مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السّلام )کوثر

مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت
بایگانی
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۲ ق.ظ

اخلاق مناظره و گفتگو

اخلاق مناظره و گفتگو
اخلاق گفتگو و آداب مناظره و جدال از روزگاران دور، همواره مورد توجه دانشمندان مختلف بوده است. در این میان، نقش منطق‏دانان و عالمان اخلاق از دیگران برجسته تر و چشمگیرتر است. می دانیم که یکی از مهم ترین بخش های کتاب های منطقی مبحث صناعات خمس است؛ یعنی صناعاتی مانند برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. منطقیان به هنگام بحث از صناعت جدل، دربارۀ آداب و اخلاق جدل و مناظره نیز مباحثی را ارائه می دهند. اندیشمندان اخلاق نیز به تفصیل در زمینۀ جدال و مراء و گفتگوهای علمی مباحثی را یادآور شده اند. ما در اینجا نیز همچون دیگر بخش های کتاب، با توجه به محدودیت های این نوشتار، به برخی از مباحث کلی و مبنایی درباره اخلاق مناظره و گفتگو بسنده می کنیم.

 اهمیت مناظره و گفتگو بر کسی پوشیده نیست. بر اساس نص آیات قرآن کریم، خداوند برای آفرینش انسان با ملائکه به گفتگو پرداخت؛ نظر آنان را جویا شد و متناسب با موقعیت و شرایط فرشتگان و مصلحت، پرسش های آنان را درزمینۀ  فلسفۀ  آفرینش انسان پاسخ داد.  پس از سرپیچی ابلیس از دستور الهی مبنی بر سجده بر آدم، با ابلیس نیز گفتگو کرد.  علت سرپیچی او را جویا شد و به استمهال ابلیس پاسخ مثبت داد. پس از هبوط آدم بر روی زمین نیز همواره،  مستقیم و غیرمستقیم،  با آدمیان گفتگو داشته است و این جریان تا ابد نیز ادامه دارد.  همین الان نیز،  هرچند سلسلۀ  پیامبری به پایان رسیده و خبرها و هدایت های آسمانی منقطع شده است،  بندگانی در روی زمین هستند که خداوند با آنان در گفتگوست.  امام علی (ع) می فرماید:

«و همواره خدا را که بخشش های او بی شمار است و نعمت هایش بسیار،  در پاره ای از روزگار پس از پاره ای دیگر،  و در زمانی میان آمدن دو پیامبر،  بندگانی است که از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز». البته باید توجه داشت که گفتگو،  انواع متعدد و متنوعی،  از قبیل گفتگوی تبلیغی،  ارشادی،  تعلیمی،  آموزشی،  اقناعی و احساسی دارد.  گفتگوی خداوند با فرشتگان و آدمیان را می توان از نوع گفتگوهای ارشادی،  تعلیمی و هدایت گرایانه دانست.

 اخلاق گفتگو و آداب مناظره و جدال از روزگاران دور،  همواره مورد توجه دانشمندان مختلف بوده است.  در این میان،  نقش منطق‏دانان و عالمان اخلاق از دیگران برجسته تر و چشمگیرتر است.  می دانیم که یکی از مهم ترین بخش های کتاب های منطقی مبحث صناعات خمس است؛ یعنی صناعاتی مانند برهان،  جدل، خطابه،  شعر و مغالطه.  منطقیان به هنگام بحث از صناعت جدل،  دربارۀ آداب و اخلاق جدل و مناظره نیز مباحثی را ارائه می دهند.  اندیشمندان اخلاق نیز به تفصیل در زمینۀ جدال و مراء و گفتگوهای علمی مباحثی را یادآور شده اند.  ما در اینجا نیز همچون دیگر بخش های کتاب،  با توجه به محدودیت های این نوشتار،  به برخی از مباحث کلی و مبنایی درباره اخلاق مناظره و گفتگو بسنده می کنیم.

1.  هدف گفتگو و مناظره علمی

 ارزشمندی گفتگو،  مباحثه و مناظره،  به عنوان فعلی از افعال اختیاری انسان،  منوط به انگیزۀ فرد از انجام آن است،  وگرنه خود گفتگو،  فی نفسه،  نه دارای ارزش اخلاقی مثبت است و نه ارزش اخلاقی منفی.  باید دید که هدف فرد از ورود به عرصۀ گفتگو با دیگران و انجام مناظره چیست.  هرچند افراد مختلف ممکن است دارای انگیزه های متفاوتی باشند،  اما به طور کلی،  می توان انگیزۀ افراد را از مناظره و گفتگو یکی از موارد ذیل دانست:

1-1.  انگیزه های مثبت

الف) حق خواهی

 گاهی برای یک فرد،  حقیقت و واقعیت مسئله ای روشن نشده است و با گفتگو و مناظره با دیگران به دنبال فهم حقیقت است.  یکی از فواید و برکات مهم گفتگو،  این است که در جریان گفتگو و مباحثه و مناظره با صاحب نظران،  بهتر و بیشتر می توان حقیقت را شناخت.  تجربه نشان داده است که انسان در گفتگو بهتر و دقیق تر و با نگاهی عمیق تر به مسائل می نگرد و افکار و اندیشه های انسان بیشتر به حرکت درمی آید.  در روایات فراوانی بر رایزنی علمی با دیگران و افراد صلاحیت دار تأکید شده است،  و مباحثه و گفتگوی علمی به عنوان یکی از راه های کشف حقیقت و دست یابی به واقعیت معرفی شده است.  به هر حال،  یکی از مهم ترین و اخلاقی ترین اهداف مناظرات علمی باید کشف حقیقت باشد.  طرفین مناظره واقعاً باید در پی یافتن حقیقت باشند.  حال درونی آنان باید همچون حال کسی باشد که در جستجوی گمشده ای مهم و گران قیمت است تا در نتیجه هر زمانی که آنان را یافتند،  خدا را شکر گفته و آرامش روحی و روانی خود را بدست آورند.  اگر چنین باشد،  بسیاری از آفات اخلاقی ای که ممکن است گریبانگیر طرفین مناظره شود،  خود به خود رخت می بندد.

اگر کسی در جستجوی حقیقت باشد،  زمانی که به صورت منطقی و مستدل به او نشان داده می شود که راهی که در پیش گرفته است او را به مقصد نمی رساند،  نه تنها آزرده نمی شود،  که سپاسگزار راهنما نیز خواهد شد.

ب) روشنگری

 یکی دیگر از مهم ترین و ارزشمندترین اهداف گفتگو، «روشنگری و هدایت و راهنمایی دیگران» است و این البته یکی از وظایف اخلاقی ما نیز هست.  یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در حوزۀ معرفتی،  مناظره با کسانی است که نادانسته و ناآگاهانه در عرصۀ اندیشه به انحراف کشیده شده اند و یا حقیقت برای آنان مشتبه شده است.  شکر نعمت فهم حق،  دستگیری معرفتی و علمی از کسانی است که به هر دلیلی،  از آن نعمت محروم مانده اند.

1-2.  انگیزه های منفی

 گاهی هدف از مناظره،  صرفاً غلبه بر طرف مقابل و به کرسی نشاندن سخن باطل و نادرست و غیرمستدل خود است؛  یعنی انسان یا اینکه می داند سخن یا ادعای او باطل و نادرست است،  اما باز هم بر آن پافشاری می کند و کار را به «جدال و مراء» می کشاند،  که یکی از بزرگ ترین و خطرناک ترین رذایل اخلاقی است.  کسانی که از جریان سالم گفتگو عدول می کنند و کار را به مراء می کشانند،  خبر از وجود رذایل اخلاقی فراوانی در درون خود می دهند.  هدف چنین کسانی از مناظره،  روشن شدن حق نیست،  بلکه انگیزه های دیگری چون شهرت طلبی،  مباهات،  فضل فروشی و امثال آن دارند.  اینان می کوشند با هر وسیله ای،  فکر و اندیشه یا رفتار خود را توجیه کنند.  «بدیهی است مناظره ها و گفتگوهایی که چنین اهدافی را دنبال می کنند، . . .  علاوه بر اتلاف وقت،  سبب تقویت خوی تعصب،  خودخواهی و خودمحوری و خودنمایی انسان می شوند و اگر سبب گمراه شدن دیگری نیز بشود،  گناهی بزرگ و خطایی است که خودش را تباه و دیگری را گمراه خواهد کرد و نامش در زمرۀ گمراهان و گمراه کنندگان ثبت خواهد شد. »

2.  آداب اخلاقی مناظره

2-1.  تأکید بر نکات مشترک

 دو فرد یا دو گروه زمانی می توانند به مناظره و گفتگو بپردازند که مشترکاتی با یکدیگر داشته باشند وگرنه اگر بر سر هیچ مسئله ای با یکدیگر توافق نداشته باشند،  هرگز امکان برقراری گفتگو میان آنان نخواهد بود.  بنابراین،  کسانی که آمادگی انجام مناظره و گفتگو با یکدیگر را دارند،  هرچند در پاره ای از مسائل،  مانند مسئلۀ مورد گفتگو،  ممکن است با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند،  اما دارای مشترکاتی نیز هستند.  به نظر می رسد بهتر است گفتگو بر اساس زمینه های مشترک آغاز شود.

قرآن کریم در این باره می فرماید:

بگو: «ای اهل کتاب،  بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که:  جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم،  و بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرید»

پس اگر[از این پیشنهاد] اعتراض کردند،  بگویید: «شاهد باشید که ما مسلمانیم[نه شما. ]»

2-2.  فهم موضوع

 مناظره و گفتگو در خلأ صورت نمی گیرد،  بلکه حتماً درباره مسئله و موضوع خاصی رخ می دهد.  یکی از ابتدایی ترین شرایط تحقق یک مناظرۀ سازنده و سودمند این است که طرفین مناظره نسبت به موضوع بحث و همۀ ابعاد و جوانب آن آگاهی کافی داشته باشند.  آگاهی پیشین طرفین از موضوع بحث،  موجب می شود،  دقیقاً بدانند که در صدد اثبات یا نفی چه چیزی هستند و برای اثبات نظریۀ خود باید از کجا آغاز کنند و در کجا بحث را پایان دهند.  اصولاً سازماندهی بحث و جلوگیری از دخالت مسائل حاشیه ای منوط به تعیین و شناخت دقیق موضوع بحث است وگرنه حاصلی جز اتلاف وقت و انرژی بر سر هیچ نخواهد بود.  قرآن کریم،  کسانی را که بدون اطلاع از موضوع بحث و حقیقت مسئله به مجادله و بحث می پردازند،  به شدت مذمت کرده است:

هان، شما[اهل کتاب] همانان هستید که درباره آنچه نسبت به آن دانشی داشتید محاجه کردید؛ پس چرا در مورد چیزی که بدان دانشی ندارید محاجه می کنید؟ با آنکه خدا می داند و شما نمی دانید. بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان نیامده است.  کسانی[هم] که پیش از آنان بودند، همین گونه[پیامبران شان را] تکذیب کردند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است.

 جلال الدین مولوی،  در مثنوی معنوی،  داستان مشاجره و گفتگوهای چهار نفر را آورده است.  در این داستان،  پیامد ناگوار عدم فهم موضوع گفتگو و عدم دقت در سخن طرف مقابل،  به تصویر کشیده شده است.  داستان از این قرار است که چهار نفر یکی فارس زبان،  دیگری آذری زبان،  سومی عرب زبان و نفر چهارم رومی،  با مقدار اندکی پول،  قصد تهیۀ میوه ای را داشتند.  اما هرکدام تقاضای متفاوتی داشت:  یکی می گفت با این پول باید«انگور»بخریم،  دیگری به شدت با این پیشنهاد مخالفت کرده،  می گفت باید «عنب»خریداری کنیم،  نفر سوم نیز با هردوی آنان مخالفت جدی می کرد و طالب«ازوم»بود و چهارمی نیز با هرسه مخالفت می کرد و می گفت باید«استافیل»تهیه کنیم.  کار آنان به کشمکش و مشاجره کشیده شد:

مشت بر هم می زدند از ابلهی/ پر بدند از جهل و از دانش تهی

 معلوم است که این مناظره و گفتگو هرگز به فرجام نیکو و خوشایندی نخواهد رسید.  مولوی نیز می گوید کاش شخصی سخندان و حکیم در آنجا بود و موضوع مسئله را برای آنان مشخص می کرد و سخن هر کدام را به دیگری می فهماند،  تا معلوم می شد که گفتگو و مشاجره آنان از اساس بیهوده و باطل است:

صاحب سری عزیز صد زبان/ گر بدی آنجا بدادی صلحشان

پس بگفتی او که من زین یک درم/ آرزوی جمله‏تان را می دهم

چون که بسپارید دل را بی دغل/ این درمتان می کند چندین عمل

یک درمتان می شود چار المراد/ چار دشمن می شود یک، زاتحاد

گفت هر یکتان دهد جنگ و فراق/ گفتِ من آرد شما را اتفاق

پس شما خاموش باشید انصتوا/ تا زبانتان من شوم در گفت و گو

2-3.  صراحت

 یکی دیگر از آداب اخلاقی مناظره«صراحت بیان» و پرهیز از تکلف و تعارف در گفتار و دوری کردن از به کار بردن سخنان کنایه آمیز و چندپهلو و مبهم است.  در یک مناظرۀ حق طلبانه و حق خواهانه،  هرگز نباید از کلمات و سخنانی استفاده شود که تاب تفاسیر متعدد و متنوعی را دارند.  مخصوصاً در مواردی که«پای مصالح اساسی انسان و اجتماع در میان باشد،  ناگزیر باید با صراحت سخن گفت تا از تفسیرها و تحلیل های دلخواهانه و نادرست که منطبق بر منافع گروهی یا شخصی است،  جلوگیری شود. » حتی اگر مخاطب و طرف گفتگوی ما به گونه ای است که می تواند برداشت های دیگری از سخنان و مستندات درست و صحیح ما داشته باشد،  تا جایی که ممکن است باید این فرصت را از او بگیریم و برای اثبات مدعای خودمان مستندات و ادله ای توجیه ناپذیر بیان کنیم.  به همین دلیل علی(ع) پیش از آغاز جنگ نهروان،  زمانی که ابن عباس را برای گفتگو با خوارج اعزام می کرد،  به او توصیه فرمود:

به قرآن بر آنان حجت میاور،  که قرآن تاب معناهای گوناگون دارد. تو چیزی از آیه ای می گویی،  و خصم تو چیزی از آیۀ دیگر،  لیکن به سنت با آنان گفتگو کن،  که ایشان را راهی نبود جز پذیرفتن آن. 

2-4.  توجه به گفته و نه گوینده

 یکی از آداب اخلاقی مناظره و گفتگو که رعایت آن موجب می شود تا مناظره از مسیر درست خارج نشود،  این است که طرفین در بحث و گفتگوی خود همواره باید به بررسی ادله و مستندات یکدیگر بپردازند و هرگز نباید اجازه دهند که مسائل حاشیه ای چون انگیزه خوانی و بیان اهداف و نیات سوء طرف مقابل و امثال آن،  در روند گفتگو اخلال ایجاد کنند.  به تعبیر دیگر،  ادب گفتگو اقتضا می کند که «گفته» و «انگیخته» مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد و نه «گوینده» و«انگیزه».

 آیات و روایات نیز بر همین حقیقت تأکید دارند.  برای نمونه،  آیاتی که در ابتدای همین فصل ذکر شد،  بهترین دلیل بر این مسئله است که از دیدگاه اسلام باید به سنجش و ارزیابی«سخن» پرداخت و نه«سخنران»؛  و به بررسی صحت و سقم «گفته» توجه نمود و نه«گوینده».  این حقیقت،  همان طور که در بحث اخلاق نقد نیز اشاره شد،  مورد تأیید و تأکید اولیای دین نیز بوده است.  این سخن امیرمؤمنان(ع) که می فرماید: «به گفته بنگر و نه به گوینده» بهترین شاهد این حقیقت است.  آن امام بزرگوار در سخن حکیمانۀ دیگری می فرماید:  " حکمت،  گمشدۀ حکیم است؛ پس در هرجا که باشد،  آن را طلب می کند.  "

حضرت عیسی(ع) نیز به پیروان خود چنین توصیه می کند:  " حق را از اهل باطل بگیرید؛ اما باطل را از اهل حق نگیرید؛ ناقدان سخن باشید.  "

2-5.  استدلال طلبی و حق محوری

 یکی دیگر از شرایط تحقق گفتگوی سازنده و مناظرۀ سودمند،  این است که طرفین گفتگو حقیقتاً قصد پیروی از واقعیت و حقیقت بر اساس مستندات معقول و مقبول داشته باشند.  هیچ یک از طرفین نباید به هر قیمتی،  در صدد اثبات سخن خود باشد،  بلکه هردو طرف باید بنا را بر پذیرش حق و سخنان مستدل بگذارند،  و هرگاه هرکدام از آنان متوجه اشتباه خود شد صادقانه به اشتباهش اعتراف نماید.  و هرگز خطاهای معرفتی و علمی خود را با خطاهای اخلاقی نپوشاند.

 قرآن کریم،  در آیات متعددی،  بر این تأکید کرده است که در هر گفتگویی همواره باید دانش و پیروی از دانش،  به عنوان مسئله ای بنیادین و محوری مورد توجه قرار گیرد.  قرآن کریم،  همچنین مجادله از روی جهل و گمان را گناهی بس بزرگ به حساب آورده و آن را علامت و نشانه ای از وجود رذایلی اخلاقی،  مانند خود بزرگ بینی،  دروغگویی،  حق ستیزی،  و حق گریزی،  در درون فرد مجادله گر دانسته است.

 کسانی که درباره آیات خدا- بدون حجتی که برای آنان آمده باشد- مجادله می کنند، [این ستیزه] در نزد خدا و نزد کسانی که ایمان آورده اند[مایه ی] عداوت بزرگی است.  این گونه،  خدا بر دل هر متکبر زورگویی مهر می نهد.  در حقیقت،  آنان که درباره نشانه های خدا- بی آنکه حجتی برایشان آمده باشد- به مجادله برمی خیزند در دلهایشان جز بزرگ نمایی نیست[و]آنان به آن[بزرگی که آرزویش را دارند] نخواهند رسید. پس به خدا پناه جوی،  زیرا او خود شنوای بیناست.  آیا به جای او خدایانی برای خود گرفته اند؟ بگو: «برهانتان را بیاورید. »این است سخن کسی که با من هستند،  و سخن کسانی[پیامبرانی]که پیش از من بودند.  اما بیشتر آنان حق را نمی دانند و به همین دلیل(از آن)رویگردانند.  و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن،  زیرا گوش و چشم و قلب،  همه مورد پرسش واقع خواهند شد.

2-6.  ملایمت

 یکی دیگر از نکات مهم و تأثیرگزار،  که همواره در هر مناظرۀ حق طلبانه ای باید مورد توجه قرار گیرد،  «ملایمت» و نرمی در گفتار و کردار است.  کسی که دارای سخن و مدعایی منطقی و مستدل است،  چه حاجتی به جار و جنجال و خشونت و تندی دارد؟ سلاح منطق و استدلال متقن،  به مراتب،  برنده تر و کاراتر از سلاح خشم و غضب است.  اصولاً اولین آفت و ضرر خشونت و غضب در گفتار،  نصیب خود فرد می شود.  امیرمؤمنان(ع) در این باره می فرماید:  " شدت خشم سخن گفتن را دگرگون کرده،  قدرت استدلال را بریده و فهم و درک را پراکنده می سازد.  "

 به نظر می رسد که برای جذب عقل ها و دل ها به سوی پذیرش حق،  هیچ وسیله ای کاراتر از ملایمت و نرمی نیست.  به همین دلیل،  زمانی که حضرت موسی و هارون(ع) می خواهند برای انذار فرعون حرکت کنند،  خداوند به آنان دستور می دهد که اگر می خواهید به نفوذ سخنان خود در دل سخت فرعون و در نتیجه متذکر یا خاشع شدن او امیدوار باشید،  با ملایمت و نرمی با او سخن بگویید: « و با او سخنی نرم گویید،  شاید که پند پذیرد یا بترسد» و یا می بینیم که خداوند،  پیامبر اکرم(ص) را به دلیل برخورداری از این ویژگی ستوده و عامل موفقیت و جذابیت او را همین ملایمت و مدارا معرفی می کند:  " پس به[برکت] رحمت الهی،  با آنان نرمخو[و پر مهر] شدی،  و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند.  "

