چرا گریه برای امام حسین علیه السّلام سفارش شده است؟؟؟ 1
گریه ی حضرت رسول اکرم ص بر امام حسین علیه السلام
گریه حضرت امیر المومنین علیه السلام بر امام حسین علیه السلام
گریه حضرت زهرا سلام الله علیها بر امام حسین علیه السلام
عزای امام حسن علیه السلام برای امام حسین علیه السلام
سفارش امام حسین علیه السلام به گریه برای خودشان
گریه امام سجاد علیه السلام بر حضرت اباعبدالله علیه السلام
گریه امام باقر علیه السلام بر امام حسین سلام الله علیه
گریه امام صادق علیه السلام بر امام حسین علیه السلام
گریه امام کاظم بر امام حسین علیه السلام
گریه امام رضا علیه السلام بر امام حسین علیه السلام
عزاداری امام حسن عسکری برای امام حسین علیهما السلام
گریه حضرت ولی عصر علیه السلام بر امام حسین علیه السلام
نتیجه
مقدمه
از دیر باز عقاید مهم تشیع، مورد هجمه ی دشمنان و مخالفین قرار گرفته است، واین هجمه ها در بعضی از زمان ها، شدت بیشتری به خود می گیرد که البته با دروغ و تهمت و افتراء و سیاه نمایی فروانی همراه می شود، از جمله عقاید مسلم و روشن مدرسه حقه ی اهل بیت علیهم السلام که مورد هجمه ی مخالفین قرار گرفته است، عزاداری در ایام محرم برای سید و سالار شیهدان حضرت ابا عبدالله علیه السلام می باشد، گرچه همیشه این عقیده مهم مورد هجوم دشمنان ومخالفان اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته، ولی در ایام محرم این هجمه ها شدت بیشتری به خود می گیرد تا بلکه بتوانند با سیاه نمایی و افتراء، جوانان و مردم را نسبت به این مسأله دچار تردید کنند و در نتیجه باعث دوری آنها از اهل بیت علیهم السلام شوند.
از جمله شبهاتی که در ایام محرم الحرام از جانب دشمنان اهل بیت علیهم السلام مطرح می شود، عدم وجود فرهنگی به نام عزاداری برای اباعبدالله علیهم السلام در بین معصومان علیهم السلام می باشد، به عبارتی دیگر مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام می گویند اگر واقعا عزاداری برای امام حسین علیه السلام جائز و مشروع بوده پس چرا این فرهنگ در بین ائمه و اهل بیت علیهم السلام رائج نبوده و روایت صحیح السندی در این باره نقل نشده؟
اینگونه سؤال ها و شبهات که از مخالفین مطرح می گردد بی شک ناشی از جهل و نادانی و یا عناد و دشمنی می باشد؛ زیرا فرهنگ عزاداری در بین ائمه ی معصومان علیهم السلام در روایات و کتاب های حدیثی شیعه به قدری نقل شده است، که به جرأت می توان گفت درجه ی تواتر معنوی بلکه فوق تواتر را دارد، از طرفی در بین اهل علم مبرهن است مسئله ی که با تواتر ثابت می شود نیاز به بررسی سندی ندارد. علی رغم اینکه صرف نظر از مطلب فوق، سند تعدادی از این روایات نیز از نظر دانش حدیث از اعتبار کافی بر خوردار می باشد.
از طرفی گریه و عزاداری بر امام حسین علیه السلام، نه تنها بعد از شهادت ایشان بلکه حتی قبل از شهادت آن حضرت در روایات اهل بیت علیهم السلام به فروانی نقل شده است، که این مسئله نه تنها نشانه ی رایج بودن فرهنگ عزاداری در بین اهل بیت علیهم السلام می باشد بلکه از اهمیت گریه و عزاداری برای امام حسین علیه السلام حکایت دارد.
حال با توجه به مقدمه ی مذکور، در این مجال روایات عزاداری معصومان علیهم السلام را به ترتیب [از رسول خدا صلی الله علیه وآله تا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف] نقل می کنیم. لازم به ذکر است این روایات از معصومان علیهم السلام یکسان نبوده، و با توجه به شرائطی که ائمه علیهم السلام در آن به سر می بردند، از بعضی امامان علیهم السلام روایاتی زیادی در این زمینه نقل شده و از برخی دیگر، روایت های کمی یا اصلا روایتی نقل نشده است؛ ولی در کل، تواتر عزاداری بر امام حسین علیه السلام به روشنی ثابت می باشد.
گریه ی حضرت رسول اکرم ص بر امام حسین علیه السلام
روایات فروانی، از حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه واله وسلم، در زمینه گریه بر حضرت ابا عبدالله علیهم السلام قبل از شهادتشان در کتب روایی شیعه نقل شده است، این روایات دو دسته است در بعضی از روایات دیده می شود که پیامبر اکرم صلوات الله علیه برای مردم و یا اهل بیت علیهم السلام روضه خوانی می کند و مصائب اباعبدالله علیهم السلام را بیان کرده و بقیه نیز با صدای بلند گریه می کردند، و در برخی حضرت رسول صلی الله علیه وآله برای آن حضرت گریه می کنند.
روضه خوانی پیامبر اکرم ص وگریه مردم:
قال رواة الحدیث. فلما أتت على الحسین علیه السلام من مولده سنة کاملة هبط على رسول الله صلى الله علیه واله وسلم إثنى عشر ملکا أحد هم على صورة الأسد، والثانى على صورة الثور، والثالث على صورة التنین، والرابع على صورة ولد آدم، والثمانیة الباقون على صور شتى محمرة وجوههم باکیة عیونهم قد نشروا أجنحتهم وهم یقولون، یا محمد صلى الله علیه واله وسلم سینزل بولدک الحسین علیه السلام ابن فاطمة ما نزل بهابیل من قابیل وسیعطی مثل أجر هابیل ویحمل على قاتله مثل وزر قابیل ولم یبق فی السموات ملک مقرب إلا ونزل إلى النبی صلى الله علیه واله وسلم کل یقرئه السلام ویعزیهفی الحسین علیه السلام ویخبره بثواب ما یعطى ویعرض علیه تربته والنبى صلى الله علیه واله وسلم یقول: اللهم اخذل من خدله واقتل من قتله ولا تمتعه بما طلبه. قال فلما أتى على الحسین علیه السلام من مولده سنتان خرج النبی صلى الله علیه واله وسلم فی سفر له فوقف فی بعض الطریق وإسترجع ودمعت عیناه فسئل عن ذلک. فقال: هذا جبرائیل علیه السلام یخبرنی عن أرض بشط الفرات یقال لها کربلاء یقتل علیها ولدی الحسین ابن فاطمة علیه السلام فقیل له: من یقتله یا رسول الله؟ فقال: رجل إسمهه یزید لعنه الله وکأنی أنظر إلى مصرعه ومدفنه،ثم رجع من سفره ذلک مغموما فصعد المنبر فخطب ووعظ والحسن والحسین علیهما السلام بین یدیه فلما فرغ من خطبته وضع یده الیمنى على رأس الحسن ویده الیسرى على رأس الحسین، ثم رفع رأسه إلى السماء وقال:(اللهم إن محمدا عبدک ونبیک وهذان أطائب عترتی وخیار ذریتی. وأرومتى ومن أخلفهما فی امتى وقد اخبرنی جبرائیل علیه السلام أن ولدی هذا مقتول مخذول. اللهم فبارک له فی قتله واجعله من سادات الشهداء اللهم ولا تبارک فی قاتله وخاذله.) قال: فضج الناس فی المسجد بالبکاء والنحیب، فقال النبی صلى الله علیه واله وسلم أتبکونه ولا تنصرونه ثم رجع صلى الله علیه واله وسلم وهو متغیر اللون محمر الوجه فخطب خطبة اخرى موجزة وعینا تنهملان دموعا
السید ابن طاووس الوفاة: 664، اللهوف فی قتلى الطفوف ج: 1 ص: 13، الناشر: أنوار الهدى، قم، ایران
[بی تا].
محدثین روایت کرده اند که چون یک سال از زندگى حسین(علیه السلام) گذشت، دوازده فرشته بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل شدند که یکى به صورت شیر، دومى به صورت گاو، سومى به صورت اژدها، چهارمى به صورت آدمیزاد و هشت فرشته دیگر داراى صورتهاى مختلف و چهره هاى قرمز و چشمان گریان بودند، و در حالى که پر و بال خویش را گشوده بودند، میگفتند: " یا محمد! همان ستمى که از قابیل بر هابیل وارد آمد، بر فرزندت حسین نیز وارد خواهد شد، و همان پاداشى که به هابیل داده شد به او نیز داده مىشود وعذاب و گرفتارى کشندگانش، چون عذاب قابیل خواهد بود آن موقع در آسمانها فرشته مقربى نبود، مگر آن که به خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مشرف شد و سلام نمود و آن حضرت را بر کشته شدن حسین(علیه السلام) تسلیت داد و به آنچه خداوند در عوض شهادتش براى او معین فرموده، خبر داد، و تربت قبر حسین(علیه السلام) را به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نشان داد، در خلال این احوال پیغمبر فرمود: خداوندا! کسى که فرزندم حسین را خوار کند، ذلیل و خوار گردان و آن را که حسینم را بکشد، بکش و کشنده او را به مقصودش نایل نگردان وقتی امام حسین(علیه السلام) دو ساله شد، سفرى براى پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش آمد. در بین راه ناگهان آن حضرت ایستاد و فرمود «انا لله وانا إلیه راجعون» و اشک از دیدگانش سرازیر شد. علت گریه را سؤال کردند، فرمود: اینک جبرئیل به من از زمینى که نزدیک شط فرات است و «کربلا» نام دارد، خبر می دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه(سلام الله علیها) را در آن سرزمین می کشند. پرسیدند: یا رسول الله چه کسی ایشان را میکشد؟! فرمود: شخصى که او را یزید می نامند؛ گویا اکنون جایگاه کشته شدن و محل دفن حسین را به چشم خویش می بینم. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از آن سفر با حال غمگین بازگشتند، و بر فراز منبر رفته، خطبه اى خواند و مردم را موعظه نمود. سپس دست راست خویش را بر سر حسن و دست چپ خود را بر حسین(علیهما السلام) که نزدیکش بودند، نهاد و سر به سوى آسمان برداشت و عرضه داشت: خداوندا! محمد بنده تو و پیغمبر توست و این دو تن از پاکان اهل بیت من و برگزیدگان نسل من هستند. آنان را در میان امت خویش به جانشینى خود باقى می گذارم. جبرئیل به من خبر داده است که این فرزندم را به خوارى مى کشند. خدایا شهادت را بر او مبارک گردان و او را از سروران شهیدان قرار ده و قاتلان و خوارکنندگان او را مبارک مگردان. [وقتی سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بدین جا رسید]، مردم در مسجد ضجه می زدند [صداى گریه و ناله از اهل مجلس برخاست]. پیامبر فرمود: آیا براى او گریه می کنید و او را یارى نمی کنید؟! سپس از مسجد خارج شد و پس از لحظه اى به مسجد بازگشت، ولى رنگش متغیر و صورتش برافروخته بود و در این هنگام با دیدگان گریان خطبه مختصری خواند.
گریه شدید حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه بر مسلم بن عقیل علیه السلام
حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس(رحمه الله)، قال: حدثنا أبی، عن جعفر بن محمد بن مالک، قال حدثنی محمد بن الحسین بن زید، قال: حدثنا أبو أحمد محمد بن زیاد، قال: حدثنا زیاد بن المنذر، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: قال علی(علیه السلام) لرسول الله(صلى الله علیه وآله): یا رسول الله، إنک لتحب عقیلا؟قال إی والله إنی لأحبه حبین: حبا له، وحبا لحب أبی طالب له، وإن ولده لمقتول فی محبة ولدک، فتدمع علیه عیون المؤمنین، وتصلی علیه الملائکة المقربون. ثم بکى رسول الله(صلى الله علیه وآله) حتى جرت دموعه على صدره، ثم قال: إلى الله أشکو ما تلقى عترتی من بعدی
الشیخ الصدوق، الوفاة: 381، الکتاب، الامالی، ج: 1 ص: 191-چاپ اول، الناشر: تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة،قم، 1417 ه. ق
على «علیه السلام» به رسول خدا «صلی الله علیه وآله» عرضه داشت شما عقیل را خیلى دوست دارید، فرمود آرى به خدا از دو جهت به او محبت دارم یکى براى خوبى خودش و یکى براى آنکه ابو طالب دوستش مىداشت و فرزندش به خاطر دوستى فرزندت کشته خواهد شد و دیده مؤمنان بر او اشک ریزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند سپس رسول خدا «صلی الله علیه وآله» گریست تا اشکهایش بر سینهاش روان شد سپس فرمود به خدا شکایت می برم از آنچه خاندانم پس از من با أن مواجه می شوند.
گریه حضرت رسول اکرم ص هنگام شنیدن خبر شهادت حضرت امام حسین علیه السلام از جبرئیل:
حدثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبد الله، عن محمد بن عیسى، عن محمد بن سنان، عن أبی سعید القماط، عن ابن أبی یعفور، عن أبی عبد الله(علیه السلام)، قال: بینما رسول الله(صلى الله علیه وآله) فی منزل فاطمة والحسین فی حجره، إذ بکى وخر ساجدا، ثم قال: یا فاطمة یا بنت محمد ان العلی الاعلى تراءى لی فی بیتک هذا فی ساعتی هذه فی أحسن صورة وأهیا هیئة، فقال لی: یا محمد أتحب الحسین(علیه السلام)، قلت: نعم یا رب قرة عینی وریحانتی وثمرة فؤادی وجلدة ما بین عینی. فقال لی: یا محمد - ووضع یده على رأس الحسین(علیه السلام) - بورک من مولود علیه برکاتی وصلواتی ورحمتی ورضوانی، ونقمتی ولعنتی وسخطی وعذابی وخزیی ونکالی على من قتله وناصبه وناواه ونازعه، اما انه سید الشهداء من الأولین والآخرین فی الدنیا والآخرة، وسید شباب أهل الجنة من الخلق أجمعین، وأبوه أفضل منه وخیر، فاقرأه السلام وبشره بأنه رایة الهدى ومنار أولیائی، وحفیظی وشهیدی على خلقی، وخازن علمی، وحجتی على أهل السماوات وأهل الأرضین والثقلین الجن والإنس.
ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسى بن قولویه القمی، الوفاة: 367،کامل الزّیارات، ج: 1ص: 69 تحقیق: بهراد الجعفری، ناشر: مکتبة الصدوق
پدرم که رحمت خدا بر او باد از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن عیسى، از محمّد بن سنان، از ابى سعید قمّاط، از ابن ابى یعفور، از حضرت امام صادق علیه السّلام نقل نموده که آن حضرت فرمودند: روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در منزل حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها تشریف داشته در حالى که حضرت امام حسین علیه السّلام در دامن آن جناب بودند، حضرت گریسته و به سجده رفته، سپس فرمودند: اى فاطمه، اى دختر محمّد! در این ساعت و در همین مکان خداوند علىّ اعلى در بهترین صورت و زیباترین شکل خود را به من نشان داد و گفت: اى محمّد آیا حسین را دوست دارى؟ گفتم: بلى، نور دیده و گل خوشبو و میوه دل و پرده ما بین دیدهگان من است. در حالى که دست بر سر حسین علیه السّلام نهاده بود به من فرمود: اى محمّد: از مولودى که برکات و رحمت و رضوان من بر اوست، برکت حاصل مىشود و لعنت و غضب و عذاب و ذلّت و عقوبت من بر کسى که او را کشته و با او دشمنی کرده و با وى به جنگ برخاسته است. به طور حتم او سرور و آقای شهدای اولین [امتهای پیشین] و آخرین [آیندگان] در دنیا و آخرت است و در میان مخلوقات آقاى تمامی جوانان اهل بهشت است، پدرش از او برتر است پس سلام من را به او برسان و بشارتش بده که او براى دوستان من نشانه ی هدایت است و نگهبان و شاهد من بر خلق و خزانهدار علم من و حجتم بر اهل آسمانها و زمین و جن و انس مىباشد.
گریه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه هنگام بیان چگونگی شهادت اباعبدالله علیه السلام:
حدثنی الحسن بن عبد الله بن محمد بن عیسى، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن علی بن شجرة، عن سلام الجعفی، عن عبد الله بن محمد الصنعانی، عن أبی جعفر(علیه السلام)، قال کان رسول الله(صلى الله علیه وآله) إذا دخل الحسین(علیه السلام) جذبه إلیه ثم یقول لأمیر المؤمنین(علیه السلام): أمسکه، ثم یقع علیه فیقبله ویبکی یقول: یا أبه لم تبکی، فیقول: یا بنی اقبل موضع السیوف منک وابکی قال: یا أبه واقتل، قال: ای والله وأبوک وأخوک وأنت، قال: یا أبه فمصارعنا شتى، قال: نعم یا بنی، قال: فمن یزورنا من أمتک، قال لا یزورنی ویزور أباک وأخاک وأنت الا الصدیقون من أمتی
ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسى بن قولویه القمی، الوفاة: 367،کامل الزّیارات، ج: 1ص: 68 تحقیق: بهراد الجعفری،الناشر: مکتبة الصدوق
هر گاه حضرت حسین بن على علیهما السّلام بر پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله داخل مىشدند حضرت او را به خود مىچسباندند و سپس به امیر المؤمنین علیه السّلام مىفرمودند: او را نگاه دار و پس از آن او را بوسیده و مىگریستند. حسین علیه السّلام عرض مىکرد: اى پدر چرا گریه مىکنى؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىفرمود: فرزندم جاهاى شمشیر را بوسیده و مىگریم. حسین علیه السّلام عرضه مىداشت: اى پدر من کشته خواهم شد؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مىفرمود: بلى به خدا قسم تو و پدرت و برادرت جملگى کشته خواهید شد.
عرض مىنمود: پدر، قبور ما از هم متفرق و پراکنده مىباشد؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مىفرمود: بلى پسرم. عرضه داشت: از امت شما چه کسانى به زیارت ما مىآیند؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مىفرمود: من و پدرت و برادرت و تو را زیارت نخواهد نمود مگر راست گویان امتم.
گریه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و حضرت زهراء برامام حسین علیهما السلام:
حدثنی أبی ومحمد بن الحسن جمیعا، عن محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن ابن فضال، عن عبد الله ابن بکیر، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبد الله(علیه السلام)،قال: دخلت فاطمة (علیها السلام) على رسول الله (صلى الله علیه وآله) وعیناه تدمع، فسألته مالک، فقال: ان جبرئیل(علیه السلام) أخبرنی ان أمتی تقتل حسینا، فجزعت و شق علیها، فأخبرها بمن یملک من ولدها، فطابت نفسها وسکنت
ابو القاسم جعفر بن محمد بن بن جعفر بن موسى بن قولویه القمی، الوفاة: 367،کامل الزّیارات، ج: 1ص: 56 تحقیق: بهراد الجعفری،الناشر: مکتبة الصدوق
حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها بر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم داخل شده در حالى که چشمان آن جناب اشک بار بود. حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها از آن جناب پرسیدند: شما را چه مىشود؟ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: جبرئیل علیه السّلام به من خبر داده که امّتم به زودی حسین را مىکشند. پس فاطمه علیها السّلام به جزع آمده و جامه خود را پاره کرده. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم که حال را مشاهده نمودند به آن حضرت خبر دادند که یکى از فرزندان این مولود مالک امور گشته و انتقام از قاتلین خواهد گرفت. در این هنگام ایشان [حضرت زهرا سلام الله علیها] آرام گرفت.
گریه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه هنگام خبر دادن از شهادت پنج تن ال عبا علیهم السلام:
حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید(رضی الله عنه)، قال: حدثنا أحمد بن إدریس ومحمد بن یحیى العطار جمیعا، عن محمد بن أحمد بن یحیى بن عمران الأشعری، قال: حدثنا أبو عبد الله الرازی، عن الحسن بن علی بن أبی حمزة، عن سیف بن عمیرة، عن محمد بن عتبة، عن محمد بن عبد الرحمن، عن أبیه، عن علی بن أبی طالب(علیه السلام)، قال: بینا أنا وفاطمة والحسن والحسین عند رسول الله(صلى الله علیه وآله)، إذا التفت إلینا فبکى، فقلت: ما یبکیک یا رسول الله؟ فقال: أبکی مما یصنع بکم بعدی. فقلت: وما ذاک یا رسول الله؟ قال: أبکی من ضربتک على القرن، ولطم فاطمة خدها، وطعنة الحسن فی الفخذ، والسم الذی یسقى، وقتل الحسین قال: فبکى أهل البیت جمیعا، فقلت: یا رسول الله، ما خلقنا ربنا إلا للبلاء! قال: ابشریا علی، فإن الله عز وجل قد عهد إلی أنه لا یحبک إلا مؤمن، ولا یبغضک إلا منافق
الشیخ الصدوق، الوفاة: 381، الکتاب، الامالی، ج: 1 ص: 197،چاپ اول، الناشر: تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة،قم، 1417 ه. ق
على بن ابى طالب فرمود در این میان که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بودیم آن حضرت بما رو کرد و گریست من گفتم چرا گریه کنید یا رسول اللَّه؟ فرمود میگریم براى آنچه با شما عمل مىشود، گفتم آن چه باشد یا رسول اللَّه؟ فرمود گریه کنم از ضربتى که بر فرق تو زنند و از سیلى که بر گونه فاطمه زنند و از نیزهاى که بر ران حسن زنند و زهرى که باو نوشانند و از قتل حسین(علیه السلام) فرمود همه اهل بیت گریستند؛ امیر مؤمنان می فرماید: گفتم یا رسول اللَّه خدا ما را نیافریده جز براى بلا، فرمود مژده گیر اى على که خداى عز و جل با من عهد کرده که جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق با تو دشمنی نمی کند.
نقل گریه حضرت رسول اکرم بر امام حسین علیهما السلام از زبان امام صادق علیه السلام
حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ الْحُسَیْنِ التَّغْلِبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَقَالَ لَهَا لَا یَدْخُلْ عَلَیَّ أَحَدٌ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع وَ هُوَ طِفْلٌ فَمَا مَلَکَتْ مَعَهُ شَیْئاً حَتَّى دَخَلَ عَلَى النَّبِیِّ ص فَدَخَلَتْ أُمُّ سَلَمَةَ عَلَى أَثَرِهِ فَإِذَا الْحُسَیْنُ عَلَى صَدْرِهِ وَ إِذَا النَّبِیُّ ص یَبْکِی وَ إِذَا فِی یَدِهِ شَیْءٌ یُقَبِّلُهُ فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّ هَذَا مَقْتُولٌ وَ هَذِهِ التُّرْبَةُ الَّتِی یُقْتَلُ عَلَیْهَا فَضَعِیهِ عِنْدَکِ فَإِذَا صَارَتْ دَماً فَقَدْ قُتِلَ حَبِیبِی فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَلِ اللَّهَ أَنْ یَدْفَعَ ذَلِکَ عَنْهُ قَالَ قَدْ فَعَلْتُ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیَّ أَنَّ لَهُ دَرَجَةً لَا یَنَالُهَا أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ أَنَّ لَهُ شِیعَةً یَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُونَ وَ أَنَّ الْمَهْدِیَّ مِنْ وُلْدِهِ فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ مِنْ أَوْلِیَاءِ الْحُسَیْنِ وَ شِیعَتِهِ هُمْ وَ اللَّهِ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ
الشیخ الصدوق، الوفاة: 381، الکتاب، الامالی، ج: 1 ص:329، تحقیق: الشیخ احمد الماحوزی، الناشر:موسسة الصادق للطباعة والنشر
امام صادق علیه السلام فرمود: پیغمبر در خانه ام سلمه بود و باو سفارش کرد کسى نزد او نیاید امام حسین علیه السلام که در آن زمان خردسال بود، آمد و نتوانست مانع او شود و وی بر پیامبر وارد شد؛ حضرت ام سلمه دنبالش رفت؛ حسین روى سینه پیغمبر بود و پیغمبر گریه میکرد و چیزى را در دست خود زیر و رو میکرد پیغمبر فرمود اى ام سلمه این جبرئیل است که به من خبر می دهد که حسین کشته مىشود و این خاکى است که روى آن کشته شود آن را نزد خود نگهدار و وقتی خون شد حبیبم [حسین] کشته شده است، ام سلمه عرضه داشت یا رسول اللَّه از خدا بخواه که این مساله را از او دفع کند، فرمود خواستم و خدا فرمود او را درجهاى باشد که احدى از مخلوقات بدان نرسیده و او را شیعیانى است که شفاعت کنند و پذیرفته شود و به راستى مهدى از فرزندان او است خوشا بر کسى که از دوستداران حسین باشد و همانا شیعیانش روز قیامت کامیابند.
نقل گریه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله از زبان حضرت ام سلمة سلام الله علیها
وروى سماک، عن ابن مخارق، عن أم سلمة رضی الله عنها قالت: بینا رسول الله صلى الله علیه وآله ذات یوم جالس والحسین علیه السلام جالس فی حجره، إذ هملت عیناه بالدموع، فقلت له: یا رسول الله، ما لی أراک تبکی، جعلت فداک؟! فقال: جاءنی جبرئیل علیه السلام فعزانی بابنی الحسین، وأخبرنی أن طائفة من أمتی تقتله، لا أنالهم الله شفاعتی
مفید، محمد بن محمد،الوفاة: 413 ق، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج:2، ص:130، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، الناشر: کنگره شیخ مفید 1413 ق
سماک از ام سلمة رضى اللَّه عنها روایت کند که گفت: روزى رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نشسته بود و حسین علیه السّلام نیز در دامانش بود بناگاه اشک از دیدگانش سرازیر شد، من عرض کردم: اى رسول خدا قربانت شوم چرا اشک میریزید؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و برای فرزندم حسین به من تسلیت گفت و به من خبر داد که گروهى از امت من او را می کشند، خداوند شفاعت مرا نصیب شان نگرداند.
گریه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله بر امام حسین علیه السلام به نقل صفیة دختر عبدالمطلب
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَعْرُوفُ بِأَبِی عَلِیِّ بْنِ عَبْدَوَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ السُّکَّرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْجَوْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ بَکَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ ع عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِی بَکْرٍ عَنْ صَفِیَّةَ بِنْتِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَت: لَمَّا سَقَطَ الْحُسَیْنُ ع مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ فَدَفَعْتُهُ إِلَى النَّبِیِّ ص فَوَضَعَ النَّبِیُّ لِسَانَهُ فِی فِیهِ [فَمِهِ] وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ یَمُصُّهُ قَالَتْ وَ مَا کُنْتُ أَحْسَبُ رَسُولَ اللَّهِ یَغْذُوهُ إِلَّا لَبَناً أَوْ عَسَلًا...ِ فَقَبَّلَ النَّبِیُّ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَیَّ وَ هُوَ یَبْکِی وَ یَقُولُ لَعَنَ اللَّهُ قَوْماً هُمْ قَاتِلُوکَ یَا بُنَیَّ یَقُولُهَا ثَلَاثاً قَالَتْ فَقُلْتُ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی وَ مَنْ یَقْتُلُهُ قَالَ بَقِیَّةُ الْفِئَةِ الْبَاغِیَةِ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ.
الشیخ الصدوق، الوفاة: 381، الکتاب، الامالی، ج: 1 ص:320، تحقیق: الشیخ احمد الماحوزی، الناشر:موسسة الصادق للطباعة والنشر
صفیه [عمه پیامبر صلی الله علیه وآله] می گوید: چون حسین متولد شد او را به پیغمبر(صلی الله علیه وآله) دادم پیغمبر زبان خود در دهانش نهاد و حسین شروع بمکیدن کرد و من فهمیدم که گویا رسول خدا شیر و عسل باو می خوراند... پیغمبر میان دو چشمش را بوسید و او را به من داد در حالی که می گریست و سه بار فرمود خدا لعنت کند مردمى را که تو را می کشند عرض کردم پدر و مادرم فدای شما چه کسى او را می کشد؟ فرمود بقیه گروه گمراه از بنى امیه.
گریه حضرت امیر المومنین علیه السلام بر امام حسین علیه السلام
روایات نقل شده در باب گریه حضرت امیر المومنین علیه السلام در قبل و بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، گرچه نسبت به روایات نقل شده از حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه کمتر می باشد، ولی مشتمل بر تعابیری است که نشان از حزن شدید حضرت امیر المومنین علیه السلام نسبت به مصیبت وارد شده بر ابا عبدالله علیه السلام، می باشد. در این مجال به ذکر روایات آن حضرت می پردازیم.
گریه بر امام حسین علیه السلام قبل از شهادت:
حدثنا محمد بن أحمد السنانی(رضی الله عنه)، قال: حدثنا أحمد بن یحیى بن زکریا القطان، قال: حدثنا بکر بن عبد الله بن حبیب، قال: حدثنا تمیم بن بهلول، قال: حدثنا علی بن عاصم، عن الحسین بن عبد الرحمن، عن مجاهد، عن ابن عباس، قال: کنت مع أمیر المؤمنین(علیه السلام) فی خروجه إلى صفین، فلما نزل بنینوى وهو شط الفرات، قال بأعلى صوته: یا بن عباس، أتعرف هذا الموضع؟ فقلت له: ما أعرفه، یا أمیر المؤمنین. فقال علی(علیه السلام): لو عرفته کمعرفتی لم تکن تجوزه حتى تبکی کبکائی. قال: فبکى طویلا حتى اخضلت لحیته وسالت الدموع على صدره، وبکینا معا، وهو یقول: أوه أوه، مالی ولآل أبی سفیان، مالی ولآل حرب، حزب الشیطان، وأولیاء الکفر، صبرا - یا أبا عبد الله - فقد لقی أبوک مثل الذی تلقى منهم. ثم دعا بماء فتوضأ وضوءه للصلاة وصلى ما شاء الله أن یصلی، ثم ذکر نحو کلامه الاول، إلا أنه نعس عند انقضاء صلاته وکلامه ساعة، ثم انتبه فقال: یا ابن عباس. فقلت: ها أنا ذا. فقال: ألا أحدثک بما رأیت فی منامی آنفا عند رقدتی؟ فقلت: نامت عیناک ورأیت خیرا، یا أمیر المؤمنین. قال: رأیت کأنی برجال قد نزلوا من السماء معهم أعلام بیض، قد تقلدوا سیوفهم، وهی بیض تلمع، وقد خطوا حول هذه الارض خطة، ثم رأیت کأن هذه النخیل قد ضربت بأغصانها الارض تضطرب بدم عبیط، وکأنی بالحسین سخلی وفرخی ومضغتی ومخی قد غرق فیه، یستغیث فلا یغاث، وکأن الرجال البیض قد نزلوا من السماء ینادونه ویقولون: صبرا آل الرسول، فإنکم تقتلون على أیدی شرار الناس، وهذه الجنة - یا أبا عبد الله - إلیک مشتاقة. ثم یعزوننی ویقولون: یا أبا الحسن، أبشر، فقد أقر الله به عینک یوم القیامة، یوم یقوم الناس لرب العالمین، ثم انتبهت هکذا. والذی نفس علی بیده، لقد حدثنی الصادق المصدق أبو القاسم(صلى الله علیه وآله) أنی سأراها فی خروجی إلى أهل البغی علینا، وهذه أرض کرب وبلاء، یدفن فیها الحسین وسبعة عشر رجلا من ولدی وولد فاطمة، وأنها لفی السماوات معروفة، تذکر أرض کرب وبلاء کما تذکر بقعة الحرمین وبقعة بیت المقدس....
الشیخ الصدوق، الوفاة: 381،الکتاب، الامالی، ج: 1 ص: 694- 695،چاپ اول، الناشر: تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة،قم، 1417 ه. ق
ابن عباس می گوید زمانی که امیر مؤمنان علیه السلام به سمت منطقه صفین حرکت می کردند، به همراه ایشان بودم؛ وقتی به نینوا در کنار فرات رسید با صدای بلند فریاد زد اى پسر عباس اینجا را میشناسى؟ عرضه داشتم خیر ای امیر المؤمنین، فرمود اگر همانند من اینجا می شناختى از آن عبور نمی کردی مگر اینکه مثل من می گریستی و آنقدر گریست که محاسن مبارکش خیس شد و اشک بر سینهاش روان شد و با هم گریه کردیم و می فرمود واى واى مرا با آل ابو سفیان چه کار؟!، با آل حرب چه کار؟! آنان حزب شیطان و اولیای کفر هستند؛ صبر کن اى ابا عبد اللَّه که پدرت همانند آنچه [ظلم و ستم] را تو از آنها خواهی دید، از آنها دیده است. سپس آن حضرت درخواست آب نمود برای نماز وضو گرفت و بسیار نماز خواند سپس سخن خود را باز گفت و بعد از نماز و گفتارش به خواب رفت سپس بیدار شد و گفت یا ابن عباس گفتم بلی، فرمود خوابى که اکنون دیدم برایت بگویم گفتم خیر است ان شاء اللَّه گفت در خواب دیدم گویا مردانى با پرچمهاى سفید و شمشیرهاى درخشان بکمر از آسمان فرود آمدند و گرد این زمین خطى کشیدند و دیدم گویا این نخلها شاخههاى خود را با خون تازه بر زمین زدند و دیدم گویا حسین فرزند و جگر گوشهام در آن غرق است و فریاد میزند و کسى به فریادش نمی رسد و آن مردان آسمانى میگویند صبر کنید اى آل رسول شما به دست بدترین مردم کشته می شوید؛ اى حسین بهشت مشتاق تو می باشد و سپس آن مردان به من تسلیت گفته و فرمودند اى أبو الحسن بر تو مژده باد که حسین در روز قیامت مایه چشم روشنی توست. سپس با این حال بیدار شدم.
به حق آنکه جانم به دست اوست پیامبر راستگو و تصدیق شده به من گفت که من آن سرزمین [کربلا] را هنگامی که برای مقابله با شورشیان [معاویه و لشکریانش]، خارج می شوم، خواهم دید، این زمین کرب و بلا است که حسین با هفده مرد از فرزندان من و فاطمه در آن بخاک می روند و آن در آسمانها معروف است و بنام زمین کرب و بلا شناخته شده است چنانچه زمین حرمین(مکه و مدینه) و زمین بیت المقدس یاد شوند...
عبور امیر مؤمنان علیه السلام از کربلا:
وَ عَنْ محمد بن عیسی، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: مَرَّ عَلِیٌّ بِکَرْبَلَاءَ فِی اثْنَیْنِ مِنْ أَصْحَابِهِ. قَالَ: فَلَمَّا مَرَّ بِهَا تَرَقْرَقَتْ عَیْنَاهُ لِلْبُکَاءِ، ثُمَّ قَالَ: هَذَا مُنَاخُ رِکَابِهِمْ، وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ، وَ هَاهُنَا تُهَرَاقُ دِمَاؤُهُمْ، طُوبَى لَکَ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَیْکَ تُهَرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّةِ
عبد الله بن جعفر حمیرى، الوفاة: نیمه دوم قرن 3 ه ق، قرب الإسناد(ط- الحدیثة) ج: 1 ص: 26،تحقیق: گروه پژوهش در مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، الناشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام 1413 ه ق
وقتى حضرت امیر با دو نفر از یاران خود از کربلا عبور کرد چشمان مبارکش پر از اشک شد و فرمود: اینجا محل پیاده شدن ایشان است. اینجا محل اثاث و خیمهگاه آنان میباشد، اینجا خونشان ریخته خواهد شد، خوشا به حال تو خاکى که خونهاى محبوبها روى تو ریخته خواهد شد
گریه حضرت علی علیه السلام و ابن عباس بر امام حسین علیه السلام:
لقد دخلت على علی علیه السلام بذی قار، فأخرج إلی صحیفة وقال لی: یا بن عباس، هذه صحیفة أملاها علی رسول الله صلى الله علیه وآله وخطی بیدی. فقلت: یا أمیر المؤمنین، إقرأها علی فقرأها، فإذا فیها کل شئ کان منذ قبض رسول الله صلى الله علیه وآله إلى مقتل الحسین علیه السلام وکیف یقتل ومن یقتله ومن ینصره ومن یستشهد معه. فبکى بکاء شدیدا وأبکانی فکان فیما قرأه علی: کیف یصنع به وکیف یستشهد فاطمة وکیف یستشهد الحسن ابنه وکیف تغدر به الأمة. فلما أن قرأ کیف یقتل الحسین ومن یقتله أکثر البکاء، ثم أدرج الصحیفة وقد بقی ما یکون إلى یوم القیامة
سلیم بن قیس الهلالی، الوفاة: اواخر سال ۷۶ هجری،کتاب سلیم بن قیس الهلالی ج: 1 ص: 435، تحقیق: محمد باقر الانصاری الزنجانی، چاپ اول، الناشر: نشر الهادی، قم، ایران 1420 هـ ق، 1378 هـ ش
ابن عباس گفت: روزى در ذى قار خدمت امیر المؤمنین علیه السّلام وارد شدم. حضرت کتابى را برایم بیرون آورد و فرمود: اى ابن عباس، این کتابى است که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بر من املا فرموده و دست خطّ خودم است.
عرض کردم: یا امیر المؤمنین، آن را برایم بخوان. حضرت آن را خواند و در آن بود همه آنچه از زمان رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله تا زمان شهادت امام حسین علیه السّلام اتفاق افتاده و اینکه چگونه کشته مىشود و چه کسى او را مىکشد و چه کسى او را یارى مىکند و چه کسانى همراه او شهید مىشوند. آن حضرت بشدت گریه کرد و مرا به گریه در آورد.
از جمله آنچه برایم خواند این بود که با خود آن حضرت چه مىکنند، و چگونه حضرت زهرا علیها السّلام شهید مىشود، و چگونه پسرش امام حسن علیه السّلام به شهادت مىرسد و چگونه امت به او غدر و حیله مىکنند. وقتى کیفیت قتل امام حسین علیه السّلام را خواند بسیار گریست، و سپس آن کتاب را بست، و بقیه آنچه تا روز قیامت واقع مىشود باقى ماند
گریه حضرت زهرا سلام الله علیها بر امام حسین علیه السلام
روایات نقل شده در این زمینه از حضرت زهرا علیها السلام نیز، منحصر به گریه آن حضرت نمی باشد بلکه در بعضی از این روایات، تعابیر سوزناک تری مانند «شهقه» به کار رفته است که دلالت بر فریاد زدن حضرت زهرا در حین گریه می کند، و نیز بعضی از روایات دلالت بر نوحه سرایی آن بزرگوار می کند، که به روشنی و صراحت در روایت نقل شده است.
شهقه وگریه شدید حضرت زهرا سلام الله علیها:
حدَّثنی محمّد بن عبدالله بن جعفر الحمیریُّ، عن أبیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حمّاد البصریّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الأصمّ قال: حدَّثنا الهَیْثم بن واقِد، عن عبدالملک بن مُقَرِّن، عن أبی عبدالله علیهالسلام « قال: إذا زرتم أبا عبدالله علیهالسلام فألزموا الصَّمْت إلاّ مِن خیر، وإنْ ملائکة اللَّیل والنَّهار من الحفظة تحضر الملائکة الّذین بالحائر، فتصافحهم فلا یجیبونهم مِن شدَّة البُکاء فینتظرونهم حتّى تزول الشَّمس وحتّى ینوّر الفجر، ثمَّ یکلّمونهم ویسألونهم عن أشیاء مِن أمر السّماء، فأمّا ما بین هذین الوقتین فإنّهم لا ینطقون، ولا یفترون عن البُکاء والدُّعاء، ولا یشغلونهم فی هذین الوقتین عن أصحابهم، فإنّما شغلهم بکم إذا نطقتم.
قلت: جُعِلتُ فِداک وما الّذی یسألونهم عنه وأیّهم یسأل صاحبه؛ الحفظة أو أهل الحائر؟ قال: أهل الحائر یسألون الحفظة، لأنَّ أهل الحائر مِن الملائکة لا یَبرحون، والحفظة تنزل وتصعد، قلت: فما ترَى یسألونهم عنه؟ قال: إنّهم یمرُّون إذا عرجوا بإسماعیل صاحب الهَواء، فربّما وافقوا النَّبیَّ صلىاللهعلیهوآلهوسلم وعنده فاطمة والحسن والحسین والأئمّة مَن مضى منهم فیسألونهم عن أشیاء، وعمّن حضر منکم الحائر، ویقولون: بَشّروهم بدعائکم، فتقول الحفظة: کیف نُبشِّرُهم وهم لا یَسمعون کلامنا؟ فیقولون لهم: بارکوا علیهم وادعوا لهم عنّا فهی البشارة منّا، فإذا انصرفوا فحُفّوهم بأجْنِحَتکم حتّى یحسّوا مکانکم وإنّا نستودِعهم الَّذی لا تضیع ودائعه؛
ولو یعلمون ما فی زیارته من الخیر ویعلم ذلک النّاس لاقتتلوا على زیارته بالسّیوف، ولباعوا أموالهم فی إتیانه، وأنَّ فاطمة علیهاالسلام إذا نَظرتْ إلیهم ومعها ألفُ نبیٍّ وألفُ صِدِّیقٍ وألف شهیدٍ مِن الکَرُوبیّین ألف ألف یُسعدونها عَلى البُکاء، وإنّها لتشهق شَهْقَة فلا یبقى فی السّماوات ملک إلاّ بکى رحمةً لصوتها، وما تسکن حتّى یأتیها النَّبیُّ صلىاللهعلیهوآلهوسلم فیقول: یابُنَیّة قد أبکیتِ أهل السَّماوات وشَغَلْتِهم عن التَّسبیح والتَّقدیس فکُفّی حتّى یقدّسوا، فإنَّ الله بالغٌ أمره، وإنّها لتنظر إلى مَن حضر منکم فتسأل الله لهم مِن کلِّ خیر، ولا تزهدوا فی إتیانه! فإنَّ الخیر فی إتیانه أکثر مِن أن یُحصى ».
جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة: 368،کامل الزیارات: ج:1ص: 91،تحقیق: بهراد الجعفری،الناشر:مکتبة الصدوق
وقتى به زیارت حضرت ابا عبد اللَّه علیه السّلام رفتید در آنجا سکوت اختیار کرده و کلامى نگوئید مگر سخن نیک و خیر، زیرا فرشتگان شب و روز که از نگهبانان و حافظین هستند نزد فرشتگانى که در حائر حسینى مىباشند آمده و با ایشان مصافحه کرده ولى ایشان از شدّت گریه و ناراحتى که دارند جواب آنها را نداده بناچار آنها صبر مىکنند تا ظهر فردا برسد و صبح طلوع نماید سپس آنان با ایشان سخن گفته و راجع به امور آسمانى سؤالاتى را مطرح مىنمایند ولى بین این دو
وقت(صبح و ظهر) ابدا صحبت نکرده و از گریستن و دعاء نمودن کوتاهى نمىکنند و در این دو وقت آن فرشتگان نیز ایشان را از یارانشان منصرف و مشغول نمىکنند تنها وقتى شما سخن گفته و تکلم مىنمائید ایشان مشغول و منصرف مىگردند. راوى مىگوید: محضر امام علیه السّلام عرض کردم: فدایت شوم، چه چیزى را سؤال مىکنند و کدامیک از دیگرى مىپرسد آیا فرشتگان نگهبان و حافظ از فرشتگان حائر سؤال مىکنند یا بالعکس؟ حضرت فرمودند:
فرشتگان اهل حائر از حافظین و نگهبانان مىپرسند، زیرا فرشتگان حائر از آنجا دور نشده و به جایى دیگر نمىروند ولى حافظین، و نگهبانان به زمین نزول کرده و از آن به آسمان صعود مىکنند عرض کردم: نظر شما راجع به سؤال آنها چه بوده و مىفرمائید از چه چیز سؤال مىکنند؟ حضرت فرمودند: حافظین وقتى به آسمان عروج مىکنند عبورشان به اسماعیل یعنى صاحب هواء مىافتد و بسا با نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ملاقات کرده در حالى که نزد آن جناب حضرات فاطمه و حسن و حسین و ائمه علیهم السّلام(مقصود حضرات ائمّه ماضى بوده نه امام حاضر علیه السّلام) حضور دارند پس فرشتگان از ایشان راجع به اشیائى چند و در باره آنان که از شما در حائر حاضر مىشوند سؤالاتى مىکنند؟
حضرات معصومین علیهم السّلام در پاسخ سؤالاتشان مىفرمایند:
زائرین را بشارت دهید و به دعائى که براى ایشان مىنمائید مژده دهید.
فرشتگان حافظ عرض مىکنند: چگونه به ایشان بشارت دهیم در حالى که صداى ما را نمىشنوند؟
حضرات معصومین علیهم السّلام به ایشان مىفرمایند: براى ایشان دعاء کنید که برکات حقتعالى بر ایشان مداوم باشد و نیز از جانب ما ایشان را دعاء نمایند و این خود بشارتى است از ما به ایشان و وقتى از زیارت برگشتند با بالهایتان ایشان را نوازش کنید، بطورى که شما را حسّ و درک نمایند و ما ایشان را به امانت نزد شما مىسپاریم و امید است که این ودائع ضایع و تباه نشوند. و اگر خیر و برکتى که در زیارت آن جناب است مردم مىدانستند قطعا و به طور حتم در نائل شدن به زیارت آن حضرت با شمشیر با یک دیگر به مقاتله پرداخته و مالهاى خود را فروخته و به زیارت آن جناب مىرفتند.
و حضرت فاطمه علیها السّلام هر گاه به ایشان(زائرین) نظر نمایند در حالى که با وى هزار پیغمبر و هزار صدّیق و هزار شهید از کروبین مىباشند هزار هزار(یک میلیون) نفر آن حضرت را بر گریستن یارى و همراهى مىکنند و آن حضرت چنان فریاد مىزنند که هیچ فرشتهاى در آسمانها باقى نمىماند مگر آنکه از صداى ایشان بگریه مىافتد، و آن حضرت آرام نمىگیرند تا وقتى که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به نزد ایشان آمده و مىفرمایند: دخترم، اهل آسمانها را به گریه انداختى و ایشان را از تسبیح و تقدیس حق تعالى بازداشتى، پس خوددارى کن تا ایشان به تقدیس حقّ بپردازند چه آنکه امر و فرمان خدا بر همه چیز نافذ و روان مىباشد. سپس امام علیه السّلام فرمودند: حضرت فاطمه علیها السّلام به کسانى که از شما به زیارت سیّد الشّهداء روند نظر فرموده و از خداوند منّان براى ایشان هر خیر و خوبى را مسألت مىنمایند، مبادا در رفتن، به زیارت آن جناب بىرغبت باشید چه آنکه خیرى که در زیارت آن حضرت است بیشتر از آنست که بتوان احصاء و شمارش نمود