مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۳ ق.ظ

چرا تعمیر قبور اشکالی ندارد؟؟؟

نتیجه تصویری برای تعمیر قبور اهل بیت

قرآن، بخصوص متعرّضِ حکم تعمیر قبور نشده است، ولی در عین حال، میتوان حکم موضوع را از کلیاتی که در قرآن وارد شده، استفاده نمود. اینک بیان این قسمت:

الف) تعمیر و حفظ قبور اولیا، تعظیم شعائر الهی است

قرآن مجید تعظیم شعائر الهی را نشانه تقوای قلوب و تسلّط پرهیزگاری بر دلها می داند، آنجا که می فرماید:

«وَمَنْ یعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ»[1]

«هر کس شعائر الهی را تعظیم و تکریم کند، آن نشانه تقوای دلها است.»

مقصود از بزرگداشت شعائر الهی چیست؟ «شعائر» جمع «شعیره» به معنای «علامت و نشانه» است. مقصود در آیه، نشانه های وجود خدا نیست؛ زیرا همه عالم نشانه وجود او است و هیچکس نگفته است که تعظیم آنچه در عالم هستی است نشانه تقوا است. بلکه مقصود، نشانه های دین او است و لذا مفسّران، آیه را چنین تفسیر میکنند: «مَعالِمَ دین الله»؛ «نشانه های دین خدا»[2]

اگر در قرآن، صفا و مروه[3] و شتری که برای ذبح در منا سوق داده میشود[4]، از شعائر الهی شمرده شده، به خاطر این ست که اینها نشانههای دین حنیف و آیین ابراهیم است. اگر به مُزْدَلِفه، «مَشْعَر» میگویند به خاطر این است که آن نشانه دین الهی است و وقوف در آن، نشانه عمل به دین واطاعت خدا است.

اگر مجموع «مناسک حج» را «شعائر» می نامند، به خاطر این است که این اعمال، نشانه های توحید و دین حنیف می باشد.

خلاصه، هر چیزی که شعار و نشانه دین خدا باشد، بزرگداشت آن، مایه تقرب به درگاه الهی است. بطور مسلّم انبیا و اولیای الهی از بزرگترین وبارزترین نشانه های دین الهی هستند که وسیله ابلاغ دین و مایه گسترش آن در میان مردم بودهاند، هیچ انسان با انصافی نمی تواند منکر این مطلب شود که وجود پیامبر و ائمه اهل بیت، از دلائل اسلام و نشانههای این آیین مقدس می باشند و یکی از طرق بزرگداشت آنها، حفظ آثار و قبور آنان و صیانت آن از اندراس و فرسودگی و محو و نابودی است.

به هرحال، با ملاحظه دو چیز حکم و تکریم قبور اولیای خدا روشن است:

اولیای الهی، بخصوص آنان که در راه گسترش دین جانبازی کرده اند، از شعائر الهی و نشانه های دین خدا هستند.

یکی از راههای تعظیم این گروه، پس از در گذشتشان، علاوه بر حفظ آثار و مکتب آنها، همان حفظ و تعمیر قبور آنان است. از این جهت در میان تمام ملل، شخصیتهای بزرگ سیاسی و دینی را، که قبر آنان نشانه مکتب و راه و روش آنها است، در نقاطی به خاک می سپارند که برای ابد محفوظ می ماند، تو گویی حفظ قبر آنان از اندراس و فرسودگی، نشانه حفظ وجود و سرانجام نشانه حفظ مکتب آنها است.

برای درک حقیقت، لازم است مفاد آیه 36 از سوره حج را به دقت تجزیه و تحلیل کنیم. برخی از زائران خانه خدا از منزل خود، شتری را برای ذبح در کنار خانه خدا، به همراه می آورند و با انداختن قلاّدهای برگردن، آن را برای ذبح در راه خدا اختصاص میدهند و از دیگر شتران جدا میسازند، از آنجا که این شتر به گونهای به خدا وابسته است به حکم همان آیه، از «شعائر الله» شمرده میشود و به مضمون آیه 32 از سوره حج «وَمَنْ یعَظِّم شَعائِر الله» باید مورد احترام قرار گیرد؛ مثلا دیگر نباید بر آن سوار شد، و به موقع باید آب و علف آن را داد تا لحظه ای که ذبح می شود.

وقتی شتری به خاطر برگزیده شدن برای ذبح در کنار خانه خدا، جزو «شعائر» می گردد و متناسبِ خود تعظیم و بزرگداشت لازم دارد، چرا پیامبران و علما و دانشمندان، شهیدان و جانبازان، که از نخستین روزهای زندگی خود قلاده عبودیت و بندگی خدا و خدمت به آیین او را برگردن افکنده و وسیله ارتباط میان خدا و خلق او گردیده اند و مردم خدا و آیین او را در پرتو تلاشهای آنان شناخته اند، جزو «شعائر الله» نباشد و به تناسب مقام و موقعیت خود، در حال حیات و ممات، تعظیم و بزرگ داشته نشوند و چرا اولیای الهی که ناشران آیین خدا و حافظان دین اویند و همچنین آنچه که وابسته به آنها است، جزو شعائر نباشند. [5]

ما وجدان وهابی را در این مورد قاضی و داور قرار می دهیم که آیا در«شعائر الهی» بودنِ انبیا و رسل، تردیدی هست؟ و آیا حفظ آثار و اشیای وابسته به آنها تعظیم و ارج نهادن نیست؟ و خلاصه آیا تعمیر قبور و تنظیف محیطِ خاک آنها، تعظیم و تکریم است یا ویران کردن و به صورت ویرانه درآوردن قبر آنها؟ !

ب) احترام به اهل بیت در قرآن

قرآن مجید به ما دستور می دهد که به بستگان و خویشاوندان پیامبر گرامی مهر ورزیم، آنجا که می فرماید:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً اِلاَّ الْمَودَّةَ فِی الْقُرْبی»[6]

«بگو من بر رسالت مزد و اجری جز ابراز علاقه و دوستی به خویشاوندانم نمی خواهم.»

بدیهی است از نظر جهانیان، که مورد خطاب این آیه هستند، یکی از طرق ابراز علاقه به خاندان رسالت، همان قبور و تعمیر آنهاست و این راه و رسم در میان تمام ملل جهان وجود دارد و همگی آن را نوعی اظهار علاقه به صاحب قبر میدانند و لذا شخصیتهای بزرگ سیاسی و علمی را در کلیساها و یا مقابر معروف دفن کرده و اطراف آن را گل کاری و درخت کاری میکنند.

ج) تعمیر قبور و امتهای پیشین

از آیات قرآن استفاده میشود که احترام به قبر افرادِ با ایمان، امری رایج در میان ملل قبل از اسلام بوده است، آنجا که درباره اصحاب کهف می گوید:

هنگامی که وضع اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد، و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند:

«ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیاناً».

«بر روی قبر آنان بنایی بسازید.»

«وَقالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً»

«گروه دیگر که در این کار پیروز شده بودند، گفتند: مدفن آنان را مسجد انتخاب می کنیم.»

گفتنی است که قرآن این دو نظر را نقل می کند، بی آن که انتقاد کند. بنابر این، می توان گفت که اگر این دو نظر بر خلاف بودند، قرآن از آنان انتقاد می کرد و یا عمل آنها را با لحن اعتراض و انتقاد نقل می نمود. در هر حال این دو نظر حاکی است که یکی از طرق بزرگداشت اولیا و صالحان، حفظ قبور ومدفن آنان بوده است.

با توجه به این سه آیه مبارکه، هرگز نمیتوان تعمیر قبور اولیای الهی وصالحان را عملی حرام و یا مکروه قلمداد کرد، بلکه باید آن را نوعی تعظیم شعائر و تظاهر به مودّت در قربی تلقی نمود و مایه تکریم آنها شمرد.

د) ترفیع بیوت مخصوص

قرآن پس از طرح مَثَلی بس بدیع و جالب که در آن، نور خدا تشبیه شده به «چراغدانی» که در داخل آن چراغی است. . . و این مثل نغز و ژرف با جمله:

«الله نُور السَّماواتِ وَالأَرض» آغاز شده و با جمله: «وَاللهُ بِکُلِّ شَیء عَلیمٌ» پایان یافته است.

قرآن پس از طرح این مثل، که برای خود بحث گستردهای دارد، میفرماید:

«فِی بُیوت أَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَیذْکَرَ فیها اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ والآصالِ رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَیعٌ عَنْ ذِکر اللهِ[7]

«)این نور و مصباح) در خانه هایی است که خد اذن داده است تا رفعت یابد و نام خدا در آنجا گفته شود. مردانی که بازرگانی و داد و ستد، آنها را از یاد خدا باز نمی دارد، صبح و شام او را در آن بیوت، تسبیح می گویند.»

استدلال با این آیه نیاز به این دارد که قبل از هر چیز دو مطلب روشن گردد:

مقصود از «بیوت» چیست؟

درباره لفظ «بیوت» یادآور می شویم که مفاد لفظ یاد شده، منحصر به «مساجد» نیست، بلکه مساجد و منازلی مانند منازل انبیا و اولیای الهی را که ویژگی یاد شده در آیه را دارا میباشند شامل است و دلیلی بر انحصار مفهوم آن بر مسجد وجود ندارد و مجموع این بیوت؛ اعم از مساجد ومنازل پیامبران و رجال صالح که کارهای دنیا آنان را از آخرت باز نمی دارد، مرکز نور خدا وشعله های توحید و تنزیه و تسبیح است، بلکه می توان گفت: که مقصود از «بیوت» غیر از مساجد است زیرا بیت به آن چهار دیواری می گویند که حتماً دارای «سقف» باشد و اگر به کعبه «بیت الله» می گویند بدان جهت است که سقف دارد. در حالی که مستحب است مساجد دارای سقف نباشند وهم اکنون «مسجد الحرام» فاقد سقف است و آیات قرآن حاکی است که «بیت» به جایی می گویند که دارای سقف باشد، چنانکه می فرماید:

«لَوْلا أَنْ یکُونُ النّاس أُمّةً واحدةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یکْفُر بالرَّحْمنِ لِبُیوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّة»[8].

«اگر نبود که همه مردم باید یک گروه باشند، سقف خانه کسانی را که به خدا کفر میورزند، از نقره قرار میدادیم.»

در هر حال یا مقصود از «بیوت» غیر مساجد است و یا اعم از مساجد ومنازل.

مقصود از «یرفع» که به معنای ترفیع و برافراشتن است، چیست؟

صریح آیه این است که خداوند اذن داده است این خانه ها رفعت یابد ومقصود از رفعت و برافراشتگی یا رفعت ظاهری و بالا بردن پایه ها و دیوارها و صیانت آن از فرو ریختن است، چنانکه قرآن همین لفظ را در بالا بردن دیوار و تعمیر ظاهری به کار برده است و میفرماید:

«وَاِذْ یرْفَعُ اِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَاِسْماعیلُ[9]

«آنگاه که ابراهیم و فرزند او اسماعیل دیوارهای بیت (کعبه) را بالا بردند.»

و یا رفعت معنوی و عظمت باطنی مراد است و این که خدا به این نوع خانه ها، امتیاز خاصی بخشیده و مقام و موقعیت آنها را بالا برده است.

اگر مقصود «رفعت» ظاهری باشد، به روشنی گواهی می دهد که خانه انبیا و اولیا، که مصداق حقیقی و واقعی این «بیوت» می باشند، در هر حال شایسته تعمیر و آبادی است؛ خواه در حال حیات و خواه در حال ممات، خواه در آنجا به خاک سپرده شوند (مانند خانه پیامبر، امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام که مدفن آنها منزلشان است) یا در جای دیگر. در هر حال، باید این گونه بیتها تعمیر شوند و از ویرانی و خرابی مصون بمانند.

و اگر مقصود «رفعت» معنوی باشد، نتیجه آن این است که خداوند اذن داده است این نوع خانه ها مورد احترام و تکریم قرار گیرند و یکی از مظاهر احترام به این نوع خانه ها، حفظ آنها از ویرانی و تعمیر و آبادانی و کوشش در تمیزی و نظافت آنها است.

و همه این رفعت ظاهری و باطنی، برای این است که این خانه ها از آنِ رجالی است الهی که همگی بنده خدا و مطیع فرمانهای او بوده اند.

با وجود این آیه و آیات دیگر، چگونه است که وهابیها به تخریب آثار رسالت و ویران کردن خانه های آنان پرداختند و این مشاهد نورانی را که زنان و مردانی شب و روز در آنجا خدا را تسبیح و تنزیه نموده اند و به خاطر وابستگی صاحبان این بیوت به خدا، در آنجاها گرد آمده و مشغول راز و نیاز ودعا و تذلل گشته اند، به ویرانه ای تبدیل ساختند و از این طریق کینه وعداوت دیرینه خود را به صاحب رسالت وخاندان و صحابه او، واضح و آشکار ساختند؟ !

در این مورد نظر خواننده گرامی را به حدیثی جلب می کنیم:

انس بن مالک می گوید:

«روزی پیامبر گرامی آیه: فی بیوت اَذِنَ الله... را خواند، در آن هنگام مردی برخاست و پرسید: مقصود کدام خانه ها است؟ پیامبر فرمود: خانه پیامبران. آنگاه ابوبکر برخاست و پرسید: آیا این خانه (اشاره کرد به خانه علی و فاطمه) از آن خانه ها است؟ فرمود:

«نَعَمْ مِنْ أَفاضِلِها»[10]؛ آری، از مهمترین و با فضیلتترین آنها است.»

پی نوشت ها

[1] حج : 32

[2] مجمع البیان ، ج 4 ، ص 83 ، چاپ صیدا

[3] بقره : 158 : « اِنَّ الصَّفا وَالْمَرْوَة مِنْ شَعائِرِ الله .»

[4] سوره حج آیه 36 : « وَالْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ الله» ؛ شتر فربه را از شعائر قرار دادیم.»

[5] حفظ قبور ، ابراز مودت به قربی است

[6] شوری : 23

[7] نور : 36 و 37

[8] زخرف : 33

[9] بقره : 127

[10] درّالمنثور، ج ۵، ص ۵٠

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۳۰
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی