چه کسی باید مانع جنگ با خدا شود؟!
علما و مجتهدین، مرزبانان جامعه اسلامی
اولین و مهمترین مطلبی که قبل از هر چیز باید به آن توجه داشت، این است که، حکومت اسلامی با هدف بر پا کردن آموزه های ناب محمدی در عرصه حکومت داری و مباحث اجتماعی، شکل گرفته است، دست یابی به این مهم نیز جز با حضور مجاهدانه فقها و مجتهدین مهذب و متعهد قابل دست یابی نخواهد بود، بر اساس روایات اسلامی، روحانیت، مرزبانان دین هستند، هرگاه مرزهای اعتقادی و دینی دستخوش تحریف و هجمه نظام سکولاریسم و آموزه های غیر اسلامی شود؛ بر این قشر جامعه واجب و ضروری است که بپا خیزند و از مرزها دینی و اعتقادی جامعه دفاع کنند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ؛[1] علمای شیعه ما مرزداران هستند که بر مرزهای ایمان مردم و در برابر ابلیس و پیروانش به مرزداری می پردازند.»
در منابع روایی نیز نقل شده است: «إذا ظَهَرَتِ البِدَع فى أمّتى فلیظهر العالم علمَه فَمَنْ لم یفعل فعلیه لعنةُ الله; زمانى که بدعت ظاهر شود در امّت اسلام، واجب است بر عالم که اظهار علم کند. اگر عالم در چنین موقعى سکوت کند لعنت خدا بر او باد.» به همین جهت همواره روحانیت متعهد سعی داشته اند، هرگاه منکری در عرصه کلان و خرد جامعه شکل می گیرد، با بیان واقعیت مانع ترویج آن شوند.
وقتی به مرزهای دین حمل می شود
بر اساس شاخص های قرآنی و روایی هرگاه مرزهای دینی و اعتقادی مردم دستخوش هجمه تحریف و برداشت های ناصحیح قرار گیرد بر همگان واجب است که مانع تخریب دین شوند، در این بین وظیفه علما و روحانیت نقشی کلیدی و اساسی است، از این رو سکوت و بی تفاوتی آنان موجبات خشم الهی را فراهم می کند، کما اینکه در منابع روایی نیز نقل شده است: «إذا ظَهَرَتِ البِدَع فى أمّتى فلیظهر العالم علمَه فَمَنْ لم یفعل فعلیه لعنةُ الله;[2] زمانى که بدعت ظاهر شود در امّت اسلام، واجب است بر عالم که اظهار علم کند. اگر عالم در چنین موقعى سکوت کند لعنت خدا بر او باد.» به همین جهت همواره روحانیت متعهد سعی داشته اند، هرگاه منکری در عرصه کلان و خرد جامعه شکل می گیرد، با بیان واقعیت مانع ترویج آن شوند.
ناقوس جنگ با خدا
بخش وسیعی از آموزه های اسلامی ناظر به مباحث اقتصادی است، در این راستا چارچوب های مشخص و معینی در منابع اسلامی تعریف و تنظیم شده است که هر گونه تخلف و خارج شدن از آن ضوابط، علاوه بر سلامت اقتصادی ، سلامت اخلاق و رفتار جامعه اسلامی جامعه را نیز دستخوش نابودی قرار می دهد. از جمله مواردی که در اقتصادی اسلامی به شدت از آن نهی شده است، ورود در اقتصاد ربوی است، بی توجهی به این موضوع جوامع انسانی را به ورطه هلاکت و نابودی می کشاند، تمایل به این رویه مذموم اقتصادی به نوعی اعلان جنگ با خداست، کما اینکه باری تعالی در نکوهش آن چنین فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ؛[بقره، آیات 278و 279] اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا بترسید و اگر ایمان دارید هر چه از ربا [بر مردم] مانده است رها کنید و اگر [رها] نکنید پس بدانید که از سوى خدا و پیامبر او در جنگید و اگر توبه کنید سرمایه هاى شما از آن شماست، در حالى که نه ستم مى کنید- به خواستن ربا- و نه بر شما ستم مى کنند- به بازندادن سرمایه-»
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ؛ علمای شیعه ما مرزداران هستند که بر مرزهای ایمان مردم و در برابر ابلیس و پیروانش به مرزداری می پردازند
خطرناک ترین منکرهای اقتصادی
معاملات ربوی از جمله خطرناک ترین و بدترین منکرهای اقتصادی است که همه انبیای و اولیای الهی در مقابل آن ایستاده و از ورود در آن نهی کرده اند، در روایتی از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: «اِعْلَمْ یَرْحَمُکَ اللّه اَنَ الرِّبا حَرامٌ سُحتٌ، مِنَ الکَبائِرِ وَ مِمّا قَدْ وَعَدَ اللّه عَلَیْهِ النّارَ فَنَعوذُ بِاللّه مِنْها، وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلى لِسانِ کُلِّ نَبىٍّ وَ فى کُلِّ کِتابٍ؛[3] خدایت رحمت کند! بدان که ربا حرام و از گناهان کبیره است و خداوند بر آن وعده آتش داده است پس پناه مى بریم به خدا از آتش. ربا را همه پیامبران و همه کتاب هاى آسمانى حرام کرده اند.»
بر این اساس روحانیت متعهد نیز از باب نهی منکر همواره مانع ترویج و شیوع آن در جامعه بودند. و این چیزی جز رسالت دینی و اجتماعی یک شخص مسلمان نیست:حضرت امام محمد باقر(علیه السلام): «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ ... وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْض؛[4] امر به معروف و نهى از منکر دو واجب بزرگ الهى است که سایر واجبات با آنها بر پا مى مانند و بوسیله این دو راه ها امن و کسب و کار مردم حـلال مى شود. با این دو واجب است که داد ستمدیدگان ستانده مى شود و زمین آباد مى شود.»
سخن آخر
بدیهی است که اسلامی شدن یک نظام و حکومت تنها با یدک کشیدن یک نام محقق نمی شود. اگر استراتژیک جمهوری اسلامی بر نهادیه کردن آموزه های دینی و اسلامی است لازم است بدون هیچ گونه محافظه کاری، به دنبال جواب صحیح و اسلامی برای پرسش های سیاسی و اقتصادی خود بر اساس منابع اسلامی باشند، نه آنکه برنامه های شکست خورده جهان سرمایه داری را در این جامعه پیاده کنند.
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج2، ص5، ح8.
[2]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص54، ح2.
[3]. فقه الرضا علیه السلام، ص 256.
[4]. وسایل الشیعه ج 16 ، ص 119 ، ح 21132.