خودسازی راه سلوک به ولیّ خدا
برخی از این عوامل، عدم آمادگی همراهی با ولیّ خدا، علاقه به دنیا، جمع بین دنیا و آخرت، احساس عدم احتیاج به ولیّ خدا می باشد.
عدم آمادگی همراهی با ولیّ خدا
اگر انسان، خودش را برای همراهی با ولیّ خدا آماده نکند، عقب خواهد ماند؛ چنان چه سید الشهدا از ماه ها قبل، موضعشان را در قبال حکومت یزید، اعلام کرده بودند؛ ولی عده ای به دلیل عدم آمادگی، از قافلة خیر، عقب ماندند. آمادگی برای ظهور موجب می شود تا زمان غیبت کاهش یابد؛ امام صادق علیه السلام درباره طولانی شدن عذاب بنی اسرائیل می فرماید: «فلما طال علی بنی اسرائیل العذاب ضجوا و بکوا الی اللّه اربعین صباحا فاوحی اللّه الی موسی و هارون یخلصهم من فرعون فحطّ عنهم سبعین و مأة سنة، قال [الراوی[ فقال ابوعبداللّه هکذا انتم لو فعلتم لفرج اللّه عنا، فاما اذ لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه» زمانی که عذاب بنی اسرائیل طول کشید، آنان ضجه زدند و چهل روز به درگاه خدا گریستند.
پس خداوند به موسی و هارون وحی کرد که آنان را از فرعون خلاصی می بخشد. پس یکصد و هفتاد سال گرفتاری از آنان برطرف شد. راوی می گوید: سپس امام صادق علیه السلام فرمود: هم چنین شما اگر چنین کنید، خداوند فرج ما را می رساند و اگر مانند آنان نباشید، امر [فرج] به انتهای زمان معین خود می رسد. این روایت به صراحت بیان می کند که اگر درست اقدام شود، می توان طول غیبت را کاهش داد. از نظر عقلایی نیز می توان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور «بغتة» و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمی توان گفت بدون هیچ زمینه ای انجام می شود. طبرانی و ابن ماجه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کنند که فرمود: «یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه» مردمی از مشرق خروج می کنند و زمینه حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه را آماده می سازند.
علاقه به دنیا
انسانی که نتوانسته است از تعقلات دنیوی خود رها شود، یا هرگز توفیق همراهی با ولی ّ خدا را پیدا نخواهد کرد و یا هرچند توفیق همراهی را پیدا کند، نخواهد توانست تا انتهای مسیر، هم قدم او باشد و سرانجام در جایی، راه او از راه ولیّ خدا، جدا خواهد شد. تأخیرها، سستی ها، کم معرفتی ها و از همه مهم تر، تعلقات به دنیا، گاهی سبب می شود که انسان حتی تا مرز ریختن خون امام معصوم نیز، پیش برود؛ چنان چه این اتفاق، برای کوفیان زمان امام حسین افتاد و همان کسانی که برای سیدالشهدا نامه نوشتند و ایشان را دعوت نمودند، سرانجام برای حفظ دنیای خود و کسب غنیمت، از یک دیگر سبقت گرفتند. تعلق خاطر به دنیا، بالاخره انسان را رو در روی اولیای خدا قرار می دهد و این خطر جدی برای همة کسانی که خود را از تعلقات، پاک نکرده اند، وجود دارد. برخی از بزرگان، دربارة گریة بر امام حسین ، تعبیر زیبایی دارند. آن ها معتقدند یکی از اقسام گریه در مراسم سیدالشهدا ، گریة خوف است؛ یعنی انسان واقعاً خائف باشد که مبادا جزو مدعیانی قرار بگیرد که نامه نوشتند و گفتند: «باغ های ما، آماده، نهرهای ما، جاری و مزارع ما، خرّم و آباد است و فقط منتظر قدوم شما هستیم»؛ اما هنگامی که ولیّ خدا به سویشان آمد، به روی او شمشیر کشیدند و او را محاصره کردند.
جمع بین دنیا و آخرت
یکی از عواملی که باعث جدایی عده ای از سید الشهدا و حتی قرار گرفتن آن ها در جبهة ابن زیاد شد، این بود که می خواستند دنیا و آخرت را با هم جمع کنند. آن ها با خود، تصفیه حساب نکرده بودند تا بتوانند یکی از این دو را انتخاب کنند؛ لذا خداوند متعال، زمینة فتنه و امتحان را پیش آورد تا یکی را انتخاب نمایند. در این میان، عده ای گفتند: «نه همراه سید الشهدا می جنگیم و نه با ابن زیاد درگیر می شویم»! امکان ندارد که انسان بتواند دین خود را حفظ کند اما در مقابل باطل، از حق، دفاع نکند. ارادة جمع بین این دو موجب شد که عده ای به خیال این که سرانجام، صلح خواهد شد، به همراه لشکر ابن زیاد به کربلا بروند؛ اما کم کم کار به جایی رسید که در جنایات، از یک دیگر سبقت می گرفتند تا مبادا کسی نزد ابن زیاد از کم کاری آن ها گله کند. آن ها تصور می کردند که بودن در لشکر ابن زیاد، در صورتی که کار به کشتار و ریختن خون سیدالشهدا نیانجامد، جرم نیست؛ غافل از این که به محض صف بندی میان حق و باطل، باید به هر قیمتی که شده در جبهة حق قرار گرفت. حرّ که شخصیت بسیار محترم و فوق العاده ای است و با توجه به شرایطش، با رجوع به امام حسین معجزه کرد هنگامی که برای عذرخواهی خدمت سیدالشهدا رسید، به ایشان عرض کرد: «گمان نمی کردم کار ابن زیاد با شما، به این جا برسد». در حالی که این فکر از اساس، غلط است.
احساس عدم احتیاج به ولیّ خدا
کوفیان تصور می کردند که اگرچه در جبهة سیدالشهدا نباشند، می توانند به صف اولیای خدایی راه یابند و به بهشت بروند. آنان گمان می کردند که برای اصلاح شدن، نیازی به سیدالشهدا ندارند و در خیال خودشان، طواف می کردند و نماز می خواندند تا تهذیب شوند! امروز هم آمادگی برای ظهور، جزو وظایف منتظران محسوب می شود و از آن جا که ظهور، ناگهانی واقع می شود، باید در همه حال، آمادگی خود را حفظ کنند. اصحاب امام زمان به دلیل برخورداری از آمادگی، به محض شنیدن ندای حضرت، همگی در مکه جمع می شوند. آنان، به گونه ای آماده اند که اگر آب، دست شان باشد، زمین می گذارند و برای یاری امام خود می شتابند. مسلم بن عوسجه در راه حمام بود که حبیب بن مظاهر با او روبرو شد. هنگامی که در جریان استنصار امام حسین قرار گرفت، حتی به خانه بازنگشت و هر دو به طرف کربلا رفتند. اگر انسان، هر روز صبح، فکرش این نباشد که «امروز، کدام کار امام زمان ، زمین مانده است تا من بردارم؟»، به جایی نخواهد رسید. اگرچه طبق متن صلواتی که از امام حسن عسگری برای امام عصر نقل شده ، بار ما را نیز، امام زمان بر می دارد؛ اما به هر حال، باید دید کجای اردوگاه ایشان، خالی است تا همان جا را پر کرد.
خلاصه سخن: از نهضت حسینی باید آموخت که چگونه زمینه سازی برای نهضت مهدوی نماییم. پیش از مهیا کردن شرایط و عوامل خارجی ظهور لازم است، شرایط معنوی خودمان را مهیا نماییم. خودسازی نکردن و نداشتن آمادگی معنوی از موانع سلوک به ولی خدا می باشد. برخی عوامل، باعث می شوند که انسان در عین حالی که به دل، ولایت ولیّ خدا را تصدیق می کند، نتواند با او هم راه و سالک شود.
منبع:
کتاب از فرات تا فرات، مرکز تخصصی مهدویت
دولت زمینه ساز ظهور، سایت عصر انتظار