3.  آفات اخلاقی مناظره

 در حقیقت،  کم توجهی به آداب اخلاقی مناظره و یا عدم مراعات هریک از آنها می تواند به روند سالم مناظره آسیب رساند و مسیر درست آن را به انحراف بکشاند.  برای نمونه کسی که دلیل طلبی و پیروی از دانش را محور قرار ندهد و از هواهای نفسانی و مطامع درونی خود پیروی کند،  معلوم است که اگر مورد خطاب و گفتگوی خداوند هم قرار گیرد،  برای او فایده ای نخواهد داشت و از فواید و ثمرات گفتگو طرفی نخواهد بست.  هرگز نمی توان جان و دل کسی را که به رغم وجود ادلۀ قوی در برابر دیدگاهش،  همچنان لجوجانه بر آن اصرار می ورزد،  با حقایق آشنا کرد.  چنین کسی در حقیقت با زبان حال،  خبر از حق گریزی و هواپرستی خود می دهد.

 عالمان بزرگ اخلاق،  آفات اخلاقی بسیاری برای مناظره و گفتگوهای علمی برشمرده اند.  ما در این بخش،  درباره دو آفت اخلاقی بزرگ که می توانند روند مناظره را به کلی مختل نماید و در آیات و روایات نیز مورد تحذیر و نکوهش قرار گرفته اند،  توضیحات بیشتری ارائه می دهیم:

3-1.  شخصیت زدگی

 یکی از آفات و آسیب های اخلاقی مناظره ها و گفتگوهای علمی،  این است که به جای ذکر دلیل و بیان استدلال برای نظر خود،  شخصیت پیشینیان را محور قرار دهیم،  و به جای برخورد منطقی با استدلال های طرف مقابل،  به تقلید کورکورانه از گذشتگان و سنت جاهلانۀ آنان بپردازیم.  در قرآن کریم آیات متعددی در نهی از شخصیت زدگی و تقلید علمی کورکورانه آمده است.  مخالفان و دشمنان پیامبران،  زمانی که با منطق قوی و محکم آنان مواجه می شدند،  به جای پذیرش نتیجۀ مناظره و تسلیم شدن در برابر حق،  شخصیت گذشتگان خود را به رخ می کشیدند و با اقتدای به آنان از پذیرش حق استنکاف می کردند.

و چون به آنان گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر[ش] بیایید»، می گویند: «آنچه پدران خود را بر آن یافتیم ما را بس است» آیا هرچند پدرانشان چیزی نمی دانسته و هدایت نیافته بودند؟گفتند: «خواه اندرزدهی و خواه از اندرزدهندگان نباشی برای ما یکسان است.  این جز شیوه پیشینیان نیست.  و ما عذاب نخواهیم شد. »بلکه گفتند: «ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و ما[هم با] پی گیری از آنان، راه یافتگانیم. »و بدین گونه در هیچ شهری پیش از تو هشداردهنده ای نفرستادیم مگر آنگه خوشگذرانان آن گفتند: «ما پدران خود را بر آیینی و راهی یافتیم و ما از پی ایشان راهسپاریم. »گفت: «هرچند هدایت کننده تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته ایم برای شما بیاوریم؟»گفتند: «ما[نسبت] به آنچه بدان فرستاده شده اید کافریم. »

شخصی به نام حارث بن حوط پیش از آغاز جنگ جمل،  وقتی به رهبران دو سپاه نگاه کرد،  دید که رهبری هر کدام از آنها بر عهدۀ شخصیت های بزرگی است: از طرفی علی(ع) و یاران بزرگش را می دید و از سوی دیگر،  شخصیت هایی چون طلحه،  زبیر و عایشه را در سپاه مقابل مشاهده می کرد. حیران و سرگردان شد،  تشخیص حق برایش مشکل بود.  به محضر امیرمؤمنان(ع) آمد و مسئله را با او در میان گذاشت و از آن حضرت پرسید:  آیا ممکن است طلحه و زبیر که از باسابقه ترین مسلمانان بوده اند و عایشه،  همسر پیامبر و ام المؤمنین بر باطل اجتماع کنند؟ چگونه ممکن است که چنان شخصیت هایی به اشتباه روند؟ این فرد،  در حقیقت معیار و مقیاس تشخیص راه درست را اشخاص و سوابق آنان قرار داده بود.  امام علی(ع) در پاسخ فرمودند:  " حارث! کوتاه‏بینانه نگریستی نه عمیق و زیرکانه،  و سرگردان ماندی.  تو نه حق را شناخته ای تا بدانی اهل حق چه کسان اند و نه باطل را تا بدانی پیروان آن چه مردمان اند.  "

3-2.  مراء یا جدالگری

 یکی دیگر از بدترین و مخرب ترین آفت های مناظره و گفتگوهای علمی، «جدال و مراء» است.  البته میان تعریف اصطلاحی مراء و جدال تفاوتهایی وجود دارد که در کتاب های اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته است.  در عین حال،  این دو در بسیاری از موارد به یک معنا به کار می روند و ما نیز در اینجا آنها را به معنای واحدی که آن عبارت است از« پیکار لفظی و ستیزه در کلام،  برای چیره شدن بر طرف مقابل و ساکت کردن او»

کسی که دارای روحیۀ مراء و جدال است،  همواره در پی به کرسی نشاندن سخن خود است،  هرچند باطل بودن آن برای او آشکار شود.  مراء کننده،  در حقیقت خبر از خودخواهی،  غرور،  تکبر و خودپسندی خویشتن می دهد.  او با رفتارش در برابر حق موضع گیری کرده و خود را در زمرۀ اهل باطل و حق ستیزان قرار داده است.  مراء کننده گمان می کند که اعتراف به اشتباه موجب از دست رفتن منزلت و موقعیت اجتماعی او می شود؛ در حالی که اگر نیک بنگرد،  خواهد دید که چنین نیست؛ بلکه کسانی که تلاش می کنند تا حرف های اشتباه خود را به هر قیمتی،  توجیه نمایند و بر اشتباهاتشان سرپوش نهند،  اعتماد دیگران را از خود سلب می کنند و نتیجۀ این سلب اعتماد،  این می شود که سخنان درست و صحیح آنان نیز مورد توجه دیگران قرار نمی گیرد.

به هر روی،  طرفین بحث همواره باید مواظب باشند که بحث و گفتگوی آنان به مراء و جدال بی حاصل کشیده نشود.  در روایات فراوانی از مراء و جدال به شدت نهی شده است.  اولیای دین تأکید کرده اند که مراء و جدال،  حتی در جاهایی که حق به جانب جدال کننده باشد،  با ایمان واقعی در تعارض و تضاد است.  پیامبر اکرم(ص) در این باره می فرماید:  " هیچ کسی به کمال حقیقت ایمان نمی رسد مگر اینکه از مراء خودداری کند،  حتی اگر حق با او باشد.  "

امام علی(ع) در نکوهش مراء و ستیزه جویی علمی می فرماید:  " از مراء و دشمنی در گفتار بپرهیزید؛  چرا که این دو،  دل ها را نسبت به برادران بیمار می کند و دورویی و نفاق بر روی آنها می روید.  "

امام صادق(ع) می فرماید:  مراء از چهار حالت بیرون نیست:  یا درباره موضوعی است که هردو طرف حقیقت آن را می دانند،  که در این صورت کار آنان جز رسوایی طرفین و ضایع شدن آن موضوع،  پیامدی نخواهد داشت؛  و یا درباره موضوعی است که هیچ یک از طرفین حقیقت آن را نمی دان؛  روشن است که در این صورت جهل و نادانی خود را آشکار کرده و از حماقت خویش خبر داده اند؛  و یا آنکه درباره موضوعی است که فقط یک طرف حقیقت آن را می داند که در این صورت،  کسی که حقیقت موضوع را می داند و در عین حال،  به مراء با کسی که نسبت به موضوع جاهل است می پردازد با برملا کردن خطاهای علمی و اخلاقی طرف مقابل به او ظلم کرده است؛  و کسی که به رغم جهلش نسبت به حقیقت موضوع به مراء با عالم به آن موضوع می پردازد،  خبر از حق ناشناسی و حرمت شکنی خود نسبت به علم و عالم داده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۳۰
khademoreza kusar

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی