مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ق.ظ

20 حدیث از امام حسن مجتبی (ع)

نتیجه تصویری برای 20حدیث از امام حسن مجتبی (ع)

قال رسول الله(ص): «مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِی أَرْبَعِینَ حَدیثاً مِمّا یحْتاجُونَ إلَیهِ مِنْ أَمْرِ دِینِهمْ بَعَثَهُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَةِ عالِماً فَقیهاً. » «هر کس از امّت من چهل حدیث و گفتار- از احادیثی که به امور دینی آنها مربوط است- حفط کند خداوند- سبحان- آن کس را در روز قیامت دانشمند و فقیه محشور خواهد نمود. » کلمات درر بار اهل بیت- علیهم السلام- بالاترین پشتوانه فرهنگ بالنده انقلاب اسلامی ماست و ما در این نوشتار، چهل حدیث از کلمات اوّلین ثمره نبوت و امامت؛ حسن بن علی- علیهماالسلام- را برگزیده ایم. این سخنان شیرین، که دربر گیرنده چهل موضوع از موضوعات اخلاقی، فرهنگی و سیاسی جامعه ماست، خود روشنگر، راهنما و چراغی است برای علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت و معالم پرمحتوای آنها اضطراب و نگرانیهای روحی و روانی را می زداید باشد تا ذخیره ای برای مؤلف و دست اندرکاران چاپ و نشر آن در روز- یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونٌ- شود، اینک شما و کلمات درر بار آن بزرگوار.

خداشناسی

1- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام- فی قول الله- عزّوجلّ-: «بسم الله الرحمن الرحیم»:

فَقالَ: اللهُ هُوَ الَّذِی یتَأَلَّهُ إِلَیهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ کلُّ مَخْلُوق عِنْدَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ کلِّ مَنْ دُونَهُ وَتُقَطَّعُ الأسْبابَ مِنْ جَمیعِ مَنْ سِواهُ تَقُولُ بِسْمِ اللهِ أَی أَسْتَعینُ عَلی أُمُورِی کلِّها بِاللهِ الَّذِی لا تُحقُّ الْعِبادَةُ إلّا لَهُ، المُغیثُ إذا اسْتُغیثَ وَالمُجیبُ إذا دَعی.

امام مجتبی- ع- با تفسیر «بسلمه»[1] راه فطرت (که یکی از قویترین برهانهای خداشناسی است) را بیان می کند، آن حضرت فرمود:

«خداوند متعال وجودی است که همه موجودات در نیازمندی و سختیها به او پناه می برند، بویژه هنگامی که امید از غیر او قطع گردد و همه وسائط و اسباب را ناچیز ببیند. ] یعنی فطرت خداشناسی، انسان را در تنگناها به سوی واجب الوجود هدایت می کند [این که می گویی: «بسم الله. . »؛ یعنی یاری و کمک می خواهم در همه کارهایم از خداوندی که عبادت (خضوع و کرنش) برای غیرش سزاوار نیست، او فریادرسی است که به هنگام دادخواهی دستگیری می نماید، و اگر کسی بخواندش پاسخ می گوید. »

خشنودی خداوند

2- قیل للحسن بن علی ] علیهماالسلام [: إنَّ أباذر یقول: الفَقْرُ أَحَبُّ إِلَی مِنَ الغِنی وَالسُقْمُ أَحَبُّ إِلَی مِنَ الصِحَّةِ.

فَقالَ: رَحِمَ اللهُ أَباذَرَ، أَمّا أَنَا أَقُولُ: مَنِ اتَّکلَ عَلی حُسْنِ اخْتِیارِ اللهِ لَمْ یتَمَنَّ أَنَّهُ فِی غَیرِ الْحالَةِ الَّتِی اخْتارَ اللهُ لَهُ، وَهَذا حَدُّ الوُقُوفِ عَلی الرِضا بِما تَصَرَّفَ بِهِ الْقَضاءُ.

به امام مجتبی- ع- گفته شد، که اباذر- ره- می گفت: «فقر و تنگدستی را از بی نیازی، و بیماری را از تندرستی و سلامتی بیشتر دوست دارم.

حضرت فرمود: خداوند ابوذر را رحمت کند امّا من می گویم: آن کس که بر حسن اختیار خداوند اعتماد کند، چیزی را نمی طلبد که جز خداوند برایش انتخاب کرده باشد. و این است معنای خشنودی در برابر حکم خداوند- سبحان-.

شناخت قرآن مجید

3- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام- فی وصف القرآن المجید:

«إنَّ هَذَا القُرآنَ فِیهِ مَصابِیحُ النُورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْیجَلْ جالٌ بِضَوئِهِ وَلَیلجم الصفة قَلبه، فَإِنَّ التَّفْکیرَ حَیاةُ القَلْبِ البَصیرِ، کما یمْشی المُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُماتِ بِالنُّورِ. »

امام حسن مجتبی- ع- در توصیف و شرح حال قرآن مجید فرمود:

«در این قرآن است چراغهای درخشنده هدایت و شفای دلها و قلب ها، پس باید دلها را با فروغ تابناکش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامینش قلب را، که مرکز فرماندهی بدن است، در اختیارش گذاشت؛ زیرا به وسیله اندیشیدن، قلب زندگی روشن خود را می یابد، همان طوری که رهروان در پرتو نور از تاریکیها گذر می کنند و می رهند. »

پیروان حقیقی قرآن

4- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«ما بَقِی فِی الدُنْیا بَقِیةٌ غَیرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماماً یدُلُّکمْ عَلی هُداکمْ، وَإنَّ أَحَقَّ الناسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ یحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ یعْمَلْ بِهِ وَإنْ کانَ یقْرَأُهُ. »

«تنها چیزی که در این دنیای فانی و زوال پذیر باقی می ماند قرآن است، پس قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید، تا به راه راست و مستقیم هدایت شوید.

همانا بیشترین حق را کسی به قرآن دارد که بدان عمل کند، گرچه بظاهر آن را حفظ نکرده باشد و دورترین افراد از قرآن کسانی هستند که به دستورات آن عمل نکنند گرچه حافظ و قاری اش باشند. »

قرآن در صحنه قیامت

5- قال الامام المجتبی- علیه السلام-:

«إنَّ هذا القُرآنَ یجِئُ یوْمَ القِیمَةِ قائِداً وسائِقاً یقُودُ قَوْماً إلی الجَنَّةِ أَحَلُّوا حَلالَهُ وَحَرَّمُوا حَرامَهُ وآمَنُوا بِمُتَشابِهِهِ ویسُوقُ قَوْماً إلی النّارِ ضَیعُوا حُدُودَهُ وأَحْکامَهُ وَاسْتَحَلُّوا حَرامَهُ. »

«قرآن در صحنه قیامت به صورت رهبر و امام ظهور یافته، مردم را به دو دسته تقسیم می کند:

1- کسانی را که به قرآن عمل نموده، حلال و حرام آن را همانگونه که هست بجا آورده اند و متشابه آن را با قلب پذیرا شده اند به سوی بهشت جاویدان هدایت می نماید.

2- آنان را که حدود و قوانینش را ضایع نمودند و بر محرّمات آن تعدّی کردند و حلال شمردند، به سوی آتش (جهنّم) روانه می سازد. »

فضائل اهل بیت- علیهم السلام-

6- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«أَیهَا النّاسُ اعْقِلُوا عَنْ رَبِّکمْ، إنَّ اللهَ- عَزَّوَجَلَّ- اصْطَفی آدَمَ وَنُوحاً وآلَ إبراهیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَی العالَمینَ، ذُرِّیةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ، فَنَحْنُ الذُرِّیةُ مِنْ آدَمَ وَالأُسْرَةُ مِنْ نُوح، وَالصَّفْوَةُ مِنْ إبراهیمَ، وَالسُّلالَةُ مِنْ إسماعیلَ وَآلُ مُحَمَّد نحْنُ، فیکمْ کالسَماءِ المَرْفُوعَةِ وَالأرْضِ المَدْحُوَّةِ وَالشَمْسُ الضاحِیةِ وَکالشَجَرَةِ الزَّیتُونَةِ، لا شَرْقِیةٌ وَلا غَربیةٌ الَّتی زَیتُها النَبِی- صلّی الله علیه وآله وسلّم- وَعَلِی فَرْعُها، وَنَحْنُ وَاللهِ ثَمَرَةُ تِلْک الشَجَرَةِ، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ أَغْصانِها نَجَی وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها فَإلَی النّارِ هَوی. »

« «ای مردم علم و معرفت را از پروردگار خود بیاموزید. همانا خداوند بزرگ آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برای جهانیان، به پیامبری برگزید، آنان دودمانی بودند که (پاکی، تقوا، و فضیلت را) بعضی از بعض دیگر گرفته بودند. خداوند (از کوششهای آنان در راه رسالت) شنوا و داناست.

مردم! ما- اهل بیت- از فرزندان آدم و دودمان نوح و فرزندان برگزیده ابراهیم و تبار اسماعیلیم، ما آل محمد، در میان شما همانند آسمان بلند و همچون زمین گسترده و مثل خورشید پر فروغیم. همانند درخت زیتونیم که نه به شرق مایل است نه به غرب. درختی که ریشه اش رسول خدا- ص- است و شاخه اش علی بن ابی طالب- ع- سوگند به خدا ما اهل بیت میوه آن درختیم، پس هر کس به یکی از شاخه های آن چنگ زند نجات پیدا می کند (سعادتمند است) و هر کس از آن جدا شود جایگاهش آتش است. »

دستیابی به علوم پیامبر- ص-

7- بعد از رحلت رسول خدا- ص- امام حسن مجتبی- ع- در دوران کودکیش روزی بر منبر بالا رفت، حمد و ثنای الهی بجا آورد، سپس رو به مردم کرده، فرمود:

أَیهَا الناسُ سِمَعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللهِ- صلّی الله علیه وآله وسلّم- یقُولُ: «أَنا مَدِینَةُ العِلْمِ، وَعَلِی بابُها، وَهَلْ یدْخُلُ المَدینةَ إلّا مِنْ بابِها. »

«ای مردم شنیده ام از جدّم پیامبر خدا- ص- که می فرمود: «من شهر علم و دانش و فضیلتم و علی درب ورودی آن شهر است و کسی که می خواهد به شهری داخل شود از غیر درب ورودی وارد نخواهد شد. »

این کلمات کوتاه و پر محتوا را گفت و از منبر پایین آمد، پدرش علی بن ابی طالب- ع- او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و مورد تفقد قرار داد.

پس دسترسی به علم و فضائل رسول خدا- ص- ممکن نیست مگر از طریق امیر المؤمنین- ع- که او واسطه این فیض بزرگ است.

آرامش در پرتو ولایت

8- امام مجتبی- ع- در حضور پدر گرامیش خطبه ای خواند که در بخشی از آن فرمود:

«أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِیاً بابٌ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ کانَ کافِراً، أَقُولُ قَوْلِی هَذا، وَأَسْتَغْفِرُ اللهَ لِی وَلَکمْ. »

«همانا علی بن ابی طالب- ع- دربی است که هر کس بر آن وارد شود؛ یعنی او را بشناسد و بر او اقتدا کند، آرامش و امنیت کامل را درمی یابد و هر کس به آن درب روی نیاورد و مخالفت با او کند- کفر و بدبختی و تیره روزی او را فراخواهد گرفت، سپس فرمود: این گفته و مطلب اساسی من است، آنگاه برای خود و دیگران طلب رحمت و آمرزش نموده و گفت: استغفر الله لی و لکم، و سپس از منبر فرود آمد. »

امیر المؤمنین- ع- ایستاد و پیشانی و بین دو چشم فرزندش را بوسید و این آیه شریفه را تلاوت کرد:

«ذُرِیةً بَعْضُها مِنْ بَعْض، وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. »

«فرزندان، بعضی بر بعض دیگر برتری دارند، خدای سبحان شوانا و دانا است. »

این آیه درباره فرزندان ابراهیم- ع- است که امامت به بعضی از آنها رسید.

آمرزش گناه در پرتو محبّت

9- قال الحسن بن علی- علیهماالسلام-:

«وَاللهِ لا یحِبُّنا عَبْدٌ أَبَداً وَلَوْ کانَ أَسیراً فِی الدَّیلَمِ إلّا نَفَعَهُ حُبُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَیساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِی آدَمَ کما یساقِطُ الریحُ الوَرَقَ مِنَ الشَجَرِ. »

«سوگند به خداوند که کسی دوست نمی دارد ما را- گر چه در دورترین نقاط؛ همچون دیلم [2] اسیر باشد- مگر این که دوستی ما به حال او مفید خواهد بود، همانا ولایت و محبت ما- اهل بیت- گناهان فرزندان آدم را از بین می برد همان طوری که باد برگ درختان را از شاخه و تنه او جدا می کند و به زمین می ریزد. »

حرمت صدقه بر آل محمد- ص-

10- ابوالجوزاء می گوید: خدمت امام مجتبی- ع- رسیدم، پرسیدم آیا شما از رسول خدا- ص- چیزی را بیاد دارید؟

«قالَ: أذْکرُ أنّی أَخَذْتُ تَمْرَةً مِنْ تَمْرِ الصَدَقَةِ فَجَعَلْتُها فِی فِی، قالَ: فَنَزَعَها رَسُولُ اللهِ بِلِعابِها فَجَعَلَها فِی التَّمْرِ، فَقیلَ یا رَسُولَ اللهِ ما کانَ عَلَیک مِنْ هذِهِ التَّمْرَةِ لِهذَا الصَّبِی؟ قالَ: إِنّا آلُ مُحَمَّد لا تُحِلُّ لَنَا الصَّدَقَةُ. »

«فرمود: بیاد دارم روزی- در محضر رسول خدا- ص- بودم- مقداری خرما برداشتم و در دهانم گذاشتم تا بخورم، رسول خدا- ص- آن خرما را- بهمراه زنجابهای اطراف آن- گرفت و در روی خرماهای دیگر گذاشت. از حضرت سؤال شد: چرا آن خرما را از این فرزند کوچک (بچه) گرفتید؟!

رسول خدا- ص- فرمود: ما آل محمدیم و صدقه بر ما حلال نیست [3] (یعنی حرام است).

حکومت و اهل بیت- علیهم السلام-

11- امام مجتبی- ع- در پاسخ به نامه ای که معاویه برای آن حضرت فرستاده بود، چنین جواب دادند:

«إنَّما هذَا الأمْرُ لِی وَالخِلافَةُ لِی وَلِاهْلِ بَیتِی، وَإنَّها لَمُحَرَّمَةٌ عَلَیک وَعَلی أَهْلِ بَیتِک سِمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ- صلّی الله علیه وآله-.

وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُ صابِرینَ عارِفینَ بِحَقّی غَیرَ مُنْکرینَ ما سَلَّمْتُ لَک وَلا أَعْطَیتُک ما تُریدُ. »

«همانا این امر (حکومت) و جانشینی رسول خدا- ص- از آن من و مربوط به اهل بیت من است. تو غاصبی، خلافت بر تو و خاندانت حرام است. این مطلب را از رسول خدا- ص- شنیده ام. (سپس فرمود: ) سوگند به خداوند، چنانچه می یافتم یارانی آگاه و آشنا در حق ما (که در راه احیای حق ایستادگی می نمودند) حکومت را به تو واگذار نمی کردم و نمی دادم به تو آنچه را که می خواستی. (حتی با شرایطی که در عقد صلحنامه نوشته شده)».

فرجام امامان راستین

12- جناده گوید: در روزهای واپسین عمر امام مجتبی- ع- خدمت آن حضرت رسیدم، سم بشدّت آن بزرگوار را می آزرد، عرض کردم چرا خود را معالجه نمی کنید؟ فرمود: «إنّا للهِ وإنّا إلیه راجعون»[4] سپس به سوی من نگاهی کرد و فرمود:

«وَاللهِ لَقَدْ عَهِدَ إلَینا رَسُولُ اللهِ- صلّی الله علیه وآله- إنَّ هَذا الأمْرَ یمْلِکهُ إثنا عَشَرَ إماماً مِنْ وُلدِ عَلِی وَفاطِمَةَ، ما مِنّا إلّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ. »

«سوگند به خداوند که رسول خدا بما وعده نمود: امامت و وصایت بعد از او را دوازده نفر بدست می گیرند، یازده نفر آنان از فرزندان علی و فاطمه- سلام الله علیها- هستند و اینان در فرجام کار، در راه خدا یا مسموم و یا کشته می شوند. »

شیعیان کیستند و دوستان کدامند؟

13- قال له رجل: «یابن رسول الله إنّی من شیعتکم» فقال الحسن- علیه السلام-:

«یا عَبْدَ اللهِ إنْ کنْتَ لَنا فِی أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطیعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ کنْتَ بِخِلافِ ذلِک فَلا تَزِدْ فِی ذُنُوبِک بِدَعْواک مَرْتَبَةً شَریفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِیعَتِکمْ ولکنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِیکمْ وَمُحِبِّیکمْ وَمُعادِی أَعْدائِکمْ وَأَنتَ فِی خَیر وَإلی خَیر. »

مردی خطاب به امام حسن- ع- گفت: «ای پسر رسول خدا من شیعه شما هستم. » امام- ع- فرمود:

«ای بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خودداری از محرمات (گناهان) پیرو ما هستی و تبعیت می کنی که راست می گویی، و چنانچه اینگونه نیستی، با این ادّعای دروغ بر گناهان خود افزودی؛ زیرا شیعه و پیرو ما از مقام والا و بلندی برخوردار است و تو اهل آن نیستی، مگو که من شیعه تو هستم، بلکه بگو من از دوستان و هواداران و نیز از بدخواهان دشمنان شمایم، در این صورت تو در خیر و نیکی بسر می بری و در مسیر خیر خواهی قرار داری. »

معیارهای دوستان سالم

14- مردی از امام حسن- ع- خواست که دوست و همنشین وی باشد، امام- ع- سه شرط را برایش مطرح نمود:

«قال- علیه السلام-: إیاک أَنْ تَمْدَحَنی فَأَنا أَعْلَمُ بِنَفْسی مِنْک أَوْ تُکذِبنی فَإنَّهُ لا رَأْی لِمَکذُوب أَوْ تَغْتابَ عِنْدِی أَحَداً، فَقالَ لَهُ الرَجُلُ: إئذِنْ لِی فِی الإنْصِرافِ.

فَقالَ- علیه السلام-: نَعَمْ إذا شِئْتَ. »

«فرمود: 1- بشرط آن که از من ستایش و تعریف نکنی؛ زیرا من نسبت به خودم از تو آگاهترم.

2- مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد.

3- مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی.

چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید گفت: می خواهم از درخواست خود منصرف شوم؟

امام- ع- فرمود: آری هر طور می خواهی انجام بده. »

سیاست از دیدگاه معصوم

15- مردی از امام مجتبی- ع- پرسید: سیاست چیست؟

فقال- علیه السلام-: هِی أَنْ تَرْعی حُقُوقَ اللهِ، حُقُوقَ الأحْیاءِ، وَحُقُوقَ الأمواتِ فَأمّا حُقُوقُ اللهِ فَأداءُ ما طُلِبَ وَاجْتِنابُ عَمّا نُهِی.

وَأمّا حُقُوقُ الأحْیاءِ: فَهِی أَنْ تَقُومَ بِواجِبِک نَحْوَ إخْوانِک، وَلا تَتَأخَّرَ عَنْ خِدْمَةِ أُمَّتِک وَأَنْ تُخَلِّصَ لِوَلِی الأمْرِ ما أَخْلَصَ لِامَّتِهِ وأنْ تَرْفَعَ عَقِیرَتَک فِی وَجْهِهِ إذا ما حادَ عَنِ الطَریقِ السوی.

وأمّا حُقُوقُ الأمواتِ: فَهِی أنْ تُذْکرَ خَیراتِهِمْ وَتَتَغاضی عَنْ مَساوِئِهِمْ فَإنَّ لَهُمْ رباً یحاسِبُهُمْ.

فرمود: «سیاست، رعایت حقوق خدا، مردم و اموات این مردم است.

اما حق خداوند: انجام دادن فرائض (واجبات) و دوری کردن از آنچه ما را نهی کرده است (محرّمات).

اما حقوق مردم: این که وظیفه خود را نسبت به مردم انجام دهی و هرگز از خدمت به جامعه خود باز نمانی، و همان طوری که زمامدار با تو با صداقت رفتار می کند تو هم باید با حقیقت و اخلاص رفتار نمایی و چون اقوام و بستگانت از راه راست منحرف شدند، آنها را به راه راست رهنمون باشی.

واما حقوق اموات: آن است که از خوبیهای آنان سخن گویید و از زشتیهایشان چشم پوشی کنید؛ زیرا برای آنان خداوندی است که حساب آنها را رسیدگی خواهد کرد. »

عزّت مؤمن

16- قال الامام المجتبی- علیه السلام-:

«لَوْ جَعَلْتُ الدُنْیا کلَّها لُقْمةً واحِدَةً لَقَمْتُها مَنْ یعْبُدُ اللهَ خالِصاً لَرَأَیتُ أَنّی مُقَصِّرٌ فِی حَقِّهِ، وَلَوْ مَنَعْتُ الکافِرَ مِنْها حَتّی یمُوتَ جُوعاً وَعَطَشاً ثُمَّ أَذْقَنْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الماءِ لَرَأَیتُ أَنّی قَدْ أَسْرَفْتُ. »

«اگر همه دنیا را تبدیل به یک لقمه غذا کنم و به انسانی که خدا را از روی خلوص عبادت می کند بخورانم، خودم را مقصّر (کوتاهی کننده) درباره او می دانم و چنانچه فرد کافری را گرسنگی دهم تا به آن اندازه که جانش از شدّت گرسنگی و تشنگی به لب برسد، آنگاه مقداری کمی آب به او بدهم، خود را نسبت به او اسرافکار می پندارم. »

انتخاب دوست

17- قال- علیه السلام- لبعض ولده:

«یا بُنَی لا تُؤاخِ أَحَداً حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِیتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِی العُسْرَةِ. »

«پسرم با هیچ کس پیمان دوستی مبند مگر این که بدانی از کجا می آید و به کجا می رود؛ یعنی خصوصیات اخلاقیش را بدست آور، و چون دقیق بررسی کردی و او را انسانی شایسته یافتی، بر پایه گذشت و اغماض و برادری در سختیها و لغزشها با او رفتار کن و دوستیت را استمرار بخش. »

فروتنی

18- قال- علیه السلام-:

«أَعْرَفُ الناس بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءاً لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللهِ شَأْناً وَمَنْ تَواضَعَ فِی الدُنْیا لِاخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنَ الصِّدِیقینَ وَمِنْ شیعَةِ عَلِی بْنِ أَبی طالِب- علیه السلام-»

«فروتن و متواضع کسی است که حق مردم را بشناسد و در بر آوردن نیاز آنان بکوشد، در این صورت در نزد خداوند مقام بالا و والایی خواهد داشت و هر کس در این جهان نسبت به برادران دینیش فروتنی کند و تواضع نماید، نزد خداوند از صدیقان و شیعیان علی بن ابی طالب- ع- محسوب می شود. »

سخاوت و نیکی

19- امام حسن- علیه السلام- مشغول طواف کعبه بود، که مردی از آن حضرت پرسید: بخشنده و جواد چه کسی است؟ امام- ع- فرمود:

«إنَّ لِکلامَک وَجْهَینِ، فَإنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِ فَإِنَّ الجَوادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ عَلَیهِ، وَالبَخِیلُ الَّذِی یبْخَلُ بِما افْتَرَضَ عَلَیهِ، وَإنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الخالِقِ فَهُوَ الجَوادُ إنْ أَعْطَی، وَهُوَ الجَوادُ وَإنْ مَنَعَ لأنَّهُ إنْ أَعطَی عَبْداً أَعْطاهُ ما لَیسَ لَهُ وَإنْ مَنَعَ مَنَعَهُ ما لَیسَ لَهُ.

وقالَ- علیه السلام-: المَعْرُوفُ ما لَمْ یتَقَدَّمهُ مَطَلٌ وَلا یتْبَعُهُ مَنٌّ وَالإعْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أَکبَرِ السُؤْدَدِ. »

«پرسش شما شامل بخشندگی خالق و مخلوق هر دو می گردد:

1- جود و بخشندگی مخلوق در آن است که آنچه را خداوند بر او واجب شمرده انجام دهد و چنانچه انجام ندهد بخیل است.

2- خداوند چه ببخشد و چه نبخشد جواد است، زیرا بندگان حقّی بر خداوند ندارند تا مفهوم اعطاء و منع بر آن صدق کند. [5] و سپس فرمود: نیکی آن است که قبل از انجامش مسامحه ای نباشد و بعد از انجام منّتی صورت نگیرد و بخشندگی قبل از سؤال کردن نشانه بزرگواری است. »

همسایگان را بر خویش مقدم بدارید

20- عن الحسن بن علی- علیهماالسلام- قال:

«رَأَیتُ أُمِّی فاطِمَةَ- علیهماالسلام- قامَتْ فِی مِحْرابِها لَیلَةَ جُمُعَتِها، فَلَمْ تَزَلْ راکعَةً ساجِدَةً حَتّی اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَسَمِعْتُها تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَالمُؤْمِناتِ وَتُسَمِّیهِمْ وَتَکثُرُ الدُّعاءَ لَهُمْ، وَلا تَدْعُو لِنَفْسِها بِشَی ء، فَقُلْتُ لَها: یا أُمّاهُ لِمَ تَدْعینَ لِنَفْسِک کما تَدْعینَ لِغَیرِک؟ فَقالَتْ: یا بُنَی: الجارُ ثُمَّ الدّارُ. »

«مادرم فاطمه- علیهاالسلام- را می دیدم که شبهای جمعه راست قامتانه در محراب عبادتش ایستاده، تا طلوع صبح به رکوع و سجود بسر می برد، خود می شنیدم که او برای مردان و زنان مؤمن دعا می کند و حتی آنان را نام می برد، و] جهت برطرف شدن گرفتاریها و برآورده شدن خواسته هایشان [بسیار دعا می کرد و لیکن برای خویش سخنی نمی گفت و دعایی نمی کرد.

عرض کردم: مادرم! چرا برای خود همانند دیگران دعا نمی کنی؟!

جواب داد: فرزندم! اوّل همسایه را مقدم دار و سپس خود و اهل خانه را. »

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۷
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی