این مرد خدا به کجا رسیده که.... ولی من چه می کنم....؟؟؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم
اینجانب، محمود دوستانی دزفولی، فرزند محمدحسن، ایمان و عقیده راسخ خود را به یگانگی خداوند تبارک و تعالی اعلام داشته و اظهار تسلیم در مقابل او مینمایم و اعلام میدارم که صد و بیست وچهار هزار پیامبر خدا برحقند که اولین آنها حضرت آدم و آخرینشان حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی(ص) میباشد و کتاب معظم قرآن بر حق است و اذعان میدارم که دوازده گوهر پاک خدا جانشینان به حق پیامبر اسلام در روی زمینند که اولین آنها مولی الموحدین حضرت علی بن ابیطالب (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی(عج) است و افتخار میکنم که طوق ولایت آن بزرگواران را به گردن نهادهام و امیدم این است که با ولایتشان چشم از این جهان فرو بندم.
مردم! و الله قیامت بر حق است؛ معادی هست؛ حساب و کتابی هست. بکوشید تا این چند روزه دنیا را در طاعت و بندگی خدا سپری کنید که ان شاء الله در آن روز واویلا روسفید درگاه خدا و پیامبرش باشید!
حرف چندانی ندارم، چون هر چه میخواهم بگویم، میبینم مسئولیتآور است و پایم در لغزش. از این رو به یکی دو نکته اکتفا می نمایم:
اول اینکه از تمامی شما میخواهم در کارها رضایت خدا را بر هر چیز مقدم بدارید و پشتیبان اسلام و انقلاب و رهبر جامعه باشید. وحدت را حفظ کنید که رمز پیروزیمان بوده و هست. از همه جوانان غیرتمند همسنگرم میخواهم که راه و هدف را همیشه مد نظرداشته باشند و در کورهراهها و فراز و نشیبهای راه، مصلحت انقلاب و اسلام را بر هر کار مقدم داشته و هر جا احتیاج بود، حاضر شوند وبکوشند تا جوانمردانه اسلحه شهیدان را به طرف دشمنان نشانه روند. به هیچ وجه جبهه را خالی نکنید که خیانت است!
از پدر بزرگوار و مادر عزیز، اظهار شرمندگی میکنم که نتوانستم فرزند خوبی برایتان باشم و از زحمات فراوانی که برایم کشیدید،بسیار تشکر میکنم.
پدرم، مادرم، افتخار کنید که فرزندی دیگر به راه خدا قربانی دادید! دعا کنید که مقبول خدا قرار گیرد و بدانید اجر زیادی در نزد خدا دارید! از همه افراد خانواده خودمان، برادران و خواهران، طلب حلالیت میکنم و خدمتشان اظهار ارادت میکنم بسیار ممنونم از زحماتتان.
برادران، یاد ما همان راهمان است که ان شاء الله فراموش نشود.
از همه شما خداحافظی نموده و طلب عفو و بخشش میکنم. از برادران مسجد میخواهم که جلسات و نماز جماعت را پابرجا و زنده نگه داری کنند و مراسم عزاداری امام حسین(ع) را حتماً بر پا دارند. برادران، در مراسمتان یادمان کنید و دعایمان کنید!
مقداری حساب و کتاب دارم که در کاغذی جداگانه مینویسم.
همه شما را به خدا سپرده و وعدهام دیدار روز قیامت، در محضر رسول خدا. ان شاء الله.
والسلام
محمود دوستانی دزفولی
1364/11/18 ساعت 10 شب
درباره شهید
زندگینامه شهید
شهید محمود دوستانی دزفولی در اول تیر ماه سال 1343 در دزفول به دنیا آمد. او از کودکی به همراه برادر شهیدش، علی و خواهرزادهاش، شهید حسین ناجی، به مسجد امام حسن عسکری(ع) میرفت و در مجالس قرآنی شرکت میکرد.
در دوران انقلاب اسلامی، نوجوانی 14 ساله بود که در راهپیماییهای ضدرژیم شرکت و در پخش اعلامیههای انقلابی و نوشتن شعار روی دیوارها فعالیت داشت.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانست با اخلاق اسلامی و رفتارهای جذاب خود نوجوانان را به مسجد بکشاند و با روی آوردن به کارهای فرهنگی آنها را با تعالیم اسلام آشنا سازد.
با آغاز تهاجم رژیم بعث عراق به میهن اسلامی ما در شهریور ماه سال 1359 ، به سوی جبههها شتافت و در جبهة شهدا (در منطقه کرخه) بود که مجروح گردید و یکی از انگشتان خود را از دست داد، اما پس از مداوای نسبی به سرعت به جبهه اعزام و در عملیات بزرگ فتح المبین شرکت کرد.
او عاشق و شیفتة حضرت سیدالشهدا(ع) بود و از هفته ها مانده به ماه محرم، به همراه دوستانش، مسجد را مهیای عزاداری میساخت. در روزهای
تاسوعا و عاشورای حسینی سر از پا نمیشناخت و با چشمان اشکآلود، سینه میزد و عزاداری میکرد. او در کنار شرکت در دفاع مقدس به کسب علم و تحصیل نیز مشغول بود و با هوش و ذکاوت خود تحصیلاتش را تا دیپلم به انجام رسانید.
محمود اعتقاد داشت شرکت در جنگ یک تکلیف شرعی است و اگر کسی به این تکلیف الهی عمل نکند، فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا باشد.
او در عملیاتهای مختلف از جمله فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر مقدماتی، بدر و سرانجام والفجر 8 و در بسیاری از مناطق پدافندی شرکت کرد و حماسهها آفرید. او توانست با هوش سرشار و پشتکار خود و با اصرار مسئولین به فرماندهی گروهان غواص گردان بلال از لشکر 7 ولی عصر(عج) مفتخر گردد و در عملیات والفجر هشت، این مسئولیت را به عهده داشت.
شهید محمود دوستانی دزفولی پس از پیروزی افتخارآفرین والفجر 8 و فتح فاو در هنگام برگشت از منطقة عملیاتی در تاریخ 1364/12/5 ، در حالی که در کنار همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، بر اثر اصابت راکت هواپیمای دشمن متجاوز، به شهادت رسید و به دوستان و برادر شهیدش پیوست. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.