دعای کرب
«ولید بن عبدالملک مروان» به «صالح بن عبداللَّه المرّی»- که از طرف ولید، حاکم مدینه بود- نوشت که: باید حسن فرزند حضرت مجتبی علیه السلام را که در زندان آن ملعون بود، بیرون آوری و در مسجد رسول خدا پانصد تازیانه بزنی.
«صالح» آن بزرگوار را از زندان به مسجد آورد و مردم جمع شدند آنگاه بر منبر رفت تا نامه ولید را بخواند و سپس حکم را اجرا کند.
در این حال، حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام وارد مسجد شدند و مردم برایشان راه دادند تا خود را به جانب حسن مثنی رسانید و فرمود: ای پسرعم! خدای را به دعاء الکرب بخوان! گفت آن دعا کدام است؟ حضرت تعلیمش فرمود و برگشت و حسن این دعا را مکرر می خواند تا صالح از خواندن نامه فارغ شد و از منبر به زیر آمد تا آن حکم را اجرا کند، ناگاه گفت به نظرم حسن مظلوم باشد فعلًا در اجرای حکم ولید باید صبر کرد تا ثانیاً به خلیفه مراجعه کنم چون با خلیفه مکاتبه کرد در پاسخش نوشت او را از زندان آزاد کن و صالح، حسن را آزاد کرد.[1]
پی نوشت
[1] «لا اله الا اللَّه الحلیم الکریم. لا اله الا اللَّه العلى العظیم سبحان اللَّه رب السموات السبع ورب الارضین السبع ورب العرش العظیم والحمدللَّه رب العالمین»،( سفینةالبحار 2/ 456).