مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

اتفاق بر تعداد امامان بعد پیامبر صلی الله علیه و آله

مرحوم شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» بیان می فرماید که شیعیان اجماع بر 12 نفر بودن ائمه بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله دارند

واتفقت الإمامیة على أن الأئمة بعد الرسول (  صلی الله علیه وآله ) اثنا عشر إماما

مرحوم شیخ مفید بن محمد بن النعمان ابن المعلم

أبی عبد الله ، العکبری ، البغدادی( 336 - 413 ه‍ ) ، اوائل المقالات، ص 41 محمد،دار المفید،طباعة - نشر – توزیع بیروت . لبنان

امامیه در مورد اینکه امامان بعد رسول خدا  صلی الله علیه وآله، 12 نفر می باشند، اجماع و اتفاق نظر دارند.

بیان اسامی اهل بیت علیهم السلام و لزوم شناخت امام

مرحوم خزاز قمی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف «کفایه الاثر» روایتی را با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده است، وجود مبارک امام صادق علیه السلام در این روایت، اصول عقاید شیعه و از جمله امامت را به طور کامل بیان کرده اند و در انتهای این روایت، نام امامان را تا امام مهدی علیه السلام بیان کرده اند.

حَدَّثَنَا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ هِشَامٍ قَالَ:کُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: إِذْ دَخَلَ عَلَیهِ مُعَاوِیةُ بْنُ وَهْبٍ وعَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ أَعْینَ...ثُمَّ قَالَ علیه السلام: إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وأَوْجَبَهَا عَلَى الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ والْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیةِ وحَدُّ الْمَعْرِفَةِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ غَیرُهُ ولَا شَبِیهَ لَهُ ولَا نَظِیرَ لَهُ وأَنَّهُ یعْرِفُ أَنَّهُ قَدِیمٌ مُثْبَتٌ بِوُجُودٍ غَیرُ فَقِیدٍ مَوْصُوفٌ مِنْ غَیرِ شَبِیهٍ ولَا مُبْطِلٍ‏ لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ وهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ.وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الرَّسُولِ والشَّهَادَةُ لَهُ بِالنُّبُوَّةِ وأَدْنَى مَعْرِفَةِ الرَّسُولِ الْإِقْرَارُ بِهِ بِنُبُوَّتِهِ وأَنَّ مَا أَتَى بِهِ مِنْ کِتَابٍ أَوْ أَمْرٍ أَوْ نَهْی‏ فَذَلِکَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ الَّذِی بِهِ یأْتَمُّ بِنَعْتِهِ وصِفَتِهِ واسْمِهِ فِی حَالِ الْعُسْرِ والْیسْرِ وأَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِی إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ ووَارِثُهُ وأَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وطَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ والتَّسْلِیمُ لَهُ فِی کُلِّ أَمْرٍ والرَّدُّ إِلَیهِ والْأَخْذُ بِقَوْلِهِ.وَ یعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِی مُوسَى ابْنِی ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِی وبَعْدَ عَلِی مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِی ابْنُهُ وبَعْدَ عَلِی الْحَسَنُ ابْنُهُ والْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ...

الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص260 ـ 264، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات، قم، 140هـ.

محمد بن ابی عمیر از هشام روایت می کند که نزد امام صادق علیه السلام بودیم، امام صادق علیه السلام فرمود: بهترین فرائض و واجب‏ترین آنها بر انسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگى اوست و کمترین معرفت این است که به یکتاییاو اقرار کند و شبیه و شریکی برای او قائل نشود و بداند که او قدیم و ثابت و موجود است و به چیزى مقید نیست، او توصیف شده است، ولى نه در قالب مثال و مانند و بداند که او باطل نیست و مانندش چیزى نیست‏ و او شنوا و بینا است و پس از او، شناخت پیامبر و گواهى به نبوت اوست و کمترین چیزى که در شناسایى او لازم است این است که اقرار به نبوت او کند و اینکه آنچه آورده از جمله کتاب یا امر و نهى، از طرف خداى تعالی است و پس از او شناخت امامى است که وصف و نام او در حال سختى و خوشى پیروى می شود و کمترین چیزى که در شناخت امام لازم است، این است که او به جز در مقام نبوت، مشابه و همتا و وارث اوست و این که اطاعت او، اطاعت خداوند و رسول اوست و در هر امرى تسلیم او باشد و به او مراجعه کند و بداند که پس از رسول خدا، على بن ابى طالب علیه السلام امام است و پس از او حسن، سپس حسین، سپس على بن الحسین و سپس محمد بن على و پس از او من هستم و پس از من، موسى(علیه السلام) فرزندم و پس از او فرزندش على و بعد از او محمد فرزندش، پس از ایشان نیز على فرزندش سپس فرزندش حسن و حضرت حجت علیه السلام از فرزندان حسن است.

برای اطلاع کامل تر از سند این حدیث و احادیثی که با سند صحیح به امامت اهل بیت علیهم السلام اشاره کرده است به آدرس زیر مراجعه فرمائید:

چهل روایت صحیح در اثبات امامت از کتاب های شیعه و سنی     »»»    (روایت سوم: هر کس من سرپرست او هستم، علی بن أبی طالب سرپرست او است)

 

صدق عنوان تشیع در گروی شناخت همه امامان و اطاعت از همه آنها (به صورت جمعی)

در روایتی معتبر که از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف کافی بیان شده است، تصریح می کند شناخت همه امامان لازمه صدق عنوان شیعه می باشد.

محمد بن یحیى ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن إسماعیل ، عن منصور بن یونس ، عن محمد بن مسلم قال : قلت لأبی عبد الله علیه السلام : رجل قال لی : اعرف الآخر من الأئمة ولا یضرک أن لا تعرف الأول ، قال : فقال : لعن الله هذا ، فانی أبغضه ولا أعرفه ، وهل عرف الآخر إلا بالأول .

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)،الکافی ج 1 ص 373 ، ، محقق :غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ : الخامسة سال چاپ : 1363 ش

محمد بن مسلم گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شخصی به من گفت : امام آخر را بشناس، نشناختن امام اول ضرری به تو نمی رساند، امام فرمود : خدا او را لعنت کند، من او را نمی شناسم و با او دشمن هستم، مگر امام آخر جز بوسیله امام اول شناخته شود؟

تصحیح روایت توسط مرحوم مجلسی

مرحوم مجلسی رضوان الله علیه بعد از نقل این روایت تصریح می فرمایند که این روایت مورد اطمینان می باشد.

الحدیث السابع : موثق

حدیث هفتم مورد اطمینان است.

العلامة المجلسی، محمد باقر ،مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج 4 ،ص 195، (متوفاى 1111هـ)، ، ناشر: دار الکتب الإسلامیة ـ تهران، الطبعة : الثانیة،1404هـ ـ 1263ش.

خروج از تشیع با عدم شناخت هرکدام از امامان

مرحوم مجلسی در توضیح روایت شریف کتاب کافی، می فرماید نتیجه اینکه شخص ، شیعه یکی از ائمه نباشد ، خروج وی از تشیع به صورت مطلق است!

ولا أعرفه " أی بالتشیع أو مطلقا ، وهو کنایة عن عدم التشیع ، لما سیأتی أنهم علیهم السلام یعرفون شیعتهم

علامه مجلسی، محمد باقر، مراة العقول فی شرخ اخبار ال الرسول، جلد 4 ، ص195

لا اعرفه یعنی او را به تشیع نمی شناسم یا اصولا او را نمی شناسد، زیرا خواهد آمد که امام امام معصوم شیعیان خود را می شناسد.

وقتی تنها یکی از ائمه اثناعشر در مورد شخصی می‌فرمود او شیعه من نیست ، یعنی اصلا شیعه نیست!

بنابراین همان طور که از تعریف اصطلاحی «الشیعه» به دست آمد، شیعه به معنای پیروان امیر مومنان و اولاد ایشان علیهم السلام می باشد، و اختصاص به پیروی از امیرالمومنین علیه السلام به تنهایی ندارد، علاوه بر اینکه روایت نیز بیان می کند که صدق عنوان شیعه، وابسته به شناخت و اطاعت از همه امامان می باشد و با شناخت ناقص امامان، عنوان تشیع صدق نمی کند.

امامان شرکاء و همراهان یکدیگر در امامت

شیخ صدوق (متوفای381هـ) با سند صحیح نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله ائمه طاهرین علیهم السلام را شریک در امر امامت معرفی کرده اند:

حدثنی أبی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا سعد بن عبد الله، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسی، عن إبراهیم بن عمر الیمانی، عن أبی الطفیل، عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر (علیهما السلام)، عن آبائه (علیهم السلام)، قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع): اکْتُبْ مَا أُمْلِی عَلَیکَ. قَالَ: یا نَبِی اللَّهِ أَتَخَافُ عَلَی النِّسْیانَ؟ فَقَالَ: لَسْتُ أَخَافُ عَلَیکَ النِّسْیانَ وَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَکَ أَنْ یحَفِّظَکَ وَلَا ینْسِیکَ وَلَکِنِ اکْتُبْ لِشُرَکَائِکَ. قَالَ:قُلْتُ: وَمَنْ شُرَکَائِی یا نَبِی اللَّهِ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِکَ بِهِمْ تُسْقَی أُمَّتِی الْغَیثَ وَبِهِمْ یسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَبِهِمْ یصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَبِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَهَذَا أَوَّلُهُمْ. وَأَوْمَأَ بِیدِهِ إِلَی الْحَسَنِ (ع) ثُمَّ أَوْمَأَ بِیدِهِ إِلَی الْحُسَینِ(ع) ثُمَّ قَالَ (ص): الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الأمالی، ص 485 تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 206ـ 207، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر:‌ اسلامیة ـ تهران‏، الطبعة الثانیة‏، 1395 هـ.

شیخ طوسی هم در «امالی» خود همین روایت را نقل کرده است

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی، ص 441 تحقیق : قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم ، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به امیر المؤمنین علیه السلام فرمود آنچه برایت می گویم بنویس، عرض کرد یا رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله) می ترسی فراموش کنم؟ فرمود خوفی از فراموشی تو ندارم، چون از خدا خواستم که به تو حافظه دهد و فراموشی برایت ایجاد نشود، ولی برای شریک های خود بنویس: امیرمؤمنان علیه السلام گفت: عرض کردم شریک های(همراهان من) چه کسانی هستند؟ فرمود: امامان از فرزندانت که امتم به برکت وجود آنان از باران بنوشند و دعایشان مستجاب شود و به وسیله آن ها، خدا بلا را از امتم دور کند و به وسیله آن ها رحمت از آسمان نازل شود و این اولین آنها است؛ با دست خود به امام حسن(علیه السلام) اشاره کرد سپس به امام حسین علیه السلام اشاره کرد و فرمود امامان از فرزندان او می باشند.

بررسی سندی این روایت

برای بررسی این روایت به این آدرس مراجعه شود که مقاله ای مشتمل بر چهل حدیث پیرامون امامت اهل بیت علیه السلام می باشد که اولین از چهل حدیث به ذکر این روایت و ترجمه و سپس به بررسی سندی آن پرداخته است.     

بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (5) – مسئله بیعت امیرالمؤمنین با خلفاء

12 نفر، مشترک در خلقت، وظیفه و نام

در کتاب«الغیبه» مرحوم نعمانی، با اشاره به وجود به 12 امام، روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل می کند که همه را از یک منشا و خلقت و از همان خلقت رسول خدا و همه مشترک در هدف و ادامه دهنده راه رسول خدا معرفی می کند.

أخبرنا علی بن الحسین‏  قال حدثنا محمد بن یحیى العطار بقم قال حدثنا محمد بن حسان الرازی‏  قال حدثنا محمد بن علی الکوفی قال حدثنا إبراهیم بن محمد بن یوسف قال حدثنا محمد بن عیسى عن عبد الرزاق عن زید الشحام عن أبی عبد الله ع و قال محمد بن حسان الرازی و حدثنا به محمد بن علی الکوفی عن محمد بن سنان عن زید الشحام قال: قلت لأبی عبد الله ع أیهما أفضل الحسن أو الحسین قال إن فضل أولنا یلحق فضل آخرنا و فضل آخرنا یلحق فضل أولنا  فکل له فضل قال قلت له جعلت فداک وسع علی‏فی الجواب فإنی و الله ما أسألک إلا مرتادا  فقال نحن من شجرة برأنا الله من طینة واحدة فضلنا من الله و علمنا من عند الله و نحن أمناء الله على خلقه و الدعاة إلى دینه و الحجاب فیما بینه و بین خلقه أزیدک یا زید قلت نعم فقال خلقنا واحد و علمنا واحد و فضلنا واحد و کلنا واحد عند الله عز و جل فقلت أخبرنی بعدتکم فقال نحن اثنا عشر هکذا حول عرش ربنا جل و عز فی مبتدإ خلقنا أولنا محمد و أوسطنا محمد و آخرنا محمد.

ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 86 تهران، چاپ: اول، 1397 هـ.ق.

زید شحام از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که به ایشان عرض کردم امام حسین علیه السلام برتر است یا امام حسن علیه السلام؟ امام فرمودند که امام اول و آخر و امام آخر و اول در فضل و کمال با هم شریک و یکسان هستند، به امام علیه السلام گفتم فدای شما باشم، من قصد دارم که اطلاعات بیشتری داشته باشم و حقیقتا دنبال دانستن مطالب هستم، امام صادق علیه السلام فرمودند که خدا ما را از یک منشا و طینت خلق کرد و ما را برتری داد و به ما علم آموخت و ما افراد مورد اعتماد خداوند در بین مردم و دعوت کنندگان مردم به دین خدا قرار داد و به عنوان فاصله و حد وسط بین بندگان و خدا می باشیم؛ امام علیه السلام فرمودند: آیا مطالب بیشتری به تو بیاموزم؟ گفتم بله، امام علیه السلام فرمود: آفرینش ما یکی است، دانش ما یکی است، فضیلت ما یکی است و همگی ما در پیشگاه خداوند یکسان هستیم، سپس امام فرمود: آیا می خواهی تعداد آنها را برایت بیان کنم؟ گفتم بله، امام علیه السلام فرمود: تعداد ما 12 می باشد و از ابتدای آفرینش ما گرداگرد عرش الهی به همین صورت بوده ایم، اولین امام از ما محمد و امامان بعد از امامان اولین ما، محمد(امامان در بین) و آخرین ما محمد می باشد.

با استفاده از این روایت و روایات دیگر که مشابه مضمون این چند روایت را دارند، به خوبی و به سهولت معنا و مضمون «کلهم نور واحد» تجلی می یابد؛ زیرا که به روشنی بیان می کند که امامان، دارای خلقت و طینت مشابه با یکدیگر و همان طینت رسول اکرم صلی الله علیه و آله  می باشد و دارای علم و جایگاه یکسان و همه دارای منصب یکسان در بین مردم می باشد و در رساندن و انعکاس نور الهی، مانند یکدیگر عمل می کنند.

ائمه وارثان رسول الله صلی الله علیه و آله

در روایت صحیح دیگر آمده است که امام هشتم علیه السلام فرمودند: ما اهل بیت، وارث پیامبر صلی الله علیه وآله هستیم:

عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ أَنَّهُ کَتَبَ إِلَیهِ الرِّضَا علیه السلام أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله کَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صلی الله علیه وآله کُنَّا أَهْلَ الْبَیتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلَایا والْمَنَایا وأَنْسَابُ الْعَرَبِ ومَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وإِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَینَاهُ بِحَقِیقَةِ الْإِیمَانِ وحَقِیقَةِ النِّفَاقِ وإِنَّ شِیعَتَنَا لَمَکْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ أَخَذَ اللَّهُ عَلَینَا وعَلَیهِمُ الْمِیثَاقَ یرِدُونَ مَوْرِدَنَا ویدْخُلُونَ مَدْخَلَنَا لَیسَ عَلَی مِلَّةِ الْإِسْلَامِ غَیرُنَا وغَیرُهُمْ نَحْنُ النُّجَبَاءُ النُّجَاةُ ونَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِیاءِ ونَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِیاءِ ونَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ ونَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِکِتَابِ اللَّهِ ونَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص ونَحْنُ الَّذِینَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِینَهُ فَقَالَ فِی کِتَابِهِ{شَرَعَ لَکُمْ} یا آلَ مُحَمَّدٍ {مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً} قَدْ وَصَّانَا بِمَا وَصَّی بِهِ نُوحاً {وَ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیکَ} یا مُحَمَّدُ- {وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهِیمَ ومُوسی وعِیسی} فَقَدْ عَلَّمَنَا وبَلَّغَنَا عِلْمَ مَا عَلِمْنَا واسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ{أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ} یا آلَ مُحَمَّدٍ {وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ } وکُونُوا عَلَی جَمَاعَةٍ- {کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ } مَنْ أَشْرَکَ بِوَلَایةِ عَلِی {ما تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ } مِنْ وَلَایةِ عَلِی إِنَّ اللَّهَ یا مُحَمَّدُ {یهْدِی إِلَیهِ مَنْ ینِیبُ } مَنْ یجِیبُکَ إِلَی وَلَایةِ عَلِی ع.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)،الکافی ، ج 1، ص223، محقق :غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ : الخامسة سال چاپ : 1363 ش

عبد اللَّه بن جندب گوید: امام رضا علیه السلام به او نوشت: اما بعد، حقیقتا محمد صلی الله علیه وآله امین خدا در میان خلقش بود و وقتی ازدنیا رفت، ما خانواده و وارثان ایشان بودیم و ما افراد مورد اعتماد خدا می باشیم، در زمین خدا، علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و علم پیدایش اسلام نزد ما است و به راستی ما هر شخصی را ببینیم، می شناسیم که از روی حقیقت مؤمن است یا منافق است، شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان در دفتر ثبت هستند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته، شیعیان ما از سفره ما سیراب می شوند و در مسیر ما حرکت می کنند، جز ما و آنها کسی در آیین اسلام نیست، ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبران هستیم و ما اولاد اوصیائیم و ما صاحبان امتیاز در کتاب خدای عز و جل هستیم، ما از همه مردم به کتاب خدا شایسته تریم و ما از همه مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک تریم، ما هستیم که خدا دین خود را به حساب ما تشریع کرده و در قرآن فرموده: «ای آل محمد برای شما از دین، مقرر کرد همان اموری که به نوح وصیت کرد (به ما سفارش داده همان را که به نوح (علیه السلام) سفارش داده) و آنچه را به تو وحی کردیم (ای محمد) و آنچه را به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش دادیم (خدا به ما آموخته و رسانیده آنچه را باید بدانیم و به ما علم آنان را سپرده است، ما وارثان پیامبران اولو العزم هستیم) برای آنکه دین را برپا دارید (ای آل محمد) و در آن  دچار تفرقه نشوید (و متحد باشید)، بر مشرکان(هر که در ولایت علی علیه السلام مشرک است)، بسیار سخت است آنچه را به آن دعوتشان کنید (از ولایت بلا فصل امیر مؤمنان (علیه السلام))، (ای محمد)خدا هدایت کند هر که به سمت او متمایل شود» (یعنی ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) را از تو قبول کند).

در سایت ولیعصر مقاله ای با عنوان چهل حدیث صحیح پیرامون امامت اهل بیت علیهم السلام تدوین شده است که می توانید به این آدرس مراجعه فرمایید که بیست و هفتمین روایت در این مقاله، اختصاص به همین روایت دارد که بعد از ذکر این روایت و ترجمه آن به تصحیح این روایت نیز پرداخته شده است:

چهل روایت صحیح در اثبات امامت از کتاب های شیعه و سنی     »»»    (روایت سوم: هر کس من سرپرست او هستم، علی بن أبی طالب سرپرست او است)
 

حجت بودن و همگام بودن همه ائمه با قرآن

روایت اول : ائمه شاهد بر خلق و حجت خدا در زمین و همراه قرآن هستند و قرآن نیز با آنها است .

شیخ صدوق رضوان الله علیه در کتاب معتبر و شریف«کمال الدین» که به دستور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف آن را نوشته است، روایتی را نقل می کند که طبق آن، امیرمؤمنان علیه السلام و بقیه ائمه علیهم السلام، همه حجت های خداوند و همراه و همگام با قرآن هستند:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیمَانِی عَنْ سُلَیمِ بْنِ قَیسٍ الْهِلَالِی عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وتَعَالَی طَهَّرَنَا وعَصَمَنَا وجَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وحُجَجاً فِی أَرْضِهِ وجَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وجَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ ولَا یفَارِقُنَا.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص240، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ

سلیم بن قیس هلالی از امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: به درستی که خدای تبارک و تعالی ما را پاکیزه و معصوم گردانید و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد، نه ما از قرآن جدا شویم و نه او از ما جدا می شود.

روایت دوم: حدیث ثقلین

از دیگر ادله‌ی که جایگاه اهل بیت علیهم السلام را به خوبی بیان می‌کند، حدیث ثقلین است؛ طبق این روایت، اهل بیت علیهم السلام همراه با قرآن هستند؛ یعنی آنها عقیده و بینش خود را از قرآن می‌گیرند و بعد آن در میان مردم تبلیغ می‌کنند؛‌ بنابراین میان عقیده و فقه علوی با عقیده و فقه جعفری تفاوتی نیست، زیرا اصولا ویژگی منحصر به فرد خاندان رسالت این است که خود سرانه عمل نمی کنند و برنامه تبلیغ و تعلیم خود را از قرآن می گیرند و همه آنها در این خصلت، مشترک هستند.

متن روایت با سند صحیح به این شرح است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ وَیعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِی الطُّفَیلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ حُذَیفَةَ بْنِ أُسَیدٍ الْغِفَارِی قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَنَحْنُ مَعَهُ ...

ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ أَلَا وَإِنِّی فَرَطُکُمْ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ حَوْضِی غَداً وَهُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَینَ بُصْرَی وَصَنْعَاءَ فِیهِ أَقْدَاحٌ مِنْ فِضَّةٍ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ أَلَا وَإِنِّی سَائِلُکُمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِیمَا أَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَیکُمْ فِی یوْمِکُمْ هَذَا إِذَا وَرَدْتُمْ عَلَی حَوْضِی وَمَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَینِ مِنْ بَعْدِی فَانْظُرُوا کَیفَ تَکُونُونَ خَلَفْتُمُونِی فِیهِمَا حِینَ تَلْقَوْنِی.

قَالُوا: وَمَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَمَّا الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ فَکِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَمِنِّی فِی أَیدِیکُمْ طَرَفُهُ بِیدِ اللَّهِ وَالطَّرَفُ الْآخَرُ بِأَیدِیکُمْ فِیهِ عِلْمُ مَا مَضَی وَمَا بَقِی إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَأَمَّا الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ فَهُوَ حَلِیفُ الْقُرْآنِ وَهُوَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَعِتْرَتُهُ علیهم السلام وَإِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ.

قَالَ مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ: فَعَرَضْتُ هَذَا الْکَلَامَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ: صَدَقَ أَبُو الطُّفَیلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْکَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِی کِتَابِ عَلِی علیه السلام وَعَرَفْنَاهُ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، الخصال، ص66، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری،‌ ناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، سال چاپ 1403 – 1362

فرمود: آگاه باشید که هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست و او این شخص است، سپس دست علی(امیر المومنین علیه السلام) را گرفت و آن را با دست خود بالا برد تا اینکه زیر بغل هر دو آشکار شد؛ سپس فرمود: خدایا دوست بدار هر کس را که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس را که او را دشمن بدارد و یاری کن به هر کس که او را یاری کند و خوار کن هر کس را که او را خوار سازد؛ آگاه باشید که من پیشتاز شما (در مرگ) هستم و شما در حوض (کوثر) بر من وارد خواهید شد، حوض من، فردا وسعتی مانند وسعت میان بصره و صنعا خواهد داشت، در آن پیاله هایی از نقره به تعداد ستارگان آسمان است، آگاه باشید، فردا که وارد حوض من شدید، از شما میپرسم در باره آنچه از شما گواهی گرفتم چه رفتاری کردید و بعد از من با « دو چیز گرانبها» چه کردید؟ وقتی با من ملاقات نمودید، به من نظر بدهید که چگونه پس از من با آنها رفتار کردید؟

گفتند: یا رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله) این دو چیز گرانبها چیست؟ فرمود: چیز گرانبهای بزرگتر، کتاب خداوند است که واسطه ای است امتداد یافته از خدا و من در دستان شما، که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست، دانش گذشته و آینده تا روز قیامت در آن است، و اما چیز گرانبهای کوچک که ملازم قرآن است، آن علی بن ابی طالب(علیه السلام) و عترت او هستند و این دو امانت از هم جدا نشوند تا وقتی که در حوض (کوثر) بر من وارد شوند.

معروف بن خرّبوذ می‌گوید: این سخن را بر امام باقر (ع) عرضه کردم، فرمود:

أبو الطفیل راست گفته، خدا رحمتش کند و ما آن را در کتاب علی (ع) چنین یافتیم و شناختیم.

سند این روایت صحیح می باشد که دو لینک برای مراجعه قرار داده شده است که مورد اول بررسی سندی این روایت را انجام داده است و در آدرس دوم می توانید با تفصیل بیشتر، به 5 روایت که در منابع شیعه پیرامون این حدیث آمده است مراجعه کنید که در آن، صحت و تواتر این حدیث در منابع شیعه به طور کامل بررسی شده است:

 چهل روایت صحیح در اثبات امامت از کتاب های شیعه و سنی

 صحت و تواتر حدیث شریف ثقلین در منابع شیعه

 

از مفاد حدیث ثقلین نکات متعددی به دست می آید که اجمالا می توان بیان کرد که جایگاه اهل بیت و جدا نشدن آنها از قرآن و حجیت سیره و گفتار و تقریر آنها از جمله آن می باشد و در قسمت سوال دوم با تفصیل بیشتری  به آن پرداخته خواهد شد.

یکسان بودن کلام هر کدام از اهل بیت با یکدیگر و با روایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله

در روایتی که از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف کافی بیان شده است، تصریح شده است که کلام امام صادق علیه السلام همان کلام امام باقر علیه السلام و همان کلام ائمه قبلی تا رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد

عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَیرِهِ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ حَدِیثِی حَدِیثُ أَبِی وَ حَدِیثُ أَبِی حَدِیثُ جَدِّی وَ حَدِیثُ جَدِّی حَدِیثُ الْحُسَینِ وَ حَدِیثُ الْحُسَینِ حَدِیثُ الْحَسَنِ وَ حَدِیثُ الْحَسَنِ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)،الکافی ، ج‏1، ص 53، محقق :غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ : الخامسة سال چاپ : 1363 ش.

حماد بن عثمان و عده ای دیگر از امام صادق علیه السلام روایت میکنند که امام صادق علیه السلام فرمود: روایتی که من نقل می کنم، روایت پدرم است و روایت پدرم، روایت جد من است و روایت جد من، روایت امام حسین علیه السلام است و روایت امام حسین علیه السلام، روایت امام حسن علیه السلام است و روایت امام حسن، روایت امام علی علیه السلام است، روایت امیرالمومنین، روایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می باشد و روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله، فرموده خداوند متعال است.

 

تصحیح روایت توسط مرحوم مجلسی رضوان الله علیه

مرحوم علامه محمد تقی مجلسی سند این روایت را صحیح می­داند و می­فرماید:

و فی القوی کالصحیح، عن هشام بن سالم و حماد بن عثمان و غیره قالوا:

سمعنا أبا عبد الله علیه السلام یقول: حدیثی‏ حدیث‏ أبی‏، و حدیث أبی حدیث جدی، و حدیث جدی حدیث الحسین، و حدیث الحسین حدیث الحسن، و حدیث الحسن حدیث أمیر المؤمنین،

مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة)، ج‏12 ؛ ص175، تحقیق : نمقه وعلّق علیه وأشرف على طبعه « السید حسین الموسوی الکرمانی والشیخ علی پناه الإشتهاردی » قم، ناشر : بنیاد فرهنک اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، چاپ:. محرم الحرام 1399

در روایتی قوی که مانند روایت صحیح است، هشام بن سالم و حماد بن عثمان و عده ای دیگر، گفته اند: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که ایشان فرمودند حدیث من، حدیث پدرم است و...

نتیجه گیری این بخش :

تبعیت از تمام ائمه علیهم السلام لازم است و ائمه علیهم السلام ، همگی از جهت راهنمایی دینی مثل یکدیگر هستند ، و عدم تبعیت از یکی از آنها ، خروج از تشیع ، و تبعیت کامل از یکی از آنها به معنی تبعیت از تمام آنها است!

مطلب چهارم: نقش تاریخ و زمان در شهرت عنوان (جعفری)

با مراجعه به تاریخ و شرایطی که در زمان امام صادق علیه السلام حکم فرما بوده است، مشخص می شود که عواملی در عهد امام صادق علیه السلام وجود داشته است که در زمان امامان دیگر وجود نداشته است و سبب شده است میزان فعالیت های امام صادق علیه السلام به گونه وسیع تری رقم بخورد که این موارد نقش به سزایی در شهرت شیعه با عنوان «جعفری» داشتند که به مواردی از آنها اشاره می شود.

کاهش محیط اختناق در زمان امام صادق علیه السلام

عواملی مانند تعداد جنگ ها در زمان امیر مؤمنان و امام حسن علیهما السلام و میزان خفقان در عهد امام حسین و امام سجاد علیه السلام کمتر به ائمه اجازه فعالیت و تربیت شاگرد و انتقال معارف ولایی را داد؛ در زمان امام باقر علیه السلام تزلزل سیاسی عاملی برای کاهش اختناق بر شیعیان و اهل بیت علیهم السلام بود، در زمان امام صادق علیه السلام با هرج و مرج ایجاد شده به واسطه درگیری بین پادشاهان اموی و عباسی و روی کار آمدن 5 حاکم در زمان کوتاه و ظهور عباسیان با شعار« الرضا من آل محمد»، این آشفتگی شکل وسیع تری به خود گرفت و سبب شد ابتکار عمل بیشتری در اختیار امام صادق علیه السلام قرار گیرد و با توجه به زمان طولانی تری که ایشان برای امامت جامعه در اختیار داشتند و نوع اوضاع و شرائط خاص فرهنگی در آن عصر، بیشترین روایات به مسلمانان و تشنگان معرفت و وحی منتقل شود که این شرائط و این نوع فعالیت در زمان امامان دیگر وجود نداشت؛ برای اطلاع بیشتر از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان و عوامل موجود که سبب شد امام صادق علیه السلام در آن عهد ابتکار بیشتری در اختیار داشته باشند، به منابعی چون کتاب سیره پیشوایان استاد پیشوایی و مقالات دیگر مراجعه فرمایید:

مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص349_354، ناشر موسسه امام صادق علیه السلام، سال نشر: 81 هـ.ش.

ظهور مکاتب انحرافی و مقابله امام صادق علیه السلام با آنان

از عوامل دیگری که می توان به عنوان وجه تفاوت دوران امامت امام صادق علیه السلام با امامان قبلی اشاره کرد که خود نقش مهمی در شهرت شیعه با عنوان جعفری داشت، وضعیت حساس فکری وعلمی و اعتقادی جامعه و ظهور مکاتب انحرافی وتهدید جدی اعتقادی جامعه بود، از جمله این موارد می توان به ظهور وگسترش فعالیت جریانهای زندیق وملحد مانند جریانهای ابوشاکر دیصانی و ابن ابی العوجاء و مناظرات امام صادق علیه السلام و شاگردان ایشان با این دسته ملحد و گسترش جریانهای درون دینی نظیر معتزله واشاعره و پاسخ به آنها و مناظرات با آنها و بیان مطلب حق و راه صواب، اشاره نمود که بیان قواعدی نظیر قاعده «لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین» و همچنین مبارزه با افکار غالیان و مناظره با آنان وتوصیه های لازم به شاگردان برای عدم تاثیر پذیری از این جریانات، از این قبیل است، این وضعیت سبب شد که جبهه و دسته ای تحت عنوان«جعفری» که منتسب به امام صادق علیه السلام بودند در برابر دسته ملحدین و منحرفین، شهرت زیادی پیدا کنند و این عنوان(جعفری) ظهور بسیار گسترده و بارزی در میان مسلمین پیدا کند و به عنوان نماینده تفکر شیعه و مکتب اهل بیت در جامعه، به گسترده ترین صورت نمود پیدا کند.

فعالیت امام صادق علیه السلام در دو محور عمده در آن زمان پیگیری شد که یکی معرفی منحرفین و عوامل ضلالت به جامعه و معرفی افکار پلید آنان بود و دیگری تربیت شاگردان بارز و کار آزموده و متخصص در علوم مختلف بود که بتوانند به مقابله با جریان ضلالت بپردازند که به صورت مختصر به آنها اشاره می شود.

معرفی منحرفین و افکار آنها به مسلمانان

امام همواره جامعه را ازخطرات جریان های التقاطی برحذر می داشتند که به عنوان نمونه مفضل در مورد غلو کنندگان چنین روایت می کند:

حَمْدَوَیهِ وَ إِبْرَاهِیمُ، قَالا حَدَّثَنَا الْعُبَیدِی، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ مَزْیدٍ، قَالَ:، قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ ذَکَرَ أَصْحَابَ أَبِی الْخَطَّابِ وَ الْغُلَاةَ، فَقَالَ لِی: یا مُفَضَّلُ لَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لَا تُؤَاکِلُوهُمْ وَ لَا تُشَارِبُوهُمْ‏ وَ لَا تُصَافِحُوهُمْ وَ لَا تُوَارِثُوهُمْ .

الطوسی، الشیخ الطائفة أبى جعفر،‌ محمد بن الحسن بن علی بن الحسین (متوفای 460هـ)، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی، ج 2، ص 586، تصحیح وتعلیق: المعلم الثالث میرداماد الاستربادی، تحقیق: السید مهدی الرجائی، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم، تاریخ الطبع: 1404 ه‍

مفضل می گوید: امام صادق علیه السلام نام ابن خطاب وتعدادی از غلاه را ذکر کردند و به من فرمودند: ای مفضل با آنها نشست وبرخواست نکن و با آنها چیزی نخور و به آنها دست نده و با آنها داد وستد علمی نداشته باش)

تربیت شاگردان بارز و کارآزموده توسط امام صادق علیه السلام

با توجه به گسترش فرقه ها و افکار انحرافی و شیوع افکار آنها در زمان امام صادق علیه السلام، ایشان با برگزاری کرسی تدریس بزرگ برای شاگردان و تربیت شاگردان زبده مانند هشام بن حکم و مومن الطاق و ابان تغلب، مکتب عظیم وقدرتمندی را در برابر این مکاتب پایه ریزی کردند و شاگردان و دوستداران وتابعین ایشان به جعفری معروف شدند، زیرا جبهه امام جعفر صادق علیه السلام در برابر بقیه مکاتب تلقی می شد و مردم هم به این نام آنها را می شناختند و خود این شاگردان نقش به سزایی در شهرت عنوان«جعفری» داشتند؛ پیرامون صف بندی بین شیعیان و مکاتب انحرافی و نقش شاگردان امام صادق علیه السلام در این رویارویی و نتایج این مساله، می توانید به این نشانی مراجعه فرمایید:

مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص370_355، ناشر موسسه امام صادق علیه السلام، سال نشر: 81

نتیجه

شیعه در لغت به معنای یار، هوادار و تابع می باشد و در اصطلاح به معنای پیروان امامت و خلافت امیرالمومنین علیه السلام و فرزندان آنها می باشد؛ در این میان منابع روایی نیز به وضوح بازگو می کند که ائمه به منزله نور واحد می باشند و در راه رساندن تعالیم الهی، وظیفه واحدی را دنبال می کنند؛ در این میان به علت شرائط خاصی که در زمان امام صادق علیه السلام حکفرما بوده است تعالیم بیشتری به جهان اسلام انتقال یافته است و به تبع شیعه با عنوان جعفری شهرت بیشتری یافته است ولی همان طور که به آن پرداخته شد، این به معنای تفاوت راه و هدف و دو نوع تشیع نمی باشد و همه امامان واجب الاطاعت می باشند و یک مسیر را دنبال می کنند.

سؤال دوم :

سؤال دومی که در ابتدا مطرح شده این بود که «کارکردهای امروز تحت نام تشیع هیچ ربطی به اهل بیت ندارد و اهل بیت آینه منهج بوده اند و به طور خلاصه، مطالبی ما از اهل بیت بیان می کنیم، هیچ ارتباطی با اهل بیت ندارد».

پاسخ اجمالی:

امامان معصوم علیهم السلام یعنی همان حجت های الهی بر مردم، به برکت ارتباط با منبع فیض الهی سفره بزرگی برای بهره مندی همه مسلمین، اعم از شیعه و سنی گسترده اند و رسول خدا  صلی الله علیه وآله در روایاتی همچون ثقلین، بهره مندی از این خوان با برکت را بر همگان واجب گردانیده است و تنها راه سعادت را در پیروی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام منحصر نموده است؛ در این میان، تنها شیعه از این نعمت و فرصت ویژه، بهره برده است و در هر سه حوزه عقائد، اخلاق و احکام، برنامه و راه سعادت را از اهل بیت دریافت کرده است، گفتار بزرگان عامه، شاهد بر  استفاده و انتساب شیعه به اهل بیت علیهم السلام می باشد.

پاسخ تفصیلی:

حدیث ثقلین:

مسلمانان برای ترسیم راه سعادت، نیاز به منبعی مطمئن و کامل هستند تا به برکت بهره مندی از آن، عاقبت و آینده روشنی را برای خود، چه در دنیا و چه در آخرت رقم بزنند؛ قرآن و روایات به روشنی بیان می کند که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار قرآن عهده دار این مسئولیت می باشند و به خوبی این دغدغه و این هدف عالی بشر که همان تامین سعادت می باشد را محقق خواهند کرد، از مواردی که به وضوح به ارتباط بین دو منبع الهی (قرآن و اهل بیت علیهم السلام) می پردازد و کارکرد این دو عامل را به خوبی بیان می کند، حدیث ثقلین می باشد.

در بخش قبلی این نوشتار، حدیث ثقلین از برخی منابع معتبر شیعه بیان شد و به طور اجمال پیام حدیث ثقلین بیان شد در این قسمت به این حدیث، با توجه به منابع اهل سنت می پردازیم و آثار و پیام های آن به تفصیل، بیان می شود.

حدیث ثقلین در منابع عامه با سند صحیح

 ابن کثیر دمشقی از شاگردان ابن تیمیه، حدیث ثقلین را از زبان رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیان کرده است و تمسک به قرآن و اهل بیت را، راه دوری از گمراهی ذکر کرده است.

وقد ثبت فی الصحیح أنّ رسول اللّه  (ص) قال فی خطبته بغدیر خم «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه وعترتى وإنّهما لم یفترقا حتّى یردا علی الحوض.

ابن کثیر الدمشقی، تفسیر القرآن العظیم ج 7، ص 201، محقق: سامی بن محمد السلامة، ناشر: دار الطیبة للنشر و التوزیع.

در روایت صحیح آمده است که رسول خدا در خطبه غدیر خم فرمود: من در بین شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: کتاب خدا و اهل بیت من؛ این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

تصحیح روایت ثقلین توسط البانی

البانی از بزرگ ترین علمای رجالی وهابی این روایت را صحیح می داند

لکن الحدیث صحیح، فإن له شاهدا من حدیث زید بن أرقم ... وإسناده صحیح، رجاله رجال الصحیح

محمد ناصر الدین البانی، سلسلة الاحادیث الصحیحة، جلد4، ص 260، الباب 1761.

این حدیث صحیح است و شاهد آن حدیث زید بن ارقم است...و سندهای آن روایت صحیح است و راویان آن، از روایان کتاب صحیح بخاری هستند

پیام ها و مدلول های حدیث ثقلین

این روایت، برنامه دوری از گمراهی ونیل به سعادت را در سایه پیروی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام در کنار هم، بیان میکند و در ضمن مفاد خود، پیامها و نکات مهمی را که مورد نیاز هر انسانی برای سعادت و رستگاری است، ذکر می کند که به شرح زیر می باشد:

1.قرآن کریم قانون مدون و قطعی اسلام و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله  مجریان این قانون هستند.

2.قانون و مجری مکمل یکدیگر هستند و هرکدام بدون دیگری نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.

3.عدم گمراهی با تمسک به این دو چیز گرانبها، میسر است و تا قیامت مردم فقط با تمسک به آن دو، به سوی صراط مستقیم الهی هدایت شوند.

4.اطاعت مطلق از هر دوی آن‌ها، به یک اندازه واجب است، کسی نمی‌تواند ادعا کند که با اطاعت از قرآن، نیازی به اطاعت از «اهل بیت» نیست.

5.این دو تا قیام قیامت از یکدیگر جدا نخواهند شد و با این جمله عصمت مطلق «اهل بیت» ثابت می‌شود؛ زیرا اگر اهل بیت معصوم نباشند و از آن‌های خطای سر بزند،  در همان لحظه از قرآن فاصله گرفته‌اند و این بر خلاف سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله  است.

6.تأکید بر عدم جدائی قرآن از اهل بیت تا ورود بر حوض کوثر، از یک طرف جاودانه بودن قرآن را تا قیام قیامت ثابت می‌کند و از طرف دیگر بر همگان گوشزد می‌کند که باید تا قیامت شخصی از اهل بیت در کنار قرآن باشد.

7.همان‌طوری که قرآن کریم ««تِبْیاناً لِکُلِّ شَی‏ء= بیان کننده هر چیزی» است، «اهل بیت» نیز باید این گونه باشند؛ زیرا کسی که همیشه با قرآن است، از تمام حقایق قرآن نیز با خبر است؛ پس او نیز باید «تبیانا لکل شیء» باشد. بنابراین علم غیب اهل بیت نیز ثابت می شود.

8.مراد از «اهل بیتی»، نمى‌تواند همسران پیامبر باشند؛ زیرا در این روایت رسول خدا از جمله «وَإِنَّهُمَا لَنْ یتَفَرَّقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ» استفاده کرده است. واضح است که زنان امهات المؤمنین همگى از دنیا رفته‌اند و کسى از آنان باقى نمانده است تا قرآن را تا قیامت همراهى نماید. از طرف دیگر عملکرد برخی از آن‌ها با قرآن در  تضاد بوده است؛ مثل  جنگ جمل و کشته شدن بیش از بیست هزار نفر در این جنگ.

9.مکتب تشیع با مد نظر قرار دادن حدیث ثقلین که مورد تائید شیعه و سنی می باشد، به سراغ قرآن رفته و در کنار آن با بهره گرفتن از کلام گهربار امامان معصوم علیهم السلام (امیر مؤمنان تا امام زمان علیهم السلام) که بخش جدایی ناپذیر از قرآن به حساب می آیند، میراث فاخری را برای خود مهیا کرده است و با توجه به آن، برنامه کامل و مدونی در هر قسمت (اعتقادات، احکام، اخلاق) برای شیعیان و سایر حقیقت جویان فراهم کرده است و به صورتی است که شیعیان و مسلمانان دیگر در هر کدام از این حوزه ها با بهره گیری از آن آثار موجود، به همان سعادت و نجات که آرزوی بشر است، دست یابند.

 اهل بیت علیهم السلام غیر شیعیان نیز از علوم خود بی بهره نگذاشته اند چنانچه مراجعه به تاریخ از شاگردی علمای اهل تسنن در محضر اهل بیت علیهم السلام، حکایت می کند؛ این مساله به قدری مشهور است که حتی فردی همچون ابن تیمیه حَرانی، علی رغم عنادی که با تشیع و فضائل اهل بیت علیهم السلام دارد، آن را ذکر کرده است. وی در این زمینه چنین می نویسد:

وإن قالوا بل کانوا یبینون ذلک لخواصهم دون هؤلاء الأئمة قیل أولا هذا کذب علیهم فإن جعفر بن محمد لم یجیء بعد مثله وقد أخذ العلم عنه هؤلاء الأئمة کما لک وابن عیینة وشعبة والثوری وابن جریج ویحیى بن سعید وأمثالهم من العلماء المشاهیر الأعیان

أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، منهاج السنة النبویة  ج 4   ص 126 دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم

اگر عده ای گفتند که اهل بیت [علیهم السلام] علوم و اسرار خود را برای خواص بیان می کرده اند و برای امامان اهل سنت بیان نمی کردند، گفته می شود که این مطلب دروغ است زیرا علمای بزرگ اهل سنت مانند: مالک، ابن عیینه ، شعبه، ابن جریج، ثوری و یحیی بن سعید، و سایر علمای مشهور و بزرگ، از جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام) که بعد از او، همانندش نیامده است، کسب علم نموده اند.

این گفتار ابن تیمیه بیان می کند که اهل بیت علیهم السلام علاوه بر اینکه نقش بیان معارف و بیان کننده راه صواب برای پیروان خود را انجام داده اند، برای پیروان سایر پیروان فرق اسلامی نیز همین نقش را ایفا کرده اند و بزرگان صحابه و تابعین و اتباع تابعین، شاگردی مکتب آنها را کرده اند.

اعتراف اهل سنت و وهابیت به بهره گیری شیعیان و از مکتب اهل بیت علیهم السلام

نکته حائز اهمیت این است که در میان تمامی مذاهب اسلامی تنها شیعیان دوازده امامی به طور مطلق از اهل بیت علیهم السلام پیروی نموده اند اما با این وجود برخی شیعیان را به عدم پیروی از اهل بیت علیهم السلام متهم می کنند در حالی که شیعیان نه تنها در امور دینی از امامان دوازده گانه تبعیت می کنند بلکه آنان را امامان الهی و معصوم و واجب الاطاعت می دانند چنانچه علاوه بر برخی علمای اهل سنت، حتی علمای بزرگ وهابی نیز به این مساله اعتراف کرده اند.

البانی وهابی

البانی یکی از بزرگترین عالمان وهابی، در کتاب «الفتاوی المهمه» به تبعیت  شیعیان از قرآن و اهل بیت علیهم السلام تصریح می کند.

یکفی عندنا القران و السنه و یکفی عندهم القرآن و اهل بیت

ناصر الدین البانی، الفتاوی المهمه، ص 154، تحقیق: صلاح الدین محمود، دار الغد الجدید.

[برای رسیدن به سعادت] نزد ما، قرآن و سنت کفایت می کند، اما [برای رسیدن به سعادت] نزد شیعیان، قرآن و اهل بیت کافی است.

صالح هران (از نویسندگان اهل سنت):

الشیخ امین ابن صالح هران، در خاتمه کتاب «فقه الال» که در آن میزان توجه شیعه و اهل تسنن را به فقه اهل بیت علیهم السلام بررسی می کند، تصریح می کند که فقه شیعه تماما برگرفته از کلام اهل بیت علیهم السلام است و خلاف این نظریه، باطل است.

الخاتمه: من خلال العرض السابق للمسائل و الذی ما سیق الا الباحثین و المنصفین یجد المنصف و یلمس المجرد من الفریقین بطلان دعویین و سقوط تهمتین:

... انتحال الشیعه لفقه الال رضوان الله علیهم

هران حداء، امین بن صالح، فقه الال رضی الله عنه بین دعوی الاهمال و تهمه الانتحال، ص 1005، ناشر: مرکز المتوق، چاپ دوم، سال: 1432 هـ.ق.

خاتمه: از خلال تحقیقات گذشته پیرامون این مسائل، آنچه برای محققان و انسانهای منصف آشکار می شود این است که انسان با انصاف که از هیچ یک دسته های شیعه وسنی نمی باشد در می یابد که این دو ادعا و دو تهمت نسبت به شیعه باطل است: (یکی از این دروغ ها)

به دروغ انتساب پیدا کردن شیعه به فقه اهل بیت علیهم السلام .

در قسمت دیگر همین کتاب، نیز دلیل ادعای خود پیرامون رفع تهمت از شیعه در مورد عدم اتصال و ارتباط با اهل بیت علیهم السلام در زمینه فقهی را بیان کرده است.

فیتخلص من ما سبق:

رجحان القول ببرائة الجعفریه من تهمه الانتحال و غلبه الظن بانتهاء فقهمم الی الال، لوجود المقتضی لذلک و هو شهادة کتبنا و انتفاء المانع و هو المعارض الراجح

هران حداء، امین بن صالح، فقه الال رضی الله عنه بین دعوی الاهمال و تهمه الانتحال، ص 1023، ناشر: مرکز المتوق، چاپ دوم، سال: 1432 هـ.ق.

نتیجه ای که از بحث های سابق به دست می آید:

قول به مبرا بودن شیعه از تهمت اینکه خود را به فقه اهل بیت [علیهم السلام] به دروغ متصل می کند، رجحان دارد، و اطمینان حاصل می شود که فقه آنها به اهل بیت منتهی می شود، زیرا که مقتضی برای این نظریه وجود دارد و آن شهادت کتابهای ما به این مساله است و از طرفی مانعی نیز در برابر این گفتار وجود ندارد زیرا که معارضی که برتری بر این نظریه داشته باشد، وجود ندارد.

بنابراین راه و روش شیعیان در طول تاریخ پیروی از اهل بیت علیهم السلام بوده و می باشد و این مساله به قدری آشکار است که حتی علمای وهابی را نیز وادار به اعتراف نمود.

 

نتیجه :

دغدغه همیشگی انسان اتخاذ راهی برای دوری از گمراهی و ضلالت و اتخاذ روشی برای نیل به سعادت می باشد، حدیث ثقلین به عنوان یکی از معتبرترین احادیث در این زمینه، به روشنی عهده دار بیان این راه می باشد؛ شیعه نیز حتی به اعتراف برخی از عالمان وهابی، راه دوری از ضلالت و گمراهی را در عمل به قرآن و تعالیم عترت و در یک کلام عمل به حدیث ثقلین می داند و شیعه به مدد بهره بردن از این دو ثقل بزرگ، در همه قسمتها برنامه کامل و مدونی را برای خود مهیا کرده است و اتصال و ارتباط کاملی را بین خود و اهل بیت علیهم السلام پدید آورده است.

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۹
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی