مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ

وصیت نامه طلبه شهید سلمان خدادادی تیرکلائی

برادران‌ و خواهران‌! ننگ‌ است‌ در موقعی‌ که‌ کل‌ کفر در مقابل‌ کل‌ اسلام‌ ایستاده‌، ]کسی[ خم‌ به‌ ابرو نیاورد و در بستر بمیرد و دل‌ به‌ مال‌ و منال‌ و زن‌ و فرزند ببندد، در موقعی‌ که‌ اسلام‌ تنها است‌ و یار و مدد کار می‌خواهد دیگر نشستن‌ بلکه‌ زنده‌ بودن‌ معنا‌ ندارد. این‌ شهید است‌ که‌ یار و مدد کار اوست.


بسم الله الرحمن الرحیم

«ان‌ الله‌ یحب‌ الذین‌ یقاتلون‌ فی‌ سبیله‌ صفا کانهم‌ بنیان‌ مرصوص‌.»(صف/۴)


 «اشهد ان‌ لااله‌الاالله‌، و اشهد أن‌ محمداً رسول‌ الله‌ واشهد أن‌ علیاً ولی‌ الله‌»


بنده‌ حقیر سلمان‌ خدادادی‌، فرزند نورالله‌ خدادادی‌ دارای‌ شماره‌ شناسنامه‌ ۷۶۶ متولد۱۳۴۵ ساکن‌ تیرکلا شهادت می‌دهم‌ که‌ خدای‌ ما، معبود ما، معشوق ما، محبوب‌ ما و مأنوس‌ ما، یکتای‌ بی‌همتا است‌ و حضرت‌ محمد(صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ اوست‌ و حضرت‌ علی‌(علیه السلام‌) با ۱۱ فرزندش‌ امامان‌ معصوم‌ ما می‌باشند و شهادت‌ می‌دهم‌ به‌ قیامت‌ و روز رستاخیز و بهشت‌ و جهنم‌ و هر آنچه‌ که‌ به‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله‌) نازل‌ شده‌ است‌.

شما خانواده‌های‌ شهدا چشم‌ و چراغ‌ این‌ ملتید (امام‌ خمینی‌). شهدا شمع‌ محفل‌ بشریتند (استاد مطهری‌). شهید یعنی‌ شاهد، یعنی‌ گواه‌. آری‌، شهید همچون ‌شمعی‌ است‌ که‌ می‌سوزد و از سوختن‌ خود جامعه‌ای‌ و اجتماعی‌ را روشن‌ می‌سازد، بلکه‌ بالاتر از شمع‌، چرا که‌ شمع ‌بعد از سوختن‌ از بین‌ می‌رود ولی‌ شهید هر چه‌ بسوزد زنده‌تر می‌شود و هرگز خاموش‌ نمی‌شود، چون‌ خون‌ اوجامعه‌ای‌ را به‌ هیجان‌ می‌آورد. . . شهید بعد از کشته‌ شدن‌ به‌ سوی‌ معبود خود در پرواز است‌ و می‌رود تا به‌ آرزوی‌ خود دست‌ یابد، شهید وقتی‌ که‌ عاشق‌ معشوق خود شد، سر از پا نمی‌شناسد و همیشه‌ زنده‌ است‌، چنانکه‌ خداوند در کتاب‌ مقدسش‌ فرمود: «و لا تحسبن‌ الذین‌ قتلوا فی‌ سبیل‌ الله‌ امواتا بل‌احیاء عند ربهم‌ یرزقون‌»(آل عمران/۱۶۹)

برادران‌ و خواهران‌! ننگ‌ است‌ در موقعی‌ که‌ کل‌ کفر در مقابل‌ کل‌ اسلام‌ ایستاده‌، ]کسی[ خم‌ به‌ ابرو نیاورد و در بستر بمیرد و دل‌ به‌ مال‌ و منال‌ و زن‌ و فرزند ببندد، در موقعی‌ که‌ اسلام‌ تنها است‌ و یار و مدد کار می‌خواهد دیگر نشستن‌ بلکه‌ زنده‌ بودن‌ معنا‌ ندارد. این‌ شهید است‌ که‌ یار و مدد کار اوست. این‌ شهید است‌ که‌ با نثارخون‌ خود درخت‌ اسلام‌ را آبیاری‌ می‌نماید؛ اسلامی‌ که‌ استعمار و ابرقدرت‌ها و کافرین‌ و مشرکین‌ برای‌ از بین‌ بردن‌ دست‌ به‌ هر جنایتی‌ -که‌ برای‌ انسان‌ قابل‌ تحمل‌ نیست‌- می‌زنند. ولی‌ کور خواندند، تا زمانی‌ که‌ یک‌ نفر مسلمان‌ در کره‌ زمین‌ وجود دارد، اسلام‌ زنده‌ است‌. بنابر قول‌ معصوم‌: «شرع‌ُ محمد مستمرٌ الی‌ یوم‌ القیامة‌» اسلام‌ دین‌ جامعی‌ است‌ که ‌حتی‌ یهودیان‌ گرایش‌ به‌ این‌ دین‌ مبین‌ دارند، ولی‌ این‌ روبه‌ صفتان‌ همیشه‌ در صدد تضعیف‌ اسلام‌ هستند، بیایید با هم ‌دست‌ به‌ دست‌ یکدیگر با تمام‌ اقشار و تمام‌ مسلمان‌های‌ روی‌ زمین‌ بدهیم‌ و کفر را از بین‌ ببریم‌، به‌ امید آن‌ روز.

 اما شما ای‌ پدر و مادر عزیزم‌! عزیز قلبم‌! سلام‌ علیکم‌. سلامی‌ به‌ بلندای‌ آسمان‌، سلامی‌ که‌ زبان‌ قاصر از بیان‌ او و قلم‌ها را توان‌ نوشتن‌ او نیست‌. سلامی‌ غم‌ انگیز از اینکه‌ فرزند شایسته‌ای‌ برای‌ پدر و مادر خوبی‌ همچون‌ شما نبودم‌. شمایی‌ که‌ روزها و شب‌ها زحمت‌ خستگی‌ و بی‌‌خوابی‌ کشیدید تا این‌ فرزند را به‌ جایی‌ برسانید، ولی‌ آنچه‌ وظیفه‌ یک‌ فرزند در قبال‌ پدر و مادر می‌باشد را نتوانستم‌ انجام‌ بدهم‌ و آن‌ روزی‌ که‌ به‌ این‌ دنیای‌ بی‌حاصل‌ پای گذاشتم‌، باعث‌ زحمات‌ شما می‌شدم‌. امید آن‌ دارم‌ که‌ اگر خداوند متعال‌ اینجانب‌ را جزء شهدا قرار دهند شما را شفاعت‌ نمایم‌، انشاالله‌. امیدوارم‌ بعد از شهادتم‌ گریه‌ و زاری‌ ننمایید تا مرا آزرده‌ و دشمنان‌ اسلام‌ را خوشحال‌ بکنید. مبادا کاری‌ بکنید که‌ هر کس‌ یک‌ حرفی‌ بزند و بگوید بیچاره‌ ناکام‌، بلکه‌ بیچاره‌ من‌ نیستم‌، آن‌ اشخاصی‌ هستند که‌ در مقابل‌ این‌ همه‌ گلهایی‌ که‌ پر پر می‌شوند خم‌ به‌ ابرو نمی‌آورند. ناکام‌ نیستم‌، بلکه‌ کام‌ خودم‌ را گرفتم‌ و رفتم‌. مادر عزیزم‌! می‌دانستم‌ که‌ آرزو داشتی‌ مرا داماد کنی‌ و عروسم‌ را در دستم‌ تماشا کنی‌ و خوشحال‌ شوی‌، ولی‌ من‌ با عروسی‌ بالاتر از این‌ ازدواج‌ نمودم‌ و آن‌ هم‌ شهادت‌. بیا مادر که‌ شادان‌ می‌روم‌ حجله‌ بجای‌ رخت‌ دامادی‌ لباس‌ خون‌ به‌ تن‌ دارم‌ پدر و مادرم‌! دوست‌ داشتید عصای‌ دست‌ شما شوم‌، ولی‌ فرمان‌ امام‌ -که‌ همان‌ فرمان‌ خدا است‌- مرا بر آن‌ داشت‌ که‌ به ‌جبهه‌ روم‌. دیگر صبرم سر آمده‌ بود، دیگر نتوانستم‌ طاقت‌ بیاورم‌.

پدر و مادرم‌! اگر شهید شدم‌ سعی‌ کنید خودتان‌ را درپیش‌ مردم‌ معرفی‌ نکنید که‌ من‌ پدر یا مادر شهیدم‌ و هیچ‌ منتی‌ بر سر مردم‌ نگذارید که‌ من‌ شهیددادم‌.برادرم‌ ابوذر! امیدوارم‌ درپناه‌ حق‌ درکارهای‌ روزمره‌ خودموفق‌ ومؤید]باشید[وامیدوارم‌ ازته‌ قلب‌ حلالم‌ کنید. برادرم‌ ابوذر!تمام ‌چشم‌ امیدم‌ به‌ شماست‌ واگرمی‌خواهی‌ روح‌ مراشادکنی‌،درست‌ رابخوان‌ وقلم‌ افتاده‌ مرابرداروراه‌ مرا ادامه‌ بده‌ودرجوارعلم‌،تقواراسرلوحه‌زندگی‌خودقراربده‌ که‌ همچون‌ دوبال‌ کبوترهستند که‌ اگریک‌ بال‌ اوازبین‌ رود قابل ‌پرواز نیست‌.شماای‌ خواهرانم‌!درهرلحظه‌ به‌ یادخدا باشید وحجاب‌ اسلامی‌ رارعایت‌ نمایید ودرس‌های‌ خود را بخوانید و برایم‌گریه‌ وزاری‌ نکنیدکه‌ موجب‌ سروردشمنان‌ اسلام‌ خواهد شد.
خواهران‌!برای‌ آخرین‌ بارازشماعذرمی‌خواهم‌،اگرازاوان‌کودکی‌تابه‌حال‌رنج‌ومشقتی‌برشمامتحمل‌نمودم‌مراببخشیداما سفارشی‌ چند به‌ شما امت‌ حزب‌الله‌. اگرچه‌ من‌کوچکتراز آنم‌ که‌ بتوانم‌سفارشی‌ برای کسی‌ بکنم‌آن‌ هم‌امتی‌که‌ ازجان‌ ومال‌وفرزندان‌ وعزیزان‌ خودچشم‌ پوشیده‌اندودرراه‌خداانفاق نمودند،به‌ عبارتی‌ دیگر امتی‌ که‌ الهی‌  شدند، بلکه‌ به‌ عنوان‌ تذکر و یادآوری‌ و بحکم‌ آیه‌ «و ذکِّرفان‌الذکری‌تنفع‌ المؤمنین‌»(ذاریات/۵۵)   همیشه‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ امام‌  باشید .در کارهایتان‌ مشورت‌ کنید ، درقلب‌ یکدیگر جای‌کنید و به‌ یکدیگر مهروعاطفه‌ به‌کار ببرید.
همیشه‌به‌یادخداباشیدکه‌درکارهایتان‌ریانباشدوازهمینجاپیام‌مرامی‌شنویدکه‌مرا عفوکنید و مرا مورد بخشش‌ قرار دهید.اگر پشت‌سرتان‌تهمت‌و غیبت‌ زدم‌حلالم‌کنید.برای‌من‌]دعاکنید[که¬خداوند مرا جزءشهدا ونمازگزاران‌درگاه‌ خودقراردهد.در دعاهای‌کمیل‌وتوسل‌ومجالس‌عزاداری‌شرکت‌کنیدکه‌اینهااین‌ انقلاب‌ رابه‌ پای‌ خودمحکم‌ واستوارنگه‌ داشته‌ است‌.همیشه‌ درصحنه‌حضورداشته‌باشیدودرنمازجمعه‌هاشرکت-کنید.همیشه‌به‌یادخداباشید.درضمن‌ مرادرروستای‌«تیرکلا»ودرجوارقبر شهیدحبیب‌ الله‌ پرندک‌ دفن‌ نمایید تا این‌که‌ در شب‌ اول‌ میهمان‌ حبیب‌ باشم‌ و از فشار قبر در امان‌ باشم‌.
و السلام‌

خدایا خدایا تا انقلاب‌ مهدی‌ خمینی‌ را نگهدار  



درباره شهید

 نام:

سلمان خدادادی تیرکلائی
نام پدر:نورالله‌
شماره شناسنامه:766
محل تولد:تیرکلا(مازندران-ساری)
تاریخ تولد:1345/8/1

تاریخ شهادت:1365/4/12
محل شهادت:مهران

 

در اولین روز از آبان ماه سال 1345 در روستای«تیرکلا» از توابع شهرستان شهید پرور ساری در خانواده‌ای مذهبی، با اصالت و کشاورز به دنیا آمد. پس از گذراندن سالهای کودکی، تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز نمود و تا پایان مقطع راهنمایی با موفقیت ادامه داد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله کسانی بود که در مقابل گروهای الحادی و ضد انقلاب به مبارزه پرداخت به طوری که چندین بار مورد آزار و اذیت و آنها قرار گرفت او با قلب پاک و روح بلندی که داشت، حقیقت این دنیای فانی را خوب شناخت و از همان ابتدای نوجوانی، سعی می‌کرد تا خود را به مظاهر فریبنده این دنیا آلوده نکند؛ کم کم با چنین بینشی که داشت، لیاقت سربازی حضرب بقیه الله (ارواحناه فداه) را پیدا کرد. آری، یوسف فاطمه (سلام الله علیها) کمند صید انداخت و سلمان در دام عشق آن حضرت گرفتار شد و قدم به اردوگاه سربازان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نهاد.

دروس حوزوی را سال 1361 در مدرسة علمیه امام صادق (علیه السلام) کوتنای قائمشهر آغاز نمود پس از مدتی با لبیک به فرمان حضرت امام(رحمه الله علیه) مبنی بر آمادگی نیروهای بسیج در مقابل شرارتهای ضد انقلاب، به منطقه کردستان شتافت و به عنوان نیروی رزمی-تبلیغی در مریوان به جهاد با معاندان انقلاب اسلامی پرداخت. پس از پایان مأموریت به شهر مقدس قم رفت و تا پایان مقدمات علوم اسلامی در حوزة علمیه این شهر به کسب معارف الهی پرداخت. سر انجام با نواخته شدن شیپور جنگ، علم و عمل را در صحنة کار و زار در هم آمیخت و آن هنگام که ندای ملکوتی«الرحیل» شوق دیدار بر دلهای بی‌قرار انداخت و جبهه این دیار عشق بازی با معشوق؛ آغوش خود را به سوی دلدادگان وصال باز کرد، او نیز قدم در وادی عشق گذاشت. سرانجام این سرباز فداکار و عاشق امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در 12/4/1365 در منطقه عملیاتی مهران (مرحله سوم عملیات کربلای 1) در سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) در حالی که با سلاح آر پی جی قلب دشمن را نشانه گرفته بود، نماز عشق را با سلام شهادت به پایان رساند و با لب تشنه همچون مولایش سید الشهدا (علیه السلام) به عاشوراییان پیوست.

روح پاکش میهمان امیر قافلة عشق باد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۰
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی