مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۷ ق.ظ

حضرت زهرا سلام الله علیها ...؟؟؟؟ 2

در سینه ام ز دوری تو غیر آه نیست ما را به غیر سایه ات آقا پناه نیست ، وقتی که هست جلوه ی خورشیدی شما اصلا مجال جلوه ی انوار نیست ، ای سینه زن ای سینه زن ترین غم مادرت بیا این انتظار سینه ی ما که گناه نیست ، امشب بیا و درد دلت را به من بگو گر چه دلم به سنگ صبوری چاه نیست ، ای روضه خوان پهلوی مادر نگاه کن اشک دل ست می چکد اشک نگاه نیست ، آقا ببخش روز دگر حرف می زنم امروز حال مادرتان روبراه نیست .
سوال – در مورد حضرت فاطمه (س) صحبت هایی بفرمایید .
پاسخ – خدمت شما و بینندگان شهادت حضرت فاطمه (س) را تسلیت عرض می کنم . از دو منظر کلی لازم است که ما نسبت به شخصیت حضرت زهرا نگاهی داشته باشیم . یکی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی است . حضور فاطمه به طور قطع و به اعتراف دوست و دشمن ، حضور دنیا خواهانه نبود . اگر حضرت فاطمه زبان به اعتراض باز می کند، اگر خطبه می خواند ، بحث فدک را مطرح می کند و اگر در بحث دفاع از حضرت علی زبان باز می کند ، نگاهش دنیوی نیست . همه به این موضوع اعتراف دارند . چیزی که در نگاه حضرت فاطمه است و همه ی ما باید در حوزه ی مسائل سیاسی و اجتماعی بعنوان یک الگو در نظر بگیریم ، ولایت مداری حضرت فاطمه است . با اینکه فاطمه خودش مظهر تام اسماء حق است ، با اینکه فاطمه بر حسب حقیقت و باطن چیزی کم از پیامبر ندارد ، گرچه نبوت تشریعی ندارد اما عصمت الله الکبری هست . نبوت تشریعی ندارد اما بقیة الله و بقیة النبوة است . با اینکه چنین مقامات تکوینی دارد ، ببینید این موجود تام که از نظر تکوینی و باطن هیچ فرقی بین فاطمه و علی از نظر باطن نیست گرچه از نظر ظاهر متفاوت هستند ولی از نظر حقیقت کل نور باطن هستند ، همه مظهر اسماء و صفات الهی است ، وقتی در ارتباط با مسائل دینی و تشریعی قرار می گیرد فاطمه کاملا تابع ولایت است و از ولی زمان دفاع و حمایت می کند . این یک حرکت شخصی نیست . بلکه یک جریان اعتقادی است که حضرت این را باز می کند برای تمام آنهایی که می خواهند دنبال این نبوت و این رسالت حرکت کنند ، محور عمده ی مسائل اسلامی آنها باید ولایت مداری باشد . این ولایت می تواند زمان حضرت امیرالمومنین باشد یا زمان امام حسن (ع) تا زمان امام زمان (عج) و در زمان غیبت . همان حسی که فاطمه در مدینه دارد همان احساس وظیفه ای که دارد ، مسلمین موظف هستند آن احساس را تا ابدیت زمان بیاورند، که همیشه این محور ولایت حاکمیت داشته باشد و آموزه های جرئی که در دین ما وجود دارد ، اینها را با ولایت مداری ارتباط بدهند . در اسلام می گوید که بچه ها حرف پدر را گوش کنید . نوعی ولایت پدر را در محیط خانواده برای پدر می آورد ، نوعی ولایت را در مراکز مختلف نصب می کند . همه ی اینها در حقیقت برای احیاء روح ولایت مداری است . شاخص مهمی که ما باید در این مقطع از زندگی حضرت زهرا بگیریم این است که اگر من مسلمان می خواهم ببینم که اسلام فاطمی دارم یا نه ، باید ببینم درل حفظ و حراست از مرز ولایت چه نوع حضوری دارم . آیا واقعا حضور فعال دارم ؟ دشمنانی که از داخل و خارج حمله کرده ام و دارند این عنصر سازنده و حیاتی جامعه ی اسلامی را از بین می برند ، من چقدر مدافع آن هستم ؟ نکته ی بعدی در حوزه مسائل شخصی و خانوادگی ایشان است . علی رغم اینکه می گویند : فاطمه الگوی زنان مسلمان جهان است که البته الگوی انسانیت است زیرا الگوی کامل است . انسان کامل محدودیت جنسیتی ندارد . انسان کامل الگوی انسانهاست . این انسانها در دامنه ی وجودشان متفاوت می شوند . یک دست خانم و یک دسته آقا می شوند . اما همه ی اینها انسان هستند . فاطمه انسان کامل است . انسان کامل الگو و اسوه برای همه ی انسانهاست . امام زمان (عج) با اینکه انسان کامل است ، بقیةالله است ، مظهر اسماء الهی است و ذات حضرت حق است معذالک می فرماید : الگوی من مادرم حضرت فاطمه است . این سخن مقام بالای حضرت فاطمه را نشان می دهد . امام عسگری (ع) می فرماید : فاطمه لیلةالقدر است . آیا این شخصیت نباید برای همه ی ما الگو باشد ؟ فاطمه درامور خانواده چه رفتاری داشت ؟ او هم همسر بود ، هم مادر و هم فرزند بود . در حکم فرزندی با پدر چه می کرد ؟ در حکم همسری با امیر المومنین چگونه برخورد می کرد ؟ در حکم مادری با بچه ها چگونه برخورد می کرد ؟ ابعاد بشری هم دارد . این جور نیست که بگوییم فاطمه ابعاد بشری ندارد ، یک موجود صددرصد ربوبی و الهی است . جنبه های بشری را هم دارد . اگر جنبه های بشری را دارد پس احساس بشری را هم دارد . پیامبر فرمود من بشری مثل شما هستم . ابعاد بشری دارم . فشار، مشکلات ، سختی ها ،غم ها ،نشاط ها و احساس هایی که ریشه در جنبه ی بشری دارد را دارا می باشد . اگر اینها نبود که پبامبر اسوه نمی شد . ما باید به زندگی فاطمه نگاه کنیم . ببینیم در همسری ، مادری و فرزندی چه می کرد ؟ خیلی سخت است که انسان سرمایه دار از گرسنگی بمیرد . مثل اینکه انسانی که در کنار اقیانوس آب گوارا از تشنگی بمیرد . انسان این قدر همت نداشته باشد که به اندازه ی احیای خودش آب بگیرد . ما با داشتن چنین الگوها و اسوه هایی مثل زندگی مشترک امیرالمومنین و حضرت زهرا ، نمی توانیم آنها را الگوی خودمان قرار بدهیم ؟ ما نمی توانیم از زندگی مشترک آنها درس بگیریم . این همه مشکلات در درون خانواده ها داریم آمار طلاق بالا ، عدم تفاهم ها ، دعواها ، ناسازگاری ها بی توجهی به فرزندان و جوانان و بی توجهی جوانان به والدین شان . در جامعه ای که ما فاطمیه داریم ، عاشورا داریم ، ایام و مناسبت ها محورهای بزرگ و عظیم داریم اما این جور فقیر زندگی کنیم . اگر کسی بیاید و به ما نگاه کند . اگر به منابع ، مواخذ ، شخصیت ها و سرمایه ها ما نگاه کند و بعد نگاهی هم به زندگی ما بکند ، می بیند اصلا همخوانی وجود ندارد . می گوید شما که چنین عشق هایی دارید . بعضی از مکاتب نمادهای دروغین می سازند که نوعی ارتباط زندگی روزمره مردم را با آن نماد همخوان کنند و از نمادها پیام بگیرند . پس نمادهای دروغین می سازند تا از نمادها پیام بگیرد . ما که اصل آن را داریم . ما که جنس صد در صد ناب و خالص آن را داریم . ما که فاطمه ، علی و اهل بیت عصمت و طهارت داریم که عظمت ، فضایل و کمالات آنها را همه ی شیعه و سنی قبول دارند و محل اختلاف نیست . نظر مسلمین است که اهل بیت پیامبر دارای چنین شخصیت و ویژگی هایی است . من می خواهم توصیه هایی به خانواده ی جوانان داشته باشم . یک بار به اجمال ، زندگی حضرت فاطمه و حضرت علی (ع) را بخوانید . ببینید که حضرت علی (ع) در خانه چکار می کردند ؟ ما مردها یک مقدار از وظایف مان را بفهمیم و فکر نکنیم که مرد بودن به قلدری وامر و نهی است . درست است که الرجال قوامون علی النساء هستند ولی آن قوام را با چه نقشه ای باید تقَوّم بخشیم ؟ قرآن نفرموده است که الرجال قُلدرون علی النساء . زندگی آنها درس می دهد که مرد چگونه بخواهد قوام بر خانواده باشد و به خانم ها هم یاد می دهد که چگونه باید از این نقشه بیاموزید که به آن قوام تقوم پیدا کنید . اگر بخواهد قوام بودن مرد در خانه اِعمال بشود ، مرد باید زندگی علی را بداند و تقوم را از او بگیرد . زن باید زندگی فاطمه را بداند تا بتواند تََقَوُم آن را از او بگیرد . نقشه را به ما داده اند و بعد می گویند که این ساختمان محکم را بنا کنید . استحکام ساختمان باید بر اساس نقشه باشد . اینکه ببینیم حضرت فاطمه تعاملش با کودکان چگونه بود ، با همسایگان چطور برخورد می کند ، با خویشان و دوستان چگونه برخورد می کرد ، با دشمن چگونه برخورد می کند . اگر مردم آداب معاشرت را بدانند قطعا این همه مشکل در جامعه ما وجود نخواهد داشت . چه رنج های ناخواسته ، چه شکستهای بی مورد و بی دلیل و چه غمهایی بر زندگی ها که جزء این است که ما از این نقشه فاصله گرفته ایم . در کنار این بحر مواج آب زلال و گوارا نشسته ایم و داریم از عطش می سوزیم و هلاک می شویم .
سوال – بعد از اینکه به سمت خدا رو کرده ایم ، از کجا بفهمیم که خدا ما را دوست دارم و از ما راضی است ؟
پاسخ – این رویکرد قشنگ و حس زیبایی است . نکاتی را در مورد همین سوال ، آیات و روایاتی داریم . اینکه می خواهم ببینم خدا من را دوست دارد و چقدر دوست دارد ، باید ببینم که من چقدر از خدا راضی هستم . بالاخره من سرنوشتی دارم و زندگی می کنم . با توجه به چیزی که خدا برای من تقدیر کرده و من را آفریده است . بعضی ها بر سر خدا فریاد می زنند که اصلا چرا ما را آفریده ای ؟ من نمی خواهم خلق بشوم ؟ به هر مقداری که از خداوند راضی هستی ، خدا هم از شما راضی است . دیگر اینکه رویکرد ما با ولایت معصومین چگونه است . روایت داریم که اگر خدا بنده ای را دوست داشته باشد او را به ولایت اهل بیت پذیرش می کند . چنین سیستیم فعال می شود . از عمده آثار دوستی بنده این است که عشق اهل بیت را رزق او می کنم . به همان مقدار که اهل بیت را دوست دارد نشان می دهد که خدا از او راضی است . یعنی ما ه مقدار ولایت پذیری داریم ؟ می بینید که اصل عشق اهل بیت در دل شما هست ، پس بدانید که خداوند به این مقدار از شما راضی است . چقدر به اهل بیت عشق می ورزند ؟، به همان مقدار، میزان ولایت پذیری آنهاست . اینها که گفته می شود دارای مراتب است . کسی است که فداکاری و عشق بازی او در حدی است که وجود او فانی در اهل بیت شده است . سلمان فارسی در کوچه پا جای پای علی می گذارد . حضرت می فرماید که سلمان چکار می کنی ؟ می گوید : پا جا پای شما می گذارم و حضرت می فرماید : معنی تشیع همین است . این فرد یک دستگاهی را روی اعضای بدنش نصب می کند . روی گفتار یعنی روی زبانش ، روی دیدار یعنی چشمش و روی شنیدار یعنی گوشش ، یک نرم افزاری می گذارد و تعریف می کند که چه نگاههایی بد و چه نگاههایی خوب است . این نرم افزار ، نرم افزار ولایت است . این را در وجود و قلبش تعبیه کرده است . اگر می خواهم ببینم اول باید ولایت فعال بشود تا به دید من جهت بدهد. وقتی صحنه ی حرام پیش میآید
آید فرد ولایی حاضر نیست که صحنه ی حرام را ببیند . یعنی من نگاه حرام بکنم ، نگاهم را به فاطمه از دست بدهم و به نگاهم به علی ضربه بزنم . به هیچ وجه این کار را نمی کنم . مومن زرنگ است و کلاه سرش نمی رود . شیطان نمی تواند او را بفریبد . مگر عشق علی زیبا نیست ؟ مگر عشق اهل بیت زیبا نیست ؟ من این حقیقت را به خاطر این اعتبار از دست بدهم ؟ این بهشت را بدهم که در وجود خودم آتش فعال کنم . وقتی می خواهد حرف بزند نرم افزار ولایی او می گوید : دروغ ، غیبت ، تهمت ، فحاشی و بد اخلاقی ممنوع ، صفا و دوستی آزاد . آنچه که از اعمال صادر می شود ، آنچنان ولایت فضایش را گرفته که نمی گذارد خلافی از او صادر بشود . این نشان می دهد که خدا از او رضایت تام دارد . حالا فردی است که گاهی اشتباهاتی می کند ولی پشیمان می شود و این نشان میدهد که باز مرضی پروردگار است و الا پشیمان نمی شد . من نمی گویم که علاقه به اهل بیت داشته باشیم و گناه هم بکنیم . می گویم که وقتی ما علاقه به اهل بیت داریم و در کنارش خلاف هم مرتکب می شویم ، این بدان معنا نیست که ما بطور کل مرضی خدا نیستیم ، به مقداری که ویتامین ولایت پایین است خلاف می کنیم . اگر ویتامین ولایت را بالا ببریم خلاف مان صفر می شود . پس میزان عمده رضایت پروردگار از ما ، میزان ولایت است . ما چقدر به اهل بیت ولایت داریم ؟ به همان مقدار ما دریک قرنطینه هستیم . واکسینه هستیم و آسیب پذیری کمتر می شود . هرچه که ولایت بالا می رود ، آسیب پذیری ها کمتر می شود . عزیزان روی این پارامتر دقت کنند و روی این مسئله کار کنیم . وقتی می دانیم که این دارائی خدا داده ای است و یک نشانه ی قوی برای رضایت است . این ولایت را نگه داریم و نگذاریم دشمن با خلاف آن را از بین ببرد . کاری بکنیم که این اضافه بشود . میزان عمده رضایت خدا ، ولایت است . اگر من آسیب زیاد داریم یعنی محبت من کم است . قرآن می فرماید : کسانی که اهل صداقت باشند هم در دنیا به دردشان می خورد و هم در آخرت . کسانی که در این دنیا با صداقت زندگی کرده اند و اهل کلک نبوده اند و تخلف نمی کردند ، این صداقت در آخرت هم به دردشان می خورد . در نگاه و زبان باید صداقت داشت . وقتی می خواهد نگاه بکند ، نگاه واقعا مهربانانه باشد نه اینکه به طرف نگاه کند ولی دلش جای دیگری باشد . در رفتار و کردار صداقت داشته باشیم . در رفتار و تعامل با افراد صادقانه رفتار بکند . قرآن می فرماید : خدا از انسانهای با صداقت راضی است . و از این انسانها خشنود است . دیگر اینکه تعبیری که دارد این است که می فرماید شما به دست مهاجر و انصار دقت بکنید . اینها دوگروه بودند که از یاوران اسلام بودند . مهاجرین به همراه پیامبر به مدینه هجرت کردند و با هجرت خودشان پیامبر را حمایت کردند . انصار با استقبال و پذیرش مهاجران و پیامبر اسلام را یاری کردند . اگر شما هم این کار را انجام بدهید و اسلام را یاری کنید ، با نیکی کردن از آنها تبعیت بکنید و نصرت دین خدا را بکنید ، اگر این کارها را کردیم مورد خشنودی پروردگار قرار می گیریم . ننشینیم وبگوییم مهاجرین و انصار چکار کردند . تو هم امروز انصار باشد و نصرت دین خدا را بکن . اگر این نصرت تحقق پیدا بکند در نتیجه تو هم مثل آنها می شوی و خشنودی خدا هم شامل حال تو می شود . نکته ای که آقای ماندگاری اشاره فرمودند که الان از بارزترین مصادیق نصرت دین خدا این است که ما ببینیم فضای برخورد با ارزش های دینی از مکتب های گوناگون و اینکه می خواهند ارزش های غلط را جایگزین کنند چگونه باید باشد . باید کسانی مدافع مرزهای ارزشی اسلام باشند . باید تبلیغ کنند . باید کار رسائی دین را انجام بدهند . این کار مبلغان دین است . کسانی که رسالتهای الهی را تبلیغ می کنند ، در خط مقدم جبهه ی نصرت دین الهی هستند ، رفتن به حوزه ی علمی و پذیرفتن نظام طلبگی . ما بگوییم : یا مهدی کجاهستی ؟ او می فرماید که شما کجا هستید ؟ اگر مهدی بخواهد بیاید ، آیا نیاز به نیرو ندارد ؟ آیا نیاز به نیروی متمرکز تبلیغی ندارد ؟ آیا کسانی نباید باشند که دین و مرام او را به جهان برسانند ؟ اگر جوان با استعداد است و پدر و مادر مسلمان ، پدر باید او را تشویق به رفتن به حوزه ی علیمه داشته باشد . البته الحمدلله الان خوب است . بعضی از افراد نخبه در علوم تجربی که در دنیا طلا گرفته اند می گفتند که ما احساس می کنیم نصرت دین خدا بدین وسیله انجام می گیرد . انسان از این جوان لدت می برد . این افراد در دانشگاه هست و مدال هم در المپیاد می آورد ولی نگاهش این جور است که می گوید : الان نصرت دین در حوزه ی علمیه وارد شدن است . الان فضای تبلیغاتی دنیا بسیار گسترده شده است . قرآن می فرماید : همان طور که دشمن با شما عمل می کند شما هم با آنها مقابله کنید . الان تبلیغات بین المللی فراگیر شده و باید فضای تبلیغتی ما هم فراگیر بشود . نصرت دین الهی این است که وارد این حوزه ی علمیه بشوید و این عمده مسئله ی نصرت دین الهی است . پدرها و مادرها بچه هایشان را برای رفتن به حوزه تشویق کنند . جوانان خوب و علاقمند بیایند . نکته ی بعدی که نشانه ی راضی بودن خدا از فرد است ، این است که فرد را نسبت به دنیا بی رغبت می کند . این جوری نیست که این فرد برای نام و نشان دنیا ، شهرت و ثروت دنیا سر و دست بشکند . نمی خواهم بگویم با اینها بیگانه می شود بلکه تعلق و وابستگی هایش را کم می کند. انسانی که این جور باشد نشان می دهد که به خدا مرتبط است . خانواده ها حوزه ی علمیه را تقویت کنند . چه کسی می خواهد از حوزه فاصله بگیرد ؟ کسی که گرایش قوی به دنیا دارد . می گوید که بروم دنیای خودم را آباد کنم . اگر در فضای طلبگی بروم شاید رزق من کم باشد . این نشان می دهد که نگاهش به دنیا قوی تر است . نمی خواهم بگویم که هرکس به حوزه نیامد ، خدا از او ناراضی است . کسی چنین استنباطی را نکند . اگر طرف بگوید که من قبول دارم و دوست هم دارم ولی از فضای مادی آن می ترسم ، این فرد بداند که به همین مقدار در نگاه الهی پایین تر است . الان اگر کسی وارد فضای حوزوی بشوید ، از گرسنگی نمی میرد . منظور من اسن است که همچنان که انصار و مهاجر پیامبر را یاری کردند ، افراد هم در فضاهای مختلف که یک فضای ارزشمند آن که نظام طلبگی است و در فضاهای مختلف خدا را یار یکنند . جوان ما در دانشگاه ، خانم خانه دار در محیط منزلش و جوانی که در خیابان راه می رود و جلوی چشمش را می گیرد ، دارد دین خدا را یاری می کند . و خدا از او خشنود است . هرکاری که دوری از خلاف باشد و یک رویکرد حقانی و مثبت و خدا پسندانه باشد انسان را به سمت خدا می برد و نشان میدهد که خدا از انسان راضی است .
سوال – سوره توبه آیات 106-100 را توضیح بدهید .
پاسخ – این آیات یک دسته انسانهای لجوج و منافق که در مقابل پیامبر خدا می ایستند را نشان میدهد . این افراد دم از اسلام می زنند ولی درمقابل اسلام ایستاده اند و می فرماید که اینها عذاب عظیمی دارند . یکی از نشانه هایی که بفهمیم خدا از ما راضی است اعتراف به گناه است . اعتراف کنیم که خلاف می کنیم . همین تواضعی که نشان می دهیم و اعترافی که می کنیم ، این نشان می دهد که خدا از ما راضی است . می فرماید : دسته دیگری هستند که اعتراف به گناه می کنند . کار خوب و کار بد را با هم انجام می دهند . امید است که خدا عمل اینها را بپذیرد و خدا رحیم و بخشنده است . آیا اینها نمی دانند که خدا توبه پذیر است ؟
سوال – پدرم در کودکی به ما لقمه ی حرام داده است . الان از آن کارهایش بعنوان زرنگ کاری تعریف می کند . ما جرات حرف زدن نداریم . تکلیف ما که آن موقع بچه بودیم چیست ؟
پاسخ – ما باید به دو نکته توجه داشته باشیم . یک نکته در مورد خوردن غذاهای حرام است که شما نباید نگران آن باشید . تکلیفی بر شما نیست . شما بچه بودید و پدر غذایی می آورده و شما می خوردید اما ممکن است که از آثار منفی آن بترسید ولی این نوع توجهی که این جوان عزیز دارد نشان می دهد که نوعی پادزهر را در وجود خودش فعال کرده است . اگر کارخلافی در سابق انجام بگیرد بی تاثیر نیست ولی این جوری نیست که اراده را از شخص سلب کند . و او را غیر قابل تغییر کند . فرد می تواند جلوی اثرش را بگیرد . نکته ی دوم مربوط به بزرگترها است . فکر نکنند که وقتی با کلک لقمه ی حرام بدست می آورند زرنگی است بلکه اشتباهی است که طرف دارد انجام می دهد . این فرد روی عقل و ایمانش نتوانسته مدیریت کند و شیطان کلاه سرش گذاشته است . زیرا رزق حلال را از او گرفته و یک جنس تقلبی به او داده است و آتش به زندگی او آورده است . این گفتن دارد . با این می خواهی ژست بگیرید ؟ کدام انسان عاقل این طوری تعریف می کند که من جنس خوب بود ولی من پولم را دادم و یک سری جنس تقلبی و به درد نخور گرفتم . خدا می فرماید که من رزق حلال را برای شما در نظر گرفته ام ولی شما با خلافکاری های تان رزق حلال را از دست می دهید . چه بسا رزق حلال شما را بیشتر از رزق حرام قرار داده بودم . منتها چون به حرام رفتی هم آتش در زندگی ات آوردی و هم رزقت کمتر شد . پس این هنر نیست . این ضعف است که کسی راه خلاف را برود و راه درست را نرود . بعد آن موقع که مشکل درست می شود طرف دستش را بالا می برد و یا رب می گوید . روایت داریم که اگر کسی از راه حرام زندگی می کند و موقع مشکلات یا رب می گوید ، دعایش مستجاب نمی شود . با خوردن لقمه ی حرام دعا مستجاب نمی شود . اینها هنر نیست . پس اینها را برای کسی تعریف نکنید . دست از این حرکات بردارید . آثار این لقمه ی حرام نه تنها در آخرت باعث عذاب می شود بلکه در همین دنیا هم گره هایی در زندگی ما ایجاد می کند که نمی دانیم از کجا داریم می خوریم . زیرا بیراهه رفته ایم . ممکن است که الان کسی این بحث را بشنود و بگوید که ما حرام زیاد خوردیم و هیچ مشکلی هم نداریم . منتها جوجه را آخر پاییز می شمارند .
سوال – من با اینکه قابل مقایسه با خدا نیستم ، عذاب دیدن دشمن خودم را هم نمی توانم ببینم . خدا چطور می تواند در آتش افتادن ما را ببیند و لذت ببرد ؟
پاسخ – خداوند از اینکه کسی را در آتش بسوزاند لذت نمی برد . اما اگر کسی زغال شد چه باید کرد ؟ اگر کسی آتش شد چه باید کرد ؟ آتش را در یخچال و فریزر نمی گذارند . گوشت و آب را در یخچال و فریزر می گذارند . چیزهای خوب را در سطل آشغال نمی گذارند و چیزهای بد را هم در یخچال نمی گذارند . هر چیزی به جای خودش است . خدا انسان را آفریده و زمینه های خوبی و پاکی را به او داده است اما این انسان به سمت خلاف می رود و یک ویروس شده است . اگر غده ای در دست کسی پیدا شد و طبیبی این غده را درآورد ، آیا این بیننده ی عزیز می گوید که من دلم نمی آید که دست او را زخم بکنم ؟ چطور این طبیب این کار را کرد ؟ خیر . اتفاقا می گوید که دستش درد نکند که او را نجات داد . این عذابها در حقیقت برای تطهیر است . این عذابها دو بخش است . یک بخش این عذابها برای تطهیر است یعنی جهنم که برای سوختن است ، برای این است که فرد را پاک بکند . ما دو تا جهنم داریم . یک جهنم در برزخ و یک جهنم در قیامت داریم . جهنم در برزخ برای خیلی از افراد پاک کردن از آلودگی های وجود آنهاست . این یک جهنم برزخی برای تطهیر است . هم فیها خالدون در آخرت است . او یک ویروس شده است ، یک موجود سرتا پا فاسد شده است . یعنی مسیر او به سمت آتش است . او زندگی آتشی را انتخاب کرده است . خدا این جوری نیست که وقتی بنده اش می سوزد لذت ببرد . او خودش این بلا را به سر خودش آورده است نه اینکه خداوند بخواهد کسی را عذاب بدهد و لذت هم ببرد .
سوال – لا اله الا الله را برای ده نفر ارسال کن و فردا خبر خوشی می شنوی . همه فرستاده اند ، جواب می دهد . اگر کوتاهی کنی تا هفت سال بد می آوری . این یک از پیامک هایی است که ما از دوستان و آشنایان دریافت می کنیم . آیا ما باید به چنین پیامک هایی اعتقاد داشته باشیم و آن را برای دیگران ارسال کنیم ؟
پاسخ – این نوعی بد سلیقگی و کج سلیقگی بعضی از دوستان مان است . یک نفر نشسته و می گوید که بگذار ما این کلمه را ترویج بکنیم . گاهی این مطالب را در کتابهای مفاتیح در زیارتگاهها می نویسند . کسی خواب دیده که ... و اگر این کار را نکنی ...به هیچ وجه به این مسائل اعتنا نکنند . اینها ادای حقوق اهل بیت نیست . اگر من می خوام لا اله الا الله را ترویج بدهم ، اگر می خواهم کارهای مثبت انجام بدهم ، زندگی ام را با آهنگی که اسلام سروده تنظیم بکنم . مال حرام نخورم دروغ نگویم غیبت نکنم تهمت نزنم نماز بخوانم عبادت کنم . اگر اینها را رعایت کنم مروج لا اله الا الله هستم . نباید احساسات دیگران را تحریک کنیم . این نحوه تبلیغ دین برای افراد کج سلیقه است که احساسی فکر می کنند و متوجه محتوای دین نیستند . فکر می کنند که با پیامک زدن این کلمه ، مروج لا اله الا الله می شوند . هر مسلمانی این کلمه را می داند . بهتر است این کلمه را در زندگی مان پیاده کنیم . این پیامک های دروغ را نزنیم . این خودش خلاف لا اله الا الله است . اگر این کار را نکردی و به دیگری ندادی مصیبتی برای تو پیدا می شود ، این خودش خلاف این کلمه ی مقدس است . خوب است با عمل مروج دین باشیم . حقوق اهل بیت را رعایت کنیم و اینها به هیچ وجه درست نیست . ختم صلوات با این فرق می کند. حتی پیامک ختم صلوات هم برای شما الزامی نیست . کسی که برای شما پیامک می فرستد وظیفه ندارد و شما هم که می خوانی وظیفه نداری که به کسی پیامک ختم صلوات بفرستی . یک وقت شما دوستی دارید و می گویید بگذار یادش بیاورم که صلواتی بفرستد ولی ادامه ی آن که اگر نفرستی چنین و چنان می شود ، غلط است . یاد آوری بر نام محمد (ص) خوب است و لی آن نوع حرکتها نحوه ی تبلیغ دین نیست .
خدایا به حق فاطمه بین ما و قرآن در دنیا و برزخ و آخرت لحظه ای جدایی نینداز . و لحظه به لحظه عشق ما را نسبت به خودت و اهل بیت پیش از پیش بیفزا .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۶
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی