جنّ در قرآن
در جهان بینی الهی، هستی تنها دیدنی ها هم نیست و دیدنی ها مخصوص آنچه ما امروز مشاهده می کنیم نیست. نباید انسانی که هر چند صباحی کهکشانی را کشف می کند که میلیاردها ستاره در آن است و معیار فاصله آن ها سال نوری است، توقّع داشته باشد که با هستی به طور کامل آشنا باشد. بنابراین ما خود را در اختیار وحی قرار می دهیم و به آنچه قرآن فرموده است اعتقاد داریم. قرآن درباره جنّ آیات زیادی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
جنّ، جایگاهی همچون جایگاه انسان دارد، زیرا هدف از آفرینش او، نظیر هدف از آفرینش انسان است. «و ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»[1] من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای آنکه عبادت کنند.
آفرینش جنّ قبل از انسان بوده است. «والجانّ خلقناه من قبل»[2]
مورد امر و نهی و خطاب و عَناب است. «یا معشر الجنّ و الانس»[3]
قدرت انتخاب دارد و لذا گروهی از آنان مومن و گروهی کافرند.
از آتش آفریده شده و شیطان از آن جنس است. «کان من الجنّ»[4]
گرچه ما او را نمی بینیم ولی او ما را می بیند. «انّه یراکم هو و قبیله من حیث لاترونهم»[5]
می تواند برای اولیای خدا خادم باشد. قرآن می فرماید: آنان برای حضرت سلیمان کار می کردند. «یعملون له»[6]
جنّ امتیازات قرآن را فهمید و گفت: «قرآناً عجباً»[7] ولی عرب زبانان لجوج گفتند: عجیب نیست و ما هم اگر بخواهیم، می توانیم مثل آن را بیاوریم. «لونشاء لقلنا مثل هذا»[8]
راه رشد همان راه حق است. «یهدی الی الرشد»، «یهدی الی الحق»[9] و جالب آکه این دو تعبیر از جنّ است.
پی نوشت ها
[1] . ذاریات، 56
[2] . حجر، 27
[3] . الرّحمن، 23
[4] . کهف، 50
[5] . اعراف، 27
[6] .سبأ، 13
[7] .جن، 1
[8] . انفال، 31
[9] . احقاف، 30