رستگاران در قرآن چه کسانی هستند؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(۱)
.........................
چه کسانى رستگارند؟
۱ عابدان. «وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «۴» پروردگارتان را پرستش کنید، شاید رستگار شوید.
۲ آنان که اعمالشان ارزشمند و سنگین است. «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «۵» ۳ دورى کنندگان از بخل. «وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «۶» ۴ حزب اللَّه. «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «۷» حزب خدا رستگارند.
۵ اهل ذکر کثیر. «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «۸» خدارا بسیار یادکنید تا رستگار شوید.
۶ تقوا پیشگان. «فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «۱» اى خردمندان! تقوا پیشه کنید تا رستگار شوید.
۷ مجاهدان. «وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «۲» در راه خدا جهاد کنید تا رستگار شوید.
۸ توبه کنندگان. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» «۳» اى اهل ایمان! همگى توبه کنید تا رستگار شوید.
پیامها
۱ رستگارى مؤمنان حتمى است. «قَدْ أَفْلَحَ» ۲ ایمان، شرایط و نشانههایى دارد. «الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ» ...
۳ نماز، در رأس برنامههاى اسلامى است. «فِی صَلاتِهِمْ» ۴ در نماز، حالت و کیفیّت مهم است. «خاشِعُونَ»
................
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (۳) وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ (۴) وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (۵) إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (۶)
و آنان که از بیهوده روى گردانند.
و همان کسانى که زکات مىپردازند.
و آنان که دامان خود را (از گناه) حفظ مىکنند.
مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانى که به دست آوردهاند، پس آنان (در آمیزش با این دو گروه) ملامت نمىشوند.
نکتهها:
«لغو»، به کار و سخن بیهوده مىگویند.
__________________________________________________
(۱). مائده، ۱۰۰.
(۲). مائده، ۳۵.
(۳). نور، ۳۱.
تفسیر نور، ج۸، ص: ۸۳
دورى و پرهیز از لغو، مخصوص مسلمانان نیست، قرآن دربارهى خوبان اهل کتاب نیز مىفرماید: «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ» ... «۱» اهل کتاب با ایمان، از لغو گریزانند.
«زکات» در لغت، به معناى رشد و نموّ و پاکیزگى است و در اصطلاح، یک نوع مالیات شرعى و از ارکان و واجبات دین است.
در جامعه اسلامى، پاسدارى از نماز و ناموس، بسیار مهم است. در همین چند آیه، نسبت به ناموس با تعبیر «حافِظُونَ» و درباره نماز با جمله «عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ» یاد شده است.
دورى از لغو در دنیا، بهرهاش، محفوظ ماندن از لغو در قیامت است. «عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»، «لا تَسْمَعُ فِیها لاغِیَةً» «۲» اعراض از لغو، نباید با بدگویى و تندخویى همراه باشد، زیرا در آیهى دیگر مىفرماید: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» «۳» در روایات براى لغو، نمونههایى آمده است از جمله: سخنى که در آن یاد خدا نباشد و یا غنا و لهویّات باشد. «۴»
در روایات مىخوانیم: جز با زن عفیفه ازدواج نکنید و با کسى که در مال خود او را امین نمىدانید، همبستر نشوید. «۵»
اهمیّت زکات
زکات، یکى از پنج چیزى است که بناى اسلام بر آن استوار است.
در قرآن ۳۲ بار کلمه «زکات» و ۳۲ بار واژه «برک» آمده، گویا زکات مساوى با برکت است.
پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه) افرادى را که زکات نمىدادند، از مسجد بیرون کرد.
حضرت مهدى (علیه السلام) در انقلاب بزرگ خود، با تارکین زکات مىجنگد.
کسى که زکات ندهد، هنگام مرگش به او گفته مىشود: یهودى بمیر یا مسیحى.
تارک زکات در لحظهى مرگ از خداوند مىخواهد که او را به دنیا باز گرداند تا کار نیک انجام
...........................................................................
تفسیر نور، ج۸، ص: ۸۴
دهد، امّا مهلت او پایان یافته است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر مردم زکات بدهند، هیچ فقیرى در زمین باقى نمىماند.
پیامها
۱ نشانهى ایمان، دورى از لغو است. «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (مؤمن باید در تمام کارها و سخنان خود هدف صحیح داشته باشد) ۲ دورى از لغو، به اندازهاى مهم است که بین نماز و زکات ذکر شده است.
«خاشِعُونَ مُعْرِضُونَ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ» ۳ اهمیّت زکات مانند اهمیّت نماز است. (در ۲۸ آیه، نماز و زکات در کنار هم آمده است) «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ، لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ» ۴ اعتقاد به تنهایى کافى نیست، عمل هم لازم است. «الْمُؤْمِنُونَ ... فاعِلُونَ» ۵ حیا شرط ایمان است. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» (آلودگى جنسى نشانهى ضعف ایمان است) ۶ شهوت، طغیانگر است و به کنترل و حفاظت نیاز دارد. «حافِظُونَ» ۷ در ارضاى غریزهى جنسى، محدودیّت لازم است ولى ممنوعیّت خلاف فطرت است. «إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ» ۸ حیاى نابجا ممنوع. همین که اسلام، انجام کارى را اجازه داد، همهى سنّتها و عادتها و سلیقههاى شخصى و مخالف دین، محکوم است. «غَیْرُ مَلُومِینَ»