مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی

داستان شعرگفتن «محتشم کاشانی» برای امام حسین(سلام الله علیه)

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

یادم هست دو سه سال قبل، قضیه‌ای را در رابطه با «محتشم کاشانی» نقل کردم که برای من خیلی عجیب بود. ایشان از شعرای مشهور است؛ اولین شعر گفتن او برای امام حسین (علیه السلام) داستانی دارد که خود او نقل می‌کند و مورد احترام همه هست.

«محتشم کاشانی» می‌گوید: برادرم «عبد الغنی» در سفر مکه از دنیا رفته بود و خیلی برایم دردآور بود.

الحق مرگ برادر خیلی سخت و دردآور است. این مصیبت شاید برای کسانی که غم مرگ برادر ندیده‌اند، خیلی قابل تأمل نشود. بنده خودم برادری 14 ساله داشتم که شاید نزدیک به سی سال است که از دنیا رفته است، اما هروقت یاد او می‌افتم اندوهگین می‌شوم.

غم مرگ برادر را برادر مُرده می‌داند!

او در ادامه می‌گوید: برادرم که از دنیا رفته بود، تاب و توان از من گرفته شده بود و شبانه روزم سیاه شده بود. من اشعاری را در مرثیه برادرم می‌گفتم و برای خودم و خانواده‌ام زمزمه می‌کردم.

یک شب در عالم رؤیا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را در خواب دیدم. آن بزرگوار به من فرمودند: محتشم چرا این همه در مصیبت برادرت شعر می‌گویی، اما برای فرزندم حسین مرثیه و شعر نمی‌گویی؟!

«محتشم» می‌گوید: مصیبت فرزندت حسین به قدری عظیم و جانسوز است که به حد و حصر نمی‌آید. بنده خود را در آن حد نمی‌بینم که در مصیبت فرزندت حسین شعر بگویم؛ خجالت می‌کشم!

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در عالم رؤیا فرمودند: محتشم بگو باز این چه شورش است که در خلق عالم است! «محتشم» می‌گوید: در همان حالت از خواب بیدار شدم و شروع به شعر گفتن کردم.

عزیزان اشعار «محتشم کاشانی» را در ایام عزاداری امام حسین (علیه السلام) در مساجد و تکایا و منازل و کوچه‌ها مشاهده می‌کنید. بدانید که این شعر تنها متعلق به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است.

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

سپس در انتهای شعر می‌گوید:

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

«لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَهُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْلِ الاِسْلامِ»

ای ابا عبداللّه براستی بزرگ شد سوگواری تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام.

فرازهایی از زیارت عاشورا

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین

پرورده کنار رسول خدا حسین

تا در ادامه می‌گوید:

کشتی شکست خورده طوفان کربلا

در خاک و خون تپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکند

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

او می‌گوید: من مشغول شعر گفتن بودم، تا به این عبارت رسیدم؛

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

در این عبارت ماندم و هرچه به خودم فشار آوردم، نتوانستم بیت بعدی را بگویم. سپس به ائمه طاهرین (علیهم السلام) متوسل شدم؛ در عالم خواب حضرت ولی عصر حجة بن الحسن (ارواحنا له الفداه) را دیدم.

ایشان به من فرمودند: محتشم در بیت دوم شعر خود گیر کردی؟! من در جواب گفتم: بله، آقایان هرچه می‌خواهم بگویم مطلبی که لایق ذات اقدس ربوبی باشد؛ نمی‌توانم بگویم. وجود نازنین حجة بن الحسن در عالم رؤیا به او فرمودند: در ادامه چنین بگو:

او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال

«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیرَ اللَّه»

بحار الأنوار؛ مجلسی، محمد باقر، ج 67، ص 25، ح 27

«ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون»

مجری:

فرارسیدن ایام محرم را خدمت شما شیعیان و محبان آقا أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) تسلیت عرض می‌کنم.

الآن هم در شب اول محرم قرار داریم؛ ان‌شاءالله از آقا أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) روزی بگیریم و بتوانیم خوب رفتار کنیم و خوب عزاداری کنیم و معرفت خودمان را افزایش بدهیم.

خلاصه ان‌شاءالله این ایام، ایامی باشد که برای ما منجر به حسرت نباشد. اگر سال‌های دیگر در این دنیا نبودیم تا عزادار آقا أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) باشیم، نگوییم ای کاش بهتر عزاداری می‌کردیم و حق مطلب را بهتر به جا می‌آوردیم.

بینندگان عزیزی که در برنامه‌هایی که تقدیم حضورشان می‌شد با ما همراه بودند، ملاحظه کردند که ما چند روز قبل و شاید کمتر از یک هفته مشغول عید بودیم و غدیر را جشن گرفته بودیم.

ما به مناسبت‌های مختلفی که در مورد آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود و بحث‌هایی که راجع به آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود، فرمایشاتی که رسول گرامی اسلام راجع به امیرالمؤمنین و اهل‌بیت بیان فرموده بودند؛ مطالبی را بیان کردیم.

با فاصله کوتاهی از ذی الحجه وارد محرم شدیم و مجبوریم این بساط عزا را برای بزرگداشت آقا أبا عبدالله الحسین (علیه السلام) به پا بداریم. اگر بخواهیم میان این دو جریان با فاصله زمانی بسنجیم، شاید کمتر از 50 سال است.

حضرت استاد! اگر فاصله شهادت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) تا شهادت امام حسین (علیه السلام) را در نظر بگیریم، واقعاً سؤالی در ذهن به وجود می‌آید که چطور شد و چه اتفاقی افتاد که آقا امام حسین (علیه السلام) علی رغم آیات و روایات فراوانی که در حق اهل‌بیت عصمت و طهارت نازل شده بود، از جایگاهی که روی دوش پیغمبر اکرم داشتند؛ در صحرای کربلا با آن وضعیت فجیع به شهادت رسیدند؟!

چرا وجود نازنین امام حسین (علیه السلام) نه تنها به دست کفار، بلکه به دست افرادی که ادعای مسلمانی داشتند به شهادت رسیدند؟!

امروز دفاع از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از اوجب واجبات است!!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بنده قبل از اینکه سؤال حضرتعالی را جواب بدهم، نکته‌ای ضروری را خدمت تمامی عزیزان شیعه عرض می‌کنم. من کاری به عزیزان اهل سنت ندارم و همچنین با وهابیت هم هیچ کاری ندارم؛ بلکه جمله امشب من تنها خطاب به شیعیان است.

یک شیعه اگر واقعاً نتواند در این دنیای پر غوغا، چند روایت برای حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با ذکر سند حفظ کند و در جای لازم بیان کند، مرگ برای چنین شخصی بهتر از حیات اوست!!

عزیزان شیعه من خیلی معذرت می‌خواهم، من را ببخشید. خاک بر سر من اگر نتوانم چند روایت در این عصری که از در و دیوار، شبهات علیه شیعه و علیه حقانیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توسط نواصب سرازیر می‌شود، حفظ کنم!

بعضاً می‌بینیم افرادی با شبکه‌های شیطانی تماس می‌گیرند. این افراد در مغلطه دست شیطان را از پشت بسته‌اند و در سؤال پیچ کردن، استاد شیاطین هستند.

بعضی از آقایان تماس می‌گیرند و کارشناسان وهابی به آن‌ها می‌گوید: شما یک روایت بیاورید که علی بن أبی طالب خودش ادعا کرده باشد که من امام هستم. شخص تماس گیرنده هم در جواب می‌گوید: من حضور ذهن ندارم!!

اگر حضور ذهن ندارید اشتباه می‌کنید با شبکه‌های وهابی تماس می‌گیرید. بنده تصمیم داشتم خیلی تند برخورد کنم، ولی امروز چند پیامکی هم از عزیزان دریافت کردم که مقداری از عصبانیتم کاسته شد.

من تلاش می‌کنم هرشب در ایام محرم که ایام امام حسین (علیه السلام) است، در مورد حقانیت امام حسین صحبت کنم؛ زیرا حقانیت امام حسین (علیه السلام) بستگی به حقانیت امام حسن (علیه السلام) دارد. حقانیت امام حسن (علیه السلام) بستگی به حقانیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دارد و حقانیت امیرالمؤمنین هم وابسته به حقانیت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) دارد.

اگر ما بخواهیم از حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن بگوییم، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) سرچشمه است و باید آنجا را درست صاف و محکم کنیم، سپس سراغ دیگر ائمه (علیهم السلام) برویم.

امروزه شیاطین سرچشمه را هدف قرار دادند. بنده الآن حدود 3 الی چهار ماه است بیش از 50 روایت از زبان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مبنی بر امامت خودشان آوردم.

علی رغم روایات فراوانی که بنده در این زمینه آوردم؛ اما این شیاطین و تخم شیاطین و شجره خبیثه ملعونه بنی امیه و نسل یزید بن معاویه و شمر بن ذی الجوشن دوباره ادعای خودشان را تکرار می‌کنند.

اصلاً قیافه بعضی از این افراد، به قیافه شمر می‌ماند. زمانی که انسان به این اشخاص نگاه می‌کند، خیال می‌کند که شمر بن ذی الجوشن قاتل امام حسین (علیه السلام) آمده است و دارد حرف می‌زند!!

ما الآن سه الی چهار ماه است بیش از 50 روایت با سند صحیح از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آوردیم که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: "من امام و خلیفه هستم، پیغمبر اکرم در غدیر خم من را به عنوان خلیفه و امام معرفی کرده است."

این افراد حیا نمی‌کنند و می‌گویند: "یک روایت بیاورید!" ما 50 روایت آوردیم؛ اما نمی‌دانیم که این افراد کجا هستند و چکار دارند می‌کنند. این افراد می‌گویند: "ناصبی وجود ندارد"؛ ناصبی خود شما هستید و غیر از شما دیگر ناصبی وجود ندارد.

شما استدلال امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به امامت خودشان در نهج البلاغه را مشاهده کنید. بنده 13 مورد روایت تنها از کتاب «نهج البلاغه» از زبان خود امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مبنی بر حقانیتشان را نقل کردم.

ای شیعه! تو را به جان امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) یک یا دو مورد از این روایات را حفظ کن!! اگر به تو بگویند فلان جا آش نذری تقسیم می‌کنند، بلافاصله بلند می‌شوی و می‌روی. آیا این قضیه این‌قدر اهمیت ندارد؟!

بنده خیلی از دست عزیزان شیعه عصبانی هستم و اعصابم خورد است؛ زیرا مقداری کم لطفی می‌کنند. مگر حفظ کردن یک یا دو مورد روایت با جلد و صفحه و شماره خطبه چقدر زحمت دارد؟!

امروز دفاع از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از اوجب واجبات است!! همان‌طوری که نماز و روزه را بر خودتان واجب می‌دانید، امروز دفاع از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حد نماز و روزه؛ بلکه بالاتر از آن است!

من امشب تنها یک مورد را بیان می‌کنم، عزیزان دقت کنند. ای شیعیان! خطبه دوم نهج البلاغه را حفظ کنید. فکر نمی‌کنم حفظ کردنش اینقدر مشکل باشد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این خطبه می‌فرماید:

«لَا یقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَد»

کسی با آل محمد قابل مقایسه نیست،

«هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیقِینِ »

آن‌ها اساس دین و پایه‌های یقین هستند،

«إِلَیهِمْ یفِی‌ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یلْحَقُ التَّالِی»

کسانی که در حق آن بزرگواران غلو کردند باید به آن‌ها ملحق شوند.

«وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایة»

حق ولایت بر مردم و حکومت بر مردم و خلافت بر مردم مال این افراد است،

«وَ فِیهِمُ الْوَصِیةُ وَ الْوِرَاثَة»

وصی و وارث پیغمبر اکرم این افراد هستند.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این خطبه را بعد از قتل عثمان که مردم با ایشان بیعت می‌کنند، خواندند.

«الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ»

الآن که مردم من را به عنوان خلیفه قبول کردند، حق به حق‌دار رسید.

«وَ نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِه»

خلافت به جای اصلی خود انتقال پیدا کرد.

نهج البلاغة؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق: صالح، صبحی، ص 47، خ 2، ح 84

این خطبه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به معنای اعتراض به تمام خلافت خلفای گذشته است. عزیزان تنها کافیست از خطبه دوم نهج البلاغه کلمه «مُنْتَقَلِه» یادتان بماند و آن را در نرم افزار جستجو کنند تا این روایت را سریع پیدا کنند.

بنده گمان نمی‌کنم کلمه «مُنْتَقَلِه» را جای دیگر هم به این شکل داشته باشیم. بنده همین الآن کلمه «مُنْتَقَلِه» را جستجو می‌کنم؛ کلمه «مُنْتَقَلِه» به تنهایی یافت می‌شود، اما «نُقِلَ إِلَی مُنْتَقَلِه» در هیچ روایت دیگری وجود ندارد. دیگر از این واضح‌تر و روشن‌تر بیان کنیم؟!

همچنین روایتی از جلد هشتم کتاب «کافی» صفحه 343 حدیث 541 آوردیم. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این روایت می‌فرماید: پیغمبر اکرم در غدیر خم من را به عنوان امام معرفی کرد.

بنابراین بنده از عزیزان شیعه که می‌خواهند روی خط بیایند تقاضا دارم که اول یک روایت از زبان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در امامتشان بخوانند، سپس سؤال کنند؛ در غیر این صورت بنده می‌گویم که تلفن او را قطع کنند.

تلاش کنیم در طول این ده شب برای عزیزان شیعه فرهنگ‌سازی کنیم که بچه شیعه‌های ما از زبان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایتی در رابطه با حقانیت حضرت داشته باشند.

یک انتقاد جدی!

در رابطه با فرمایش حضرتعالی مبنی بر اینکه: "چرا این اتفاقات افتاد؟!" بحث ما بحث علمی آزاد است و قصد اهانت و جسارت نداریم.

همان‌طور که آقایان اهل سنت در خطبه‌های نماز جمعه بحث‌های علمی مطرح می‌کنند و در کتاب‌هایشان بحث علمی مطرح می‌کنند؛ ما هم از کتاب‌های اهل سنت مباحثی علمی مطرح می‌کنیم.

عزیزم جناب آقای «مولوی ساداتی» بحثی را مطرح کردند؛ من خیلی دوست داشتم با ایشان تماسی داشته باشم و ایشان روی خط بیایند و فرمایشاتی که در خطبه‌های نماز جمعه داشتند را مطرح کنند.

بنده علی رغم تمام اختلافات فکری که با ایشان داریم، ایشان را دوست دارم و ارادتمند ایشان هستم. اگر مراد ایشان «شبکه جهانی ولایت» بود، اگر ایشان قم تشریف بیاورند ما حاضریم در حد بضاعت طلبه‌گی از ایشان پذیرایی کنیم.

بنده چون ایشان را دوست دارم، این مطالب را می‌گویم؛ وگرنه خیلی از این آقایان در خطبه‌های نماز حرف‌هایی می‌زنند که ریشه و اساس ندارد و اصلاً ما آن‌ها را به حساب نمی‌آوریم و اصلاً عددی هم نیستند.

علی رغم آقایان دیگر، بنده برای این عزیز خیلی احترام قائل هستم. اگر ایشان اینجا تشریف بیاورند، با هم می‌نشینیم و اگر مواردی یا اشکالی یا انتقادی به برنامه‌های «شبکه جهانی ولایت» دارند مطرح کنند ما در خدمتشان باشیم.

اگر واقعاً ثابت کردند در بخشی از برنامه‌های ما اشکالی وجود دارد، ما اصلاح می‌کنیم و گردن ما از مو باریک‌تر است؛ اما اگر ما ثابت کردیم که برداشت ایشان صحیح نیست، انتظار داریم که آقای «ساداتی» برداشتشان را اصلاح بفرمایند.

ما به دلیل اینکه شما را شخص منصفی می‌دانیم، بر این عقیده هستیم. بنده خیلی دوست داشتم که صوت ایشان را داشته باشم، اما مطالب ایشان در بعضی از سایت‌ها آمده بود که تنها مطالب ایشان را از سایت‌ها خواندم؛ البته خیلی نمی‌توان به سایت‌ها هم اعتماد کرد.

بنده دیروز در اصفهان برنامه داشتم که حدود 900 نفر از طلاب و فضلا که می‌خواستند به تبلیغ بروند، از ما برای سخنرانی دعوت کرده بودند. من در آنجا نزدیک دو ساعت صحبت کردم، اما بعضی از خبرگزاری‌ها مطالب ضد و نقیضی از صحبت‌های من نقل کرده بودند.

ما در آنجا نقطه ضعف رسانه‌ها حتی نقطه ضعف «شبکه جهانی ولایت» را مطرح کردیم، اما خبرگزاری‌ها آن مطالب را با عنوان "انتقاد آیت الله قزوینی از صدا و سیما" بیان کردند. خبرگزاری که در آنجا بود باید حداقل انصاف را به خرج می‌داد و صحیح نقل قول می‌کرد.

موضوع بحث ما، بحث رسانه بود؛ ما راجع به خطراتی که امروز رسانه‌های وهابی و راهکارهای مقابله با این خطرات بحث کردیم، سپس راجع به آسیب شناسی و تقویت خود صحبت کردیم.

بنده واقعاً از خبرگزاری‌ فارس گلایه دارم. چندی پیش دو تن از خبرگزاری‌ها به منزل ما آمدند و بنده حدود 5 دقیقه در خصوص «یاسر الحبیب» با آن‌ها مصاحبه کردم؛ پس از آن مشاهده کردم که آقایان چندین صفحه از قول من مطلب نوشته‌اند.

آن‌ها از قول من مطالبی نوشته بودند که بنده در عمرم حتی آن‌ها را نشنیده بودم. بنابراین بنده به خبرگزاری‌هایی که بعضی از مطالب را نقل می‌کنند اعتماد صددرصد ندارم؛ اما اگر صوت ایشان بود یا اگر توانستیم با ایشان دیدار حضوری یا تلفنی داشته باشیم خوشحال می‌شویم.

اگر ایشان با اسکایپ روی خط بیایند تا مردم دنیا تصویر این عزیزمان را هم ببینند، ما افتخار می‌کنیم. در حال حاضر حدود 60 میلیون مخاطب در اختیار ما هست و ما حاضریم مخاطبین را در اختیار این عزیزمان قرار بدهیم تا حرفشان را بزنند.

ارزش و اهمیت سنت نبی مکرم، از دیدگاه علمای اهل سنت!

بنابراین بحث ما بحث علمی است. در قرآن کریم به صراحت در کنار سخن خود سخن پیغمبر اکرم را هم حجت قرار داده است. قرآن کریم منهای سنت دیگر قرآن نیست؛ خداوند عالم در سوره نحل آیه 44 به صراحت می‌فرماید:

(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)

و این قرآن را بتو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را به ایشان نازل شده بیان کنی.

سوره نحل (16): آیه 44

اگر قرآن کریم برای عموم همه فهم بود، دیگر چه نیازی به تبیین داشت؟! در آن صورت باید می‌فرمود: «لتقرئه علی الناس»، «لتتلوا علی الناس» برای مردم قرائت کنی، بخوانی و تلاوت کنی.

در اینجا نمی‌گوید قرائت کنی، بلکه فرموده است قرآن را برای مردم بیان و تفسیر کن!! همچنین در سوره مبارکه حشر آیه 7 خداوند متعال چنین مطلبی فرموده است.

(وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ)

و هر دستوری که رسول به شما داد بگیرید و از هر گناهی نهیتان کرد آن را ترک کنید و از خدا بترسید که خدا عقابی سخت دارد.

سوره حشر (59): آیه 7

این دستور خداوند متعال مربوط به قرآن کریم نیست، بلکه مربوط به سنت است. ما در گذشته بحثی داشتیم که علمای سنت می‌گویند: "اگر سنت نبود، یک نفر از ما قرآن را نمی‌فهمید!"

تنها سنت بیانگر قرآن است؛ خیلی واضح و روشن است. حال که بحث به اینجا رسید، به جهت اینکه مطلب ناقص نماند، مطالبی بیان می‌کنم. «ابوحنیفه» می‌گوید:

«لولا السنة ما فهم أحد منا القران»

اگر سنت نبود، یک نفر از ما قرآن را نمی‌فهمید.

قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، اسم المؤلف: محمد جمال الدین القاسمی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1399 هـ - 1979 م، الطبعة: الأولی، ج 1، ص 298، ح 12

آقای «ألبانی» که امروزه به خدای وهابیت تبدیل شده است، می‌گوید:

«فحذار أیها المسلم! أن تحاول فهم القرآن مستقلاً عن السنة»

ای مسلمان برحذر باش از اینکه تلاش کنی قرآن را مستقل از سنت بفهمی.

«فإنک لن تستطیع ذلک»

هرگز نمی‌توانی قرآن را بدون سنت بفهمی

«ولو کنت فی اللغة سیبویه زمانک»

ولو در لغت مثل سیبویه بنیانگذار لغت هم باشی، بدون سنت نمی‌توانی قرآن را بفهمی.

صفة صلاة النبی من التکبیر إلى التسلیم کأنک تراها؛ المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفى: 1420هـ)؛ الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع – الریاض؛ ص 171

این مطالب نمونه‌هایی از مطالبی است که عزیزان و بزرگواران ما به طور مفصل آن را مطرح کردند.

همچنین در کتاب «تفسیر قرطبی» از «احمد بن حنبل» نقل شده است که می‌گوید:

«إن السنة تفسرالکتاب وتبینه»

سنت پیغمبر اکرم است که قرآن را تفسیر و تبیین می‌کند.

الجامع لأحکام القرآن، أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، سنة الولادة / سنة الوفاة، الناشر دار الشعب، مکان النشر القاهرة، عدد الأجزاء 8، ج 1، ص 39

من در این زمینه مطالب زیادی دارم. همچنین اینکه سنت هم همان وحی است. «حسان بن عطیه» می‌گوید:

«کان الوحی ینزل علی رسول الله صلی الله علیه وسلم ویحضره جبریل بالسنة آلتی تفسر ذلک»

جامع بیان العلم وفضله؛ ابن عبد آلبر، - دار الکتب العلمیة، بیروت؛ ج 2، ص 191

همچنین «ابن حجر» از «بیهقی» به سند صحیح نقل می‌کند که جبرئیل همان‌طوری که قرآن کریم را به پیغمبر اکرم وحی می‌کرد، سنت را هم برای پیغمبر اکرم وحی می‌کرد و می‌آورد! فرق قرآن با سنت این است که در قرآن کریم اعجاز است، اما در صورت اعجاز وجود ندارد؛ اما هردو وحی است و هردو کلام حق است. خداوند متعال در مورد رسول گرامی اسلام می‌فرماید:

(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)

و هرگز از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید، آنچه می‌گوید به جز وحی‌ای که به وی می‌شود نمی‌باشد

سوره نجم (53): آیه 3 و 4

برادر عزیز اهل سنت این بحث کاملاً واضح و روشن است که سنت با قرآن کریم کاملاً عجین است؛ بلکه بدون سنت قرآن کریم قابل فهم نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۲
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی