شیطان در اینترنت ؛ نگاهی به تلاش شبکه ارتباطات جهانی در ترویج کتاب آیات شیطانی
دفاع از جان، مال، ناموس و دین خصلتی است که با نهاد و فطرت آدمی عجین و آمیخته است. اصولا هر موجود زنده ای به طور طبیعی و حتی ناخودآگاه در مقابل تجاوز و تعدی دیگران از خود واکنش نشان می دهد.
بر این اساس سخن از اثبات ضرورت و بایستگی دفاع نیست، چرا که همه شرایع الهی و از جمله شریعت اسلام که شالوده ای مبتنی برفطرت الهی انسان دارند، هم آوا با ندای فطرت، دفاع را امری واجب می شمارند.
چنین است که علما و صاحب نظران مذاهب اسلامی در بحث جهاد به صراحت اعلام می دارند که:
چنانچه شهرها و مرزهای بلاد اسلامی مورد تهاجم دشمن واقع شود، و یا چنانچه دشمن در صدد یورش بردن به شماری از مسلمانان برآید و مال و خواسته آنان را به یغما برد و یا اگر حرمت نوامیس آنان در خطر هتک و ستم ورزی قرار گیرد; بر همه مسلمانان واجب کفائی است که جلو این تاخت و تاز دشمن را بگیرند و دشمن را از حدود و ثغور خود بتارانند. این وظیفه تا بدانجا مؤکد و حتمی است که در این امر، اجازه امام و خلیفه یا زمامدار مسلمین را نیز شرط نمی دانند.
در این سخن، فقها وظیفه و مسئولیت مسلمانان را در هجوم دشمن به مرزهای خاکی سرزمینهای اسلامی یادآور شده اند. اما دشمن امروزه کمتر از راه جنگ گرم و یورش به مرزها - به عنوان نخستین گام - استفاده می کند (گر چه هیچ گاه در صورت لزوم از انجام آن نیز روی گردان نیست). او با پیشرفت دانش و صنعت و تکنیک، ابزارهای گوناگون را در استخدام می گیرد تا بتواند از راههای دیگر از قبیل هجوم فرهنگی و دست اندازی به مرزهای عقیدتی، بر بلاد اسلامی ومسلمانان تسلط پیدا کند. نبرد فرهنگی کم هزینه تر، مؤثرتر و آثار آن ماندگارتر است و در صورت موفقیت در آن، ملتها خود به اختیار، رام و تسلیم و منقاد خواهند بود و دیگر اصولا نیازی به جنگ فیزیکی نخواهد بود.
انقلاب اسلامی و نظام واحد جهانی
استکبار جهانی، پس از فروکش نمودن شعله جنگ عالم گیر اول تا اواخر دوران نبرد ویتنام بر پایه تبلیغ این نگره استوار بود که دنیا میان دو قطب سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی تقسیم شده است; غرب سرمایه دار و آزاد، و شرق مارکسیست و پرولتری.
آنها که می خواستند مردم دنیا را سرگرم کنند، این راه را موفق و ثمربخش یافته بودند و از هر دو طرف به آتش ماجرا دامن می زدند. اما با ظهور پدیده انقلاب اسلامی ایران و در آستانه تبدیل اسلام به «یک قدرت عظیم عقیدتی در پایان این قرن » که قرار بر این شد تا ارابه نظام سلطه با شتاب بیشتری به سوی تشکیل «نظام واحد جهانی » به پیش تازانده شود، دیگر حاجتی به این طرح نبود. حال باید همه تبلیغات - در راستای استراتژی جدید رسانه ای غرب - صرف این معنا شود: دنیا یک دهکده جهانی شده و وسایل ارتباطی و پیوندهای سیاسی و اقتصادی، جهان را کوچک کرده و همه دنیا باید یکجا و یکپارچه در جیب گشاد جهانخواران قرار گیرد.
ساحران سامری روزگار ما، مارهای گوناگون و رنگارنگی در آستین دارند و یک به یک را می آزمایند و یکی از بهترین آنها این تبلیغ است که: «دیگر دوران انقلاب گذشته است و در جهان به هم پیوسته کنونی نمی توان انقلاب کرد و موفق شد».
سلمان رشدی دقیقا همین پیام را دارد. رشدی در دو رمان خود با نامهای «بچه های نیمه شب » و «شرم » دقیقا اندیشه انقلاب را نفی می کند و طبعا چون این انقلابها در هند و پاکستان می گذرد که کاملا در ظرف باورهای اسلامی شکل گرفته و قوام یافته اند، پس باید اسلام را هم نفی کند - و می کند - هم در آن دو رمان و هم در حلقه سوم این سلسله به هم پیوسته، در «آیه های شیطانی ». به این ترتیب درست در سالهای پس از وقوع انقلاب اسلامی، و به راه افتادن امواج بیداری مسلمانان و نهضتهای اسلامی; اسلام به عنوان یک دین منحط و غیر قابل عمل مطرح می گردد و قرآن و پیامبر اسلام آماج حملات کینه توزانه قرار می گیرد.
البته قضیه با سلمان رشدی تمام نمی شود. نویسندگان مزدور دیگری در اینجا و آنجا به کار گرفته می شوند و همین اندیشه را تبلیغ می کنند.
فتوای تاریخی امام خمینی(قدس سره)و سردرگمی غرب
حکم ارتداد سلمان رشدی و وجوب قتل او و ناشران آگاه کتاب آیات شیطانی که از جانب امام خمینی(قدس سره) صادر شد، جهان استکبار را چنان در بهت و هراس فرو برد که تا مدتی، واکنشهای ضد و نقیض و نسنجیده از خود بروز می داد و سرانجام نیز با همه قدرت و صلابتی که برای خود قائل است، تسلیم شد و با اینکه گمان می کرد دوره فتاوی دینی از نوع تحریم تنباکوی میرزای شیرازی بزرگ در دنیای کامپیوتر و ماهواره گذشته است، در کمال ناباوری و با همه تلخی و سختی، به چشم خود دید که با پیروزی سیاسی انقلاب اسلامی دوران تازه ای از بروز احکام الهی و ظهور قدرت دین و احیای شوکت و عظمت اسلام آغاز شده است.
رشدی و الهامات شیطانی او
درباره سلمان رشدی همین قدر کافی است بدانیم که در سال 1947.م در بمبئی در یک خانواده مسلمان متولد شده است. در 13 سالگی به انگلستان مهاجرت کرده و هم اکنون تابعیت انگلیسی دارد. با بررسی آثار سلمان رشدی، منش، شخصیت وآرمانها و ارزشها و باورهای او را می توان دریافت و داوری کرد. سلمان رشدی تاکنون این کتابها را منتشر کرده است:
1- گریموس (Grimus) که نخستین کتاب و سیاه مشق کارهای اوست.
2- بچه های نیمه شب (children Midnight"s) که این کتاب در سال 1981.م جایزه بوکر، جایزه بزرگداشت «جیمزتیت بلک » (James Tait Black) و نیز جایزه اتحادیه نویسندگان انگلیسی زبان را دریافت کرده است.
3- شرم (Shame) که جایزه [Meilleut Livre Etranget Prix du] را گرفته است.
4- لبخند به یوزپلنگ (nicaraguan Journey The jaguar:A) که گزارش سفر سه هفته ای سلمان رشدی به نیکاراگوئه است.
5- آیات شیطانی، که درباره آن بیشتر سخن خواهیم گفت.
علاوه بر کتابهای یاد شده، رشدی دو فیلمنامه نیز به نامهای «معمای نیمه شب » (The Riddle of Midnight) و «نگارگر و طاعون یا نگارگر و مصیبت » (and the Pest The Painter) نوشته است. رشدی عضو هیئت انستیتوی فیلم انگلستان و عضو هیئت مشاوران انستیتوی هنرهای معاصر انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان نیز هست.
دسیسه آیات شیطانی
کتاب «آیات شیطانی » رمانی است در 547 صفحه. «گیلتون ریتکن » که یک یهودی است، ناشر این کتاب می باشد. این ناشر بیش از نیم میلیون پوند (به قولی 850 هزار پوند) به رشدی دستمزد داده و سلمان رشدی نیز از آغاز نگارش کتاب محافظ داشته است. این کتاب توسط انتشارات وایکینگ در سال 1988 م در انگلستان منتشر شده است. انتشارات وایکینگ جزو گروه انتشارانی پنگوئن است.
کتاب «آیات شیطانی » توهین آمیزترین اثری است که تاکنون در این مقیاس علیه اسلام و اعتقادات اسلامی مسلمانان انتشار یافته است. رشدی در این کتاب به ساحت مقدس قرآن کریم و رسول عظیم الشان اسلام حضرت محمد6، همسران و بسیاری از صحابه و نزدیکان آن حضرت و نیز به بسیاری از اعتقادات اسلامی مسلمانان در قالب یک رمان مفصل اهانت کرده است.
کتاب در 9 فصل تنظیم گردیده است. عناوین فصلها نشان می دهد که اسلام و تاریخ اسلام به عنوان زمینه اصلی نگارش رمان انتخاب شده است.
خلاصه کردن رمان آیات شیطانی کار دشواری است. اما به طور کلی می توان گفت که این کتاب سه مضمون و مقوله اصلی دارد که هر کدام به شیوه رشدی مطرح شده و مورد طعن و رد قرار گرفته اند.
1- دین و اندیشه دینی مضمونی است که در همه نوشته های سلمان رشدی مورد توجه قرار گرفته و نویسنده در سرانجام کار، قهرمان داستان خود را از دین و اندیشه دینی جدا می کند. این مضمون - چنانکه پیشتر اشاره شد - در رمان «بچه های نیمه شب » و «شرم » نیز مطرح شده است.
2- اسلام به عنوان یک دین خرافی عقب مانده از تمدن و آزادی مطرح می شود و پیامبر اسلام به عنوان شخصیت اصلی این دین مورد توهین و افترا قرار می گیرد.
3- انقلاب اسلامی ایران به عنوان پدیده ای مؤثر در دنیای امروز مورد توجه قرار می گیرد و امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی با چهره ای مخدوش و ضد تاریخ و تمدن و آزادی و... ترسیم می شود.
این سه موضوع، مضمونهای اصلی آیات شیطانی هستند. البته حوادث و اتفاقهای دیگری نیز به عنوان مسائل فرعی مطرح می شوند.
ماموریت اصلی کتاب آیات شیطانی همین ها است: نفی خدا، نفی اندیشه دینی، معنویت، نفی اسلام و پیامبر اسلام، هتک یاران و همسران پیامبر، تحقیر احکام اسلام، تحقیر قرآن، نفی انقلاب اسلامی، تحقیر امام و ملت ایران و... او همه اینها را یک کاسه کرده و در مخلوطی از استهزا و هتاکی آن هم در شنیع ترین شکل ممکن قرار می دهد. مسائلی را مطرح می کند که دیگر قابل پاسخگویی نیست و پاسخش همان فتوای امام خمینی(قدس سره) است. منتهی برای اینکه این مقاصد در شکل مؤثری تعبیه شود، قالب رمان برگزیده شده و نویسنده از داستان سرایی و تخیل به عنوان ابزاری برای تاثیرگذارتر شدن کتاب بهره گرفته است. (6)
امام خمینی(قدس سره) در پیام خود در 13 اسفند 1367 به روحانیون چنین می گوید: «مسئله کتاب آیات شیطانی کاری حساب شده برای زدودن ریشه دین و در راس آن اسلام و روحانیت است. یقینا اگر جهانخواران می توانستند ریشه و نام روحانیت را می سوختند. ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است. و ان شاءا... که از این پس نیز خواهد بود. به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم ». (7)
او با انتشار این کتاب، افکار عمومی مسلمانان جهان را علیه خود و علیه دولت انگلیس که حامی وی در انتشار این کتاب بود برانگیخت و بدین ترتیب موجب پیدایی یک موج سیاسی در جهان شد.
کتاب سلمان رشدی در جهان اسلام به عنوان جلوه ای از مبارزه فرهنگی غرب علیه اسلام شناخته می شود. به همین دلیل در بسیاری از نقاط جهان و حتی در خود لندن، حملات خشونت باری علیه مؤسسه پنگوئن که انتشار دهنده کتاب مذکور بوده و نیز علیه کتاب فروشیهای عرضه کننده «آیات شیطانی » صورت پذیرفته است. رشدی با حکم شرعی حضرت امام خمینی(ره) که طی اعلامیه ای در روز 25 بهمن 1367 مطابق با 14 فوریه 1989 منتشر گردید، به مرگ محکوم شد و از آن تاریخ به بعد در خفا زندگی کرده است. حکم امام با حمایت اکثر کشورهای اسلامی مواجه شد، اما در عین حال منجر به یک رشته عکس العمل از سوی دولتهای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران گردید. و این هم پایان ماجرا نبود.
<
به نظر می رسد بدون ملاحظه وجوه و جوانب مختلف فعالیتهای شبکه جهانی اطلاع رسانی بویژه لایه های مخفی تری که در شرحهای کاملا رسمی از تاریخچه این رسانه ناگفته گذاشته می شود، اهداف و برنامه های واقعی آن در بوته اجمال باقی خواهد ماند.
حکم ارتداد ضربه ای بر قلب کفر
اینک 10 سال از صدور حکم تاریخی امام خمینی می گذرد و بهتر از هر زمان دیگری می توان به اهمیت صدور این حکم و درایت و هوشمندی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی که با شناخت دقیق توطئه، حکم الهی را درباره طراحان و مجریان آن اعلام کردند، پی برد. حکم تاریخی امام خمینی(ره)، راه را بر توطئه گران مسدود کرد و چهره تزویر همه مدعیان حقوق بشر و منادیان دروغین آزادی را که تلاش می کردند به بهانه فریبنده آزادی بیان و قلم، مقدسات یک و نیم میلیارد مسلمان را مورد اهانت و هجوم قرار دهند، افشا نمود.
از سوی دیگر غرب و دولتهای غربی نیز نشان دادند که از منافع مادی خود به آسانی نمی توانند چشم پوشی کنند. بازگشت خفت بار سفیران دولتهای غربی که در اعتراض به حکم امام از تهران فرا خوانده شده بودند، در مقابل بی اعتنایی مقتدرانه نظام جمهوری اسلامی، نشان از همین امر داشت.
با این حال، غربیها حضور سلمان رشدی را در غرب حتی در مخفیگاه و در نهایت ذلت، بر فقدان او ترجیح داده اند زیرا معتقدند از همین جنازه متحرک می توان بهره برداری هایی به عمل آورد که در چارچوب تفکر مادی غرب، قابل توجیه است. با همین طرز فکر است که هر چند ماه یکبار، خبری از اعطای یک نشان، دادن یک هدیه، یا شرکت در یک نمایشگاه و... از سلمان رشدی توسط رسانه های غربی منتشر می شود تا اهرمی باشد در دست حکومتهای سلطه گری که در پشت این رسانه ها قرار دارند و همه موجودیتشان تزویر و سلطه گری است.
دقیقا بر همین اساس است که ایران اسلامی حتی در روابط و مبادلات فرهنگی خود با دنیای غرب دچار انواع فشارها و برخوردهای غیر اصولی و فاقد وجاهت قانونی می باشد که صرفا بر پایه اغراض سیاسی موجود در این خصوص قابل توجیه است. برای مثال از شرکت جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت آلمان به بهانه ادامه حمایت ایران از فتوای امام خمینی(ره) جلوگیری به عمل می آید (که متاسفانه باید بگوییم این خبر، روی تلکس اخبار خبرگزاریها منعکس نشد).
اما آنچه تاکنون در برابر این موج باج خواهی ها ایستادگی کرده، قدرت معنوی اسلام است که در کلام مراجع عظام تقلید و در جوهره نظام جمهوری اسلامی موج می زند. همین قدرت معنوی بود که تهاجم جنون آمیز جبهه مشترک غرب و صهیونیسم در طرح خائنانه کتاب «آیات شیطانی » را در آغاز راه با مانع روبرو ساخت.
تار عنکبوت جهانی پناهگاه تازه سلمان رشدی
آنچه برای ما حائز اهمیت است این است که علی رغم گذشت 10 سال از این ماجرا، غربیها و نظام استکبار در عرصه فرهنگی هنوز دنباله ماجرا را رها نکرده و این بار در شبکه های جهانی اطلاع رسانی به تبلیغ و ترویج این کتاب و نویسنده مرتد آن می پردازند. یعنی اگر تا پیش از این، ناشران و مبلغان سیاست باز و به ظاهر ادب پرور این کتاب به جهت اهداف سیاسی و مطامع دنیوی با عقد قراردادهای کلان دست به ترجمه این کتاب به زبانهای مختلف زده و برای نشر و توزیع آن در سطح وسیع به فعالیت می پرداختند - و در مقابل در گوشه و کنار با عکس العمل های شدید مسلمانان غیور در آن مناطق روبرو می شدند - اینک این میدان کارزار به روی شبکه های مخابراتی و اطلاعاتی نیز کشیده شده است. شبکه هایی که به جهت گستردگی و همچنین عدم امکان کنترل و پی گیری، شاید هیچ گاه نتوان رد قاطع و نشان روشنی از افراد یا مراکز ارسال کننده آن یافت.
اکنون ماییم و این جریان تبلیغی مهار گسیخته و فاسد. بجاست از خود بپرسیم که ما تاکنون چقدر روی این قضیه فکر کرده ایم؟ و آیا نباید برای این امرچاره ای بیندیشیم و به نحو مؤثر و فعال به مقابله با ادامه هجوم فکری دشمن - که مذبوحانه به لابه لای خطوط پیامهای الکترونیکی خزیده است - برخیزیم؟
شکی نیست که این تهاجم جدید، علی الاصول ادامه هجوم قبلی در اصل نگارش کتاب یاد شده می باشد که علاوه بر حمله به اندیشه های ناب اسلام و قرآن، مرکز عواطف و احساسات یک و نیم میلیارد مسلمان در سراسر جهان را نشانه گرفته است.
اینترنت;قابلیتها و کارکردهای متفاوت
اینترنت با قابلیتهای منحصر به فرد خود در گرد آوردن خاصیتهای عمومی سایر رسانه ها در کنار هم - اعم از تصویری و صوتی و مکتوب - این امکان را برای صاحبان و مدیران شبکه های ارتباطی فراهم آورده است تا به بهترین وجه از این وسیله مدرن در خدمت اهداف خاص خود سود جویند. حال وقتی ویژگیهای منفرد و پراکنده سایر رسانه ها نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله و کامپیوتر با شگردهای حساب شده و تدابیر خاص فنی - که برای جلب توجه کاربر و نشاندن او پای نمایشگر به کار می روند - همراه گردد، داستان همین می شود که امروز شده است! جذابیت این رسانه به گونه ای است که حتی غیر از برنامه های بسیار جاذب و گیرا، تصاویر بسیار ساده و معمولی هم برای بیننده آن جاذبه دارد. شخصیتهای معروف - که معمولا و در حالت عادی دور از دسترس می نمایند -، انواع هنرها، شگفتیها و عجایب، آخرین اطلاعات و اخبار، و خلاصه بسیاری چیزها از طریق این پنجره در جلو چشم انسان جلوه گری می کند.
دسترسی به کتابخانه ها، آرشیوها، اسناد و مدارک علمی، انواع سؤال و جواب (Question & Answer) در زمینه های مختلف، امکان تهیه کپی هر گونه اطلاعات که روی شبکه باشد (به طور رایگان یا با پرداخت وجه)، استفاده از تله کنفرانسها، تبلیغ کالاهای مصرفی، انجام معاملات تجاری، و خرید کتاب، نامه نگاری و مبادله پیامهای خصوصی از سراسر دنیا از سوی مؤسسات یا افراد و... از دیگر قابلیتهای این رسانه مدرن و پیشرفته است.
متعامل (inter - active) بودن اینترنت که آن را به رسانه دینامیک معروف ساخته است یکی از ویژگیهای برجسته آن به شمار می رود. (تذکر این نکته لازم است که بانیان اصلی پایگاههای اطلاعاتی روی اینترنت این امکان را دارند که به محض فرستاده شدن پیام از سوی کاربران در اقصی نقاط جهان، پیام و نظر ارسالی را فورا انتخاب (Select) کنند اما این پیامها هرگز بلافاصله و مستقیم در Home Page قرار نمی گیرند بلکه بعد از آن که آنها در جریان کم و کیف آن قرار گرفتند بسته به نظر مساعد یا نامساعد خود، نسبت به انعکاس پیام روی شبکه تصمیم گرفته و اقدام می کنند)
کارکردهای اطلاعاتی و جاسوسی بویژه در حوزه مسائل امنیتی و نظامی، یکی دیگر از وجوه پیچیده و - به نسبت - ناشناخته این رسانه است که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است.
مجموعه خصوصیاتی که به آنها اشاره کردیم (و برخی عوامل دیگری که وجود دارد و به آنها نپرداختیم) موجب می شود که برنامه سازان رایانه ای به وسیله سرویسهای مختلف اینترنت سعی کنند مطابق با سطوح مختلف مخاطبان، برنامه هایی حاوی اطلاعات تخصصی برای متخصصان و برنامه های همه کس فهم و ساده و پر تنوع و چشم گیر برای عوام طراحی و تهیه کنند تا بدین وسیله قشرهای عظیمی از مردم را تحت پوشش بگیرند. به این ترتیب، این رسانه ابزار مؤثری است که می تواند توده های عظیم مردم در سراسر جهان را زیر نفوذ و سیطره خود در آورد و بسیار طبیعی و عادی است که همان کسانی که برای نظام فرهنگی و سیاسی و اقتصادی جهان یک برنامه واحد و یکپارچه دارند آن را در منتهی درجه در خدمت خود و اهدافشان قرار دهند. یعنی امروزه اینترنت و شاهراههای اطلاعاتی به هیچ رو از شر سرمایه داران نژاد پرست و زر پرست در امان نیست بلکه بخش قابل توجه ای از خطوط مؤثر ارتباطی آن در دست هم اینان است تا برای هدایت گله وار مردم جهان برنامه ریزی کنند و با فروش و تجارت اطلاعات ضمن انجام یک معامله پر سود به اهداف و مقاصد شوم سیاسی و فرهنگی خود نیز جامه عمل پوشند.
آنها با در نظر گرفتن اثر بلند مدت تبلیغات فرهنگی، عمدة با استفاده از ابزار تکنیک - به عنوان عنصر اساسی برای موفقیت در کار تبلیغ و اقناع مردم - و تکیه بر جنبه فرهنگی تبلیغات بین المللی و نیز اتکا به جریان تقریبا انحصاری و یک سویه اطلاعات (8) که نتیجه سرمایه گذاری های کلان مؤسسات آمریکایی و اروپای غربی است برای رسیدن به اهداف خود کوشش می کنند و بدین وسیله «افکار عمومی » را برای پذیرش نظرگاههای خود آماده می کنند.
حمایتی که نظام رسانه ای و تبلیغی جهانی از اینترنت به عمل می آورد و تلاشی که برای همگانی کردن استفاده از این رسانه در جهان صورت می گیرد نمی تواند جدا از شرایط و زمینه های جهانی موجود در عصر حاضر مورد ارزیابی قرار گیرد. مطالعه تجریدی اطلاعات، مطالب و برنامه های موجود در شبکه اینترنت که از سوی پایگاههای اطلاعاتی ارائه می شود بدون توجه به انگیزه ها و اهداف و زمینه های سیاسی - اجتماعی خاصی که به تنظیم آنها منجر گردیده است، به برنامه ریزان آن این امکان را خواهد داد تا بدون مواجهه با هیچ انتقادی به مطرح کردن این ادعا بپردازند که وجود آنها به منظور بهبود شرایط زندگی انسانها و جست و جوی حقیقت بوده است. همچنین خودداری از تحلیل نقادانه مبانی فکری این پایگاهها و مؤسسات پشتیبان آنها صرفا می تواند به اشاعه گسترده تر تصویری که آنها از واقعیات ارائه می دهند و پیامدهای ناشی از آن منجر شود.
در مجموع به نظر می رسد بدون ملاحظه وجوه و جوانب مختلف فعالیتهای شبکه جهانی اطلاع رسانی بویژه لایه های مخفی تر و پوشیده تری که در شرحهای کاملا رسمی از تاریخچه این رسانه - عمدا - ناگفته گذاشته می شود، اهداف و برنامه های واقعی آن در بوته اجمال باقی خواهد ماند.
تبلیغات مسموم روی شبکه اینترنت
با مروری در برخی از معروفترین پایگاههای اطلاعاتی روی سرویسهای اینترنت که در ظاهر به ارائه اطلاعات علمی، فرهنگی و تخصصی در زمینه های مختلف و در شاخه های گوناگون می پردازند، و با یک نگاه گذرا می توان دریافت که در کنار عرضه اطلاعات و داده های مفید و قابل استفاده در حوزه های مختلف و در شاخه های گوناگون علوم و فنون و صنایع; موارد فراوانی نیز به نشر و ترویج کتب و مجلات و نشریات منحرف و مخرب پرداخته اند. این موارد به هیچ وجه در عرضه اطلاعات و تصاویر و فیلمهای مبتذل و خلاف اخلاق (و اصطلاحا موسوم به «اطلاعات آلوده ») محدود نمی شود گرچه این مقوله خود در شبکه دامنه وسیعی دارد و بخش قابل توجه ای از رسانه را اشغال کرده است. اما از این بخش که بگذریم، سخن ما در اینجا ناظر به قسمتی از سرویسهای آن است که به عرضه کتب و آثار نویسندگان و به اصطلاح هنرمندانی پرداخته است که با گرایشهای کاملا ضد دینی به اعتقادات و مقدسات دینی تاخته اند که در این میان یکی از آنها و شاخص ترین آنها سلمان رشدی است. وگر نه در یک جستجوی نمونه ای و اتفاقی می توان نشان داد که صدها مورد کتب و مقالات و پیامها روی شبکه قرار دارد که همه - از نظر ما - از مصادیق کتب ضال و مضل هستند.
به این ترتیب و با حضور اینترنت در خانه های مردم، اینک دسترسی به کتب ضاله به صورت یک معضل فرهنگی در سطحی نسبة گسترده رخ نموده است. برای مثال در جستجویی که بر روی سرویس WEB اینترنت انجام گردیده، با بیش از 2000 web page مواجه می شویم که در ضمن آنها در مورد سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی و سایر تالیفات او، ارائه مطلب یا اظهار نظر شده است.
اگرچه تحلیل ما کلیه سایت های موجود روی شبکه را که به «رشدی » و کتاب او پرداخته اند، شامل نمی شود; با این حال برای نشان دادن وجود یک طرح هماهنگ و حساب شده برای به راه انداختن یک هجوم تبلیغاتی و تلاش برای زنده نگاه داشتن کتاب مزبور کفایت می کند. این تکاپو را در واقع می توان به نوعی سعی در مومیایی کردن جنازه این لاشه متعفن در پوشش لایه ای از پیامهای الکترونیکی بعد از گذشت حدود ده سال از صدور فرمان مرگ او دانست. پر واضح است که اطلاع رسانی در هر حال محدوده مشخص و تعریف شده ای دارد. حتی از معروفترین کتابها و رمانها هم این مقدار تبلیغ صورت نگرفته است. حال آنکه می بینیم تقریبا اکثر قریب به اتفاق سایت های آمریکایی، در کنار سایر کتابها و نویسندگان، نام سلمان رشدی و کتاب او را هم در ویترین خود جای داده اند. این در شرایطی است که ما مسلمانان برای احیا و زنده نگاه داشتن فتوای امام که مورد توافق فریقین می باشد اقدام خاصی انجام نداده ایم.
در یکی از این پایگاهها، در یک موضع و در ذیل معرفی و تبلیغ کتاب آیات شیطانی از سلمان رشدی، کتابهایی مسئله دار و ضد مذهبی از نویسندگان ایرانی معروف دیگری نیز معرفی و تبلیغ گردیده و متن کامل آنها در معرض استفاده رایگان و یا فروش قرار داده شده است. به اشاره خود این پایگاه، این کتابها حتی در خود ایران در زمان انتشار (قبل از انقلاب) با مشکل مواجه بوده و به ناچار نویسندگانشان آنها را با نام مستعار و بدون ذکر نام ناشر منتشر کرده اند.
به طور کلی در خلال جست و جو در کتاب فروشی (Cyber Book Store) های موجود روی شبکه، متوجه می شویم که تقریبا در هر کتاب فروشی از این مجموعه گسترده به نحوی از انحا خبری از کتاب آیات شیطانی و نیز کتابهایی هم سنخ با آن موجود است. اطلاعات مزبور شامل معرفی نویسنده، خلاصه ای از محتوای کتاب، نظر خریداران و خوانندگان کتاب و جزئیاتی راجع به خصوصیات کتاب و بالاخره قیمت و نحوه خرید و تهیه کتاب از طریق اینترنت می باشد.
شیطنت اینترنتی!
تماشای انسانی که از سر جهالت در دام بلایی گرفتار آمده است، همواره باعث تاثر و اندوه و اضطراب و تشویش می شود. همه کسانی که این تجربه تلخ را از سر گذرانده اند می دانند که مطمئن ترین و دقیق ترین و کامل ترین راه نجات دادن یک قربانی، آگاه کردن اوست، آنچنان که خود او تصمیم بگیرد خود را نجات دهد.
وقتی شما دستتان از عوامل اصلی فساد و تباهی و انحطاط کوتاه باشد، در واقع تنها راه چاره تان همین است که دوست یا برادر یا انسان مظلوم نادان قربانی شده را به هر نحو ممکن آگاه و بیدار کنید. اما اگر عوامل بیداری و اطلاع هم در دست همان عوامل فساد باشد، آن وقت چه باید کرد؟ و اگر کار آن شیاطین خبیث نه فقط فساد و فحشا و انحراف، بلکه تحمیق و استحمار و تخریب اندیشه باشد، آن وقت چه می توان کرد؟ به این دو پیام که در یکی از پایگاههای معروف روی شبکه اینترنت آمده است توجه کنید.
<
حتما برای شما نیز جالب و البته تاسف بار است که بدانید پیامی سراپا کذب و ساختگی، در شبکه اینترنت به دو تن از رهبران بلند پایه سیاسی و مذهبی ایران در حمایت از کتاب آیات شیطانی نسبت داده شده است.
این پیامها پس از معرفی کتاب سلمان رشدی در این پایگاه و در موضعی که - به ظاهر - قرار بوده است نظر خوانندگان و خریداران این کتاب را به اطلاع کسانی برساند که مایلند در جریان محتوای اجمالی آن قرار بگیرند; به ترتیب در صدر و ذیل پیام خوانندگان(!) منعکس شده است. (این قسمت جمعا شامل 30 پیام بوده است)
در پیام نخست، با بیانی احساسی و مبالغه آمیز به تعریف و تمجید از کتاب رشدی پرداخته شده و در پیام دوم نیز این ادعا مطرح گردیده است که - گویا کتاب سلمان رشدی از نظر اعتقادات دینی (لابد اعتقادات صهیونیستهای سفارش دهنده کتاب، منظور بوده) کاملا مورد تایید است و هیچ موجبی برای بروز عکس العملهای آتشین (از سوی مسلمانان) در این خصوص وجود ندارد! در برابر شیطنت این حضرات، سخن حضرت حق - جل و علا - را باید گفت که «این آرزوی آنهاست. بگو اگر راست می گویید برهان خویش بیاورید».(سوره بقره، آیه 110)در واقع دست اندرکاران این پایگاه اطلاعاتی، ضمن عقده گشایی و توسل به شگرد همیشگی خود یعنی قلب واقعیتها و حقایق مسلم نگرانی خود را در ظرف این پیامهای جعلی نشان داده و خواست قلبی خود را مبنی بر ایجاد مصونیت برای متجاسران و هتاکان به ساحت قدس انبیا و ادیان الهی - در قالب پیامهای (خیالی) دیگران - اظهار کرده اند. مشابهت مضمونی این دو پیام با پیامهای برخی کاربران معمولی در ارتباط با این سایت نیز - که به اصطلاح خواننده کتاب رشدی بوده اند - وجود چنان انگیزه ای را در این دروغگویی به سبک فوق مدرن! موجه تر می کند.
حتما برای شما نیز جالب و البته تاسف بار است که بدانید چنین پیام سراپا کذب و ساختگی، به دو تن از رهبران بلند پایه سیاسی و مذهبی ایران نسبت داده شده است; آن هم کسانی که خود از طلایه داران و پیشتازان حرکت در راه امام خمینی(ره) و از حامیان درجه اول حرمت ارزشها و باورها و مقدسات الهی اسلام می باشند و طبعا ساحت آنان از انتساب به چنین سخنان سست و فرومایه ابا و تابی دارد و تهمت بدانان جز آن که نشان فرومایگی و عجز دروغ زنان و ژاژخایان سپاه تبلیغاتی صهیونیستها و عوامل و اذنابشان باشد، معنای محصلی ندارد. و چنین است که می بینیم چگونه مقاصد سیاسی و اهداف سوداگرانه تجاری دست به دست هم داده و میوه ای بدین سان به بار می آورد. این گونه دروغ زنی و افترا به خوبی گویای طبع فریبکار غربیها در این رسانه هاست که علی رغم ادعای شاهراههای بزرگ اطلاعاتی و جریان آزاد اطلاعات و شعار آزادی فکر و بیان، چه کارها که نمی کنند.
شاید در بدو امر برای شما نیز باورپذیر نباشد که چگونه ممکن است چنین دروغ رسوایی در شبکه به خورد مردم داده شود ولی این واقعیتی است که وجود دارد و گریزی هم از آن نیست. (نشانی کامل این سایت همراه با جزئیات مربوط به آن و نیز متن دو پیام یاد شده و سایر پیامهای آن، نزد دفتر نشریه «ره آورد نور» موجود است)
بدیهی است که در هر حال دست زدن به چنین اقدام مذبوحانه ای، بزرگترین لطمه را به اعتبار این پایگاه، و در صورت شیوع این پدیده، به کل این شبکه وارد می آورد و آن را از شکل یک شبکه اطلاع رسانی به سطح یک ابزار تبلیغاتی و نوعی بازی بلاهت آمیز تنزل می دهد.
وجود چنین قرینه های سؤال بر انگیزی در مورد نحوه عملکرد این شبکه ها و تصویری که به دلخواه از واقعیات ارائه می دهند، ما را به سوی هوشیاری بیشتر و تحقیق موشکافانه تر در ماهیت، روشها و اهداف این رسانه ها می کشاند.
هوشیاری، شرط نجات
امروزه وسائل ارتباط جمعی اگر چه در خدمت تبلیغات همه جانبه و دائمی برای حفظ منابع اربابان و در خدمت آنها است، اما در عین حال همچون تیغ دو لبه بر علیه آنها هم کار می کند.
طراحان و گردانندگان چنین شعبده بازیهای فکری از فرط خودخواهی ای که بدان دچار هستند، گمان می کنند مردم دنیا قدرت روحی مقابله و هوش و اندیشه کشف مقاصد آنها را ندارند. امروزه با همه پیچیدگی هایی که در تکنولوژی و از جمله در تکنولوژی ارتباطات وجود دارد، افراد بسیاری هستند که با دانش و هوشیاری خود و با اتکا به قدرت ایمان، بر این تکنیکها و پیچیدگی ها آگاه شده اند و هر قدر هم دنیا پیچیده تر شود و هر قدر کامپیوتر و ماهواره و اطلاعات و شبکه های اطلاعاتی و برنامه ریزی جهانی رشد و پیشرفت داشته باشد، به هر حال باز هم کسانی پیدا خواهند شد که هم با علم و دانش خویش مسائل را بفهمند و هم با ایمان و اراده و قدرت روحی خود بتوانند در برابر دشمن قدار جهانی مقاومت ورزیده و با او به مقابله برخیزند.
اما نکته در این است که در امان ماندن از سیطره القائات فکری و مقابله با سیاستها و تبلیغات روانی دشمن، نیازمند آگاهی از روشها و شگردهای او و داشتن شناخت و دانش و یک برنامه فرهنگی همه جانبه برای ایستادگی در مقابل تهاجم اوست.
چه باید کرد؟
آیا این امر کافی است که همه ساله و در موقع فرا رسیدن سالگرد صدور فتوای امام، به اعلام غیر قابل تجدید نظر بودن این فتوا و تاکید بر لزوم اجرای آن و به دنبال آن بیان این مطلب از رسانه های جمعی و مراکز دولتی و نهادها یا افراد حقیقی بسنده کنیم؟ (البته این کار برای از میان بردن شایعات و زدودن برخی از شبهات ایجاد شده در اطراف این فتوا لازم است اما سخن در کفایت آن است.) آیا این کافی است که در بعضی از سالهای گذشته سمینارهایی در ایران جهت تبیین فتوای امام تشکیل داده و متفکران کشورهای اسلامی گرد هم آمده و در این باب سخنرانی کنند؟ (این در حالی است که فتوای امام مورد توافق فریقین بوده و مسلمانان و علمای اسلامی دو مذهب بر درستی و اتقان آن از نظر شرعی و اسلامی اتفاق نظر دارند و علی الاصول این مسئله برای خودشان حل شده است) فرض کنیم که ما این فتوا را در میان خود تبیین کردیم; فایده و نفع آن برای سایر مردم جهان که در معرض تبلیغات سوء و دروغ پراکنی و تحریف واقعیات هستند چیست؟ آیا نباید به اقدامات عملی تر و مؤثرتری در این خصوص دست زد؟ آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که راجع به تبیین فتوای امام در عرصه رسانه های ارتباط ی چه کرده ایم؟
بی گمان همان طور که سوء تفاهمات موجود در صحنه افکار عمومی جهانی که به نوبه خود معلول تبلیغات و ساخت تصاویر واژگونه و ذهنیتهای غیر واقعی از کشور و انقلاب بوده است، اثر زیادی در تخریب ذهنیت مردم و انحراف افکار و ایجاد نفور در دلها نسبت به ایران و انقلاب ما می تواند داشته باشد; بی توجه ای به نحوه تلقی مردم جهان - که زیر بمباران تبلیغات رسانه ای غرب و صهیونیسم می باشند - از حکم تاریخی امام نیز می تواند ضربات جبران ناپذیری را به ایده امام و انقلاب اسلامی بزند.
ما نمی توانیم نسبت به تصویر ذهنی دیگران از احکام نورانی اسلام و از جمله این فتوا نگران نباشیم. ما باید دقیقا بدانیم که افکار عمومی جهانی و عمدة مردم غرب راجع به کار سلمان رشدی و فتوای قتل او از سوی امام چه تصوری دارند و چگونه می اندیشند; تا با آگاهی کامل از این مسئله بتوانیم در حد توان در اصلاح نگرشها بکوشیم و جوابهای مناسب و مقتضی را در مقام تبیین این فتوا، برای آنها بفرستیم. فراموش نکنیم که حتی در داخل کشور خودمان نیز بسیاری از افراد - حتی بعضی از خواص(!) - به طور واضح و شفاف نمی دانند که واقعا رشدی به خاطر انجام چه کاری مستحق مرگ شده گرچه از روی اخلاص و ارادتی که به ساحت رسول گرامی اسلام(ص) دارند ذره ای در مردود و مطرود بودن کار کسی که به خود اجازه جسارت به آن وجود نازنین را بدهد تردید به خود راه نمی دهند.
مؤسسات عریض و طویل سیاسی و فرهنگی در غرب و شبکه های پیچیده اطلاعاتی دولتی و شخصی وابسته به آنها در سراسر جهان و غالبا در کشورهای اروپایی و آمریکایی با صرف سرمایه های گزاف ضمن ایجاد کانالهای ارتباطی متعددو غیر قابل کنترل برای سلمان رشدی به ادامه حمایت از وی پرداخته و با بسیج نیروهای وابسته به خود در این عرصه به مقابله با اقدامات مسلمانان پرداخته اند.
به نظر می رسد باید در کنار اقدامات خودجوش مسلمانان در گوشه و کنار جهان و اقدامات سیاسی متناسب از سوی دولتهای اسلامی، همزمان با ایجاد موج جدیدی از تبلیغات روشنگرانه در مقام تبیین فتوای مهم و با ارزش امام خمینی (ره)بر آمد و به شبهه ها و سؤالات اذهان نیالوده و حق جو بویژه در میان مردم غرب که با مبانی و مبادی فکری اسلام آشنایی لازم را ندارند، در این مورد پاسخ داد. نوارنیت این فتوا را نشان داد. منطق قوی حاکم بر آن را هویدا ساخت و اثر آن را در حمایت از کلیت ادیان الهی خاطرنشان نمود و خلاصه از زوایای گوناگون به آن پرداخت. این امر، خود نه تنها به خنثی شدن تدریجی لجن پراکنی ها و القاءات سوء دشمنان اسلام از طریق این شبکه خواهد انجامید بلکه در دراز مدت می تواند به عامل مؤثری در جهت جذب هر چه بیشتر نسل جدید و روشن ضمیر ملتهای اسلامی و بلکه سایر ملل به سمت اسلام ناب محمدی 6 تبدیل شده و به این وسیله گامی بلند به سوی صدور اندیشه های انقلاب اسلامی به سراسر جهان برداشته شود.
علاج واقعه بعد از وقوع!
حال که دشمنان اسلام، این جنگ ناجوانمردانه و نابرابر عقیدتی و فرهنگی را به سطح رسانه ها و شبکه های گسترده اطلاعاتی کشانده اند، ما نیز در ادامه دفاع از اعتقادات و مقدسات خود باید به نحو مقتضی به مقابله به مثل برخیزیم و مردم جهان را که در صورت بی خبری، قربانیان این توطئه خواهند بود در حد توان آگاه کنیم.
البته هم اکنون تنها چند صد میلیون نفر در یکصد و سی کشور جهان از اینترنت استفاده می کنند. حتی اگر این رقم را رقم قابل توجه ای در مقایسه با دسترسی بشر به سایر رسانه ها در کل جهان ندانیم; اما این هم محمل مناسبی برای شانه خالی کردن از مسئولیت ابلاغ حقیقت و تبلیغ صحیح از سوی عالمان و خردمندان دلسوز جهان به منظور هدایت جهانیان نخواهد بود.
حداقل کاری که ما می توانیم بکنیم این است که در حد توان و مقدورات خود، ضمن بهره گیری از نیروی فکر و خلاقیت همه دین باوران و مؤمنان غیرتمند در داخل و خارج کشور، سایت های اطلاعاتی ویژه ای را در اختیار بگیریم. تاسیس یک پایگاه اختصاصی در اینترنت جهت تبیین فتوای امام خمینی(ره)می تواند به ما در ارسال متقابل پیامها و مطالب مورد نظرمان در این خصوص کمک مؤثری بکند. از این طریق است که قادر خواهیم بود این فتوا را از وجوه و ابعاد مختلف آن به انظار و اذهان مردم جهان بشناسانیم. این محیط یا پایگاه اطلاعاتی می تواند به صورت تاسیس web page ها و یا دست کم در محدوده دایرکردن home page ها برای انعکاس و ارسال پیامهای مقتضی و مناسب در جهت روشنگری افکار عمومی جهانی و نیز پاسخ به سؤالات مطرح روی شبکه در مورد این حرکت انقلابی امام باشد. همچنین می توان کتابهای نگارش یافته در نقد یا رد کتاب سلمان رشدی به زبانهای مختلف را معرفی کرد و نحوه تهیه آنها و یا دسترسی علاقه مندان به این کتابها را اعلام نمود.
به هر حال به نظر می رسد دست روی دست گذاشتن و صحن/ه را برای رقیبان خالی کردن و در یک کلام بی عملی یا انفعال هیچ دستاورد مثبتی برای ما در این زمینه به همراه نخواهد داشت بلکه فقط و فقط تقویت کننده جبهه مقابل خواهد بود. لذا با توجه به اینکه در حال حاضر یک جریان مؤثر برای مقابله با جریان تبلیغی از ناحیه سلمان رشدی روی اینترنت وجود ندارد; به نظر می رسد موقعیت مناسبی است تا از این وسیله برای پاسخگویی مناسب و حداقل ابراز و اظهار کلمه حق در برابر پایگاههای چند ملیتی - این نمایندگان سلاطین جائر زمانه - سود جست. به هیچ رو نباید اجازه داد که یک فضای یک طرفه و تک صدایی در این شبکه حاکم شود و هیچ پاسخگو و ندای دیگری در مقابل آنها نباشد.
هر گونه سرمایه گذاری مادی و معنوی لازم در این زمینه، باید با همت همه مؤمنان به دین و حافظان معنویت و اخلاق و پاسداران حرمت و شرافت و کرامت انسانی فراهم گردد و تلاشگران در این عرصه به شایستگی مورد کمک و مساعدت قرار گیرند.