (و هر چه خواهد درباره آنان انجام دهد). اصول کافى جلد 4 صفحه 101

 ابو الربیع شامی گوید : از امام صادق (ع) درباره گفتار خدای عزوجل ( سوره انفال آیه 24 ) پرسیدم : که میفرماید : (( ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را اجابت کنید و پیغمبران را نیز اجابت کنید زیرا شما را به چیزی که زندگیتان می دهد ( حیات می بخشد ) دعوت کنند )) حضرت فرمودند : این آیه درباره ولایت علی (ع) نازل شده. ( زیرا ولایت علی (ع) است که مایه جان و دل و خرد است )   روضة الکافی جلد 2 صفحه 59

على بن حسان به امام جواد علیه السلام عرضکرد : آقاى من ! مردم به خُرد سالى شما اعتراض دارند، فرمود: چه اعتراضى دارند، در صورتى که خداى عزوجل به پیغمبرش صلى اللّه علیه وآله فرموده است ((بگو راه من اینست ، من از روى بصیرت بسوى خدا میخوانم ، با آنکه از من پیروى کرده 108 سوره 12 )) به خدا کسى جز على علیه السلام از او پیروى نکرده و او نه سال داشت و من هم نه ساله ام .  اصول کافى جلد 2 صفحه 223

میان خاصه و عامه مورد اتفاق است که اولین مردى که به پیغمبر صلى اللّه علیه وآله ایمان آورد و اسلام پذیرفت على بن ابیطالب علیه السلام بود و خود آنحضرت هم همیشه بدان افتخار مى کرد و آن را دلیل افضلیت خود مى دانست و پیغمبر صلى اللّه علیه وآله هم به فاطمه (س) مى فرمود: تو خرسند نیستى که شوهرت دادم به کسى که در ایمان بر همه مقدم است و باز فرمود: اولین کسى که از این امت بر سر حوض کوثر وارد شود، اولین کسى است که اسلام آورده و آن على بن ابیطالب علیه السلام است . اما راجع به سن آنحضرت در زمان پذیرفتن اسلامش اختلافست و میان هفت سال تا پانزده سال گفته اند علامه مجلسى (ره ) گوید: سازگارتر با تاریخ همان قول ده سال است که از نظر عدم توجه به ماههاى میان سال با این روایت که سن آنحضرت را هنگام اسلامش نه سال مى داند، موافق است و نیز شکى نیست که آنحضرت از زمانیکه ایمان آورد تا آخر عمر بر ایمانش ثابت و مستقر بود. اگر بعضى از عثمانیهاى متعصب گفته اند: ایمانى که پیش از بلوغ باشد از روى یقین و معرفت نیست ، جوابش این است که : شما که ایمان آنحضرت را از اول بلوغ تا پایان عمر قبول دارید و همان مقدار را هم لازم مى دانید، على علیه السلام چند سال هم اضافه پیش از بلوغش که به عقیده شما اثرى نداشته ایمان داشته است . اما به عقیده شیعه حقیقت مطلب خیلى بالاتر از اینها است ، شیعه مى گوید: گذشته از الطاف معنوى و توفیقات مخصوصى سبحانى ، على بن ابیطالبى که از چهار سالگى در خانه پیغمبر و زیر دست پیغمبر با عنایت و توجه خاص تربیت شده است ، در ده سالگى بخوبى مى تواند، مانند مردى در کمال رشد و عقل فکر کند و بفهمد خداپرستى از بت پرستى بهتر است ؛ اما :
در نیابد حال پخته هیچ خام                 پس سخن کوتاه باید والسلام

امام صادق علیه السلام فرماید: رسولخدا صلى اللّه علیه و آله در مرض ‍ وفات خود فرمود: دوستم را نزد من حاضر کنید، آن دو زن (حفصه و عایشه ) به دنبال پدران خود فرستادند، چون نظر رسولخدا صلى اللّه علیه و آله بر آنها   افتاد ، رو بگردانید و فرمود: دوستم را نزد من حاضر کنید ، پس به دنبال على (ع) فرستادند ، چون دیدارش به على (ع) افتاد، به او متوجه شد و حدیثش گفت . و چون على (ع) بیرون آمد، آن دو نفر ( ابوبکر و عمر ) را ملاقات کرد، به او گفتند: دوستت به تو چه حدیث کرد؟ فرمود: هزار باب به من حدیث کرد که  هر بابى مفتاح هزار بابست .  اصول کافى جلد 2 صفحه 61

ابو بصیر گوید: خدمت امام باقر (ع) نشسته بودم که مردى به آن حضرت عرض کرد: مرا از ولایت على (ع) خبر ده ، که آن از جانب خدا هست یا از جانب پیغمبر (ص) ؟ حضرت خشمگین شد و فرمود: واى بر تو! پیغمبر (ص) از خدا بیمناکتر از آن است که چیزى را که خدا دستورش نداده بگوید، بلکه ولایت على (ع) را خدا واجب ساخت . چنانکه نماز و زکوة و روزه و حج را واجب ساخت . اصول کافى جلد 2 صفحه 48

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: من شهر علمم و على دَر اوست ، دروغ گوید هر که گمان کند از غیر دَر به شهر در آمده ، و نیز دروغ گوید هرکه گمان کند مرا دوست داشته و على صلوات الله علیه را دشمن دارد.  اصول کافى جلد 3 صفحه 335

از نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم روایت شده همانا آن حضرت فرمود : براى برادرم علی بن ابى طالب علیه السّلام فضیلت‏هاى بی ‏شماریست هر کس یکى از آنها را نقل کند و اقرار هم به آن فضیلت داشته باشد خداوند گناهان گذشته و آینده‏ ى او را بیامرزد و هر کس فضیلتى را از او بنویسد تا آنگاه که آن نوشته باقى باشد فرشتگان برایش طلب آمرزش کنند و هر کس فضیلتى از آنها را گوش دهد خداوند گناهانى را که بوسیله گوش انجام داده بیامرزد و هر کس به فضیلتى از فضائل او نگاه کند گناهانى که بوسیله چشم انجام داده آمرزیده شود.  ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2

  رسول خدا فرمود : دوستى على (ع) عبادت است، خدا ایمان بنده‏ اى را نمی ‏پذیرد مگر بوسیله دوستى على (ع)  و دورى از دشمنان او.    ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2

 رسول خدا فرمود : اگر درختان قلم و دریاها مرکب و جنیان حسابگر و آدمیان کاغذ ، نمیتوانند فضائل على بن ابى طالب را بشمارند شکى نیست که فضیلت‏ها و حالات او را از نظر شرف و کمال جز خداى سبحان و رسولش نمیداند.  ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2

  رسول خدا (ص) فرمود : اى على جز خدا و من کسى آنچنان که باید و شاید تو را نشناخت و به همین سبب نبى اکرم و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام اشباح و دورنمایان‏ پنجگانه نامیده شدند ، زیرا که مردم بواسطه بزرگى مقام و مرتبه‏ ى آنان حقیقت واقعى ایشان را نشناختند مانند دورنمائى که حقیقتش از دور شناخته نمیشود و یکى از فضلا گفت: که از مرد فاضلى در باره ‏ى مقام و مرتبه‏ ى على (ع) پرسیده شد او فرمود : چه بگویم در فضیلت انسانى که حسد دشمنان و ترس و بیم دوستان فضائلش را پنهان کرده در عین حال فضائلش شرق و غرب جهان را فراگرفته، اراده دارند که نور خداى را به دهنهاى خویش خاموش کنند خوشبختانه خدا نورش را به سرحد کمال و تمام میرساند اگر چه کافران ناراحت باشند ( سوره توبه آیه 36 ) ولى فضائل آن حضرت جهانگیر شده به طورى که مخالفان و موافقان فضائلش را بیان کرده ‏اند. و همانا من دوست دارم با اینکه فضائلش از طریق شیعه جهانگیر شده من از طریق مخالفان نقل کنم تا حجتى بر آنان باشد آنچنان که شاعر گفته

و نمکینی که حسودان برای برتریش گواهی داده اند و خوبی آنست که حسودان گواهی دهند

و برتری هائیکه دشمنان به آنها گواهی داده اند برتری همانست که دشمن گواهی دهد

 ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 3

  از اخطب خوارزمى از ابن مسعود روایت شده رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمود: که فرشته ‏اى به سوى من آمد و گفت: اى محمّد بپرس پیامبرانى را که پیش از تو برانگیخته شدند به چه چیز مبعوث شدند؟ من گفتم: بر چه چیز برانگیخته شدند. گفت: بر دوستى تو و دوستى على بن ابى طالب مبعوث شدند.  ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 4

  از ابن عباس روایت شده که از نبى اکرم (ص) پرسیده شد از کلماتى که آدم از پروردگارش آموخت سپس توبه‏ ى آدم را خدا قبول کرد، پیغمبر فرمود: آدم خدا را به آبروى محمّد، على، فاطمه، حسن، حسین (صلوات الله علیهما ) خواند که توبه ‏اش را بپذیرد.  ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 4

 

در جنگ اُحُد مردم فرار کردند و علی (ع) تنها با مشرکین جهاد میکرد تا آنگاه که همه آنان فرار نمودند ، جبرئیل به حضرت رسول (ص) عرض کرد : این است فداکاری و مواساة ، پیغمبر فرمود : علی از من است و من هم از وی ، جبرئیل گفت : و من هم از شما هستم ، و حضرت رسول در این روایت او را مانند خود خوانده همانطور که در آیه مباهله خداوند امیرالمومنین (ع) را به منزله نفس پیغمبر معرفی کرده است.  اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234

حضرت خاتم النبیین (ص) به بریده فرمودند : بغض علی را در دل نگیر زیرا که وی از من است و من هم از وی ، مردم از ریشه های مختلفی آفریده شده اند لیکن من و علی از یک اصل و ریشه هستیم.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234 

پیغمبر (ص) در زندگانی خود مکرر میفرمود : علی با حق است و حق هم با وی میباشد ، وی به هر سو میل کند حق هم دنبال او میرود و از وی جدا نمیگردد.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234 

در حدیث مشهور (( طیر مشوی )) آمده است که پیغمبر (ص) فرمود : خداوندا بهترین دوستانت را نزد من حاضر کن تا با من در خوردن این غذا شرکت کند ، در این هنگام که پیغمبر منتظر شخص موصوف بود ناگهان امیرالمومنین (ع) وارد شدند و با او در صرف غذا شرکت کردند.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 234 

هنگامیکه حضرت زهراء را به علی بن ابیطالب (ع) تزویج کردند ، زنان قریش به عنوان اینکه وی را به مرد فقیری داده اند فاطمه (س) را سرزنش میکردند ، در این هنگام حضرت رسول دخترش را مخاطب قرار داده و فرمود : من تو را به مردی تزویج کردم که پیش از همه مسلمان شد ، و از جهت علم و دانش و فضیلت بر سایرین مقدم است. خداوند به مردمان روی زمین نظر افکند و مرا از میان آنان برگزید ، و بر رسالت مبعوث کرد ، و بار دیگر به طرف مردم نظر نمود ، و از میان آنها علی را اختیار فرمود و او را به وصایت برگزید ، پس از آن به من وحی فرستاد تا تو را در نکاح وی قرار دهم اکنون ای فاطمه بدان خداوند به تو کرامت فرموده و تو را به گرامی ترین و بزرگترین فردی تزویج کرده است. در این هنگام حضرت فاطمه خوشوقت شد ، پس از این رسول الله (ص) فرمود : ای فاطمه ، علی بن ابیطالب (ع) هشت فضیلت دارد که پیکر منافقین و دشمنان او را میشکند ، و خداوند این فضائل را به گذشتگان نداده و به آیندگان نیز نخواهد داد : علی بن ابیطالب (ع) در دنیا و آخرت با من برادر است و دیگران از این جهت سهمی ندارند ، و تو ای فاطمه سیده زنان بهشت هستی که اینک همسر او میباشی ، حسنین که دو رحمت از طرف پروردگار میباشند فرزند او هستند ، جعفر طیار که خداوند دو بال به وی مرحمت کرده و او در بهشت با فرشتگان پرواز میکند برادر او است ، علی بن ابیطالب دارای علوم گذشتگان و آیندگان است ، و او نخستین کسی است که به من ایمان آورد ، و آخرین فردی است که با من سخن خواهد گفت و من عهد و پیمان خود را با وی خواهم بست و او جانشین و وصی من و سایر انبیاء خواهد بود.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 235

حضرت رسول (ص) فرمود : من شهر علم هستم و علی نیز در آن میباشد ، هرکه اراده کند به شهرستان علم و دانش وارد شود باید از در وارد شود ، عبدالله بن مسعود روایت میکند که پیغمبر (ص) ، علی (ع) را نزد خود طلبید و با وی در نهانی به گفتگو پرداخت ، هنگامیکه از خلوت بیرون شد از وی پرسیدم : پیغمبر (ص) چه موضوعی را با شما در میان گذاشته بود ، حضرت علی (ع) فرمود : هزار باب از علم به روی من گشود که از هر بابی هزار باب گشوده میشود.  اعلام الوری با علام الهدی صفحه 235 

محبت علی بن ابیطالب (ع) علامت ایمان و بغض و عداوت وی نشانه نفاق است ، حضرت رسول (ص) در این باره میفرمود : تو را جز مومن کسی دوست نمیدارد ، و منافقین نیز همواره بغض تو را در دل دارند.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236

حضرت رسول (ص) فرمودند : علی بن ابیطالب (ع) و پیروان او اهل نجات هستند.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 237 

از جمله فضائل حضرت علی (ع) در اخباری که آمده است در اینکه ولایت و دوستی علی (ع) نشانه حلال زادگی و دشمنی با آنحضرت نشانه حرام زادگی است.

حضرت خاتم النبیین (ص) قبول ولایت علی بن ابیطالب (ع) را علامت برای طهارت مولد قرار داد ، و هم چنین دشمنی و عناد با آنحضرت را نشانه خبث مولد اعلام فرمود ، در روایت آمده که پیغمبر فرمود : فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب آزمایش کنید ، هریک از کودکان شما که به وی علاقه دارند و او را دوست می گیرند ، بدانید این کودک از طریق مشروع متولد شده ، و اگر چنانچه وی را دشمن داشته باشد ، از راه غیر مشروع پدید آمده است. حضرت باقر (ع) از جابربن عبدالله انصاری (رضوان الله علیه ) روایت میکند که وی گفت از پیغمبر شنیدم میفرمود : ای علی میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم ، عرض کرد آری دوست دارم هرچه میخواهید بفرمایید ، حضرت فرمود : من و شما از یک اصل آفریده شده ایم و سرشت ما یکی است ، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود ، روز قیامت مردم را به نام مادرانشان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را به نام پدرانشان فریاد میزنند. روایت کرده اند که جابر بن عبدالله انصاری در کوچه های مدینه گردش میکرد و میگفت : علی بهترین آدمیان است و هرکس مخالف این باشد وی کافر است ، ای گروه انصار فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب (ع) آزمایش کنید ، هر کدام امتناع کردند درباره مادرش تحقیق کنید.   اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236

مظفر بن محمد بلخى (بسند خود) براى من حدیث کرد از امام صادق از پدرش علیهما السّلام از جابر بن عبد اللَّه انصارى که گفت: شنیدم از رسول خدا (ص) که به على بن ابى طالب علیه السّلام میفرمود:آیا تو را خوشنود و شادمان نکنم؟ آیا عطایت نکنم؟ آیا مژده به تو ندهم؟ عرضکرد: چرا اى رسول خدا! مژده ‏ام ده! فرمود: همانا من و تو از یک طینت آفریده شدیم، پس مقدارى از آن طینت زیاد آمد و خداى تعالى از آن زیادى شیعیان ما را آفرید، و چون روز رستاخیز شود مردمان را بنام مادرانشان بخوانند، جز شیعیان ما که آنها را به نام پدرانشان بخوانند و این بخاطر (حلال ‏زادگى و) پاکى و پاکیزگى زاد و بوم آنها است.

 و نیز مظفر بن محمد بلخى (بسند دیگر) برایم حدیث کرد از ابن عباس که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: چون روز رستاخیز شود همه مردمان را بنام مادرانشان بخوانند، جز شیعیان ما که به خاطرپاکیزگى ولادت آنها به نام پدرانشان خوانده شوند.

توضیح- مقصود از مردمان در این دو حدیث، به قرینه حدیث هاى دیگرى که در این باره رسیده و از جمله آنها حدیث سوم همین فصل است، آنهائى هستند که عداوت و دشمنى على علیه السّلام را در دل دارند نه همه مردم، زیرا مطابق روایاتى که فرموده‏اند: «ان لکل قوم نکاحا» (براى هر امت و هر ملتى ازدواجى است) و در حدیثى که در کافى است باین لفظ است: «ان لکل امة نکاحا تحتجزون به من الزنا» (براى هر امتى ازدواجى است که بوسیله آن از زنا جلوگیرى کنند) مطابق این روایات ازدواج، و زناشوئى هر ملتى به هر مذهبى که باشند چنانچه بر میزان قانون آنان باشد صحیح است و از نظر اسلام حلال زاده هستند، پس به اصطلاح عموم این دو حدیث، با آن روایات تخصیص میخورد، و مقصود دشمنان آن حضرت خواهند بود.

  جعفر بن محمد قمى (بسند خود) از جابر بن عبد اللَّه انصارى برایم حدیث کرد که گفت: من با گروهى از قبیله انصار به حضور رسول خدا (ص) شرفیاب بودیم، پس آن حضرت (ص) به ما فرمود: اى گروه انصار فرزندان خود را به  دوستى على بن ابى طالب آزمایش کنید، پس هر کدام على را دوست داشت بدانید که فرزند شما است (و حلال زاده است) و هر کدام که او را دشمن داشت بدانید او از زنا است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 37 الی 38

علی بن ابیطالب (ع) در شهر بصره در بالای منبر میفرمود : منم صدیق اکبر ، ایمان آوردم پیش از آنکه ابوبکر ایمان آورد ، و اسلام آوردم پیش از آنکه او اسلام آورد.  ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 26

رسولخدا (ص) فرمودند : علی بن ابیطالب (ع) دانشمندترین امت من است ، و در آنچه پس از من اختلاف کنند داناتر از همه آنها در داوری کردن است. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 28

رسول خدا (ص) فرمودند : من شهر علم و دانشم ، و علی دَرِ آن شهر است ، پس هرکس علم و دانش خواهد باید آنرا از علی (ع) فرا گیرد.  ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 29

عبدالله بن مسعود گفت : رسولخدا (ص) علی (ع) را فرا خواند ، و با او خلوت کرد ، همینکه از نزد آنحضرت بیرون آمد ، از او پرسیدیم : ( چه به تو آموخت ؟ و ) چه عهدی با تو کرد ؟ مولا علی (ع) فرمودند : هزار باب از دانش و علم به من آموخت ، که از هر دری از آن هزار باب بر من گشوده شد. ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 29

محمد بن عمر جعابی ( به سند خود ) برای من حدیث کرد از زر بن حبیش که گفت : علی (ع) را دیدم که بالای منبر میفرمود : سوگند به آنکه دانه را ( در دل زمین ) شکافت و انسانرا آفرید این عهدی است که پیغمبر (ص) با من فرموده : ( که به من گفت : ای علی ) دوست ندارد تو را جز مومن و دشمنت ندارد جز منافق.  ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 34

محمد بن عمران مرزبانی ( به سند خود ) از جابر بن یزید از امام باقر (ع) برای من حدیث کرد که آنحضرت (ع) فرمود : از ام سلمه همسر پیغمبر (ص) راجع به علی بن ابیطالب (ع) پرسیدند ؟ ام سلمه گفت : شنیدم از رسولخدا (ص) که میفرمود : همانا علی و شیعیانش رستگاران هستند.  ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 36

رسول خدا (ص) به ام سلمه ( رضی الله عنها )  (همسرش) فرمود : ( آنچه می گویم ) بشنو و بر آن گواه باش : این علی امیرمومنان و آقای اوصیاء است.  ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 39

رسول خدا (ص) فرمود : ولایت و دوستی علی بن ابیطالب (ع) ولایت خداست و محبت او عبادت خداست و متابعت او فریضه خدا است و دوستان او دوستان خداوند هستند و دشمنان او دشمنان خدا هستند و جنگ با او ، جنگ با خدا است و صلح او صلح خداست.  کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار صفحه 32

حضرت صادق (ع) از پدرش از پدران او (ع) که فرمود : جبرئیل از جانب پروردگار به رسول الله (ص) فرمود : یا محمد بدرستیکه خدای تعالی میخواند تو را سلام و میگوید تو را که بشارت ده برادر خود علی را به آنکه من عذاب نمی کنم هرکس را که دوستی میکند با علی و رحم نمی کنم هرکسی را که دشمنی میکند با وی.  کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار صفحه 32 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۱۵
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی