چه کنیم که انگیزه افراد برای کارِ خیر بیشتر شود
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
موضوع بحث ما این است: چه کنیم که انگیزه افراد برای کارِ خیر بیشتر شود. من یک وقتی چند سال پیش یک بحثی داشتم راجع به انگیزه، مثلا انگیزه تحصیل، چه کنیم بچهها بهتر درس بخوانند، انگیزه کار، انگیزه خدمت و چند شبِ جمعه چند سال پیش راجع به انگیزه صحبت کردیم، در این جلسه انگیزه استقبال از نماز را میخواهم بگویم، این بحث برای پدر و مادرهایی که میخواهند بچهشان به نماز علاقه داشته باشد، برادرها، خواهرها، همسرها، امور تربیتی، معلمین، طلبهها، اصلا برای امت بحث مفیدی انشاءالله خواهد بود. پس موضوع بحث: انگیزه شرکت بهتر و بیشتر در مساجد برای نماز. بعضی انگیزهها فرهنگی است، بعضی انگیزهها اجتماعی است.
۱- لزوم آشنایی با راز و رمز نماز
عوامل فرهنگی: یکی از عوامل فرهنگی آشنایی با راز نماز است. خیلی وقتها وقتی میگوییم نماز، میگوید مگر خدا به نماز ما نیاز دارد؟ باید گفت نه، خدا به شما نیاز ندارد، خلق خدا هم به شما نیاز ندارد. مثلاً ماهی چه نیازی به شما دارد؟ تو به ماهی نیاز داری. مرغ چه نیازی به شما دارد؟ خودش میرود یک چیزی نوک میزند توی زمین و خودش را تأمین میکند. نه کفش میخواهد نه جوراب، نه نیازی به شما دارد. شما به تخم مرغش نیاز دارید. زنبور عسل چه نیازی به شما دارد؟ تو به او نیاز داری. اکسیژن چه نیازی به شما دارد؟ شما به اکسیژن نیاز داری. ماهی چه نیازی به شما دارد؟ شما به ماهی نیاز داری. از همه گداتر انسان است و از همه پرروتر هم انسان است، از همه محتاجتر و از همه گردن کلفتتر. خدا که نیاز ندارد هیچ، خلق خدا هم. . . خورشید به شما نیاز ندارد، تو به خورشید نیاز داری. بعضی فکر میکنند وقتی میگویی نماز بخوان، نازشان را میکشیم، قرآن میگوید من نازتان را نمیکشم، خواستید بخوانید، نخواستید نخوانید، اصلا کافر شوید، مگر اگر کافر شوید چیزی کم میشود؟ «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا» إبراهیم/۸ عربیهایی که میخوانم قرآن است. اگر همه شما هم کافر شوید ذرهای در خدا اثر ندارد، آن شاعر هم این را گفته:
گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریائیش ننشیند گرد
۲- نماز، کارخانه آدم سازی
آشنایی با راز نماز. نماز چیست؟ نماز یک کارخانه آدم سازی است. یعنی مثل بچهای که شیرِ مادر میخورد، همه ویتامینهایی که بدنش میخواهد، خدا در این شیر جاسازی کرده، اگر بدن قند میخواهد، شیرِ مادر قند دارد، بدن چربی میخواهد، شیر مادر چربی دارد، بدن آب میخواهد، شیرِ مادر آب دارد، هر ویتامینی بدن میخواهد کلسیم، فسفر، خدا در شیر جاسازی کرده، یعنی اگر یک نوزاد این را بخورد، یک غدای کامل خورده. ما ۴ رقم نماز داریم. انواع نمازها. یک نماز داریم نمازِ کلاس اول است. نماز کلاس اول، شکر. نماز تشکر از خداست، آیهاش هم این است: «فَلْیَعْبُدُوا» قریش/۳ عبادت کنید، چرا؟ «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/۴ بابا، نانت دادم، نان را ساده نگیرید. یکی از معاونهای رئیس جمهور میگفت نشستم با دقت حساب کردم در یک لقمه نانی که میخوریم ۲۶۹ گروه کار میکنند. منتهی دو گروه را ما میبینیم، کشاورز و نانوا. منتهی این کشاورز سمپاشی دارد، خاک دارد، نمیدانم آبیاری دارد، آبیاریاش نمیدانم موتور و ماشین میخواهد، آنش گازوئیل میخواهد، یعنی هی؟ ؟ ؟ میکنیم همین گندمش سیلو میخواهد، کامیون میخواهد، کامیونش لاستیک میخواهد، یعنی اگر نخ نخش کنی، ریزش کنی، میگفت نشستم یک نانی که میخوریم بیش از ۲۵۰ گروه. نماز تشکر از خداست، خلاص. «وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ» الحج/۷۷ چرا؟ «الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» البقره/۲۱ شما را آفرید، ننه و بابایتان را آفرید، نماز تشکر از خداست.
۳- نماز، برای انس و قرب به خدا
یک نماز داریم کلاس دوم است. نماز کلاسِ دو. نماز رشد. نماز شما را رشد میدهد. «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ» العنکبوت/۴۵ یعنی نماز دستت را میگیرد میبرد بالا. از مادیات به معنویات، از محدود به بینهایت. از مخلوق به سمت خالق. تو را رشد میدهد.
یک نماز داریم نمازِ کلاس سوم است، اسمش را میگذاریم نمازِ انس. گفتگو با خدا. آدم گاهی میخواهد با کسی حرف بزند، با کی حرف بزند؟ خوب با خدا حرف بزند. گاهی آدم دلتنگ میشود میخواهد با کسی حرف بزند، خدا حرف بزند. «أَقِمْ الصَّلَاهَ» طه/۱۴ چرا؟ «لِذِکْرِی» گفتگو با من.
یک نماز داریم، نماز کلاس چهارم است، نمازِ قرب. خدا به پیغمبرش میگوید اگر میخواهی به من نزدیک شوی راهش سجده است، منتهی اگر من بخوانم باید سجده واجب کنید، من این آیه را نمیخوانم چون اگر بخوانم سجده واجب دارد همهتان باید بیفتید به سجده. ولذا آیه را نمیخوانم، ولی ترجمهاش این است، سوره «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» العلق/۱ سوره علق آخرین آیهاش این است که میگوید قُرب اگر میخواهی پیدا کنی باید سجده کنی، هرچه سجده بیشتر باشد قرب بیشتر است. یک کسی سرِ دیوار نشسته بود، یک دیوار خشتی بود، تشنهاش شد، مشکل هم داشت بپرد پائین برای پا و اینهایش، شروع کرد هی با ناخن هایش این خشتها را خراشید، هی میآمد پائین، میگفت هی میتراشم میآیم پائین تا به آب برسم. هرچه ما تواضعمان به خدا بیشتر باشد، بیشتر به معنویات میرسیم.
پس چهار تا نماز داریم. حالا یک مَثَل هم بزنم. آدم وقتی به بچه کوچکش میخواهد بگوید بابا خوب است، میگوید بابا خوب است، برایت دوچرخه خرید، پفک نمکی خرید، آلاسکا خرید، بستنی خرید، چرخ و فلک رفتیم، نمیدانم پارک بردمت، خودنویس برایت خریدم، کیف برایت خریدم، آدم به بچههای کلاس اول میگوید بابا خوب است برای نان و آب. خدا به بعضی آدمها گفته خدا خوب است، نانت داد، آبت داد، «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/۴ نانت داد، آبت داد، این برای کلاس اولی هاست که نماز کلاس اول است. کلاس دوم مثل دختر هیجده ساله، پسر بیست و دو ساله، نمیگوییم بابا خوب است، نانت داد، آبت داد، بد است آدم برای پسر بیست و دو ساله یک متر و نیم قدش است، بگوییم نانت دادم، آبت دادم، دیگر هیچ پدری هم به بچهاش اسم نان و آب. . . میگوید ببین، دختر هیجده ساله، پسر بیست ساله، اگر سایه بابا و ننه بالای سرت نباشد، هر روزی هر کسی یک نگاه بد به تو میکند، همین بابا و ننه که بالای سرِ تو هستند، مردم برای تو یک احترامی قائل هستند، که این دختر بی کس است، بفهمند این پسر بی کس است، پدر و مادر سایهاش روی سرِ شما باشد، برای شما عزت است. خودِ «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنْ. . . » یعنی همین نماز تو را از فحشاء و منکر بازمی دارد، یعنی دستت از نماز کوتاه شود میبرندت. مثل بچهای که دستش از دست بابایش آمده بیرون همه خطری برایش پیش میآید. «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى» همین که لباس سفید بپوشی، دیگر خودت روی زمین آلوده نمینشینی. همین که عمامه سرت باشد، خودت در خیابان ملق نمیزنی. همین که روی دوشت درجه امیری و تیمساری باشد، زنجیر دست نمیگیری توی خیابان همچین کنی. بابا تیمسار است، امیر است، یعنی خودِ این لباس تو را نگه میدارد، خودِ نماز حفظت میکند. نماز انس، خدا به موسی میگوید «أَقِمْ الصَّلَاهَ» نماز بخوان، چرا؟ با من حرف بزن، گفتگو با خدا. شما نمیگویی گفتگوی تمدنها، گفتگو با خالق تمدنها.
انس. خدا به موسی نمیگوید «أَقِمْ الصَّلَاهَ» نماز بخوان، نانت دادم، آبت دادم. خوب زشت است خدا به موسی بگوید نانت دادم، آبت دادم، بگوید موسی نماز بخوان «تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ» موسی میگوید بارک الله مگر ما اهل فحشاء و منکر بودیم؟ به موسی میگوید میخواهیم با هم حرف بزنیم. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» البقره/۱۵۲ به پیغمبر ما که بالاترین پیغمبر است میگوید میخواهم ببرمت آنجایی که قرب من است. «قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى» النجم/۹ میخواهم ببرمت.
پس ببینید چهار رقم نماز داریم. به بچه میگوییم بابا خوب است برای دوچرخه و آلاسگا، به دختر بزرگ و پسر بزرگ میگوییم بابا خوب است سایهاش روی سرِ شما باشد، شما را حفظ میکند. به یکی دیگر میگوییم بابا خوب است برای گفتگو. بابا درست میدهد، آموزشت میدهد. به یکی میگوییم اصلا قرب به خدا. پس چهار رقم نماز داریم. ما رازِ نماز را باید بدانیم. آنوقت اینها همه پله پله هم هست.
مثلا پله اول میگوید که. . .
۴- آثار یاد خداوند در دنیا و آخرت
«أَقِمْ الصَّلَاهَ» برای چه؟ «لِذِکْرِی» نماز بخوان برای اینکه یاد من باشی. ذکر چه فایدهای دارد؟ «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» الرعد/۲۸ اطمینان چه فایدهای دارد؟ «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ» الفجر/۲۷-۲۸ ببینید، پله پله. اول میگوید نماز بخوان، مثل اینکه میگویم گچ و خاک کن، گچ و خاک کردی، رویش را سفید میکنی، سفید که کردی رویش را رنگ میکنی. رویش را که رنگ کردی، گچبری میزنی، یعنی هی یک ذره یک ذره میگوید برو بالا. نماز بخوان، یادِ خدا. یادِ خدا، «بِذِکْرِ اللَّهِ»، «تَطْمَئِنُّ»، مطمئن، «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی» یعنی هی ذره ذره میخواهد ببردت بالا. چطور ذره ذره آدم را فاسد میکنند؟ سیگار بکش، بعد تریاک بکش، بعد هروئین بکش. چطور آنهایی که میخواهند سقوط بدهند ذره ذره، حالا این فیلم را ببین، دنبال این فیلم این صحنه را هم ببین، بعد همین طور صحنه صحنه میبنینی اه، چی بود چی شد.
یک کسی که میتوانست نابغه و شاگرد اول بشود، به خاطر دو تا رفیق هرزه، حالا یک آدم لاتی شده. لاتی هم ذره ذره آدم لات میشود، ولذا قرآن میگوید «خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ» البقره/۱۶۸، «خُطُوَاتِ» جمع خطوه، یعنی گام به گام، اول شوخی، بعد جدی. اول لبخند بعد بعد بعد، همین طور میرود تا یک فساد سر تا پایش را میگیرد. ولذا حدیث داریم انسان اول که گناه میکند یک گوشه قلبش سیاه میشود. یعنی روحش کدر میشود. یک ذره یک ذره «وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ» البقره/۸۱ یعنی هی «أَحَاطَتْ»، خطیئه احاطه میکند. مثل یک روزنه در قوطی کمپوت، یک ذره هوا برود تویش، یک ذره یک ذره تمام غذا را فاسد میکند، یک روزنه کوچک. یک روزنه کوچک هوا برود توی لامپ، هوا برود توی قوطی کمپوت، کلش خراب میشود. ولذا در دعای کمیل میگوییم(اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم) اولین جا این است، (تهتک العصم) یعنی خدایا من را ببخش از گناهی که پرده پاره میشود. پرده حیا که پاره شد دیگر گناه آسان میشود. یعنی انسان گناه اول برایش سخت است. یک گناه که کرد دیگر راه گناه برایش باز میشود. یک تروریست هفده نفر را ترور کرد، هیجده نفر را، قاضیاش میگفت به او گفتم، تو هیجده نفر را کشتی دلت آمد؟ گفت اولی دلم نیامد، با گلوله زدم افتاد، بعد دیگر برایم راحت بود. یعنی سیگار اول آدم سرفه میکند، دهانش که به سیگار آشنا شد، دیگر عادت میکند. (تهتک العصم) یعنی این، آدم دفعه اول رویش نمیشود فحش بدهد، اما فحش اول را که داد میگوید پدر فلان، میگوید پدر فلان، جد فلان، دیگر حالا که فلان شد بگوید، یعنی راه باز میشود. (تهتک العصم) یعنی بیامرز گناهانی که، هتک، یعنی پاره میشود عصمتها، یعنی عصمت پاره میشود. بعد آنوقت دیگر انسان آلوده میشود.
حالا؛ بحث ما انگیزه شرکت بهتر و بیشتر در نماز است. . . خیلیها که نماز نمیخوانند نمیدانند. (عصیتک بجهلی) علامه طباطبائی قم راه میرفت، بعضی نمیشناختند، با دوچرخه میآمدند از بغلش میرفتند، گاهی هم ممکن بود کتفشان به کتف علامه هم بخورد، نمیدانستند که این کی است. از آن طرف آمریکا، از آن طرف دنیا دعوت کردند ایشان مثلا یک ملاقاتی داشته باشد، از آن طرف دنیا آمدند ملاقاتش، ولی این بنده خدا که ساکن قم بود ممکن بود او را نشناسد. نمیشناسیم. نمیدانیم نماز چیست. نماز یک قیمتی دارد که میگوید من هستی را برای بشر آفریدم، بشر را برای عبادت. قرآن است. میگوید ابر و باد و مه و خورشید، هستی برای بشر است. «خَلَقَ لَکُمْ» البقره/۲۹، «سَخَّرَ لَکُمْ»، «مَتَاعًا لَکُمْ» هستی برای بشر است، بعد میگوید بشر برای عبادت است. این چیست که همه هستی برای من است، من هم برای عبادت، آنوقت عبادت یعنی چه؟ عبادت فقط نماز و روزه نیست، یعنی انسان خدایی بشود.
۵- عبادت، یعنی کار برای خدا
حالا نماز یک بخشی است. اصلا همه کارهایش، درس میخواند برای خدا درس بخواند، خدمت میکند برای خدا، هر کاری میکند برای خدا انجام دهد. آنوقت فایده چی؟ آدمی که برای خدا کار میکند، آنوقت غصه نمیخورد. مثلا برای خدا خودت را کاندیدا کردی، اگر برای خدا بوده رأی آوردی، الحمد لله رب العالمین، رأی نیاوردیم، الحمدلله رب العالمین. مثل آدمی که برود مسجد، کسی که برای خدا میرود مسجد، پیشنماز بود نماز جماعت میخواند، نبود، نماز فرادی میخواند، ولی آن کسی هم که فرادی میخواند ثواب نماز جماعت را دارد، چون رفته جماعت بخواند، خوب نبوده، من کارِ خودم را کردم. اما کسی که میرود مسجد پول بگیرد، فقیر است میگوید برویم مسجد پول بگیریم. همین که میآید مسجد میبیند درِ مسجد بسته است، اه، شانس نداریم. چون برای پول آمد. اگر یک کسی برای پلو برود خانه کسی بعد ببیند آبگوشت است، غصه میخورد. البته این برای قدیم بود، الان آبگوشت از پلو مهمتر است. حالا، نمیدانیم نماز چیست. اگر بفهمیم ایشان. ببینید یک مثال دیگر بزنم برای نماز اول و دوم و سوم. به بعضیها میگوییم برو بالا بنشین، میگوییم چه خبر است آن بالا؟ میگوییم پرتقال هایش بزرگ است. خوب حالا به بعضی میگوییم پرتقال هایش بزرگ است بالا بنشین؛ گاهی میگوییم برو بالا بنشین، میگوید چه است؟ میگوییم آنجا دوربین نشانت میدهد. بعضیها میگوییم برو بالا بنشین، میگوید چه است؟ میگوید آنجا بغل بوعلی سیناست. گاه میگوییم برو بالا بنشین، میگوید چرا؟ میگوید از بوعلی سینا استفاده علمی میکنیم. تا ایشان چای میخورد مثلا یک سؤال علمی از او میکنیم. پس ببین، چهار تا برو بالا بنشین داریم. برو بالا بنشین، پرتقال هایش بزرگ است، برو بالا بنشین، تلویزیون نشانت میدهد. برو بالا بنشین، عکست را میگیرند یا پهلوی بوعلی سیناست، برو بابا بنشین استفاده علمی میکنی. حالا نماز هم چرا؟ نماز بخوان، تشکر، نماز بخوان، رشد، نماز بخوان، انس، نماز بخوان، قرب. این درجات نماز است. یک دعا هم میکنم شما پاک هستید آمین بگویید. خدایا به حق آبروی کسانی که مزه نماز را چشیدند، مزه نماز را به همه ما و نسل ما عمیقاً بچشان. (الهی آمین) ما هنوز راجع به نماز بالغ نشدهایم. یک بچه سه ساله چون به تکلیف نرسیده، اگر به او بگویند شهوت چیست، میگوید چه میدانم چی است. بستنی میخواهی یا دختر؟ میگوید بستنی، یعنی بالغ نشده. اما کسی که بالغ شد، سه ساعت دمِ یک دانشگاه میایستد که یک دختر را نگاه کند. چون این بالغ شده، سه ساعت میایستد برای یک نگاه. ما داریم آدمی که یک فیلمی را میدید، در فیلم یک دختری حالا یک صحنهای بوده که این خوشش آمده، دومرتبه پول داد دو ساعت دیگر نشست برای اینکه آن یک لحظه را یک بار دیگر ببیند. این بالغ شده. همه چیز بلوغ میخواهد. مثلا مکه بالغ میخواهد. مثل امام سجاد از ماه رمضان دعا میکند(اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام) میخواهم بروم مکه. بعد هم که میرود ناشناس میرود، نمیگوید من امام سجاد هستم، به اسم یک آدم کارگر میرود، گمنام میرود، که برای حاجها ظرفها را بشوید، خدمت کند، اصلا لذت میبرد از مکه. این یک حاجی؛ حاجیای هم هست، ما خودمان مکه دیدیم از یک خانم بگویم از یک مرد. یک خانم در یک آسانسور ایستاده بود میگفت کاش نمیآمدم مکه، ما جا خوردیم، گفتیم خانم چه شده؟ گفت این آسانسور را میزنم نمیآید. یعنی همین که پای آسانسور پنج دقیقه معطل میشود، میگوید از خیرِ مکه گذشتم. خوب این هنوز بالغ نشده. حاجیه خانم است، هشتاد سالش است، هفتاد سالش است، اما هنوز بچه است. فرق میکنند آدمها.
۶- نماز، هم رنگی با هستی
خوب؛ آشنایی با پاداش نماز. این قدمِ دوم است. اول آشنایی با راز، دوم آشنایی با پاداش نماز. میدانید نماز چقدر ثواب دارد؟ اصلا نماز همرنگ هستی شدن است. چون قرآن میگوید «کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ» البقره/۱۱۶ همه هستی در حال قنوت و تواضع هستند. «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ» الحدید/۱ در یک سوره داریم «سَبَّحَ لِلَّهِ»، در یک سوره داریم «یُسَبِّحُ لِلَّهِ» الجمعه/۱، سَبَّحَ ماضی است، یسَبِّحُ مضارع. «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ» یعنی در گذشته تمام هستی تسبیح گفت. «یُسَبِّحُ لِلَّهِ» یعنی در آینده تمام موجودات هستی تسبیح میگویند. یعنی گذشته و حال و آینده تمام موجودات، «مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» الجمعه/۱، «مَا» یعنی آنچه، تمام هستی در حال سبحان الله است، گوش نیست بشنود.
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نامحرمان ما خامُشیم
یکی از چیزهایی که مسجد را شلوغ می کند، علم تازه است. این دیگر مربوط به پیشنمازها است. اگر هر طلبهای در مسجد روزی یک حرف نو بزند، مسجد شلوغ میشود به شرطی که بگویند در این چند دقیقه یک حرف نو شنیدیم. یک حرف نو گوش بدهند استفاده میشود. و حدیث هم داریم مسجد که میروید به هشت تا چیز میرسید. یکی(و علماً مستطرفا) میگوید مسجد که میروید به هشت نکته میرسید. (و علما) به علمی میرسید(مستطرف) یعنی تازه، حرف تازه، تکراری نباشد. نه که حالا تکرار بد است، یعنی حرف تازه هم بشنوید، گاهی هم بعضی چیزها را باید تکرار کرد. اگر پیشنمازها مطالعه کنند و آدم بفهمد برود مسجد، یک حرف نو از پیشنماز یاد میگیرد، مسجد شلوغ میشود. یکی از چیزهایی که مسجد را شلوغ میکند، خاطرات خوش از مسجد است. از مسجد آدم خاطره خوشی داشته باشد. یعنی وقتی میرود همه تحویلش بگیرند. ببینید بچهها به مادرشان میگویند مامان، برویم عروسی، چرا؟ برای اینکه هر وقت مادر میرود عروسی، سوپردولوکس میرود. اما هر وقت میرود مسجد با لباس معمولی میرود و لذا هیچ وقت دختر نمیگوید مامان برویم مسجد. میگوید مامان برویم عروسی. قرآن گفته وقتی میروید مسجد، شیک بروید، بهترین لباس را بپوشید، یعنی مسجد باید مثل سالن آرایش باشد. بهترین عطر را بزنید، بهترین لباس را، زن هرچه طلا دارد به خودش آویزان کند در مسجد. بهترین لباس. یعنی اگر وقتی آمد عجب، چقدر همه، زیبایی، جاذبه دارد. زیبایی جاذبه دارد. خاطرات خوشی از مسجد داشته باشید. سرهنگ بگوید من اینجا بود که درجه سرهنگ گرفتم. بچهها شاگرد اول بگویند ما، پیشنماز مسجد ما را دعوت میکند در صف نماز جماعت به ما جایزه میدهد، از ما تشکر میکند. یعنی هر پیشنمازی، فوتبالیست ما بداند که وقتی دارد گُل میزند، تمام مسجدهای ایران، در حقش دارند دعا میکنند. عجب خاطره خوشی. من بدانم که اگر بی پول شدم، صندوق قرض الحسنه مسجد به من کمک میکند. پیرزن وقتی برف میآید نگوید چه خاکی توی سرم کنم، توی برف چطور بروم دکان نانوایی، بگوید امروز برف آمده، بسیج مسجد امروز نانِ داغ خواهد آورد برای ما. بسیج مسجد حساب کند در این محل چند تا پیرزن و پیرمرد است. روزهایی که برف میآید بیست تا نان بخرد درِ خانهها بدهد. اگر این نان را دادی، پیرزن اگر خدایی ناکرده بعد از چند وقت از دنیا رفت، اصلا وصیت میکند خانهاش وقف بسیج. خانهاش وقف مسجد. یعنی یک خاطره خوشی. پول میخواهیم مسجد هست. کتاب نداریم، کتابخانه مسجد کتاب دارد. یک مشکلی داریم، برویم پهلوی پیشنماز، آقای محله مشکلمان را حل میکند. یعنی مسجد خاطره خوشی داشته باشیم. یک کسی محروم است، غریب است در محله، بخصوص تهران. یعنی همه فامیل هایش یا محلههای دیگر هستند یا شهر دیگر هستند، احساس کند الان که مریض شده مسجدیها خواهند گفت فلانی کو، فلانی دو روز است مسجد نمیآید، نکند مریض شده؟ میآیند عیادتش. و خیلی مسجد برکت دارد، خیلی مسجد برکت دارد.
۷- تشویق افراد در مسجد
تشویق افراد. در مسجد باید افراد را تشویق کرد. حالا یک دختری، یک پسری تا حالا مسجد نیامده، این کجاست آمده؟ تحویلش بگیریم. نقل شد که بعضی از شهرهای استان فارس، ظاهراً استهبانات اگر اشتباه نکرده باشم، مسجدهایش شلوغتر است، امام جمعه شیراز میگفت که بررسی که کردند دیدند که مقداری از مزرعهها و درختهای بادام و گردو وقف این شده که بادام و گردویش را بدهند به بچههایی که میآیند مسجد. این گونی گردو را میآورند در اتاق مسجد، هر بچهای که میآید مسجد یک مشت گردو و مغز بادام به او میدهند. تشویق مهم است. این شیرِ رایگانی که الان میدهند چیزِ مهمی نیست. در اسلام داریم اصلا وقف کنیم برای. . . تشویق.
برنامههای متنوع در مسجد باشد. هر روز یک کسی اذان بگوید. یعنی همه بچههای محل جرأت کنند یک الله اکبر در مسجد بگویند. این بلندگو را به کس دیگری هم بدهید. تنوع؛ یکنواخت نباشد. هر روز سخنرانی نباشد. یک روز باشد، یک روز نباشد، یک روز فلانی باشد. تنوع خودش یک چیزی است. شما یک نماز که میخوانی تا گفتی «کُفُوًا أَحَدٌ» الإخلاص/۴ خوب بس است دیگر. خم شو یک خورده. (سبحان ربی) بس است دیگر بلند شو، سجده، خوب آدم میتواند همین طور که ایستاده بگوید کفوا احد، سبحان ربی العظیم و بحمده، سمع الله لمن حمده، سبحان ربی الاعلی و بحمده، میتوانی بایستی تا آخرش بخوانی. اشهد ان لا اله الا الله، همه را ایستاده بخوان، خمت میکند، به خاکت میاندازد، مشت و مالت میدهد، این اصلا، این تنوع خودش یک چیزی است، رنگ و وارنگ میکند. تمام عبادتها همین طور است، روز ماه رمضان میگوید واجب است روزه بگیری، روز عید فطر میگوید حرام است. یعنی یک مرتبه از وجوب میرود حرمت. حاجیها که میروند مکه، شبِ عید قربان همه کفن پوشیدهاند دعای عرفه میخوانند، زار زار گریه میکنند، فردا صبح میگوید حاجی بس است، مفاتیح را بگذار کنار، چاقو دستت بگیر. چی است؟ عید قربان است باید گوسفند بکشی، یا باید خودت بکشی، اگر هم نمیتوانی بکشی دستت را بگذار روی دست قصاب که قصاب که چاقو را این طرف و آن طرف میبرد، تو هم دستت به چاقوکشی عادت کند. یعنی دیروز دستش به مفاتیح بود، فردا دستش به چاقو است، این تنوع است.
از توی کاخ مکه میبردت در بیابان عرفه. از توی خیمه میبردت در مشعر، یعنی یک اردو شبانه، یک اردو روزانه، یک بار کفن پوشیدی، یک بار لباس پوشیدی، کلهات را میتراشد، نمیدانم هُلت میدهد، یعنی این تنوع خودش یک مسئلهای است.
۸- پاسخ به سؤالات در مسجد
پاسخ به سؤالات. البته این برنامه ریزی برای امور مساجد است. میشود مثلا یک کسی که قوی است سیار باشد. مثلا یک نفر که قدرت پاسخ به سؤالات را خوب دارد میگوید شنبه این مسجد کسی سؤال دارد من آنجا هستم، یکشنبه آن مسجد، دوشنبه آن مسجد، اصلا مسجد یک تلفنی داشته باشد برای پاسخ به سؤالات، وقت تمام شد دیگر. خیلی خوب، خیلی حرفهایمان ماند. پس آنها را فهرست وار بگویم در یک دقیقه. چیزهایی که انگیزه ایجاد میکند، شرکت مسئولین. من یکی از مسئولین کشور را دیدم که یک پالتوی مشکی پوشیده، خادم افتخاری امام رضا است، با هواپیما میرود شبهایی که شیفتش است، حرم مطهر امام رضا پست میدهد. به او گفتم پست دادن در حرم کارِ خوبی است اما به حضرت عباس تو این لباس، یک پالتوی مشکی میپوشند خادمین امام رضا، این لباسی که پوشیدی آمدی در حرم امام رضا، اگر این لباس را بپوشی بروی در محله خودت دویست تا بچه بیشتر میآیند، اوه، وزیر، آمده، جارو دست گرفته مسجد را جارو میکند. اینجا امام رضا، در حرم امام رضا کسی تو را نمیشناسد، اما در محله خودتان چون میفهمند وزیر هستی اگر با این لباس بروی در مسجد محله خودتان، دویست نفر بیشتر میآیند مسجد. حالا که آمدی خادم امام رضا شدی مسجد محلهات را فراموش نکن. شرکت مسئولین مهم است. کثرت مردم خیلی مهم است، هرچه جمعیت بیشتر باشد. امام جماعت دوست داشتنی باشد. ما تهران یک پیشنماز داریم، پیرمرد هم هست، ولی آنقدر بچهها دوستش دارند، علتش هم برخوردش است. یک بچه آمده بود نماز بخواند، کفشهایش نو بود، کفشهایش را برده بودند، به بچه گفت هیچ غصه نخور، با هم در تاکسی نشستند، آمدند میدان امام حسین، یک کفش نو خرید پایش کرد، گفت حالا برو خانه آقا جان، هیچ غصه هم نخور. خوب این بچه تا آخر عمرش این را دوستش دارد. محبت؛ محبوبیت یک پیشنماز. تفقد از غائبین. تا دیدیم یک کسی نیست، بچههای محل بروند سراغش. مسئولیت دادن به افراد. صوت خوب. یک اذان خوش صدا. حمد و سوره خوش صدا. نظافت مسجد. اینها چیزهایی است که میتواند. . . مشکل اصلی اول از همه آشنایی با رازِ نماز است، بعد دیگر اینها هم بی اثر نیست، هرچه محبوبتر، نزدیکتر، مسجدها هم نباید تجمّع، با کمال تأسف، با کمال تأسف ما در بعضی از جلسات با بعضی از استاندارها، مسئولین که صحبت میکنیم، مثلا میبینیم که دارند یک مصلّی درست میکنند یا یک مسجد جامع درست میکنند چند هزار متر، چند صد میلیون، مسجد باید ساده باشد و متعدد، یعنی بیست تا سالن در دسترس، بهتر از یک مسجد جامعی است که با منار و گنبد کذایی باشد. . . در هر کوچهای، دو تا کوچهای باید یک مسجد ساده باشد. مسجد ساده، ساده، ساده. مساجد پرخرج باعث میشود که یک جا مسجد هست، پنجاه تا کوچه دیگر مسجد نیست. بس است.
خدایا، یادمان بده وظیفهمان چیست، توفیق بده عمل کنیم. (الهی آمین) یادمان بده وظیفهمان چی نیست، تقوا بده دوری کنیم. (الهی آمین) مزه دین و عبادت و تحصیل و خدمت را به ما بچشان. (الهی آمین) هرچه به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا. (الهی آمین) اموات ما بیامرز. (الهی آمین) مرضای ما را شفا بده. (الهی آمین) مشکلاتمان را حل کن. (الهی آمین) رهبر ما، دولت ما، امت ما، جوانهای ما، ناموس ما، نسل ما، دین ما، آبروی ما، انقلاب ما، مرز ما، هرچه که به ما دادهای در پناه آقا امام زمان حفظ و قلب امام زمان را از ما راضی و ما را از یاران امام زمان قرار بده.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته