نمازِ بازدارنده
کراجکی در کتاب کنز الفوائد[1] نقل کرده است:
..شخصی به نام رزام در مقابل منصور دوانیقی ایستاد و گفت: ای امیر المؤمنین، سؤالی دارم.
منصور گفت: از او [امام صادق علیه السّلام ] بپرس.
گفت: می خواهم از تو سؤال کنم.
منصور گفت: از او بپرس.
رزام به امام صادق رو کرده گفت: درباره نماز و حدودش برایم بگو.
حضرت فرمود: نماز چهار هزار حدّ دارد که تو درباره آنها مؤاخذه نمی شوی.
گفت: حدودی که نمی توان ترک کرد و نماز بدون آنها کامل نیست برایم بگو!
حضرت فرمود: نماز کسی درست است که دارای طهارتی کامل و کمالی به سر حدّ بلوغ باشد نه تباه کننده باشد نه منحرف، بشناسد و بایستد و در پیشگاه حقّ، سر تسلیم فرود آورده ثابت بماند و در میانه بیم و امّید و بی تابی و شکیبایی به نماز ایستد، چنان که گویی نویدهای رحمت برای او ساخته شده و تهدیدهای عذاب همگی بر او باریده، متاع خویش را نثار کند و هدف اصلی در نظرش مجسّم شود و خون دل در راه خدا نثار کند و به میانه راه میل کند، چیزی از امور دنیوی در نظرش نباشد، همه رشته های پیوند به غیر خدا را بگسلد؛ همان خدایی که در نمازش او را قصد کرده و به بارگاه او راه یافته و به عطای او چشم دوخته است. کسی که چنین نمازی بخواند، نمازی خوانده که دستور داده شده، و درباره آن گفته اند: نماز، انسان را از هرکار زشت و منکری بازمی دارد.[2]
آنگاه، منصور به امام رو کرده گفت: ای ابا عبد اللّه، دائما، از دریای فضل تو جرعه می نوشیم و به این امید جوار تو را می جوییم، نابینا را روشنایی می دهی، شب ظلمانی به نور تو روشن می شود و ما در انوار قدس و دریای موّاج علم تو شناوریم.
پی نوشت ها
[1] کنز الفوائد کتابى است در حدیث و اخبار، تألیف ابو الفتح محمّد بن على کراجکى از علماى بارز شیعه امامیّه، او از شاگردان شیخ مفید و سیّد مرتضى بوده و تصانیفى فراوان در علوم مختلف دارد. بنا به نقلى در سال 449 ه ق بدرود حیات گفته، او از جمله علمایى است که در تحصیل علم و جمع آورى احادیث رنج سفر را متحمّل شده و بلاد مختلف اسلامى را گشته است.
مرحوم خوانسارى در روضات الجنات، ج 6، ص 209 و مرحوم محدّث قمى در الکنى و الالقاب، ج 3، ص 108 نام او را مطرح کرده اند.
[2] بحار الانوار، ج 84، ص 250، ب 16، ح 45 در کتاب پرواز در ملکوت ج 1 صفحه 12 به بعد، در شرح این حدیث بحثى کامل مطرح شده که ما تنها به منظور درک حدیث قسمتهایى از آن را از نظر خوانندگان مى گذرانیم: منظور از طهارت کامل طهارتى است که تمام وجود انسان را از ظاهر و باطن و قلب و فکر، فرا مىگیرد و هیچ نقطهاى از وجودش آلوده به نجاست گناه و لوث رذائل اخلاق نباشد. و کمالى به سرحدّ بلوغ؛ یعنى، به مقام ولایت اهل بیت معرفت داشته و معتقد به وصایت و امامت امیر المؤمنین و فرزندان معصومش باشد. نه تباهکننده نه منحرف؛ یعنى، نه اجتماع را به تباهى کشاند و نه خود به سوى دیگران- غیر اهل بیت- منحرف شود.